حق
با درود. "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران". به این شعار باید امروز "نه بحرین" را هم اضافه کرد! بحران ما بحران اقتصادی در ایران است و نه بحران بحرین. مسئله ما کلیت این رژیم است و نه بحرین. برنامه حد هفتم حسین حجازی در پرشین رادیو به تاریخ 15 ماه می 2012، سه شنبه همین هفته را تا چند لحظه پیش گوش می کردم. آقای آلفونر برغم نامش ایرانی و یک محقق مستقل است. تحقیقات میدانی او و اطلاعاتی که می دهد برای درک ما از خطرات بحران سازی هایی که رژیم با دخالت های بیجایش عمدا در بحرین می کند خیلی سودمند است. باید مردم خوب دست رژیم را بخوانند و اجازه ندهند که ناسیونالیسم ایرانی و تدافعی شان قربانی سوء استفاده رژیم بشود که این آخرینش مسئله بحرین است. رژیم با ادا و اطوارهای ملی گرایی کذایی اش به خطر آفرینی های سیاسی در بحرین رو آورده است. ملی گرایی کذایی رژیم و بحران آفرینی در بحرین برای ترسی که از شورش اقتصادی مردم است و فرارش از حل اقتصاد ورشکسته اش و بی پاسخ گذاشتن استثمار اقتصادی ایران بوسیله روسیه و چین و هند و و و که مسئول هر دو خودش بوده است می باشد و بس. نباید اجازه داد که این رژیم افکار عمومی را از اقتصاد اسفباری که ایجاد کرده و با آن موجودیت خودش را بخطری جدی انداخته بسادگی جان سالم در ببرد و بخاطر اقتصاد ورشکسته اش با بازی های خطرناکش در بحرین و دیگر جاها افکار عمومی را منحرف کند. مردم در بحرین باید مسئله خود را خودشان حل کنند و ما هم در ایران همینطور. ما نباید بوسیله رژیم بازی داده شویم و آلت دستشان قرار بگیریم. باید نشان دهیم مسئله اصلی ما بحرین یا برنامه هسته ای و یا خصومت با امریکا و اسرائیل و اعراب نیست بلکه مسئله ما کلیت رژیم است و اوضاع اسفبار اقتصادی ای که این رژیم برای ایران ببار آورده و با آن دارد ایران را نابود می کند. با رفتن این رژیم فقط یک ۱۰هزارم مشکل ما می ماند که آنهم سازندگی ایران است. پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....
|
حق
با درود بر هم میهنان در کانون گفتگوی لیبرال دمکراسی ایران، خواهشمندم حتما برنامه همصدایی به تاریخ 5 می 2012 با اجرای فرامرز فروزنده، مهمان محمد امینی که از تلویزیون اندیشه پخش شد توجه کنید. لینک آن بقرار زیرست:
http://www.youtube.com/watch?v=EjAKbEAim4Q
محمد امینی فرزند نصرت الله امینی است که سابقه سیاسی و مقامات کشوری ای که داشته به دوران مصدق و شاه فقید و خمینی برمی گردد. محمد امینی پژوهشگر تاریخ بویژه در تاریخ انقلاب مشروطه است و کارهای در خور توجهی انجام داده است. هر چه او در این برنامه گفته است با عقل و منطق جور در می آید و حرفهای اسماعیل نوری علاء و هم شبکه ای هایش مثل سیروس ملکوتی و فدرالیست ها و و و مفهوم ملت و رابطه اش با زبان و تمرکزگرایی و تمرکز زدایی را کاملا زیر سئوال می برد بدون انکه نامی از نوری علاء و چپهای سنتی همفکرانشان ببرد. او جعل و تحریف تاریخ ایران و دلائلش را خوب بیان می کند و فدرالیسم قومی را فاشیسم می داند. استفاده از این برنامه در رو در رویی ما با جاعلان تاریخ و تجزیه طلبان نقاب دار بنظر من، بسیار مفید و موثر است. پیش از گفتگوی امینی و فروزنده و چند دقیقه اول برنامه هم جالب است که به معضلات بانوان ایرانی و شعر بسیار جالبی از نگاه یک زن به وضعیتش و صدور دختران به دوبی می پردازد. که اگر بواقع مرد هستیم باید آنرا ببینیم و انسان و انسانتر و مسئولیت پذیرتر شویم. اکثریت اوقات باید از مرد بودن خجالت کشید! تا ما به برابری جنسیتی نرسیم، نه ایران، ایران می شود و نه وطن، وطن خواهد شد. حتما گفتگوی فروزنده و دکتر محمد امینی را ببینید. من در طول 14 سالی که به رادیو صدای ایران گوش می دادم، هر هفته به مصاحبه های حسین مهری نازنین با محمد امینی هر هفته گوش می دادم و نت برمی داشتم. بسیار برایم مفید بود. پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....
|
کاوه یزداني
با درود
راديو صدای مردم با حضور آقای سعيد قائم مقامي
بسیاری از هم میهنان منظر صدای ایران رادیو با حضور آقای قائم مقامی بودند و من نیز مدت هاست منتظر بودم .
لینک
http://www.radiosedayemardom.com/#live ....ادامه....
|
درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق
بهمن زاهدی
با دورود بر حق گرامی،
مهم نیست محمود کاشانی کیست؟ مهم این است که این آگاهی را به ما میدهد که در زمان مصدق چه اتفاقی افتاده است. البته این آگاهی ار دیدگاه فرزند شخصی میباشد که در آن دوره نقشی در سیاست کشور ایفا میکرده.
تاریخ مانند موزایکهای که در کنار هم میگذاریم نقش اصلی خود را نشان میدهد. آقای محمود کاشانی هم یک موزایک به تاریخ معاصر کشور اضافه کرده است که ما بتوانیم با آگاهی بیشتری به آن بنگریم.
در حال حاضر آقای محمد نوری زاد در زندان واقعیتهای را از جمهوریاسلامی به ما نشان میهد. حال اگر ایشان هم روزی به امریکا رفت تا مانند اکبر گنجی نقش اصلی خود را ایفا کند آن بخشی جداگانه میباشد.
میگویند: از گوریل یک مو هم که بکنید غنیمت است.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق
حق
با درود بر هم میهنانم در کانون گفتگوی لیبرال دمکراسی ایران، محمود کاشانی کیست که حالا تاریخ نویس هم شده؟! این فرزند یک آخوند آیت الله کاشانی است که تا پیش از عنقلاب به معلم دینی در مدارس بود. چی شد که یهویی پس از عنقلاب اینم مثل همان کردان شده دکتر حقوق در دانشگاه؟! اینروزها دارند همه دانشگاهها را دارند دوباره تصفیه می کنند و آن ۴ تا استاد درست و حسابی ای که مانده را هم دارند بیرون می کنند تا جایشان را بیسوادان مرتجع مثل همین محمود کاشانی بگیرند. این محمود هم هم از دست بی بی سی و بهبنود انگلسلامی حتما دل پری دارد که چرا نام بابایش را در کنار زرتشت و کوروش و و و بعنوان بهترین و بزرگترین و با شکوهترین و و و در تاریخ هزاران ساله ایران در این نظر سنجی مسخره بی بی سی نگذاشته اند! این سید هم سهمش را از بی بی سی می خواهد که انقدر جز و ولز دارد می کند. همه و همه تاریخ ایران را بازیچه دستشان کردند برای منافع خودشان. اینها تاریخ نیست بلکه چرندگویی و مزخرف گویی است. بدین دلیل فاقد هر گونه ارزش علمی. این بازی با تاریخ را برای گمراه کردن ملت ایران بویژه جوانان ما سر هم می کنند و از دم شان از گردش آزاد اخبار می ترسند چون از ایرانی می ترسند. استاندارد بی بی سی برای انگلسلام زمین تا آسمان با استانداردی که در بی بی سی فارسی اعمال می کنند تفاوت دارد. من که در انگلیس سالهاست زندگی می کنم خوب اینرا مشاهده کرده ام. وقاهت اینها و مزدوران فارسی زبانشان مثل همین مسعود بهنود در بی بی سی فارسی اصلا حد و مرزی نمی شناسد! شرم بر آیت الله بی بی سی و ننگ بر همه مزدورانش. تلویزیون پارس و رادیو صدای ایران باید خود را هر چه زودتر به رسانه های بواقع ملی تبدیل کرده تا اعتماد ملی ایرانیان را بخود جلب کنند تا ما رقیبی درست و حسابی در برابر هم بی بی سی و هم صدای امریکا داشته باشیم. این وظیفه ملی آنها و هر وطنپرستی است که چو ایران نباشد تن من مباد برایش فقط یک شعار نیست! پاینده ایران و ملت ایران ....ادامه....
