حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.




بهمن زاهدی
دورود بر جمشاد پرچمشاهی،

فدرالیسم برای ایران امکان‌پذیر نیست. عدم‌تمرکز را نباید فراموش کنیم. شما قطعنامه کنگره پنجم حزب مشروطه ايران (لیبرال دموکرات) در عدم تمرکز و حقوق اقوام و مذاهب ايران را مطالعه فرمائید. اگر خواست‌های خود را در آن نیافتید می‌توانیم این بحث را ادامه دهیم.

http://irancpi.net/menshor/menshor.htm

فدرالیسم مطرح شده در اپوزیسیون همان سیاست امریکا و اروپا برای از بین بردن حکومت‌های مستقل و قدرتمند محلی می‌باشد که در افغانستان و عراق پیاده کرده‌اند. آیا ما باید ابزاری در دست غربیان برای ضعیف کردن کشورمان باشیم؟

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




جمشاد پرچمشاهی

تعریف فدرالیسم و نظام حکومت فدرالیستی
در دانشنامه ویکیپدیا واژه فدرالیسم و نظام فدرالیستی اینگونه تعریف و تشریح شده است:
فِدِرالیسم (به انگلیسی: Federalism) نظام سیاسی چندساخت است که در مقابل نظام سیاسی تک‌ساخت یعنی حکومت متمرکز قرار می‌گیرد.
فدرالیسم نظام سیاسی ویژه‌ای است که به موجب آن:

در کنار یک حکومت مرکزی، چند حکومت خودمختار و محلی دیگر هم وجود دارد که اقتدار و وظایف دولت، میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی تقسیم می‌شود.
دولت‌های محلی هر کدام بنا به موقعیت، از حاکمیت یا قسمتی از حاکمیت خود به نفع دیگری که قدرتمندتر است و یا به نفع دولت مرکزی، صرفنظر می‌کند و در عوض مورد حمایت آن دولت قرار می‌گیرد. البته روش‌های خاصی برای حل اختلاف میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی مقرر می‌گردد.
به بخش‌ها و حوزه‌های محلی کشور، حقوق و وظایف ویژه‌ای واگذار می‌گردد.
در این روش و جریان سیاسی اغلب دو فاکتور مورد نظر است:
تمرکززدایی در کشور و به رسمیت شناختن خودمختاری و قدرتهای منطقه‌ای
ایجاد و تقویت فدراسیونی بین کشورهای مختلف دارای حاکمیت ملی
به واحدهای تقسیمات سیاسی در نظام فدرالی بیشتر ایالت گفته می‌شود تا استان.

بنابراین می بینیم که برای تشکیل و برپایی نظام فدرالیستی لزومی به تجزیه و تکه تکه شدن کشور یکپارچه و سپس پیوستن مجدد مناطق جداشده با یکدیگر نیست. در ایران آینده می توان با توجه به نکات فوق چنین نظامی را برقرار نمود بدون اینکه حکومت های خودمختار ایالتی زیر چتر نظام فدرالی با یکدیگر یا با حکومت مرکزی سر جنگ داشته و یا هرکدام بخواهد فقط به ساز خودش برقصد.

اینکه آیا استقرار چنین نظام سیاسی در ایران اصولا یا درمیان مدت و یا دراز مدت امکان پذیر است یا نه، پرسش دیگریست که احدی نمیتواند امروز به آن پاسخ داده و به تحقق یا عدم تحقق آن اطمینان قاطع داشته باشد.

در جنب دو فاکتوری که در بالا آمده است، در مورد ایران البته بدون تردید فاکتورهای دیگری هم نقش دارند که چنانچه موثر و ثمربخش باشند، می توان برپایی نظام سیاسی فدرالیستی در این کشور را متصور شد. بله، من براین امر واقفم که بسیاری از هموطنان و ایرانیان درون و برون مرز کم و بیش با چنین نظام سیاسی برای آینده ی ایران بشدت مخالفت ورزیده و کسانی هم حتا از شنیدن نام ...
....ادامه....



رضا پهلوی در «العربیه»: من از دخالت بين المللى از نوعى که در عراق پيش آمد حمايت نمى کنم

کردستانی
چرا توصیه نمی کنند؟ فقط و فقط به این دلیل که از تکرار تجربه کردستان عراق در کردستان ایران هراس دارند،والا همین چند روز پیش عراق در تولید نفت جایگاه دوم اوپک را از ایران پس گرفت،پس عراق در مسیر توسعه است ولی دیگر حکومت مرکزی یارای جنگ با کردها را ندارد،شاهزاده پهلوی نیز از روزی می ترسند که حکومت مرکزی ایران توان جنگیدن با جنبش استقلال طلبانه کردستان را نداشته باشد؛ولی آن روز می آید زیرا این همه ظلم و ستمی که بر کردها در ایران روا داشته شده است قطعا دارای جواب در خوری خواهد بود. (چوب خدا صدا ندارد!)
....ادامه....




کاوه یزداني
با درود به هم میهنان گرامی
دو نظریه متفاوت و در تقابل با یکدیگر از سوی زنده یاد دکتر داریوش همایون و دکتر اسمائیل نوری علاء در باره فدرالیسم برای ایران.
زنده یاد دکتر داریوش همایون در باره فدرالیسم و خطراتش برای ایران.
آغاز نقل قول:
من به شدت با فدرالیسم مخالفم برای اینکه فدرالیسم نواختن سُرناست از سر گشادش. فدرالیسم عبارت است از اینکه واحدها و ماهیت‌هایی سیاسی پراکنده و جدا از همی، بیایند با هم جمع بشوند، بخشی اختیارات‌شان را واگذار کنند به واحد مرکزی، به نام دولت فدرال، و هر کدام کار خودشان را بکنند. ایران اول باید تکه تکه بشود تا بعد بتواند فدرال بشود. و در جریان تکه تکه شدن، ایران از بین خواهد رفت. فدرالیسم از کشور واحد پدید نمی‌آید. کشوری که فدرال نبوده است، فدرال نمی‌شود. مگر اینکه این کشور اصلاً تکه‌های مختلف به هم چسبیده شده باشند. مثل عراق، بلژیک، و حتی مثل کانادا. کانادا توسط نیروهای فرانسوی و انگلیسی یکی شد. آن‌ها هم حتی در فدرال شدن دچار مشکل هستند چه برسد به کشوری که هیچوقت فدرال نبوده و همیشه یکپارچه بوده است. شما نگاه بکنید، 2500 سال تمام استان‌های ایران بنام ذکر شده‌اند. حالا شما اگر بخواهید این‌ها را فدرال کنید، اول باید این‌ها را از هم جدا کنید. وقتی جدا شدند دوباره بیایند باهم بنشینند و صحبت کنند و ببینند که چکار باید بکنند. چه ضرورتی به این کار هست؟!
عدم تمرکز، بحث دیگری است، فدرالیسم معنی‌اش درست همان چیزی است که عرض کردم. عدم تمرکز یعنی حکومتی هست، مثل ایران، مثل تمام کشورهایی که یک وقتی قوی بودند، بعد به ضرورت اداره کشور، به ضرورت توسعه کشور و دمکراسی، می‌آیند می‌نشینند اختیارات حکومت مرکزی را مقداری از آنرا می‌دهند به واحدهای استانی. برای اینکه اداره همه چیز از مرکز ناکارآمد است. غیردمکراتیک هم تا حدودی هست نه لزوماً ولی آن دمکراتیک‌تر است که مردم دِه کارهای خودشان را خودشان بکنند تا اینکه مرکز استان این کار را بکند. چون آن‌ها مسائل خودشان را بهتر می‌فهمند. از این نظر ما با عدم تمرکز هیچ مشکلی نداریم و لازم می‌دانیم. بعلاوه با حقوق فرهنگی هم نباید مخالفتی داشته باشیم. هر کس باید حق داشته باشد به هر زبانی بنویسد و بخواند و انتشار بدهد. نباید جلوی این چیزها را گرفت. ولی کشور یکپارچه ...
....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود به حق گرامی
در باره جناب اسمائیل نوری علاء دچار اشتباه شدم . من فکر می کردم که ایشان نظرشان در باره فدرالیسم تغییر کرده است . اما متاسفانه در اشتباه بسر می بردم.
آقای نوری علاء اعلام کردند که یک فدرالیسم است و شکل سیاسی آینده ایران را یک کشور فدرال می بیند و برایش نیز سالهاست می نویسد.
از دقیقه 63 به بعد
از دقیقه 71 و20 ثانیه
برنامه یاران مورخه : جمعه ، ۱۸ می ۲۰۱۲
http://www.voinews.net/archive/program/2585/
....ادامه....



