شورای ملی ایران ناقوسِ مرگِ جمهوریاسلامی را بصدا در آورده است!
حق
در نا امیدی بسی امیدست پایان شب سیه سپسدست
گویند که تیمور لنگ در نبردی سخت شکست خورد و آنرا شکست نهایی خود در آن جنگ پنداشت. حین فرار و پراکنده شدن لشکریان، به غاری یا شکافی پناه برد تا از دید دشمنش پنهان بماند. در طول مدتی که در آن شکاف بود به مورچه ای خیره شده بود که ذره خوراکی را با خود بسوی بالا و بطرف لانه اش حمل می کرد. هر بار تا نیمه راه یا بیش از آن پیش می رفت، ذره خوراک بر زمین می افتاد. هر بار که این اتفاق می افتاد، مورچه باز به پایین آمده، ذره خوراک را به نیش می گرفت و به بالا و بسوی لانه اش حمل می کرد. گویند تیمور شمرد که مورچه ۵۹ بار ذره خوراک را به بالا و بسوی لانه اش حمل کرد و شکست خورد ولی بار ۶۰ ام پیروز شد و ذره خوراک را با موفقیت به لانه اش برد. گویند که تیمور سماجت و پشتکار و قبول نکردن شکست را از این مورچه آموخت. به بیرون غار یا آن شکافی که در آن پنهان شده بود آمد و لشکریانش را جمع و جور کرد و بسوی دشمنانش حمله ور و پیروز شد.
در مبارزه با جمهوری اسلامی فقط کافیست نیروهای ملی میهنپرست ایران که تعهدی بجز به ایران و به ملت ایران ندارند یکبار پیروز شوند و برای همیشه طومار هم کلیت جمهوری اسلامی کهریزکی، هم هر که ضدایران و ضد ایرانی است، و هم هر که بی کفایت و ناشایست در امر اعمال وظائف ملی خودست را ببندند. ایران را نمی توان با سربازانی که جای ژنرالها نشسته اند نجات داد بویژه که برخی ازین ژنرالها ادای تعهد به تمامیت ارضی ایران و تعهد به یگانگی ملت ایران و ادای لیبرال دمکراسی را در می آورند و وانمود می کنند که سکولاردمکراسی همان لیبرال دمکراسی است!
در پایان، از شخص شاهزاده رضا پهلوی صمیمانه می خواهم که پای خود و خانواده بسیار محترمشان را از این شورای به اصطلاح ملی غیرشفاف و منشور سئوال برانگیز بیرون بکشند بویژه که انتخابات کذایی جمهوری اسلامی در راهست و هر گونه یاس مردم از او و خانواده شان بنفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد. بی اعتبار کردن خاندان پهلوی به مبارزات ما زیانی بزرگ می زند. ارادتمند حق
|