|
درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق
افشین سالار
من هم این نظر خواهی را در BBCدیدم , اما چه در زمان نظر خواهی و چه در جریان نتایج آن , هیچوقت آنها را جدی نگرفتم و بنابراین نخواندم .
امروز که مقاله آقای کاشانی را خواندم , جدآ به فکر فرورفتم . نه در زمینه حرفهای آقای کاشانی که مفصلآ در باره آنها حرف دارم , بلکه در زمینه آن نظر سنجی و اگر دست آقای بهنود هم به نوعی در پشت آن برنامه باشد , پس وای بر ما .
اصلآ نظر سنجی در باره " زرتشت , کورش , فردوسی , مصدق و ...." چه معنایی دارد ؟.بیشتر به این میماند که کسی ما را دست انداخته باشد . ....ادامه....
|
درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق
کشکساب
بادرودبرهمه ایرانیان.با احترام بر نویسنده این متن؛و عرض سپاس از این همیهن نازنین تازه از پشت کوه آمده؛جناب کاوه یزدانی؛که پاسخ را تمام کرده اند؛این موجود ایرانی نما؛که در تلویزیون دولتی انگلسلام؛اجیر است؛خودش بهتر از همه میداندکه همه بهتر از او میدانند؛مشکل او با خاندان ایران ساز پهلوی؛مثل مریم فرمانفرما؛(فیروز)بخاطر کوتاه کردن دست عوامل و مفتخوران خاندان ایرانفروش قجر از سر کشاورزان و زحمتکشان ایران؛میباشد.لذا این قجری مزدبگیر انگلسلام؛با مریم فیروز توده ایی بی وطن و آن دیگری که بزرگ خاندان کوچک و ایرانفروش قجر معرفی شد و تقیربا همزمان بااین سیرک شخصیت سازی؛در مصاحبه ایی که در محل سکونتش در فرانسه با او کردند؛با آن سن پیری در نهایت وقاحت میگفت؛خاندان قاجار ایران را سرفراز نمود.همه این اجامر چون دستشان از چوب و فلک کردن ما مردم ایران با عنوان ؛دوله و سلطنه که این دکترررقلابی؛محمد از نوع دومی؛یعنی(سلطنه)است؛توسط پدر ایران نوین؛رضاشاه بزرگ؛کوتاه شده. دشمن پهلوی و دشمن پیشرف مردم ایرانند.بهمین دلیل این رجاله؛مثلا نویسنده؛خواسته بزرگی پدر ایران نوین ؛رضاشاه بزرگ را بی اثر کند؛در مثلا کتابش ؛این مردبزرگ را(رضا شصت تیر)خوانده تا با مغز فندقی خود توانایی های رضاشاه بزرگ را بی اهمیت نماید.باپوزش. پاینده ایران؛سربلندایرانی. ....ادامه....
|
کاوه یزداني
مناظره و گفتمان سیاسی در برنامه یاران آقای علیرضا میبدی با شرکت:
آقای فواد پاشایی و آقای شاهین نژاد و آقای سعید بهبهانی و خانم مینا احدی و آقای خسرو فروهر
برنامه یاران مورخه : سه شنبه ، ۱۵ می ۲۰۱۲
http://www.voinews.net/archive/program/2565/
حضور شخصیت های جوان چون آقای شاهین نژاد و آقای نیری در این مناظره جای بسی خوشحالیست ، چونکه بسیار بی طرف و بی غرز سخن می گویند و هدفشان نیز آزادی ایران و برقراری دمکراسی و حقوق بشر در ایران می باشد . خانم مینا احدی خواهان یک ایران بی در و پیکر می باشد که دقیقا بر خلاف حقوق بشر و حقوق ملی ایرانیان می باشد ، چونکه حقوق ملی بخش جداناشدنی از حقوق بشر می باشد و ایشان در هر برنامه دهها بار تکرار می کند که سی سال است فعال و حامی حقوق بشر است. نمی دانم اینگونه حقوق بشر را بانو مینا احدی از کجا و چگونه کشف کرده است. اینگونه حقوق بشر خواستن را بقول معروف درب دکان بقالی ببرید حتی آبنبات چوبی هم نمی دهند و حتی امکان دارد که با چوب دنبال آدم نمایند .
به نظرم آقای علیرضا میبد یا جناب مرشد یا مبسر کلاس مناظره دو کار بهتر است انجام دهد.
اول اینکه زمان برنامه را افزایش دهد .
دوم اینکه اصول همکاری برای رسیدن به یک اپوزیسیون متشکل را بطور شفاف بر اساس اولویتها مشخص نماید تا افراد از پراکنده گویی در پوشش حقوق بشر پرهیز نمایند و به اصل موضوع ایران و ملت ایران بپردازند.
اصل موضوع چگونه سرنگون کردن رژیم ننگین اسلامی است و رسیدن به:
استقلال و تماميت ارضی ايران و يگانگی ملی، حاکميت مردم و حقوق بشر، که عموم ايرانيان بر آنها توافق دارند.
افراد یا گروه هایی که بر این اصول باور ندارند و پرکنده گویی می کنند به درد برون رفت از بحران های موجود نمی خورند . ....ادامه....
|
حق
بخش 2. در این لحظات حساس تاریخ ایران، داریوش همایون متاسفانه خیلی زود از میان مان رفت ولی میلیونها شاهزاده و کاوه و من و عرفان و شما و کشکساب و همایون و شیر و خورشید و تاج و و و چند گروه و سازمان و حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) هستند که آرزوی بزرگانی مثل امیرکبیر، سرداران انقلاب مشروطه، رضاشاه بزرگ، شاه فقید، داریوش همایون، فریدون فرخزاد و و و را به ثمر برسانند تا ایران دوباره ایران و وطن دوباره وطن شود حتی برای بدترین و بدخواه ترین فرزندان ایران و مریض ترین شان که یکی دوتایی شان در این محفل مان بجز زشت گویی و ناسزا گویی و دروغگویی و خالی کردن عقده های روانی شان هیچ کار دیگری در عمرشان نکرده و نمی کنند و هیچ حرف بدرد بخوری برای گفتن نداشته و ندارند. آنچه بعنوان نظر در اینجا می گذارند، نظر نیست بلکه عوارض بیماریشان است. اینها حتی بخودشان هم رحم نمی کنند وگرنه می رفتند نزدیک کارشناسان تا روانشان کاویده شود و کمی درمان شوند. ما چنین مهارتهایی نداریم که کمکشان کنیم. زبان و دلی زهرآگین دارند که هر روز باید زهرشان را بچکانند تا کمی ارضاء شوند. همانند آن گاو ماده شیرده ای هستند که تا هر روز شیرش دوشیده نشود از درد بخود می پیچند. تفاوت بسیار بزرگی بین اینها و آن گاو است. زهر چکانی یکی عارض بیماری روانی اوست که برای خودارضائی اش زهر چکانی می کند تا لحظاتی التیام کاذب ببیند ولی همیشه از درد بخود می پیچد که برای همه بویژه خودش بدست. آن گاو ولی دردش موقتی است و التیامش سالم و شیرش به هزار درد بشریت و دیگر موجودات می خورد. زنده باد گاو و بدا بحال آنانی که در فایده برای بشریت و این کره خاکی به گرد پای یک گاو در جهان هم نمی رسند! حیف که طول عمر گاو هرگز به 70 سال نمی رسد! نیش عقزب نه از ره کینه است، اقتضای طبیعیتش اینست! از کوزه تراود هر آنچه درون اوست! من به وجود شما ایرانی گرامی افتخار می کنم و شما را دوست دارم. با سپاس دوباره از آگاهی هایی که بمن تاکنون داده اید. تندرست و پیروز و پابرجا باشید. پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....
