اصلاحاتِ ارضی حقیقتآ برنامۀ درخشانی بود!
شیر و خورشید و تاج
زمینها را بین کشاورزان تقسیم میکند، آنها را از بردگی برای اربابان نجات میدهد، و به آنها میگوید تو که با چنگهای خونین این زمین را شخم زدی خودت از زمینت بهره ببر... و اولین خان که زمینش را بین کشاورزان تقسیم میکند... زمینهای خود شاه بود که از زمان پدرش رضا شاه برای او گذاشته شده بود. آن مرد بزرگ اول از خودش آغاز کرد، چون به آزادی و لیاقت کشاورزان اعتقاد داشت... اول خودش پیش قدم شد و زمینهای خود را بین کشاورزان تقسیم کرد.
آنوقت مشیری میگوید کویر را به کشاورزی که تا آن زمان بجز چنگهای خونین چیز دیگری نداشت میدادند. اینها همان هایی هستند که در سال پنجاه و هفت با گردنهای رگ بیرون زده فریاد میزدند مرگ بر شاه دیکتاتور. این هم از اصلاحات ارضی این آقایان که مدعی بودند و هستند که همیشه از کارگر و حق و حقوق این ملت دفاع کردهاند.
و این سناریوی پنجاه هفت هنوز هم با رنگ و نام دیگری ادامه دارد... زمانی که این ملت درک کند که یک راه بیشتر برای باز پس گیری میهن و هویت خود ندارد، آن زمان ایران و ایرانی میرود که استقلال پیدا کند.
ملتی که هویتش را از او بگیرند، نه به آزادی میرسد، نه به دموکراسی میرسد، نه به استقلال میرسد، نه به رفاه و نه به مدرنیته میرسد.
دست کم آنهایی که آزادی و دموکراسی و استقلال و رفاه و هویت را در خمینی یافتند و فرزندان شان که هم مانند خودشان بار آوردهاند افرادی نیستند که بتوانند یا بخواهند این مهم را در ایران عملی کنند.
از جمهوری اسلامی که این ملت خیری ندید، ببینیم جمهوری دومشان که با هزار نیرنگ میخواهند به زور اما این بار بدون پسوند اسلامی بر سر ملت خراب کنند چه گلی بر سر این ملت و هویت از دست رفته این ملت و تمامیت ارضی ایران خواهد زد...
نگران نباشید امیر قاسمی آمده که نجاتتان بدهد - تفو بر تو ای چرخ گردان تفو. هرچی میکشیم از دست خودمان میکشیم. و این کابوس ادامه دارد...
|