چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟
کوشان
ادامه - 3
شاهزاده وقتی سرنوشت پدر و پدربزرگش را دید که حاصل و پاداش تبدیل ممالک محروثه را به یک ایران که دارای اعتبار در صحنه ژئوپلتیک بود و در حال تبدیل به کره یا ژاپن خاورمیانه بود با مردمی که جهان پذیرای آنها بود چه تلخ رقم خورده؛زیاد برای وصال قدرت هول ولایی ندارد.بلکه میخواهد نامش به عنوان یک ایرانی که از قضای یک تاریخ 2500 ساله(که برخی دوست دارند خود را به نادیده گرفتن آن بزنند!) وارث پادشاهی آن هم بوده است با نیکی در صفحات تاریخ به یادگار گذاشته شود و ملت ایران به مسیر سربلندی سوق یابند و اگر بتواند ایشان هم به اندازه یک نفر موثر باشد نه اندازه 10 نفر حرف بزند!ولی عصبی هست چون خودش را در این نوع تفکر تنها یافته!
نه اقای نوری علا شاهزاده بخاطر مسائلی که بر شمردید عصبی نمی شود آنهم در جایی که بحث در مورد شورای ملی است،مسئله سه زنه یا ده زنه بودن پدرش هم تا پسری به عنوان ولیعهدش به دنیا بیاید به کلیت موضوع جز گزافه گویی و قلم فرسایی بیجا هیچ ربطی ندارد.وی از خودکشی عزیزانش غمگین است ولی ربطی به گلوی مزبور ندارد،ایشان ولیعهد یک پادشاهی است که همه ایران که آنرا انکار کنند من یک نفر یعنی کوشان آنرا طلبکار وارثش هستم ولی ایشان خیلی خوب این مسئله را برای خودش حل کرده،اصلا هم برایش مهم نیست یکی اعلیحضرت صدایش بزند یکی رضا پهلوی یا شاهزاده،این مسائل بیشتر برای کسانی خیلی مهم است که هول و ولای جایگاه نداشته خود را دارند نه کسی که وارث این جایگاه است چه به خواست و رای مردم به آن بصورت فیزیکی دست یابد یا خیر ،وقتی من نوعی باور داشته باشم ایشان وارث معنوی یک جایگاه تاریخی ملی است کافی هست دیگر دغدغه ای باقی نمی ماند که بخواهد عصبی اش کند.برای خودش تعریف کرده تعلق فیزیکی این مناصب صرفا با خواست ملت صورت میگیرد و جز این میسر نیست.اقای نوری علای عزیز من فکر کنم شما بزرگوار بیشتر دغدغه ها و دلمشغولی های خودتان را مرور کرده اید نه شاهزاده رضا پهلوی.30 سال عملکرد و کلام ایشان نشان میدهد که تمام این موارد را برای خودش تعریف و طبقه بندی موضوعی کرده.به فکر خروج پدرش هم نیست چون قضاوت مردم ایران را درباره " زمان شاه " خوب میداند و همین برای ایشان کافیست تا خیالش از قضاوت تاریخ درباره پدر و پدربزرگش راحت و دلش قرص باشد و روسیاهی را بر ذغال ببیند!
|