|
حق
بخش 1. درود فراوان بر ایرانی نازنینم، من از شما یک دنیا سپاسگزارم که اینهمه وقت برایم گذاشتید و آگاهی های مهمی را در چندین بخش ارسال کردید. واقعا از ته دلم آرزوی دیدار شما و دیگر دوستان را دارم. یک دنیا حرف دارم که می خواهم با شما در میان بگذارم. آرزوی بزرگتر من اینست که آنروز زود فرا رسد که در کنار شما و همه دیگر آزادگانی مثل شما در سازندگی ایران سهیم باشم. این هدف من در زندگی بوده و هست و خواهد بود. برخی ها مثل داریوش همایون ۸۳ سال عمر می کنند و وقتی می میمیرند می گوییم چه زود رفتند و چقدر جایشان خالیست! داریوش همایون را ۳ سال بیشتر نمی شناختم که رفت ولی دیدم که چه ذهن پخته ولی جوان و تر و تازه ای داشت. حس می کردم هیچ فاصله سنی بین من و او اصلا نیست چون روحیه ای جوان و پر انرژی و فعالی داشت. حرفهای امثال مرا بهتر از ما می فهمید و خیلی بهتر آنها را در شکلی منطقی و خردگرایانه و عملی بیان می کرد. مگر چنین آدمی مردنی است!؟ تا زمانیکه خاطره خوش کسی همچو او در دلها زنده بماند او همچنان زنده خواهد ماند. او هر لحظه زندگی را واقعا زندگی کرد با همه خوبیها و بدیهایش! عاشق ایران و ملت ایران بود و تنش مثل ما می خارید که در سازندگی ایران پسا این رژیم متعفن کهریزکی سهیم شود. ادامه در بخش 2
....ادامه....
|
درباره نظرسنجی بی بی سی فارسی (مسعود بهنود) و مصدق
کاوه یزداني از پشت کوه
با درود
به چه دلیلی این نظر سنجی برای آیت الله بی بی سی و مزدبگرش مسعود بهنود و دیگر مزدبگیران به اصلاح ایرانی که در خدمت بی بی سی هستند باید اهمیت داشته باشد ؟ ابتدا راجع به مزد بگیرانش نظرم را عرض می کنم . این افراد فقط نام ایرانی را به یدک می کشند ولی فعالیت هایشان بر ضد ایران و منافع ملی ملت ایران می باشد . این افراد استخوانهای لای زخمی هستند که آیت الله بی بی سی آنها را به خدمت گرفته و برای مواقع لازم از آنها به نام ایرانی بهره برداری می کند .
از آنجایی که در شرایط کنونی ملت ایران و جنبش ملی ایران می کوشد تا یک اپوزیسیون منسجم در برابر رژیم اسلامی تشکیل دهد و اختلافاتی در بین طرفداران شاه و مصدق از قدیم وجود دارد ، بنابر بی بی سی وارد عمل شده و از مزدبگیرانش بهره گرفته تا هیزم بر آتش اختلافات بین طرفداران شاه و مصدق بریزند . مسعود بهنود و امثال او هیزم بیاران آتش برای ایجاد اختلاف بین دو طیف شاه و مصدق بودند و هستند و خواهند بود . در کشور ایران از قدیم تعدادی خائن بودند و هنوز نیز وجود دارند که در خدمت انگلستان هستند . آیا یک لقمه نان برای افرادی چون مسعود بنودها قحط شده است که این به اصطلاح ایرانیان دربی بی سی درآمدند . دشمنی که انگلیس با ایران و ملت ایران دارد هیچ شکی نیست . واقعا مسعود بهنودها و دیگر مزدبگیرانی که در خدمت بی بی سی هستند نیز دشمن ایران و دشمن منافع ملی ایرانیان هستند . شرمشان باد . ....ادامه....
|
نتایج یک پژوهش: ظرفیت بالای ایران برای لیبرال دموکراسی
Rizbeen
در 100 سال گذشته ایرانیان بارها نشان داده اند که شایسته آزادی نیستند. ما مردمی هستیم تزویر گر، دروغگو و ریاکار. اخلاق ملی ما با آزادی همگن نیست. مردمی که «نیکی» را با «خون و شمشیر» جایگزین میکنند نمیتوانند نیکبخت باشند. ایرانیان شایسته سرنوشت تلخ خویس هستند. ....ادامه....
|
عرفان
درود بر انجمن گفتگوی لیبرال دموکراسی
دوستان اخیرا نظری در کیهان انلاین بنام عرفان درج شده که از جانب من نیست گفتم بدانید شاید بهتر باشد ....ادامه....
|
نتایج یک پژوهش: ظرفیت بالای ایران برای لیبرال دموکراسی
حق
بخش ۲. این کشورها را برای نقل مکانشان از ایران حتی در نظر هم نمی گیرند بلکه این دو یا سه هزار نفر می آیند درست بغل گوش ما میلیونها فراری از ایران و فراری از آنها در کشورهای لیبرال دمکراتیک جهان غرب بقول خودشان ؛به سرکردگی امریکای جهانخوار و شیطان بزرگ؛ ! ما میلیونها در برون مرز حسابمان از این دو یا سه هزار نفر جداست چون ما از اول میانه خوبی با لیبرال دمکراسی داشتیم و برایمان مهم بود که در چنین نظامی زندگی کنیم و به همین خاطر جهان غرب لیبرال دمکرات را برای خود و خانواده و دوستانمان انتخاب کردیم و همین را هم برای ایران می خواهیم و برای همین هم مبارزه می کنیم. !خب، چه تبلیغی بهتر از این برای نظام لیبرال دمکرات و چه آماری بهتر از این که ۵ میلیون ایرانی جورواجور یعنی از هر ۱۳ ایرانی کل جمعیت ملت ایران یک نفر در این سه دهه با پاهای خود در یک رفراندوم با پاهای خودشان رای به جهان لیبرال دمکرات و نظام لیبرال دمکراسی داده اند و میانه شان با لیبرال دمکراسی خیلی خوبست حتی اگر مثل آن کمونیستها و اسلامیست ها دو آتشه در میان ما با همه دشمنی هایشان باز هم به لیبرال دمکراسی ها پناه آورده اند؟! شما پزوهشگران گرامی لازم نبود راه دوری بروید تا ببینید ما ایرانیان چقدر لیبرال دمکراتیم. حال که رفتید و آمار و ارقامی از درون ایران بدست آوردید، لطفا همین پژوهش و آمارگیری را از ۵ میلیون ایرانی برون مرزی هم انجام دهید و منتشرش کنید تا آن دو یا سه هزار نفری در میان ما که برای برقراری یک نظام کمونیستی و یا یک جمهوری اسلامی واقعی! و یا یک نظام سکولاردمکرات که معلوم نیست تلاش می کنند و هی چوب لای چرخ نجات ایران می کنند کمی رویشان کم شود. همانطور معلوم شود که نسبت به تعدادشان چرا باید اینهمه قدرت داشته باشند ولی ما که اکثریت مان لیبرال دمکرات هستیم چرا برخلاف میل مان به حاشیه رانده شده ایم؟! این آن نوع کمک های مادی و معنوی ای هست که شاهزاده از شما خواسته و من و امثال من از شما می خواهیم. حمله نظامی اسرائیل به ایران یا هر گونه کمک اسرائیل و جهان لیبرال دمکرات غرب به فدرالیستهای تجزیه طلب و گروه و احزاب تروریستی حزب دمکرات! کردستان و کومله و پژاک و جندالله و مجاهدین خلق و امثالهم کمک به ایران و مردم ایران محسوب نمی شود بلکه دشمنی با ایران و مردم ایران است. با ... ....ادامه....
