سخنی دیگر بر حقوق بشر در کنگرۀ نهم حزب مشروطۀ ایران
ایرانی
با درود خدمت دوستان
بخش 1:مانند همیشه، سرور گرام دکتر تفضلی، مقاله ارزشمندی قلمی فرمودند، با تمامی مفاد آن موافق هستم. البته، نباید از نکاتی چند به سادگی عبور نمود. موقعیت امروز جهان اول، از دریایی از خون گذشته است. دریایی از خون و آتش و تخنه که نبردی ایدولوژیک، سرانجام اندیشه های راست در آن به پیروزی مطلق رسید و قالب گردید. در این میان دستآوردهایی نیز مانند ملیون ها کشته بدست آمد که منشور جهانی حقوق بشر، مهمترین آنهاست. حال این پرسش مطرح است که آیا می توان این منشور را به صورت مبنای قانون گذاری در کشوری مانند ایران درآورد؟، پاسخ قطعا" مثبت است. اما آیا می توان به همین سرعت، هرهنگ آن را نهادینه نمود؟ بدبختانه این بار پاسخ قطعا" منفی است. تجربه خروج بنیادگرایی مذهبی از دل مدرنیزاسیون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پادشاهی پهلوی پیش چشمان ماست. بنابراین، نزدیک به صد سال است که جامعه ایران، وضعیتی در حال گذار را طی می کند که متاسفانه وقفه ای آخوندی نیز در این میان، این دوران گذار را سخت تر و طولانی تر نمود. ظبقه متوسطی که در پیش از شورش 57 کم کم در شهرها شکل می گرفت، امروز آسیب دیده از بسیار مشکلات سی سال اخیر است و باید ترمیم شود. البته، وجود جمعیت قالب شهرنشین و اکثریت باسواد، انجام رفرم های فرهنگی را حداقل در فضای تئوریک، آسان جلوه می دهد.
حق عزیزم، ابتدا پوزش بخواهم از تأخیر در شروع نقد منشورها. رایانه اینجانب چند روزی دچار مشکل بود تا به کمک دوستی، مشکلش رفع شد، چون بنده تنها قادر به استفاده از آن هستم و مشکلاتش را باید فرد دیگری رفع نماید. من فکر می کنم باید هرچه سریعتر نیروهای ملی را در گرد یک مجموعه (به نظر من شاهزاده رضاپهلوی و حزب مشروطه ایران) جمع نموده و اقدامات مقتضی آغاز شود. باید کسانی را که از سر لجاجت، دست از مواضع ماقبل تاریخ خود بر نمی دارند و حاضر به پذیرش هیچ منطقی نیستند را رها کرد. اصول بنیادینی که بارها خود تو دوست گرامی در همین سامانه به آن اشاره کردی را به عنوان مبانی اتجاد در نظر گرفت و عمل کرد.
|