حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

روز شمار
مطلب بسيار محدود و از روی نا آگاهی نوشته شده بود. اين مقاله چيزی جز تخريب شخصيت نبود. خوشبختانه از آنجا که آقای رضا پهلوی انسان بسيار فرهيخته ايست به آزادی قلم احترام می گذارند. اين مقاله کمترين اهميتی نمیتواند داشته باشد. کینه توزی همراه با قلب واقعیت و دروغ روح کلام شما در این مقاله بود آقای نوری علا. کاربرد و رفتار سياسی نشانه رشد فرد ميباشد. متاسفانه اين مقاله فاقد أن بود . غرض ورزيهای شخصی در نزد افکار مدرن مطرود است. ای کاش کمی بيشتر از قتلهاو اعدامها. دروغها . دزديها.و نابود شدن ارزشهای انسانی جمهوری اسلامی ميگفتيد. و استفاده از واژه هائی بسیاردون و ادبیاتی غیر سیاسی نمیتواند نشانی از خردمندی باشذ. این نوشته ها از طرف کسی که سالها نقد میکند به سنگسار شبیه تر است تا نقد.
پالتاگ گروپ- روز شمار


....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

وجدانی

حسین شریعتمداری کیهان از گلوی چه کسی سخن می گويد؟

بسیار درد آور است ولی چه میشود کرد آن اتفاقی که نمی بایست رخ دهد امروز پیش آمده است و آدمی در جهت تأیید و بر له مقالۀ جناب آقای دکتر اسماعیل نوری علاء و بر علیه شاهزاده رضا پهلوی سخن رانده است که در عناد و دشمنی وی نسبت به ایرانیان وطن پرست کمترین شکی وجود نداشته و من حتم دارم خود دکتر نوری علاء نیز از این تأیید و تصدیقِ حسین بازجو نه فقط بیزار بلکه متنفر و منزجر است. این را من از ته دل و صمیم قلب عرض می کنم که ای کاش صاحب نظران سپهر سیاست ایران و بویژه آنانی که از نام نیک و اعتباری برخوردار هستند و بقول معروف از استخواندارانِ سپهر نامبرده میباشند و پیراهنی از این بابت پاره کرده اند در ابراز و بر ملاء ساختنِ بعضی از نقطه نظرات و برداشتهای حساس و دشمن شادکن، بویژه در شرایط امروز، قدری بیشتر وسواس و دقت عمل از خود نشان داده و میدادند.

اینجانب ضمن درج لینکِ مربوط به مطلب انتقادی و توهین آمیز کیهان جمهوری اسلامی تحت عنوان "شما جاي اين بدبخت بوديد بشكن مي زديد؟! (خبر ويژه)" در انتهای این سطور، از جناب آقای دکتر اسماعیل نوری علاء تقاضا و تمنا دارد پاسخ مناسبی را به نشریۀ فوق و مدیر مسئولش بدهد. این انتظار را باید همیشه از کسانی که بقول رایزن فقید حزب مشروطه ایران، شادروان داریوش همایون، نسبت به هم دگراندیش هستند و نه مخالف،داشته باشیم که در حین داشتن اختلافات و تنوع عقاید نگذارند دشمنان از گفته ها، نوشته ها و بیاناتشان سود جسته و آن استنباط و برداشت غلطی را از آنها تبلیغ نمایند که ابدآ منظور نظر این دکراندیشان محترم ما نبوده است.

لینک و آدرس مربوطه:

http://www.kayhannews.ir/910730/2.htm#other207
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

خسرو
نخست کم گویی گزیده گویی می آورد اصرار بر گفتن و نوشتن مسلسل وار گاه محتوی را به جد تحت الشعاع قرار می دهد.من نمی دانم این آقا اگر چند گاهی به خودش و قلمش استراحت دهد باید به کسی پاسخگو باشد.این نوشتن های مکرر و بیهوده..من فکر می کنم کسی که مدخل ورودش به فضای اجتماعی بیشتر فرهنگی بوده یقینا سیاست ورز کار آمدی نخواهد شد ونمونه اش آقای نوری اعلا.. .که سماجتش برای نوشتن باری به هر جهت گاه اعجاب انگیز است.این "سرمایه ملی"نامیدن شاهزاده گویی خیلی بر وجدان ایشان سنگینی می کند اصلا اگرشما نگویید مگر نیست .از آن مصاحبه شجاعانه با صدای آمریکا و مواضع صریع این چه نوع برداشت و تعبیرات سخیفی است !حتی منتقدان و مخالفان از چپ جمهوری خواه تا راست اصلاح طلب نیز در نقد و مخالفت ،پروای جایگاه شاهزاده را دارند.
آقای نوری اعلا تکلیف شاهزاده هم بر خودش و هواخواهانش و هم بر ملت ایران روشن است شما تکلیفتان را با خود مشخص کنید .با یک تعارف سرمایه ملی هر چه دل تنگت خواست گفته ای...نه تعارفت را می خواهیم نه این توصیفات صد تا یک غازت را .....به شما توصیه می کنم مقاله آقای طالعی این روزنامه گار وطن دوست و شریف را با دقت بخوانید

....ادامه....



بیشترین خوشبختی‏ها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)

بهمن زاهدی
با دورود خدمت ریاضی‏دان گرامی،

اگر شما ریاضی‏دان هستید، باید بدانید که چگونه می‏توان با علم ریاضیات، ارقام اجتماعی را به نمایش گذاشت. بهترین نوع سنجش در سیاست داده‏های اقتصادی می‏باشند که همیشه متغییر هستند. با داشتن ارقامی که بصورت علمی بدست می‏آیند می‏توانیم نتیجه بگیریم که سیاست‏های بکار رفته در جامعه چه بازدهی را به مردم داده است.

یکی از خواص لیبرال دموکراسی سنجش همیشگی در تمامی امور مملکتی می‏باشد. بهترین راه برای ایران بوجود آوردن یک سیستمی اداری می‏باشد که بتواند به مردم آمار کامل و معیارهای ثابت را برای انتخاب به آنان ارایه دهد.

استفاده از ریاضیات در سیاست به ما حس تشخیص و سنجش واقعیت را خواهد داد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



بیشترین خوشبختی‏ها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)

ریاضیدان
رابطه ریاضی با سیاست در چیست؟ درس هندسه می دهید؟
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

جمشاد پرچمشاهی

من در این نوشتار آقای نوری علاء هیچگونه تضاد و ضدیتی علیه خاندان پهلوی بویژه شخص شاهزاده رضا پهلوی احساس نکردم بلکه برعکس، آقای نوری علاء دقیقا آنچه که را بر زندگی نیم قرن گذشته شاهزاده و خانواده ایشان گذشته، به درستی بیان نموده اند که کاملا با واقعیات آنزمان تا به امروز وفق دارد.
البته من آخرین مصاحبه شاهزاده با سیامک دهقانپور را هنوز ندیده ام ولی تصور می کنم که خستگی و عصبانیت ایشان در حین مصاحبه، با توجه به آنچه که آقای نوری علاء تشریح کردند، رابطه ی تنگاتنگی داشته باشد.
جملاتی که به چشم و گوش برخی از دوستان و هموطنان از قلم و زبان آقای نوری علاء، بوی خصومت و دشمنی با خاندان پهلوی را به مشام می رساند، از دید و رفتار اطرافیان و دوروبری های شاهزاده رضا سرچشمه می گیرند و جناب نوری علاء در واقع از منظر و زاویه دید این افراد تشریح کرده اند.
اگر فرصت طلبان تشنه ی مقام و ثروت در نظام و حکومت آینده ی ایران لااقل برای مدتی از انگولک کاری و سیخ زدن های خود از جهات مخلف به تن و سوی شاهزاده دست برداشته و مجالی به ایشان بدهند تا کمی به خود آید و به هویت واقعی و اصلی اش بازنگرد، انتظار می رود که ایشان بالاخره دریابد که نه فقط "آخرین تیرش" را در کمان اقدامش قرار داده بلکه به کدام سو و جهتی آنرا رها خواهد نمود!
فکر کنم که هرکدام از ما نیز در چنین موقعیتی و با این همه فشارها و آرزوها و خواسته ها که بر دوش شاهزاده سنگینی می کنند، شاید بمراتب خسته تر و عصبی تر از ایشان بنظر می آمدیم.
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