|
نتایج یک پژوهش: ظرفیت بالای ایران برای لیبرال دموکراسی
حق
بخش ۱. درود بر شما پژوهشگرانی که اینهمه زحمت کشیده اید تا از درون مرز به این نتایج برسید! تا آنجا که من می دانم کل جمعیت ایران ۷۵ میلیون است که ۵ میلیون آنها یعنی ۱۳/۱ آنها یعنی از هر ۱۳ نفر ایرانی یک نفرشان در خارج از ایران زندگی می کند. این ۵ میلیون هم بواسطه روابط خانوادگی و دوستی با درون مرز و تاثیرشان بر یکدیگر در طرز تفکر بویژه سیاسی و اقتصادی از اهمیتی انکار نشدنی برخوردارست که هیچکسی بدان تاکنون آن توجهی که باید بکند را عمدا و یا سهوا نکرده است. نمونه اش همین پژوهش درباره ایرانیان برون مرزی است تا روشن کند که میانه این ۵ میلیون با لیبرال دمکراسی چیست! چرایش را حتما پژوهشگران کارشناس و مستعدی مثل شما باید بدانند. دیر نشده، حالا چرا همین کار پژوهشی خودتان را با ما ۵ میلیون فراری و تبعیدی انجام نداده و نمی دهید؟! حداقل آنست که هم خودتان و هم ما و هم علاقمندان دیگر در خواهند یافت که این ۵ میلیون ایرانی برون مرزی چقدر لیبرال دمکرات اند و با درون مرزی ها چه تفاوتهایی در لیبرال دمکرات بودنشان دارند؟ ۵ میلیون ایرانی یعنی یک ایرانی از هر ۱۳ ایرانی با پاهای خود به لیبرال دمکراسی رای داده است. چگونه؟ با انتخاب کشورهای لیبرال دمکرات جهان برای مهاجرت و پناهندگی شان، البته! چه آماری از این دقیقتر که نشان می دهد که ایرانیان در عمل ما بین همه نظامهای موجود در جهان، کشورهای لیبرال دمکرات را برای خود و خانواده هایشان انتخاب کرده اند. در میان ما برون مرزی ها در کشورهای لیبرال دمکرات، شاید ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ فعال سیاسی و حقوق بشری هستند که اکثرشان خود را سکولاردمکرات! معرفی می کنند و یا اصلاح طلبان حکومتی. شاید تعجب کنید که اکثریت اینها از اسلامیست دو آتشه اش گرفته تا اسلامیست دو آتشه اش برای پناهندگی در غرب لیبرال دمکرات و ناندانی ای در صدای امریکا و بی بی سی فارسی سر و دست خود و همدیگر را هم در رقابت هایشان می شکنند! میانه ای با لیبرال دمکراسی ندارند و آنرا برای ایران نمی خواهند ولی وقتی مجبور به تبعید یا مهاجرت یا فرار از ایران می شوند به چین و روسیه و کوبا و مراکش و ترکیه و عربستان و فلسطین و ونزوئلا و و و تشریف شان را نمی برند. بقیه در بخش ۲
....ادامه....
|
این یارو پالانش کج شده!
کشکساب
(بادرود برهمه ایرانیان؛با احترام به نویسنده مطلب؛که ادای وظیفه آشنایی دیرینه با مطالب ایشان از زمانیکه اولین(رادیو انترنتی)توسط یک همیهن گرامی بنام آقای علیزاده؛از شمال کالیفرنیا؛میباشد؛است؛در پیرو این فرمایشات؛عرض مینمام؛شیعیان حدیث غیر قابل انکاری را مطرح میکنندکه:سیأتی بدین جدید. یعنی وقتی میآید{مقصود مهدی موعوداست}دین جدید عرضه میکند. مقصودشان اینست که تعالیم و آموزه هایی که توسط متولیان اسلام به مردم ارائه شده؛آنقدر از اسلام بدوراست که اسلام ارائه شده توسط او دین جدید محسوب میگردد.خلق را تقلیدشان برباد داد؛؛ای دوصدلعنت به(هر تقلید)باد. در خاتمه ؛شکی نیست که دکتر رجب نژاد از توان ادبی بالا برخوردارندوبنده هرزمان بتوانم به مطالبشان دقت میکنم. متأسفانه کمبودتوان بنده در درک مطالب ادبی ؛بنده را با نفهمیدن (بخشی که نوشته شده؛به یغما{پرداختی})مواجه نمود. با پوزش.پاینده ایران؛سربلندایرانی. ....ادامه....
|
نتایج یک پژوهش: ظرفیت بالای ایران برای لیبرال دموکراسی
گوئا
خريت اسلامی جايی برای دموکراسی نميذاره. اسلام دین شرارت و رذالت. ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
دورود بر حق گرامی،
خوشحال شدم که شما این پیشنهاد را دادید. بهترین راه به نظر من این میباشد که پرسشها را تا روز یکشنبه هر هفته جمعآوری کنیم تا روز دوشنبه من بوسیله ایمیل برای آقای پاشاهی بفرستم که در برنامه سهشنبهها مطرح شود.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
حق
با درود بر هم میهنان در ؛کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی؛ ، با درود خدمت آقای بهمن زاهدی گرامی و سپاس از زحمات شما در این سامانه، پرسشی از شما و شورای مرکزی حزب دارم. آیا ما در این کانون می توانیم بصورت گروهی پرسشهایی را مطرح کنیم که در برنامه سیاسی سه شنبه های علیرضا میبدی در تلویزیون پارس مطرح شوند یا نه؟ مثلا وقتی مینا احدی می گوید که منشور جهانی حقوق بشر ناقص است، ما می توانیم از هموندان این حزب که در آن برنامه حضور دارند بخواهیم که از مینا احدی بخواهند که دقیقا معلوم کند که کجای این منشور ناقص است و با کدامیک از ۳۰ ماده این منشور مخالف است و به چه دلیل و دلائلی؟ یا مثلا می توانیم با اسماعیل نوری علاء این پرسش را مطرح کنند که دقیقا تفاوت بین سکولاردمکراسی و لیبرال دمکراسی را توضیح دهد؟ و آیا سکولار دمکراسی مثل لیبرال دمکراسی است که منشور جهانی حقوق بشر بخش جدا ناپذیری از آن باشد یا اینکه باید بگویید سکولاردمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر؟ در اینصورت تفاوت بین آن و لیبرال دمکراسی در چیست؟ یا چرا لیبرال دمکراسی در دانشنامه ها هست ولی سکولاردمکراسی نه؟ خوشبختانه امروز می توانم برنامه سیاسی تلویزیون پارس را بطور زنده ببینم. با سپاس فراوان، ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران ....ادامه....
|
کاوه یزدانی
با درود به حق گرامی
همانطوری که فرمودید برنامه روزهای سه شنبه حسنش این است که هم میهنان با افکار و اندیشه گروه ها و شخصیت ها آشنا می شوند .