رؤسای سرویسهای اطلاعاتی و دیپلماتیک غرب خواهان تشدید تحریمها شدند

حق
«جهان باید انتخاب کند» . جهان هی "غلط" انتخاب می کند. سه سال هم از شعار مردم "اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما" نگذشته است. اوباما در راس جهان قرار داشت وقتی مردم در ایران و در برون مرز فریاد زدند که اوباما بین ملت ایران و رژیم یکی را انتخاب کند. انتخاب اوباما چی بود؟! اگر جهان ریگی به کفش نداشت و برنامه هسته رژیم بواقع برایش بزرگترین معضل در خاورمیانه و جهان بود و اگر بواقع جهان جنگ نمی خواست، چرا اوباما رژیم را انتخاب کرد و دست رد به سینه ملت ایران زد؟! با چنین سابقه ای، بنظر می رسد که معضل بزرگتر جهان، ملت ایران است که می خواهد وارد معادلات سیاسی و بازیهای سیاسی بشود و از جنگ و تحریم جلوگیری کند، کشور و ملتی یکپارچه بماند و لیبرال دمکراسی را در ایران مستقر کند. برای اسرائیل "ایران زیادی بزرگ است"! برای امریکا و اروپا، ایران "زیادی نفت و گاز، هم در شمال و هم در جنوب دارد"! برای کشورهای استبداد زده ای مثل بحرین و عربستان "یک ایران قوی مثل دوران پهلوی دوم اصلا برای هیچ ملتی در همسایگی ایران خوب نیست"! این برای امریکا و اروپا هم خوب نیست که ملت های کشورهای همسایه مثل دوران شاه فقید چشمشان به پیشرفتها و مدرنیته ایران باشد! برای جلوگیری از موقعیت امروز می توانست انتدر اس خود در آینده نزدیک ما؛ یا با یک کشمکش نظامی با ایران مواجه هستیم یا با یک مسابقه اتمی در منطقه پر آشوب خاور میانه.....بله "جهان باید انتخاب کند". انتخاب های "غلط" ای که منافع خودش را حفظ کند و در اینراه یکی از کهن ترین کشورها و ملت ها در تاریخ بشریت را نابود کند! خوش به حال گوریلها و شمپانزه ها و فیل ها که همین جهان انتخاب کرده که بهر وسیله که شده حمایت شان کند که مبادا از بین بروند و یا شمارشان کم شود و یا عاج و پوست و استخوانشان در بازارها بدست آدمهای پدرسوخته بیفتد!
"پیش گیری از این وضعیت فقط در صورتی امکان پذیر است که همه دولتهای همفکر بی درنگ اقدام کنند تا یک ضربه فلج کننده اقتصادی به رژیم تهران وارد کنند". نخیر، این تنها راه "پیشگیری" نبوده و نیست. اگر ریگی به کفش نداشتید از ملت ایران می توانستید و می توانید حمایت کنید ولی نه می خواستید و نه می خواهید. منظور از حمایت جهان، "حمایت" ای که از مجاهدین خلق و کومله و پژاک و حزب دمکرات! کردستان و فرقه آذربایجان و جندالله و ...
....ادامه....




حق
کاوه گرامی، دقیقا! خواستن توانستن است! تا آن ؛خواستن؛ در آن بخش سالمتر آپوزیسیون نباشد طبیعتا که ؛توانستن؛ ای هم در کار نخواهد بود! جای تاسف نیست که آن بخش سالمتر آپوزیسیون فاقد آن اعتماد بنفسی است که در بخشهای غیر سالمتر بصورت کاذبش دیده می شود؟! من اینهمه محافظه کاری های بخش سالمتر آپوزیسیون را که در حقیقت هم سخنان و هم منطقش و هم آگاهی هایش بیشتر از بقیه آپوزیسیون است را اصلا نمی فهمم. در جایی نظردهنده ای با نام ؛ناشناس؛ نوشته بود که در آستانه عنقلاب وقتی شاه از دکتر صدیقی کمک خواست جبهه ملی! ها مخالف همکاری اش با شاه شدند. صدیقی پاسخ داد که وجاهت ملی را که نباید با خود به گور برد! اکنون زمان خرج کردن وجاهت ملی بخش سالمتر آپوزیسیون است وگرنه فاجعه ای بدتر از عنقلاب اتفاق خواهد افتاد. آنوقت همین بخش سالمتر آپوزیسیون با پرسشهایی بدتر از پرسشهایی که رو در روی جبهه ملی! ۳۳ سالست قرار دارد مواجه خواهد شد. ما باید هر کاری که می توانیم بکنیم تا این بخش سالمتر آپوزیسیون که در اقلیت محض است و بوسیله امثال صدای امریکا و بی بی سی فارسی همیشه تحریم بودده است همچنان ناشناخته می ماند و در جاهاییکه امروز فرصت غنیمتی بدستش آمده تحت الشعاع آن دیگرانی که همیشه در صحنه هستند قرار خواهد گرفت. ملت ایران باید صدای بخش سالمتر آپوزیسیون را بلند و رسا همین امروز بشنود و با دیگران مقایسه کند و به دام کبریت هایی نیفتد که بیخطر به آن فروخته می شود. این بخش سالمتر آپوزیسیون، ژنرال های امثال من هستند و ما می توانیم فقط سرباز آنها باشیبم. نه ژنرالها بدون سرباز بجایی می رسند و نه سربازها بدون ژنرالها. هر دو باید همدیگر یافته و وارد عمل شوند. از منه سرباز نمی توان انتظار ژنرال بودن را داشت و یا ژنرالها نه خود را در این نقش ببینند و نه بیش از یک سرباز به وظیفه خود عمل کنند. شاهین نجفی یک فرصت دیگرست برای هدف قرار دادن کل نظام همانطور که در انتخابات کذایی ۸۸ ، موسوی بهانه ای بود برای هدف گرفتن کلیت نظام. خواستن، توانستن است! دوستدارت حق پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....



حاکميت ملت و معمای نوع حکومت

کاوه یزداني

با درود
اسمائیل نوری علاء در واقع باید بگوید که یک جمهوریخواه فدرالیسم هستند . چونکه در روز جمعه ۱۸ می در تلویزیون پارس برنامه یاران با اقای علیرضا میبدی گفتند که خودش را یک فدرالیسم می نامد .
در دنیای عجیب و غریب آدم ها هر روز رنگ عوض می کنند . آن آدمهای با ریشهای سفید که در دهه های پایان عمر بسر می برند . عجب سرریست .
....ادامه....




کاوه یزداني
با درود
در تلویزیون پارس روز معه ۱۸ می در برنامه یاران آقای علیرضا میبدی جناب نوری علاء گفتند که خود را یک فدرالیسم می داند و از این بابت از دوستان پوزش می خواهم که گفتم ایشان موضعش نسبت به فدرالیسم تغییر کرده است . خیر آقای نوری علاء یک فدرال طلب هستند .
....ادامه....




کاوه یزداني
..............................
با درود به دوست گرامیم حق
به باور من هزاران و دهها هزار شاهین نجفی در حال نابودی بدست رژیم اسلامی و دوستانش در جای جای ایران و جهان هستند و تا کنون فرصتهای بسیاری برای اپوزیسیون وجود داشته است که بخواهند و بتوانند بر گرد آن جمع شوند و آغازی برای منسجم شدن یک اپوزیسیون قوی در برابر رژیم اسلامی باشند ، ولی افسوس که نخواستند و طبیعتا نیز نتوانستند . پس دلیلی نیست که برای چندمین ده بار آب بر همان آسیاب تکراری بکوبیم .

....ادامه....



درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق

حق
با درود بر شما آقای بهمن زاهدی گرامی، من مشکلی با پرداختن به تاریخ به وجهی که شما گفته اید ندارم. هیچ مخالفتی هم با پخش و گفتگو درباره مسائل روز هم را ندارم. هر دو مهمند ولی اینها بنظر من، باید ۱۰ درصد وقت و انرژی روزانه ما را پس از فراغت از کار و زندگیمان را بگیرند. ان ۹۰ درصد بقیه باید بنظر من، همه اش صرف راه نجات ایران شود که بخش مهمی از آن باید شامل حرکتهای ملموس شود. مشکل من همینست که ۹۹ درصد وقت و انرژی ما صرف واکنش و نه کنش به رژیم می شود. در داخل ملت هیچکاری نمی تواند بکند و این مسئولیت به گردن ما برون مرزی ها افتاده است که ابتکار کار را بدست بگیریم. ما بدلائلی که عقل من یکی به آن قد نمی دهد نمی خواهیم حتی یک تاریخچه منسجم و جامع و علمی و تاریخی آسیب شناسی از جنبش سبز را هم تهیه کنیم و به ملت ایران ارائه دهیم! از چه می ترسیم؟! اینهمه نویسنده داریم که از مصدق تا شاه و از شاهین نجفی تا شاهزاده و و و کیلویی مقاله می نویسند و با همه ادعایی که در مخالفت از رژیم از خود تاکنون نشان داده اند تا حالا حاضر نشده اند حتی درباره اهمیت نوشتن آسیب شناسی جنبش سبز ملی ایران و این مشروطه دوم حتی حرف بزنند! انگار که دست و دستانی در کار هستند که حتی از ذکر جنبش سبز هم خودداری می کنند تا بنظر این جنبش زیر خاکستر مرده و کفن شده بنظر برسد. فقط سبزهای علوی هستند که با وجود اینکه این جنبش سه سال بیشتر از عمرش نمی گذرد هر چه دروغ است را به آن می بندند! تاریخ این جنبش هم می رود در هاله ای از ابهام فرو رود مثل همان داستان شاه و مصدق که ۶۰ سالست گرفتارش هستیم. ۶۰ سال دیگر هم نسلهای جوان را هم با مصدق و شاه و هم با جنبش سبز سر کار می گذاریم و از آنها سوء استفاده های سیاسی می کنیم چون امروز حاضر نیستیم که جلوی در هاله ابهام قرار گرفتن جنبش سبز را بگیریم و در پویا کردن و فعال کردنش قدمی برداریم که بسود ایران و مبارزات امروزمان باشد. درصد وقت و انرژی که داریم،بنظرم باید با بخش کردنش طبق اولویت ها مورد استفاده قرار داد. با سپاس ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....



در حاشیه یک گفتگوی نوشتاری

کاوه یزداني
منشور حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) می گوید :
(به عقيده ما سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی نخستين مرحله پيکار است.)
آیا درک این جمله ساده برای خانم مدرس آنقدر مشکل شده است که به حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) می گوید:
(بازی کردن با برگ رضاپهلوی در برابر میرحسین موسوی بازی سبکی‌ست که در هسته و کانون آن نادیده گرفتن نقش مردم در درون ایران است)؟
خط قرمز حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) گذر از منافع ملی ایران می باشد . حال اگر دیگران شعور درک این مهم را ندارند ، خوب مشکل از بی شعور ی آنهاست نه از حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ).
میر حسین موسوی و اصلاح طلبان ایران بربادده ، از نظر خانم مدرس بسیار موجه هستند . و از نظر رسانه تلاش نیز این جنایتکاران بسیار موجه و قابل احترام هستند . اصلاح ناپذیران اسلامی برای ملت ایران و منافع ملی ایرانیان و سرزمین ایران و تمامیت ارضی ایران و ناموس و شرف ایرانیان هرگز ارزشی قائل نبوده و نیستند ، هنوز نیز فقط برای حفظ نظام ننگینشان و رسیدن به قدرت و ثروت می کوشند و مزدبگیرانی را برای رسیدن به این اهداف اجر کردند . تفا بر چنین ایرانیانی که ایران و ایرانی را سرخورده و تحقیر و ذلیل کردند . ننگ و شرم بر همگی شان باد . از بالا تا پایین . ننگشان باد که خود را آزادیخواه و ایرانی و اپوزیسیون رژیم ددمنش اسلامی می نامند .
....ادامه....




حق

بخش ۲. بله، کاوه گرامی من، درست می گویی که رژیم در حفظ بقای خود خر نیست! اقتصادش مال خرست ولی خودش به یمن اینهمه دوستان دلسوز با نقاب و بی نقابی که دارد تا حالا مانده است. بی عملی الیتی که می گوید که می خواهد سر به تن رژیم نباشد هم کمک به رژیم تاکنون بوده است. با کمک همین ملیون! و ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان و آن چپهای سنتی و فدرالیست ها و تجزیه طلبان است که تا حالا دوام آورده است. در میان آنهایی که می گویند که خواستار سرنگونی کلیت این رژیم هستند و برقراری یک دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و و و هم کمک رسان به رژیم کم نیستند وگرنه انقدر فرصت سوزی نمی کردند. شاهین نجفی تنها یکی از اینها فرصتهاست. اگر هم رژیم این بازی را با او شروع کرده باشد، آدم عاقل می تواند همین بازیچه را از دستشان گرفته و به عنوان یک فرصا به نفع خودش مورد استفاده قرار دهد و نه اینکه مثلا بگوید که اینهم یک بازی دیگرست و یا بشتابیم به حمایت از او بدون اینکه از او بعنوان بهانه ای برای هدف گرفتن کلیت رژیم استفاده کنیم. مگر مردم عاشق چشم و ابروی موسوی بودند که از او حمایت کردند؟! می توان ؛موسوی بهانه اس، کل نظام نشانه اس؛ را به ؛نجفی بهانه اس و کل نظام نشانه اس؛ تبدیل کرد بویژه که داریم به ۲۲ خرداد زادروز جنبش سبز ملی ایران نزدیک می شویم. از خود می پرسم که مخالفان و نیمه مخالفان رزیم چه تدارکاتی برای اینروز در نظر گرفته اند و چرا همه خاموش اند؟! آنانیکه هم منتظرند که رژیم با مرور زمان خودش خشک شود و بیفتد، در رویا زندگی می کنند ولی آن ۲۰ درصدی که عرفان در آخرین نظراتش به آنها رجوع کرد خوب بیدارند و هوشیار و همه چیز را می بینند. دوستدارت حق پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....




حق
بخش ۱. با درود بر کاوه نازنینم،پرسیدی که از دست من چه برمی آید. در نظرات اخیرم در مورد شاهین نجفی راهکارهایی را که بنظرم رسید تا از این فرصت بدست آمده استفاده بهینه را بکنیم و کل نظام را هدف بگیریم را در اینجا گذاشته ام. نشان داده ام که احزاب و ژورنالیستها و رسانه ها و شاهزاده و الیت جامعه در یک حرکت گروهی شان چگونه می توانند از این فرصت شاهین نجفی حداکثر استفاده را برای ضربه زدن به رژیم از یکسو و ترتیب تظاهرات جلوی همه سفارتهای رژیم با حضورشان و دعوت ما برون مرزی ها اعتراض به فتواها و کلیت رژیم را ببینند تا گستره این تظاهرات و اعتراضات را تا ۲۲ خرداد که زادروز جنبش سبز ملی ماست را به حداکثر برسانند. به این معنا که از فتوایی که علیه شاهین نجفی داده شده است بعنوان یک جرقه برای ایجاد حریق استفاده کنیم. اگر این راهکاری که پیشنهاد کرده ام، احمقانه است بیایند و ایرادتشان را بگیرند و راهکار بهتر نشان دهند ولی اگر احمقانه نیست، این پرسش پیش می آید که چرا نه خودشان راهکاری نشان می دهند و نه در برابر پیشنهاداتی مثل همین پیشنهاد من سکوت کرده اند؟! نق زدن درباره جمهوری اسلامی را همه بلدند، بیانیه صادر کردنهایشان که هیچی جز خالی نبودن عریضه چیزی نیست و راحت تر از ذکر مصیبت و تکرار آنست که هرروز می کنند. الیت و رسانه و ژورنالیست و آپوزیسیونی که فقط نق بزند و هیچکاری بجز این نکند هیچ تفاوتی با صدای امریکا و بی بی سی فارسی و رژیم ندارد و مثل آنها سوپاپ رژیم می شوند چه بخواهند و چه نخواهند! این کارها همان خندقهایی هستند که ملی مذهبی هایی مثل ابراهیم یزدی از اول درباره اش به رژیم تذکر می دادند که خلاصه اش اینست که ؛بگذارید که ما هم باشیم و فعالیت کنیم تا خندقی باشیم برای شما در جلوگیری آنانی که از جمهوری اسلامی می بُرند. اگر ما کمی با شما مخالفیم می توانیم آنها را بدام خودمان بیاندازیم تا جلوی پیوستن شان به ضد انقلابیون گرفته شود. اینگونه ما به آنها آن امیدی را به آنها می دهیم که از شما از دست داده اند؛ . ادامه در بخش ۲
....ادامه....



