اکثریت مطلق کاربران افق : بک رهبر محبوب و فراجناحی متحد کننده اپوزسیون خواهد شد
حق
2. در رابطه با برنامه افق مذکور، به نوشتاری بسیار مفید و مسئولانه از نویسنده ای توانا و رک و راست با نام "فرید" برخوردم که در اینجا با شما هموطنان به اشتراک می گذارم. عنوان نوشتارش "اکثریت مطلق کاربران افق : بک رهبر محبوب و فراجناحی متحد کننده اپوزسیون خواهد شد" است که در سایت حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) امروز منتشر شده است. امیدوارم که دیگر نویسندگان توانا و متعهد به ایران و ملت و ملیت یگانه ایران در این راستا وارد گود شوند. این کمک بزرگی مبارزه ای است در شناساندن آپوزیسیون قلابی و مغرض به ملت ایران که تاکنون چوب لای چرخ نجات ایران و ملت کرده اند و در نتیجه شریک جرم در همه جنایات جمهوری اسلامی کهریزکی علیه بشریت در ایران بوده اند. وقتی بچه ای 2 ساله در آذربایجان از سرما یخ می زند و می میرد چون رژیم کهریزکی نه خود به این بچه زلزله زده کمک می کند و نه می گذارد مردم خود به او کمک برسانند را نمی توان چیزی بجز جنایت و جنایت علیه بشریت در ایران تلقی کرد. یکی از مهمترین دلائل استمرار این رژیم مدیون لابی هایش در صف آنچه آپوزیسیون نامیده می شود است. هر چه زودتر این آپوزیسیون نمایان و شیادان سیاسی شریک جرم جنایات در ایران را افشا و از صف آپوزیسیون واقعی با رسوایی تمام به بیرون پرتاب کنیم زودتر ایران نجات پیدا خواهد کرد.
در رابطه با برنامه افق مذکور، به نوشتاری بسیار مفید و مسئولانه از نویسنده ای توانا و رک و راست با نام فرید برخوردم که در اینجا با شما هموطنان به اشتراک می گذارم. عنوان نوشتارش "اکثریت مطلق کاربران افق : بک رهبر محبوب و فراجناحی متحد کننده اپوزسیون خواهد شد" است که در سایت حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) امروز منتشر شده است. امیدوارم که دیگر نویسندگان توانا و متعهد به ایران و ملت و ملیت یگانه ایران در این راستا وارد گود شوند. این کمک بزرگی مبارزه ای است در شناساندن آپوزیسیون قلابی و مغرض به ملت ایران که تاکنون چوب لای چرخ نجات ایران و ملت کرده اند و در نتیجه شریک جرم در همه جنایات جمهوری اسلامی کهریزکی... ....ادامه....
|
اکثریت مطلق کاربران افق : بک رهبر محبوب و فراجناحی متحد کننده اپوزسیون خواهد شد
حق
با درود و سپاس خدمت فرید گرامی، در واکنش به این نوشتارتان، من نظرم را در ۳ بخش در اینجا می گذارم. این نظر در بخش نظرات سایت پارس دیلی نیوز هم گذاشته ام.
بخش ۱. با درود بر هموطنانم، بنظر من، بحثهای بسیاری در مورد برنامه افق صدای امریکا "آپوزیسیون-افق سه شنبه ۹ آبان ۹۱" باید درگیرد و این موضوع حسابی کش پیدا کند تا حسابی تشت رسوایی آپوزیسیون نمایان/آپوزیسیون قلابی که اکثرا دمکراسی و حقوق بشر را فقط یدک می کشند از بام بیفتد. بایستی که اینکار یعنی افشای این سیاسیکاران شیاد سالها پیش آغاز می شد تا تشخیص آپوزیسیون واقعی از آپوزیسیون نمایان برای ملت ایران آسان می گردید. چنین پالایشی در آپوزیسیون می توانست خیلی زودتر ما را به مقصد برساند و از تلفات بیشتر مردم در ایران جلوگیری کند. مماشات با این آپوزیسیون قلابی تحت لوای "حق و حقوق دمکراتیک و احترام به دگراندیشان" بوسیله سیاسیون و رادیو تلویزیونها و نشریات ایرانی که نمی دانستند و نمی دانند دگراندیشی در میدان عمل سیاسی حد و حدودی دارد، و دمکراسی و حقوق بشر به معنای هرج و مرج سیاسی و کار سیاسی نیست، تاکنون فقط و فقط بنفع رژیم و بیگانگان و مزدورانش بوده که چوب لای چرخ نجات ایران از بختک جمهوری اسلامی کهریزکی قرار داده است. این چوب را باید از لای چرخ درآورد و این بنظر من، اولین گام در دور جدید نجات ایران است. این پالایش آپوزیسیون تا انجام نگیرد ما همچنان در این برزخ باقی خواهیم ماند.
آپوزیسیون واقعی ما ضعفهای جدی دارد و این عدم تشخیص آنها از اهمیت پالایش آنچه بنام آپوزیسیون معرفی شده و می شود است. من وظیفه آپوزیسیون واقعی می دانم که تعارفاتی را که با آپوزیسیون قلابی داشته به امید اینکه آنها را براه بیاورد را کنار بگذارد و از آنها فاصله ای نجومی بگیرد تا مردم را بیش از این گیج و واگیج نکند. بیش از این رایزنی و مماشات و تحمل این چوب لا چرخ کن ها که نام آپوزیسیون را روی خود گذاشتند، بنظر من خیانت محض به ایران و ملت یگانه ایران است و شرکت در جرم و جنایت جمهوری اسلامی کهریزکی. ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
دورود بر کامنتنویسان گرامی،
بحثهای شما آنچنان در چند روز گذشته من را به خود مشغول کرده که توانایی این که به تکتک شما پاسخی بدهم را از من سلب کرده. میخواهم در نوشتاری به تمامی نکاتی که شما عزیزان به آن اشاره کردهاید بپردازم.
از روی تجربه میدانم، زمانیکه چند روزی هیچ کسی کامنتی ننویسد، باید منتظر این باشم که کامنتنویسان در اندیشه فرو رفتهاند و آتشفشان کامنتها در حال آماده شدن برای فوران زدن میباشد.
اندیشههای شما عزیزان این کانون را بدان جا رسانده که همه به فکر آینده ایران افتادهاند و با آیندهگان صحبت میکنند. از گذشته درس گرفتهاید و به آینده میاندیشید. شاید آن بزرگواری که عکساش در بالای این صفحه میباشد، روحش با شما عزیزان همراه است و امید دارد که کمکم همه ایرانیان نگاهشان از گذشته بسوی آینده متمرکز شود و ایرانی را که در تصورش داشته با قدرت بیان شما عزیزان جلوهای تازه بخود بگیرد.
همه ایرانیان منتظر تلنگری هستند که جمهوریاسلامی را از بین ببرند و من فکر میکنم این تلنگر را باید در همین مکان انجام پذیرد.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
عرفان
درود بر حق نازنین شیروخورشید نازنین و استاد ایرانی نازنین
دوستان گرانقدرم با هر انچه که مرقوم داشته اید موافقم. در این روزهای حساس و خطیر تاریخ ایران هر چه که زمان میگذرد و روند تحولات شتاب میگیرد عیار سیاسیون قیم ماب و فرسوده بیشتر عیان گشته و سره از نا سره مشخص میگردد و تشت رسوایی دگماتیسم های نقابداری که خود را پدر خوانده سیاسی ملت رنجور ایران میدانند از روی بام در حال افتادن است. بنده از کنگره اخیر اتحاد جمهوری خوان بسیار خرسند شدم چرا که ماهیت پلید این جمهوری خواهان مرتجع قلابی را برای کسانی که در خواب خرگوشی بودند عیان کرد همچنین مهر تاییدی بر روشنگری های اینجانب در رابطه با اینها نزد دوستانم زد و از این بابت از این کنگره کذایی بخاطر تلنگلی که به ملت ایران زد سپاسگذارم. گذر زمان یار و یاور پادشاهی خواهان و خاندان پهلوی در این 33 سال بوده چرا که ملت با یک ژرف نگری و بازنگری در اندیشه سیاسی و کردار خویش به انچه به صلاح و نفعشان است واقف گشته اند و مدرنیته و سکولاریسم و توسعه پایدار را در این بازار اشفته و پیچ در پیچ سیاسی تنها در اندیشه سیاسی شاهزاده رضا پهلوی و نهایتا نظام پادشاهی میبینند.
