خود فرخزاد بینی افراطی
ایرانی
با درود خدمت دوستان
وجدانی گرامی
بخش ۱: شما با افکار و عقاید بنده آشنا هستنید و لازم نیست آن را برای شما تکرار کنم، عقاید سیاسی را عرض می کنم. اما یک موضوع مهم را فراموش نکنیم، ایران در بدترین لحظات به سر می برد، اما اگر قرار باشد پرنسیپ ایرانی بودن را رعایت نکند، پس این ایرانی بودن به چه معناست؟، مسئله دوم، قطعا کسانی که در داخل ایران زندگی می کنند، سقوط فرهنگی بوجود آمده را از نزدیک می بینند و لازم نیست تا از آن فاصله گرفته، تا درک کنند داستان چیست، داستان را هر روز در کوچه و خیابان می بینند. اگر به یکی از کامنت های من در همین سامانه که خطاب به ط-ش دوست دیگری درباب اخلاق نوشته بودم، مراجعه کنید، می بیند چندی قبل از ترانه مذکور، من هم از اخلاق امروز جامعه انتقاد کرده ام، اما لازم نبوده رکیک ترین کلمات ممکن را برای این کار به کاربگیرم. تازه این نظرها،نظراتی غیر تخصصی است و در حد نظرات افراد عادی است، تحلیل مسائل اجتماعی کارشناس خود را می خواهد که از عهده بنده به دلیل اینکه آن تخصص را ندارم خارج است. دوم بحث توجیه هدف و وسیله است. هدف وسیله را توجیه نمی کند، من به شرایط اجتماعی نقد دارم، تحت فشار هم هستم، پس رکیک ترین کلمات را به کاربگیرم برای بیان این نقد!، این چگونه استدلالی می تواند باشد؟. شادروان همایون را که هم بنده قبول دارم و هم جنابعالی، ببینید. مقاله اش را در همین ارتباط، بهمن خان هوشمندانه در سامانه قرار داده است. نقد اجتماعی یعنی همان که در مقاله می خوانید. ما همه شرایط وطن را می دانیم، بنده در که ایران زندگی می کنم، به چشم می بینم. اما اگر چنین ترانه هایی را تایید کنیم، راه را برای اینگونه مسائل در آینده ایران که دیگر جمهوری اسلامی نیست، بازکرده ایم. پس هدف وسیله را توجیه نمی کند، ما اسلامیست هم که نیستیم بگوییم طرف با نیت پاک شعر گفته است پس شعرش توجیه می شود. مسئله مهم تر، به ساده ترین بیان ممکن، مضرات سیاسی چنین کاری برای ما نیروهای بر انداز است.
|