در حاشیه یک گفتگوی نوشتاری

کاوه یزداني
(بازی کردن با برگ رضاپهلوی در برابر میرحسین موسوی بازی سبکی‌ست که در هسته و کانون آن نادیده گرفتن نقش مردم در درون ایران است.)
چنین آغازی از سوی نویسنده مفهومش این است که نویسنده زیر علم اسلامیستها سینه می زند .مبارکشان باد.
چندین گفتگوی نویسنده با زنده یاد دکتر داریوش همایون را در گذشته مطالعه کردم و همواره فکر می کردم که نویسنده و تشکل تلاش پیرو اندیشه زنده یاد دکتر داریوش همایون می باشند . اما از زمان در گذشت دکتر همایون به این نتیجه رسیدم که خانم مدرس و کشگر و رسانه تلاش در خدمت اصلاح طلبان و زاپاس رژیم ننگین و جنایتکار اسلامی هستند . این افراد چند دهه در کشورهای لیبرال دمکرات زندگی کرده اند و تا پیش از درگذشت دکتر داریوش همایون در صف اپوزیسیون رژیم اسلامی وطن فروش قرار داشتند. چه شد که تلاش و خانم مدرس و کشگر و چند تن دیگر از درون حزب مشروطه( ایران لیبرال دمکرات) در صف یاران اسلامیستهای ایرانفروش قرار گرفتند خود معمایست . حیف چی مگن ؟
....ادامه....



درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق

بهمن زاهدی
با دورود بر حق گرامی،

در کنار بحث‌های روز باید کمی هم به تاریخ نگاه کرد مخصوصا اگر دیگران بخواهند از تاریخ به نفع آرمان‌های خود سو‌استفاده کنند. من هم با بحث مصدق و 28 امرداد موافقت ندارم. ولی زمانیکه این بحث‌ها آگاه کنند باشند و نه تکرار مکررات با آن مدارا می‌کنم. مانند نوشته جدید آقای محسن کُردی.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



حکومت جمهوری اسلامی ضعیف شده است

حمید999
حیرت و دیگر هیچ

بقول معروف «شیرین عبادی» اخر اصلاح طلبی است نمی دانم ایشان فراموش کرده و یا مردم را هالو گیر اورده هنوز مصاحبه ایشان در«یوتیوب»موجود است که به اعتقاد برنده خوش شانس جایزه نوبل چون پاکستان و اسرائیل بمب دارند ملایان حاکم هم مستحق داشتن بمب اتمی هستند و حال بدون هیچ توضیحی با ۱۸۰درجه تغیر موضع بمخالفت با اتمی شدن جمهوری اسلامی برخاسته اند!! ما که بخیل نیستیم اما خواهشم از شیرین عبادی این است که اعلام کند رژیم غذایی ایشان در ششماه گذشته چه تغیری کرده که ایشان این چنین منورالفکر شده اند چون اگر ملایان حاکم و معزول و توجیح گران اصلاح طلب جمهوری پر برکت اسلامی را هم تشویق به تناول همان خوراکیهای مورد استفاده شیرین عبادی بکنیم ان وقت مردم ایران هم صاحب یک انقلاب بی خونریزی و خشونت میشوند و طرفداران روش گاندی هم ارزو بدل از این دنیا نمیروند و کسی چه میداند شاید بدلیل این تحولات روحی از حضرات چیزی صادر شد و یک بار دیگر مسؤلین جایزه یک میلیون دلاری نوبل مردم ما را مفت خر کردند و یک ..... را بزور نوبلی و بمردم ما چیز کردند.

....ادامه....



درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق

حق
بخش ۲. مثلا همین علیرضا نوریزاده که انگلیسی را پس از اینهمه سال زندگی در انگلیس نمی تواند درست حرف بزند، اصرار عجیبی دارد که همه او را دکتر علیرضا نوریزاده خطاب کنند و به این درجه اش خیلی پز می دهد. از سوی دیگر، محمد امینی در گفتگوی اخیرش با فرامرز فروزنده در تلویزیون اندیشه، پیش از برنامه از فروزنده خواسته بود که او را محمد امینی خطاب کند و نه دکتر امینی. امیدوارم این روند در میان ایرانیان رواج یابد و از آن حال و هوای جهان سومی پز دادن به دکتراهای راستکی و دروغکی شان بیرون بیایند و به جهان اول بپیوندند. محمود کاشانی، اگر همان فرزند آخر آخوند آیت الله کاشانی باشد، معلم دینی در برخی مدارس دخترانه دوره شاه فقید بود. بقول یکی از شاگردانش بسیار هم بداخلاق بود ولی درس اخلاق می داد! حالا شده استاد! اونم مثل بقیه آخوندا و آخوند مسلکها با تقلب شده اند استاد و وکیل و وزیر و رهبر و رئیس جمهور و تاجر و مالک و و و. عنقلاب برایشان نعمت بود و برای ملت که هیچی بجز نکبت نبوده! یک موی گندیده گوریل می ارزد به کل هر چی دینفروشه. یکی از مجازاتهای این جماعت دکتر و مهندس در فردای پس از آزادی ایران این باید باشد که همه اینها باید در یک آزمون شرکت کنند تا معلوم شود که مدارک کدامشان قلابی است؟ هر کسی هم که ادعا کرد سید است و اولاد پیغمبرش باید یک ازمایش خون بدهد تا معلوم شود که اینهمه سید چه ارتباط ژنتیکی با هم و پیغمبرشان دارند و سید قلابی کیست؟ بواسطه این تبعیض نژادی که برای خودشان هم قائلند باید بعنوان نژادپرست مورد مواخذه قرار بگیرند. شما درست می گویید بهمن خان، از لابلای حرفهایشان برخی از واقعیات بدست می آید. محمود کاشانی که می گوید دکترای مصدق قلابی است باید از حالا به این فکر بیفتد که روزی هم می رسد که معلوم خواهد شد که دکترای خودش هم قلابی بوده یا نه؟! ایکاش نام خمینی را هم در این نظرسنجی بی بی سی می گذاشتند تا ملت هم جواب بی بی سی فارسی را بدهد و هم کل این برنامه بهم بخورد ولی بی بی سی دیوانه نیست و خوب می داند چه می کند. اما حالا موقع تاریخ نیست بلکه موقع نجات ایران است و بس. با سپاس از شما ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران


....ادامه....



درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق

حق
با درود بر آقای بهمن زاهدی گرامی، بنظر من الان اصلا موقع پرداختن به تاریخ نیست و اواویت باید نجات ایران بود. اولا این هیاهوی شاه و مصدق کردنهای بی بی سی و محمود کاشانی و کتاب و مصاحبه پرویز ثابتی در صدای امریکا و و و در برهه زمانی خطرناکی که کشورمان با آن روبروست چه معنایی بجز سر کار گذاشتن مردم می تواند باشد؟! الان زمان نجات ایران است و نه تاریخ ۶۰ سال پیش! دوم، بهمن نازنینم، باور کنید که با گوریل هم می شود کنار آمد ولی با آخوند جماعت، نه! بیچاره گوریل اگر با آخوند مقایسه شود! چند سال پیش که برنامه های تاریخ دکتر ناصر انقطاع را دنبال می کردم، یکبار گفت که در متون تاریخی دروغ هست ولی از لابلای همان دروغها می توان به برخی حقایق پی برد. حال شما برای من یادآور همین حرف او شدید. درست می گفت و درست می گویید و از هر دو شما سپاسگزارم. سوم، این اخلاقی که کثیری از ایرانیان داشته اند و سابقه ای ۱۰۰ساله دارد که هر کسی تا لقب دکتر را بنحوی پیش از نامش نداشته باشد نه خود را آدم حساب می کند و یا نباید آدم حسابش کرد را من یکی از معضلات بزرگ مان می دانم. آخر با این لقب کسی با شخصیت می شود، خادم می شود یا سازنده می شود که برخی از ایرانیان بهر قیمتی باید دکترا داشته باشند؟! در زمان مصدق در فرانسه با اهداء یکی دو فرش ایرانی به برخی دانشگاهها می شد صاحب لیسانس و دکترا شد همانطور که در جمهوری اسلامی به هر بی سر و پای خودی شان دکترا داده و می دهند. دیدیم که چقدر از همین دکتررررهای راستکی و دروغکی با همدستی با آخوندها چه بلاهایی در این ۷۰ یا ۸۰ سال بویژه در سال ۱۳۵۷ بر سر مان آوردند و هنوز هم ول کن معامله نیستند. ادامه در بخش ۲.