پاینده ایران ....ادامه....
|
آقای پيتر گاووايلر و هیتلر یا سید مرتضی حسینی و مقام معظم رهبری
عرفان
درود بر دوستان بسیار گرامیم در کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
اقای زاهدی نازنین مدتی بود اینگونه از ته دل نخندیده بودم از شما بخاطر درج لودگی های این اخوند مکار سپاسگذارم
نابود باد ارتجاع ....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
حق
با درود بر گرامیان ایرانی و شیر و خورشید و تاج، واقعا مسخره است وقتی به صف این به اصطلاح جمهوریخواهان می نگریم! اینها در اصولشان هیچ وجه مشترک دیگری بجز پهلوی ستیزی ندارند. این جمهوریخواهی نیست بلکه پهلوی ستیزی است و نباید گذاشت ایندو با هم اشتباه گرفته شوند. از خامنه ای کهریزکی گرفته تا مسعود رجوی و حسن شریعتمداری (هر دو ملت و ملیت تراش فدرالچی) تا بهرام مشیری و رفیقش بنی صدر تا محمد امینی (مائوئیست ملی شده) تا مهشید امیرشاهی منزوی شده تا خاتمی و مجتبی واحدی و شیرین عبادی شیفته آیت الله منتظری تا ..... همه حاضرند وضع موجود در ایران تا نابودی ایران ادامه یابد ولی شانسی برای بازگشت پادشاهی به ایران نباشد بویژه اگر مردم به بازگشت پادشاهی رای دهند! همه جمهوریخواهان گمراه ایرانی! حاضرند همچنان همکاریشان را با خامنه ای و مرتضوی و لاریجانی ها ادامه دهند و دمار از روزگار ملت ایران در بیاید ولی انتخاب بین پادشاهی و جمهوری به ملت ایران واگذار نشود. ببینید که زیر این چتری که جمهوریخواهی! فقط یدک می کشد چه به ظاهر نامتجانسانی گرد هم آمده اند! این چتر در واقع باید چتر پادشاهی ستیزان نامیده شود چون در واقع هم همینست. برای فریبکاری و عوامفریبی نامش را گذاشته اند سازمان و جبهه و اتحاد جمهوریخواهان. همه این جمهوریخواهان رانده شده از بارگاه خامنه ای را اگر رویهم بریزید عددی نیستند در مقابل ملتی که اگر یکایک اینها را آنطور که من شناخته ام بشناسند مورد مواخذه های سختی در یک دادگاه صالحه قرار خواهند داد و نه جایگاههایی که به آنها در برون مرز اهدا شده است! ۳۳ سالست که همین رانده شدگان نتوانسته اند حتی یک شخصیت سیاسی استخواندار از خود تولید کنند که توجه ملت ایران را بخود جلب کند! ۳۳ سال دیگر هم بگذرد باز هم نخواهند توانست شخصیتی مثل داریوش همایون یا یک سرمایه ملی مثل شاهزاده را تولید کنند.
وظیفه ملی پادشاهی خواهان می دانم که اتحاد/سازمان/جبهه پادشاهی خواهان را هر چه زودتر تشکیل دهند و منشور حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) را بالا بکشند. ....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
حق
پوزش: در نظر پیشینم منظورم از ؛وجود یک رسانه ملی و مجریانی مستعد و حرفه ای مثل او بنظر من بزرگترین مشکل ماست که متاسفانه هنوز اهمیت آنرا بسیاری از مبارزان درک نکرده اند؛ این بود که فقدان امثال دهقانپور ولی متعهد به ایران در رادیو صدای ایران ( اخیرا پس از ۲۳ سال بسته شد) و پرشین رادیو، و تلویزیونهای کانال یک و پارس و اندیشه برای ما مسئله ای بوده و هست که باید رفع شود تا این رسانه ها بتوانند نقش شان که همانا ایجاد پل ارتباطی بین آپوزیسیون و ملت ایران است و آگاهی دادن بیکدیگر را بازی کنند. یکی از مهمترین ابزارهایی که خمینی و یاران کمونیست و جبهه ملی و ملی مذهبیش در اختیار خود داشتند رسانه هایی بودند که صدای نکره ی خود را به مردم می رساندند. امروز که صدای ما نکره نیست چرا نباید بهم برسد!؟ یعنی ما توانایی آنرا نداریم که چند دهقانپور در میان برانداز لیبرال دمکرات وطنپرست ایجاد و پیدا کنیم!؟ بویژه حالا که محمد امینی و بهرام مشیری و همه کنفدراسیونی های سابق بطور هماهنگ مثل پیش از انقلابشان اشغال همه رسانه های موجود را در دستور کار خود قرار داده اند و دارند عملی می کنند!؟ حتما برنامه اخیر همصدائی فرامرز فروزنده با محمد امینی و حسین مُهری را ببینید که در سایت خبرنت به اشتراک گذاشته شده. نگاه کنید که محمد امینی در این برنامه و اخیرا بهرام مشیری از تلویزیون پارس به کمک! حسین مُهری شتافته اند و برایش برنامه ای مستقل در تلویزیون اندیشه دست و پا کرده اند. در این برنامه همصدائی، عمدا و یا بخاطر نیاز بود که حسین مهری از همه سفسطه هایی که محمد امینی در این برنامه کرد، هیچ نگفت! به ایران قسم که تحمل دگراندیش و دمکراسی این نیست که بنام احترام به دگراندیشی و ایجاد فضای دمکراتیک در برابر هر دروغ و سفسطه و مغلطه ای سکوت کرد بلکه درست برعکس آنست که با آزادی بیانی که همه دارند مورد چالش یکدیگر قرار گیرند تا با شفافیت کامل، حقایق بیان و کشف شوند. سکوت در برابر دروغ خیانت است! یا کمک به کسی نکن و اگر کردی مثل خامنه ای قلاده طلایی بگردنش نیانداز! ....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
حق
با درود بر ایرانی گرامیم، من گفتم در آن برنامه افق نکات بسیار مهم و زیادی وجود داشت که می تواند هر گوشه اش زمینه برای نقد و بررسی و گفتگو باشد. این بدان معنا نیست که من همه آن نکات در برنامه افق را تایید می کنم و یا با برخی از انها مشکلی جدی ندارم. آن رفراندوم سال ۵۸ را اصلا قبول ندارم چون یک کلاهبرداری ۱۰۰ در ۱۰۰ از ملت ایران بود. وقتی ما با کمال میل به کسی اطمینان می کنیم و پولمان را در اختیارش می گذاریم تا در عوض آن جنسی را که قول داده بما بدهد و او پولمان را بالا می کشد یا جنسش قلابی از آب در می آید، ما حق داریم که حق مان را از او پس بگیریم و دادگاهیش کنیم تا مجازات شود. در آنزمان ما نمی دانستیم که رفراندوم خود اصول و موازینی دارد که باید رعایت شوند. کلاهبرداری این حضرات تا انجا بود که در طرح پرسش رفراندوم هم تقلب کردند که از اصولی ترین موازین آنست. نخیر، جناب مجتبی واحدی هر اعتباری هم که داشت در همین برنامه افق از دست داد وقتی آن رفراندوم قلابی را مورد استناد قرار داد. در انگلیس برای تبدیل پوند به یورو سالها در کشور بحث و مناقشه بود و آخر هم حاضر نشدند که از پوند بگذرند. بسیارانی در این کشور به سبب اینکه تعویض ارز به یورو باعث از دست دادن حاکمیت ملی و استقلال است و حتی بخاطر محو ملکه انگلیس از سکه ها حاضر نشدند به یورو بپیوندند. حتی بر سر اینکه باید درباره موضوعی در انگلیس رفراندوم بشود و نشود سالها در اینجا بحث می کنند و بعد بحث بر سر این شروع می شود که سئوال باید چه باشد و چگونه واژه هایش بدقت انتخاب و در کنار هم قرار بگیرند. سر یک پوند و آنچه روی آن حک شده سالها در انگلیس بحث بود. آنوقت مجتبی خانها و یاران جمهوریخواهشان که جمهوریت مردم را قبول ندارند از ما توقع دارند ما باید تمکین کنیم به آن رفراندوم قلابی سال ۵۸ که بزرگترین کلاهبرداری تاریخ ایران بود!؟ یکی از مهمترین اصول قراردادهای اجتماعی بین فرمانرویان و مردم، فسخ آن قراردادها از جانب مردم است که خمینی و همدستان سکولار و غیرسکولارش با لجبازی قبول نمی کنند. ....ادامه....
|
نقش سیاسی نهادهای دینی در ایران لیبرال دمکرات
حق
با درود، این نوشتار مجید محمدی واقعا عالیست چون به درک ما مردم از ؛نقش سیاسی نهادهای دینی در ایران لیبرال دمکرات ؛ بسیار کمک می کند بویژه که اولا نوشتاری بلند نیست و دوم اینکه کوتاه بودنش آنرا مبهم نکرده است. جذابیت سوم این نوشتار، زبانی ساده و روان و شیرین نویسنده است که احساس خوشی در خوانندگانی مثل من ایجاد می کند که از نوشتارهای بلند و عمدا پیچیده نوشته شده بدمان می آید. برای درک لیبرال دمکراسی در عمل نوشتارهایی مثل این نوشتار مجید محمدی ابزاری ضروریست تا جلب توجه و اعتماد مردم به این نوع نظام در ایران بشود.
