یک میهنِ، یک ملت، یک تاریخ و یک سرنوشت! (از شاهزاده رضاپهلوی)
حق
این نوشتار در سایت بالاترین داغ و به یکی از بحثهای روز آن سایت تبدیل شده. در اینکه ایران یک کشور با یک ملت است هیچ شکی نیست. حال اینرا شاهزاده بگوید یا بابک امیر خسروی که یکی از مخالفان شاه فقید بود و توده ای بگوید یا منه جمهوریخواهی که ترک و بهائی تبارم. مهم آنست که این از بدیهیات است و تنها نیاز در به زبان آوردنش اینست که امروز منافع ملی غرب و اسرائیل حکم می کند که یا همین رژیم کهریزکی بماند و با وجودش ایران را تکه پاره کنند و یا این رژیم برود و مشتی وطنفروش که از جانب خودشان تغذیه شده اند هر استان مرزی در ایران را از ایران جدا کنند. همین مشت ایرانی بیوطن زمانی به پیروی کورکورانه از و بدستور لنین و استالین می پراکندند که ایران ؛چند خلقی/چندملت و ملیتی/کثیرالمله؛ است تا ایران لقمه لقمه وارد معده متعفن جماهیر شوروی شود. با فروپاشی این امپراطوری خوفناک، اربابان تازه ای پیدا کرده اند که غرب و اسرائیل و باکو و شیخ نشین های عرب و ترکیه هستند. چرچیل می گفت امپراطوری انگلیس توانست یک چهارم جهان را بدو دلیل در برگیرد. یک، مردم مستعمره از دنیا بیخبر بودند و دوم، در میانشان به آسان می شد مشتی وطنفروش یافت و به مزدوری خود درآورد. اگر از این حضرات وطنفروش ایرانی! بپرسی کدامین حقوق حقه شهروندی در ایران پایمال می شود اگر قانون اساسی ایران مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر باشد و به اجرا درآید توی گِل وا می مانند. اگر دغدغه شان حقوق شهروندی تک تک آحاد ملت ایران بود برای رسیدن به این حقوق بدنبال چنین قانون اساسی ای می بودند و در اجرایش پافشاری و همکاری می کردند ولی درد اینها نه ایرانست و نه هیچ ایرانی ای از هر تبار و مرامی. درد این وطنفروشان، ارضاء نیازهای شخصی و اربابانشان است. البته رژیم کهریزکی هم برای بقای ننگینش از اینها حمایت می کند تا مردم از تجزیه ایران در صورت فروپاشی رژیم بترسند. حتما ۴۲ میلیون رای در سال ۸۸ همه از تهران، قم، کویر لوت و کرمان بودن که این ؛تُرک؛ ادعا می کند که آذربایجان در آن بی نقش بود!؟ زنده باد ملت یگانه ایران
|