این روزها بحث شروع اعتصابات در میان برخی فعالین جنبش در گرفته است. اگرچه اعتصابات یکی از وسایل پیشبرد فشار بر دولتها برای کسب امتیازات بوده است اما این گونه سیاستها همیشه به نتیجه دلخواه نرسیده است. اینکه این سیاست در زمان شاه نتیجه داده است دال بر آن نیست که امروز نیز نتیجه بدهد. باید زمینه ها را ملاحظه کرد و سپس در این مورد با احتیاط تصمیم گرفت چرا که اگر سیاست اعتصاب شکست بخورد کمر راست کردن از زیر تلخی این شکست کار آسانی نیست. در زیر به مقایسه اعتصاب های زمان شاه و پیش زمینه های آن و وضعیت امروز خواهم پرداخت.
انگیزه دینی، انگیزه انقلابی، توانایی مالی، همصدایی و آمادگی جمعی برای دادن هزینه ها، ضعف رژیم پیشین در مقابل مخالفین و عقب نشینی دائم که باعث جری تر شدن مخالفین شد.
انگیزه انقلابی
انگیزه انقلابی و رسیدن به وضعیتی بهتر تنها نقطه اشتراک مقوله اعتصابات سال 57 و اعتصابات احتمالی آینده است. بقیه اش تفاوتهاست.
ضعف رژیم پیشین
ضعف رژیم پیشین و نبود اعتماد بنفس و اراده لازم در میان دولتیان برای حفظ بقای خود و رژیم شان مهمترین عاملی بود که به یاری مخالفین آمد. رژیم پیشین خود نیز به مشروعیت خود باور نداشته و به طمع بدست آوردن دل مخالفین امتیاز پشت امتیاز بود که میداد بدون آنکه در ازای آن چیزی بدست آورد. رژیم فعلی اما در میان مخالفت رشد کرده و بالیده و راه مقابله با مخالفان و سرکوب را بلد است. در رژیم فعلی تعداد جنایتکاران بیش از آن است که بتوانند قبول ریسک کنند و قدرت را واگذار کند. آنان از انتقام مردم وحشت دارند. در حالیکه در رژیم پیشین بجز انگشت شماری شکنجه گر در ساواک که بیشترشان گریختند، بقیه خود را بیگناه میدانستند و حتا هویدا نخست وزیر پیشین حاضربه گریز از زندان نشد. با این تفصیل میتوان گفت که رژیم فعلی چاره ای بجز مقاومت و کشتار ندارد چرا که ترس دارد که اگر سرنگون شود اینها همه چیزشان رااز دست بدهند. از همین روست که نگارنده بارها تاکید کرده است که لازم است فکری برای این موضوع بشود چرا که در صورتی که در مورد آینده شان به آنها تضمین داده شود در مقابل سقوط شان کمتر مقاومت خواهند کرد.
وضعیت مالی
سال 57 مردم توالت فرنگی نداشتند و ده سال قبل از سال 57 نیز خانه های قشر متوسط کمتر رنگ مبلمان بخود دیده بود. یک خانواده ده نفری در سه چهار اتاق کنار هم رخت خواب میانداختند و میخوابیدند. مثل امروز نبود که هر فرزندی اتاق خود و کامپیوتر و موبایل برای خود بخواهد و کلاسهای تقویتی برود. اینها همه خرجهایی روی دست نان آور خانواده میگذارد که فرصت یک زندگی راحت و لذت فرو دادن یک جرعه عرق کشمش را از وی میگیرد و مجبورش میکند که برای تامین هزینه های زندگی اش گاه دو شغله باشد و ساعتها کار بکند. او توان چشم پوشی از حتا یک ماه حقوقش را ندارد. او حتا پس اندازی برای یک اعتصاب دو ماهه را هم ندارد. در حالیکه در رژیم پیشین باجی به مبلغ دوبرابر شدن حقوقها برای ساکت کردن اعتراضات به مردم داده شد که قدرت مالی لازم را حتا برای مدت کوتاهی که برای سقوط رژیم لازم بود به مردم داد و مردم اعتصاب کردند. در رژیم فعلی اما همینجوری هم ممکن است از کسی خوششان نیاید و اخراجش کنند چه برسد به اینکه بخواهند بخاطر اعتصاب اخراجش کنند. به همین جهت بطور طبیعی و به دلیل آگاهی مردم از میزان سبعیت رژیم به نظر من مردم چندان از این اعتصاب استقبال نکنند.
نبود همستگی لازم
اگرچه همه مردم ایران خواهان سقوط این رژیم هستند اما هنوز همبستگی و همدلی لازم به میان نیامده و مردم حاضر به دادن هزینه لازم اقتصادی نیستند و این کار زمان می برد. میتوان بدون اعتصاب هم رژیم را به زانو در آورد. اگر جنبش سبز سیاست اعتصاب را بخواهد پیش ببرد و از این طرح استقبال نشود بلافاصله مشروعیت آن زیر سوال خواهد رفت. لذا نیازی به ریسک زود هنگام نیست. زمان به نفع ماست. کمی دیرتر اما مطمئن تر بهتر. در این ششماه مردم تندرو تر شده اند و چند ماه دیگر هم که بگذرد بازهم عزم ها جزم تر خواهد شد و اراده ها بیشتر و مزدوران رژیم هم بیشتر ریزش خواهند کرد و میماند یک فوت.. که آنهم خواه ناخواه روزی به هر بهانه ممکن به انجام خواهد رسید. چه بسا اختلاف از درون خود سپاه و یا نیروهای اطلاعاتی و بسیجی به نفع مردم شروع شود. بهرحال آنچه که من حس میکنم این است که هنوز آمادگی اعتصاب وجود ندارد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|