شکل نظام سیاسی و هدف دمکراتیک
حق
بخش 2... توانست بقدرت برسد و همین نظام لیبرال دمکرات آلمان را براندازد و رژیم فاشیستی خود را برقرار کند. او مجبور به برانداختن لیبرال دمکراسی در آلمان شد چون نمی خواست ۴ سال بعد همان ملتی که با رای خود او را بقدرت رساند او را از این طریق مسالمت آمیز از اریکه قدرت به پایین بکشاند.
به کرات در تاریخ معاصر جهان دیده ایم که نظامهای توتالیتر فاشیست و کمونیست و فاشیست مذهبی در ایران از طریق انتخابات آزاد و رفراندوم بقدرت رسیده اند ولی حاضر نبوده اند که از همین طریق مسالمت آمیز بوسیله مردم از اریکه قدرت به پایین کشانده شوند. اینها تا بقدرت رسیدند تمام راههای پس گرفتن این رای مردم را از خود بسته اند چون می دانند که اگر راهها را برای مردم باز بگذارند تا مردم حق پس گرفتن رای خود از آنها را داشته باشند، رای نه بزرگ مردم به این رژیمهای توتالیتر از صندوقها بیرون خواهد آمد. تفاوت بین نظامهای لیبرال دمکراتیک و دیگر انواع نظامها در همینست که مردم در یک انتخابات آزاد که دوره ای، اغلب هر ۴ سال یکبار، انجام می شود حق دوباره رای دادن به همان حزب در قدرت را ابقا کنند یا رای خود را از آنها بگیرند و به حزب دیگری بدهند تا دوره انتخابات بعدی. مشروعیت و اعتبار هر دولتی که یکی از این احزاب بدست می آورند در همین انتخابات آزاد برای فقط یک دوره از طرف مردم بدست می آید و این حاکمیت ملی است. نقش اساسی پذیرش احزاب است که در استخدام مردم هستند و مردم کارفرما و هر ۴ سال یکبار مردم حق دارند با رای خود مستخدم خود را برکنار کند. یکی از شاخصه های نظامهای لیبرال دمکراتیک اینست که در درون چارچوب لیبرال دمکراسی شان می توانند هر تغییری را بطور مسالمت آمیز بوجود آورند منجمله شکل نظام جمهوری یا پادشاهی را چون با این تغییرات صوری، کل نظام از هم نمی پاشد. بنابراین، تغییر دادن پادشاهی به جمهوری و بالعکس، و تغییر دادن حزبی که مردم به آن رای داده اند تا دولت تشکیل دهد تا دوره بعدی انتخابات آزاد، باعث فروپاشی کل نظام لیبرال دمکراتیک نمی شود چون اساس...ادامه در بخش ۳
|