حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.



سیاست اوباما در قبال ایران مخالف منافع توده مردم ایران است

حق
بخش ۲.حال به این نتیجه رسیده ام که وقتی کم کاری از ماست، شکایت از امریکا و لعن و نفرین فرستادن به رژیم و لابی هایش نه تنها بیجاست بلکه بسیار مخرب هم هست! راستی چرا ما لابی خودمان را نداریم که صدای ملت ایران باشد؟! چرا هر چه زودتر یک لابی قوی تشکیل نمی دهیم؟ آیا جنبش سبز به آن سادگی مجبور به عقب نشینی می شد اگر ما یک لابی قوی داشتیم تا ملت ایران تکیه گاهی برای خود در برون مرز داشته باشد؟! چنین لابی ای به درد سازماندهی ما نمی خورد؟ آیا اگر ما هم یک لابی داشتیم باز هم غبطه می خوردیم که چرا ما لابی نداریم و آیا فقط به نظاره لابیگری های این و آن بسنده کرده و شکایت شان را به ملت دربند ایران می بردیم؟! آیا بجای گله و شکایت عاقلانه تر نبود که ما هم یک لابی برای رقابت با لابی رژیم دست و پا می کردیم؟! با گله و شکایت کار درست می شود یا با شناختن بازیهای سیاسی که یکی از آنها همین لابیگری است؟! آیا ما با لابی خود، مبارزه موثرتری علیه رژیم نمی داشتیم؟! منتظر چیستیم، که رژیم خودش خشک شود و بیفتد یا اوباما و امثال او دلشان به حال ما بسوزد؟! اینرا تا حالا باید فهمیده باشیم که دخالت اخلاق در حفظ منافع ملی کشورها منجمله امریکا دهه هاست که ممنوع بوده است. انتظار رعایت اخلاق را همانقدر می توانیم از امریکا انتظار داشته باشیم که از خود رژیم و همه جناح هایش انتظار داریم. لابی ما ملت کو؟! آیا کس دیگری هم در اینجا با خود همین فکرها را با خود کرده و همین پرسشها در ذهنش ایجاد شده یا پاسخی برای پرسشهای من دارد؟ لابی ملت ایران در امریکا کو؟!

....ادامه....



سیاست اوباما در قبال ایران مخالف منافع توده مردم ایران است

حق
با درود. بخش ۱. با درود. در آغاز این نوشتار آمده است که، "لابی های رژیم با قانون گزاران آمریکایی درارتباط بوده و در کاخ سفید، کنگره امریکا، وزارت خارجه و مراکز تصمیم گیری های امریکا نفوذ پیدا کرده اند. آنها بدینوسیله توانسته اند در تاثیر گزاری بر سیاست دولت امریکا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران کارساز باشند و آنرا به نفع اصلاح طلبان رژیم، که خود از بدنه اصلی نظام جمهوری اسلامی هستند، فرم بدهند. توده مردم ایران تحت هیچ شرایطی نه اصلاح طلبان رژیم و نه لابی هایشان را بعنوان نماینده خود قبول دارند". وقتی بخش بالا را در این نوشتارخواندم با خود فکر کردم که "پس نقش لابی ها در امریکا بسیار مهم است! هم اسرائیلی ها و هم به اصطلاح اصلاح طلبان و هم هر با سر و پا، و هم هر بی سر و پایی که فهمیده در امریکا لابی گری مهم است، یک لابی در امریکا برای خود راه انداخته. پس چرا الیت لیبرال دمکرات و باورمند به یگانگی ملی و تمامیت ارضی برون مرزی ما در همه این سالها به فکر سر و هم کردن یک لابی نیفتادند تا صدای ملت ایران را همانقدر به گوش همه در کاخ سفید برساند که لابی گران به اصطلاح اصلاح طلب رژیم تلاش کرده اند که صدای گوشخراش خامنه ای را به گوش روسای جمهوری امریکا در کاخ سفید برسانند!؟"

....ادامه....



هالو!

وجدانی

هالو!؟ به همین خیال باش!

نه ترک، دور از جان، خ... است و نه لره هالو! هالو آنهایی هستند دزد خبیث و جنایتکار را که روز روشن وارد خانه و کاشانه شان شده میبینند و شاهد اعمال ننگین و شرم آورش هستند لیکن تقصیر و گناه دزدی و غارت را به جای اینکه متوجه آن دزد نمایند خودشان را مقصر و گناهکار می پندارند و همدیگر را میکوبند. شعر معروف "خر مش رجب" از جناب آقای محمد رضا عالی پیام متخلص به "هالو" بهترین مثالی است برای همین منظور. با هم بخوانیم:

"خر مش رجب"

شنیدم که دزدی زبل نیمه شب
ربود از طویله خر مش رجب

رجب تا که شستش خبر دار شد
جهان پیش چشمش شب تار شد

درون طویله دو زانو نشست
زمین و زمان را دم فحش بست

یکی گفت تقصیر از آن توست
که قفل طویله نبستی درست

یکی گفت گیرید معمار را
بنا کرده کوتاه دیوار را

یکی گفت تقصیر از شحنه هاست
که هر روز بر پا چنین صحنه هاست

یکی گفت: نه، بوده تقصیر خر
چرا ؟ چون که می کرد اگر عر و عر

و یا یک کمی جفتک و گرد و خاک
مسلم که آن دزد می زد به چاک

شنیدم که با غیض مشدی رجب
در آن بین می گفت : یاللعجب

که هر کس به نوعی ست در اشتباه
فقط دزد در این میان بی گناه
....ادامه....



