بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
اقای زاهدی شما هم در این مباحث شرکت نمایید و در این موارد نظر دهید....امروز خود شما هم میدانید که شبکه سکولارهای سبز وقت زیادی را روی اتحاد نیروهای سکولار و لیبرال و دموکرات گذاشته است ..نیایم با مباحث غیر کارشناسی که در برخی از کامنت ها مشهود است مردم را دلسرد نماییم...به اعتقاد من حزب مشروطه و شبکه سکولارهای سبز نقاط مشترک زیادی دارند...اما بحث من اینست که هر حزب و جریان سیاسی باید کارشناسانی را در خدمت داشته باشد که در مسایل مختلف سررشته داشته باشند..مثلا این اقای کاوه در همه مسایل کامنت میگذارد ..هیچ اشکالی هم ندارد اما در برخی مسایل کارشناس نیستند و این مسئله ضربه میزند ...اگر مباحث کارشناسی بررسی شود بهتر است و مردم هم استقبال مینماند...اگر به قول اقای کاوه مردم به نوری علا و شبکه سکولارها اعتماد ندارند پس چرا در همه سایت ها مقالات و نظرات ایشان درج میشود حتی در سامانه شما هم چاپ میشود ..پس ایشان و تفکر ایشان حایز اهمیت و نکات زیادی است که همه استقبال میکنند و نظرات ایشان را منتشر میکنند..اما نصیحتی هم به دوستان مثل کاوه بکننید که کارشناسی نظر بدهند نه شخصی ویا از روی بی تجربگی ..با سپاس منتظر پاسخ شما هستم..... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
جناب حق لطفا اعلامیه و کنوانسیونهای حقوق بشر را تفسیر نکنید..تمام این مباحث ما در قوانین بین المللی موجود است و به اعتقاد من وظیفه یک حقوق دان میباشد که نظر دهد..یکی از ضعف های اپوزسیون ما همین است که کارشناسی با موضوعات برخورد نمیکنیم..مثلامن در رشته تاریخ در س خوانده ام حالا یک شبه بیایم در همه مسایل سیاسی ایران نظر کنم...به اعتقاد من باید کار را دست کاردان داد و اظهار نظر فله ایی ننمود...شما به همین مقاله اخر اقای نوری علا بنگرید ببنید چه نکات مثبتی دارد ..ما باید از ایشان و امثال داریوش همایون که دارای فکر و استدلال هستند حمایت کنیم ..مگر چند نفر در همین اپوزیسون داریم که مثل امثال اقای نوری علا و داریوش همایون فعال بودند و هستند..اجازه دهیم همه مباحث کارشناسی بحث شود.....اکثرا یا حرف میزنند یا چوب لای چرخ میکنند ..نه طرحی ارائه میدهند و نه راهکاری ...حالا که امثالی مثل اقای نوری علا شبانه وقت خود را میگذارند و امروز خیلی از مباحث و نظریات ایشان تبدیل به گفتمان سیاسی شده است را باید به فال نیک بگیریم...بیایم روی نکات مشترکمان بحث کنیم..... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
اقای کاوه و جناب حق همه منظرها را از دید شخصی خودتان نبینید...ایران 75 میلیون جمعیت با افکار متفاوت و فرهنگ متفاوت دارد ...امروز برخی از احزاب منطقه ایی نظرشان در خصوص مدیرت اینده ایران یک سیستم نامتمرکز است ...منتها چون ما بیشتر از کلمات خارجی استفاده میکنیم و در اصل وارد کننده این اصطلاحات هستیم کلمه فدرالیزم هم جز همین قاعده است....مثل سکولاریسم...لیبرالیسم...ووووو...پس میگوییم همان سیستم غیر متمرگز ....مهم اینست که همه در اینده سیاسی ایران سهیم و در تقسیم قدرت مشارکت داشته باشند...مهم این است که باز تولید استبداد نشود....دوستان به اعتقاد من باید این مباحث که کارشناسی است را بدست کارشناسان بدهیم و انها نظر دهند ..وقتی در این چنین مباحث مهم عوام بخواهند نظر دهند همین میشود...بعنی بدون اینکه به یک سیستم نامتمرکز فکر کنیم ان را با تجزیه ایران مقایسه میکنیم ..که این تعبیر نادرست است...زمانی ایران تجزیه خواهد شد که سهم قدرت مشخص نباشد و باز بخواهد باز تولید استبداد شود...اتفاقا حتی شاهزاده رضا پهلوی هم در گنگره حزب مشروطه عنوان نمودند چه اشکالی دارد اقوام و ملیت های ایرانی حتی پارلمان محلی خود را داشته باشند....کمی در این مباحث دقت فرمایید ... ....ادامه....
|
باز هم در دفاع از کشف حجاب
کاوه یزداني
ادامه
یک اینکه در شرایط کنونی که اپوزیسیون می کوشد به یک انسجامی برسد، خواست بین طرفداران دو طیف پادشاهی خواه و جمهوریخواه شکاف بیشتری ایجاد نماید.
دوم اینکه رضا شاه با هم اندیشی روشنفکران میهن پرست مشروطه خواه گام های اساسی و بنیادی را پایه گذاری کرد که یکی از آنها همان آزادی زنان می باشد که بزرگترین گام بسوی آزادی کل جامعه می باشد و این از همه جهات به زیان رژیم اسلامی و سیاست اقتصاد جهانی می باشد که بی بی سی در مرکز تصمیم گیریهای کلان جهانی قرار دارد که اقتصاد از کلانترین مسائل همیشگی قدرتهای جهان بوده و خواهد بود .
در رژیم اسلامی نیز از سی و سه سال پیش هرگز رژیم از جامعه زنان غافل نبوده و بیشترین ستم ها را در زندگی روزمره و در محل کار و تحصیل بر زنان و دختران جامعه تحمیل کرده است .
پاشنه آشیل رژیم اسلامی و خون در رکهایش یک اقتصاد و دوم به حقوق بشر و بویژه حقوق و آزادی زنان بسته است . تا زمانی که وضع اقتصادی رژیم تامین باشد ابزار سرکوب آزادیها را تامین می کند و اربابانش نیز رد این جهت کمکش می کنند تا بتواند جامعه را در کنترل بگیرد . همچنانکه در سه سال گذشته و در قیام جنبش ملی شاهد همه این حرکت ها بودیم.
....ادامه....
|
باز هم در دفاع از کشف حجاب
کاوه یزداني
آزادی زنان یعنی بخشی از اساسی ترین آزادی در جامعه انسانی. درایران آزادی زنان به جرات می تواند آزادی ایران و کشور ایران از حاکمیت رژیم خودکامه اسلامی باشد .
چرا رژیم اسلامی می کوشد همه آثار کوروش بزرگ را نابود نماید ؟ همچنانکه می بینیم آرامگاه کوروش بزرگ در حال غرق شدن در زیر آبهای سد سیون می باشد .
زنان هستی بخش جهانند و هستی بخش جهان عشق را آفرید و از عشق.سرشت آدمی را آفرید و از آدمی.سرشت آزادی را. ( کوروش کبیر )
چرا همه آخوندها با رضا شاه و کشف حجاب در دوران رضا شاه مخالفند ؟ صد البته آشکار است که اگر زنان آزاد شوند نیمی از جامعه و در ایران کنونی نیم بیشتر جامعه از بند آزاد می شوند و این به زیان رژیم اسلامی و اربابانی که رژیم را به قدرت رسانده اند می باشد.
چرا بی بی سی رضا شاه را با آن همه خدماتش به ایران و ملت ایران جزو شخصیت های بزرگ ایران انتخاب نکرد ؟ بی بی سی با این کارش دو حدف را نشانه گرفت . ادامه در قسمت بعدی... ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت کامنتگذاران گرامی،
بعلت عدم رعایت حد تعیین شده کامنتها از سوی بعضی از دوستان مجبور شدم حد کامنتها را بصورت فنی به اجرا بگذارم.