....ادامه....




کاوه یزداني از پشت کوه
معروف شده که می گویند آخوند و رژیم اسلامی بی عقل و بی شعور است . البته که برای منافع ملی و حقوق ملت ارزنی ارزش نمی گذارند و هزاران جنایت مرتکب شده اند . اما اینها دلیل بر این نیست که در جهت دسیابی به هدف های پلیدشان تیز هوش نباشند . بلکه برعکس برای اهدافشان از بیشتر پروفسورهای پر مدعا و دمکراسی خواه درون اپوزیسیون تیز هوش ترند . یک نمونه ساده اش این است که یک آخوند یا چند آخوند با یک فتوا بر علیه شاهین نجفی تمام اپوزیسیون را سرکار گذاشته و این اپوزیسیونی که من میبینم حالا حالاها سرکار می ماند . جالب اینجاست که خود اپوزیسیون هم بر از آنجایی که هیچ برنامه ای ندارد همواره منتظر چنین فتواهایی است که برای خودش تولید برنامه نماید و نامش را نیز مبارزه با رژیم اسلامی گذاشته است . باید به این اپوزیسیون مدال تیزهوشی داد. هزاران شاهین نجفی در درون ایران در حال نابودی هستند، حال یک شاهین نجفی که در اروپا در امن و امان است و پلیس آلمان نیز از او محافظت می کند شده بهانه مبارزاتی اپوزیسیون .آفرین به هوشتان اپوزیسیون.
....ادامه....




حق
بخش 3. جمشادخان،کسانی فدرالیسم و فدرالیسم می کنند که یا ناآگاهند یا ایران را می خواهند بین خودشان تقسیم کنند یا برای ایران یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر را نمی خواهند یا وابسته به رژیم هستند که با بهانه فدرالیسم چوب لای چرخ اتحاد آپوزیسیون می کنند یا اربابشان بیگانه است یا خود و خانواده هایشان تحت فشارند یا هنوز به آن سواد سیاسی نرسیده اند که بفهمند که فدرالیسم هیچ ارتباطی با اصول یا حتی فروع دمکراسی و آزادی و حقوق بشر و امنیت و آزادی و رفاه در هیچ کشوری ندارد وگرنه فدرالیسم بعنوان یک حق مسلم حتما در منشور جهانی حقوق بشر می آمد، و هیچ کشور لیبرال دمکراتیک غیرفدرالی در جهان یافت نمی شد! اگر فدرالیسم برای ایران و خاورمیانه و منطقه ما خوبست، دو کاندید بهتر در این منطقه و اطراف آن وجود دارند، اسرائیل و ترکیه. من صبر می کنم که اول ایندو فدرال شوند تا نتیجه را ببینم پیش از آنکه فدرالیسم را برای ایران در نظر بگیرم. ایران نه در اروپاست و نه همسایگانش اروپایی هستند و نه مثل آلمان به لحاظ منابع طبیعی و وضعیت ژئوپولیتیکی کم اهمیت است و نه احزابش در کشورهای همسایه اردوگاههای چریکی آماده حمله برای تسخیر به بخشی از خاکش را دارند که آن بخش را از آن خود می دانند! و کجا آلمان احزاب قومی زبانی/فاشیستی دارد؟! تاریخ شکل گیری آلمان هم متفاوت است. امروز در اینجا در رابطه با فدرالیسم جزئیات گفتگوی فرامرز فروزنده با محمد امینی در تلویزیون اندیشه را گذاشتم. رفتید ببینید!؟ مطالب زیادی هم زنده یاد داریوش همایون موسس حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) از خود بجا گذاشته اند. آیا آنها را خوانده اید تا با معضلات فدرالیسم برای ایران آشنا شوید یا نه!؟ نوشته اید که هیچ حکومتی تا ابد نمی ماند. من چون از آینده خبر ندارم چنین حکمی نمی دهم ولی تاریخ بشریت نشان داده است که لیبرال دمکراسی که جهان غرب از بخت خوبش دارد حتی اگر در مقاطعی تضعیف هم شود باز ماندنی تر از هر نوع نظام دیگری بوده است. مهم هم نیست که جمهوری باشد یا پادشاهی، فدرال باشد یا غیرفدرال. من با چرچیل موافقم که لیبرال دمکراسی نقائص فراوانی دارد ولی در عمل کم نقص ترین و بهترین نظام موجود در جهانست.این نظام در جهان غرب جواب مثبت داده و بما هم جواب خواهد داد و ما می خواهیم به این ...
....ادامه....




حق
بخش 2. جمشادخان، "جمهوری فدرال ایران" هم نکبت دیگریست که نباید گرفتارش شویم. به نکبت جمهوری های فدرال کشورهای همسایه ما در افغانستان و عراق نظر بیاندازید تا نکبت "جمهوری فدرال ایران" دستگیرتان شود. چرا به جمهوری فدرال آلمان می روید؟! حال که رفته اید به تفاوتها بین تاریخ، احزاب، موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیکی، منابع زیر زمینی و کشورهای همسایه دو کشور ایران و آلمان هم نظری بیاندازید تا دریابید که فدرالیسمی که برای آلمان مناسب بوده پتانسیل چه نکبتی را برای ایران دارد. به احزاب قومی زبانی/فاشیست حزب دمکرات! کردستان، کومله، پژاک، جندالله، مجاهدین خلق، فرقه دمکرات! آذربایجان و و و نگاهی بیاندازید و بعد خونسردانه بما بگویید که پس از مدتی مردم با "جمهوری فدرال ایران" "مانوس" می شوند همانطور که نام جمهوری اسلامی مدت زمانی برایشان "نا آشنا و نامانوس" بود ولی با گذشت زمان مردم به آن خو کردند یا بقول شما نامی"مانوس" برای ایرانیان شد! کی مردم با جمهوری اسلامی "مانوس" شدند یا آنرا مال خود دانستند و به آن خو کردند؟! هر نکبتی که نباید برای اولین بار در ایران آزمایش شود که! نه ایران آزمایشگاه است و نه ملت ایران خوکچه هندی و موش آزمایشگاهی اند! لیاقت ایران و ملت ایران هیچ نکبتی نیست! ادامه در بخش 3


....ادامه....




حق
بخش 1. با درود بر کانون گُفتگوی لیبرال دمکراسی ایران، جناب جمشاد، اشتباه می کنید بجز قشری کوچک که هر روز هم کوچکتر شده است و می شود، ما با نام نکتبار "جمهوری اسلامی" هرگز "مانوس" نشدیم و نمی شویم و نخواهیم شد. در سال 57 درست بخاطر آنکه جمهوری اسلامی برایمان ناآشنا بود و بخاطر بیسوادی سیاسی بویژه در میان قشری که خود را "روشنفکر" به ملت ایران جا زده بود، بجز شاپور بختیار و معدودی دیگر که صدایشان را حتی در همان زمان خفه کردند، کسی نپرسید که "جمهوری اسلامی" چیست و در کجای دنیا پیاده شده و نتایجش چه بوده تا الگوی مناسبی برای ایران باشد، ما 33 سالست که ایران و ایرانی گرفتار نکبت جمهوری اسلامی شده ایم. هیچ آدم سالمی با یک نکبت آنهم نکبتی به عظمت جمهوری اسلامی"مانوس" نمی شود چه برسد به یک ملت مگر آنکه مریض باشد! برخلاف آنچه می گویید نام جمهوری اسلامی با ما هرگز مانوس نشد و برای همینست که 33 سالست که مردم نمی خواهند سر به تنش باشد! ما به چنین نامی و به محتوای چنین نظامی هرگز انس نگرفتیم،که معنای فارسی آن "خو کردن" است چون با ما و بطور کل کاملا بیگانه است و بهمین جهت جزء خلق و خوی ما نشد و نمی شود. ادامه در بخش 2


....ادامه....



