خود فرخزاد بینی افراطی
وجدانی
ادبِ مرد، به ز دولت اوست! (۳)
امروزه روز رژیمی در ایران بر سر قدرت است که دروغ، فساد، خشونت، قتل و غارت، ظلم و ستم، زور گوئی و زورگیری، شکنجه، تجاوز و خلاصه همه گونه جنایت از صفات مشخصه و ویژگیهای خاص آن بوده و تعفن اینها همه جا را فرا گرفته است. رژیمی که بهترین و برگزیده ترین عزیزان خانواده ها را از بین میبرد، رژیمی که خاک ایران را فدای سوریه میکند، رژیمی که کمر به از بین بردن اقوام، نژادها، اقلیتهای مذهبی ایران بسته است و در یک کلام رژیمی که هوای نابودی ایران در سر دارد و حتی اجازه نمیدهد که ملت از برای این همه نکبت و بدبختی ناله سر دهد، این رژیم چنان فضائی را بوجود آورده است که بیشترِ مردمِ شریف، نجیب و با کفایتِ ایران از فرط ندانم کاری و سرگردانی به راههائی پناه ببرند که سزاوارش نبوده اند و آخرین نمونۀ آن همین ترانۀ پریود میباشد. این درست که مردم ایران شریفند و نجیب و عفت کلام دارند اما فراموش نکنیم وقتی کارد به استخوان میزسد و مرگ و نابودی در کمین که نه بلکه لحظه به لحظه نزدیک میگردد دیگر شوخی بردار نیست و خیلی ها جهت نجاتِ جانِ خود و عزیزانشان دست به هر اقدام و عملی میزنند. رویِ همین اصل سازندگان و نوازندگانِ ترانۀ پریود گناهکارِ اصلی و ردیف اول نبوده و نیستند بلکه این جمهوری اسلامی است که به حق باید بر کرسی اتهام نشانده شود و محاکمه گردد.
و اما سخن اصلی و مسئلۀ اساسی این است که ما نباید با رد نمودن و کوبیدن الفاظ و کلماتِ حتی زشتِ و ناپسندِ بکار گرفته در متنِ ترانۀ پریود متعاقبآ جوّ نا سالم و نا پاکِ (از برکتِ جمهوری اسلامی) حاکم بر جامعۀ مظلوم مان را نادیده گرفته و دلیل و علت ساختن و بوجودن آوردنِ چنین ترانه ای در چنین جوّ بدی را نیز بکوبیم و سازندگان ترانه را به باد انتقاد بگیریم. در زمانی که رئیس جمهورِ محبوب رهبر جمهوری اسلامی حرف دهنش را نمی فهمد و هرچه بر زبانش می آید حتی به مقامات و شخصیت های چه ایرانی و چه جهانی از بد و بیراه نثار میکند دیگر چه انتظاری از مردمِ عادی و بی مسئولیت باید داشته باشیم!
|