سیاست اوباما در قبال ایران مخالف منافع توده مردم ایران است

یاور یزدان پرست
متاسفانه سیاست آمریکا همیشه در تضاد با منافع ملی ایرانیان بوده هست و خواهد بود
هنوز کودتای 58 از یاد و خاطر مردم ایران پاک نشده..در کتاب پاسخ به تاریخ نوشته زنده یاد شاهنشاه آریامهر با خیانت های آمریکا علیه مردم ایران میتوان بیشتر آشنا شد.
پاینده ایران
پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان تا ابد بر احتزاز باد
....ادامه....



هالو!

بهمن زاهدی
با دورود جمشاد پرچمشاهی گرامی،

«ساده‌لوح» با «ساده‌دل» یعنی: خوش‌باور، زود‌باور یا دارای رفتاری بدون تزویر و ریا، صادق، رو راست
"طایفه کوه نشین ایرانی" یا "طایفه کویر نشین ایرانی" یا "طایفه بیابانی ایرانی" نشان از نوعی عرف‌های (فرهنگ‌های) ایرانی اصیل را دارند. آقای خیر‌اندیش بیشترین خیرش به اندشیدن وادار کردن است.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



حالا کو تا ریاست جمهوری؟!

کاوه یزداني
جمهوری اسلامی زاپاس پنچری سیاسیش را برای پنچرگیری به خارج از کشور نزد پنچرگیری جامعه جهانی فرستاد و سه سال است که پنچرگیرها می کوشند پنچری زاپاس را بگیرند ولی از آنجایی که تیوب و تایر زاپاس بسیار پوسیده و پاره پوره شده در سه سال گذشته با وجود هزینه های بسیار موفق به پنچرگیری زاپاس نشدند و هرگز نیز موفق به وصله پینه کردن پارگی های زاپاس رژیم (اصلاح طلبان رژیم) نخواهند شد . رژیم اسلامی نه تنها زاپاسش پنچر است بلکه همه چرخ هایش پنچر هستند و خود بدنه رژیم نیز پوسیده است و قابل تعمیر و راه اندازی نمی باشد . رژیم پوسیده است و زاپاسش نیز مثل خودش از رده خارج است و اپوزیسیون نیز هیچ برنامه ای برای جذب ملت ندارد . بنابر این جامعه جهانی به ضرورت های خودشان هم که شده حتما گزینه سومی را در دست دارند و یا بوجود خواهند آورد . حال آن گزینه چه باشد در آینده مشخص خواهد شد . هر چه باشد چیزی جز خواست ملت ایران خواهد بود . شاید هم چیزی در مایه های یوگسلاوی باشد . البته بستگی به اپوزیسیون دارد که شرایط را پیش از تهیه تدارکات جامعه جهانی بتواند برنامه قابل قبولی را برای جذب ملت ایران تهیه و ارائه دهد.
....ادامه....



هالو!

جمشاد پرچمشاهی

نگارنده این نوشتار می نویسد: "چون این طایفۀ پشت‌کوه‌نشین ایرانی به ساده‌لوحی و خوشباوری معروفند، ایرانی‌ها هر آدم ساده‌لوحی را هالو می‌نامند."
به نظر من شایسته تر می بود چنانچه ایشان بجای بکار گرفتن جمله تحقیر آمیز "طایفه کوه نشین ایرانی" از واژه "هموطنان لرستانی" استفاده کرده و آنها را نه ساده لوح بلکه ساده دل و زودباور می نامید. کلمه "ساده لوح" کنایه فرد بی شعور و احمق است که نسبت دادن آن به افراد و مردمان پاکدل و ساده و بی ریا بمنزله اهانت و بی حرمتی تلقی می شود. اگر در فرهنگ عامیانه، لرها را هالو یا خالو می خوانند منظور ساده دلی آنها ست و نه ساده لوحی و خنگی شان!
درضمن، کلمه فرانسوی "کاندید" که نگارنده آنرا با "هالو" یا "ساده لوح" برابر نشانده، غلط است. "کاندید" به معنی آدم راستین و درستکار و دارای قلبی باز و آکنده از صداقت است در حالی که "هالو" یا "ساده لوح" کنایه فرد خفیف العقل، احمق و بی شعور را می رساند!
....ادامه....




حق
با درود خدمت آقای بهمن زاهدی گرامی، اولا، از شنیدن اینکه شما و کاوه نازنین مان دیداری داشتید، بسیار شادمان شدم. دوم، با توجه به آخرین نظرتان در بخش بخش کردن نظرات بلند بعنوان یک راه حل، من از شما درخواست می کنم که در مورد درون مرزی ها به سبب مشکلاتی که دارند استثنا قائل شوید و اگر می توانید خودتان نظرات بلندشان را بخش بخش کنید. با سپاس و احترام، ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....



دین‌داران را چه شد!

عرفان
درود بر کامران گرامی
جناب کامران ریز بینی و عمقی نگری شما بجا و قابل تحسین است شاید بهتر باشد از این واژه تا حد امکان استفاده نشود اما خوب همانطور که شما فرمودید بکار بردن این جمله بیشتر جنبه کلیشه ای را دارد و نه واقعیت
....ادامه....



آلترناتیو

بهمن زاهدی
با دورود

من در این نوشتار توهینی ندیدم. توهین اولیه را آقای آرش ندری نوشته‌اند.
حق گرامی بخش بخش کردن کامنت هم ایده خوبی می‌تواند باشد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



هالو!