به نظر من باید به اصول تمرکز نمود . خانم مینا احدی دیگر هیچ اعتباری در افکار بینندگان ندارد حتی اگر یک منشور حقوق بشر دیگری هم خلق نماید نمی تواند زره ای از جایگاه پیش از این را کسب نماید و دروغگویی اش در حمایت از حقوق بشر رسوا شد . مثل آبی که چکید دیکه چکیده .
آقای دکتر نیری از جلسه اول اصولش مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد و از حضور ایشان در این برنامه بسیار خوشحالم . آقای فواد پاشایی و شایان آریا نیز اصول و موضع شان بسیار شفاف بیان کردند و قابل تقدیر می باشد . دیگر شرکت کنندگان تا زمانی که اعتقادشان را بطور شفاف و صریح و از همه مهمتر صادقانه به اصول زیر بیان نکنند جای امیدواری به تئوری ها و حاشیه پردازی هایشان نیست . ابتدا باید برای ملت ثابت نمایند که به اصول زیر باورمند و متعهد هستند یا نه ؟
( استقلال و تماميت ارضی ايران و يگانگی ملی، ( یک کشور یک ملت ) حاکميت مردم و حقوق بشر، اصولی هستند که عموم ايرانيان بر آنها توافق دارند.)
وقتی که ملتی برای رسیدن به اصل و نیاز های اساسی از جان خود می گذرد ، به کسان و گروه هایی اعتماد می کند که بر اساس خواسته هایشان عمل نمایند . اصلاح ناطلبان اسلامی را دیدیم که بی آبرو بودند و بی آبروتر نیز شدند چونکه دروغگو بودند و هستند . در این دوره زمانه لقمه دونه ای خداد تومان تمام می شود تا از گلو پایین رود، عقل و شعور مردم به حدی رسیده است که راست و دروغ را از یکدیگر تشخیص دهند . گذشت آن زمانی که سیاسیون و سیاست بازان گنجشک را جای قناری رنگ می کردند و به مردم قالب می کردند .
حق گرامی، این است ارزیابی من از برنامه های سیاسی روزهای سه شنبه تلویزیون پارس برنامه یاران آقای علی رضا میبدی . تندرست و موفق باشید .
با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و مات ایران
....ادامه....
|
حق
بخش ۴. نوری علاء، برنامه سیاسی سه شنبه گذشته و هدف این برنامه را با حیاط مدرسه بچه ها حسابی عوضی گرفته بود! و رفتارش نشان داد که اولویت هایش چیست و درجه احترامش برای مجری برنامه و حضار و بینندگان و شنوندگان چقدر ناچیز است! میبدی باید ارادتش به نوری علاء را کنار می گذاشت و اجازه نمی داد که اجرای برنامه از دستش خارج شود. بهرحال حسن برنامه سه شنبه ها اینست که مردم همه اینها را که زیر نورافکنها و جلوی دوربین قرار گرفته اند را می بینند و آگاهی های سیاسی شان بالا می رود و مشکلات آپوزیسیون را در می یابند و خود تصفیه شان می کنند. با سپاس بیکران از فواد پاشایی و شایان آریا که بقول انگلیسی ها واقعا جنتلمن هستند و فوق العاده حرفه ای عمل می کنند. ایکاش مجری برنامه به اینها و علی نیری هم همانقدر وقت برای گفتن می داد که به نوری علاء و مینا احدی می دهد! امیدوارم که هموندان این حزب اعضاء دائمی در برنامه سه شنبه های میبدی باشند وگرنه اولین کسی که به این عزیزان اعتراض کند من خواهم بود! خب، کاوه گرامی، این بود ارزیابی ها و سفارشها و امیدهای من از برنامه سیاسی سه شنبه ها در تلویزیون پارس. امیدوارم که همیشه تندرست و پیروز و پا بر جا باشی دوست نازنینم. پاینده ایران و ملت ایران
....ادامه....
|
حق
بخش ۳. برای آن آپوزیسیون نازپرورده که با تقلب در همه این سالها به شهرت و جاه و مقام اهداء شده رسیده اند، برنامه سیاسی سه شنبه ها به نفع شان نیست حتی اگر فکر کنند که خیلی زرنگ اند و می توانند با حرفهای دلچسب ولی گمراه کننده شان سر مردم را شیره بمالند. بقول معروف ؛گندش خیلی زود در خواهد آمد؛ . زود یاد خواهند گرفت که تور نجاتی برایشان کسی نیانداخته و مردم باهوشتر از آن هستند که انتظارش را داشتند. نمونه بسیار بارزش مینا احدی از کمونیست کارگری بوده است که دو کلام حرفش در مورد تمامیت ارضی ایران و منشور جهانی حقوق بشر و رای دادن مردم به دولت هر دو روز یکبار .... مثل ؛من دولت تعیین می کنم، من توی دهن دولت می زنم؛ خمینی در حافظه تاریخی ملت ایران باقی خواهد ماند. نمونه دیگرش را هفته پیش دیدیم که خودشیفتگی اسماعیل نوری علاء آنقدر زیاد بود که یادش رفت کجاست و چه کسی تماشایش می کند! تمام فکر و ذکرش تهدید و تحدید حسین لاجوردی بود و مطرح کردن مسائل بین خودش و او! عصبانیت او و شخصی کردن برنامه، یک بی احترامی بزرگ به مردم و دیگر حضار بود که نیامده بودند به مسائل او و رقیبش بپردازند بلکه آمده بودند که مردم را مخاطب و داور قرار دهند. من و امثال منهم ننشسته بودیم که به یک و به دو های ایندو که مقصر اصلی نوری علاء بود گوش دهیم حتی اگر وقت و حوصله اش را هم داشتیم! ما می خواستیم درباره مسئله ایران که آپوزیسیون بخش مهمی از آنست را دریابیم. ادامه در بخش ۴
....ادامه....
|
حق
بخش ۲. بنظر من، کوتاهی رسانه ها در مورد ترویج منشور جهانی حقوق بشر در همه این دهه ها یکی از بزرگترین معضلات سیاسی ما بوده است. تا مردم با حقوقشان در این منشور کاملا آشنا نشوند نخواهند دانست که تمام مطالبات به حق آنها و آن آزادی و امنیت و رفاهی که می خواهند در درون این منشور نهفته است همانند گنجینه ای بس ارزشمندتر از هر چیز دیگری. آنوقت در بدست آوردنش و حفظش خودشان وارد عمل می شوند و فشار را از پایین به بالا بویژه در اوضاع کنونی به امثال مینا احدی ها و دیگران خواهند آورد. از یکسو مینا احدی ها فاصله می گیرند و از سوی دیگر به سوی حزب مشروطه (لیبرال دمکرات) و جمهوریخواهانی نزدیک می شوند و به آنها پر و بال خواهند داد که در ۹۰ درصد اصول همانند این حزب هستند. پالایش آپوزیسیون از عناصر ناگوار بوسیله خود مردم انجام خواهد شد. برنامه سیاسی سه شنبه ها این حسن را دارد که مردم با افکار همه آپوزیسیون مستقیما آشنا می شوند و دخالت می کنند. این به نفع این حزب است که همیشه بوسیله رسانه ها بویژه بی بی سی فارسی و صدای امریکا تحریم اعلام نشده شده است. در عین حال به ضرر همه آنهایی است که همین رسانه ها کرسی های دائمی به آنها اهداء کرده اند، از ملیون! جمهوریخواهان قلابی و به اصطلاح اصلاح طلبان بگیرید تا چپها و فدرالیست ها و تجزیه طلبان و احزاب! قبیله عشیره ای ملوک الطوایفی. اینها را آپوزیسیون به ما می خورانده اند! به همین واسطه این آپوزیسیون! نازپرورده همیشه جایشان همه جا در عرصه سیاسی برون مرزی و مراکز بین المللی رزرو شده بوده است و در برخورد و جلسات شان با حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) و بدور از چشم مردم از موضع زور ؛مرغ ما فقط یک پا دارد و شما باید تمکین کنید یا هیچ؛ عمل کرده اند. در برنامه سیاسی سه شنبه های تلویزیون پارس، برای اولین بار اینها را رو در رو و در برابر چشم مردم قرار می دهد تا مردم حرف همه شان را بشنوند و داوری کنند. ادامه در بخش ۳
....ادامه....