سخنی با جناب اسماعیل نوری علاء محترم، شما که هفته های اخیر را صرف نوشتارهایی کرده اید که به عقده گشایی بیشتر شبیه بوده اند، لطفا در نوشتاری بما نشان دهید که ؛نقش سیاسی نهادهای دینی در ایران سکولاردمکرات؛ شما چه خواهد بود تا ما در این مورد ببینیم که تفاوت بین شمای سکولاردمکرات با مجید محمدی لیبرال دمکرات در چیست؟ در ضمن بفرمایید که آیا در دانشنامه ی بریتانیکا تعریفی از سکولاردمکراسی بعنوان یک نوع نظام سیاسی وجود دارد یا نه، شاخصه های آنها چیست؛ و طبق آن دانشنامه نظام سکولاردمکرات، اگر چنین نظام سیاسی ای وجود خارجی داشته باشد، چه تفاوتهایی با نظامهای سوسیال دمکرات و لیبرال دمکرات دارد؛ و چند کشور نمونه در جهان واقعا موجود که سکولاردمکرات هستند را نام ببرید تا ما آنها را با کشورهای لیبرال دمکرات جهان مثل امریکا و کانادا و فرانسه مقایسه کنیم. ضمنا آیا نتیجه استقرار نظام سکولاردمکرات شما در ایران، ایران را شبیه فرانسه و کانادا خواهد کرد یا شبیه ترکیه و اسرائیل و هند و مالزی و اندونزی؟ امیدوارم انقدر برای تک تک آحاد ملت ایران احترام قائل باشید که خودتان را به تک تک احاد ملت ایران، که یکیشان منم، پاسخ دهید و تنها به پاسخگویی به ؛خواص؛ چه به زعم شما ؛با بصیرت؛ و ؛چه بی بصیرت؛ به صرف اینکه معروف هستند، بسنده نکنید! سالهاست که از شما درباره نظام سکولاردمکراتی و سکولاردمکراسی تان می پرسم و پاسخی نمی شنوم. با احترام، حق ....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
ایرانی
با درود خدمت دوستان
شیر و خورشید و تاج گرامی، بهمن خان زحمت کشیدند و برنامه مورد اشاره شما را در سامانه قرار دادند و بنده نیز آن را شنیدم. با توجه به محتوای برنامه، پیشنهاد جنابعالی را بسیار مفید به فایده یافتم. بنده هم پشنهاد می کنم ما و کلیه کسانی که به پادشاهی پارلمانی اعتقاد دارند با محوریت حزب مشروطه ایران، گرد هم آییم، با یکدیگر تبادل نظر کنیم و این طرح را پخته کنیم. سپس آنرا به طرفداران پادشاهی پارلمانی عرضه کنیم. این معنایش موازی کاری نیست بلکه کمک به شاهزاده رضاپهلوی در قالب حزب مشروطه ایران است. به درستی اشاره کردی که نیروهای ملی باید با هم تبادل نظر کنند و کمیته هایی را برای بررسی اوضاع تشکیل دهند. به شما اطمینان می دهم، همه نگاه ها در ایران به شاهزاده گرامی است و تلاش یار سابق کروبی در برنامه افق مورد اشاره، به جایی نخواهد رسید. ایرانیان رهبری کاریزماتیک لازم دارند و البته آن رهبری کاریزماتیک باید با نیروهای درون ایران رابطه ارگانیک، عمودی و افقی داشته باشد. پیشنهاد مشخص من محور کردن حزب مشروطه ایران و سپس مذاکره، ایجاد طرح و برنامه برای ارائه به شاهزاده رضا پهلوی است.
حق عزیزم، آن برنامه را من هم دیدم، نکته آنرا در بالا عرض کردم، انتخابات مخدوش سال 58 از ابتدا برای من ارزشی نداشت و تعداد ما در ایران کم نیست. مگر نه اینکه در هر کشوری که عقلا در آن زندگی می کنند، نتیجه انتخابات مخدوش باطل است؟ پس چه طور مشاور کروبی از او بریده، به شاهزاده می تازد که نتایج آن سیرک مسخره را قبول ندارد؟
پاینده ایران ....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
حق
با درود خدمت هموطنان وطنپرست بویژه آقای همایون نادری فر گرامی، مایلم توجه شما را به برنامه ؛اتحاد آپوزیسیون-افق سه شنبه ۹ آبان ۹۱؛ صدای امریکا جلب کنم. بنظر من حاوی نکات بسیار زیاد و مهمی منجمله فردمحوری بود که زمینه ای می تواند باشد برای باز کردن و بحث درباره هر گوشه اش بوسیله کسانیکه واقعا در مورد تغییر رژیم در ایران و گذار از آن و در مرحله بعدی استقرار یک نظام لیبرال دمکراتیک پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران بدون وارد آمدن کوچکترین خدشه ای به تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت جدی هستند. البته توانایی و کارآمدی و جدیت و شهامت این نیرو، کسان؛ در فکر و اجرای همه مراحل چنین پروژه عظیم و مهمی اول باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد و جلب اعتماد ملت ایران را بکند.
۲. اسفبارست که جای امثال سیامک دهقانپور بعنوان یک مجری برنامه سیاسی در رادیو و تلویزیونهایی مثل پرشین رادیو و تلویزیونهایی مثل پارس و اندیشه خالیست. اگر ما بخواهیم بجایی برسیم باید این رسانه ها مجریانی همانند سیامک دهقانپور داشته باشند حتی اگر مثل او تعهدشان به ایران مورد سئوال باشد. چرا که او با صرف کمترین وقت و هوش خود چنان حرفه ای توانست چارچوب موضوع برنامه را حفظ کند و اسکلت مسئله ؛اتحاد آپوزیسیون؛ را در آن قرار دهد که من انگشت بدهان ماندم که اگر ما در صف مبارزان خود امثال او را داشتیم چقدر جلوتر از نقطه ای می بودیم که امروز در آن قرار داریم! وجود یک رسانه ملی و مجریانی مستعد و حرفه ای مثل او بنظر من بزرگترین مشکل ماست که متاسفانه هنوز اهمیت آنرا بسیاری از مبارزان درک نکرده اند. اگر واقعا می خواهیم که ملت ایران از مرگ تدریجی لحظه به لحظه اش رها کنیم باید این مشکل بزرگ را اول برطرف کنیم. برنامه افق مذکور همتراز با آنچه بود که من سالها در برنامه ؛نیوز نایت؛ شبکه تلویزیونی بی بی سی ۲ با اجرای جرمی پَکسمن بین ساعات ۱۰ و ۳۰ دقیقه و ۱۱ و ۳۰ دقیقه می دیدم و هنوز گهگداری آنرا می بینم. تنها تفاوت بین دهقانپور و پکسمن در منش آرامتر دهقانپورست. ....ادامه....
|
سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
شیر و خورشید و تاج
همایون نادری فر گرامی،
چند ساعتی از یک مصاحبه بسیار طولانی شاهزاده با یکی از رسانههای فارسی زبان میگذرد. در این مصاحبه بسیار طولانی شاهزاده به تمام این مسائل که شما مطرح کردید و بسیاری از مسائل دیگر مفصلا اشاره و نظرات خود را بیان داشتهاند.