حق
بخش ۳. همین مثال برای من کافیست تا بفهمم که نه ملت ایران هالو /کاندید است و نه اوباما. اوباما را هالو /کاندید فرض کردن، بنظر من، بنظر من، طرز تفکر هالو / کاندید ای است. این نگاه به اوباما یک خطای سیاسی بزرگ است که باید از آن اجتناب ورزید چون به ضرر ایران و مبارزات ملت ایران تمام می شود. از خود بپرسید که اگر شما جای اوباما بودید برای حفظ منافع ملی امریکا ترجیح می دادید با رژیمی معامله کنید که بود و نبودش وابسته به خواست امریکاست یا با ملت ایران که با اعمال حاکمیت ملی خود، بود و نبود نظام ملی اش بدست امریکا نخواهد بود! منافع ملی امریکا ایجاب می کند که در ایران حاکمیت ملی نباشد وگرنه اوباما به نمایندگی امریکا با یک دستش، دست رد به سینه ملت ایران نمی زد و همزمان دست دیگرش را بطرف خامنه ای دراز نمی کرد و آنرا نمی فشرد. پاینده ایران و ملت ایران


....ادامه....



هالو!

حق
بخش ۲. ملت ایران در سال ۵۷ به سبب همین خوش قلبی و پاکدلی خود فریب روشنفکرنماها و آخوندها را خورد و سرنوشت خود را بدست ایندو سپرد. ملت ایران آنروز هیچ شناختی نه از آخوند و نه از روشنفکرنما داشت و نه از نیات ۴ گوادالوپی ها داشت. چندی از ؛انقلاب شکوهمند؛ نگذشت که مردم فهمیدند که چه کلاه بزرگی بر سرشان گذاشتند. در طول این ۳۳ سال عمر ننگین رژیم، هر روزی که گذشت ایرانیان بیشتری یاد گرفتند که در جهان سیاست و اقتصاد پاکدلی و خوش قلبی و ساده اندیشی چه زهر مهلکی برای ایران بوده است! اوج شعور سیاسی بالای ایرانیان را در اوج جنبش سبز ملی ایران دیدیم وقتی که مردم شعار دادند که ؛ اوباما، اوباما، یا با ما یا با اونا ؛ . مردم از اوباما خواستند که بین رژیم و ملت ایران یکی را انتخاب کند تا ملت ایران تکلیف خود را با امریکا روشن کند. وقتی ملتی به این شعور سیاسی بالا می رسد و دربند رژیمی مثل رژیم کنونی در ایران است، دیگر کشورها، و در اینجا امریکا، به سبب موقعیت ژئوپولیتیکی و منابع طبیعی ایران، منافع ملی خود را در این نمی بیند که ملت ایران را انتخاب کند و همین یکی از مهمترین علل شکست مقطعی جنبش سبز ملت ایران می شود. ادامه در بخش ۳


....ادامه....



هالو!

حق
با درود. بخش ۱. در این نوشتار من هیچ توهینی نسبت به لرها نمی بینم. حماقت با خیراندیشی دو مقوله متفاوت هستند که برخی ها عمدا یا سهوا ایندو را با هم عوضی می گیرند. اگر به بخش زیر این نوشتار توجه کنیم متوجه می شویم که قصد نویسنده اصلا توهین نبوده بلکه پاکدلی هالوها را نشان می دهد، ؛ «خالو»ها ـ همانگونه که «کاندید» در اثر جاودانۀ ولتر ـ آدم‌هایی هستند خوش‌قلب و از فرط خوش‌قلبی است که به‌قول معروف بد به دلشان راه نمی‌دهند و اکثر اوقات فریب ظاهر اشخاص یا قضایا را می‌خورند؛ . سالها در جایی خواندم که در ایران ساسانی، برخی از زرتشتیان انقدر روی ؛پندار نیک؛ تمرکز قرار می دادند که همه تلاش شان در این بود که هیچ پندار بدی نسبت به کسی نداشته باشند. خب، با این طرز تفکرشان نمی توانستند دشمنان خود و ایران را شناسایی و از خود و ایران دفاع کنند. این خلق و خوی پاکدلی و خوش قلبی در یک کشور فقط به نفع دشمنان آن کشورست. ادامه در بخش ۲

....ادامه....



هالو!

آرش ندری
با سلام
من نمی فهمم شما از کجا آومدین و چطور خودتون رو دموکرات هم می خونین و بعد جمع کثیری از ملت شریف ایران که لر هستند توهین کرده و اونها رو به سادگی و خوش باوری هم متهم می کنید. پارا حتی فراتر گذاشته و اوباما که به خیالتان احمق است منتسب به لرها می کنید. شرم بی حد بر شما که شعور ندارید مطلبی را بنویسید و به کسی توهین نکنید. خاک بر سر اون ملتی که شما نماینده اش هستید. تفو تفو تفو .
....ادامه....




کاوه یزداني
با درود به دوستان و هم میهنان گرامی
اینکه از دوستان مجازی یک درخواست ارتباطی از طریق تلفن و یا تصویر خارج از این صفحه را از دوستان نمودم البته دلیل بر این نیست از ضرورت های امنیتی اطلاعی نداشته باشم و همچنین از کسی نیز نباید انتظار به خطر انداختن امنیتش را داشت که من نیز هرگر راضی به این نیستم که دوستان چنین ریسکی را بنمایند .
مثل داریم که می گوید مشت نمونه خروار است. از همین گروه کوچکمان که نمی توانیم حتی ارتباط تلفنی با یکدیگرداشته باشیم دلیل بر این است که بخش زیادی از ایرانیان داخل و خارج کشور همین مشکل را برای برقراری ارتباط و ایجاد اعتماد به یکدیگر را دارن و این خود چوبیست لای چرج موتور جنبش ملی که ایرانیان بیشماری که مخالف رژیم هستند نتوانند هم صدا شوند. در واقع به نوعی بسیاری از ایرانیان مخالف رژیم خلع سلاح هستند و توان مبارزه را ندارند و این یکی از دلایل بلاتکلیف ماندن جنبش ملی می باشد .
خدمت عرفان عزیز باید عرض کنم تنها امکان ارتباط نوشتاری من فیسبوک است و شماره تلفن که برای شما ایجاد اشکال می کنند و راضی به دردسر برایتان نیستم . با سپاس از پاسخ دوستان . ارادتمند کاوه یزدانی
....ادامه....




عرفان
درود بر کاوه نازنین
کاوه جان متاسفانه برای ما که در درون ایران هستیم تماس تلفنی امکان پذیر نیست ولی میتوانیم از طریق ایمیل با هم در ارتباط باشیم لذا خواهشی که از شما دارم اینست که ایمیلتان را بطریقی به من بدهید تا هر وقت که انلاین بودید اگر سرعت پایین اینترنت ایران مجال داد با شما از طریق وب بصورت ویدئویی تماس بگیرم
....ادامه....




حق
با درود بر کاوه گرامی، برای من فعلا میسر نیست که فراتر از تماس فعلی ای که با شما هموطنانم در دنیای مجازی دارم پروم. دلائلم امنیتی و بازدارنده من هستند. من اخیرا حتی ایمیل شخصی خود را از بین بردم و چندی پیش هم موبایل و شماره ام را هم عوض کردم. در اولین فرصت نظرم را در رابطه با تاثیرات رابطه ام در دنیای مجازی بصورتی که در حال حاضر دارم را بازگو خواهم کرد. با پوزش فراوان، دوستدارت حق
....ادامه....



حالا کو تا ریاست جمهوری؟!

تمی
بسیار عالی پر محتوا سا ده در فهمیدنمطالب بود.
....ادامه....




کاوه یزداني
با درود به دوستان مجازی حق و عرفان و ایرانی گرامی
جمله معروفی داریم که می گویند:
برای رسیدن به خدا راه های بسیاری وجود دارد .
از ابراز مهر شما دوستان بی نهایت سپاسگذارم . اگر مایل هستید راهی پیدا کنیم تا بتوانیم از طریق تلفن یا تصویر با یک دیگر گفتگو نماییم . این پیشنهاد را برای دیگر هم میهنان و خوانندگان این صفحه نیز دارم تا بعدا اعتراضی نکنند . اگر ایرادی در این پیشنهاد وجود دارد خوشحال می شوم بدانم . چگونه می توانیم به این جمع مان یک سازماندهی دهیم و یک کار گروهی موثر انجام دهیم ؟ اگر دیگران نیز پیشنهادی دارند لطفا پیشنهادشان را دریغ نکنند.
ارادتمند کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....



دین‌داران را چه شد!

کامران
داشتن امید برای ایرانیان حالت سمی دارد که تاکنون باغث و بانی تمام بدبختی های بوجود آمده از دادن امیدهای پوچ و واهی مذهبیون بمردم میباشد. در تعجبی حیران آور هستم که ایرانیان روشنفکر که در قلمزنی چنین مهارت از خود نشان میدهند همچنان از مصرف دایمی این کلمه مذهبی و غیر واقعی طوطی وار پیروی میکنند
....ادامه....




عرفان
درود بر کاوه نازنین و اقای زاهدی نازنین
کاوه جان حقیقتا بسیار تحت تاثیر این اهنگ انتخابی شما دوست عزیزم قرار گرفتم امیدوارم صبح ازادی هر چه زودتر فرابرسد تا التیامی برای تنهایی ها و سختی هایی که در غربت کشیدی باشد بدان که چه کامنتی بنویسی چه ننویسی من بیادت هستم
از اقای زاهدی گرامی و حق گرامی و استاد ایرانی گرامی بخاطر پاسخهایشان به پرسشهایم سپاسگذارم حقیقتا بسیار مفید و سودمند بودند من منتظر پاسخ های بعدی استاد ایرانی گرامی هستم
سرافراز باشید
....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود بر کامنت‌نویسان گرامی،

ویدیو انتخابی امروز در صفحه اول سامانه را که به انتخاب آقای کاوه یزدانی می‌باشد به ایشان تقدیم می‌کنم.
جای شما خالی دیداری با هم داشتیم.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود به حق گرامی

با سپاس از مهر جنابعالی ، دو دلیل برای غیبتم در این صفحه دارم .
اولا اینکه من مشکلات بسیاری در زندگی خصوصیم دارم که همه اش بخاطر شرایط و قوانین پناهندگی می باشند که زندگیم را از هر جهت مختل کرده اند و نمی شود همه چیز را در اینجا بنویسم .
دوم اینکه دلیلی نمی بینم که بیش از این خودم را نخود هر آشی کنم و با نوشته های شلخته ام به پرنسیب این حزب و ادبیات این حزب خدای نکرده ایجاد اشکال نمایم .

