اصلاحاتِ ارضی حقیقتآ برنامۀ درخشانی بود!
وجدانی
مدرس خطاب به رضا شاه: میخواهم که تو نباشی!
هموطن عزیز و گرامی جنابِ ط-ش، هیچ تعجب نکنید! وقتی که بعضی از تحصیل کرده ها، چه مهندس، چه کارشناس و یا دارندۀ دگترای هرچند معتقد به نظام اشتراکیِ سوسیالیستی چه بسا از نوع دمکراتیک و نه کمونیستی آن، نظام و سیستمی را مجاز میداند که تمام هّم و غّم آن نظام فقط و فقط مصروف رفاه، فلاحت و نهایتآ اقتصادِ مملکت بشود تا عدالت و مساوات برقرار گردد. اینان در تمامی صحبتها و یا فرافکنیهای خویش در این بابت داد سخن میدهند و تمامی این امور مربوط به معیشتِ مردم را بر هر اقدام و ارزشی حتی آزادی و دمکراسی مقدم میشمارند. اما در آن هنگام که پای پادشاهان پهلوی و در خط مقدم و وهلۀ اول شاهِ فقید محمد رضا شاه که از برای رفاه و فلاحت ایران و ایرانی یک سر و گردن از دیگران پیشی گرفته و گوی سبقت را ربوده اند، افسوس و هزاران افسوس همین پادشاهانِ خدمتگذار مورد غضب و نفرتِ اینگونه مهندسین و کارشناسان امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و طراحان و برنامه سازانِ حتی تلویزیون شده اند چرا؟ جواب این چرا را استادِ بلامنازع و مفسر زمانه روانشاد دکتر داریوش همایون رایزن فقید حزب مشروطه ایران در این سامانه و متن همین مقالۀ بالایِ این صفحه در چند کلمۀ گویا و رسا چنین میدهد: "با برنامۀ اصلاحات مخالفند چون مثلآ شاه کرده است!" آری! جناب ط-ش! روشنفکرانِ از این قماش و از این طیف جز خود و خودی را هیچ وقت برسمیت نشناخته و نخواهند شناخت. آنان اگر هم شاهِ فقید آن آزادی مورد طلب این جماعت را بدانان داده بود- که معتقدم در عرض این سی و اندی سالِ اخیر بدون تردید به آزادی مشابه آنچه در همین اروپا حاکم است رسیده بودیم- باز این قوم بد تر از بنی اسرائیل، بهانه ها و ایرادهای دیگری را مطرح میکردند و همین بلا را بر سر ایران و ایرانی می آوردند که بر کشورمان نازل شده است. آنها همانند پیر و مراد هایشان مدرس و خمینی بجز مرگ شاه و نابودی ایران به چیز دیگری رضایت نداده ونخواهند داد. بنابراین تعجب شما بی مورد است چرا چون افعی هرگز کبوتر نزاده است!
|