امیدوارم این مصاحبه که هم اکنون در هیچ سامانهای موجود نیست هر چه زودتر در اختیار هم میهنان قرار گیرد. در اینجا من ترجیح میدهم تا زمانی که این مصاحبه ایشان در دسترس همگان قرار نگرفته - نظری در مورد مصاحبه اخیر ایشان عنوان نکنم.
تنها چیزی که میتوانم در مورد این مصاحبه بسیار طولانی بگویم این است که، بنظر میرسد که طرفداران نظام پادشاهی باید یک رای زنی جدی در طیف پادشاهی بین خودشان انجام دهند، که در این رای زنی بافت اجتماعی / سیاسی مردم مخصوصا در داخل دوباره مرور شود، و بافت و ترکیب اپوزیسیون در کلّ، مورد بررسی دوباره قرار گیرد. و در واقع یک مرور از واقعییتهایی که با آن روبرو هستیم، و اینکه بکجا میخواهیم برویم و در این زمان محدودی که داریم چگونه به آنجا برسیم، انجام شود.
و سپس یک نشست جدی میان طرفداران نظام پادشاهی و شاهزاده رضا پهلوی (بدون حضور مشاورین جمهوریخواه ایشان) صورت گیرد و دست آوردها از این رای زنیها با ایشان مورد تبادل نظر قرار گیرد.
بنظر میرسد که ما (نه در همه موارد)، اما در برخی موارد بسیار کلیدی و حیاتی یا دچار کمی اطلاعات دقیق از واقعیتهای داخل ایران و بافت کلی اپوزیسیون هستیم. یا اینکه راه حلهایی را بر طبق فریضههای کلی و کتابی، یوتپی وار ( Utopia ) پیش گرفتهایم. بنظر میرسد که تمام نگرش به فردای نزدیک ختم میشود و فردای دور را از قلم دید خود انداختهایم. و به نظر میرسد که برخی حمایت از نماد و نهاد پادشاهی را با "نتوانستن" به اشتباه گرفتهاند.
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
جمشاد پرچمشاهی
جناب بهمن زاهدی؛
با درود فراوان، حدس شما مبنی بر محل اقامت من در شمال آلمان درست است اما برخلاف تصورتان من از جنوب آلمان نیز تاحدی باخبر هستم. گرچه من در سال های نخست اقامتم در آلمان مدتی درجنوب این کشور بسر برده و به رسوم و عادات اهالی آنجا آشنایی دارم ولی سالیان درازی از آنزمان گذشته و خیلی چیزها هم ممکنست تغییر پیدا کرده باشد. امروزه بشکرانه وجود رسانه های همگانی بیشمار وعصر اینترنت و شبکه های اجتماعی متعدد اما، هرکسی کم و بیش درجریان رویدادها قرار می گیرد.
من نمی دانم که به شما چه گذشته یا چه بلایی آلمانی های جنوبی به سر شما آورده اند!؟ درهرحال واقعیت این است که نه فقط خارجی ها بلکه بیشتر آلمانی های ساکن مناطق شمالی و مرکزی هم دل خوشی از "جنوبی ها" بویژه ایالت بایرن یا "باواریا" ندارند. برعکس هم همینطور!
برهیچکس پوشیده نیست که "بایرنی ها" همواره آرزوشان این بوده و هست که روزی از جمهوری فدرال آلمان جدا شده و یک دولت مستقل و منطقه ی آزاد و خودمختار همانند دوک نشین های "لیشتن اشتاین" و "موناکو" تشکیل دهند چون آنها فقط خودشان و بجزخود هیچکس را قبول ندارند - خارجی ها وغیرآلمانی ها که جای خود دارند!
درمورد سفرهیات پارلمانی آلمان به ایران هم شایعات فراوانی در جریان است. از یک منبع خبری حتا شنیدم که گویا سرپرستی این هیأت پارلمانی را یک نماینده ایرانی تبارعضو مجلس آلمان برعهده دارد و یکی از اهداف اصلی آنها دیدار و اهدای جایزه ساخاروف به آن دو نفر برنده زندانی می باشد.
به هر صورت من تصور نمی کنم که قصد سفر هیأت پارلمانی آلمان به ایران صرفا به خاطر اشاعه و تبادل فرهنگی آنهم از قماش شیعه اثنی عشری یا ترویج و آموزش و از این قبیل چیزها باشد. شاید پس از برگشت آنها از ایران دلیل واقعی یا نکات مهمی ازعلل سفرشان توسط رسانه های آلمانی و یا بین المللی افشا و برملا شود. صبر کنیم تا ببنیم چه کاسه ای زیر نیم کاسه خوابیده است!؟
تندرست و شادکام باشید. ....ادامه....
|
آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
ایرانی
ادامه:
در ارتباط با انتخابات آمریکا، اگر خاطر حضرتعالی باشد در زمان دور دوم انتخابات کارتر در آمریکا، بحران گروگان گیری تاثیر عمیقی بر یک دوره ای شدن او گذاشت. آیت الله های تازه از راه رسیده با جمهوری خواهان توافق کرده بودند که گروگان ها تا پس از انتخابات آمریکا آزاد نشوند و این مکاتبات صورت گرفته میان خمینی و آمریکاییان امروز موجود است. گروگان های آمریکایی درست در روز اعلام نتایج انتخابات آمریکا آزاد شدند و من در اسنادی که به آن اطمینان زیادی نیست، خوانده ام که آیت الله ها برای این توافق، 50 ملیون دلار نیز دریافت کرده اند. صحت و سقم آنرا نمی دانم اما فیلم مستندی از این اسناد در یوتیوپ نیز موجود است. در دهه 70 شمسی، یکی از افشا گری هایی که روزنامه سلام آن روز که مخالف رفسنجانی بود انجام داد، لو دادن مذاکرات صورت گرفته مابین ایران و آمریکا در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. این دفتر ظاهرا دایمی بود و هماهنگی های مربوطه را به صورت 24 ساعته انجام می داد. حال بگذریم از مذاکرات سوئیس، ماجرای مک فارلین و شواهد دیگر. کتابی هم وجود دارد به نام پول خون که توسط یک یهودی ایرانی تبار که دلال اسلحه در دوران جنگ ایران و عراق مابین ایران، اسرائیل و آمریکا بوده، نوشته شده است و کلی از روابط تسلیحاتی پنهانی آخوندها را افشا کرده است که آن هم جالب است. یا مثلا" سیاست های تعدیل اقتصادی انجام شده در دوره رفسنجانی که نامش را آقایان سازندگی گذاشته اند، مگر طرحش در بنیاد فورد تهیه نشده است و همان سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نیست که در اروپای شرقی پس از فروپاشی بلوک شرق نیز به کارگرفته شده و تنها با شرایط ایران تطبیق داده شده است؟، وامش از صندوق بین المللی پول نیامده؟ و هزاران شاهد و سند و مدرک دیگر که آقایان از روز نخستین با آورندگانشان که آمریکاییان باشند سروسر داشتند و دارند.
ارادتمند
پاینده ایران ....ادامه....
|
آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
ایرانی
بهمن خان عزیز، دوست و سرور گرامی
ایرانیان خارج از کشور همواره از دو موضع در فشار قرار دارند. یکی دوری از سرزمین ایران است که این عمومی است و بنده هم در شرایط تحصیلی آن را تجربه کرده ام. دوم، مبارزین ملی همچون شما. ظبعا هر کشوری منافع ملی خود را دارد و بر اساس آن عمل می کند و سایر شعارهایی که در مورد آزادی و برابری داده می شود، همان در حد شعار است. از حضرتعالی و سایر مبارزین ملی دور باد، با صرف نظر کردن از بحث در مورد خود بختیار و مسائلی که وجود دارد، بنده باورم نمی شود ساز مان های امنیتی و اطلاعاتی فرانسه در جریان فتل او توسط جمهوری جهل و فساد نبوده باشند. آنچه از دادگاه و شواهد پیداست نیز مؤید همین ظن است. حال بختیار کسی است که نه تنها تابعیت فرانسه را نیز دارد، بلکه در قالب ارتش فرانسه و برای فرانسه در مقابله با آلمان نازی جنگیده است، فرزندانش فرانسوی هستند و پسرش پلیس است، اما به راحتی در حالیکه سرس های فرانسه در طبقه پایین هستند و در کشمکش سروش با آدمکشان، قطعا" سر و صدا تولید شده است، سلاخی می شوند و الی آخر. در این سالیان آخوندی، به همه ما سخت گذشت. چه کسانی که در ایران ماندند و چه کسانی که مجبور به ترک وطن شدند، اما من نیز با شما موافقم که در فردای ایران، نباید این مسائل را فراموش کرد و به راحتی از کنار مظالم رفته بر ایرانیان از طرف کشورهایی که خود را مهد آزادی و دموکراسی می دانند به سادگی گذشت. چه کشورهایی که ابزار سرکوب در اختیار جمهوری جهل و فساد قرار دادند و چه آنها که نیروهای ملی موجود در آن کشور را تحت فشار قرار دادند. شاید این گفته کمی گزاف به نظر برسد، اما آنچه از شرایط اجتماعی ایران و اوضاع بین المللی درک می شود، شروع تحولات در ایران تا پیش از پایان سال شمسی جاری محتمل است. باید با برنامه حرکت کرد و برای آن لحظات حساس برنامه داشت. حفاظت از ایران و گذار کم خطر به شرایط پسا جمهوری جهل و فساد، تنها در سایه اتحاد نیروهای ملی و حرکت با برنامه آنها صورت می گیرد. سالم و پاینده باشید که وجود شما مغتنم است. ....ادامه....