|
حق
بخش ۱. با درود بر هم میهنان، درود بر کاوه نازنینم، منم مثل خودت به برنامه های سیاسی سه شنبه ها در تلویزیون پارس توجه می کنم. از حضور هموندان این حزب در برنامه بی نهایت خرسندم چون از طریق این رسانه است که مردم می توانند با حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) آشنا شوند، و با دیگر گروهها و احزاب و سازمانها مقایسه کنند. انقدر که سکولاردمکراسی! به گوش مردم خورده، لیبرال دمکراسی به گوش مردم نخورده و در آینده اگر مردم سکولاردمکراسی! را شعار ملی خود کنند و مزه اش را بچشند سی و چند سال دیگر هم گرفتار یک سیستم دیگری خواهند شد که هیچ تعریفی از آن در ویکی پدیا یا هیچ دانشنامه دیگری موجود نیست. باز کردن گفتمان لیبرال دمکراسی و بویژه گفتمان منشور جهانی حقوق بشر هسته ی اصلی و راه نجات ایران است که تمرکز بر آن، بنظر من، در حال حاضر مهمترین کار است. به تجربه من، اکثریت ایرانیان با اینکه نام این منشور را می دانند ولی بجز چند بند از آن که مربوط به زندانی سیاسی و شکنجه و اعدام و برابری جنسیتی می شود از دیگر بندهای آن و محتوای دمکراتیک با حفظ حقوق اقلیت است آگاهی ای ندارند. برای تبدیل شدن منشور جهانی حقوق بشر بعنوان یک خواسته فراگیر ملی باید مردم را با بند بند آن و میثاقهای الحاقی به ان آنقدر آشنا کرد که ملکه ی ذهنشان شود. ادامه در بخش ۲.
....ادامه....
|
نتایج یک پژوهش: ظرفیت بالای ایران برای لیبرال دموکراسی
کاوه یزداني از پشت کوه
با درود
با سپاس و قدردانی از این گروه پژوهشگر
گروه های اجتماعی ایران سه سال پیش با حضور میلیونی و صلح طلبانه شان در کنارهم به خیابانهای ایران آمدند و لیبرال دمکرات بودنشان را به همه جهانیان نشان دادند . گرفتاری اینجاست که ایرانیان فعال سیاسی که سالهاست و دهه هاست که در کشورهای لیبرال دمکرات زندگی می کنند هنوز لیبرال دمکرات نشدند . مشکل ملت ایران و گرفتاری های ملت ایران همه اش زیر سر شخصیتها و گروه های سیاسی و به اصطلاح روشنفکران ایرانی هستند که ایران و ملت ایران را به نابودی کشاندند . چونکه بیشترشان دروغگو هستند. پدر دروغ بسوزه که ایران و ملت ایران را نابود کرد و شرف و حیصیت ایرانیان را برباد داد تا جایی که چندتا کشورک نوپای عربی و شیخ های عرب می توانند ناموس ایرانیان تهیدست را با پول بخرند و هم اینکه چشم تمع به خاک ایران داشته باشند تا جایی که گستاخانه و آشکارا خواستار جدا کردن بخش هایی از ایران هستند.
به باور من همه گروه های سیاسی اپوزیسیون خوب می دانند که ملت ایران در درون کشور خواهان لیبرال دمکراسی که در غرب وجود دارد هستند چونکه همه آنهایی که از ایران خارج می شوند مستقیم به کشورهای لیبرال دمکرات تشریف می آورند . همه این بازی ها و قرو اتفارها و تئوری پردازیها یشان نشان از دروغگویی و بی غیرتی شان است که سه سال است شاهد غارت و ویرانی کشور و تجاوز به ناموس و شرف هم میهنان بی دفاع در درون کشور هستند ولی دریغ از زره ای تعصب و غرور ملی و ایراندوستی . دریغ از زرهآی غیرت . این جماعت سیاسی ایران هرگز ایران و ایرانی را دوست ندارند که اگر داشتند تا کنون بخاری از خود نشان می دادند. این جماعت سیاسی دروغگو یا خواب است و یا اینکه خودش را به خواب زده است یا اینکه هرگز اراده و غیرت مبارزه با رژیم اسلامی را ندارد . شرمشان باد .
حقیقت این است که همه ویرانی که از سه سال پیش بدست رژیم و اوباش رژیم اسلامی بر ایران و ایرانیان تحمیل شده است گناهش به گردن اپوزیسیون بی بخار است . همه میدانیم که رژیم ضد ایرانی حاکم بر کشورمان است . اما وجود و ادامه حکومت اسلامی گناه سیاسیون و احزاب و گروه های فعال سیاسی می باشد که هنوز نتوانسته اند یک اپوزیسیون قوی در برابر رژیم متشکل نمایند . این که دیگر تقصیر رژیم نیست.
آیا گروه های فعال سیاسی خارج کشور و ... ....ادامه....
|
در ایران رهبر، دولت تعیین میکند در فرانسه ملت
ایرانی
کسی که خواب است را می توان بیدار کرد، اما کسی که خود را به خواب زده هرگر!،
ای که پنجاه رفت و درخوابی/به جون خودم این جند روزه نیز درنیابی!
پاینده ایران ....ادامه....
|
در ایران رهبر، دولت تعیین میکند در فرانسه ملت
گل آقا
ادادمه بدهید ادامه بدهید باین شعار دادن ها و بتو صیف این ؛ افتخارات ؛ که اگر اسمشان را نبریم سنگینتریم .
افتخار به انوشیروان عادل برای سر کوب کردن مزدکیان ؛ افتخار بساسانیان که ملت بخاطر ظلم و ستم آنان باداشن چنان فرهنگ و آیینی دعوت آن عرب سوسمار خور بیسواد را لبیک گفتند؛ افتخار به نادر شاهی که آنهمه جنایت و دزدی در هندوستان کرد و بعد هم پسرش را کور کرد؛ افتخار به شاه عباس کبیر که با کشتن پدرش پادشاه شد و تمام جوانان قومش را هم را طوری قتل عام کرد که وقتی که مرد کسی در خاندانش غیراز سلطان حسین مریض احوال خرافاتی نبود که افاقنه تشریف آوردند ؛ تا اینجا نوبت احمق ها بود که بایران حکومت میکردند از این ببعد بحماقت فرمانروایان ایران خیانت و وطن فروشی هم اضافه شد .
قاجاریه که گرو گذاشتن و فروش منابع ملی در داخل و خارج فقط عیاشی و خانمبازی کردن پهلوی هاهم که چه عرض کنم که در تمام طول حکومتشان روشنفکران و آزادی خواهان را کشتند ثروت مملکت را بباد دادند و وقتی هم رضا شاه بقول جلال بلوغ سر پیری باو دست داد و مشغول لاس زدن با آلمان شد همان ها که اورا آورده بودند ایشانرا برداشتند و پسرشان وقتی در 28 مرداد پایه های حکومتشان ر آمرکایی ها محکم کردن و قتی ایشان هم احساس بلوغ کردند باز همان هایی که او را آورده بودند در ظرف فقط شش ماه حکومتش را با آن ساواک و آنهم توپ و تانک سرنگون بزرگترین
خیانت پهلویها خیانت فرهنگی آنها بود که بعد از حدود 50 سال حکومت فرهنگ 90٪ مردم فریب یک آخوند بیسواد و گمنام را خوردن و بطرف او رفتند مثل زمان ساسانیان !!!!
