«جمهوری اسلامی» وسایه جنگ برسر« ایران »

جمشاد پرچمشاهی


... سرنخ تهدیدات از همینجا شروع شد و محمود احمدی نژاد نخ قرقره را تا بدانجا کشاند که نه یکبار بلکه به دفعات مکرر از محوشدن قریب الوقوع کل اسراییل از نقشه جغرافیا سخن راند. حالا شما و امثالتان انتظار دارید که با این تهدیدات علیه یک کشور یهودی که با کشتار میلیونها یهودی توسط آلمان نازی، تجربه بسیارتلخی را پشت سر گذاشته و فاجعه هولوکاست و قتل عام میلیونی همکیشانشان، توسط رئیس جمهور رژیمی ضد بشری بی وقفه انکار می شود، سکوت اختیار کند و درانتظار وقوع فاجعه دیگری دست روی دست بگذارد و میدان نبرد حیاتی را دراختیار رژیمی قرار دهد که به گفته رهبرش " ازهیچ اقدام و مبارزه ای علیه رژیم صهیونیستی ابایی ندارد!" گذشته از اینها، اسراییل برخلاف سران رژیم جمهوری اسلامی هرگز کشور و ملت و مردم ایران را تهدید به جنگ نکرده بلکه تنها هدفش - چنانچه روزی محقق گردد - حمله به و انهدام تاسیسات اتمی به منظور جلوگیری از دستیابی رژیم به بمب هسته ای است، نه بیشتر و نه کمتر - همان شیوه ای را که در انهدام تاسیسات و کوره های اتمی عراق در زمان صدام حسین و چند سال بعد درمورد تاسیسات اتمی سوریه بکار گرفت. ادامه ...

....ادامه....

«جمهوری اسلامی» وسایه جنگ برسر« ایران »

جمشاد پرچمشاهی

از متن این نوشتار و بکارگیری مکرر واژه "صهیونیست و صهیونیستی" چنین بر می آید که نگارنده خود در مکتب نظام تعلیم دیده و از آخور آن تغذیه کرده و یا شاید هنوزهم می کند.
کدام کشور، کشور دیگری را مدام تهدید می کند، اسراییل ایران را یا سران رژیم اسلامی اسراییل را؟ آیا این سران دولت اسراییل هستند که می خواهند ایران را "از نقشه جغرافیا" محو کنند یا سران رژیم جمهوری اسلامی اسراییل را؟ اسراییل کی از رقبای ایران بوده است؟ پیش از انقلاب و در زمان حکومت پهلوی، اسراییل بهترین مناسبات سیاسی، اقتصادی و همکاری های تنگاتنگ در زمینه کشاورزی و آبیاری و غیره را با ایران داشت! خصومت - نه رقابت - اسراییل با رژیم جمهوری اسلامی - نه با کشور ایران و ایرانیان - از زمانی شروع شد و تا به امروز شدت گرفت که هاشمی رفسنجانی در یکی از خطبه های نماز جمعه برای اولین بار گفت: "یک بمب هسته ای اسلامی می تواند سراسر اسراییل را نابود و با خاک یکسان کند؛ اما چندین بمب اسراییلی تنها بخش کوچکی از خاک ایران را می تواند منهدم کند. ادامه ...

....ادامه....

آیا 28 امرداد اجتناب ناپذیر بود؟

وجدانی

من آنچه شرط بلاغ است باتو گفتم تو خواه پند بگیر خواه ملال! (۲)

»»... به عقیده نگارنده این رژیم (جمهوری اسلامی) به سرنوشت صدام حسین دچار خواهد شد... این را هم بگویم که هرگونه اتفاقی که برای ایران وایرانی بیفتد، مقصّر فقط رژیم جمهوری اسلامی و کسان و یا نیروهایی است که از این رژیم به هر شکلی حمایت می کنند...««

شوربختانه از نظر ما و خوشبختانه از نظر آنانی که تمامی بدی هایِ بوده و نبودۀ حادثۀ ۲۸ مرداد را به پای شاه فقید ایران محمد رضا شاه می نویسند و هنوز بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال از آن واقعه دست از دروغ پردازی و شایعه سازی بر نمیدارند، امروز دیگر چنین شاهی وجود ندارد تا در مقابل غائله و فاجعۀ بد تر از ۲۸ مرداد که در شُرُف رخ دادن است بایستد و ایران را از ویران شدن نجات دهد. امروز به نوعی همۀ آنهایی که در برابر اقدامات شاهانۀ آن روز قد علم می کردند حی و حاضرند و طبعآ بهتر از شاه فقید از عهدۀ انجام امور بر خواهند آمد. توده ای ها، ملی-مذهبی ها، آخوند ها و خلاصه تمامی چپی های جور واجور و ملٌون، میتوانند دست بدست هم داده و کشور را نجات بدهند و از همه مهمتر یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران را نیز حفظ نمایند.
....ادامه....

آیا 28 امرداد اجتناب ناپذیر بود؟

وجدانی

من آنچه شرط بلاغ است باتو گفتم تو خواه پند بگیر خواه ملال! (۱)

بقولِ ضرب المثلِ معروفی که میگوید: من انچه شرط بلاغ است باتو گفتم تو خواه پند بگیر خواه ملال، جناب آقای دکتر احمد پناهنده نیز امروز با این مقالۀ تحقیقی و تحلیلیِ گوشه ای از تاریخ سیاسی ایران شرط بلاغت را بجا آوردند و حال بر ماست که پندی بیاموزیم و یا خاطر مبارک را مکدر نموده و منتظر وقایع و حوادثی ناگوار تر از جریان ۲۸ مرداد شویم.