|
آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
بهمن زاهدی
با دورود خدمت جمشاد پرچمشاهی گرامی،
از توجه شما سپاسگذارم، لینک را تغییر دادم. اینکه میگویید قانون اساسی در آلمان رعایت میشود را کاملا موافق نیستم. اگر کامل رعایت میشد در حال حاضر شرکت راه آهن آلمان محلی برای گرفتن حقوق بازنشستگی وزاری راه پیشین این کشور نمیبود!
وفق دادن با فرهنگ هر کشوری برای منافع اقتصادی و بازرگانی را قبول دارم ولی از کی تا به حال قم شده است مرکز اقتصادی ایران؟
کمکهای دولت آلمان برای سرکوب جنبش سبز تنها برای منافع اقتصادی آلمان نبوده بلکه کمکی برای ماندگاری جمهوریاسلامی در راستای همکاریهای متقابل است. در اینکه آلمان در آینده هم خود را با شرایط زمانه سازگار خواهد کرد را شکی ندارم ولی نباید فراموش کنیم چه کسانی در چه مواقع حساسی خنجر به پشت مردم ایران زدهاند.
آقای گاووايلر و حزب ایشان در بایرن یک بار زندگی من را برای چشمک زدن به جمهوریاسلامی کاملا از بین بُردند و این بار دیگر اجازه نخواهم داد که این راستهای افراطی فاشیسم آلمان (قهوهایهای س اس او) زندگی مرا برای خوش رقصی در پیش جمهوریاسلامی دوباره از بین ببرند، هر چند که از بین بردهاند و من بیشتر به عنوان مُرده متحرکی هنوز نفس میکشم.
فکر میکنم شما در شمال آلمان زندگی میکنید و از جنوب آلمان زیاد با خبر نیستید.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
جمشاد پرچمشاهی
با درود به جناب بهمن زاهدی
تذکرا یادآور می شوم که لینک شماره ۳ در زیر مطلب نوشتارتان مربوط به قانون اساسی دولت آلمان شرقی سابق می باشد. البته تبصره یک قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان که شما آنرا اینجا ذکر فرمودید، کاملا درست است. اما باید اضافه نمود که برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانون اساسی آلمان در تمام موارد و بندهای آن کلا در آلمان رعایت می شوند و در صورت تخلف احتمالی یا نقض آنها، در نهایت عالی ترین دادگاه آلمان یعنی دیوان عالی حافظ قانون اساسی به آنها رسیدگی کرده و احکام و تذکرات لازم برای رعایت و حفظ مقررات قانون اساسی را حتی درمورد دولت و نهادهای دولتی و دادگاه های صالح این کشور صادر یا به روشنی بیان می کند. در جمهوری اسلامی ایران، همانطور که بر هیچکس پوشیده نیست، دستگاه ها و قوه قضاییه در بیشتر موارد بویژه در امور سیاسی و حقوق بشری، تنها به اراده یا توصیه یک نفر تصمیم گرفته یا عمل می کنند.
در ضمن، به باور من دولت آلمان بدنبال تبادل وهمکاری های فرهنگی با جمهوری اسلامی نیست بلکه صرفا برای منافع اقتصادی و بازرگانی اش تلاش نموده و همواره می کوشد خود را در این راستا با اوضاع سیاسی تا حد "فرهنگی" هر کشوری هم بنا بر اقتضا و مصلحت زمان وفق دهد. مطمئن باشید که آلمان همین شیوه و رفتار دیپلماسی را با دولت آینده ایران از هر طیف و رنگی که باشد، ادامه خواهد داد! ....ادامه....
|
آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ایرانی عزیزم،
در خارج از کشور هم اوضاع بطور کُلی دگرگون شده میباشد. ایرانیان آماده هستند که از هموطنان خود در ایران حمایت بکنند. این بار میتوان گفت که اگر جرقهای به انبار باروت خواستهای به حق مردم ایران وارد شود. هیج قدرتی توان جلوگیری از انفجار را نخواهد داشت. البته منظور از انفجار از بین رفتن جمهوریاسلامی و آخوندها میباشد.
با اینکه ما مبارزهای بدون خشونت را در پیش داریم، ولی اگر هم تلفاتی باید بدهیم همان بهتر که همگی از طیف عمامه به سران باشند (هر چه این زالوهای جامعه کمتر بشوند بهتر).
جمهوریاسلامی از روز اول عمر خود بنده و مامور امریکا بوده و هست. آنچه را که جمهوریاسلامی در انتظارش میباشد این میباشد که چه کسی در امریکا رئیس جمهور خواهد شد. اگر اوباما باقی بماند همین بازی موش و گربه ادامه خواهد یافت، ولی اگر حزب جمهوریخواه در امریکا برنده شود، مانند زمان انتخاب شدن رانولد ریگان و کنار رفتن جیمی کارتر اوضاع تغییر خواهد کرد.
در زمان انتخاب ریگان جمهوریاسلامی تمامی گروگانهای امریکایی را از ترس آزاد کرد. این بار اگر حزب جمهوریخواه در امریکا برنده شود، فکر میکنم، خامنهای آنقدر جام زهر خواهد بنوشید تا مست شود.
تمامی تلاشهای اصلاحطلبان جمهوریاسلامی در امریکا و مخارجی که میدهند برای باقی ماندن اوباما میباشد. این تکابوها فقط نشان میدهد که چقدر برای جمهوریاسلامی مهم میباشد چه کسی در امریکا انتخاب خواهد شد. وابستگی جمهوری اسلامی به امریکا را چگونه باید ثابت کنیم!؟
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
دوستان گرامی، تحولات در ایران سریعتر شده است. اعتراض ها به گرانی و مشکلات ناشی از آن کم کم در همه جای جامعه دیده می شود، علی الخصوص در فروشگاه ها مردم با عصبانیت و صدای بلند اعتراض می کنند، نیروهای سرکوب بسیج مربوط به هر اداره، وزارتخانه، فروشگاه زنجیره ای و یا هر نهاد دولتی دیگر، حضوری پر رنگ دارند و با اعتراض کنندگان به شکل تحدیدآمیزی برخورد می کنند اما قادر به کنترل اعتراضات کلامی نیستند. جو جامعه به شدت ملتهب است و یگان ویژه به محض تاریک شدن هوا در گروه های دونفره با تجهیزات کامل و سوار بر موتور سیکلت در تمام نقاط شهر (تهران) گشت می زنند. شایعات مربوط به مذاکره جمهوری جهل و فساد با آمریکا، مردم را به شدت عصبانی کرده است. همگان می دانند چنانچه این موضوع صحت داشته باشد، خامنه ای آماده می شود تا کل مملکت را یکجا برای بقای خودش بفروشد. اپوزیسیون! جمهوری خواه هم که درست کردند برایش در خارجه!، کسی نیست به این ها بگوید، فرصت طلبان جمهوری خواه، گروه گروه جمهوری خود ساخته تان شما و رفقایتان را در سحرگاهانی تاریک راهی دیار عدم نمود، وقاحت را کنار بگذارید و از رفقای در گورهای دسته جمعی خود شرم کنید. مطمعن باشید در ایران کسی گوشش به شما بدهکار نیست، می گویید نه؟ از شورای مجهول الهویه راه سبز امید بخواهید برای ۱۳ آبان روز ملی! مبارزه با استکبار! فراخوان راه پیمایی بدهد و عیار طرفدارانتان را بسنیجید. در ارتباط با مذاکرات ولایتی، کار از کار گذشته است و نمی توان جمهوری جهل و فساد را سرپا نگه داشت. مردم منتظر اقدامات نیروهای ملی هستند تا با جلب اعتمادشان، این بار کار را یکسره کنند. در آن زمان، آمریکا هم به ناچار طرف برنده را خواهد گرفت. تجربه مبارک تجربه متحد نزدیک آمریکاست و تجربه اسد، تجربه کسی که تنها مدتی قبل سفارت آمریکا در دمشق بازگشایی شد. هر دو برای خامنه ای مایه عبرت است.
پاینده ایران ....ادامه....
|
خوشا به بشریت که کورش دارد
ایرانی
با درود خدمت دوستان
روز کوروش کبیر در ایران، مانند هر سال نبود. انبوه پیامک های رد و بدل شده در این روز و بحث های افراد با یکدیگر درباره این روز، نسبت به سال های گذشته بسیار چشمگیر بود. وجدان عمومی جامعه ایران بیدار شده است و یگانه راه سعادت را در ملیت ایرانی خویش جستجو می کند. این چیزی است که در میان مردم می بینی، واضح، آشکار و روشن. فشارهای جمهوری جهل و فساد برای تولید امت اسلامی، بیداری ایرانی آفرید، حذف پادشاهان از تاریخ ایران، نسل نو را برای شناخت آنان جری تر کرد، دروغ گویی اذناب 57، نسل های بعد را برای شناخت حقیقی تاریخ معاصر مشتاق تر نمود. تنها باید گام آخر را برداشت و با تکیه بر غرور ملی و نهاد پادشاهی، کار این جمهوری جاهلانه را برای همیشه یکسره کرد و آنرا به زباله دانی تاریخ سپرد.
پاینده ایران ....ادامه....
|
احمدینژاد و دفاع از «قانون اساسی و حقوق اساسی ملت»!
جمشاد پرچمشاهی
تصویر این نوشتار مرا بیاد فیلم معروف چارلی چاپلین بنام "دیکتاتور بزرگ" انداخت. دراین فیلم که چارلی چاپلین نقش جنایتکار تاریخ بشریت "آدولف هیتلر" را بازی می کرد، هنگامی که فاشیست و جنایتکار دیگری به نام "موسولینی" که برای دیدار از آلمان و همتای دیکتاتورش هیتلر یا در این فیلم با نام "هینکل" آمده بود، برای نشان دادن برتری او در برابر موسولینی، قرار شد به توصیه مشاور و شخص معتمد معروف خود به نام "یوزف گوبل" همیشه بالاتر از موسولینی در صندلی اش جلوه کند.
این امر در مورد سید علی خامنه ای هم صدق می کند. او در مجالس سخنرانی اش همواره روی یک صندلی قرار گرفته در حالی که دیگران از احمدی نژاد و لاریجانی ها گرفته تا آخوندهای ریز و درشت باید روی زمین در کنار یا جلوی او بنشینند و از سطح پایین تر به "آقا" نظر بیافکنند.
پرسش مبنی بر اینکه چرا حالا احمدی نژاد پس از هفت هشت سال به فکر دیدار از زندان اوین افتاده است، پاسخش خیلی ساده است: چون یکی از همدستان و نزدیکانش یعنی علی اکبر جوانفکر در بازداشتگاه اوین به سر می برد. حال تصور کنید که پسرانش آنجا می بودند. شاید هرروز یا هر دو سه روز یکبار هوس رفتن و دیدار از زندان اوین به سرش می زد. قوه قضاییه هم به این جریان پی برده و به همین دلیل است که با ملاقات او از زندان اوین مخالفت می کند! ....ادامه....
|
قطعنامه سیاسی همآیش پنجم اتحاد جمهوریخواهان ایران
وجدانی
یکی از جوابهای این معادلۀ چندمجهولی جمهوری اسلامی است!
در قطعنامۀ سیاسی همآیش پنجم اتحاد جمهوریخواهان ایران که در برابرِ دیدگانمان قرار دارد موارد متعددی مورد توجه قرار داده شده و از انواع و اقسامِ گوناگونِ جمهوری ها صحبت بمیان آمده است. دوستان جمهوریخواه ما بطور واضح و علنی نشان داده اند که آنان هرگونه نظام سیاسی را که از نوع جمهوری باشد قبول دارند الا نظام پادشاهی را. در این مورد کوچکترین شک و شبهه ای وجود ندارد و قطعنامه در این خصوص از روشنی و شفافیت برخوردار است. شاید تنها موردی که در رابطه با آن شفاف سازی نشده و مجهول مانده است همانا نام و نشان دقیق نوع جمهوری است که دوستان بدنبالِ آنند. جمهوریخواهانِ فوق با این کارشان درس بسیار خوبی را برای طرفداران نظام پادشاهی حتی از نوع پارلمانی و مشروطه به ارمغان می آورند و آن اینکه یک سیاستمدار باید دقیق بداند که چه میخواهد و چه نمیخواهد و آنرا رک و پوستکنده بر ملاء سازد. این جمهوریخواهان حتی به جمهوری بزک شده و در زرورق پیچیدۀ اسلامی نیز نه نخواهند گفت و برای آنان صِرف جمهوری کافیست. به گفتۀ دیگر در معادلۀ چندمجهولیِ فوق جمهوری اسلامی نیز میتواند یکی از جوابهایی که در آن صدق میکنند باشد. امیدوارم توانسته باشیم ما طرفداران نظام پادشاهی، از هر نوعش، درس ارائه شده را خوبِ خوب بیاموزیم. بهر حال از این لطف جمهوریخوان که این همه صادق بوده و رک و راست خواسته و آرزویشان را بر ملاء ساختند و ما را آموزش دادند کمال تشکر را دارد. ....ادامه....
|
پرزیدنت احمدینژاد تقدیم میکند!
گل آقا
فقط خواهش میکنم رزمندگان خارج از کشور عجله نکرده و زود خوشحال نشوند .
با متانت همیشگی خود یک چشمه دیگر از سیاست با زیهای آ خوندی را ملاحظه بفرمایند . ....ادامه....
|
احمدینژاد و دفاع از «قانون اساسی و حقوق اساسی ملت»!
گل آقا
فکر میکنم که حالا دیگر وقت آن رسیده که شما و سایر اساتید سیا سی برای یاد گرفتن سیاست در کلاس های جمهوری اسلامی اسم بنویسید.
نمیدانم در ایران دیگر چه اتفاقی باید بیافتد تا مردم ایران اسلام و شما مبارزان خارج از کشور آخوند ها را بشناسند ؟ ....ادامه....
|
به جای داروهای حیاتی، خودروهای لوکس وارد میشوند
یزدان پرست
دستاورد نظام جمهوری اسلامی برای مردم ایران,شبیه کردن وضع اقتصادی مردم ایران به وضعیت مردم هندوستان است که در یک طرف خیابان پابرهنه ها و گشنه ها زندگی میکنند و در طرف دیگر فلان شخصیت ثروتمند هند!
البته ای کاش در باقی زمینه ها هم از هند پیروی میکرد. ....ادامه....
|
جمشاد پرچمشاهی
کاروان راهیان "گور"
جمهوری اسلامی از بیم وقوع یک جنگ احتمالی که خود بر آن دامن زده و در خفا آرزوی تحقق اش را در سر می پروراند، از دیرزمانی کاروان اعزام دانش آموزان سال دوم دبیرستانی (یعنی نوجوانان ۱۴ -۱۵ ساله) را به راه انداخته و آنها را گله وار با وسایل نقلیه ناامن و معیوب، با نام کذایی "راهیان نور" راهی جبهه های جنگی جهت "آموزش دفاعی" می کند که اغلب به راهیان "گور" منتهی می شوند.
وزیرآموزش و پرورش رژیم که اعزام دانش آموزان به جبهه های جنگ را "اجباری" اعلام نموده، پس از وقوع حادثه مرگبار و جانگداز ۲۶ دانش آموز نوجوان، با کمال بیشرمی و وقاحت تمام، خود را از این مسئولیت مبرا دانسته و خیلی ساده و احمقانه می گوید: "بروید از مسئولین بپرسید!"
همانگونه که در جنگ هشت ساله ایران و عراق بسیاری از نوجوانان را با انداختن یک کلید حلبی با بند تنبان به گردنشان و فریب دادن آنها برای ورود فوری به بهشت درصورت شهادت، با همان کلیدهای قوطی حلبی و درآغوش کشیدن ۷۲ تن از حوری های بهشتی درباغ جنت با درختان سر به فلک کشیده و جوی های روان مملو از شیر و عسل، به میدان های مین گذاری شده به کام مرگ میفرستادند، حالا بازهم با ترفندهای دیگری می خواهند جوانان و نوجوانان مملکت را برای یک جنگ آرزویی و خودخواسته آماده سازند و همان بلاهایی را بر سر آنها و خانواده هایشان نازل کنند که حدود سه دهه پیش انجام دادند.
این اقدام خطرناک و بی مسئولیت باید زنگ خطر بزرگی برای والدین و اولیای نوجوانان و دانش آموزان باشد که فرزندان و عزیزان خود را به دست این شیادان خدا نشناس و نسناس نسپارند که جز مصیبت و و عزا هیچ چیز به دنبال نخواهد داشت! ....ادامه....
|
مسئول تحریمات: دشمنی با اسلام یا غنی سازی هسته ای؟
جمشاد پرچمشاهی
.. نه دشمنی با اسلام است و نه با غنی سازی هسته ای، بلکه رودررویی با یک رژیمی دینی فتنه جو و خشونت طلب و فاقد هرنوع مسئولیت درعرصه اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی!
اصولا درست نیست که کلا از اسلام هیولایی غرب ستیز و بهمان نسبت از غربی های استعمارگر و سلطه جوی اسلام ستیز سخن گفت. کشورهای غربی، از جمله آمریکا، هیچیک با کشورهای باصطلاح جهان سومی و یا کشورهای اسلامی سر دشمنی و خصومت ندارند و تا زمانی که منافعشان در این کشورها در خطر نباشد، روابط سیاسی و داد و ستد بازرگانی و تجاری با آنها را برقرار و محفوظ می دارند.
کشورهای اسلامی، از جمله ایران، نیز روابط خود با کشورهای غربی در تمام زمینه ها را داشته و دارند و بندرت دستخوش اختلالات محسوسی می شوند. تمام رویدادهایی که اینجا و آنجا رخ می دهند، چیزی جز بازی سیاسی بیش نیستند. همین "شیطان بزرگ" آمریکا که پی درپی تحریمات "سنگین تر" علیه رژیم جمهوری اسلامی صادر می کند، پشت پرده انواع و اقسام کالاهای متنوع و مختلف در سطح بالایی به ایران صادر می کند - تنها پرسش در این است که کالاها به کجا و به دست چه کسی می رسند و از کجا سر در می آورند؟!
به تازگی هم زمزمه مذاکرات مستقیم بین آمریکا و رژیم دینی ایران بر سر زبانهاست، گرچه طرفین ظاهرا آنرا انکار و تکذیب می کنند. ولی بطور یقین در آینده نه چندان دور چنین مذاکراتی صورت خواهند گرفت ... بقول معروف: تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها!
به هرحال بازار جنگ زرگری بتمام معنا داغ_ داغ است و این کوچکترین ربطی با اسلام و اسلام ستیزی، یا برعکس، غرب و غرب ستیزی ندارد. جنگ و حمله نظامی به ایران صورت نخواهد گرفت. اسراییل و آمریکا هم نابود و از نقشه جغرافیا حذف نخواهند شد، چرا؟ چون همه اینها، همراه با تهدیدات و شعارهای توخالی، جزو مخلفات بازهای سیاسی محسوب شده و تنها برای تنش آفرینی و ایجاد رعب و وحشت متقابل برنامه ریزی شده و می شوند. ....ادامه....
|
چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟
یزدان پرست
جناب نوری علا
شما دقیقا چه رنگی هستید؟؟ متاسفانه شدت تابش آفتاب اپوزیسیون چشمان من را از دیدن رنگ حقیقی شما محروم کرده! ....ادامه....
|
بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)
ایرانی
با درود خدمت دوستان
سرور گرام، بهمن خان زاهدی، با درود
مقاله تحلیلی حضرتعالی حظ وافری نصیب اینجانب نمود. همه آنچه را بر شمردید علی الخصوص درباره منشور حزب مشروطه ایران تأیید می کنم. تا دولت رفاه در ایران شکل نگیرد و همگان به حقوق و تکالیف خود آشنا نشوند، وضع همین است که هست. در یک دولت رفاه، یکی از وظایف محوله، "توزیع عادلانه فرصت ها" است. یعنی فرصت های بهداشتی، تحصیلی، شغلی و... به صورت عادلانه مابین آحاد مردم توزیع می شود. شما به درستی سایر شاخص ها را تشریح نمودید. امیدوارم روزی دوباره دولت ایران به چنین تحلیل ها و مفاهیمی مسلح شود، آنچه با شادروان هویدا، هوشنگ انصاری، ابوالحسن ابتحاج، شادروان مهدی صمیعی که به تازگی در تهران غریبانه فوت نمود داشتیم. همه تکنوکراتها، کارشناسان و متخصصینی که با هدایت شاهنشاه آریامهر، معجزه اقتصادی انقلاب سفید را آفریدند و یک کشور عقب مانده را با اقتصادی ورشکسته، به کشوری در حال توسعه با پویاترین اقتصاد در قاره آسیا تبدیل نمودند. اما امروز، علم اقتصاد متعلق به خر است و وضعیت اقتصادی مردم خرتوخر (از دوستان به دلیل به کاربردن واژه های اخیر پوزش می طلبم). امیدوارم به زودی عقلا به پست های سیاسی و اقتصادی بازگردند و ایرانسازی را از نو بیاغازیم. از تمامی کسانی که جان کندند و عرق ریختند تا ایران به سال 1355 برسد و من نامشان را نیاوردم پوزش می طلبم.
بهمن خان، نوشته زیبای و مستدل شما، داغ سی و چندساله ما را زنده کرد. جایی که در اوایل شورش 57، فریاد می زدیم این ها که هستند مصدر امور می کنید؟ می فرمودند اینها متعهد هستند!، تعهد متعفنشان ایران ما را به روزی نشاند که افتند و دانی.
پاینده ایران ....ادامه....
|
پارادایم ایرانی
جمشاد پرچمشاهی
نخست دو نکته در حاشیه:
۱- نام شما آهنگ نام ایرانی ندارد. آیا شما ایرانی هستید و فقط این نام مستعار را برای خود انتخاب کرده اید یا اینکه فرد دیگری نوشتارتان را به فارسی سلیس ترجمه کرده است؟
۲- چه لزومی داشت که از واژه انگلیسی "paradigm / پارادایم" بجای "نمونه" استفاده کنید؟ مگر عبارت "نمونه ایرانی" عامیانه تر از "پارادیم ایرانی" به نظر می آید؟
اما درمورد اصل مطلب نوشتار:
آقای اوباما و دولت آمریکا چه از تظاهرات ایرانیان حمایت می کرد چه نمی کرد، از نظر سران جمهوری اسلامی بویژه سید علی خامنه ای هیچ فرقی نداشت زیرا همه می دانیم که برگزاری هرگونه تظاهرات خیابانی علیه رژیم، به حساب دشمنان خارجی که در صدرآنها آمریکا و اسراییل (یا بقول خودشان رژیم صهیونیستی) قرار دارند، گذاشته می شود. ولی از نظر ملت و مردم ایران میتوانست اثرات مثبت و سازنده ای بهمراه آورده و تاثیرات فراوان ثمربخشی در سیاست آینده آمریکا در قبال ایران و ایرانیان دربر داشته باشد. فراموش نکنیم که آقای اوباما یک ریشه اسلامی دارد و تا زمانی که وی رئیس جمهورآمریکاست و باشد، هیچگونه تغییرات اساسی در مورد آنچه که در این نوشتار ذکر شده است، بوجود نخواهد آمد؛ مگر اینکه در انتخابات پیش روی ایالات متحده آمریکا، آقای اوباما ناگزیر به بستن چمدان هایش و ترک کاخ سفید شود. این شیوه موش و گربه بازی هم که در حال حاضر در پیش گرفته است، یکی به خاطر اسراییل و دیگری هم بسته بودن دستش برای اعمال سیاست های خشونت آمیزتر در خاورمیانه از روزی که به دریافت جایزه صلح نوبل (به حق یا ناحق) نائل آمده، می تواند باشد.
شخصا براین باورم که وی به احتمال زیاد در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری اش به دلائل همین سیاست موش و گربه بازی و برخی اختلافات و رو به سردی گذاشتن روابط با سران اسراییل، ناکام خواهد ماند! ....ادامه....
|
چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟
بهرام آبار
آقای نوری علا درانتهای اين مقاله مینویسد " من همواره او را «سرمايهء ملی» دانسته ام" اما در سرتاسرنوشتارش به تحقیر، تخريب وتحریم آقای رضا پهلوی مپردازد. درداخل مغزاین مرد که خودرا علامه دهر میداند چه میگذرد؟ هدف او از این نوشته چیست ؟ این غرض ورزيهای ازکجا سرچشمه میگیرد؟ آیا اینست روش ما ایرانیان در حمایت از «سرمايهء ملی»؟. ....ادامه....
|
بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)
شیر و خورشید و تاج
***** بخش پایانی ناتمام - I Have a Dream *****
حالا هم از ما میخواهند که نپرسیده عقل خود را بدهیم به دست اینها. به هر انسان عاقل و دموکراتی داستان ما ایرانیان را تعریف کنید، خواهد گفت اگر امروز عقل خود را چشم بسته بدهید به دست این ۵۷ای ها، شما هم از آنها دیوانه تر هستید...
بهمن زاهدی گرامی،
ما آن روزی به آن "لیبرال دموکراسی" که مدّ نظر شما است میرسیم، که افراد جامعه ما دیگر نخواهند لیبرال دموکراسی را بهانه کنند تا دوباره و سه باره و صد باره به سود منافع خود دگرگونیهای بی حساب و کتاب قرون وسطایی به بار آورند، بلکه زمانی که ما یاد گرفتیم که از لیبرال دموکراسی هم میشود استفاده کرد تا به وسیله آن به "تکامل" منافع ملی ایران و ایرانی برسیم، آنوقت میشود گفت که ایران آماده پذیرفتن لیبرال دموکراسی هم است و ایرانیان مسئولیت پذیر شدهاند.
وگرنه فعلا دموکراسی و لیبرال و سکولار و همه در حد همین واژه و نوشتن و گفتگو مصرف میشود، تا زمانی که همه اینها را به سود میهن (نه به سود منافع خود) وارد زندگانی روزانه خود کنیم... تا آن زمان... بقول طرف... I Have a Dream...
ملت نگهدار ایران باد،
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم - I Have a Dream *****
و امروز همان افراد، از ما میخواهند که به آنها اطمینان کنیم و بگذاریم که آنها در خط اول مبارزه قرار بگیرند. در حالی که در این ۳۴ سال آنها حتی یک اشتباه کردیم خشک و خالی حاضر نیستند بپذیرند، که هیچ، برخی از آنها از ۱۳۵۷ هنوز دفاع میکنند، برخی اصلا انکار میکنند و میگویند ما همیشه در کنار ملت بودیم.
ما هم فعلا صدایمان در نمیآید که بگوییم، شما اگر از اول در کنار بنده بودید، میدانستید، که بنده و امثال بنده دست بوس خمینی که نرفتیم هیچ، بلکه از روز اول گفتیم آنهایی که دست بوس خمینی رفتند از او دیوانه تر هستند و به هیچ وجه نمیشود به دید سیاسی آنها و عقل آنها، و نیت آنها اطمینان کرد.
نشان به آن نشان، ۳۴ سال از آن فاجعه گذشت، و پس از خسارات جبران ناپذیر به کشور و ملت، اینها هنوز با روی بسیار فراوان حال با برنامههای جدید وارد میدان شدهاند و طلب کار هم هستند، که چرا ما چشم بسته نمیرویم به استقبال آنها؟ یکی دو نفر را هم بهانه میکنند و کلّ ما را عربده کش مینامند.
یکی نیست بگوید برگردید به کردار و گفتار و پندار و نوشتههای خودتان در ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ سال گذشته و آن را یک مرور بکنید، سپس تشریف بیاورید ببینیم ما عربده کش بودیم یا شما؟
میگوئید نمیخواهیم به ۳۰ و ۵۰ سال پیش برگردیم؟ به همین ۳۴ سال گذشته نگاه کنید، ببینیم نتیجه کار شما یعنی همین جمهوری عزیزتان (نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر) که همه شما برای آن دست زدید، و این دست آورد نازنین و بینش شما روی تمام عربده کشها و جاهلهای زمانه را سفید کرد. محصولات والا از دید و برد سیاسی شما... جمهوری جهل و جنون اسلامی است.
باید به این ۵۷ِهای "عزیز" یادآوری کرد که شما در کنکور سیاسی اجتماعی زمانه مردود شناخته شدهاید، در هیچ شرکت مردمی شما را راه نمیدهند، چه رسد که از شما طرح هم بخواهند یا به نیت شما اطمینان کنند. برای همین است که مردم چشمشان به همان سرمایه ملی است. ....ادامه....
|
بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - I Have a Dream *****
بهمن زاهدی گرامی،
این مقاله شما، ما را بی اختیار به یاد سخنرانی ۱۷ دقیقهای Martin Luther King, Jr. انداخت که معروف شد به سخنرانی ( I Have a Dream ).
هم بسیار بدل نشست، و هم اینکه درهای غم را بر روی ما باز کرد. به چه دلیل درهای غم...؟ زیرا گر به ساختار فرهنگی اقتصادی امروز ایران بنگریم، و فرضیه را بر این بگیریم که ایران فردا دارای یک حکومت ملی، مسئول، قانونمند خواهد بود که قبل از هر چیزی در وحله اول "منافع ملی" ایران و ایرانی در نظر بگیرد، شاید امید باشد که تا بیست یا سی سال دیگر یک الیت متخصص و ناسیونالیست از جامعه ایران بتواند ایران را به این سه کفّه مثلثی که شما در اینجا ترسیم کردید، برسانند. و سپس شاید تا حدودا پنجاه سال دیگر اکثریت ایرانیان روزی این مقاله شما را بخوانند و اهمیت آن را درک کنند.
اما امروز در زمانی که سفره ابوالفضل پهن میکنند و شعارها برای بدست آوردن آزادی، الله و اکبر است و چشمان امید برخی به هواپیماهای جنگی آمریکا و لطف و همت کاخ سفید و و و... دوخته شده و و و... و دید برخی از مائوئیسم و مارکسیسم و ال محمد و خویش و خود و من فراتر نمیرود... تا ما به این مقاله شما برسیم کار و کارها و کارستان در پیش داریم.
یکی از دلایل بوقوع پیوستن توطئه ۱۳۵۷ بر ضد انقلاب سفید شاه و پیشرفت ایران نوین، همین بود که در آن زمان ما کمتر از دو یا سه سال بیشتر لازم نداشتیم تا به حقیقت این مقاله شما برسیم و آن را تمام و کمال در ایران بهره برداری کنیم و عملی. اما تمام افرادی که میبایستی "اول به ایران فکر کنند" ترجیح دادند که به دست بوسی خمینی بروند، و در پای جهل او بنشینند. چرا که برای آنها جدا کردن "نهاد" پادشاهی از تاریخ مردم ایرانزمین مهمتر بود تا رساندن ایران به جهان دمکراتیک و پیشرفته. ....ادامه....
|
چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟
ایرانی
با درود خدمت دوستان
وجدانی گرامی، با سپاس از لینک، باید بگویم متاسفانه این مقاله و طبعات آن به کیهان چاپی هم رسوخ کرده و پس از انتشار آن، روزی نیست کیهان شریعتمداری به شکلی به آن اشاره نکند. حال ما نقد بنویسیم، بنویسیم آقای نوری علا، دست از سر این ملک و ملت بردارید، از جانب مستعاریون از ایشان عذرخواهی می شود!، که به نظر من گناه مشوقین و تایید کنندگان از نویسنده مقاله کمتر نیست. مقاله ای بنویسیم که کیهان جشن بگیرد، بعد هم اگر انتقادی شود، اذنابمان عذرخواهی کنند!، واقعا متاسفم و خود حواسته به اصل مقاله نمی پردازم تا نیازی به عذر خواهی نباشد. اما این ملت نه می بحشد و نه فراموش می کند.
پاینده ایران ....ادامه....
|