شکل نظام سیاسی و هدف دمکراتیک
حق
بخش 4.... پس گرفتن رای مردم و پیدا شدن رای ای که مردم بدنبالش می گشتند، از مردم بخواهد در خیابانها بمانند و می توانست بمحض دستور کشتار و سرکوب مردم بوسیله خامنه ای، درخواست اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی بدهد. اما او دغدغه گم و گور شدن رای مردم و بازپس گیری مردم را بهیچوجه نداشت. برای او و جناح خاتمی اش، مردم ابزاری بودند برای چانه زنی شان با خامنه ای بر سر سهمشان از غنیمتی بنام ایران که خامنه ای آن سهم را از آنها "دزدیده" بود. موسوی و خامنه ای هر دو خوب می دانستند که رای به جمهوری اسلامی در رفراندوم کذایی ۵۸ یک بلیط یکطرفه ای بود که به ملت ایران قالب کرده بودند. هر دو خوب می دانند که همه انتخابات ها و رفراندومها در نظامهای توتالیتر فاشیستی و کمونیستی و فاشیست مذهبی شان تقلبی بوده که آنها را بر سر قدرت آورده و بلیطهای یکطرفه به جهنم دره ها برای مردمان.
بلیط یکطرفه شاخصه همه نظامهای توتالیترست و درست فقدان همین شاخصه در نظامهای لیبرال دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشرست که این دو نظام را در دو قطب مخالف هم قرار می دهد. بهمین دلیل دو قطبی بودن است که هر وقت مردم در انگلیس پادشاهی نخواهند او را برمی دارند و آب از آب هم تکان نخواهد خورد. همانطور هر حزبی راکه با رای خود بر سر کار آورده باشند تا دولت تشکیل دهد را هم می توانند در انتخابات بعدی یا ابقا و یا عزل کنند. در لیبرال دمکراسی ها مردم می دانند حق شان برای دادن بازپس گیری هر رای ای در چارچوب نظامشان ممکن است؛ آنهم بدون فروپاشی کل نظام و بطور مسالمت آمیز.
با استقرار یک نظام لیبرال دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران، ما هم می توانیم در چارچوب چنین نظامی و بدون بر هم ریختن این نظام و خونریزی دکوراسیون و رنگ و روی نظام را آنطور که می خواهیم در رفراندومها و انتخابات آزاد دوره ای تغییر دهیم. من انتخاب و حق انتخاب مردم و حق رای و باز پس گیری رای در هر زمانی را بین جمهوری یا پادشاهی برای ایران را چیزی بیش از این نمی دانم. روشهای اینگونه...ادامه دربخش ۵
|