ایشان بدرستی میفرمایند:»»...ملاحظه می کنیم که تاریخ به ندرت فرصت ایجاد می کند، امّا فقط این سیاستمداران مجرّب و مدبّر هستند که از فرصت های بدست آمده استفاده می کنند و جهشی تاریخساز به سوی آینده ای شکوفا انجام می دهند... مثال اتمی شدن ایران و به هم خوردن موازنه قدرت در جهان یکی از دلایلی است که می شود آن را با جریان ملی شدن نفت مقایسه کرد. این حرکت هم مانندیِ زیادی با حرکت ملی شدن نفت دارد... (صدام حسین) تصور می کرد با بوجود آوردن اختلاف در جبهه غرب در این بازی سرنوشت ساز می تواند پیروز شود... و عاقبت دیدیم با آن دبدبه و کبکبه (او را) از سوراخ موش بیرون آوردند و به تاریخ سپردند...««
....ادامه....

«جمهوری اسلامی» وسایه جنگ برسر« ایران »

بهمن زاهدی
با دورود

جمله زیر را یک اصلاح‌طلب جمهوری‌اسلامی نوشته.


می‌دانم که برخی اظهار نگرانی‌ها در مورد ‌« فروپاشی کشور » در صورت سرنگونی حاکمیت فعلی ، نوعی فریب‌کاری ازسوی کسانی است که تنها شانس بازگشت خود به حکومت را « تداوم جمهوری‌اسلامی هم زمان با تضعیف آن در داخل و خارج از کشور» می‌دانند.


از همان لحظه‌ای که این جمله را خواندم، تا کنون به این فکر فرو رفته‌ام که چقدر ما این مسئله را تکرار کردیم ولی در گوش «تلاش»‌گران و هموندان سابق حزبی نرفت که نرفت یا نمی‌خواستند که بشنوند.

نباید تردیدی در خود بوجود آورد که کسانیکه تا دیروز برایشان «تمامیت‌ارضی» کشور و «یگانگی‌ملی» واژه‌های بی‌معنای بوده، و از طریق منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به ماهیت آن واژه‌ها پی برده‌اند، امروز در سر‌در حساب بانکی خود از این دو واژه استفاده ابزاری می‌کنند و می‌خواهند که ما را بی‌سواد جلوه داده و خود را زیر حجاب ایران‌دوستی پنهان کنند. در حالیکه وطن‌فروشانی بیش نیستند که برای بقای جمهوری‌اسلامی شرافت‌انسانی خود را هم فرخته‌اند. ( همایون دوستی‌شان هم ظاهریست)

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....

آلترناتيو و قدرت سياسی

حق
مشکل شما جناب نوری علاء اینست که دوست ندارید مسائل و راه حلهای ایران را از زاویه ببینید که کشورها و ملتهای مدرن می بینند و حل می کنند، با اینکه دهه ها در امریکا زندگی کرده اید و دکترا هم دارید و جامعه شناسی هم تخصص تان است! وقتی مرکز توجه شما خلاصه شود در ۱.فدرالیسم، ۲.؛ایران چند ملت و ملیتی است؛ و ۳.ائتلاف با کسان، و همه مسائل درباره ایران و راه حلها را از این زاویه های غلط ببینید همان میشود که در افغانستان و عراق شد. آخر در چند کشور باید این معجون کُشنده شما شکست بخورد تا نسخه اش را اقلا برای ایران نپیچید!؟ این معجون شما قلب منافع ملی ایران را هدف گرفته است تا نابودش کند. نه تنها این سه عنصر یکپارچگی ملی را از بین می برد و تمامیت ارضی ایران را به خطر جدی می اندازد بلکه هیچکدامشان کوچکترین ارتباطی نه با دمکراسی دارند و نه با منشور جهانی حقوق بشر. در مورد عشق شما به ؛ائتلاف با کسان؛ که یکی از این عناصر معجون خطرناک شماست، فقط این توضیح را می دهم که همانطور که داریوش همایون می گفت و مرتب حشمت رئیسی در برنامه میبدی تکرار می کند و شما اصلا خوشتان نمی آید، به ائتلاف حول محور اصول / اندیشه هایی بیاندیشید. اصول داریوش همایون و نه معجون شما که بجای اصول می خواهید جایشان بیاندازید.

....ادامه....

آلترناتيو و قدرت سياسی

ایرانی
با درود خدمت دوستان و سروران
جناب آقای دکتر آبار گرامی، بنده هم مانند شما به کلماتی که فرمودید، اعتراض دارم. نمی دانم کی وقت آن خواهد رسید که مفاهیم مدرن دولت-ملت را بیاموزیم و بدانیم، تعریف ملت در چهارچوب قوم و قبیله، مفهومی متعلق به قرن ها پیش است. قبیله گرایی آنهم از جانب کسانی مانند جناب نوری علا که خود را روشنفکر نیز می داند، آنهم در هزاره سوم میلادی، جای بسی شگفتی دارد. البته، ارائه این مفهوم عقب افتاده (تعریف ملت در قالب قبیله) از جانب بازماندگان چپ سابق، غیرقابل انتظار نیست. ظاهرا" دوستان واژه "خلق و خلق ها" را که سال ها تبلیغ می کرده اند، در واژه ملیت ها! باز تولید کرده اند و عده ای نیز همراه آنها تکرار می کنند. پاسخ تئوریک لازم نیست، باید بودند و می دیدند همین ملت فارس! در سازمان انتقال خون ایران، چگونه برای هموطنان آذریش خون می داد و اشک می ریخت. باید همه با هم و یکپارچه، به این واژه سازی بی معنی، حتی اگر در لفافه الفاظ پیچیده شده باشد، اعتراض کنیم . از کامنت شما، سپاسگزارم.
پاینده ایران
....ادامه....

