خود فرخزاد بینی افراطی
ایرانی
بخش ۲: چنین نقدهای بی جایی، کسانی را که به درست یا غلط پاینبد سنت هستند، از اپوزیسون دور می کند، دوم، در تمامی بحث ها در این مدت انتشار ترانه، هرجا که مخالفان براندازی در بحث کم آورده اند، ما را با ترانه مدکور مورد تمسخر قرار داده اند، یعنی با چنین کاری، من به عنوان صف اول برخورد در ایران، مورد تمسخر واقع شده ام و متاسفانه ۹۰درصد جامعه به درست و یا غلط، این تمسخر را تایید می کند. حال شما می فرمایید زمانیکه می توان مانند همایون پدیده ای را نقد کرد، باید از این دست اشعار گفت، حداقل اجازه دهید بنده مخالف باشم. حال پرنسیپ ایرانی بودن به کنار. من می گویم اولویت امروز چیز دیگری است. ما هنوز از بسیاری بحث های با ریشه تاریخی خلاص نشده ایم. نوری علاها مشغول همان کاری هستند که در بهمن ۵۷ انجام دادند. دارند شاهزاده را مصادره به مطلوب در بازی دو سر برد می کنند (در آینده نزدیک به این موضوع طی مقاله ای خواهم پرداخت)، حالا ما با ساخت و اتشار چنین ترانه ای، چه مشکلی را حل می کنیم؟ بر فرض که هیچ انتقادی بر شعر و ترانه وارد نباشد، ضرورت چنین کاری در زمان فعلی چیست؟
دوست گرامی دقت کنید من از سانسور صحبت نمی کنم، من می گویم چنین کاری در زمان فعلی، منفعتی که ندارد هیچ، هزاران ضرر را نیز متوجه موضع ما در ایران کرده است. ما داریم برای این ترانه مسخره می شویم و پاسخی هم نداریم. می شود به جای ساخت چنین ترانه ای، سرودهای میهنی گفت. می شود با ترانه به مردم امید داد و برای مبارزه آماده شان کرد. می شود به جای این لودگی ها، ده ها کار مفید در راه مبارزه انجام داد. می شود نقد کرد، اما این دیگر کار هرکسی نیست. ضمن احترام به نظر شما، من با چنین کاری مخالفم، زیرا، در ایران هستم. هم مشکلات را از نزدیک می بینم (لازم نیست برای استشمام بوی فاجعه در ایران از آن دور شوید)، و هم نتایج حاصله از چنین ترانه ای مستقیما به موقعیت من به عنوان اولین خط برخورد با غیر براندازان در ایران، صدمه زده است.
|