افتخار کنید.
1 - از اینکه حکومت های حاکم بر ایران را بترتیب ننوشتم عذر میخواهم
۲ - بعید میدانم که این مطالب را منتشر کنید ....ادامه....
|
کیست که میگوید خدا مرده است؟
فیروز نجومی
آقای کامران
سوال خوبی مطرح کرده اید.
فکر کنم پاسخ این است که باید کارهایی که از روی عادت و از روی ایمان و یا از سر اجبار انجام میدهیم، از هم جدا سازیم. خدا حافظی چنان با ما عجین شده است که به یک کنش غیر ارادی تبدیل شده است. حال انکه در اسناد و مدارک رسمی آغاز با نام خدا اجباری ست.
اگر این پاسخ قانع کننده نیست ، اجازه بدهید که ادامه دهیم. ....ادامه....
|
فتوایِ قتل شاهین نجفی از بَربَریتِ نهادینه شده در اسلام حکایت می کند
حق
بخش ۲. روزی خواهد رسید که با زور قانون یا یادتان می دهیم به مقدسات ما احترام بگذارید و یا خودتان صلاح خودتان را در این خواهید دید که دیگر هرگز به ایران و ایرانی و منشور جهانی حقوق بشر بی احترامی نکنید. آن علی و نقی هایی که شما به آنها متوسل شده اید تا تجاوز به دختران و پسران و زنان و مردان ایرانی در کهریزکهایتان را توجیح کنید اصلا و ابدا قابل احترام که نیستند بلکه ننگ بشریت اند. هنرمندان بیشتری باید در مخالفت با آیت الله ها از شاهین نجفی حمایت کرده و ترانه های طنز علیه این حضرات هر چه زودتر به بازار ارائه دهند تا درسی به این آخوندهای جنایتکار و خائن و ضدبشر و ضد ایرانی بدهند. رادیو و تلویزیونها و رسانه های مجازی هم در اعتراض به آخوندها و احکام مزخرف ارتداد و حکم قتل دادنهایشان علیه شاهین نجفی ها، می توانند هر چه ترانه طنز علیه این حضرات در این 3 دهه ساخته شده، هر روز یکی از آنها را پخش کنند. شرکتها هم می توانند همه این ترانه ها را بصورت آلبوم درآورده و به بازار ارائه کنند و ما هم بعنوان اعتراض این آلبومها را بخریم. پاسخ گلپایگانی ها و مکارم شیرازی ها و خامنه ای ها و جرسی ها را اینجوری باید داد تا همه جایشان بسوزد و همزمان همبستگی ایرانیان با خرید آلبومها بعنوان اعتراض به کلیت رژیم و این احکام مزخرفش به نمایش گذارده شود. شما چه فکر می کنید هموطنان. اینم یکجور مبارزه و کار گروهی است، مگه نه ! چرا نه؟! پاینده ایران و ملت ایران و یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران
....ادامه....
|
فتوایِ قتل شاهین نجفی از بَربَریتِ نهادینه شده در اسلام حکایت می کند
حق
بخش ۱. با درود بر هم میهنان. هموطنانم، اعتراض کنیم. اعتراضی عملی که بجز چند دلار/یورو/پوند خرجی برای ما ایرانیان برون مرزی ندارد. اعتراض خود را به احکام مزخرف آخوندها علیه شاهین نجفی و همانندهای او در عمل نشان دهیم. آزادی بیان شاهین نجفی مقدس است و نه علی و نقی و مهدی و و و . برای من 30 ماده منشور جهانی حقوق بشر مقدس اند و نه امامان مرده و زنده و آیت الله های مفت خور و تبهکار و فاسدی مثل خمینی گجستک و دنبالچه هایش خامنه ای و لنکرانی و مکارم شیرازی و گلپایگانی و رفسنجانی. مرتد شما جنایتکاران خائن به ایران و ملت ایران هستید که منشور جهانی حقوق بشر را قبول ندارید و نه شاهین نجفی! شماها توهین به مقدسات امثال من هستید. مقدسات ما در ایران و ملت ایران و منشور حقوق بشر برای ایران خلاصه می شود. شماها همگی باید از دم دادگاهی و روانه زندان برای ابد شوید.هتک حرمتی که شما از ایران و ملت ایران تاکنون کرده اید را روزی پاسخی در خور خواهیم داد. جرسی ها با شماها هم هستم که در مورد شاهین نجفی یا مهر سکوت بر لب زده اید و یا او را نفی می کنید. درود بر شاهین نجفی و ننگ ابدی بر همه شماها باد. آن حقوق بشر اسلامی و آن اسلام رحمانی تان که پشیزی نمی ارزد هم ارزانی خودتان باد. آن حکومت نوع ترکیه ای تان هم ارزانی خودتان باد.احترام باید دو طرفه باشد. اگر می خواهید به علی و نقی و مهدی تان با سکوت خود احترام بگذاریم، باید اول یاد بگیرید که به ایران و ملت ایران و منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل احترام بگذارید. ادامه در بخش ۲.
....ادامه....
|
فدرالیسم و تجزیهطلبان
عرفان
در تکمیل بند اخر کامنت قبلی باید عرض کنم که تحصیل به زبان مادری هم در صورتی امکان پذیر هست که دروس بصورت واحد های اختیاری و به زبان محلی برای علاقه مندان به تحصیل با زبان مادری ارائه شود چرا که نظام اموزشی و سیستم دانشگاهی ما در هم تنیده و در صورت تدریس اجباری به زبان محلی ان منطقه دانشجویان طالب علمی که از نقاط دیگر کشور خواهان پذیرش در دانشگاه ان منطقه هستند از این مهم بی بهره خواهند ماند و اختلال بزرگی در نظام اموزشی ما ایجاد خواهد شد ....ادامه....
|
فدرالیسم و تجزیهطلبان
عرفان
با درود
اقاي خودم منظور شما از تحقير و توهين سازمان يافته چيست؟ از سوي کيست؟ ايا توهيني از اين بالاتر هست که رئيس جمهور مستقيما پشت تريبون تظاهر کنندگان را خس و خاشاک خطاب کند؟ ايا توهين به مردمي که در خيابان ها جانبر کف براي ازادي من و شما و ملت ايران فرياد ميزدند و از سوي خامنه اي فتنه گر و منافق خطاب ميشدند وبا باتوم و شيشه نوشابه از انها پذيرايي ميشد را شما بحساب نمياوريد؟ کدام توهين سازمان يافته ؟ جمهوري اسلامي دشمن بلامنازع تمامي ملت ايران از کرد و لر گرفته تا فارس و ترک و بلوچ و ... ميباشد و بي انصافي محض است که بخواهيم پرانتز براي قومي خاص باز کنيم.
