روز شنبه 14 آذر در پارک لاله
در این روز «مادران عزادار» را که در پارک لاله تجمع کردند را دستگیر میکنند. طبق آخرین اخبار مادران آزاد شده 33 نفر بودند که در بین آنان رهگذران جوان از جمله دختری 15 ساله نیزدیده شده است. دیروز دوشنبه از ساعت 8 صبح خانواده های آنان بهمراه جمعی از مردم برای آزادی آنها تجمع میکنند. به گزارش «مدرسه فمینیستی» این بار جوانان، پیگیر آزادی مادران خود بودند و اخبار ضد و نقیض از داخل بازداشتگاه آنها را نگران کرده بود ولی مادران با روحیه بسیار عالی وقتی آزاد می شدند همراه فرزندان و همسران خود محل را ترک نمی کردند و منتظر سایر بازداشتی ها بودند و وقتی آخرین نفر آزاد شد به خانه های خود باز گشتند. استقبال کنندگان از مادران با شعارهای درود بر مادر دلاور استقبال کردند.
برای آنکه بتوانیم عظمت کار انجام شده و این جنبش سبز را درک کنیم، کافیست به سال پیش همین زمان بازگردیم. زمانی که گویی خاک مرده بر مردم پاشیده بودند. اخباری که از ایران میرسید همه اخبار مادی گرایی مردم و بی اهمیتی به امر سیاست و جامعه بود. بیشتر اخبار جنون پولدار شدن و برخ کشیدن دارایی ها و کارتون خواب ها بود. اخبار جنایت و کلاهبرداری و صدور فاحشه و سخنانی از این قبیل بود. نه اینکه امروز دیگر این اخبار در میان نباشد. هست. اما در مقابل عظمت اخبار جنبش سبز و تاثیری که این حرکت حتا بر کارتون خوابها گذاشته دیگر نمودی ندارد.
سال پیش در چنین موقعی اگر به کسی میگفتید که تا چندماه دیگر شاهد تظاهرات عظیم و میلیونی مردم ایرانی خواهید بود به شما پوزخند عاقل اندرسفیه میزد. سال پیش در چنین روزی اصلا نمیشد تصورش را کرد که عده ای در مقابل زندان جمع شده و خواهان آزادی نه دانشجو و نه فلان فرد سیاسی حرفه یا روزنامه نگار بلکه خواهان آزادی «مادران عزادار» هستند. و این مادران عزادار، نه مادر فلان فرد سیاسی معروف یا فلان فعال سیاسی و روزنامه نگار، بلکه مادر مردمان عادی، دختر و پسرهای ما مردمان عادی هستند که در تظاهراتی عظیم و پر از درگیری با رژیم کشته شده اند.
اینکه حرکت اینچنین ادامه دارد مهم است. اینکه رژیم نهایت وحشی گری و خشونت را بکار برد اما نتوانست حرکت را خاموش کند اهمیت دارد.
عنوان «مادران عزادار» می آید که جای خود را در تاریخ معاصر ایران باز کند. در مورد این مادران مقالات و کتابها نوشته خواهد شد و بزرگداشتها برگزار خواهد شد. تلویزیونها به شرح ماجرا بصورت مستند خواهند پرداخت و احتمالا سالروز قتل ندا به بزرگداشت چنین روزی اختصاص خواهد یافت. «مادران عزادار» تبدیل به نمادی میشوند که هر که جوی عقل به سر داشته باشد و بخواهد در ایران حکومت کند کافیست تنها نگاهی به این نماد بیاندازد و حساب کار خود را بکند و بداند که با چگونه مردمی سروکار دارد.
محرم سبز
محرم در راه است. و این محرم از همین حالا بوی «سبز» میدهد. مطمئنا رژیم از هم اکنون در وزارت اطلاعات و سایر نیروهای سرکوب گر خود به گردهم آیی ها و چاره جویی ها نشسته است. چه بسا به فکر تعطیل کردن مراسم عزاداری به بهانه های مختلف بیافتند. چه بسا به «مراجع» متوسل شوند که «سوء استفاده سیاسی» از مراسم محرم را حرام اعلام کنند. اینها وقیح تر از آنند که بخواهند اشاره ای به محرم سال 1358 بکنند که در آن همه اش شعار سیاسی داده شد. و درست از سال بعد خمینی اعلام کرد که دیگر شعارهای سیاسی در محرم داده نشود. او خوب بو کشیده بود که اگر شعار سیاسی دادن در محرم عادت بشود این عادت بجز خطر برای نظامهای دیکتاتوری نخواهد بود.
اینها وقیح تر از آنند که بخواهند وقعی بنهند به این مهم که خود همواره مبلغ این سخن مدرس بودند که «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» و اگر کسی بخواهد در محرم دیانت خود را عین سیاست خود کند حتما با او برخورد خواهند کرد. اما سوال اینجاست که چگونه و تا کجا.
گردهم آیی ها یکی از بزرگترین تاثیر گذارنده ها بر حرکات عمومی مردم و یکی از موثر ترین وسایل ایجاد همفکری و اتحاد و کار جمعی است. انسانها به هنگامی که گردهم می آیند دست به کارهایی میزنند که در حالت عادی یا به تنهایی هرگز شاید جرات آنرا نیز نداشته باشند. در این مورد سالها قبل در نشریه نیمروز نوشته ام و در پستهای آینده به آن خواهم پرداخت و این پدیده شگرف را باهم مروری خواهیم کرد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|