چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟
کوشان
گاهی خیلی دوست دارم بنویسم در مورد برخی مسائل.منتها هر کاری میکنم به قول معروف نوشتنم نمی اید.پس بی خیال میشم و با خودم میگم هنوز اینکاره نشدی چون هر بار تمرین کردم در این شرایط بنویسم نوشته ای ضعیف حاصل شد.منتها به حساب آماتور بودن و ناتوانی خودم در این امر میگذاشتم.
ولی تازگی به این نتیجه میرسم همگان این حالت را دارند.یعنی وقتی حس نوشتن نباشد نوشته موهوم یا مبهم یا ضعیف حاصل میشود.حال در نظر بگیرید مجبور باشید( طبق برنامه ای که برای خودتان ریخته اید) هر یک شنبه یک مقاله منتشر کنید.حاصلش گاهی نوشته ای میشود که شایسته و بایسته نیست.
من همواره از مدافعان نوری علا در چلنج های میان دوستان مخالف ایشان بوده ام.برای ایشان احترام قائلم ولی گاهی به واقع میمانم چگونه میتوان از یک نوشته دفاع کرد یا لااقل توجیه و توضیحش داد.
مدتی است گویی جناب نوری علا هم سر نوشتن جمعه گردی هایش حس نوشتنش میرود و جبر جمعه گردی ایشان را وا میدارد نوشته ای منتشر کند برای خالی نبودن عریضه
بنده مقاله سلطنت علیه پادشاهی را که خواندم و انکشاف جناب نوری علای گرامی را مرور کردم واقعا متحیر شدم از این سطح انکشاف.مثل اینکه امروز کسی مقاله بنویسد که من اتش را کشف کردم!این مقاله فوق که دیگر از شاهکارهای جناب نوری علا ( البته از نظر منفی) می باشد.هر چه در این نوشته غور کردم لااقل بفهمم اصولا حرف نوشته چیست نفهمیدم
|