جمشاد پرچمشاهی



... بهتر است که هرچه زودتر از عالم رویا و خواب های طلایی به دنیای واقعیت برگردند و بدانند که آمریکا فقط در مواردی که منافع استراتژی و حیاتی و اقتصادیش اقتضا کند، دست به قمار سیاسی گاهی ابلهانه می زند و می بازد (نمونه اش جنگهای ویتنام، لبنان، عراق و افغانستان، احتمالا در آینده نزدیک شاید هم با ایران به خاطر چشم طمع به منابع و ذخایر نفت و گاز و نه کمک و همیاری با مردم ایران؟!)
....ادامه....

جمشاد پرچمشاهی


... این گزارش - چنانچه صحت داشته باشد - بار دگر بخوبی نشان میدهد که دولتهای وقت آمریکا در هر برهه زمانی تنها به منافع خود و سود های کلان کمپانی های آمریکایی اندیشیده اند و می اندیشند. برای آنها هیچ فرقی نمی کند که چه حکومت و دولتی در کشورهای نفت خیز بر سر کار باشد: دیکتاتوری، استبدادی، اسلامی، خودکامه و یا جبار. مهم آنست که با آمریکا، ولو پشت پرده هم که شده، کنار آمده و منافع شان را به خطر نیندازند!
همین رفتار و عملکرد آمریکایی ها نشان میدهد که ملت های ستمدیده و رنج کشیده و رعایت حقوق بشر در کشورهای غیر دمکراسی و ضد بشری هیچ مفهومی برایشان ندارد جز تکه کاغذی مچاله شده که بدور انداخته می شود. پس بنابراین آنانی که در ایران و یا در خارج رویای حمله نظامی آمریکا به ایران و جنگی که به تغییر و سرنگونی رژیم منجر شده و یا به نفع ملت و مردم تمام شود در سر می پرورانند، ادامه ...


....ادامه....

جمشاد پرچمشاهی
«افزایش» صادرات آمریکا به ایران به‌رغم وجود تحریم‌های گسترده

بنا به گزارش روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال روز پنجشنبه ۲۶ امرداد ماه، صادرات کمپانی های آمریکایی به جمهوری اسلامی ایران به رغم تحریم های گسترده علیه ایران، حدود ۷۰ در صد در شش ما نخست سال جاری افزایش داشته است. این در حالی است که دولت باراک اوباما علاوه بر تحریم های اعلام شده از جانب سازمان ملل متحد، "تحریم"های سنگین تری را علیه رژیم ایران مقرر کرده است.
البته مثل همیشه، اینگونه تحریم ها علیه کشورهای "نامطلوب" و "مخاصم" آمریکا شامل کمپانی های آمریکایی نگردیده و حالت تظاهر و نمایشی دارد و تنها درمورد شرکت های اروپایی، ژاپنی، کره ای و چینی و غیره صدق می کند.
این گزارش مرا بیاد مسئله صدور تانک های زرهی آلمانی موسوم به "لئوپارد ۲" به عربستان سعودی در دو سه سال گذشته آورد که دولت آمریکا مانع از این معامله ی کلان و صدور تانک های مذکور از طرف دولت آلمان به عربستان شده بود و درواقع تلاشش بر این بود که سعودی ها را به خرید تانک های آمریکایی ترغیب کند. ادامه ...


....ادامه....

آلترناتيو و قدرت سياسی

وجدانی

اشتباه اندر اشتباه! (۳)

وقتی که ایشان (جمهوری خواه) حقِ منِ پادشاهی خواه را قبول ندارد و منکر آن است، چطور میشود انتظار داشت که من با ایشان سر آشتی داشته باشم و بدنبالِ آن اتحادِ منسجمی را بوجود بیآوریم، منی که اصلآ مورد قبولشان نیستم؟

مطلب دیگر بر میگردد به همان اصطلاح غلط اما رايج سياسی. دکتر نوری علا در این باره مینویسند: »»...عامل مفقوده برای ايجاد يک «آلترناتيو ملی» غيبت شخصيت ها و سازمان های سياسی «اتنيکی» يا قوميتی (يا ـ در يک ""اصطلاح غلط"" اما رايج سياسی، «مليتی») است...«« اگر قبول میکنیم این اصطلاحی که بکار می بریم و یا بهتر بگویم بکار می برند یک اصطلاح غلط است، پس این چرا باید بکار گرفته میشود؟ البته من منکر این نیستم که در زبان فارسی اصطلاحات غلطی وجود دارند ولی با این همه مورد استفاده قرار میگیرند، اما چنانچه از همان ابتداء جلوء رواج آنها را میگرفتند بدون تردید امروز زبان فارسی از آن غلطهای مصطلح عاری می بود. از طرف دیگر وقتی که بحث بر روی موجودیت و تمامیت ارضی ایران متمرکز است، تشویق و یا حتی قبول تُوأم با اکراه چنین اصطلاح غلطی اشتباه اندر اشتباه است. (در اینجا برای دوری از بی ادبی کلمۀ اشتباه بکار گرفته شد).

....ادامه....