بازهم مصدق و 28 مرداد

کاوه یزدانی از پشت کوه
با درود
چند خط اول مقاله آقای محسن کردی را خواندم . ناگهان بخاطر آوردم که دهها و صدها مقاله در باره مصدق و شاه و رابطه آنها و درگیری های بین دو طیف مصدق و شاه از هفتاد سال پیش تا کنون ادامه دارد و هیچ گرهی را از مشکلات امروز مردم را نگشوده که هیچ بلکه سنگ بزرگی شده بر سر راه مبارزین آزادیخواه و چوبی لای چرخ قیام جنبش ملی شده است که باعث بیماری های عصبی بسیاری از ایرانیان شده است .و اخیرا نیز دیدیم که بی بی سی به عنوان نظر سنجی شخصیت های بزرگ ایران باز توسط مزدبگیرانش به ایجاد اختلاف بین دو طیف دست زد .
جای تعجبم این است که چرا افرادی چون آقای محسن کردی به چنین موضوعاتی می پردازند که هرگز زره ای به مشکلات کنونی میهن ربطی ندارد. آیا بحرانهای امروز کشور و ملت این است که مصدق چه کرده یا چه گفته است ؟ دیگرانی برای مقاصد خاصی به موضوعات قدیمی شاه و مصدق می پردازند، اما از آقای محسن کردی دیگر چنین انتظاری نمیرفت . بقول معروف در کوچه بازار ایران که می گویند:
بابا تو که دیبلم داشتی ، تو دیگه چرا به گذشته ها می پردازی؟ جناب آقای محسن کردی گرامی . فکری بحال کشور و ملت کنید که دارند نابود می شوند ، نه اینکه کهنه خرمن های اختلاف برانگیز را باد دهید .
....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود به حق گرامی
بیشتر گفتگوهای آقای محمد امینی را گوش میکنم و بسیار آموزنده می باشند . در واقع همه گفتگو های آقای فروزنده و مهمانانش را گوش می کنم . اما راجع به آقای نوری علاء و سکولارهای سبز گفتید . اگر اشتباه نکنم به نظرم آقای نوری علاء موضعش نسبت به فدرالیسم تغییر اساسی کرده است و بارها تعهدش را به حفظ یکپارچکی و تمامیت ارضی و منشور حقوق بشر اعلام کرده است و این همان اصولی هستند که همواره در باره اش سخن گفتیم و اصل نیز همکار بر اصول می باشد . آیا جز این است؟ من انتقادات زیادی به فعالیت های سه سال گذشته آقای اسمائیل نوری علاء و شبکه سکولارهای سبز دارم که در صفحه کانون و صفحه نظرات در کیهان لندن موجود هستند ، ولی وقتی به اصول مورد قبول اکثریت ایرانیان متعهد باشند دلیلی برای ادامه مخالفتم نمی بینم که مثل گذشته با همان چوب حمایتش از فدرالیسم یا تجزیه طلبها به ایشان انتقاد نمایم ؟ ایران با حضور افراد بی خاصیتی چون من که تنها توان و امکانم چهار خط شکسته نوشتن است آزاد نمی شود ، شما را نمی دانم که چه کاری در شرایط بحرانی کنونی از جنابعالی ساخته است .
ایا درست تشخیص داده ام که موضع آقای نوری علاء تغییرات مثبت زیادی کرده است و بدنبال فدرالیسم نمی باشد یا نه ؟
حق گرامی جنابعالی به کدام گروه ها و شخصیت های فعال سیاسی در اپوزیسیون اعتماد دارید ؟ آیا تعدادشان به تعداد انگشتان دست می رسد یا نه؟ آگر امکان دارد لطفا یک لیست از نام و نشان آن گرو ها و شخصیت های مورد اعتمادتان در اختیارمان قرار دهید تا به آگاهی افراد عادی چون من افزوده شود . باسپاس.
ارادتمند کاوه یزدانی

....ادامه....



درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق

کشکساب
با درود برهمه ایرانیان.با حترام به همیهن نازنین؛حق گرامی؛پیرو فرمایش ایشان عرض میکنم؛هنوز فراموش نکرده ایم که خلف سید ابوالقاسم ؛در تلویزیون خمینی دروغگو؛از تاریخ میگفت؛همانزمان که ایشان وکیل تام الختیار حکومت ضدایرانی بشدت اسلامی بودند تا ادعاهای مالی آخوندها و تصاحب پولهای مانده در خا رج مربوط به قبل از حضور وقدرت گرفتن خمینی دروغگو را به نتیجه برساند.چون این آقا سید محمود؛رازدار پدر و حقوقدان فراماسون؛ببخشید؛یکی از فراماسون های حقوقدان هستند. از مظاهر مزدوری انگلسلام است. اما بنا به فرموده جناب زاهدی؛از خرس؛کندن یک مو ؛هم؛غنیمت است. ناگفته نماند؛تحقیقات یک ایراندوست با ارزش؛جناب دکتر شمشیری؛تشت مصدق را سالهاست که از بام؛انداخته و خوشبختانه فرزندان نسل جدید میهنمان؛در تعدادپرشمار؛صدای افتادن این تشت را شنیده اند. با پوزش از دخالت؛پاینده ایران؛سربلندایرانی.
....ادامه....




کاوه یزداني
با درود به عرفان گرامی
شاید من نتوانستم درست بیان نمایم . ساده تر عرض می کنم . ما ملت ایران نیاز داریم شخصیت ها و تشکلهای فعال سیاسی که ادعای آزادی ایران را دارند و ادعای برقراری دمکراسی مبتنی برمنشور حقوق بشر در ایران دارند بشناسیم ، اگر چنین گروه ها و شخصیت هایی واقعا وجود دارند ما نیاز به شناخت این افراد و تشکلها داریم و همچنین وظیفه داریم به هم میهنانمان نیز بشناسانیم . اگر هم وجود ندارند که خوب وجود ندارند و از دست من و افرادی چون من کاری ساخته نیست مگر در همین حد اینترنتی وآن هم شاخه به شاخه و پراکنده گویی . از شما خبر ندارم که چه کاری ساخته است . در صورتی که کشورمان هر روز ویرانتر از روز پیش می شود و طبق اخبار نیز هر روز از حمله نظامی می گویند . ایران نیز که هیچ قدرت دفاعی نیز نمی تواند در برابر ارتش های قوی جهان داشته باشد .
هر ایرانی که می تواند باید به هر طریقی از فعالین سیاسی بخواهد تا تکلیفشان را با ملت ایران روشن نمایند که آیا می خواهند برای آزادی ایران در کنار یکدیگر همکاری نمایند یا اینکه همچون سی وسه سال پیش به پراکنده گویی و سرگرم کردن خودشان و سرکار گذاشتن ملت ایران ادامه دهند ؟ راستش همه چیز را نمی شود اینجا نوشت . فقط می توانم غیر مستقیم و مودبانه عرض کنم که افراد عادی جامعه که مثل من کار ارزنده ای را نمی توانند انجام دهند و نمی توانند در رقم زدن سرنوشتشان تاثیر گذارند مبتلای بیمارهای عصبی شده اند که خودم یکی از آنها هستم .
دیگه بی غیرتی تا چه اندازه؟ کشورمان اشغال شده است و مردم بی گناه نیز زیر تیغ رژیم خونریز اسلامی حق نفس کشیدن را ندارند . اعدامها وکشتارها و مرگ و میری که هر روز در جای جای ایران
اتفاق می افتد بیش از خسارات یک جنگ تمام عیار می باشند . دختر وپسر و زن ایرانیان نیز در مقابل خودشان و جهانیان مورد تجاوز هر روز و هر شب قرار می گیرد و کشور نیز در معرض حوادث جبران ناپذیر قرار دارد. پس این فعالان سیاسی شخثیتها و تشکلها در چه زمانی بدرد ایران و ملت ایران می خورند ؟ اگر امروز نتوانند کار درستی انجام دهند پس بدرد لای جرز می خورند .
....ادامه....



نسخه شفای اروپا در دست کیست؟

Orion
البته، سوسیال دمکراتهای امروز هم مانند گذشته (میتران) فکر نمیکنند. مثال: برزیل و برخی دیگر از کشورهای لاتینی چپ.
....ادامه....




عرفان
درود بر انجمن گفتگوی لیبرال دموکراسی
کاوه جان با درود
بنظر من که برای اثباتش هم دلیلی ندارم چون اماری جامع در دست ندارم جامعه ما به دو بخش تقسیم شده اند: از منظر جامعه شناسی نیروی مورد نیاز برای تغییرات مثبت در یک جامعه 20% میباشد و فی الواقع انها هستند که در روند تغییرات نقش مهمی را ایفا میکنند و سمت تغییرات به جهت درست را هدایت میکنند بنظر من در شرایط کنونی جدای از اینکه اکثریت قاطع مردم از این نظام گذر کرده و پذیرای سکولاریسم هستند جامعه ما به دو قشر 20% و 80% تقسیم گشته . بدین معنا که ما خوشبختانه ان 20% مورد نیاز برای تغییرات مثبت را دارا هستیم .یعنی این افراد شناخت کافی از مسائل سیاسی و اجتماعی را کسب کرده اند و تصمیماتشان بر مبنای اگاهی و هوشیاری شان میباشد اما متاسفانه ان 80% مابقی درست است که از این نظام گذر کرده اند اما کماکان همانطور که قبلا گفتم پیرو کلیشه و احساس هستند و تصمیماتشان بر مبنای منطق سیاسی نیست هرچند این امر در مورد نظام هایی که گرفتار اپارتاید هستند امری رایج و طبیعی است.
....ادامه....




کاوه یزدانی

با درود به دوستان و هم میهنان گرامی ( کانون گفتکوی لیبرال دمکراسی )
شکی نیست که اکثریت ایرانیان خواهان لیبرال دمکراسی موجود در کشورهای پیشرفته جهان می باشند و پژوهش های بیگانگان نیز این حقیقت را تایید کرده اند . مهمترین اصولی را که بتوان به لیبرال دمکراسی رسید نیز توسط بسیاری از ایرانیان آزادیخواه پژوهشگر و اهل اندیشه و قلم چون زنده یاد دکتر داریوش همایون به ترتیب زیر تایید شده اند .
يک جامعه آزاد و نيرومند را نمی‌توان ساخت مگر آنکه عموم مردم برسر پاره‌ای اصول بنيادی یک جامعه شهروندی توافق کرده باشند و نظام سياسی نگهدارندة آن اصول باشد.
(استقلال و تماميت ايران و يگانگی ملی، حاکميت مردم و حقوق بشر، اصولی هستند که عموم ايرانيان بر آنها توافق دارند.)

اگر مایل هستید و تشکلها و شخصیت های فعال سیاسی و رسانه ها ی سیاسی و برنامه سازان سیاسی را که می شناسید به این اصول باورمند و پایبند می باشند را لطفا معرفی نمایید تا افراد عادی چون من این تشکلها و شخصیت ها را بشناسیم. اگر اشتباه نکنم یکی از آگاهی های مهم در یک جامعه زنده و پویا افراد شناخت تشکلها و شخصیت های سیاسی می باشد که در اداره امور کشور ملت را نمایندگی می کنند و تاثیر گذار در سرنوشت کشور و ملت می باشند . پس شناخت مردم نسبت به نمایندگانشان یکی از آگاهی های لازم میباشد .
با سپاس .
ارادتمند کاوه یزدانی



....ادامه....



پیام رضا پهلوی در محکومیت صدور حکم قتل شاهین نجفی

حق
بخش ۲. امیدوارم که حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) و شاهزاده و رسانه هایی مثل تلویزیون پارس و و و کیهان لندن و و و هنرمندان و کارگران و استادان دانشگاهها و همه و همه الیت جامعه ایرانی در برون مرز با یکدیگر تماس گرفته و فراخوانی علیه کلیت رژیم به بدهند که مثل ضحاک هر روز نه یک یا دو جوان بلکه دهها و صدها جوان را مستقیما تهدید می کند یا می کشد یا شکنجه می کند یا از تحصیل محروم می کند و و و شاهین نجفی میتواند بعنوان نماد یک هنرمند جوان که از دست رژیم مجبور به فرار شده و آزادی بیانش حتی در برون مرز هدف رژیم قرار گرفته و حکم قتلش بوسیله مشتی مفتخور دزد و کهریزکی صادر شده مورد اعتراض ما ایرانیان برون مرزی قرار گیرد. چرا نه،آی فعالان حقوق بشری و فعالان سیاسی و رسانه ها و هنرمندان و استادان دانشگاهها و ژونالیستها و و و که همه شما برنامه سازان و مفسرین و تحلیلگران و محققین و و و شده اید؟! در مورد شاهین نجفی یک فراخوان دست جمعی بدهید و تبلیغ کنید و بگویید که شماها خودتان هم در اول صف هر تظاهراتی جلوی همه سفارتهای جمهوری اسلامی قرار خواهید گرفت. ثابت کنید که حرفهایتان در همه این سالها شعار نبوده است و در عمل پای آن شعارهایتان می ایستید. نشان دهید که گفتار و کردارتان یکی است و در همه این دهه ها ما مردم را مثل رژیم ولی جور دیگری سر کار نگذاشته اید! یکروز همه کارهایتان را تعطیل کنید، مرخصی بگیرید و جلوی صف تظاهرات حداقل علیه فتوای قتل و جایزه ای که بر سر شاهین نجفی گذاشته اند جلوی آخوندهای شیپیشو دزد و تبهکار بایستید. بقول انگلیسی ها حرف ارزان است. بیش از اندازه کافی شماها تا حالا حرف زده اید. عمل کنید تا معلوم شود که چند مرده حلاجید. پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....



پیام رضا پهلوی در محکومیت صدور حکم قتل شاهین نجفی

حق
بخش ۱. با درود بر آقای وجدانی گرامی، ۱۰۰ در ۱۰۰ شما درست می گویید که باید برون مرزی ها بجنبند و اعتراضات گسترده ای را ترتیب دهند. شاهین نجفی یا سه جزیره ایرانی در خلیج فارس یا برنامه هسته ای یا هر بحرانی که رژیم می آفریند را باید بهانه ای قرار داد تا به کلیت رژیم نه گفت. امثال مینا احدی یکی یکی می خواهند نجات دهد. این مثل آنست که سیلی درگرفته باشد و ما بفکر نجات یکی یکی باشیم درصورتیکه اگر منشا آنرا هدف بگیریم خسارت جانی خیلی کمتر خواهد بود و در نهایت کسی نیازی به نجات ندارد. این رژیم در کلیت اش منشا همه بلایایی است که به جان ملت ایران افتاده و کشورمان را با اینهمه فلاکت در اقتصاد و سیاست و تحریم و حتی جنگ احتمالی روبرو کرده است. بجای پرداختن به مسائلی که روزمره رژیم پرداختن به اصل یا همان منشا که خود رژیم است باید پرداخت. اکثر خبرهایی که هر روز سرخط خبرها در رسانه های ایرانی می شود نعمتی است برای این رژیم برای انحراف افکار عمومی از خودش. یکروز سکینه آشتیانی است، یکروز ممنوعیت علوم انسانی است. یکروز شاهین نجفی است .... با رفتن رژیم، اصل یعنی همان ریشه و منشا بلایا هم نابود می شود. ادامه در بخش ۲.


....ادامه....




جمشاد پرچمشاهی

جمهوری فدرال ایران
عنوانی نا آشنا و نا مأنوس، چنین نیست؟ به باور من نه! حدود سی چهل سال پیش اگر کسی در آن زمان علنا از حکومت آینده "جمهوری اسلامی ایران" سخن گفته یا براین باور می بود که پس از سقوط رژیم شاهنشاهی حکومتی دینی با این عنوان به قدرت خواهد رسید، احتمالا یا زبانش را می بریدند یا در بد ترین حالت اعدامش می کردند چون هیچ کس در آن برهه زمانی با اعتقاد به قدرت و سلطه حکومت پهلوی با اتکاء بر ارتش قوی و نیرومند حتا تصور چنین چیزی را در رویا نمی کرد ولی دیدیم که چنین شد و عنوان "جمهوری اسلامی ایران" به تدریج حالت عادی و رسمی به خود گرفت.
اعتقاد من براین است که هیچ حکومتی تا ابد بر مصدر قدرت تکیه نکرده، دیر یا زود به عللی ساقط یا منقرض خواهد شد. بنابراین شکل گیری دولت یا حکومتی با نام و عنوان "جمهوری فدرال ایران" در کنار سایر حکومت هایی با عناوین و نظام سیاسی گوناگون مانند پادشاهی پارلمانی، لیبرال دمکراسی، سلطنتی و غیره دور از ذهن به نظر نمی رسد! بسیاری از ایرانیان و هم میهنان ما وقتی واژه "فدرال" را می شنوند، برداشت تجزیه و تقسیمات ارضی و تکه پارگی کشور و سرزمین ایران به ذهنشان خطور می کند. در حالی که این الزاما نباید چنین باشد.
به عنوان نمونه، اگر جمهوری فدرال آلمان را در نظر بگیریم که دارای یک حکومت مرکزی و شانزده حکومت ایالتی می باشد، قوانینی را اجرا می کند که بعضا در اختیار حکومت مرکزی می باشد و در موارد و مسائل مشخصی جنبه مصوبات و اجراییات ایالتی دارند. و تا به امروز هم هیچ گونه مشکلی را به بار نیاورده و موجب جدایی و تجزیه هیچ استان یا ولایتی از پیکره خاک آلمان نشده بلکه بر عکس، بیست سال پیش قسمت شرقی آن یعنی جمهوری دمکراتیک آلمان (که در آن مدت چهل سال پس از تقسیم و جدایی از تمامی خاک آلمان در پی جنگ جهانی دوم کمترین اثری از دمکراسی و آزادی وجود نداشت) مجددا به حالت اول یعنی پیوستن به آلمان غربی سابق درآمد که پنج ایالت دیگر بر یازده ایالت پیشین افزوده شدند.
بدیهی است که ایران به دلائل و شرایط گوناگون با آلمان قابل مقایسه نیست. ولی باید دانست که آلمان هم دارای یک حکومت دیکتاتوری فاشیستی قبل از جنگ جهانی دوم بود که شاید ملت و مردمان آن زمان آلمان هم قادر به تصور فروپاشی چنان رژیم قدرتمندی و استقرار حکومتی به شکل امروز ...
....ادامه....



پیام رضا پهلوی در محکومیت صدور حکم قتل شاهین نجفی

وجدانی

اعتراض باید کرد!

شاید خواست خدا بود که بصورت تصادفی به این مطلب و نوشتۀ کوتاه برتولت برشت نویسندۀ با ذوق آلمانی برخورد نمودم و یک چنین متنی بار دیگر در برابر چشمانم قرار گرفت. با امید به اینکه اشاره به این مطلب و ارائۀ آن در همین جا بی حکمت نباشد و در جهت هر چه بلند و رسا نمودن زنگ خطر و آژیریری واقع شود که مدتهاست توسط افراد، سازمانها، گروهها و احزاب زیادی بصدا در آمده است، قسمتی از نوشتۀ نویسندۀ یاد شده را در خاتمه می آورم. معنی و مفهوم این زنگ خطر و آژیر قرمز همانند گذشته این است که در غیاب اعتراضات گسترده و وسیع مخالفان، اشتهای جمهوی اسلامی برای نابودی بیگناهان بیشتری فزونی یافته است. کدامین گروه صنفی و یا قشر جامعۀ ایرانی از برکت سر چنین رژیمی داغ عضوی از مجموعۀ اعضای خود را به دل ندارد و به عزای عزیزی ننشسته است؟ از سیاستمدار، ارتشی، مقام دولتی، کارمند، کارگر، دانش آموز، دانشجو و روحانی دیگراندیش گرفته تا آن هنرمند عزیزی که خون دل میخورد و اثری را برای شادی و آرامش هموطنانش خلق مینماید همه و همه گرفتار بلایی شده اند که پایانی ندارد. اگر چاره ای برای نیست و نابود شدن این بلا اندیشیده نشود و اعتراضات گسترده و وسیعی در مخالفت با آن صورت نپذیرند بر سرمان همان خواهد آمد که منظور برتولت برشت در متن زیر است:

»» برتولت برشت: اول سراغ یهودیان رفتند; من یهودی نبودم; اعتراض نکردم
سپس به لهستان حمله کردند; من لهستانی نبودم; اعتراض نکردم
آنگاه لیبرال ها را تحت فشار قرار دادند; من لیبرال نبودم; اعتراض نکردم
بعد از آن نوبت به کمونیست ها رسید; من کمونیست هم نبودم; اعتراض نکردم
و سرانجام سراغ من آمدند; هر چه فریاد کردم و کمک خواستم; کسی باقی نمانده بود که اعتراض کند.««

....ادامه....




عرفان
درود بر کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران
اکثر ایرانیان و جامعه سیاسی ما در این روزهای سرنوشت ساز و کلیدی ای که ایرانمان با ان روبروست تمام نگاه شان به نشست هفته اینده بغداد متمرکز شده و تئوری های احتمالی پیشرو را مطرح کرده و مورد بررسی قرار میدهند. عده ای بر این باورند که جمهوری اسلامی راه سازش و مماشات را پیشه میکند و غنی سازی اورانیوم را برای حفظ بقای خویش به حالت تعلیق در خواهد اورد که از نظر من این تئوری به دلایلی که بر خواهم شمرد از درصد احتمال بسیار کمی برخوردار است.
1-با توجه به شناختی که در طول 23 زمامداری سید علی خامنه ای بعنوان یکه تاز عرصه سیاسی ایران از او بدست امده و بی پروایی و راسخ بودن او در جهت پیاده کردن تئوری های خطرناکش به هر قیمت ممکن تصور اینکه او قطار بی ترمز هسته ای را متوقف کرده و عاجزانه جام زهر را بنوشد محال ممکن است چرا که تمام بدبختی هایی که مردم بخاطر ماجراجویی های اتمی خامنه ای متحمل شده اند را نمیتوان بواسطه نوشیدن جام زهر نادیده گرفت و حتی این امر مشروعیت سیاسی الهی خامنه ای را نیز نزد پیروانش زیر سوال خواهد برد و بار روانی حاصل ان برای خیلی از ذوب شدگان در ولایت قابل تحمل نخواهد بود و موجب ایجاد شکاف و انشعاب در بین پیروانش خواهد شد.
2-جمهوری اسلامی بخوبی میداند که نقشی که در سوریه بازی میکند و اقدامات مداخله چویانه اش در بحرین و یمن و کشورهای خاورمیانه و صدور تروریسم بین المللی و کمک های همه جانبه اش به حزب الله و جهاد اسلامی و ... چیزی نیست که جامعه جهانی براحتی از کنار ان عبور کرده و ان را نادیده بگیرد و قطعا اگر اهمیت این مسئله به اندازه مناقشه اتمی شان نباشد کمتر از ان نیست بهمین روی اتاق فکر بیت رهبری بخوبی میداند که دادن یک سور قطعا سورهای بعدی هم در پی خواهد داشت و چیزی که جامعه جهانی بعد از مناقشه اتمی علم خواهد کرد مسائلی خواهد بود که انها را برشمردیم.
3-جمهوری اسلامی دریافته است که راز بقایش نه در گرو نوشیدن جام زهر اتمی بلکه در گرو دست یابی به سلاح اتمی است تا همچون پاکستان به پشتوانه ان بتواند برای امریکا شاخ و شانه بکشد و باج خواهی کند. قطعا جمهوری اسلامی بخوبی میداند که از کوچکترین پایگاه مردمی هم برخوردار نیست و بواسطه فشار های اقتصادی و خفقان سیاسی موجود که بصورت روز ...
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  70    71    72    73    74    75    76    77    78    79    80  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites