چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟
وجدانی
این دیگران کدامند؟
هدف جناب آقای دکتر اسماعيل نوری علاء از نوشتن و منتشر ساختنِ مقالاتی که مرتبآ و بکررات در بارۀ شخصیتی همچون شاهزاده رضا پهلوی است، چیزی نیست جز اینکه شاهزادۀ ایران همت و بزرگواری بخرج داده جمهوری اسلامی را براندازند و بعد از تبدیل آن به نوع دیگری از جمهوری سیاست را رها نموده آنرا به "ديگرانی که شايسته اند" واگذار نمایند. از نظر دکتر نوری علاء شاهزاده رضا پهلوی نباید "خود را به مسند بعيد الوصول پادشاهی آينده سنجاق کند". این دکترِ صاحب نظر بارها به یکی از مقالت مهم خودشان تحت عنوان "معمای رضا پهلوی" اشاراتی داشته است که چه بجا خواهد بود ضمن تقدیم لینک و آدرس مقالۀ مزبور و جواب های نقد گونه به آن، در همین جا فرازهایی از این مقاله را با هم مطالعه نماییم:
»...شايد اگر مرگ پادشاه سابق ايران ده سال بعدتر اتفاق می افتاد، خود آقای رضا پهلوی براحتی و صراحت می گفت که «آقايان و خانم ها! "پروندۀ پادشاهی در ايران بسته شده" و من هم نمی خواهم وقتم را تلف آن کنم که اين نوع حکومت را به ايران برگردانم»... بنظر من، و با توجه به سخنان اخير ايشان که به آن خواهم پرداخت، آنچه می توان از مجموع حرف ها و عمل کردهای ايشان دريافت آن است که آقای رضا پهلوی، از لحاظ وظيفۀ تاريخی و اجتماعی خاصی که بر عهده خود گذاشته، خود را بيشتر نوعی «گشايشگر» می بيند که می تواند (همچون محمد ظاهر شاه افغانستان) راه را برای تبديل محترمانهء حکومت اسلامی به يک جمهوری واقعی و دموکراتيک هموار سازد و خود با احترام تمام چنان کنار برود که در خاطرۀ مردم ايران چهره ای استوره ای و فراموش نشدنی پيدا کند و بگذارد ديگرانی که شايسته اند کشور را بگردانند...« این دیگران کدامند؟
لینکها:
۱-معمای رضا پهلوی:
http://www.irancpi.net/digran/matn.php?id=2877
۲-جوابی نقد گونه بر معمای رضا پهلوی:
http://www.irancpi.net/digran/matn.php?id=2881
۳-جوابی نقد گونه بر - معمای رضا پهلوی – قسمت پایانی:
http://www.irancpi.net/digran/matn.php?id=2901
|