هر کامنتی میتواند تا هزار حرف فارسی داشته باشد. بیشتر از هزار حروف در یک کامنت را نمیشود ارسال کرد.
حد تعیین شده را در چند روز آینده کمی تجربه میکنیم تا حد نهایی را با مشورت با آقای بیتالهی تعیین کنیم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
کاوه یزداني
ادامه قبلی... برای ناب مید موسوی
راجع به حق تعیین حق سرنوشت نیز در منشور حقوق بشر آزادی بی حد و حصر برای تعیین هرگونه سرنوشتی داده نشده است که فدرالیسم برای به رای گذاشتن در آنها باشد . اما تقسیم قدرت و مسئولیت از مرکز به همه نقاط کشور را می توان همان اداره غیرمتمرکز نامید که هیچ ربطی به فدرالیسمی که استاد نوری علاء ماءسس شبکه سکولارها در باره اش می نویسند ندارد . مجید جان.
....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
کاوه یزداني
جناب موسی گرامی
به مصوبه شبکه تان دقت نمایید:
مادهء دو ـ شرايط مذاکره
الف ـ( شرط اصلی ما برای مذاکره با ديگران سکولار دموکرات و انحلال طلب بودن آنها و پذيرش اعلاميه حقوق بشر، تماميت ارضی ايران و اعتقاد به ادارهء غيرمتمرکز کشور است).
پرسش اینجاست که آیا هر گونه اداره غیر متمرکز را می توان فدرالیسم نامید؟ تلاش و خواست شبکه سکولارها در آینده پیشنهاد و به رای گذاشتن شکل فدرالیسم می باشد همچنانکه آقای نوری علاء فرمودند. در این مصوبه هرگز از فدرالیسم نامی برده نشده است . علتش چیست که در اینجا نام فدرالیسم را با غیر متمرکز جایگزین کرده اید که دو مقوله متفاوت از یکدیگر هستند ؟ علت این یک بام و دو هوا چیست؟ یعنی خودتان هم باور کرده اید که همه شکلهای سیاسی غیرمتمرکز همان فدرالیسم هستند؟ و می توان همه را فدرالیسم نامید؟ و از این فراتر می خواهید که دیگران نیز این را باور نمایند ؟ ادامه را در بعدی ... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
حق
با درود، برخیها در مورد منشور جهانی حقوق بشر دچار کژفهمی گردیده اند. حق تعیین سرنوشت، از آن یک ملت در چارچوب کشوری است که جغرافیای آن بوسیله سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده باشد. ایران یک کشور با یک ملت همیشه محسوب شده و می شود و این در سازمان ملل متحد هم شناخته شده است. بنابراین حق تعیین سرنوشت در ایران از آن ۷۵ میلیون شهروند و برای ۷۵ میلیون در یک ملک مشاع به مساحت ۰۰۰ ۶۴۸ ۱ کیلومتر مربع است. این یعنی یک کردستانی در تهران و یزد و خراسان و خرمشهر و غیرو همانقدر سهم و حق دخالت دارد که اهالی دیگر نقاط کشور در آن سهم دارند و همگی با هم بوسیله حکومت مرکزی منتخب کشور در مورد کل کشور تصمیم می گیرند. کارهای محلی تا حد دهستان بوسیله منتخبین آن محل می توانند انجام شوند تا آنجایی که با قانون اساسی کشور هیچ منافاتی نداشته باشند. همینها امروز در کشور فرانسه انجام می گیرند و فرانسه فدرال نیست و در عین حال عدم تمرکز هم در این کشور بسیار خوب رعایت می شود. این مدل برای ایران بهترین مدل و به لحاظ اقتصادی و اجتماعی و حقوقی کم هزینه ترین مدل است بدون آنکه ایجاد کوچکترین تنشی بکند. برخیها ولی یا نمی دانند و یا مقاصد دیگری را دنبال می کنند و از دل منشور جهانی حقوق بشر تعبیری را در می آورند که اگر درست بود هیچ کشوری پای این منشور را از آغاز پیدایش اش امضاء نمی کرد. مگر کشورها مرض دارند پای چنین پیمانی را امضاء کنند تا زمینه تکه و پاره شدن کشورشان را بصورت ؛دمکراتیک!؛ با دست خودشان فراهم کنند؟! ایران یکی از کهنترین کشورها و ملتها در تاریخ بشریت است و حالا برخیها می روند و کشورهای جدیدالتاسیس ای را برای ما نمونه می آورند که اکثرشان تا ۶۰ سال پیش نه کشور و نه ملت بودند! ایران یک هویت ملی و تاریخی و تمدنی قدیمی دارد و حالا برخیها می روند و قبیله ای را در افریقا و آمازون پیدا می کنند که قانونی که برای آنها به لحاظ شرائطشان وضع شده را برای ایران هم تجویز می کنند! در ضمن ایران دارای گروههای اتنیکی نیست چون این مردم در کنار هم قرنهای بیشمار و هزاره هاست در هم ادغام و تنیده شده اند. پاکستانی ها در انگلیس یک گروه اتنیکی هستند چون هنوز ادغام نشده و مهاجرینی بوده اند که در ۴ یا ۵ دهه اخیر به این کشور امده اند. هیچکسی اهالی ولز یا اسکاتلند را در انگلیس گروه ... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
کاوه یزداني
با درود جناب موسی گرامی
تعریف ماده های منشور حقوق بشر را باید به متخصصین واژه شناس واگذار کرد . اما تا آنجایی که از بزرگان سیاست شنیده ام تفاوت دارد با تعریف جنابعالی از واژه ( ملیت ها ) درماده دو منشور حقوق بشر که تعریف جنابعالی گمراه کننده است ، به دلیل اینکه در این ماده اشاره به ملیت ها به منظور حقوق بشر افرادی است که ازیک سرزمین دیگری آمده اند و دارای یک ملیت دیگری هستن همچنانکه ما از ایران به کشورهای دمکرات مهاجرت کرده ایم و در قوانین این کشورها بر اساس وضع سیاسی قضاداری و قضایی طبق قوانین بین المللی حقوق بر ما به عنوان بشر تعلق دارد و توانسته ایم از موقتا از دست رژیم اسلامی در امان باشیم .و به همین دلیل نیز در بخشی از همین ماده دو در اشاره می کند و می گوید:
به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که ( مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد .) گواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد.
فرمودید استبداد و دیکتاتوری باعث تجزیه می شود . من نیز موافقم. آیا در افغانستان و عراق و پاکستان کنونی گل و بلبل می باشد ؟ استبدادی می باشد که سالیان سال است که هر روز چندین نفر بی گناه از پیر و جوان باید در بمب گذاریها و جنگ های فرقه ای ، قومی و مذهبی جانشان گرفته شود ؟ آیا فدرالیسم برایشان دمکراسی و حقوق بشر بهمراه آورد ؟ چرا نمی گویید که در کجای منشور حقوق بشر نامی از واژه فدرالیسم نوشته شده است یا نه ؟ و اینقدر بالا و پایین و چپ و راست می کنید ؟ یکبار راست و درست و صادقانه بگویید که جوابی چنین واژه ای وجود ندارد و وجود هم ندارد و اگر وجود داشت ما هم فارسی بلدیم بخوانیم و پیدایش می کردیم. راست حرف بزنید هم خودتونو و هم دیگران را خلاص کنید و اینقدر شعور دیگران را به مسخره نگیرید که این رسم هموطنی نمی باشد و راه بجایی نمی بریم . اگر قرار باشد به دمکراسی و حقوق آدم برسیم باید ابتدا راستگو باشیم و این تنها راه رستگاری ما ایرانیان است .
