سخنی دیگر بر حقوق بشر در کنگرۀ نهم حزب مشروطۀ ایران
کاوه یزدانی
قسمت دوم
باید به این موضوع توجه خاصی داشت که جمهوری اسلامی و دیگر مخالفین منافع ملی و حقوق شهروندی و مخالفین حقوق بشر در بوجود آمدن یک اپوزیسیون قوی در برابر رژیم اسلامی از چه حربه هایی برای پراکندن تخم نفاق و بی اعتمادی بهره می گیرند تا نگذارند آن نیروی ملی و آزادیخواه در اپوزیسیون بوجود آید ؟ بر این باورم که یکی از دلایل نزدیک نشدن دیگر گروهها به طیف پادشاهی پارلمانی این است که در منشورهای این طیف چاره ای برای این مسئله نشده است که اگر زمانی نظام پادشاه برقرار شد و پس از مدتی پاسخگوی خواستهای مردم نشد باز همین مشکل ( رای من کو رای من را پس بده ) پیش آید و باز آش همین آشو کاسه هم همین کاسه شود . مخالفین نظام پادشاهی که به هر قیمتی حتی نابودی ایران مایل نیستند در ایران نظام پادشاهی برقرار شود بیشترین بهره را در پراکندن نفاق از نبود پاسخ به این پرسش سوء استفاده کرده و هیزم بر آتش بی اعتمادی ریخته و بیش ازپیش از نبود پاسخ به این پرسش بهره می گیرند . بر فرض که رژیم اسلامی سرنگون شد و یک نظام پادشاهی پارلمانی بطور دمکراتیک به قدرت رسید و بعد از چندین سال یا چند نسل دیگر (حزبی برای اکنون و آینده ) به هر دلیلی نظام پادشاهی پاسخگوی خواست ملت ایران نشد و برای ماندن در قدرت متوسل به زور و سرکوب مردم شد ، مردم بر اساس کدام قانون دمکراتیک باید رای شان را از نظام پادشاهی پس بگیرند ؟ به باور من برای جلب اعتماد مردم و گروههای آزادیخواه هر چه بیشتر باید پاسخ این پرسش را طرفداران طیف پادشاهی بویژه حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) داشته باشد . این بدان مفهوم نیست که برای رسیدن به نظام پادشاهی پارلمانی از تلاش دمکراتیک دست بردارند یا بند سه منشورشان را حذف نمایند ، بل به این منظور است که بتوان از سوء استفاده نیروهای غیر دمکراتیک در پراکندن تخم نفاق جلو گیری کرد. اگر طرفداران پادشاهی پارلمانی بتوانند پاسخی به این پرسش بسیار اساسی داشته باشند قدم بزرگی در راه نزدیک شدن نیروهای آزادیخواه به یکدیگر برمی دارند و در ضمن به پالایش اپوزیسیون و معرفی نیروهای غیر دمکرات به جامعه ایرانی کمک بزرگی می کنند . تا نظر دوستان چه باشد .
|