از اینها که بگذریم باید عرض کنم که شرایط بحرانی میهن با نوشتن نظرات امثال من بهبود نمی یابد و من بر این باورم که نظرات من و امثال من در دنیای مجازی هیچ گره ای از مشکلات ایران سامان نمی یابد بلکه کار در دست افراد و شخصیت های سیاسی موثر می باشد .
پرسش من از همه و از جنابعالی این است که چرا در سال 88 ایرانیان خارج کشور هر هفته و هر ماه چندین تجمع اعتراضی در نقاط مختلف از جمله در مقابل سفارت خانه ها رژیم داشتند ولی دو سال است که هیچ خبری از اجتماعات نیست ؟ ایرانیان خارج کشور توقع دارند مردم در درون ایران به خیابانها بیایند و سرکوب و زندانی و شکنجه شوند ولی خودشان دوست ندارند در خارج کشور که آزادی وجود دارد و سرکوب و زندان و شکنجه ای در کار نیست نمی خواهند صدای در گلو خفه شده هم میهنان مان در ایران باشند . ایرانیان خارج کشور مایل نیستند برای آزادی ایران بهایی بپردازند . و این مایه بسی تاسف می باشد . خارج کشوری ها می خواهند در منازلشان بنشینند و قهوه و نوشیدنی در کنار دستشان باشد و به نوشتن در فیسبوک و نظر بپردازند و نامش را نیز مبارزه برای آزادی ایران می گذارند و کمترین هزینه ای نیز نپردازند ولی توقع دارند هم میهنان درون ایران جان خودشان را فدا کنند . این نهایت بی انصافیست . و من هرگز بر این باور نیستم که ایران با چنین طرز تفکری آزاد شود . به چه دلیلی سفارتخانه های رژیم در خارج کشور می توانند آزادانه به مماشات و ترور هایشان ادامه دهند ؟ به دلیل اینکه ایرانیان خارج کشور راحت طلب هستند و حاضر به پرداخت بهای آزادی ایران نیستند و از دست هزاران افراد مثل من که به نان شبمان لنگیم نیز هیچ کاری ساخته نیست و دلیلی نمی بینم که همواره آب در هاونگ بکوبم . به نظرم درست ترین راه آزادی ایران را آقای دکتر علی میر فطروس در گفتگو با آقای علی رضا ...
....ادامه....



سازمان ایرانیان سکولار دمکرات

بهرام آبار
جناب پرچمشاهی,
با سپاس از توجه شما به منشورسازمان ایرانیان سکولار دمکرات وتائید اهداف ما, باید عرض کنم؛ بلی راهی طولانی و صعب العبوری در پیش داریم. اما پیش ازما غربی ها این راه را رفته اند وما میتوانیم با استفاده ازتجربیاتشان راه را کوتاه کنیم. امیدوارم شما نیز با پیوستن به سازمان ایرانیان سکولار دمکرات ما را در این راه یاری کنید.
با مهرودوستی
بهرام آبار

....ادامه....



سازمان ایرانیان سکولار دمکرات

بهرام آبار
جناب حق با درود وسپاسگذاری ازظرافت توجه شما به نوشتارم, باید عرض کنم؛ نظربه اینکه جهان غرب بیش از500 سال قبل با اعلامیه‌ای ۹۵ تزی مارتین لوتر, با شروع اصلاحات در سال 1517 میلادی (اختلاف‌نظر اورابا کلیسای سنتی مشخص میکرد), آماده گذشتن ازقرون وسطی وورود به عصرروشنگری شد ودر نتیجه به سکولاریسم رسید. سکولاریسم (ممانعت از دخالت قوانین دین ومذهب درجامعه وامورحکومت) موجب فاصله گرفتن جامعه ازقوانین وخرافات کلیسا وگرایش بسوی خرد‌مدارى، دانشگرايى، آزادی (لیبرالیسم) و دموکراسی شد. پروسه ایکه چندین سده طول کشید وبه شکل امروزیش نائل رسید. نظر من در مورد سکولار دموکراسی ونبودن آن دردانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، اینست که سکولاریسم (ممانعت از دخالت قوانین دین ومذهب درجامعه وامورحکومت) مسئله ایست که غرب آنرا صد ها سال پیش حل کرده ودرجوامع غربی 99 درصد آن نهادینه شده. اما سکولاریسم برای مسلمانان جهان مشگل یا گره ایست که هنوزنگشوده, حتی کسانیکه آنرا نقد کنند وبگشودن این گره کور بپردازند بقتل میرسند. بنابراین سکولار دموکراسی برای مسلمانان جهان پدیده ایست کاملا نو وبکارنگرفته. راهی را که غربی ها 500 ساله رفته اند ما باید یکشبه یا درمدت زمان بسیارکوتاهی بپیمائیم. ده سال, بیست سال, پنجاه سال؟ لذا برای سکولار دموکراسی تعریفی وجود ندارد وباید تعریفی نوشته شود وبرای نوشتن آن تجربه لازم است که باید بدست آید. حدود صد واندی سال پيش, ايرانيان براى رسيدن به آزادى, دموكراسى انقلاب کردند "اولین دوره دموکراسی در ایران" ولیکن بعلت فقدان روشنفكرانی سکولار و دمكرات ومخالفتهای مرتجعین مذهبی ناکام ماند. پس ازجنگ جهانی دوم واشغال نظامی ایران درسال 1320 وتبعید رضاشاه و جانشينی پسرجوانش که تحصیلکرده سویس بود زمینه براى سیاستی آزاد و دمکرات مهیا شد وبا پیروى ازقوانین مشروطه تا سالهاى 1332 آزادى و دموكراسى ادامه داشت. اين "دومین دوره دموکراسی" وفرصتى بینظیردر تاريخ ما ميتوانست کنش دموكراسى آزادی رادرسپهرايران تثبيت وپابرجا كند. اما فقدان زیربنای استواراز روشنفكرانی سکولار و دمكرات, آگاه وبردبارومخالفتهای مرتجعین مذهبی اين فرصت نادرهم بزوال گذاشت. حال امید است, پیش ازوقوع هرگونه جنگ, ویرانی وکشتار "سومین دوره دموکراسی در ایران" با یک رستاخیز همگانی در ...
....ادامه....