پیروز
جناب استاد...
باید هم با توجه به جامعه شناسان و سیاسیکارانی چون شما و دکتر لاجوردیها و اندیشمندان و محققانی چون آقای مشیری و امینیها و رسانه دارانی چون اندیشه و پارس وکانال وان ...... پس از گذشت و به باد دادن
سی و چهار سال بعلت خود مطرحی و خود بزرگبینی و خود خواهی ، برای شاهزاده و یا بقول شما ( خانم بقراط ) «سرمايهء ملی» بگوئید وبنویسید که ،اولا هيچ سرمايه ای خود نمی تواند سرمايه گزار نيز باشد ، دوما هیچ دردی را نمیتواند دوا کند ، سوما با نقش های متعددی که بر گرده اش نهاده اند سرگردان بماند و نتواند تصميم بگيرد که چه می گويد و چه می کند... و نهایتا به نظر شما ، مؤسس نهادی سياسی که از نپيوستن ديگران به آن عصبانی گشته، صدای نسل جوانی که از همه می خواهد برای وطن کاری کنند، صدای بن بست، صدای ندانم کاری، صدای مردی که از ميان ده ها شخصيتی تحميل شده بر خود می خواهد خودش هم باشد بر خیزد.
بدون تردید ایشان هم چون شما و سایر قلم و میکرفون بدستان يک شهروند فراری ايرانی، يک سکولار ـ دموکرات انحلال طلب، و يک میهن پرست واقعی بدون هیچ چشم داشت و با توجه به حق ناشناسی و رفتاری که مردم ایران ( از روشنفکر تا خرافه پرستش) به پدر و پدر بزرگش روا داشتند دل در گرو ایران و ایرانی دارد و دوست دارد در وطن اش بميرد و «تنها پهلوی باشد که در خاک ايران دفن شود»ا.

واقعا دست شما ، شما اندیشمندان و سیاسی کاران ... و جامعه شناسان و رسانه داران درد نکند که با دانش و بینش و توانی که دارید 34 سال پیش بعنوان روشنفکر و اینک با نام اپوزیسیون ، ایران و ایرانی را بدین روزهای مصیبت بار و بیارو یاور کشاندید .
لابد به این امید هم هستید که تشنگان آزادی و دموکراسی بی صبرانه منتظر و آماده باشند تا با ر دیگر با ساز شما فرهیختگان .... برقصند تا بتوانند از استبداد و مخلفاتش .... و بدون هیچ چلبی ... رهائی یابند.



....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
با احترام، برای آقای جمشاد پرچمشاهی؛

صحبت من این نبود که مردم درون ایران شورای ملی ایران را بازتاب دهنده صدای خود "می دانند" جمله من دقیقا این بود که "رویکرد شورای ملی ایران پژواک صدای مردمان ساکن در ایران است و نه تصمیم گیری برای مردم، این تعارض نگرش هرگونه امکان همراهی را نامحتمل می کند. اساسا رویکرد گروههای مخالف شورای ملی با کارکردی که این شورا برای خود در نظر گرفته است به کلی متفاوت است و در نتیجه گروههای مخالف توانایی همراهی با شورای ملی ایران را ندارند."

سخن اینست که خود شورای ملی ایران برای خود این کارکرد را برگزیده است که پژواک دهنده صدای مردم درون ایران باشد. همانگونه که به روشنی شاهزاده هم در گفتگو با صدای آمریکا دقیقا همین موضوع را بیان کردند "صدای بی صدای ملت ایران". حال اینکه این کارکردی که شورای ملی ایران برای خود در نظر گرفته مورد پذیرش مردم درون کشور هم قرار می گیرد یا نه از همان راه امضاهای موافقان قابل تشخیص است و نهادهایی که بطور رسمی و یا برای گریز از برخورد قهری حکومت بطور غیر رسمی و غیر علنی با شورای ملی ایران همکاری کرده و یا خواهند کرد می تواند نشانه ای باشد از استقبال و یا عدم استقبال مردم داخل کشور.

میزان استقبال هم قطعا یک امر نسبی و با دیگر گروهها و جریانهای سیاسی خارج از کشور سنجیده می شود؛ که آیا نسبت به دیگر تشکل های سیاسی بیرون از کشور، مردمان داخل ایران با شورای ملی بیشتر همراهی می کنند و یا که خیر.

آنگونه که مشخص است شاهزاده به اندازه کافی برای همراهی گروههای سیاسی بیرون از کشور، و با ادبیات خودشان "اپوزیسیون کلاسیک" به اندازه کافی تلاش کرده اند، اما منتطر و معطل آنها نشده اند و با توجه به مخاطرات پیش روی ملت ایران، راهی را که صلاح می دانسته اند در پیش گرفته اند و تیر نهایی را رها کرده اند.

خوشبختانه حدسی که ما از داخل ایران درباره خودمحوری برخی مخالفان شورای ملی ایران زدیم در گفتگوی شاهزاده هم تاکید شد و مشخص شد که حدس بیراهی نبوده است!
....ادامه....



دمکراسی یعنی همراهی علم و سیاست

Homa
آقای نوری الا، باورم نمیشود که این واژه‌ها از خامه شما تراویده باشد، از سخن و قلم شما دربارهٔ تاریخ ایران و اسلام لذت میبردم و شما را ستایش می‌کردم، افسوس کاش به همان کار و نوشتار بسنده میکردید و وارد دنیای سیاست نمیشدید. این نوشتار شما مرا بیاد قلم تند و پهلوی ستیز محمد مسعود انداخت، راستی‌ از او در تاریخ روزنامه نگاری ایران چه باقی‌ ماند؟ حتا دشمنان پهلوی‌ها جرات بازگوی دوباره سخنان او را ندارند. افسوس حیف از شما که به جرگه دشمنان کور پهلوی‌ها پیوستید، آنم درست در آن زمانی‌ که شاهزاده رضا پهلوی کار مبارزه خویش را با جمهوری اسلام!سازماندهی می‌کند. راستی‌ شما به کدام "سازمان" تعلق دارید؟
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

کوشان
ادامه - 3
شاهزاده وقتی سرنوشت پدر و پدربزرگش را دید که حاصل و پاداش تبدیل ممالک محروثه را به یک ایران که دارای اعتبار در صحنه ژئوپلتیک بود و در حال تبدیل به کره یا ژاپن خاورمیانه بود با مردمی که جهان پذیرای آنها بود چه تلخ رقم خورده؛زیاد برای وصال قدرت هول ولایی ندارد.بلکه میخواهد نامش به عنوان یک ایرانی که از قضای یک تاریخ 2500 ساله(که برخی دوست دارند خود را به نادیده گرفتن آن بزنند!) وارث پادشاهی آن هم بوده است با نیکی در صفحات تاریخ به یادگار گذاشته شود و ملت ایران به مسیر سربلندی سوق یابند و اگر بتواند ایشان هم به اندازه یک نفر موثر باشد نه اندازه 10 نفر حرف بزند!ولی عصبی هست چون خودش را در این نوع تفکر تنها یافته!
نه اقای نوری علا شاهزاده بخاطر مسائلی که بر شمردید عصبی نمی شود آنهم در جایی که بحث در مورد شورای ملی است،مسئله سه زنه یا ده زنه بودن پدرش هم تا پسری به عنوان ولیعهدش به دنیا بیاید به کلیت موضوع جز گزافه گویی و قلم فرسایی بیجا هیچ ربطی ندارد.وی از خودکشی عزیزانش غمگین است ولی ربطی به گلوی مزبور ندارد،ایشان ولیعهد یک پادشاهی است که همه ایران که آنرا انکار کنند من یک نفر یعنی کوشان آنرا طلبکار وارثش هستم ولی ایشان خیلی خوب این مسئله را برای خودش حل کرده،اصلا هم برایش مهم نیست یکی اعلیحضرت صدایش بزند یکی رضا پهلوی یا شاهزاده،این مسائل بیشتر برای کسانی خیلی مهم است که هول و ولای جایگاه نداشته خود را دارند نه کسی که وارث این جایگاه است چه به خواست و رای مردم به آن بصورت فیزیکی دست یابد یا خیر ،وقتی من نوعی باور داشته باشم ایشان وارث معنوی یک جایگاه تاریخی ملی است کافی هست دیگر دغدغه ای باقی نمی ماند که بخواهد عصبی اش کند.برای خودش تعریف کرده تعلق فیزیکی این مناصب صرفا با خواست ملت صورت میگیرد و جز این میسر نیست.اقای نوری علای عزیز من فکر کنم شما بزرگوار بیشتر دغدغه ها و دلمشغولی های خودتان را مرور کرده اید نه شاهزاده رضا پهلوی.30 سال عملکرد و کلام ایشان نشان میدهد که تمام این موارد را برای خودش تعریف و طبقه بندی موضوعی کرده.به فکر خروج پدرش هم نیست چون قضاوت مردم ایران را درباره " زمان شاه " خوب میداند و همین برای ایشان کافیست تا خیالش از قضاوت تاریخ درباره پدر و پدربزرگش راحت و دلش قرص باشد و روسیاهی را بر ذغال ببیند!
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

کوشان
ادامه کامنت قبلی
نوری علای گرامی همیشه در برخورد با هویتی خاص به نام رضا پهلوی سعی میکند از میان پتانسیل کامل ویژه و بالقوه شاهزاده و مخالفتی که با پدر ایشان دارد یک حالتی ایجاد کند که به قول معروف نه سیخ بسوزد نه کباب.به عبارتی هم اعتقاد خودش را به ارزشها و پتانسیلهای بالقوه شاهزاده رضا پهلوی مانند بسیاری از هم سنگران سابق جناب نوری علا کتمان و پنهان نمیکند و از سویی برای احترام به مبارزاتش بر علیه حکومت پهلوی یک نیش اگر چه بیجا به صورت نامربوط به پهلوی ها میزند که خب نظر شخصی اش هست و برای ارامش درون ایشان به آن همه باید احترام بگذاریم!

ولی این نوشته نه هدف نویسنده را نشان میدهد.نه استدلال نویسنده را اشاره میکند.بجز یک سری حرفهایی که گویی دق دلی نویسنده از دشمنش که همان خاندان پهلوی باشد پررنگ می باشد( که اصولا متوجه نمیشم ربطش با موضوع و موضع امروز شاهزاده در برنامه افق چه بود) هیچ معما یا راه حل یا حتی طرح موضوعی در بطن خود ندارد.
شاهزاده عصبی است چون اگر عصبی نباشد جای تعجب است.عصبی است چون کار ایشان انکشاف معلومات کشف شده جهت ضرب شصت گرفتن از دیگران و رقبای سیاسی،و یا برشمردن و مرور خدمات پدر و پدر بزرگش (جهت پاسخ دادن به کسانی که ایران را به خاک سیاه نشاندند هنوز با پررویی و البته بی مسئولیتی میخواهند این اشتباه را به گردن کسانی بیندازند که علیه شان با سفاهت انقلاب سیاه ایران بر باد ده انجام دادند) و یا از اینگونه مشاطه گری های سیاسی با ژست اپوزان بودن نیست.کار ایشان و راه ایشان رفتن بسوی حل یک معماست.معمای منحوس یک نظام دیکتاتوری که بخاطر یک گروه قدرت طلب نادان بر ایران مستولی گشته اند.ایشان لازم نمی بیند بنشیند با مخالفین پدرش که اکثرا یا کشته شدند یا شکنجه و یا با چادر گریختند تکه پرانی کند.
بله برای اپوزیسیون پهلوی این مسائل عجیب است ولی به باور من خیلی هم بدیهی هست که یک ایرانی امروز باید به فکر فردای ایرانی باشد که بوی ایرانستان شدنش می اید.
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

کوشان
گاهی خیلی دوست دارم بنویسم در مورد برخی مسائل.منتها هر کاری میکنم به قول معروف نوشتنم نمی اید.پس بی خیال میشم و با خودم میگم هنوز اینکاره نشدی چون هر بار تمرین کردم در این شرایط بنویسم نوشته ای ضعیف حاصل شد.منتها به حساب آماتور بودن و ناتوانی خودم در این امر میگذاشتم.
ولی تازگی به این نتیجه میرسم همگان این حالت را دارند.یعنی وقتی حس نوشتن نباشد نوشته موهوم یا مبهم یا ضعیف حاصل میشود.حال در نظر بگیرید مجبور باشید( طبق برنامه ای که برای خودتان ریخته اید) هر یک شنبه یک مقاله منتشر کنید.حاصلش گاهی نوشته ای میشود که شایسته و بایسته نیست.

من همواره از مدافعان نوری علا در چلنج های میان دوستان مخالف ایشان بوده ام.برای ایشان احترام قائلم ولی گاهی به واقع میمانم چگونه میتوان از یک نوشته دفاع کرد یا لااقل توجیه و توضیحش داد.
مدتی است گویی جناب نوری علا هم سر نوشتن جمعه گردی هایش حس نوشتنش میرود و جبر جمعه گردی ایشان را وا میدارد نوشته ای منتشر کند برای خالی نبودن عریضه
بنده مقاله سلطنت علیه پادشاهی را که خواندم و انکشاف جناب نوری علای گرامی را مرور کردم واقعا متحیر شدم از این سطح انکشاف.مثل اینکه امروز کسی مقاله بنویسد که من اتش را کشف کردم!این مقاله فوق که دیگر از شاهکارهای جناب نوری علا ( البته از نظر منفی) می باشد.هر چه در این نوشته غور کردم لااقل بفهمم اصولا حرف نوشته چیست نفهمیدم



....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

جمشاد پرچمشاهی

جناب ساسان بهمن آبادی،

اگر دقت کرده باشید من در نوشته و نظر اخیرم نامی از شما و کسی دیگر نبردم. منظور و مخاطب سخنم درواقع همان کسی بود که این جملات را نوشته و ابراز کرده است.

درمورد دیدگاه تان در رابطه با عدم انجام همراهی برخی با شورای ملی ایران که آنرا نگاه "خودمحورانه" و ایستادن در موضع تعین تکلیف، و رویکرد شورای ملی ایران را پژواک صدای مردمان ساکن ایران نامیده اید، باید کمی تأمل و دقت بیشتر بخرج داد.

چرا باید عدم همراهی با تشکلی که هنوز موجودیت خارجی ندارد و فاقد اساسنامه و منشور تکمیلی (فقط پیشنهادی!) می باشد و معلوم نیست از کجا و از چه کسانی متشکل و هدایت می شود، نشان از خودمحوری و موضع تعیین تکلیف بوده و بدون چون و چرا از آن حمایت کرد؟ ما بارها و بکرات دراین رابطه و در همین سایت هم باندازه کافی گفت و گو کرده و سخن رانده ایم و من فکر می کنم که بیش از این نیازی به ادامه آن نیست.

تا آنجا که من شنیده و آگاه هستم، مردمان ساکن ایران (حداقل آنهایی که من می شناسم و با آنها تماسهای تلفنی و غیره داشته و دارم) چیزی از شورای ملی ایران نشنیده و نخوانده اند، تا چه برسد به اینکه این شورای موهوم را "پژواک دهنده" صدای خود بدانند!؟

شاید بتوان به جرئت گفت که آن دو سه نفری که قصد تشکیل و هدایت این شورای ملی! را در سر می پرورانند، خود افرادی "خودمحور" باشند که میخواهند با فرصت طلبی از آب گل آلود ماهی گرفته و برای مردمان ساکن ایران تعین تکلیف کنند؟!
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

babak eftekhari
با درود من بابک افتخاری یکی از جان بدر بردگان اعدام های سال 67 هستم, و با اتهام چریک فدایی بودن زندانی شده بودم.
به نظر من بعنوان یک عنصر سیاسی شما بدنبال خود مطرح کردن و رهبری هستید. اینکار شما راه به جایی نمی برد.
تا زمانیکه دایناسور های سیاسی پیر و پاتال نمیرند مردم ایران آسوده نمیشوند.

....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

مهدی مفخمی
دور نمی بینم که شاهزاده رضا پهلوی با شجاعت ، رواداری و فرهیختگی که در ایشان سراغ دارم خود شخصا نظر خود را در باره این مقاله ابراز دارند. همه مطلب در مورد ایشان است از زبان وقلم روشنفکری فرهیخته و صاحب قلم و منطق. هر آنچه که دیگران چه بر له یا علیه آن بگویند جای نظر شخص ایشان را نمی گیرد و آن تاثیری را که باید در جوانان چشم به راه آزادی ایران داشته باشد نخواهد داشت. امید است چشممان به دیدگاهی مکتوب از جانب ایشان و دیدگاه هایشان در این مورد روشن شود. این گوی و این میدان. ارادتمند
مهدی مفخمی

....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

شیر و خورشید و تاج
***** پایان، اما ناتمام - تمام بحث ها، مقاله ها، مصاحبه ها، به یک جا ختم میشود. نقش شاهزاده رضا پهلوی *****

حال آنهائی که دوست میدارند نقش این شاهزاده را انکار کنند، خواهند گفت اینها سلطنت طلب هستند و میخواهند این شاهزاده را شاه کنند، که این حرف‌ها را میزنند.

پاسخ ما به آن دسته بسیار ساده است البته "اگر خوب گوش کنید و این پاسخ را درک کنید":

حتی اگر این شاهزاده را مردم در یک همه پرسی‌ و رفراندوم به پادشاهی بپذیرند ما بقول شما‌ها "سلطنت طلبان" با این شاهزاده نه به سلطنتی که شما از آن سخن میگویید خواهیم رسید نه در این قرن و زمانه میخواهیم که با آن نوع "سلطنت" برسیم. هدف ما از طرفداری از نظام پادشاهی - یک چیز است و آن حفظ نهاد ( Institution ) پادشاهی است، زیرا شانس تضمین استقلال و تمامیت ارضی ایران را از این طریق خیلی‌ بیش از هر نوع حکومت جمهوری میدانیم. شاهزاده وقتی‌ گفتند: "اگر مردم به جمهوری رای دهند من به ۹۵% از آرزوهای خود رسیده‌ام"، همه جمهوریخواهان دوان دوان جار زدند که آی‌ بیایید که این شاهزاده جمهریخواه است. اما نه شاهزاده و نه دیگران نگفتند که آن ۵% باقی‌ مانده مهمترین اصل است اگر میخواهیم یک ایران یکپارچه را تضمین کنیم.

وقتی‌ در مورد ایران فردا صحبت می‌کنیم، بحث ما شخص شاهزاده نیست، چون شاهزاده‌ها میایند و میروند، بحث ما خود "نهاد" است که آن را با این حال و روز مریض ایران بهترین سرمایه ملی‌ برای حفظ یکپارچگی میهن میدانیم. سرمایه ملی‌ اصلی‌ در این نکته نهفته.

البته مخالفان می‌گویند این بحثی‌ است که امروز اهمیت و حقانیت آن را نمیشود ثابت کرد. ما می‌گوییم، چرا میشود. کافیست به لیست اسامی، کارنامه سیاسی گذشته و حال و عملکرد و پندار و گفتار و ترکیب جمهورخواهان بنگریم و در کنار آن حال و روز اجتماعی و سیاسی و فرهنگی‌ ایران امروز را بسنجیم تا بدانیم یک ایران جمهوری (حتی از نوع دمکرات) کارش به کجا ها خواهد کشید...

ملت نگهدار ایران باد،

شیر و خورشید و تاج
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم - تمام بحث ها، مقاله ها، مصاحبه ها، به یک جا ختم میشود. نقش شاهزاده رضا پهلوی *****

یا فرصت طلب‌ها و خود شیفتگان باید دست از این بازی‌ها بردارند و به سود این کشور و ملت از فردی که هم اکنون میشود در کنار او شرّ این رژیم را کند پشتیبانی کنند، یا ملت باید بجای شعار الله و اکبر - شعار فراگیر ملی‌ تاریخی‌ جاوید شاه را سر دهد که همه بدانند ملت رهبری شاهزاده را تا سرنگونی رژیم و رفراندوم پذیرفته.

بقیه بحث‌ها و مقاله‌ها و مصاحبه ها... فرصت از دست دادن و وقت کشی و اضافه گویی‌های بی‌ ثمر است.

این مبارزه یک رهبر ملی‌ می‌طلبد نه هزار رهبر پرسش بر انگیز... حالا هی‌ این توپ را به مردم در داخل پس بدهید و مردم در داخل به ایرانیان خارج... با این بازی‌ها فقط رژیم برنده است و کشور‌هایی‌ که در نبود مردم در صحنه برنامه‌های خود را پیاده خواهند کرد.

از ما گفتن و از "مشروعیت طلبان مردود سیاسی" هم همان بحث‌ها و مقاله‌ها و مصاحبه‌های پر از "هیچ".
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم - تمام بحث ها، مقاله ها، مصاحبه ها، به یک جا ختم میشود. نقش شاهزاده رضا پهلوی *****

زمانی‌ که سیاسی های ما شاهزاده را رسما بعنوان رهبر این مبارزه (تا سرنگونی رژیم و برگزاری رفراندوم) بپذیرند، آن زمان این رژیم سرنگون خواهد شد. یا اینکه مردم خودشان این سیاسی‌ها را پس زده و شاهزاده را فرا بخوانند و او را بعنوان تنها رهبر این مبارزه انتخاب کنند. که در آن صورت شاهزاده نمی‌تواند به خواست اکثریت پاسخ مثبت ندهد.

تا یکی‌ از این دو راه نشود، شاهزاده چاره دیگری ندارد بجز اینکه در ته لیستی که از طرف موازی سازان ارائه داده میشود، زیر تمام منشور‌ها را امضا کند، و از همه آنها پشتیبانی کند.

مشکل در اینجاست که "موازی سازان رهبری و جلب اعتماد" میخواهند خود را به سطح شاهزاده برسانند، غافل از اینکه "حال یا از بد روزگار یا از لطف روزگار" به ایرانیان، ما این شخص را داریم که به دلایل بسیار نه تنها در ایران شناخته شده است بلکه در جهان شناخته شده و مطرح است. و چون زمان برای شناساندن دیگران نیست، باید با همین که داریم کار را تمام کنیم. مردم ایران، این حقیقت را بخوبی درک کرده‌اند، و به همین دلیل است که تمام بحث‌ها به نقش شاهزاده رضا پهلوی در این مبارزه ختم میشود.

حال آنها که میخواهند نقش این ایرانی‌ میهندوست را که خود را "فقط پهلوی" مینامد را دور بزنند، باز میتوانند به این داستان که باید همه با هم، و با همه اتحاد کنیم، و همه این منشور را امضا کنیم تا بعضی‌‌ها بتوانند به خیال خودشان از این راه مشروعیت ملی‌ پیدا کنند، و آن شورا را به سر مقصد منظور برسانیم، و و و... آنها میتواند تا هزار سال دیگر هم بحث کنند و این روش را ادامه بدهند. لابد، جای گرم و نرم و عجله‌ای هم در کار نیست... و همی‌ راه اصلی‌ و عملی‌ که در جلوی چشمان همه است را انکار کنند... تا بلکه روزی تیرشان به هدف بخورد...
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، تمام بحث ها، مقاله ها، مصاحبه‌ها به یک جا ختم میشود. نقش شاهزاده رضا پهلوی *****

با اینکه صورت مسئله را برخی‌ بسیار پیچیده کرده‌اند. موضوع بسیار ساده است. اگر دقت کنیم همه بحث‌ها همیشه به ‌یک جا ختم میشود، شاهزاده رضا پهلوی و نقش ایشان در این مبارزه.

برخی‌ به دلایل مشخص و با اصرار فراوان میخواهند رهبر سازی و اعتماد سازی موازی کنند. اما از عکس‌العمل کلی‌ ملت و پرسش‌هایی‌ که در مورد نقش شاهزاده مطرح است میشود به این نتیجه رسید که مردم "برای سرنگونی رژیم" بدنبال شعار معروف "همه با هم" نمی‌گردند.

بر خلاف اصرار برخی‌ که می‌گویند اتحاد کنید، اما نپرسید، با کی‌ و او کیست، یا گذشته سیاسی او چه بوده؟ باید گفت، که اتفاقاً شرکت نکردن اکثریت در بازی‌های آن چنانی، حاکی از آن است که پس از تجارب مختلف ملت به اینجا رسیده که باید به کارنامه سیاسی افراد کار داشته باشد، و بنظر می‌رسد که مشکل در جا زدن این مبارزه در "اعتماد کردن یا اعتماد نکردن" است.

اگر هدف، سرنگون کردن رژیم است، و سپس نوع حکومت آینده را به همه پرسی‌ گذاشتن، مردم با آن همه گرفتاری که با آن روزانه دست و پنجه نرم میکنند، نیازی در این نمی‌بینند که با این همه نابسامانی سیاسی، بخواهند پرونده یک شورا را بر‌رسی‌ کنند.

برای مردم حضور یک رهبر ملی‌ که بتوانند به او اعتماد داشته باشند و دور او جمع شوند تا با تکیه بر خصوصیات ملی‌ و سیاسی او جنبش را به سو‌ی‌ عبور از رژیم پیش ببرند کافیست.

اکثریت شاهزاده رضا پهلوی را قبول دارند، نه بدلیل اینکه او فرزند شاه فقید است. او را قبول دارند به این دلیل که در او تمام خصوصیات یک رهبر ملی‌ بی‌ طرف را می‌بینند که میتوانند به او اعتماد کنند و روی او حساب کنند تا در کنار او به سر منزل پیروزی برسند.
....ادامه....



فروپاشی رژیم فقاهتی

بهرام آبار
جناب ایرانی،
با درود وسپاس به شما ودوستان، باید عرض کنم که شرکت من در این همایش ازروی کنجکاوی برای این بود که بفهمم آیا توافق برای نجات ولایت فقیه، بین آنانیکه 34 سال پیش ایرانرا به قرون وسطی بردند دگرباره صورت پذیراست یا خیر؟ برداشت من ازشرکت کنندگان این بود که پنج جریان فکری با دو برنامه سیاسی در صحنه بودند. یک- گروهی ازسوسیالیست های (کمونیست ها وحزب توده ایها) جمهوری خواه.
دو- اصلاح طلبان رانده شده از حکومت اسلامی وسبز های اصلاح طلب.
سه- ملی مذهبی های رانده شده ودرمانده.
چهار- گروه انتخابات آزاد برای حذف جمهوری اسلامی، به سرکردگی آقای حسن شریعتمداری.
پنج – طرفداران سفت وسخت نظام فقاهتی بخاطرمنافع کلان مالی به سرکردگی آقای فرخ نگهدار.
برنامه سیاسی گروها ازاینقراراست؛ گروه انتخابات آزاد استراتژی وهدفش حذف حکومت اسلامی ازطریق انتخابات آزاد وملزم نمودن ولایت فقیه به پذیرش رای مردم برای حذف نظام دینی وگذار مسالمت آمیز به یک نظام سکولار است که شباهتش به خواب وخیال بیشتر است تا به واقعیت.
برنامه سیاسی دیگران خلاف اولی و حفظ کامل نظام جمهوری اسلامی است.
خوشبختانه توافقی بوجود نیامد و آش وکاسه به همان حال باقیماندند.
با مهر ودوستی
بهرام آبار
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
با احترام، برای آقای جمشاد پرچمشاهی؛

جمله من دیقیقا این بوده است که "مشکل نگاههای تنگ نظرانه و خودمحورانه مخالفان نیز همین است که خود را قیم ما می پندارند و بیش از آنکه در پی پژواک خواسته های ما باشند در پی تصمیم گیری برای ما هستند."

اشاره من درباره مواردی بود که نگارنده نوشتار پیرامون عدم همراهی مخالفان خارج از کشور با شورای ملی ایران بیان کرده است. در نوشتار اشاره به برخی گروههای سیاسی شده است و توضیح من هم در همان پیرامون است و نه ایرانیان بیرون از کشور. جنابعالی از یک جمله مشخص که خطاب آن هم به نمونه های مشخصی می باشد تعبیر اشتباهی کرده اید و از موضوع خارج شده اید.

از نگاه من آنچه به عدم همراهی برخی با شورای ملی ایران انجامیده است همین نگاه خودمحورانه است و ایستادن در موضع تعیین تکلیف و از آنجا که رویکرد شورای ملی ایران پژواک صدای مردمان ساکن در ایران است و نه تصمیم گیری برای مردم، این تعارض نگرش هرگونه امکان همراهی را نامحتمل می کند. اساسا رویکرد گروههای مخالف شورای ملی با کارکردی که این شورا برای خود در نظر گرفته است به کلی متفاوت است و در نتیجه گروههای مخالف توانایی همراهی با شورای ملی ایران را ندارند.

درباره کنشگران منفرد هم عرض کردم که پیشینه کوششهای سیاسی شان - جدا از تابناک و یا تاریک بودن - بدور از تجربه کار گروهی موفق می باشد و از اینرو حتی در صورت پیوستن به شورای ملی ایران، چندان نمی شد به نقش سازنده و مثبت آنان در یک ساختار گروهی امید بست.

دیدگاههایی که گذاشته ام مربوط به مواردی است که در همین نوشتار یاد شده است و نه کلیت فعالیت های سی و چند ساله گذشته! امیدوارم توضیحم روشن و بسنده باشد.
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

حق
با درود، فکر کنم ۲ سال پیش در همین سایت پیشنهاد کردم که این حزب کادری شبیه یک کابینه دولت را تدارک ببیند.خلاصه کلامم این بود که با چنین کادر رهبری برنامه های لازم برای بازسازی ایران از تدوین پیش نویس یک قانون اساسی لیبرال دمکرات مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر گرفته تا یک برنامه اقتصادی منسجم برای بازسازی اقتصاد ایران را تدارک ببیند و آنرا به ملت ایران ارائه کند. حول و حوش یکسال پیش دوست ما از ایران با نام مستعار ؛ایرانی؛ که نظرات و نوشتارهای پر بارش را در این سایت همواره می بینیم، از شاهزاده خواست یک کادر رهبری از افراد خوشنام و کاردان تدارک ببیند و برنامه براندازی رژیم، و برنامه های سیاسی و اقتصادی برای سازندگی ایران پسا این رژیم تدارک ببیند و به ملت ارائه کند. هنوز بر این باورم بدون یک کادر رهبری متشخص خوشنام لایق و کاریزماتیک، و نه یک نفر کاریزماتیک، ما ول معطلیم. در همه این سالها بارها ثابت شده که بخش قابل ملاحظه ای از مردم ایران علاقه خاصی به شاهزاده و خاندانش داشته اند و اینان را محبوبترین و خوشنام ترین بخش آپوزیسیون واقعی جمهوری اسلامی می شناسند، شاهزاده با اتکا به این مردم می توانست به نمایندگی از آنان، قویترین جبهه را در آپوزیسیون شکل دهد. بدیهی است برنامه های سیاسی اقتصادی که اعتماد هواداران و ملت را بخود جلب کند، انگیزه جنبشی قوی می شود که نه مخالفان و نه رژیم و نه جهان قادر نخواهند بود در معادلات سیاسی خود نادیده بگیرند حتی اگر این جنبشها در درون مرز متشکل هم نباشند. وجود آن انگیزه ها در درون جامعه، از هر تشکلی برای ایجاد تغییر، تعیین کننده تر و موثرترست. واقعیت اینست که پایه اجتماعی شاهزاده در ایران و برون مرز بیش از هر شخصیت و حزب و تشکل سیاسی دیگریست. این پایه اجتماعی آماده حرکت است ولی محرک آن، شاهزاده، هنوز نتوانسته با اتکا و اعتماد بنفس به آن، آن کادر و برنامه سیاسی اقتصادی لیبرال دمکرات و برانداز را تدارک ببیند تا جنبش به پشتوانه اهداف آن قد علم کند، از آپوزیسیون نمایان عبور کند و تیر را به هدف بزند.
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

وجدانی

این دیگران کدامند؟

هدف جناب آقای دکتر اسماعيل نوری علاء از نوشتن و منتشر ساختنِ مقالاتی که مرتبآ و بکررات در بارۀ شخصیتی همچون شاهزاده رضا پهلوی است، چیزی نیست جز اینکه شاهزادۀ ایران همت و بزرگواری بخرج داده جمهوری اسلامی را براندازند و بعد از تبدیل آن به نوع دیگری از جمهوری سیاست را رها نموده آنرا به "ديگرانی که شايسته اند" واگذار نمایند. از نظر دکتر نوری علاء شاهزاده رضا پهلوی نباید "خود را به مسند بعيد الوصول پادشاهی آينده سنجاق کند". این دکترِ صاحب نظر بارها به یکی از مقالت مهم خودشان تحت عنوان "معمای رضا پهلوی" اشاراتی داشته است که چه بجا خواهد بود ضمن تقدیم لینک و آدرس مقالۀ مزبور و جواب های نقد گونه به آن، در همین جا فرازهایی از این مقاله را با هم مطالعه نماییم:

»...شايد اگر مرگ پادشاه سابق ايران ده سال بعدتر اتفاق می افتاد، خود آقای رضا پهلوی براحتی و صراحت می گفت که «آقايان و خانم ها! "پروندۀ پادشاهی در ايران بسته شده" و من هم نمی خواهم وقتم را تلف آن کنم که اين نوع حکومت را به ايران برگردانم»... بنظر من، و با توجه به سخنان اخير ايشان که به آن خواهم پرداخت، آنچه می توان از مجموع حرف ها و عمل کردهای ايشان دريافت آن است که آقای رضا پهلوی، از لحاظ وظيفۀ تاريخی و اجتماعی خاصی که بر عهده خود گذاشته، خود را بيشتر نوعی «گشايشگر» می بيند که می تواند (همچون محمد ظاهر شاه افغانستان) راه را برای تبديل محترمانهء حکومت اسلامی به يک جمهوری واقعی و دموکراتيک هموار سازد و خود با احترام تمام چنان کنار برود که در خاطرۀ مردم ايران چهره ای استوره ای و فراموش نشدنی پيدا کند و بگذارد ديگرانی که شايسته اند کشور را بگردانند...« این دیگران کدامند؟

لینکها:

۱-معمای رضا پهلوی:
http://www.irancpi.net/digran/matn.php?id=2877

۲-جوابی نقد گونه بر معمای رضا پهلوی:
http://www.irancpi.net/digran/matn.php?id=2881

۳-جوابی نقد گونه بر - معمای رضا پهلوی – قسمت پایانی:

http://www.irancpi.net/digran/matn.php?id=2901
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

جمشاد پرچمشاهی

شماها ایرانیان درونمرزی "قیم" دارید و نیازی به "قیم" در خارج از کشور نیست. در داخل کشور "قیمی" با نام و عنوان "ولی فقیه" خود را بر همه ایرانیان درون مملکت تحمیل کرده - چه بخواهید چه نخواهید!؟
ایرانیان خارج کشور هیچ کدام خود را "قیم" هموطنان داخل کشور ندانسته و برای هیچکس هم تعیین تکلیف نمی کند. فراموش نکنید که تک تک ایرانیان برونمرز هریک با توجه به توان و موقعیت اجتماعی خویش "پژواک دهنده" صدا و ندای همه ایرانیان داخل کشور بوده و هستند. اگر بیش از این ها انتظار دارید، اعلام کنید و بگویید چی و چگونه ؟! بسیاری از ایرانیان شخصا یا بصورت گروهی و سازمانی از طریق مکاتبات و کانال های مجازی با سیاستمداران و اعضای احزاب و گروه های پارلمانی کشورهای محل اقامتشان مسائل و مشکلات ایران و ایرانیان درونمرز بارها مطرح ساخته اند؛ مباحثی که از درون کشور به خارج هرگز درز نکرده یا امکان انتقال و رساندن آنها به گوش جهانیان فراهم نبوده و نیست.
من خود مکرر از زبان و سخنان برخی ایرانیان درونمرز شنیده و میشنوم که می گویند: "ما نیازی به کمک و راهنمایی اپوزیسیون و ایرانیان خارج از کشور نداریم. آنها بهترست که همه مسائل و مشکلات را به خود ما در داخل ایران واگذار کنند و در تصمیمات ما دخالتی نکنند." از سوی دیگر اما بی وقفه شکوه و گلایه دارند که ایرانیان خارج از کشور خود در جای امن و امانی نشسته و ما را در داخل تنها گذاشته اند.
پس چه می خواهید اصلا؟ چه انتظارات و توقعاتی دارید که تاکنون برآورده نشده است؟ صاف و پوست کنده و شفاف بیان کنید ولی غر نزنید که هیچ دردی را دوا نمی کند!
....ادامه....



چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟

د-س
من از داخل مینویسم و تنها کسی که فعلا تعداد زیادی از مردم
قبول دارند شاهزاده رضا پهلوی است.اکثرا میگویند در غیر اینصورت
جمهوری اسلامی بهتر از سایر گروههای مدعی میباشد.چون به هزینه اش
نمیارزد.
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
دوست گرامی! کنشگران سیاسی بیرون از ایران هر گلی که می توانسته اند تا کنون به سر ما زده اند! سرنوشت تحولات پیش رو در درون کشور رقم خواهد خورد و اتفاقا مهمترین تأثیر را هم نسل ما بر روند تحولات خواهد داشت. کنشگران بیرون از کشور مهمترین کاری که می توانند انجام دهند آنست که صدای خواست حقیقی ما در مجامع جهانی باشند، نه قیم ما! مهمترین کارکردی که شورای ملی ایران خواهد داشت همین است و بس.

چرا که تجربه نشان داده است که برخی چون سید محمد خاتمی همواره در کمین نشسته اند تا مطالبات عمومی ما مردم داخل کشور را در راستای منافع باندی و گروهی خود گروگان بگیرند و در پایان، سرنوشت همه هزینه های متحمل شده و خونهای ریخته شده را به یک عذرخواهی ساده بیانجامند و جامعه را در دردهای خود و نیز سرخوردگی ناشی از ناکامی رها سازند!

دوست گرامی! قرار نیست در شورای ملی ایران فردی عصایی بیاندازد تا اژدها شود و همه معضلات جامعه ما را ببلعد، بناست تا صدای ما مردم داخل ایران پژواک شود تا ما در درون کشور برای خود تصمیم بگیریم. مشکل نگاههای تنگ نظرانه و خودمحورانه مخالفان نیز همین است که خود را قیم ما می پندارند و بیش از آنکه در پی پژواک خواسته های ما باشند در پی تصمیم گیری برای ما هستند.

دوست گرامی!

به مقصد می رسد جویای کار آهسته آهسته
ز دریا می کشد صیاد دام، آهسته آهسته
به مغرب می تواند رفت در یک روز از مشرق
گذارد هر که چون خورشید گام آهسته آهسته

تندرست باشید – پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست

....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
دوست گرامی! اپوزیسیون خارج از کشور اگر توانمندی ویژه ای دارد که ظرف 33 سال گذشته ارایه نکرده است و دفعتا امروز در پی بروز آنست حرفی نیست، اما اگر براستی توانمندی ویژه ای در کار هست و ایده نوپردازانه ای در ذهن، چرا اینقدر تلاش می شود تا حتما شاهزاده مصادره شود؟ به هر روی شاهزاده نیز مانند هر یک ما برای پرداختن به دغدغه های میهنی اش راهی را در پیش گرفته که مورد پذیرش برخی از به قول شما اپوزیسیون قدیمی و استخوان دار (به گفته شاهزاده اپوزیسیون کلاسیک) نیست. بسیار خوب، این اپوزیسیون استخوان دار و با تجربه راه خویش را برای کمک به ایران در پیش بگیرد!

عجیب است که پس از فراخوان شورای ملی ایران، به ناگاه همه مخالفان شورای ملی به فکر برپایی شوراهای دیگری افتادند! برپایی یک شورا چیزی نیست که از سوی طراحان شورای ملی ایران ابداع شده باشد. اپوزیسیون استخوان دار (که مصداقی از آن ارایه نکرده اید) پیش از این هم می توانست چنین ایده ای را دنبال کند!

دوست گرامی! به نظرم می آید که بخشی از آنچه به عنوان اپوزیسیون با تجربه و استخوان دار نام برده ای، شخصیت های منفردی هستند که در همه سالهای فعالیت از کوچکترین کار گروهی ناتوان بوده اند، چه رسد به همراهی با شورای ملی ایران.

...ادامه
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
صحبت از قدیمی ترهای اپوزیسیون کردید که بخاطر انتقاد به دو نفر از اعضای کمیته موقت، منشور پیشنهادی را امضا نکرده اند. گمان کنم اشاره جنابعالی به بیرون از ایران است، چرا که در درون کشور تنها می توان از حزب پان ایرانیست و نیز جبهه ملی به عنوان اپوزیسیون نام برد. اپوزیسیون به گفته شما قدیمی که منشور پیشنهادی را امضا نکرده اند مشکلشان مربوط به پیش از برپایی تارنمای فراخوان ملی و وجود دو نفر با پیشینه و عملکرد قابل انتقاد در کمیته موقت است و اساسا ربطی به عملکرد کمیته موقت و یا برخی از اعضای آن ندارد که من دلیلی برای پرداختن به آن نمی بینم!

صحبت از ناظران کرده اید که از دید جنابعالی از روی تجربه تا روزی که نبینند حرکتی در "دنیا" وجهه ای بدست آورده و ... همراه آن نمی شوند. نخست اینکه مصداق مشخصی از این ناظران ارایه نکرده اید که بتوان به آن پرداخت. دوم اینکه همان ناظران باتجربه مورد نظر جنابعالی خودشان چه وجهه ای در "دنیا" دارند؟ اساسا "دنیا" برای کلیت ملت ایران وجهه ای قایل نیست و طرف حساب خود را تنها جمهوری اسلامی می داند که یا با وجود همه مسایلی که می دانیم از جمهوری اسلامی پشتیبانی می کند و یا دفعتا تصمیم به حمله نظامی می گیرد و کمترین ارزشی برای خواست مردم ایران قایل نیست. اساسا یکی از مهمترین جنبه های ایده تشکیل شورای ملی همین است تا خواست مردم داخل ایران از سوی صدای پر طنین بیرون از کشور پژواک شود و تلاش شود تا توجه "دنیا" به خواست های مردم ایران جلب شود.

درباره عدم فیلتر شدن تارنمای فراخوان ملی و رویکرد جمهوری اسلامی در اینباره هم برخلاف دیدگاه جنابعالی تا کنون صفحه فیسبوک شورای ملی چند بار خبر از حمله شدید سایبری به تارنمای خود را داده است که یکی از آن موارد درست پس از درج امضای خانواده گرانقدر پهلوی بود.

... ادامه
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
اینکه نوشته اید کار معرفی شورا ضعیف بود، باید بگویم که ضعف و قوت چنین کارهایی نسبی است و باید با شیوه شکل گیری و معرفی دیگر تشکلهای سیاسی ایرانی سجنیده و مقایسه شود که به نظر می آید کار معرفی شورای ملی ایران دستکم در مقایسه با دیگر نهادهای سیاسی ایرانی بهتر و قوی تر صورت گرفته است، چرا که در مدت کوتاهی – جدا از مخالفت و یا موافقت با آن – در میان همه کنشگران سیاسی ایران و نیز بخش قابل توجهی از ایرانیان شناخته شده است، اما برپایی و شکل گیری دیگر نهادهای سیاسی ایران هرگز اینگونه نبوده و چه بسا پس از سالها و یا حتی دهه ها قابل مقایسه و یا رقابت با شورای ملی نیست. اما اینکه توقعات جنابعالی چیز دیگری بوده است باز مسأله مسأله ای شخصی و سلیقگی است!

اینکه نوشته اید اعضای کمیته موقت مشخص نیستند، اتفاقا نام همه سازمانهای کمیته موقت در تارنمای فراخوان ملی درج شده است و اساسا عرف هم بر همین است که نام سازمانها درج شود و نه نام اشخاص. نام اشخاص عضو سازمانها نیز براحتی قابل شناسایی است. و نیز درباره اینکه ایمیلی زده شده و پاسخی دریافت نشده – صرف نظر از صحت و سقم آن – این مسأله در هر تشکیلات سیاسی دیگری نیز ممکن است روی دهد. به ویژه یک تشکیلات نوپای سیاسی آنهم وقتی با وجود همه محدودیت ها انتظارات و توقعات سر به فلک کشیده ای وجود دارد!

بدون ارایه هیچ مصداقی نوشته اید آقای پیرزاده و خانم گلستان شماری از دوستان خود را برای تشکیل هسته جلسه کمیته موقت دعوت می کنند، اولا که سازمانهای سیاسی عضو کمیته موقت کاملا مشخص هستند و نامی از دوستان آقای پیرزاده و خانم گلستان و هیچ کس دیگری در میان آن سازمانها دیده نمی شود؛ در ضمن اینکه برخی گروههای به قول جنابعالی قدیمی و استخوان دار مایل به همکاری با طیف جوان تر شده اند یک تصمیم داوطلبانه بوده و اجباری در آن وجود نداشته و هر زمان که تشخیص دهند تصمیم اشتباهی بوده، خود آن گروهها بهتر از من و جنابعالی می دانند چطور اشتباه خود را اصلاح کنند. البته اگر به چنین نتیجه ای برسند، که تا کنون نرسیده اند.
....ادامه....



از استقبال از فراخوان ویدویی شاهزاده رضا پهلوی تا مخالفتها با شورای ملی

ساسان بهمن آبادی
درباره فراخوان شاهزاده به همبستگی و استقبال برخی گروهها از آن باید عرض کنم که برداشت شما از چرایی این استقبال چندان درست به نظر نمی آید. نوشته اید که "شاید در دل و در زهن خود این تصور را داشتند که ..." در صورتیکه گروههای و افرادی که نام برده اید هیچ کدام هیچ تصوری از فراخوان شاهزاده در دل و ذهن خود نداشتند، بلکه پیشاپیش از روند کوششها و نیز تصمیمات اتخاذ شده آگاه بودند و نیز پیشاپیش مخالف همراهی و همسویی با آن تصمیمات بودند؛ حال اینکه علیرغم این امر چرا در بیانیه های صرفا کاغذی و اظهارنظرهای خشک و خالی فراخوان شاهزاده به همبستگی را تأیید کردند مورد بحث ما نیست و از آن در میگذرم!

اینکه تبلیغات یک تشکل سیاسی از سی. ان. ان. و فاکس نیوز پخش شود یا نشود نه تأثیری بر اهداف آن تشکل دارد و نه بر مواضع آن و نیز نه در جذب نیروهای داخلی. حال اگر جنابعالی تحت تأثیر چنین مسایلی قرار می گیرید بحث دیگری است و مسأله شخصی است و مربوط به خود جنابعالی.

اینکه با یک سامانه 25 دلاری بتوان به هدف مورد نظر در دریافت و درج موافقت و امضای همراهان یک تشکل سیاسی رسید اتفاقا نه نکته منفی که جنبه مثبت قضیه است و اساسا دلیلی برای برپایی یک سیستم جهت شناسایی اتوماتیک افراد وجود ندارد؛ که باز هم مربوط می شود به توقع نه چندان بجای جنابعالی.

...ادامه


....ادامه....



مصاحبه كيهان لندن با هايده توكلى، عضو شوراى مركزى حزب مشروطه ايران (ليبرال دمكرات)

کاوه یزدانی
چندین سال است که حزب مشروطه ایران می نویسد و می گوید که اگر حمله نظامی به ایران صورت گیرد حزب مشروطه ایران برای حفظ تمامیت ارضی موقتا در کنار رژیم ننگین اسلامی می ایستد . آفرین بر حزب مشروطه ایران . حلقه گمشده برای من خواننده این است که اگر جنگی دربگیرد حزب مشروطه ایران به همراه اعضایش که در خارج کشور تشریف دارند برای دفاع از تمامیت ارضی کشور چگونه موقتا در کنار رژیم اسلامی می ایستند ؟ مثلا خانم توکلی یا دیگر اعضای حزب که در خارج کشور هستند چگونه در کنار رژیم می ایستند و در جنگ با بیگانگان از تمامیت ارضی کشور دفاع می کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا با نوشتن بیانیه در خارج کشور ؟ یا اینکه برای دفاع از میهن به ایران برمیگردید و احیانا به جبهه های جنگ می روید ؟ جنگهای مدرن و الکترونیکی البته نیاز چندانی به نیروی انسانی ندارد آنچنانکه در هشت سال جنگ با عراق بود . اگر امکان دارد اقای فواد پاشایی یا یکی از اعضای حزب مشروطه از طرف حزب برای افراد نا آگاه چون من لطف نمایند بطور شفاف و ساده توضیح دهید که اگر جنگی دربگیرد ایرانیان خارج نشین در امن و امان چگونه باید از تمامیت ارضی دفاع نمایند ؟ آیا لزومی دارد که هنوز جنگی رخ نداده است چنین شعار بی تضمینی را بدهید و رژیم ننگین اسلامی نیز از این شعارتان به سود خودش بهره برداری نماید ؟
....ادامه....




کاوه یزدانی
آقای نوری علاء جنابعالی فراموش کردید راجع به یکی از گروههای منتقدتان بنویسید اما مهم نیست. به جنابعالی و به خوانندگان گرامی یادآوری می نمایم که جنابعالی یک فعال سیاسی طرفدار فدرالیسم هستید . اندیشه فدرالیسم برای متهد کردن واحدهای جدا و مستقل از یکدیگر می باشد نه اینکه برای کشور و سرزمین واحد و یکپارچه ای چون ایران و دلایلش نیز در تاریخ موجودند که چرا آمریکا از چند سرزمین تبدیل به یک کشور فدراتیو شد و دیگر کشورهای فدرال از چه جهت به وجود آمدند . جناب اسماعیل خان نوری علاء بهتر است جنابعالی به این گروه از منتقدانتان نیز پاسخ دهید که بر اساس کدام منطق تشخیص دادید که فدرالیسم را می توان در ایران برقرار کرد ؟ جنابعالی چگونه تشخیص دادید که می توان فدرالیسم را در کشوری واحد و یکپارچه چون ایران برقرار کرد ؟ برای چه هدفی می کوشید ایران را به یک کشور چند پارچه زیر عنوان فدراتیو تشکیل دهید ؟ جنابعالی از همه چیز می نویسید الا بجز آن چیزی که دیگران مایلند در باره شخص جنابعالی بدانند که چرا و با چه هدفی فدرالیسم را برای ایران تجویز می کنید ؟ اگر امکان دارد و پاسخی دارید مایلم پاسختان را بطور شفاف و صریح توضیح دهید. جنابعالی بخوبی می دانید که شفافیت و صراحت بسیار مهم و اساسی می باشد پس لطفا شما نیز شفاف باشید تا اعتمادسازی شود . انتظار می رود حزب مشروطه ایران که مخالف صد در صد فدرالیسم بوده برای آگاهی مردم بطور شفاف توضیح دهد که چرا با جنابعالی فدرالیسم اعتلاف کردند و با اندیشه فدرالیسم جنابعالی برای ایران موافقت دارند ؟ با سپاس
....ادامه....




ماریا
اشک میریزم و اه میکشم . افسوس که دوران شکوه و عشق و امید به روزگار ذلت و ترس و ناامیدی تبدیل شده . و نیز این هم بگذرد . صبر بیش از اندازه دشمن قویتر میکند . اکنون وقت تلاش است .
....ادامه....



کنگره پنجم اتحاد جمهوریخواهان تلاشی برای تخطئه اپوزیسیون

ایرانی
با درود خدمت دوستان
با سپاس از نویسنده محترم مقاله و کنکاش تحلیلی ایشان. ظاهرا" همپیمانان سال 57 دوباره برای حفظ نظامی که بالاخره جمهوری است گرد هم آمده اند!، نظامی که به امامش علاقه دارند و بهترین امام تاریخ است، زیرا برای همیشه! به نظام پادشاهی خاتمه داد (برگرفته از صحبت های همسر کیانوری). آب در هاون می کوبید حضرات. نسل جوان ایران پویاتر و داناتر از آن است که مانند پدرانش در دام جهان وطن های جمهوری خواه قلابی اسیر شود و نسل های بعد از خود را به نابودی بکشاند. امروز روز انتخاب است و مردمی که آرزوی بازگشت به سال 54 را می کشند و به خود لعنت می فرستند که چگونه با دست خود هر آنچه داشتند نابود کردند و نسل های بعد را نیز گرفتار،فریب اپوزیسیون سازی باند رفسنجانی در خارج از کشور را نخواهند خورد، قبول ندارید؟ کمی صبر کنید تا ببینید. فروپاشی جمهوری جهل و فساد نزدیک است و این فروپاشی از نقطه غیر قابل بازگشت گذشته است. روندی که قابل توقف نیست،
پاینده ایران

....ادامه....



فروپاشی رژیم فقاهتی

ایرانی
با درود خدمت دوستان
جناب آقای دکتر آبار
با قلم شیوای خود و به طور خلاصه، روند اتفاقات گردهمایی را ترسیم نمودید و به نقد کشیدید. درود بر شما. برای منی که در ایران زندگی می کنم، فروپاشی عنفریب جمهوری جهل و فساد به روشنی آفتاب است. تلقی غلط چپ های سابق و فعلی آن است که اصلاح طلبان (به بیان صحیح شما فرصت طلبان) در ایران دارای پایگاه احتماعی هستند بنابراین می شود از این پایگاه برای کسب قدرت استفاده کرد، اما زهی خیال باطل، نمونه عینی عدم مشروعیت اصلاح طلبان در ایران امروز، عدم واکنش مردم به فراخوان های راهیمایی سکوت و الله اکبر است که دیگر در ایران کسی برای اینگونه رفتار تره نیز خورد نمی کند. مردم از کلیت نظام گذشته اند و طالب نظامی هستند که در آن آزادی های برآمده از منشور جهانی حقوق بشر و دموکراسی و سکولاریزم نهادینه شده باشد. هر کس در مسیری غیر از این پای نهد و در جهت بند زدن به چینی شکسته نظام باشد، ره به جایی نخواهدبرد.
پاینده ایران
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  30    31    32    33    34    35    36    37    38    39    40  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites