سخنی دیگر بر حقوق بشر در کنگرۀ نهم حزب مشروطۀ ایران
حق
درود و سپاس آقای تفضلی گرامی برای این نوشتار واقعا ارزشمند.بنظرمن،ما هنوز به اهمیت رابطه منشور جهانی حقوق بشر با قانون اساسی و فرهنگ و سیاست و مبارزه مان هنوز پی نبرده ایم. اگر بتوان رابطه مستقیمی که بین اصول حقوق سیاسی-اقتصادی-انسانی-فرهنگی-اخلاقی که بنظرم دربرگیرنده منشور جهانی اند را با همه این اصول و حقوق در ایران و ملت ایران و مبارزات مان علیه جمهوری اسلامی نشان داد آنهم در سطح وسیعی بوسیله رسانه ها، راهگشا خواهد بود. بنظرم، اینکاری بود که در رابطه با شعارهای ساختارشکنانه جنبش سبز ملت ایران باید به محض سر دادن شعار ؛رأی من کو!؟؛ آغاز می شد تا ملت ایران در درون و برون مرز متوجه می شد این حق یکی از اولین و مهمترین حقوقی است که هر آدمی دارد و در منشور جهانی حقوق بشر تضمین شده، و جهان، بویژه جهان لیبرال دمکرات و آزاد غرب برهبری امریکا که ادعای گسترش و حمایت از آزادی و دمکراسی و حقوق بشر را ۶۰ سالست دارند، موظفند از حق ملت ایران دفاع کنند، و حمایت معنوی خود را نسبت به ملت ایران نشان می دادند و از احمدی نژاد و خامنه ای سلب مشروعیت در سطح بین المللی می کردند تا زمانیکه ملت ایران آزادانه به خامنه ای و احمدی نژاد مشروعیت و رسمیت دهند. مردم از خامنه ای و دار و دسته اش سلب مشروعیت کردند و اوباما و جهان غرب حق نداشتند به این حق ما ملت گردن ننهند بویژه که حق رأی و حق اعتراض به نقض آن از حقوق بنیادین مندرج در منشور جهانی حقوق بشرند. اوباما و جهان غرب که او رهبری می کرد بجای حمایت از ما ملت، برعکس از خامنه ای حمایت کرد که شاخص ترین ناقض حقوق بشر در ایران بود و همو علنا دستور قتل و جنگ علیه ملت ایران را صادر کرد. به اعتراف قالیباف در تهران به تنهایی ۳ ملیون نیم ایرانی در ۲۵ خرداد ۸۸ بیرون ریختند. چگونه است اوباما صدای این انقلاب دهها میلیونی ما را نشنید ولی صدای انقلاب مصری ها که در اوجش به بیش از ۱۰۰هزار در قاهره نرسید را شنید!؟ چرا هنوز به اهمیت تطبیق شعارهای جنبش سبز با حقوق مندرج در منشور جهانی پی نبرده ایم؟ کمبود از ماست،نه!؟
|