حق
با درود بر یار و هموطنم کاوه گرامی، در دنیای مجازی نزدیکترین یارم تویی. تو می دانی که تا کجا ما با هم همفکریم و همکار. تو می دانی که تا کجا با این و آن و تا چه حد مشکل داشته و داریم و خوب می دانیم که در برخی از مقاطع با همه تلاشی که می کنیم موفق نشده و نمی شویم که حد مشکلات را با دیگران حداقل کمتر کنیم. ضرورت اما گاهی وادارمان می کند که برخلاف خواست مان عمل کنیم حتی اگر حق هم با ما باشد. من به تصمیم ات احترام می گذارم که فعالیت هایت را با این حزب زیاد و کم یا کمتر یا متوقف کنی. اما از تو به عنوان دوست و یارم می خواهم که روی مرا به زمین نیاندازی و حداقل دیدگاه هایت را در پای مقالات در اینجا بگذاری وگرنه نتیجه حتی المقدور کلی ای که از هر مقاله مورد نظرمان من و دیگر دوستان و علاقمندان ات می توانیم بگیریم ناقص می ماند. دلگرمی ای هم که نظراتت و وجودت در اینجا به من و دوستان دیگرت در اینجا می دهد هم باید اضافه کنی به جای خالی نظراتت در اینجا که سخت آنرا احساس می کنم و نمی توانم آنرا نادیده بگیرم. بنابراین، از تو دوست نازنینم خواهش می کنم که حدود فعالیت هایت را هر چقدر خواستی کم و زیاد کن ولی نه تا به حدی که جای نظراتت در اینجا خالی باشد. دوستدارت حق
....ادامه....



دین‌داران را چه شد!

عرفان
درود بر اقای زاهدی گرامی
اقای زاهدی نازنین شما بسیار بجا و بدرستی نقش نفت را در گرفتاری ملت و پر کردن جیب مزدوران سرنگون طلب سابق و اصلاح طلب شده امروز توضیح دادید قطعا شما بخوبی میدانید که شماره حساب درامد های نفتی مان که در زمان شاه فقید فقط یک حساب بود اکنون به چند حساب تقسیم گشته و اخیرا حسابی هم برای سرکوبگران بسیجی افتتاح گشته تا 5% از درامد های نفتی مستقیما وارد حسابشان بشود تا بتوانند ساندیس های لازم را برای برانگیختن بسیجیان بر علیه مردم تهیه بکنند به امید روزی که درامد نفتی مان مستقیما در راه ابادانی و سازندگی کشور هزینه بشود نه صدور تروریسم و جمع کردن مزدور و جیره خوار
....ادامه....



سازمان ایرانیان سکولار دمکرات

جمشاد پرچمشاهی

با درود به اعضای دفتر سیاسی-اجرایی سازمان
برنامه هفت ماده ای شما و مفاد آن شایان تقدیر و بازتاب دهنده امیال و آرزوهای همه هموطنان درونمرزی و ایرانیان خارج از کشور است. ولی آیا فکر می کنید که تمامی آنچه را در اساسنامه و منشور سازمان خود آورده اید، بتوانید عملا و بطور جدی در فردای موعود پس از سرنگونی یا سقوط رژیم کنونی در ایران پیاده کنید؟ فراموش نکنید که چندین و چند سازمان و گروه های مختلف در خارج از کشور نیز در کمین نشسته اند تا در پی سرنگونی نظام دینی، بلادرنگ به داخل کشور هجوم آورده و هریک به نوبه خود ادعای دستیابی بر قدرت و حکومت بر پایه برنامه های کم و بیش از قبل تعین شده داشته باشند!
سازمان همانند دیگر سازمان ها و گروه ها چه بخواهید چه نخواهید، باید در وحله نخست پس از سرنگونی رژیم اسلامی، با هرج و مرج های ناشی از دگرگونی های سیاسی و اجتماعی و سپس کشمکش های درون حزبی و سایر احزاب و سازمان ها و گروه ها دست و پنجه نرم کند.
ایران کشور پهناوریست با رشد جمعیت سه برابری در مقایسه با سه دهه پیش و متشکل از اقوام و اقلیت های متفاوت و متعدد. همه ما خواهان یکپارچگی و حفظ تمامیت ارضی کشورمان هستیم. ولی آیا می توان امروز با اطمینان خاطر گفت که در فردای سقوط رژیم و نظام جمهوری اسلامی، جدایی و تجزیه طلبان افراطی آرام نشسته و ادعای خودمختاری در مناطق و سرزمین های خود به ویژه در کردستان و بلوچستان و احتمالا آذربایجان نداشته باشند؟
به باور من یکی از مهمترین و شاید اصلی ترین هدف اولیه پس از سقوط رژیم کنونی، اتحاد و همبستگی همه احزاب و سازمان ها و گروه ها و آحاد ملت در سراسر ایران به منظور فرونشاندن هرج و مرج های احتمالی و استقرار آرامش در جامعه و به زیر یک سقف درآوردن ملت و اقلیت های قومی، مذهبی، نژادی و غیره می باشد. پس از آن - بازهم با اتحاد و همبستگی ناگسستنی همه احزاب و سازمان ها با یکدیگر - پیاده کردن برنامه های کوتاه مدت، سپس میان مدت و در نهایت درازمدت جهت استقرار یک حکومت و دولت ایده ال مبتنی بر آزادی فردی و اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی بر اساس منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد، آزادی بیان و رسانه ها و انتخابات آزاد به شیوه مردم سالاری واقعی باید باشد که البته تا بدانجا راه بسیار بسیار طولانی و صعب العبور در پیش خواهیم داشت ...
....ادامه....