پاینده ایران و ملت یگانه ایران ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
اقای کاوه بحث من این است که که اگر به اعلامیه حقوق بشر و کنوانسیونها حقوق بشر اعتقاد داریم تمام این مباحث در انجا کنجانده شده و قوانینش موجود است ...اما بحث شبکه سکولارها هم در همین مقوله که میگوید نمیشود حقوق تک تک مردم ایران را نادیده گرفت ...در مورد ملیت ها هم قوانینی وجود دارد ما نه میتوانیم کتمان کنیم ونه میتوانیم طرفه برویم....ما باید از حقوق همه دفاع کنیم ...تجزیه طلبی خطوط قرمز اکثریت ایرانیان هست...اما اگر بخواهیم به مطالبات انان گوش فرا ندهیم مواضع تجزیه طلبان تقویت میشود ..من و شما باید بکوشیم رفع تبعیض نماییم...این قوانیم را در اینجا میاورم ...حق تعيين سرنوشت : (The Right of self-Determination)
یکی از اساسی ترین موازین حقوق بشر ، حق مردم برای تعیین سرنوشت خودشان است . اهمیت این حق تا بدانجا است که همگی آن را پایه و اساس حقوق بشری می دانند . در حقیقت برای نیل به سایر حقوق بشری تحقق اصل حق تعیین سرنوشت اهمیت به سزائی دارد و در صورتی که این اصل اجراء نگردد نمی توان از دولتی غیر منتخب انتظار چندانی داشت تا نسبت به اصول حقوق بشری متعهد باشد.
ماده 1 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (1966)[3] و ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي اجتماعي و فرهنگي (1966)[4] به نحو كاملاً يكسان با عبارات زير از حقي به نام حق تعيين سرنوشت حمايت مينمايند: ماده 1:« 1.تمامي ملتها داراي حق تعيين سرنوشت خود ميباشند. به موجب حق مزبور، ملل وضعيت سياسي خود را آزادانه تعيين و توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود را آزادانه تأمين ميكنند. 2. همه ملتها مِیتوانند براي دستيابي به هدفهاي خود در منابع و ثروتهاي طبيعي خود بدون اخلال به الزامات ناشي از همكاري اقتصادي بين المللي مبتني بر منافع مشترك و حقوق بين الملل آزادانه هر گونه تصرفي نمايند، در هيچ مورد نميتوان ملتي را از وسايل معاش خود محروم كرد. 3. كشورهاي طرف اين ميثاق از جمله دولتهاي مسؤول اداره سرزمينهاي غيرخود مختار و تحت قيمومت، مكلفند تحقق حق خود مختاري ملتها را تسهيل واحترام اين حق را مطابق مقررات منشور ملل متحد رعايت كنند».
در سطح منطقهاي نيز ماده 20 و 21 منشور آفريقايي حقوق بشر و ملتها[5] بطور مفصل درباره حمايت از حق تعيين سرنوشت سخن راندهاند. اما پيش تر از اين اسناد در بند 2 ماده 1 و مواد 55، 73 و 76 منشور ... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود کاوه یزدانی این مصوبه شبکه است اگر مطالعه نمایید متوجه عرایض بنده میشوید ...اتفاقا تمام اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت شده است....
مادهء يک ـ ارتباط مذاکره با اهداف شبکه
الف ـ با توجه به ضرورت داشتن زبانی تعريف شده و واحد، ما هيچ گاه باب «گفتگو» با کسان و گروه ها را مسدود نخواهيم ساخت اما برای «مذاکره» شأن جدی تری قائليم. در فرهنگ زبانی ما «گفتگو» برای آشنائی از عقايد همديگر است و «مذاکره» برای رسيدن به توافق در راستای تشکيل يک «نهاد هماهنگ کننده»
ب ـ ما همه جا خود را بصراحت با عنوان «سکولار ـ دموکرات های سبز انحلال طلب و آلترناتيوساز» معرفی می کنيم و در راستای رسيدن به هدف اصلی خود، که «ايجاد يک آلترناتيو سکولار ـ دموکرات در برابر حکومت اسلامی در خارج کشور و برای تسهيل انحلال آن حکومت» می کوشيم.
پ ـ ما برای همراهی با ديگر گروه های سکولار ـ دموکرات و انحلال طلب برای ايجاد يک «نهاد هماهنگ کننده» که بتواند اعضاء خود را، برای حصول به يک مفاهمهء سازنده، روبروی هم نشانده و به طرح های پيشنهادی آنان برای تسهيل انحلال حکومت اسلامی رسيدگی کرده و چند طرح را بصورت های اصلی و پشتيبان برای اجرا انتخاب نمايد، آماده ايم.
ت ـ ما در هر گونه نهاد هماهنگ کننده ای که از اين طريق بوجود آيد ارائه دهندهء طرح شبکه در مورد «ايجاد يک کنگرهء ملی انتخابی در خارج کشور و برساختن يک آلترناتيو سکولار دموکرات بوسيلهء کنگرهء مزبور» خواهيم بود.
ث ـ ما بايد هرچه زودتر مشغول آماده سازی قبلی خود برای ارائهء راه های اجرای اين طرح، در صورتی که نهاد هماهنگی طرح ما را انتخاب نمايد، بشويم.
مادهء دو ـ شرايط مذاکره
الف ـ شرط اصلی ما برای مذاکره با ديگران سکولار دموکرات و انحلال طلب بودن آنها و پذيرش اعلاميه حقوق بشر، تماميت ارضی ايران و اعتقاد به ادارهء غيرمتمرکز کشور است.
پ ـ ما احزاب، گروه ها و شخصيت های برآمده از گروه های اتنيکی کشورمان را پايه های اصلی مذاکره شناخته و نهايت تمايل را به حضور آنان در نهاد هماهنگ کنندهء مورد نظر داريم و، لذا، مذاکره نکردن با آنها را بخاطر آنچه در گذشته پيش آمده و اعلام شده بعنوان شرط مذاکره با ديگر گروه ها نمی پذيريم.