آلترناتيو و قدرت سياسی

وجدانی

اشتباه اندر اشتباه! (۲)

جواب به سوالات بالا البته که منفیست و رژیم جمهوری اسلامی مدتهاست مشروعیت و صلاحیت خود را از دست داده است. بقول دکتر نوری علا »»..به تصديق همهء شاهدان، و با استناد به همهء شواهد، نارضايتی اقشار مختلف مردم داخل کشور بصورتی عميق و گسترده وجود دارد و زمينه برای «تغيير» قاطع فراهم شده است...«« آنچه که ایشان فراموش کردند به این جملات اضافه کنند همانا وجود و حضور یک اتحادیه ای از اپوزیسیون منسجم در چنین فرصت کم نظیر و طلایی می باشد. اما همانگونه که باز ایشان معترفند:»».. بخش عمده ای از جمهوری خواهان تمام همت خود را معطوف آن کرده اند که مبادا «پادشاهی پارلمانی» يا «تشريفاتی» بعنوان گزينه ای ـ آن هم پس از فروپاشی حکومت اسلامی! ـ به رأی عمومی گذاشته شود...««، آیا تا زمانی که این بخش عمده (نوشته ها، سخنرانیها و مقالاتِ سابقِ جناب دکتر نوری علا حکایت از آن دارند که خود ایشان نیز در زمرۀ همین بخش عمدۀ جمهوری خوهان جای داشته و چه بسا هنوز هم جای دارند) فبول نکند که «پادشاهی پارلمانی» نیز همانند گزینه های دیگر محق است تا به رأی عمومی گذاشته شود، چگونه میتوانند "بسياری از پادشاهی خواهان" با "جمهوری خواهی سر آشتی" داشته باشند و دست به اتحاد بدهند؟
....ادامه....

آلترناتيو و قدرت سياسی

وجدانی
اشتباه اندر اشتباه! (۱)

اگر منصف باشیم باید اعتراف نماییم که مقالۀ امروزِ جناب آقای دکتر اسماعيل نوری علا پر از نکاتی با ارزش و درخور توجه است. نخست و در حاشیه، یکی دو جمله در خصوص همان „زلزلهء اسفبار اخير آذربايجان" عرض مینمایم که حالت خبر را دارند و سپش توجه خواننده و بویژه نویسندۀ مقالۀ فوق را به مطلب کوچک و در عین حال مهم برای ایران مان جلب خواهم نمود. چند روز پیش در خبرها خواندیم و شنیدیم که یک روحانی در صدا و سیما فرموده بود:»»... زلزله زده ها از دولت توقع کمک نداشته باشند!...«« و امروز در لابلای اخبار این خبر جلب توجه می کرد:»»... آمبولانس های اهدایی جمهوری اسلامی به رژیم اسد 3 روز بعد از زلزله در آذربایجان شرقی!..«« باور کردنی نیست نه؟ ای کاش دروغ بود ولی حقیقت دارد و منبع و سند آن در اینترنت پر است. رژیمی که به مردمِ زلزله زدۀ خودش میگوید از دولت خودتان توقع کمک نداشته باشید، داوطلبانه به کمک رژیمِ دیگری شتافته که دارد مردم خودش را میکُشد. آیا چنین رژیمی این صلاحیت را دارد که بر ایران مان حکومت کند؟ آیا هنوز هم میتوان به اصلاحپذیری آن امید داشت؟
....ادامه....

تهاجم فرهنگی جمهوری اسلامی پایان ندارد

مطلب
یک پیشنهاد: در صورتی که موافقت بفرمایید بیایید شمشیر را از شیرو خورشید برداریم و به دست شیر یک شاخه گندم به مفهوم صلح و غذا برای همه و شاخه گل لاله به مفهوم رشادت در حفظ وطن (شامل انسانیت،طبیعت، جهان و ایران) بدهیم. ایرانی با همه صلح و صفا دارد و همه را دوست میدارد.
....ادامه....

آلترناتيو و قدرت سياسی

بهرام آبار
جناب نوری علای گرامی, با سپاس از نوشتار پرمعنی شما, بنام یک ایرانی (تبریزی الاصل) به ملیت سازی اعتراض میکنم وتذکری دارم؛همانگونه که نوشتید اکثريت ملت ايران را اقوام و قوميت ها تشکیل میدهند. لذاملیت آنها ایرانیست. ازاینرو, کارگران و زنان و و معلمان و دانشجويان افرادی غریبه یا غیر ایرانی نیستند. آنها ازلابلای اقوام و قوميت های ایرانی برخاسته اند. بس کنید ملت وملیت سازی را. بپذیرید که ایرانیان یک ملتند وملیتشان ایرانیست.
....ادامه....

سخنرانی آقای دکتر هرمز حکمت در مراسم بزرگ داشت سالگرد مشروطیت و پادشاهان پهلوی

سینا دبستانی
با درود و سپاس از شما اقای دکتر حکمت برای مهر شما برای ایران و ایرانیان.
سخنان پرمحتوای شما و تحلیل شما در مورد تاریخ معاصر ما بسیار مستذل و دقیق بود
سپاسگزارم از تشریف فرمایی شما
سینا دبستانی
رییس شاخه واشنگتن
حزب مشروطه ایران
....ادامه....

ولایت کُنترل جهنم

شاهین از حزب پان ایرانیست
با درود به شما سرور زاهدی گرامی
همین گفتار را مدتهاست که حزب پان ایرانیست و بویژه سرور یزدی سخنگوی حزب در مورد حمایت غرب از اسلام گراها(در ایران و کلیه خاورمیانه)بیان میکند اما کسی صدای ما را نمی شنود. خوشحالیم که نظرات حزب مشروطه تا این مرز به ایده های ما پان ایرانیستها نزدیک است. با سپاس. درود بر قلم زیبایتان. پاینده ایران.
....ادامه....

ولایت کُنترل جهنم

بهرام آبار
دوست گرامی, جناب زاهدی؛
آمریکا، شرق و غرب برای کشورهای اسلامی نفت خیز و ثروتمند خاورمیانه که از نظراستراتژیک نیز حائز اهمییتند، حکومتهای اسلامی میخواهند، زیرا برایشان چندین مزیت دارد. اولا، دیکتاتورهائی خودکامه که بظاهرلاف ازدموکراسی میزنند، در عمل استبدادی حکومت میکنند و دموکراسی میکشند ونفس مردم را میبرند. دوما، انعقاد قراردادهای پر منفعت بدون نظرمردم بسهولت با آنها انجام میگیرد و کسی را یارای اعتراضی نیست. سوما، سرمایه ها ی غارت شده به بانکهایشان سرازیرمیگردد چهارما، برای شرق وغرب فرصتیست تا نبودن آزادی، عدم رعایت حقوق بشر، و سرکوب مخالفین را به نام احترام به مذهب و گفتگوی تمدن ها نادیده بگیرند. پنجما, روشنفکران، کاردانان، متخصصین و اندیشمندان جلای وطن کرده جذب کشورهای آنها میشوند و بمرورخلعی ازوجود آنان ایجاد میگردد. برای رفاه 500 میلیون نفر غربی میباید 6 میلیارد انسان در فقر وفلاکت بسربرند.
پیش بسوی شورای ملی بزای زهایی ایران
با مهر و دوستی
بهرام آبار
....ادامه....

ای علمای اسلام ! رفت اسلام

گوئا
بگذار این کثافت عربی بره
....ادامه....

حق
با درود بر گرامیان ایرانی عرفان نازنین، چقدر خوشحالم حالتان خوبست. سپاس از همه زحماتی که تاکنون کشیده اید دوستان، بویژه در رابطه با این زلزله دلخراش در آذربایجان. ساعت ۸:۳۰ چهارشنبه شب است. باز دوباره بهرام مشیری در تلویزیون پارس بالای منبرست! جرئت داری با او مخالفت کن تا با یک برچسب ؛تو عامل استبداد سابقی؛ دهانت را ببندد. باز همان انشاء دمکراسی و استبداد و تحریف تاریخ! ۲۰ سالست که در رادیو تلویزیون و بهر جا دعوت شده فقط انشاء خوانده ولی دریغ از یک کار عملی از او در راه همکاری بر سر اصولی که زنده یاد داریوش همایون چند ماه پیش از مرگ نابهنگامش از خود بجا گذاشت. اصولی که تامین کننده همه منافع ملی ایران هستند و همه زمینه های لازم را برای امنیت و آزادی و رفاه همه ایرانیان فراهم می آورند. اصولی که پایه های قانون اساسی کشورمان هستند و مشیری در حرف با همه آنها موافق است. او نه وقتی همایون زنده بود حاضر بود بر سر این اصول دست همکاری به او بدهد و نه حالا آن اصول را از آن خود می کند و مردم را حول آنها گرد می آورد. این اصول را بصورت نامنسجم و شعارگونه می دهد. تا وقتیکه کوچکترین احتمال بازگشت پادشاهی باشد رفتارش همین خواهد بود. برخیها راضیندحداقل دستاورد انقلابشان پایان پادشاهی در ایران باشد! تنگ نظری محض، نه!
....ادامه....

وجدانی

حيدربابا، تمام جهان غم گرفته است! (۳)

می بینی حیدر بابا چه شورش و چه غوغایی در درون همۀ ملت است و چگونه به یاری فرزندان تو، آری فرزندان تو شتافته اند! امروز همۀ ایران قوم و خویش همند همه دوست همند! گوش کن حیدر بابا گوش کن! چند تایی از آنها دارند شعرهای مرا که برای تو سرودم میخوانند گوش کن:

حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا‬
سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا‬
‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا‬
‫سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه !‬
منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه‬

حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا‬
‫کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا‬
‫باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا‬
‫بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله‬
‫آچیلمیان اوْرکلرى شاد ائله
‫
حیدربابا ، گوْن دالووى داغلاسین !‬
‫اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسین !‬
اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین !‬
یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا‬
بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا‬

حیدربابا ، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !‬
‫دؤرت بیر یانون بولاغ او ْلسون باغ اوْلسون !‬
‫بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون !‬
دوْنیا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ایتیمدى‬
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى ، یئتیمدى‬ ...
....ادامه....

وجدانی

حيدربابا، تمام جهان غم گرفته است! ( ۲)

حیدر بابا، این ناله ها و این فغانهایی که از آن پایین ها، از دامنه ات و از آن دهات و قصبات دور بگوشت میرسد دیگر نغمه ها و آواهای من خطاب به تو نیستند بلکه این دیگر فرزندان تو میباشند! آنها خانه و کشانه که هیچ عزیزانِ زیادی را نیز از دست داده اند و حالا در فراق آنان دارند خون گریه میکنند! حیدر بابا، میدانم که تو هم حالت دست کمی از حال آنها ندارد زیرا کدام پدر و یا مادریست که بتواند مرگ فرزند را به این سادگی تحمل کند و پنجه به رخ نکشد و بر سرش نکوبد! حیدر بابا، تو کوهی، تو استواری و پی کاشانه ات بر صخره های همیشه مقاوم نهاده شده که این گونه زلزله ها بر آنان کارگر نیست! اما خانه و کاشانۀ فرزندانت در آن پایین پایینها پی بر صخره ندارند و در برابر هر زلزله ای فرو می ریزد! اما حیدر بابا، غصه نخور چون اگر فرزندانت عزیزترینِ کسان و خانه و کاشانۀ خورا از دست داده اند درعوض یک ایرانِ پر از عزیزانی دارند که آنی تنهایشان نخواهند گذاشت!
....ادامه....

وجدانی

حيدربابا، تمام جهان غم گرفته است! (۱)

حيدربابا، تمام جهان غم گرفته است، تیتر خبری بود که این روزها بعد از زلزلۀ آذربایجان ایران در رسانه ها و بویژه اینترنت به چشم میخورَد. با دیدن این تیتر بیش از پیش جای شاعری همانند استاد شهریار را خالی یافتم. بدون تردید اگر امروز او در میان ما بود درد دلهای زیادی داشت تا با حیدر بابای خود در میان بگذارد و از آرزوها، امیدها و استقامت ها برای همشهری هایش بگوید. او توانایی این را داشت که از غم و اندوه بلا زدگان بگوید و بسراید آن هم به سبک شیرین و شیوای خود. او قادر بود این چنین درد دلهایی را به نظم در آورد:
....ادامه....

حوزه علمیه به عنوان یکی‌ از مسببین زلزله باید مجازات شود

حق
متهم اصلی زلزله اخیر در اذربایجان کلیت رژیم کهریزکی است و نه یک یا دو نفر از درونش. بهمین دلیل در مورد همه مرگ و میرهای ناشی از این زلزله، کلیت رژیم را متهم به جرم جنایت علیه بشریت در ایران کرد و به دادگاه کشانده. باید کلیت رژیم به این اتهام پاسخگو باشد که چرا تکنولوژیهای ضد زلزله موجود در جهان که امریکا و ژاپن بکار می برند تا تعداد کشته شدگان و آسیب دیدگان زلزله خود را به کمتر از ۱۰ تن برسانند را رژیم کهریزکی در ایران با در دسترس داشتن اینهمه ثروت ملی ما هرگز بکار نبرد و نمی برد تا آسیب های جانی و مالی در ایران قابل مقایسه با امریکا و ژاپن باشد؟ عملکرد رژیم بنابراین، قتل عمد و جنایت علیه بشریت در ایران است. خودداری عمدی رژیم از بکارگیری تکنولوژیهای ضد زلزله در ایران، عمدا هموطنان ما را در آذربایجان به قتل رسانده است. قتل و آدمکشی شیوه های مختلف دارد که یکی از آنها همین کشتار عمدی ای است که رژیم در حق هموطنانمان در آذربایجان کرده است. باید رژیم را متهم به این جنایت علیه بشریت در ایران کرد. حقوقدانان ما بیایند و توضیح دهند که من غلط می گویم و غلط می کنم که رژیم را متهم به این جنایت علیه بشریت می کنم. این گوی و این میدان فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشری و حقوقدانان بین الملل ایرانی! جنایت که شاخ و دم ندارد!
....ادامه....

بهمن زاهدی
دورود بر ایرانی عزیزم،

در مورد کُردستان هم باید اضافه کنم که بدون ذخایر نفتی کرکوک احزاب مختلف کُردی نمی‌توانند مخارج پیش‌مرگانشان را پرداخت کنند. در سیستان و پلوچستان هم بدون کمک مالی پاکستان تجزیه‌طلبان نمی‌توانند حرکتی از خود نشان دهند.

آنچه برای ما اهمیت دارد این می‌باشد که در این لحظات حیاتی کشورمان هیچ‌کدام از این سازمان‌های وابسته که در حال حاضر در مرخصی‌های تابستانی خود بسر می‌برند، نتوانستند یک همدردی کوچکی به آسیب‌دیدگان زلزله آذربایجان بدهند. برای آنان مانند جمهوری‌اسلامی مردم ایران اهمیتی ندارند.

ما ایرانیان هستیم که در این موارد به همدیگر کمک می‌رسانیم. حتا یک کشور تصرف‌شده و یا برده‌داران یک کشور دلشان حداقل برای برده‌های خود کمی می‌سوخت. آخوندها دلشان برای هیچ ایرانی نسوخته و نخواهد سوخت.

باید که دوباره آخوند را مانند زمان رضا شاه کبیر سر جایش نشاند و به آنان گفت که اسلام شما دیگر خریداری ندارد و غرامت سی و چهار سال تاراج ایران را از آنان گرفت. اگر بتوانیم جمهوری‌اسلامی را قبل از رژیم اسد به پایان بکشیم تلفات کمتری خواهیم داد. تلفات آخوندی هر چه هم زیاد باشد اهمیتی برای حداقل برای من نخواهد داشت، چون آنان را انسان شمردن برای من گناه کبیره است.


ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....

ولایت کُنترل جهنم

ایرانی
بخش دوم: می دانید که خط لوله باکو-جیهان هنوز هم اقتصادی نیست. تنها را خروج خزر از بن بست و رساندن نفت و گاز آن به جهان به طور اقتصادی، تنها از طریق عبور خط لوله از خاک ایران امکانپذیر است و لاغیر. بنابراین تعجبی ندارد، عده ای به دنبال تجزیه بخشی از خاک ایران باشند تا با ایجاد یک فلت نژادی، منابع خزر را از طریق ترکیه به جهان برسانند. بدین ترتیب حتی می توان نفت و گاز خزر را به عنوان آلترناتیوی برای خلیج فارس نیز مطرح نمود. در این میان تأسف برای ماست با این دولت بی لیاقت و تأسفی دوچندان داریم برای خود فروشان به بیگانه. روزی ملک و ملت به مسکو می فروختند تا از آن میان، استخوانی نیز به آنها برسد و امروز نیز عده ای، برای گذران روزگار ننگینشان، قلم به مزد و مزدور هر کسی هستند که پولی در اختیار آنها بگذارد. بر میهن پرستان است که ضمن حفظ اتحاد و انسجام، در ایران شرایط خطیر، وظیفه ایرانبانی خویش به انجام رسانند.
سالم و سرافراز باشید و قلم توانای شما همواره برقرار باد.
پاینده ایران
....ادامه....

ولایت کُنترل جهنم

ایرانی
بهمن خان زاهدی گرامی و نازنین، درود برشما
بخش نخست: آنچه در اصل مقاله و سپس کامنت پی آمد ان نگاشتید، حقایقی است انکار ناشدنی. متاسفانه در طول تاریخ معاصر ایران، شاید پس از شاردن تاکنون، پارامتر خارجی و عواملش، یکی دیگر از مشکلات ایرانیان برای غلبه بر عقب ماندگی و مشکلات است. احزاب و سازمان های تک نفره که فرمودید، خیلی هاشان عوامل سرویس های خارجی هستند تا مأموریت خویش به انجام رسانند.
....ادامه....

ولایت کُنترل جهنم

بهمن زاهدی
با دورود،

زمانیکه چند خط بالا را می‌نوشتم، نمی‌دانستم که حقیقت موجودیت رژیم جمهوری‌اسلامی این چنین برای همگان دوباره و چندین‌باره، برملا خواهد شد. در این چند روز گذشته من هم مانند تمامی ایرانیان دلسوز تمامی سایت‌های انترنتی را زیر و رو کردم تا خبرها را پی‌گیری کنم، آنچه را که درک کردم بی‌تفاوتی و کم‌رنگ نشان دادن این فاجعه در سایت‌های اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی بود و دلواپسی هر چه بیشتر ایران‌دوستان برای هموطنان آذری.

تمامی گروه‌های تجریه‌طلبی که برای فدرالیسم کوشا هستند، حتا یک اعلامیه کوچک برای همدردی با این مردم ستم دیده صادر نکردند. کجایند آن فدرالسیم‌چی‌ها که نعره می‌کشیند برای ملت‌های ستم دیده ایران. کجایند اعضای کنگره ملیت‌های ایران؟ چرا اکنون که آذری‌های ایران به کمک احتیاج دارند دهانشان مانند سران جمهوری‌اسلامی بسته شده؟ آن همه سازمان‌های تک‌نفره و دونفره آزادی‌خواه ملت آذربایجان به کجا رفته‌اند؟ آنانی که هر روز برای تجزیه ایران کنفرانس تشکیل می‌دادند، به کدام‌گوری خود را پنهان کرده‌‌اند؟

باید از خود پرسید که چه چیزی را در جمهوری‌اسلامی می‌توان اصلاح کرد؟ آیا دلیلی برای ماندن این رژیم جهنمی در ایران مانده است؟

ارادتمند
بهمن زاهدی



....ادامه....

ایرانی
بخش دوم: حق عزیزم، باید سازمان انتقال خون ایران را می دیدی، همه آمده بودند با چشمانی اشکبار، امیدوارم جمهوری جهل و فساد این خون ها را به نیازمندان بدهد نه اینکه به خارج بفروشد که از این سوابق در زلزله بم نیز دارد. درضمن، آنچه پس از پشت سرگذاشتن بحران اولیه بسیار مهم است، در پیش بودن فصل سرماست، سرما در آذربایجان زود آغاز می شود و درصد تخریب بالایی که اتفاق افتاده است، هموطنان آسیب دیده مان را نیازمند اسکان سریع می کند. از ایرانیان خواهشمندم، پس از بازه زمانی فعلی، فشار خبری خود را بر روی اسکان مناسب، متمرکز کنند و الا این حکومت جاهل و ظالم، نیم دیگری از مردم را در اثر سرما به کشتن خواهد داد. حالا هم که تمام فکر و ذکرش شده اجلاش بی خاصیت و میلیاردی تهران!، تهران را تعطیل کرده اند تا نمایش مسخره ای به راه بیندازند در حالیکه هموطنانمان در آذربایجان ناله می کنند.
پاینده ایران
....ادامه....

ایرانی
با درود خدمت دوستان و سروران
بخش اول: حق عزیزم، چند روزی را در سفر بودم و مناطق را از نزدیک دیدم. آنچه شاهد آن بودم فاجعه به معنی مطلق کلمه است. انسان در حیرت می ماند، فاجعه نتایج حکومت سی و چند ساله آخوندی، حد و مرز ندارد. اتلاف سرمایه ها و نیروهایی که باید صرف ساختن ایران می شد و سر از لبنان و فلسطین و همه جای عالم درآورد، آنوقت هموطنانمان در چنین خانه هایی زندگی می کنند که با کوچکترین تکانی، فاجعه خلق می شود. دوستان و خویشان من کمک هایی را جمع کرده بودند و چون ما به جمهوری دزد اسلامی اعتقادی نداریم، من به نمایندگی از آنها به مناطق سفر کردم و انها را توزیع نمودم. البته با سختی و دردسر بسیار که می دانی به جهت امنیتی نمی توانم جزئیات را بنویسم. به همه کسانی که کمک می کنند، یادآوری این نکته لازم است که تا آنجا که می شود، چیزی در اختیار جمهوری جهل و فساد قرار ندهند و خود به کمک آسیب دیدگان بشتابند، تا کمک ها به دست هموطنانمان حتما" برسد.
....ادامه....

بهمن زاهدی
با دورود خدمت حق گرامی،

منظور من جداسازی نبود. بلکه استفاده از امکاناتی می‌باشد که ایرانیان در درون مرز و بیرون مرز دارند. ما در بیرون نمی‌توانیم برای آنان در درون تکلیف معین کنیم، چون امکانات آنان را به خوبی نمی‌شناسیم. برعکس قضیه هم به همین شکل می‌باشد.

همگی ما باید از امکاناتی که در دستمان قرار گرفته استفاده کامل را بکنیم.

برای مثال پیشنهاد جمشاد پرچمشاهی می‌تواند کمکی خوبی برای نزدیک کردن درون و بیرون باشد.

تنها برای من بیرون و درون در همین امکانات در دست خلاصه می‌شود و گرنه اختلافی مابین ایرانیان وجود ندارد.

البته صحبت ما راجب به ایرانیانی می‌باشد که نسبت به مملکت خود احساس مسئولیت می‌کنند.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....

حق
عرفان نازنین. از جانب ات خیالم راحت شد.

با درود آقای بهمن زاهدی گرامی، بنظر من، صرفنظر از اینکه ایرانی در درون یا برون مرز باشد، ایرانی است تقسیم شان به درون و برون مرزی و برتر شمردن آن یکی بر این یکی نادرست و زیان آور بوده و هست. هم در درون و هم در برون مرز ایرانیان بی خیال داریم. در هر دو هم ایرانیان مسئول و وظیفه شناس داریم. بنظرمن، هر دو به یک اندازه ارزشمند هستند و دادن این احساس به برون مرزیها که از درون مرزیها کمترند زیان آور بوده است. طبیعی است وقتیکه در رد و بدل خبر سلامتی بین درون و برون مرزیها وقفه ای ایجاد می شود دل نگرانی بهمراه بیاورد. اگر غیر از این باشد، غیرطبیعی و ایراد به آن وارد است. در رابطه با زلزله اخیر، خط ارتباطی بین ایرانیان درون و برون مرزی برای رساندن خبر و کمک در جریان و مرز شکن بوده است. من و دوستانم در برون مرز با کسان مان در ایران برای کمک رسانی همکاری می کنیم مثل کثیری از ایرانیان دیگر. اینکه کی بیرون و کی در درون است هرگز ما را از هم جدا نکرده و نمی کند. منهم زمانی در درون بودم و حالا بیرونم. من همانم که همیشه بوده ام، یک ایرانی، نه بیشتر و نه کمتر. برای من هیچ تفاوتی بین شما و عرفان و ایرانی و کاوه وجود ندارد. از هر کدام شما خبر نداشته باشم جویای حالتان خواهم شد ارادتمند حق
....ادامه....

جمشاد پرچمشاهی

مراسم بزرگداشت پادشاهان پهلوی در لس آنجلس

هموطنان مقیم لس آنجلس بویژه طرفداران مشروطه پادشاهی!
حال که شما چنین مراسمی را برگزار کردید و پادشاهان پهلوی را بزرگ داشتید، چطور است که مراسمی هم به یاد جانباختگان و آواره گان فاجعه زلزله اخیرآذربایجان شرقی برپا کرده و عایدات حاصله را بمنظور کمک به
بازماندگان این حادثه هولناک اختصاص دهید؟ پیشنهاد من در اینمورد ترتیب کنسرت ویژه ای با شرکت هنرمندان و اشخاص سرشناس ایرانی و ایرانی تبارکه تعداشان هم در آمریکا به خصوص ایالت کالیفرنیا و شهر لس آنجلس کم نیستند، می تواند باشد که البته جنبه سرور و شادمانی و رقص و آواز نداشته بلکه حاوی سخنرانی و نمایش تصاویر و ویدئوهای مربوط به زلزله و نیز اجرای قطعات موسیقی کلاسیک باشد؟! اگرهمه یا اکثر هم میهنان لس آنجلسی چنین اراده ای را بخرج دهند، یقین دارم که هیچگونه موانعی بر سر راه انجام آن در پیش نباشد!
....ادامه....

بهمن زاهدی
با دورود،

دوستان در داخل کشور توجه خود را بیشتر به کمک‌رسانی به هموطنان آذری بدهند. ما در خارج از کشور آماده برای کمک‌رسانی هستیم.

حق گرامی در این زمان حساس ما علاقمند هستیم که دوستان در داخل به ما خبر‌ها را برسانند. ولی آنها وظیفه خود را بهتر از ما در خارج از کشور آموخته‌اند.

من از دوستان در خارج از کشور می‌خواهم که بیشتر برای دلگرامی دوستان در داخل بنویسند تا آنها بدانند در این لحظات حساس ما آنان را تنها نخواهیم گذاشت.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....

عرفان
درود بر جمشاد گرامی
جمشاد نازنین از انسان دوستی و میهن پرستی شما بسیار سپاسگذار و خرسندم و صمیمانه از شما بخاطر همیاری و کمکتان به هم میهنان اذربایجانی مان سپاسگذارم و دستتان را از راه دور میبوسم .جمهوری اسلامی بشدت از این اتحاد و انسجامی که در بین هم میهنان برای حمایت از مردم اذربایجان شکل گرفته وحشت دارد و بار دیگر با اقدامات ضد مردمی خویش خود را بیش از پیش رسوا کرد. به هرحال امیدوارم همه هم میهنان به هر نحوی که برایشان مقدور میباشد به مردم اذربایجان یاری برسانند اینجانب هم به نوبه خود با اهدای خون هر چند ناچیز است اما در حد توانم دین خود را در قبال هموطنان اذری ام ادا کردم.
پاینده ایران
....ادامه....