منظور شما از تاراج منابع غير فارس چيست؟ اول اينکه منابع ما نه در اختيار قوم خاص ديگري بلکه در انحصار اقازاده ها و قاسم سليماني براي صدور تروريسم و ساختن لبنان و ونزوئلا ست عجيب است که تا به حال اين موضوع را در نيافته ايد شايد بهتر باشد که سري به پايتخت بزنيد تا فقر و فحشا و کودکان بيشمار خياباني را ببينيد تا در يابيد که منابع در کجا استفاده ميشود دوما جداي از اينکه جمهوري اسلامي منابع ملي ما را غارت کرده و مساوات و عدالت را به هيچ وجه برقرار نميکند ايا شما فکر ميکنيد که منابع هر استاني بايد در انحصار ان استان باشد؟ بس تکليف تقسيم عادلانه ثروت براي اباداني کشور چه ميشود تکليف استاني که فاقد منابع ميباشد چه ميشود ايا خودتان متوجه شديد که چه گفتيد؟ يکي ديگر از معضلات اساسي فدراليسم بحث تقسيم عادلانه ثروت ميباشد مخصوصا در کشور ما که منابع نفتي در جنوب کشور متمرکز شده
نهايتا اگر الان ملت ايران و اقوام ستم ديده ما هيچ مشکلي ندارد و فقط مشکلش تحصيل به زبان مادري است من به شما قول ميدهم در فرداي ازادي اين امر محقق خواهد شد ....ادامه....
|
شاهنشاها غلط کردیم
جمشاد پرچمشاهی
نگارنده گرامی! هر انسانی در طول زندگی اش مرتکب اشتباه شده یا کارغلط می کند. این طبیعی است و مستلزم نکوهش و سرزنش کسی نیست مگر این که مجددا یا مکررا مرتکب همان اشتباه یا کارغلط در ایام گذشته شود.
ندا و فغان "شاهنشاها!" و حسرت خوردن به دوران گذشته بیش از سی سال، درد کسی را امروز در ایران بلازده و آشفته دوا نمی کند. آن "شاهنشاها" دیگر در قید حیات نیست که به نداهای حسرت بار ملتی فریب خورده و نادم گوش دهد. اما پسر و جانشین او که درغربت بسر می برد، گوش شنوا دارد و اگرهم خواسته های قلبی اش را مبنی بر جلوس بر تخت پادشاهی در ایران ظاهرا برملا نمی کند، ولی شاید در باطن برای عملی شدن چنین آرزویی درصورت خواست ملت در فردای فروپاشی رژیم کنونی و نظام دینی چندان بی علاقه نباشد گرچه خودش بارها در مصاحبه های گوناگون و اظهار نظرات اش به رای و انتخاب مردم درمورد نحوه و نوع حکومت آینده در ایران اشاره و تاکید نموده است.
نسل جوان زیر۳۰ سال که امروز اکثریت جامعه ایران را تشکیل می دهد، همواره به اشتباهاتی که والدین شان در سال ۵۷ خورشیدی که خود هنوز در آن سال ها متولد نشده بود، مرتکب شدند و "آنزمان غلط کرده بودند" خورده می گیرند و جالب تر از همه آن که بسیاری از آنها با وجودی که "شاهنشاه" فقید را نشناخته و یا به چشم خود ندیده بودند، به روح و روانش هنوز هم درود می فرستند و برخی حتی آرزوی بازگشت "دوران پهلوی" را در سر می پرورانند.
حال پرسش اینجاست که با توجه به جمله مکرر در این نوشتار که "آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز" چرا هم اکنون نیز؟ آیا نسل کنونی جامعه که به نظر بسیاری از کارشناسان حوزه سیاسی و اجتماعی فهمیده تر و هوشیارتر از نسل پیشین می باشد، باید خواسته یا نخواسته "غلط های" آنزمان را تکرار کرده یا مرتکب غلط های بیشتری یا دیگری در راه رسیدن به آزادی و آینده بهتر و روشن برای خود و جامعه شود؟ قطعا خیر! هرکس در توان خود می تواند از اشتباهات و غلط کاری های خود یا والدین و سرمقشان اش درس عبرت گرفته و درعدم تکرار یا رفع اشتباهات کوشا باشد! ....ادامه....
|
در ایران رهبر، دولت تعیین میکند در فرانسه ملت
ایرانی
بخش دوم: مردمان پرتلاش و پرتوان ایران زمین، هرگز لحظه ای دست از مبارزه برنداشتند، از آن زمان که اولین امپراتوری تاریخ را در پناه حقوق بشر ساختند و تا امروز که جان بر سر آرمان خویشتن می گذارند در همه زندان های ایران، تاریخ 2500 ساله سرزمین ما به دو بخش تقسیم می شود. یا ما در قدرت هستیم و اساس مملکت را با جانبازی حفظ می کنیم، یا بیگانه برما مسلط شده است و ما با جانبازی در پی بیرون راندن خارجی و اذنابش هستیم، پس در هر دوصورت تاریخ ایران زنده و پیوسته، به حیات خویش ادامه می دهد، حال یا در قدرت، یا در مبارزه با اشغالگر خارجی در قدرت، تاریخ ایران قبل از اسلام، تاریخ جانشینان اسکندر نیست، تاریخ مبارزه با آن توسط "ورزش باستانی" است، تاریخ اردشیر پاپکان است، تاریخ بعد از اسلام نیز تاریخ تازیان نیست، تاریخ سامانیان است، تاریخ طاهریان است، تاریخ صفاریان است، تاریخ زندیان است و...بسه یا بازم بگم!؟
متاسفانه اگر ناآگاهان نسل من در سال 57، به خودکشی دست جمعی دست یازیدند و جوانان امروز را نیز به این روز انداختند که افتد و دانی، دلیلش جز طرز تلقی چپ زده از تاریخ و دنیا و مافی ها نیست. خوشبختانه نسل جاری از ما باهوش تر و با سوادتر است و چماق پارادایم چپ را نیز بر سر ندارد. مطمئن هستم، نه تنها شایسته بهترین هاست، که بهترین ها را برای خود خواهد آفرید.
پاینده ایران ....ادامه....
|
در ایران رهبر، دولت تعیین میکند در فرانسه ملت
ايرانی
با درود خدمت دوستان و سروران، کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران
بخش اول صحنه: آبدارخانه مبارکه، حضار درصحنه: گل آقا (قب)، شاغلام عوام، غضنفر بی سواد، ممصادق
آمبیانس!: من از بیگانگان هرگز ننالم آی ننالم، آی ننالم!...(به آواز دشتی ناب!)
ما که گل آفا (قب) باشیم، در هنگام ورود و جلوس به آبدارخانه مبارکه، شنیدیم که باز این شاغلام عوام، چشم ما را دور دیده، زده زیر آواز و حالا نخوان کی بخوان!، ما هم که از بد روزگار کج خلق و عصبانی، کم مانده بود عصای مبارکه را به تن و بدنش خرد کنیم که لاکردار ادامه اش را نیز خواند! "که هرچه کرد با من، آشنا کرد، آی آشنا کرد، آشناکرد!".
گل آقا (قب): غلام! چه می کنی پدرجان!، بند دلمان پاره شد که در این وانفسای قحطی!، حالا در این قحطی از کجا یدکش را پیدا کنیم؟ تعاونی ها هم که دیگر نیستند این دفترچه مبارکه شان را ببریم، یکی به قیمت دولتی ابتیاع فرماییم.
غضنفر بی سواد: عفو بفرمایید قربان، عوام است، حساب نمی داند!
شاغلام: قربانت بروم، بیا این دیشلمه نیمروزی را میل کن، نگران بند دل که هیچ چی، نگران بند تنبان هم نباش، خدا سی سال است ناصر خسرو را سلامت نگاه داشته به همین دلیل، یدک چینیش آنجا پیدا می شود!، می دانی که شاعر گرانقدرمان را نمی گویم، حول و حوش باب همایون و آنطرف ها پایین توپخانه....
گل آقا: زهرمار و توپخانه!، بساط چای دیشلمه و قلم و کاغذ را بیاور که "دوکلمه حرف حساب" امروز نه در اطلاعات، که در جای دیگری درج می شود! ....ادامه....
|