ت ـ همين مسئله در مورد گروه های دينی و مذهبی صادق است و ما آماده ايم با ... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
حق
با درود. در پایان این بیانیه امده است که، "«فتوا» ضد آزادی های مصرح در اعلاميهء جهانی حقوق بشر و خواستاری آزادی بی حد و حصر (نه محدود و نه انحصاری) انسان ها در بيان مکنونات قلبی خويش است". بخش اول این جمله که ما را رجوع می دهد به منشور جهانی حقوق بشر، کاملا درست است ولی کار با بخش دوم این جمله خراب می شود وقتی که او ما را رجوع می دهد به باورش که "خواستاری آزادی بی حد و حصر (نه محدود و نه انحصاری) انسانها در بیان مکنونات قلبی خویش" است. من با 30 ماده منشور جهانی حقوق بشر هیچ مشکلی ندارم ولی با کجا در این منشور از "آزادی بی حد و حصر" بعنوان یک حق سخن رانده است؟! "بی حد و حصر" یعنی بدون هیچ مرزبندی ای. قانون و قانون اساسی کشورها تعیین کننده حد و مرزهاست. مرزبندی یعنی قانونمندی و قانونمندی یعنی تعیین کردن حد و مرزها. آقای موسوی گرامی، شما که 30 ماده منشور جهانی را خوانده اید و احتمالا تجربه کار و زندگی در یک کشور لیبرال دمکرات غربی را داشته اید به من بگویید که در کجای منشور جهانی و قانون اساسی کشوری که در آن زندگی می کنید آمده است که "آزادی بیان بی حد و حصر" یک حق است و آیا در کشوری که شما در آن زندگی می کنید چنین حقی وجود دارد؟! شما این پاسخها را بمن بدهید و در صورتیکه توانستید بمن نشان دهید که اشتباه می کنم همه حرفهایم را پس می گیرم و از شما پوزش خواهم خواست. اگر توجه کرده باشید در نظر پیشینم هم همین پرسشها و درخواست و همین قول را به جناب نوری علاء دادم. این گوی و این میدان هم برای جناب نوری علاء و هم برای شما. بی صبرانه در انتظار پاسخهای شما هستم. با احترام. پاینده ایران و ملت ایران ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
من در مطالب قبلی عرض نمودم ..شما به پاکستان و عراق و ... اشاره نمودید ایا این کشورها در قالب فدرالیزم تجزیه شده اند...خیر ..تنها چیزی که باعث تجزیه ایران میشود استبداد و دیکتاتوری است..اینکه نخواهیم مطالبات همه مردم را در نظر بگیریم...اما متوجه شدم مخالفت شما با شبکه سکولارهای سبز بحث فدرالیزم است ..اما اگر به خود زحمت دهید و سایت شبکه را در خصوص این صحبت مطالعه فرمایید متوجه میشوید که هدف شبکه فقط این نیست ..اما اگر بخواهیم کتمان کنیم و حقوق اقوام و ملیت ها را نادی ده بگیریم این خود از اصول دموکراسی بدور است...اگر شما منکر این بحث هستید پس اعلامیه جهانی حقوق بشر را نقض کرده اید ..شما علنا دارید حقوق خیلی از افراد را در گوشه گوشه ایران نادیده میگیرید...اما من برای اینکه شما متوجه هدف شبکه سکولارهای سبز بشوید مصوبات تصویب شده را برای شما ارسال مینمایم...تفکر شما مثل این میماند که کسی به شما بگوید چرا مشروطه خواه هستید ..مگر میشود تفکر کسی را نادیده گرفت ..در اخر این مردم ایران هستند که تصمیم میگیرند من و شما یک نظر و یک رای داریم... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
کاوه یزداني
با درود به جناب جواد موسوی گرامی
جواد جان در باره کامنت کوتاه جنابعالی می باید چندن مقاله و کتاب می توان نوشت همچنانکه در سه سال گذشته بسیاری از مقالات و کتابها در حول و حوش وطالب کامنت جنابعالی بوده است و همچنان نیز خواهد بود . بهطور خلاصه به آنهایی که از نظر من درست و نادرست می باشند اشاره می کنم .
من هیچ نفرتی به شبکه سکولارها نداشته و ندارم و هیچ پدر کشتگی هم بجز رژیم اسلامی با کسی ندارم. بلکه سه سال است که کم و بیش فعالیتها و مقالات چند تنی از این شبکه را دنبال می کنم و همچنین چندین سایت و رسانه های دیگر را.
حق با شماست که من سیاسی نیستم و مطالعه من نیز می تواند کمتر از بسیاری دیگر باشد.
دستاوردهای شبکه را هم تا حدودی حس میکنم ولی ویرانی های ایران سرعتش بسیار بیش از دستاوردهای شبکه سکولارها و بطور کلی اپوزیسیون می باشد .
فرمودید شبکه هدفش اتحاد است...، اتحاد برای چه هدفی؟ و توافق یا همکاری و تعهد بر سر کدامین اصول ؟ آیا اتخاذ تصمیم بر سر اینها آنقدر پیچیده است که سالها بطول می انجامد ؟ مگر دمکراسی مبتنی برمنشور حقوق بشر جز خواستها و هدف و شعارهای ملت ایران در سه سال گذشته نبودند؟ سکولارها بر آزادی بی در و پیکر یعنی بی حد وحصر معتقد هستند آیا جز این است ؟ کجای منشور حقوق بشر آزادی بی حد و حصر را نوشته است؟ آیا در کشورهای پیشرفته جهان آزادی بی حد و حصر می بینید ؟
وانگهی آیا در جایی از منشور حقوق بشر نامی از فدرالیسم نوشته شده است که بتوان آن را به رای گذاشت ؟ در آن صورت باید فدرالیسم و منشور حقوق بشر را در یک رای گیری به مردم سپرد که آیا منشور حقوق بشر را می خواهند یا اینکه فدرالیسم را می خواهند ؟
مورد فدرالیسم را بویژه نام بردم چونکه آقای دکتر اسمائیل نوری علاء در همین جمعه گذشته 18 مِی در برنامه آقای علیرضا میبدی گفتند که ایران آینده را در شکل فدرال می بیند و چندین سال است که در این راه می نویسد . پیش از این خانمی بنام فریده یا فریما از ایران با برنامه تماس گرفتند و نگرانی عمیقشان در ارتباط با حفظ تمامیت ارضی ایران را در شکل فدرالیسم ابراز نمود و بسیاری از ایرانیان این نگرانی عمیق را دارند . پرسش اینجاست که در جایی که جاده صاف و بی خطر و بدون گردنه های پیچیده وجود دارد مثل عدم تمرکز قدرت و حقوق برابرشهروندی و اقوام و مذاهب ... ....ادامه....
|
جواد موسوی
درود
اقای زاهدی بیانیه شبکه سکولارهای سبز را در خصوص محکومیت فتوا بر علیه شاهین نجفی دیدم.بیانیه خوب و جامه ایی بود...اما کامنت های زیر ان از کاوه یزدانی و یک نفر دیگر که بعضا ربطی به موضوع نداشت را دیدم.چندین نظر را نوشتم و فرستادم اما تا اکنون منتشر نشده است...علت این همه کینه و غرضورزی این دوستان چیست...ایا هدف خاصی دارند یا اینکه نااگاهانه است..به اعتقاد من نقد خوب است ان هم با دلیل و مدرک و کارشناسی اما بدون معلومات سیاسی به کسی و یا شبکه ایی که امروز کارهای ارزنده ایی را انجام داده است و جای نقد هم دارد به سایت شما و حزب لطمه وارد میکند...این همه کینه و خصومت برای چیست ...دقیقا بنویسید که مشکلتان کجاست... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
دوستان اگر شما به همین اعلامیه حقوق بشر اعتقاد داشتید اینقدر بدون مطالعه به شبکه سکولارهای سبز حمله نمیکرید ..نمیشود گفت من به اعلامیه حقوق بشر اعتقاد دارم اما در عمل خلاف ان عمل نمایم..این چند بند را مجددا مطالع نمایید ....ماده 1
تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند .
ماده 2
هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر موقعیت دیگر ، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است ، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد . گواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد.
ماده 3
هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد .
ماده 4
احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است.
ماده 5
احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.
ماده 6
هر کس حق دارد که شخصیت حقوق او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود.
ماده 7
همه در برابر قانون ، مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند.همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند......مخوصا ماده 2 اعلامیه که به حقوق ملیت ها احترام میگذارد...... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
کاوه جان من مطالب شما را دنبال میکنم ..نفرت عجیبی در دل شما نسبت به شبکه سکولارهای سبز وجود دارد و نیدانم این هم کینه از کجا میاید....شما واقع بین و فرد سیاسی نیستید و مطالعه کافی هم ندارید ..کمی هم به دستاوردهای شبکه بنگرید که در این 33 سال خیلی از افراد و احزاب نتوانستند...شبکه میگوید نوع حکومت و نوع مدیریت کشور باید به دست مردم ایران تعیین شود و هدفش اتحاد نیروهای سکولار و دموکرات و انحلال طلب هست ایا این نظر منافات دارد با اعلامیه حقوق بشر و...افرادی مثل شما درک درستی از اقوام ایرانی ندارید ..شبکه میگوید همه باید در اینده ایران و تقسیم قدرت سهیم باشند و باز تولید استبداد نشود...سکولارهای سبز میگوید همان قدر که مشروطه خواهان و جمهوری خواهان باید در اینده ایران نقش داشته باشتند اقوام ایرانی و ملیت های ایرانی که در اعلامیه حقوق بشر هم امده باید دراینده ایران و تقسیم قدرت در یک سستم مدیریتی نامتمرکز نقش داشته باشند تا خطر تجزیه ایران کم شود...شبکه نگران انحصارطلبی هایی است که منجر به تجزیه ایران میشود...ما خواستار تمامیت ارضی ایران هستیم و خواستار تقیسم قدرت در ایران اینده میباشیم...اتفاقا اگر شما درک درستی از مقالات اقای نوری علا داشتید ایشان با گفتمان سیاسی در قالب فدرالیسم دست تمام تجزیه طلبان را رو کرد و کنگره ملیت ها را با بن بست مواجه کرد چرا که برخی از ان دوستان به دنبال فدرالیزم قومی و زبانی بودند و شبکه و اقای نوری علا اعلام نمودکه این خط قرمز شبکه هست .سعی کنید با مطالعه نظر ذهید نه با غرض ورزی ..بله دوستان اینها همه انحلال و سکولاریزم و فدرالیزم و سیستم نامتمرکز همه از دستاوردهای شبکه سکولارهای سبز است ...با کفتمان سیاسی است که میتوان مسائل را حل نمود ...به مناظره های سیاسی اقای نوری علا با دیگران نگاه کنید و متوجه شوید که نظر چه کسانی مورد استقبال است..و هرگز هم نترسید که بک نیرو سازنده بخواهد رقیب سیاسی شما و دیگران شود ....نگران اینده ایران باشید گه خطر جنگ و تجزیه ان را تهدید مینماید ..نه حمله به اقای نوری علا و شبکه که با طرح و برنامه میخواهد یک الترناتیو بسازد ....حسادورزی باعث شده است هنوز برخی از دوستان در توهم باشند.... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
جواد موسوی
درود
این بیانیه شبکه سکولارهای سبز را خواندم و پر محتوا و احترام به ازادی بیان میباشد.نکته مهم فتوا بر علیه شاهین نجفی نکته ایی است که هر از گاهی جمهوری اسلامی میخواهد در جامعه ترس را رایج کند.و این بیانیه جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است .دومین نکته اینست اگر شبکه سکولارهای سبز بیانیه نمیداد عده ایی میگفتند چرا بر علیه این فتوا ها هیچ عکس العملی نشان داده نشده است .اگر هم بیانیه صادر می شود عده ایی مثل همین دوست که کامنت گذاشته به شبکه و اقای نوری علا حمله میکند و این بیانیه را زیر سوال میبرد..مشکل این دوستان اینست که یا از روی اگاهی یا نا اگاهی به شبکه سکولارهای سبز حمله می کنند و هیچ دلیلی هم نیماورند..اگر محکوم کردن جمهوری اسلامی و محکوم کردن فتوا که منجر به قتل کسی شود کار درستی نیست این مشکل این دوستان است نه شبکه سکولارهای سبز....از اینکه به شبکه سکولارها حمله می شود دلیلش اینست که کارهای شبکه مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است و این جای بسی خوشحالی است...مشکل امروز بدفهمی و کج فهمی است نه نوری علا و شبکه سکولارهای سبز...امروز تنها شبکه ایی که طرح انحلال جمهوری اسلامی و سکولاریسم را پیش میبرد همین شبکه سکولارهای سبز است...امروز خیلی از مباحث حل نشده در اپوزیسیون را همین شبکه تبدیل به گفتمان سیاسی کرده است..دستاوردهای این شبکه بیشتر از انتقادهای بی مورد و بی اساس است ...امیدوارم دوستان اگاهانه نظر دهند...غرض ورزی و افترا چیزی را درست نمیکند.... ....ادامه....
|
آخرین عرض من این است: دموکراسی لیبرال با حفظ پادشاهی! (داریوش همایون)
وجدانی
جناب آقای حسن ساختمانی!
ضمن عرض تشکر و قدردانی از لطف شما مراتب خوشحالی خویش را از حسن توجهتان نیز ابراز میدارم.
....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
کاوه یزدانی
دو کلام حرف حساب
مگه ایران شده آزمایشگاه؟
به شبکه سکولارهای سبز و اصغر آقا و خانمها و آقایان محترم
اصغر آقا فدرالیسم از یک واحد بوجود نمی آید ، بلکه چند واحد جدای از یکدیگر می توانند یک فدراسیون یا فدراتیو یا فدرالیسم را بوجود آورند . نمی شود یک کشور یکپارچه را فدرالیسم کرد . اما می شود و باید قدرت و مسئولیت را بین همه نقاط کشور تقسیم کرد یعنی عدم تمرکز قدرت و مسئولیت . روزه شکدار نگیرید . مگر ایران شده آزمایشگاه که هر سیستم غیر مطمئن را در ایران آزمایش کنیم ؟ سودان ، یوگسلاوی ، عراق ، افغانستان ، پاکستان ، همه فدرالیسم شدند ، چه گلی بسر ملتشان زردند ؟ به دمکراسی و حقوق بشر رسیدند؟ آیا به حقوق شهروندی رسیدند؟آیا به آزادی رسیدند؟
آقایان ، خانم ها ، لطفا برید خودتونو رنگ کنید . گذشت سال پنجاه و هفت ننگین که مردم بیچاره از همه جا بی خبر گول اتوبوس مجانی و آب و برق مجانی را خوردند. آنها قدر عافیت را ندانستند و گرسنگی نکشیده بودند و با دستان خودشان کشور و فرزندان و نوه هایشان را زنده بگور کردند . این مخلص و هم نسلانم را سوزاندند به اضافه چند نسل بعدی را هم سوزاندند . مگر بالاتر از سیاهی هم وجود دارد ؟ مگر سیاهتر از این روزها هم وجود دارد که بخواهیم به هر جفنگیاتی تن دهیم ؟ مگر چیزی هم برای باختن باقی مانده است که به این متناقضات بی سرو ته تن دهیم .
از لجاجت بپرهیزید كه آغازش جهل و پایانش پشیمانی است
( ناشناس )
راستگو باشید.
میراثی گران بهاتر از راستی و درستی نیست
( شکسپیر )
صداقت نخستین فصل دفتر دانایی است
( تامس جفرسن )
تنها نادانی.جرم جهان ماست
( کوروش کبیر )
داوری به عهده دوستان و هم میهنان میهن پرست .
پاینده ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی ....ادامه....
|
آخرین عرض من این است: دموکراسی لیبرال با حفظ پادشاهی! (داریوش همایون)
حسن ساختمانی
درود و سپاس فراوان از نوشتار و پژوهش با ارزش شما ....ادامه....
|
کشکساب
بادرودبرهمه ایرانیان.آنچه که مشاهده میکنید؛اظهارات یک نفر که((پروفسور!؟روابط بین الملل))و نفری دیگر که((استادتاریخ!!))معرفی شده و در یک کنفراس که برای رسیدگی به اوضاع ایران تشکیل گردیده؛ابراز شده. آیا با اثر گذاری که اینگونه (استادان!؟!) از پیش تبلغ شده؛در افکار جهانی دارند؛باید چگونه برخوردنمود؟ زحمتکشان این سامانه میهنی؛خواهشمندم چنانچه مضر نمیدانید؛ترتیبی بدهید در گوشه ایی به این پرداخته شود. با سپاس؛کشکساب. برداشته از رادیو فردا.روز سه شنبه، دوم خردادماه، کنفرانسی در ساختمان وزارت خارجه جمهوری چک، در خصوص وضعیت کنونی ایران و با عنوان «ایران و همسایگانش» با حضور چندین کارشناس برگزار شد.
آقای گودرزی تأکید کرد که برنامه هستهای ایران، در زمان محمدرضا پهلوی آغاز شد، این استاد دانشگاه توضیح داد که پس از جنگ ایران و عراق و بمبارانهای عراق، جمهوری اسلامی تصمیم گرفت بار دیگر به پیشبرد برنامه هستهای بیاندیشد.پس از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۰ نیز، اگرچه نگرانی از سوی عراق پایان یافته بود، اینبار مسئله آمریکا مطرح شد و به گفته وی جمهوری اسلامی امکان حمله آمریکا به ایران، پس از عراق، را محتمل دانست. وی در اظهارات خود بر اهمیت امنیت ملی از دیدگاه جمهوری اسلامی تأکید کرد
..با اینحال آقای گودرزی تأکید کرد که هنوز هیچ مدرکی دال بر نظامی بودن برنامه هستهای ایران ((وجود ندارد. )){این پروفسور روابط بینالملل !؟!}با اشاره به «بهار عربی» اظهار کرد که این حرکت تأثیر چندانی بر ایران نخواهد گذاشت و حتی افزود سقوط سوریه نیز در این میان چندان ((حائز اهمیت نیست. ))
در این کنفرانس، دیوید مِنَشری، بنیانگذار مرکز ایرانشناسی در دانشگاه تلآویو و پروفسور دپارتمان تاریخ خاورمیانه و آفریقای این دانشگاه در سخنان خود ایران را کشوری «پیچیده» دانست.
به باور این ((استاد تاریخ !؟!)) اینکه برخی میگویند شاه ایران دموکرات بود، ((گفت این طور نیست )) و افزود زمانی که پیش از انقلاب (مدتی ) را در ایران سپری کرد، مفهوم دیکتاتوری را درک کرد. آقای منشری در پایان افزود: «من به نوع حکومت ایران کاری ندارم، .حالا بنده؛کشکساب؛که یک نآپروفسور امور بین الملل و یک نآ استاد تاریخ هستم؛؛از آن پرفسور میپرسم؛به گفته خودت؛پس ... ....ادامه....
|
مهدی موش
کشکساب
با درودبر همه ایرانیان. با احترام به نویسنده توانا و بانوی ایراندوست؛خانم افشاری گرامی. به افرادی مثل؛علی اصغر اکباتانی(بقول خودش)بنیانگذار حزب نوین رنجبران؛مائوئیست. و فیلم شناس!!فراستی که در زندان حکومت بشدت اسلامی که؛بایک فتوای حضرت آیت الله العظمی؛خمینی دروغگو؛به دانشگاه تبدیل شد؛اولی وجود بقیه الله و نیاز بشر به انتظار او را ؛آنقدر فهمید که به بیسوادی مثل بنده نیز؛تذکر میداد تا بفهمم. و دومی؛به منزلت نماز جماعت آنقدر پی برد که؛با پیژاما میدوید تا از صواب جماعت عقب نیافتد. آنقدر اخلاص و تقدس نشان داده که امروز در بارگاه؛معاویه بن ابو سفیان؛در حکومت عدل!!علی خامنه ایی دزد.منزلت قاضی القضات امور سینمایی را دارد؛توصیه میشود؛این مطلب را چندبار بخوانندو آن بخشهایی را که ایشان تجربه کرده اند و نویسنده محترم از قلم انداخته؛به بانو نادره افشاری؛یادآوری نمایند. پاینده ایران؛سربلند ایرانی. ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
حق
با درود بر هم میهنان، آزادی بیان بی حد و حصر توهمی بیش نیست ولی آقای نوری علاء به آزادی بیان بی حد و حصر باور دارد. با چنین باوری که دارد چگونه می تواند فتوای آخوندها را با آزادی بیان بی حد و حصرش در منافات ببیند؟! آیا این تناقض در حرف و عمل نوری علاء نیست؟! او باید این ابهاماتی را که در باورش در ازادی بیان بی حد و حصرش است را از میان ببرد. از کجا می داند که آزادی بیان بی حد و حصر چه کسانی دفاع می کند و یا نمی کند که این خود باز مشکل ساز برای خودش می شود چون باید معیار سنجش اش را ارائه کند که حتما قوانینی هستند که حد و مرزی تعین کرده اند برای چنین ازادی ای! آنوقت همین آزادی با چنین معیار و قوانینی دارای حد و مرز می شوند و آنوقت ثابت می شود که برخلاف باور نوری علاء چیزی بنام آزادی بیان بی حد و حصر وجود خارجی ندارد و یک توهم است. آیا آقای نوری علاء فرد متوهمی است که به آزادی بیان بی حد و حصر باور دارد؟ بنظر من، بلی.
وقتی آزادی بیان بی حد و حصر شد، هر کسی حق دارد هر چه دلش خواست بگوید و یا نگوید؟! این شامل فتوای قتل علیه شاهین نجفی و قیمت گذاری بر سر او هم می شود؟! اینطور نیست؟! چنین آزادی بیانی یعنی بی در و پیکر بودن قانونی برای یک حق و قبول نکردن مسئولیت در برابر آن حق. این یعنی هرج و مرج. آزادی و دمکراسی معادل هرج و مرج نیستند. بنابراین در یک جامعه ازاد و دمکراتیک آزادی بیان بی حد و حصر وجود ندارد. من در انگلیس زندگی می کنم و مثل هر شهروند دیگری در این کشور اجازه ندارم که هر چه دلم خواست را بگویم مثلا ایجاد نفرت علیه دگرباشان کنم و دیگران را تشویق به ازار و اذیت شان کنم و و و و
اگر نوری علاء آزادی بیان بی حد و حصر می خواهد یعنی اینکه امثال هیتلر و خمینی و خامنه ای و گلپایگانی و صافی و و و هر حرف و حکم غیر انسانی را بگویند و بدهند و جایزه هم در قبال اجرایشان بگذارند، اشکالی نباید داشته باشد. با ازادی بیان بی حد و حصر، چه اشکالی دارد که خمینی روابط جنسی با بچه شیرخوره ها را در کتابش نوشته باشد؟! او از همین ازادی بیان بی حد و حصر خود استفاده کرده و باید از این حقش! دفاع کرد هر چقدر هم که مشمئز کننده باشد، نه؟!
آزادی بیان بی حد و حصر یعنی قانون جنگل و در هیچ کشوری تا بحال نه آزمایش شده و نه اجرا! جناب نوری علاء در مورد آنچه در بالا نوشتم بمن نشان ... ....ادامه....
|
بيانيه دربارهء نقش فتوا در تهديد آزادی ها
کاوه یزداني
خانه از پای بست ویران است.
فتواها با حکم اسلام و توسط آخوند صادر می شوند و عده ای دین خو نیز از روی باورهای گوسفندوار بَع بَع کنان تایید می کنند . اسلامی که توسط دزدان مدینه به زور شمشیر بر ایرانیان تحمیل شد و آخوند نیز صدها سال است که توسط انگلسلام ساخته و پرداخته شد تا امروز که نتایجش به نسل ما رسید و به همه دارو ندارمان تا شرف و ناموس و حیصیت مان تجاوز می کنند . اسلام سرطانزا و ایران ویرانگر و آخوند پست فطرت نمک بحرام و جنایتکار کودک آزار که زخمهای عمیقی بر ایران و ایرانی وارد کرده را نمی توان به این زودیها درمان کرد ، بطول عمر چندین نسل زمان می برد تا اسلام سرطانزا را بتوان از سرزمین ایران و مغزهای پوسیده پاک کرد.
اما دلیل اینکه مردم معترض ناامید شدند و دیگر به خیابانها نمی آیند عدم اعتماد به گروههای سیاسی می باشد که یکی از همان گروههایی که ملت ایران نمی تواند اعتماد نمایند همین شبکه سکولارهای سبز می باشد . هر ایرانی نیز بی اعتمادیش را به این شبکه ابراز می دارد جناب نوری علاء با دلایل بی پایه و اساس توجیح می کند و اینگونه می پندارد که مردم توضیح و توجیهش را باور کرده اند و ایشان همچنان به موضعشان اسرار می ورزند . به بی اعتمادی مردم به شبکه سکولارهای سبز دلایل محکم وجود دارد . اگر جناب نوری علاء و اعضای شبکه سکولارهای سبز مایل هستند بدانند با کمال میل خواهم گفت . و اگر هم مایل هستند همچنان آب در هاونگ بکوبند خود دانند. گروههای بسیاری هستند که قابل اعتماد نیستند و شبکه سکولارهای سبز فقط یک از آنهاست. ....ادامه....
|
من حسرت ایرانی بودن دارم
کاوه یزدانی
با درود به جناب افشین سالار
نوشتید که به جرات می توانید بگویید این نوشته است احمد شاملو نیست .
من هیچ اطلاعی ندارم که نوشته متعلق به شاملو هست یا نه . اما می توانم حدس بزنم از آدمیزاد هر چه که بگویی سر میزند . یعنی هم می تواند حرف جنابعالی درست باشد و هم می تواند این مطلب متعلق به خود شحص شاملو باشد . جنابعالی به چه دلایلی با جرات می گویید که این نوشته به شاملو تعلق ندارد؟
راستش اصلا مهم نیست که این مطلب از زبان شاملو باشد یا نباشد . اما بسیاری از دوستان و ایرانیان را می شناسم که به دلایلی که در این مطلب آمده است از مسلمان بودنشان احساس شرم دارند احساس بسیار بدی دارند . چرا بسیاری از ایرانیانی که دارند می کوشند با نام ایرانی عوض نمایند ؟ چرا باید در گوش ایرانی هنگام بدنیا آمدن به زبان عربی اذان بگویند؟ تمام مطالبی که در این متن آمده است عقلانی هستند . می فرمایید شاملوی این حقایق را نمی فهمید؟ اگر شاملوی حقایق این متن را نمی دانست اما نسل جوان ایران این حقایق را درک کرده است. آیا میدانید چند میلیون دیگر شمایل امام علی را به گردن نمی آویزند بلکه شمایل فروهر را به گردن می آویزند . اگر شاملو تا این حد درک نکرده باشد جای تاسف دارد . آخه اسلام چه افتخاری دارد که نباید شاملو چنین مطالبی را می نوشت؟ اسلام به چه چیزمان تجاوز نکرده است .یک مورد را نام ببرید که اسلام و آخوند به آن حقوقمان تجاوز نکرده باشند. این اسلام و درذدان مدینه و آخوند پست فطرت بیش از این چه بلایی باید بر سمان می آوردند؟ اگر شاملو و شاملوها این مطالب ساده و پیش پا افتاده این متن را درک نکرده بودند که بدا بحال ایران و ایرانیان که پیشگامانشان نیز در کمراهی بسر می بردند. جنابعالی به چه دلیلی یا با چه انگیزه ای می گویید این متن شاملو نیست؟ مگر برادر یا پسرخاله شاملو هستید؟ آخر یک دلیلی مدرکی منطقی... همینطوری من با جرات می گویم این متعلق به شاملو نیست؟ اگر هم شاملو نگفته است این مخلص قلم کسی را که این متن را نوشته است می بوسم و هر چه گفته است عین حقایق می باشند. ....ادامه....
|
طرحوارهای برای گذار به دموکراسی
سیامک شوروی
با درود!
در خواسته آقای ملکی که همانا ایران و ایرانیانی آزاد میباشد تردیدی نمیباید داشت اما همانگونه که جمشاد گرامی نیز بدان اشاره نموده اند تمامی این واژها و بسی بیش از اینها از افراد گوناگون در درازای اگر نه ۳۳ سال اما شاید بیش از دو دهه گفته و شنیده شده است. در مورد همکاری بین گروه ها و پشتیبانانشان نیز همه میدانیم در کدامین باتلاق دست و پنجه میزنیم. این هم مسئله تازه ای نیست. و در مورد آن شرایطی که ایشان از جمهوری اسلامی انتظارش را دارند، برای نمونه آزادی انتخابات و آزادی زندانیان سیاسی نیز میدانیم که هیچ حاکمیت مطلقه، به ویژه جمهوری اسلامی، زیر بار چنین تقاضاهایی که نمیرود که هیچ بلکه متقاضیان را نیز با سرب داغ پذیرایی کرده و خواهد کرد.
اما اگر که آقای ملکی هدفشان این است که این گفته ها از ایشان در تاریخ این ۳۳ سال و شاید بیشتر ایران به ثبت براسانند که آن مسئله دیگری است و بیشک این گفته ها نیز در کنار هزاران گفته های دیگر نیز در تاریخ حک میشوند.
با درود دوباره
سیامک شوروي ....ادامه....
|
من حسرت ایرانی بودن دارم
جمشاد پرچمشاهی
دقیقآ همین است. مشکل ایرانیان در شناخت واقعی هویت شان است. بسیار کسانی هستند که هر ساله به دلایلی "سفره ابوالفضل" نذر و پهن می کنند ولی نمی دانند سفره هفت سین یعنی چه و چرا جزو آداب و رسوم سنتی و باستانی ایرانیان است و اصولا چرا "هفت" سین ؟!
از شیون و به سر و کله زدن و سینه زنی و کبود کردن پشت بدن با زنجیر و شکافتن جمجمه با قمه در ماه های عزاداری "حسینی" که دیگر جای خود دارد. با همه این احوال ما همه ایرانی هستیم و به کوری چشم اعراب و عرب نژاد های غاصب ایرانزمین، برای همیشه ایرانی خواهیم ماند! پدران و مادران جوان دیگر نام های عربی را برای فرزندان شان انتخاب نمی کنند. این گام نخست در راه برگشت به هویت اصیل ایرانی است که مسیرعرب زدایی از جامعه ی ایرانی را به تدریج برای فردای ایران هموار می کنند. شایان ذکر است که زبان شیرین فارسی یا پارسی تنها زبانی در دنیا می باشد که تمامی حروف و لغات و اصتلاحات در آن قابل تکلم می باشند. به همین جهت شاید اعراب حسرت می خورند که چرا ایرانی نیستند تا بتوانند لااقل "پپسی کولا" را "بیبسی کولا" تلفظ کنند! ....ادامه....
|
طرحوارهای برای گذار به دموکراسی
گویا
"يا زمان آن فرا نرسيده است که پس از ۳۳ سال تجربه و تحمل شکست های پی در پی در جستجوی عامل يا عوامل اين ناکامی ها باشيم"
عامل بدبختی این ملت ناسپاس اسلام است اسلام. ....ادامه....
|
از دردهای رضا شاه
کشکساب
با درود برهمه ایرانیان.نمیدانم؛آیا باید حضور مشتی زباله اجتماعی؛که بعنوان بسیجی های اینترنتی؛ بفرمان خامنه ایی دزد؛در اینجا نیز اعلام حضور نموده اند را؛حضور مسئولین محترم این سامانه میهنی؛تبریک بگویم؟ بنده اصلا صلاحیت ندارم؛ولی شخصی که داشت میگفت:نظر مخالف نویسی پذیرفتنی است اما مزخرف نوشتن نه. این موجود که خود را حمید معرفی کرده؛آیا اسناد املاک مالباختگان را که از قولشان؛نسبت به{{پدر ایران نوین}}رضا شاه بزرگ؛اعلام شکایت کرده؛به روئیت شما؛زحمتکشان این صفحه رساند؟ که افضات سراسر مستند او منتشر گردیده؟. با پوزش. پاینده ایران؛سربلندایرانی ....ادامه....
|
من حسرت ایرانی بودن دارم
افشین سالار
به جرأت میتوانم بگویم این نوشته هچ ربطی به احمد شاملو ندارد . ....ادامه....
|
طرحوارهای برای گذار به دموکراسی
جمشاد پرچمشاهی
با درود به نویسنده مقاله؛
تمام آنچه که دراین نوشتار آمده، متاسفانه تکرار مکررات دهه های پیشین می باشد که نه صدها، نه هزارها بلکه میلیون ها مرتبه توسط اکبر و اصغر، زن و مرد، پیر و برنا، سرشناس و ناشناس گفته یا نوشته یا یادآوری شده است. ولی همه می دانند که رژیم دینی حاکم بر ایران نه گوش شنوا برای خواسته های ملت رنج کشیده و به ستوه آمده دارد و نه شعور و فهم سیاسی و لیاقت و شایستگی برای یافتن راه حل های مسالمت آمیز بدون خشونت و کشتار و خونریزی منتقدین و معترضین نظام اش را!
رژیمی که از بدو روی کار آمدن، شعارش همواره "جنگ، جنگ تا پیروزی" یا "جنگ نعمت خداست" بوده و هست، واژه صلح و مسالمت برایش معنی و مفهومی ندارد. کسانی که امروز بر مصدر قدرت تکیه زده اند و خون مردم را می مکند، جوجه طلبه ها و اوباشانی بودند که سی سال پیش در مکتب خرافات دینی و خشونت اسلامی مغزشویی شده و هنوزهم به همان مسیر بی عدالتی و ضد بشری ادامه می دهند و چنین به نظر میرسد که تاکنون هیچ قدرتی قادر به جلوگیری یا توقف ادامه مسیر آنها نبوده و نیست.
راهکارهای برشمرده شده دراین مقاله جهت مقابله با رفتار و عملکرد سران و رهبران رژیم بسیار عقلانی و منطقی بنظر می رسند ولی نکته اساسی اینجاست که چنین پیشنهادات راهبردی کم و بیش برابر حکومتی قابل اجراست که از عقل و منطق و شعور سیاسی برخوردار باشد. به باور من تنها راه مقابله مثمر ثمر با این رژیم ددمنش و ضد ایرانی، قطع حمایت و مراودات اقتصادی و بازرگانی و تجاری کامل کشورهای اروپایی با این حکومت خشونت طلب و پایمال کننده حقوق بشر است که با تضعیف پایه های پیکره اقتصادی حکومتی، فروپاشی و سقوط تدریجی آنرا را محتمل می سازد، بدون توسل به خشونت و خونریزی و کشتار شهروندان بی گناه - البته مشروط بر اینکه دولت های اروپایی اینرا بخواهند و بطور جدی به آن عمل کنند - در غیر اینصورت هیچ کس نمی تواند در صورت خیزش چند باره مردمی و"عصیان مدنی" علیه رژیم سرکوبگر و سر تا پا خشونت پیشه تضمین دهد که جنبش اعتراضی بدون کشتار و خونریزی و قتل و فاجعه به نتیجه برسد. ترغیب و تشویق یا حتا تحریک مردمان داخل کشور با فراخوانی های پی در پی به منظور بپا خاستن و به خیابان های شهرهای مختلف ایران ریختن فقط برای کسانی گفتنش ساده است که خودش درجای امنی نشسته و به ... ....ادامه....
|
در حاشیه یک گفتگوی نوشتاری
حق
با درود. کسانیکه از رفتن این رژیم می ترسند و از بازگشت پادشاهی با انتخاب ملت ایران در یک رفراندوم سالم می ترسند، چاره ای برای خود نمی بینند جز حمایت از جناح سیاه رژیم و یا سبزهای علوی رژیم با آن قانون اساسی ضد منشور جهانی حقوق بشرشان. در میان سبزهای علوی همه جور نقاب به چهره هم وجود دارد. نوع تازه به بازار آمده اش با وقاحت تمام پشت قاب عکس داریوش همایون پنهان شده اند ولی رفتارشان هیچ تفاوتی با دیگر سبزهای علوی ندارد. بی نقابش حامیان خاتمی و موسوی و کروبی و گنجی و تازه از راه رسیدگانی مثل علی تیزقدم هستند. یکی از سیاست های همه اینها حذف شاهزاده بنفع موسوی است. شاهزاده ای که تلاش اش در برانداختن کلیت این رژیم و برقراری یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران یکپارچه است. اگر او اشتباهاتی در گذشته مرتکب شده است مثلا در رابطه با فدرالیسم، حالا به این اشتباهش پی برده و این بحث را تفرقه افکنانه و منحرف کننده می داند و همگان را از آن برحذر می دارد. فرخنده مدرس و همفکرانش که در اینمورد به او گیر می دهند و تغییر موضع شاهزاده را نمی خواهند ما ببینیم، چرا به اینهمه ؛اصلاح طلبان؛ ای که هی با تجزیه طلبان و فدرالیستها نشست و برخاست داشته اند اصلا گیر نمی دهند؟! چرا به حشمت طبرزدی و جرسی هایشان گیر نمی دهند که در مورد فدرالیسم نه تنها سکوت کرده اند و با آنها نشست و برخاست و بده بستان دارند بلکه بی محابا و بدون هیچ نقدی آخرین ویدئوی حشمت طبرزدی را که درباره فدرالیسم استانی سخن گفت را منتشر هم کردند! خانم مدرس، فقط اگر فدرالیسم از دهان شاهزاده درآید بدست یا برای همه بدست. وقتی شیرین عبادی پای بیانیه هایی را که ملت بازان و ملت سازان در حمایت از یکی از دربند رژیم افتادگانشان امضاء می کند بد نیست ولی اگر شاهزاده چند سال پیش ایران را به غلط ؛یکپارچه؛ ندانست باید مورد شماتت شما قرار گیرد و حذف شود تا موسوی شما تنها ماه تابان! در عرصه سیاسی ایران باشد؟! اگر مخالف فدرالیسم و تجزیه طلبی و مخالف ملت و ملیت سازی هستید با هر کسی و گروهی و حزبی و و و که به اینها بال و پر می دهد سرشاخ شوید و نه اینکه در میانشان یکی را انتخاب کرده و درکنارش بایستید و توی سر شاهزاده بزنید و خواستار حذفش شوید! لطفا این سیاست یک بام و دو هوای تان و همفکرانتان ... ....ادامه....
|
در حاشیه یک گفتگوی نوشتاری
حق
از خانم فرخنده مدرس و همفکرانش باید پرسید که کجا داریوش همایون سبز علوی شد که شماها امروز با نقاب داریوش همایون ای که به چهره زده اید سبز علوی شده اید؟! داریوش همایون سبز علوی نبود و جنبش سبز را در سبزهای علوی خلاصه نمی کرد. او یک لیبرال دمکرات بود و جنبش سبز ملت ایران را جنبشی لیبرال دمکرات می دانست که سبزهای علوی تنها قشری کوچک از آن بودند. برای موسوی و کروبی همانقدر سهم و نقش قائل بود که یک لیبرال دمکرات سیاستمدار و که منظر کلی را می دید در نظر می گرفت. مثل شماها بخاطر علی تیزقدم قند در دلش آب نمی شد. خوب هم می دانست که رفتار زشت اکبر گنجی نسبت به سبزهای غیرعلوی چه بود. شماها چسبیده اید به اکبر گنجی و امثالهم که با لیبرال دمکراسی هیچ میانه ای ندارند حتی اگر شعارش را هم بدهند. در عمل دیدیم رفتار گنجی در بحبوحه تظاهرات جنبش سبز در برون مرز چه بود. اینرا با نوشته های اخیرش که مقایسه کنیم تناقض های فاحش را می بینیم بین آنچه شعارش را می داده و می دهد و آنچه در برون مرز در عمل از خود دو سال پیش نشان داد. حافظه تاریخی ما حداقل به این دو سال اخیر قد می دهد و شک دارم حافظه تاریخی شماها از امثال من بدتر باشد. از آنانیکه حافظه تاریخی شان بهترست خواهشمندم در مورد نظر بالا مرا یاری کنند. با سپاس پاینده ایران و ملت ایران ....ادامه....
|