سازمان ایرانیان سکولار دمکرات

حق
با درود فراوان بر آقای آبار گرامی، با سپاس از مقدمه ای که در پاسخ به پرسشم بصورت نوشتاری با عنوان "مقدمه‌ای در مورد سکولار دمکراسی" منتشر کردید. چند پاراگراف اول ان که ایران را با اروپا در اعصار گوناگون مقایسه می کرد بسیار جالب و آموزنده بودند بویژه برای نسلهای نوین. عجب خلاصه تاریخ 500 سال ایران و اروپا و مقایسه جالب بین ایندو! با سپاس بابت این بخش از نوشتارتان. سپس پرداختید به سکولاریسم. بدرستی در این نوشتار گفته اید که "سکولاریسم یا معادل واژه لاتين آن سکولاریس secularisاز واژه seculum بمعناى قرن، عصر، دوره و تغیر زمان، اخذ شده و منظور کلی آن، ممانعت از دخالت دین و مذهب (برطبق زمان) در امور و قوانین جامعه است". برای من سکولاریسم تا این حد سکولاریسم است و بس. عصر روشنگری و خردگرایی قرن 17 و اصول دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر قرن 20 را از دل سکولاریسم درآوردن و یا در شکم آن قرار دادن ولی ناممکن است. همانطور که می دانید و در دانشنامه ویکی پدیا هم دیده می شود بجز آنچه از نوشتار شما در مورد سکولاریسم در بالا کد آورده ام، توافقی بر سر مضافات بر سکولاریسم بوسیله هالی اوک و دیگران نیست. یعنی بجز اصل جدایی نهاد دین از نهاد دولت که همه بر آن توافق دارند مابقی آنچه درباره سکولاریسم گفته و نوشته می شود مورد توافق همگان نیست. اگر در اینمورد اشتباه می کنم لطفا شما و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) تصحیح نمایید. منشور جهانی حقوق بشر، بجز آنکه حقوق انسانی و طبیعی اولیه فرد فرد آحاد بشریت است و هیچکسی حق پایمال کردن آنها را ندارد بلکه سر تا پا سکولار و لیبرال هم هست. حال من نمی فهمم که چرا سکولار دمکراسی را باید اشاعه داد و برای لیبرال نشان دادنش، منشور جهانی حقوق بشر را در کنارش آورد یا وانمود کرد که سکولاردمکراسی همان لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی است چون این منشور را هم پذیرفته است؟! این در حالیست که همانطور که قبلا هم گفتم دو مبحث "سوسیال دمکراسی" و "لیبرال دمکراسی" در ویکی پدیا دیده می شوند ولی مبحثی بنام "سکولاردمکراسی" در این ویکی پدیا نیست. لطفا شما به من بگویید که چرا در حالیکه سکولاریسم بعنوان یک مبحث جداگانه و دمکراسی هم بعنوان یک مبحث جداگانه در ویکی پدیا هستند اما در این دانشنامه ایندو مبحث بصورت "سکولاردمکراسی" دیده نمی شود؟ اگر ...
....ادامه....




حق
با دورود خدمت حق گرامی،

لطف کرده در قسمت تماس با ما ایمیل خود را به من برسانید تا بتوانم با شما تمس بگیرم.

http://www.irancpi.net/temasbama/temas.php

در رابطه با آقای کاوه یزدانی ایشان خودشان تصمیم گرفته اند که فعالیتش را کم کند. باید به تصمیات افراد احترام گذاشت.

ارادتمند

بهمن زاهدی
....ادامه....



«انقلاب هراسی» مأموریت اپوزیسیون دست‌ساز جمهوری‌اسلامی

پرویز حدادی زاده
با سپاس از تمام زحماتهای شما. من با نوشتار شما موافق هستم و این نظام را باید از طریق یک انقلاب ناسیونالیستی به وسیله میهن پرستانی که امروزه فقط به ایران می اندیشند و نه ایدئولوژی خاصی و یا مذهبی خواص، بلکه به ایران که سرای ایرانیست. چون این رژیم بقای خودش را در ایدئولوژی اسلامی میبیند و نه ایران و ایرانی ، بنابراین تنها را نجات کشور نابودی کامل این نظام جهل و جنون اسلامی است و خوشبختانه میهن پرستان امروزه یک صدا بدور پرچم شیروخورشید نشان ایران و سرود ، ای ایران جمع شده اند که نه این پرچم و سرود مطعلق به جمهوریخواهان و نه مظعلق به مشروطه خواهان است بلکه فقط و فقط مطعلق به تمام ایرانیان است که دوشمنان ایران و ایرانی دقیقا؛ از این اتحاد وحشت دارند. پیش بسوی اتحاد میهن پرستان ایرانی برای سرنگونی کامل این رژیم. من برای اینکار نهادمردمی را انتخاب کردم و امیدوارم که دیگر میهن پرستان این جایگاه را مورد مظالعه خودشان قرار دهند و به جمع دیگر مبارزان بپیوندند. با مهر
....ادامه....



«انقلاب هراسی» مأموریت اپوزیسیون دست‌ساز جمهوری‌اسلامی

کشکساب
بادرود بر همه ایرانیان.همه تقصیرات به گردن شماست. میخواستم برای اینها؛بنویسم؛بیناموس؛ گفتیدممنوع.خب این باناموسها. خواستم بنویسم ؛بیشرف؛گفتید؛ممنوع.خب این باشرفها. خواستم بنویسم؛حرامزاده؛گفتید ممنوع.خب این حلال زاده ها. خواستم بیشتر بنویسم؛گفتید ؛بیش از پنج خط ممنوع. بابا به پیر به پیغمبر؛در زندان همین باناموسان؛هفت خط اجازه میدادند.حالا من چطوری در پنج خط توضیح بدهم که :این بیناموسان؛ببخشید؛باناموسان؛(راست میگویند) بیام انقلاب بکنم که ؛بجای خواهر و مادرم؛یک کهریزک دیگر درست کنند به خواهروبرادرزاده ام هم؛تجاوز بکنند؟مگه من خرم؛یعنی یادم نیست؟ قبل انقلاب اینجوری نبود. بعداز انقلاب اینجوری شد. پس نتیجه میگیرم انقلاب؛تجاوز و شکنجه و دزدی بیناموسی؛ببخشید؛باناموسی علما و روحانیون را بدنبال دارد. لذا انقلاب بداست. منطق از این بالاتررر؟ راستی حالا ضدانقلاب؛یعنی چی؟یعنی ضد شکنجه و تجاوز و رذالت؟
....ادامه....



سازمان ایرانیان سکولار دمکرات

بهرام آبار
جناب حق با درود, ازشما نیزبخاطر حسن نیت تتان سپاسگذارم.
در مورد سکولار دمکراسی لازم است مقدمه ای را بیان کنم.

http://www.irancpi.net/digran/matn_5357_0.html

با مهر ودوستی
بهرام آبار

-----------
با دورود

نوشتار آقای بهرام آبار را بصورت مقاله در سامانه درج کردم.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



بیانیه رضا پهلوی در مورد جزایر سه گانه «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسی»

رضا
برادر ارمنی تاریخ را نمی شود ندید گرفت لذا با توجه به تاریخ ایران و خاورمیانه خلیج فارس همیشه خلیج فارس هست وتغییر نمی کند.چون یک کشور 40 سال میخواهد تغییر ایجاد کند من به عنوان یک ایرانی اجازه نمی دهم در ضمن اگر خلیج فارس قرار است تغییر کند پس می توان نسل کشی ترکان را در مورد ارامنه ندید گرفت و به خاطر عربهای مسلمان حضرت مسیح و انجیل را هم زیر پا گذاشت......
....ادامه....



سازمان ایرانیان سکولار دمکرات

حق

با درود بر آقای آبار گرامی،همه ما اگر به خود اجازه دهیم بسوی تکامل بیشتر خواهیم رفت. این به سود خودمانست و در وضعیت اسفناکی که ایران با آن دست و پنجه نرم می کند،هر تحولی هر چقدر هم کوچک ولی اگر مثبت باشد بسود ایران خواهد بود.من این تغییر و تحول در شما و هموندان تان را بسود هم شماها و هم ایران می بینم.امیدوارم بزودی دیدگاه های مان بر سر اصول اولیه یکی و همکاری ها بر سر آن اصول آغاز شوند.داریوش همایون در ژانویه 2011 در گفتگویی با تهران ریویو آن اصول را در یک جمله بیان کرد:-

"دموکراسی در چارچوب جهانی اعلامیه حقوق بشر در کشوری یکپارچه و یگانه به نام ایران با تمام خصوصیات منحصر به خودش می‌تواند مبنای تعیین کننده اصول همگانی باشد".

http://www.d-homayoun.net/HTfile/DH_TR_110104.html

من ایجاد سازمان شما را اصلا موازی سازی با شبکه سکولارهای سبز جناب نوری علاء نمی دانم چون شما در بحبوحه جنبش سبز این سازمان را تشکیل ندادید و نام سبز هم در نام سازمان شما نیست. در اصول هم تفاوتهای ماهیتی بین ایندو وجود دارد. نکات مثبت سازمان شما بسیازند و باعث خشنودی بسیار من. با اینحال نکاتی هم هستند که من مایلم با شما در میان بگذارم. من همیشه این پرسش را در پای مقالات جناب نوری علاء می گذاشتم که چرا مقوله های سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی در دانشنامه هایی مثل ویکی پدیا پیدا می شوند ولی هیچ مقوله ای بنام سکولاردمکراسی در ویکی پدیا یافت نمی شود. حال این اولین پرسش من از شماست که امیدوارم پاسخی با ذکر منابع به من بدهید. در ضمن در رابطه با همین مطلب، نشست بسیار مهمی در دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) با حضور زنده یاد داریوش همایون انجام شد که نمی دانم آنرا خوانده اید یا نه؟! بهرحال ضمن شادباش هایم به شما و هموندانتان به مناسبت ایجاد سازمان جدیدتان، امیدوارم همیشه آماده گفتگو با ما هموطن موافق و مخالف و مابین ایندو باشید. در ضمن آخرین نوشتارتان که در این سامانه منتشر شد بسیار خواندنی و در خور توجه بود و هست. به سامانه شما در اولین فرصت سر خواهم زد و پرسشهای دیگر و نگرانیهایی هم که دارم بزودی با شما در میان خواهم گذاشت. امیدوارم شما از فرصت به غایت ارزشمندی که تلویزیون پارس برای همه سازمانها و احزاب و افراد در برنامه سیاسی روزهای سه شنبه آقای میبدی فراهم کرده ...
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  70    71    72    73    74    75    76    77    78    79    80  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites