رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم - حرف ما ایرانی آزاد و دمکرات است. پرسش: آیا حرف آنها هم همین است؟ *****
حال بیا و چانه بزن که در زمانی که ماده ۱۱ها را امضا کردید - منظور این نبود که، روزی از این سخنها (تجزیه و خود مختاری و و و) بر زبان بیاورید. آنوقت باید نسل آینده بنشینند و در مورد واژهها و جملاتی که ما امروز میبایستی تقاضای روشنگری میکردیم، با اینها در گیر شوند.
بنده با در نظر گرفتن تاریخچه گفتار، پندار و کردار مخصوصا ۳۴ سال اخیر طرفین مقابل، این خوشبینی و اطمینانی که شما به طرف مقابل دارید را ندارم، در نتیجه پای مادهای که میتواند از طرف آنها در آینده مورد بهره برداری برای تجزیه ایران قرار گیرد را نمیتوانیم امضا کنم. مگر اینکه مخصوصا ماده ۱۱ این منشور اصلاح و روشنتر شود.
خوشابحال آنانی که با اطمینان راحت و بدون پرسش و شفافیت خواهی در مورد واژهها و جملات بکار گرفته شده، مخصوصا در "ماده ۱۱" این منشور میتوانند (مادهای که "میگویند پیشنهادی است" اما حاضر به تغییر و یا حذف آن نیستند، و بجای آن به توجیه آن میپردازند) را امضا کنند.
بجای توجیه یک اشتباه بزرگ، میتوانستند این زمان را که برای توجیه اشتباه بکار میگیرند را برای سر و سامان دادن این منشور "پیشنهادی" بکار گیرند. اما بنظر میاید هدف همین بود که تابحال شده است، یا بهتر بگوییم نشده است...
در هر حال دموکراسی یعنی همین، قرار نیست از هفتاد و اندی میلیون ایرانی، همه امضا و پشتیبانی کنند، برخی هم باید قبل از پشتیبانی تفکر کنند و پرسش کنند که ابهامات بر طرف شود... این هم به سود "زندانیان سیاسی و برخی دیگر از فرهیختگان" است که از داخل ایران پیشنهاد اول این منشور را برای شما به خارج فرستادهاند، و هم به سود ما است که کمتر از شما آینده نگر هستیم... غیر از این است؟
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، حرف ما ایرانی آزاد و دمکرات است. پرسش: آیا حرف آنها هم همین است؟ *****
شاهزاده گرامی با خسته نباشید،
گفتید: "حرف ما اصلا مسئله سلطنت و سلطنت طلبی نیست، حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است." "میخواهم تنها پهلوی باشم که در ایران خاک میشود همین و بس!"
از اینکه یک بار دیگر محبت کرده و موضع ۳۴ سال گذشته "طرفداران نظام پادشاهی (با هر لقب و نامی که آنها را مینامند) برای هم میهنان روشن کردید، سپاسگزاریم. آرزوی همه ما طرفداران نظام پادشاهی همیشه همینها بوده و است که شما یک بار دیگر به آن اشاره کردید.
امیدواریم که طرفین مقابل هم روزی پس از گذشت ۳۴ سال موضع خود را در مورد آینده این میهن و ملت به همین شفافی روشن کنند.
و امیدواریم که هدف آنها هم "ایرانی دمکرات و آزاد" باشد، و امیدواریم که هدف آنها اول رسیدن به یک جمهوری که سپس تبدیل به یک چالش برای تجزیه ایران شود، نباشد.
ای کاش همه صداقت و نیت پاک و میهنپرستی شما را داشتند که ما نسبت به آنها خوش بین تر میبودیم.
" Past performance is the best predictor of future behavior "
اگر منظور منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد که یکی در مورد حقوق "ملت ها" است و دیگری در مورد حقوق "افراد و گروه ها" و اگر منظور حقوق افراد متعلق به اقوام باشد در چارچوب حقوق شهروندی، مشکلی نداریم.
اما اگر منظور و هدف فدرالیسم و حقوق سیاسی اقوام و حق تعیین سرنوشت برای اقوام باشد - مشکلات بسیاری با هم داریم.
اگر اینهائی که ما در ۵۷ دیدیم و در ۳۴ سال گذشته تجربه کردیم، بعلاوه، کشورهایی که از تجزیه ایران بالقوه پشتیبانی میکنند را مّد نظر داشته باشیم- بسیار راحت میتوانند روزی بگویند: "گر چه ما روزی بند ۲ و ۳ منشور (یا در آینده قانون اساسی نوین) را امضا کردیم اما امروز (۲ سال، ۵ سال، ۱۰ سال پس از این امضا) به دلایل مختلف بر طبق ماده ۱۱ها میخواهیم از ایران جدا شویم. ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
دورود خدمت ساسان بهمن آبادی گرامی،
چون این منشور شوای ملی پیشنهادی میباشد، من فقط گوشه کوچکی از آن را به نقد کشیدم، چون از حوصله خواننده بیرون خواهد رفت، اگر بخواهم موشکافی کاملی از آن بکنم. اشکالات زیاد میباشند ولی همانطور که نوشتهام منتظر منشور تصویت شده خواهم ماند. فراموش نکنید که نوده درصد منشور ملی را «اصل کُپی شده» نامیدهام. یعنی اینکه تقریبا با نود درصد آن موافق هستم اگر واژههای بکار رفته شده با هم هماهنگ شوند.
گروههای زیادی میخواستند که با ما همکاری کنند ولی اصولی را که ما به آن اعتقاد داریم، قبول نمیکردند. این چند اصل کوچک و با مفاهیمی ساده میباشند که عبارتند.
یک: ایران یک ملت و یک کشور است.
دو: تمامیت ارضی کشور غیر قابل مذاکره میباشد.
سه: حاکمیت ملی تقسیم شدنی نیست.
چهار: احترام گذاشتن به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن برای دوره گذر از جمهوریاسلامی و بعد از آن.
پنچم: ما شکل نظام آینده کشور را در پادشاهی بهترین گزینه موجود میدانیم.
همانطور که نوشته بودم خوشحال میشوم این گفتگو را با شما ادامه دهم. ما آزادی بیان را از کسی نمیگیریم (تا زمانیکه اخلاق سیاسی رعایت شود)، چون همین گفتگوهاست که ما را با لیبرال دموکراسی آشنا و عادت خواهد داد.
حزب در حال مشورتهای درونی خود میباشد و شورای مرکزی و رایزنان گرامی حزب در زمانیکه صلاح بدانند اعلامیهای را بیرون خواهند داد.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی
گل آقا
با تشکر از چاپ نظر اینجانب .
با احترام گل آقا ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
نمی دانم چرا اصرار عجیبی در انحراف مسیر گفتگو دارید؟ هیچ جای صحبتهای من اشاره به سرنگونی جمهوری اسلامی و عجله برای آن نداشته، در ضمن من نه سخنگوی شورای ملی ایران و نه وکیل مدافع آن هستم. نمی دانم از چه رو احساس کرده اید که نگران حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هستم؟ ذیل نوشتار آقای علی کشگر هم نوشته بودم که نه من به عنوان عضو یک حزب دیگر دلیلی برای دفاع از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) دارم و نه حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نیازی به دفاع از سوی فردی خارج از مجموعه خود ...
+ این همه گروه سیاسی در میان کنشگران سیاسی ایران وجود دارد که شما به هیچ یک نپیوسته اید. یکی از آنها هم شورای ملی ایران است. این همه تبلغ سوء و جار و جنجال عجیب می نماید!
منشور پیشنهادی شورای ملی از زمان انتشار تا همین لحظه هیچ تغییری نداشته و جنابعالی هر نقد و نظری داشته اید در نوشتار پیشینتان عنوان کرده اید. اینکه تصمیم گرفته اید هفته ای یکبار نیشی به پیکر یک نهاد سیاسی نوپا بزنید نه منصفانه است و نه منطقی و قطعا نه خیرخواهانه! همه عرض من همین است.
اگر مسأله صرفا نقد منشور پیشنهادی بود جنابعالی در نوشتار پیشین به آن پرداخته اید ولی از دیدگاههایی که ذیل همین نوشتار در پاسخ من بیان کرده اید پیداست عزم جزمی در ادامه این روند دارید. عرض من اینست که این اقدام دیگر نقد نیست و دلیلش قطعا بند 11 منشور نمی باشد. مشکل در جای دیگریست.
حال اینکه شما مایل به ادامه این روند هستید به خود جنابعالی مربوط است. از میان هزاران نفری که احتمالا با رویه ای شما موافق هستند تنها یک نفر – من – آنرا منطقی نمی بینم. در آغاز هم عرض کردم اگر صلاح نمی دانید دیدگاه مرا منتشر نفرمایید.
در ضمن همین که حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) تا کنون اظهار نظر رسمی حتی بصورت مخالفت و یا نقد در این باره نداشته می توان برخی مسایل را حدس زد که درستی و نادرستی آنها را شاید گذشت زمان کوتاهی مشخص کند.
پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
احمد مظاهري
تلاشي است صادقانه براي نجات ايران. بايستي با تمام توان از آن حمايت كرد. ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
شیر و خورشید و تاج
با درود بهمن زاهدی گرامی،
کاملا صحیح میفرمائید، من به نحوه اداره تارنمای حزب مشروطه کاملاً اعتقاد دارم. کاری مشکل را بسیار ساده کردهاید. چون مطلب را مهم دریافتم، هدف این بود که اطمینان پیدا کنم شما هم آن مطلب را دیدهاید. با سپاس از اینکه تا این حد دقت در کار بخرج میدهید. و سپاس فراوان از زحمات صادقانه و بی وقفه شما در راه روشنگری.
و چقدر با دقت دو نکته اساسی و قابل تامل از فرمایشات شاهزاده را در تیتر و خط اول این نشست و گفتمان آوردهاید.
با سپاس،
شیر و خورشید و تاج
-----------------------------
دورود بر شما،
سپاسگذارم و امیدوارم که اگر در آینده مطالب با ارزشی را پیدا کردید برایم از همین طریق ارسال کنید. لینک مطلب کافیست.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ساسان بهمن آبادی،
دوست گرامی ما سی و چهار سال است در حال مبارزه هستیم. هنوز برای سرنگونی جمهوریاسلامی وقت داریم، زیاد عجله نکنید. نیروهای مسلح اقوام ایرانی هم نمیتوانند یک شبه بر جمهوریاسلامی غلبه کنند.
علاقه دارم از دیدگاههای شما بیشتر آگاه شوم. هر چه شما بیشتر مینویسید، چشماندازهای جدیدی را برای من روشن میکنید.
یک: شورایی که معلوم نیست از چه افرادی تشکیل شدهاند برای من با شورای انقلاباسلامی خمینی فرقی ندارند. (سیاست اینکه مردم بدنبال این باشند که چه افرادی در پشت پرده هستند و از اصل قضیه عقب بمانند کمی قدیمی شده)
دو: مشکل آنان به خودشان تنها مربوط نیست. مشکل آنها را همگان حق دارند بدانند. سیاست را کمی مطالعه کنید. اینها میخواهند زمانی در ایران قدرت سیاسی را در دست خود بگیرند. (حداقل کمی آگاهی از دموکراسی داشتن بد نیست)
سه: از نوشته شما به این نتیجه رسیدم که یک سازمان و یا حزب سیاسی در حال زایش است. که فعلا در حال یارگیریست، تا بعدها بگوید ما هستیم! و شما امضا کنندگان ما را بدنیا آوردهاید.
چهار: در دموکراسی که شورایملی برای مردم میخواهد به ارمغان بیاورد، هر کسی فقط حق دارد یک بار نقدی بکند (نقی بزند). بعد باید ساکت بنشیند تا این شورا بارها حرفهایش را تکرار و تکرار کند. پوپولیسم شورای ملی!
پنچ: مشکلی هم پیدا نمیشود که اگر روزی «عدم تمرکز» با «فدارلیسم» یکی شود. اینها کلماتی بی معنی هستند.
فعلا به همین اکتفا میکنم!
دوست گرامی خواهش میکنم که بیشتر بنویسید تا بتوانیم با روحیه و سیاست این شورای ملی بیشتر آشنا شویم. ناراحت این حزب هم نباشید. بیشتر نگران ایرانمان باشید که فردا باز امام زمانی میخواهند بر آن حکومت کنند....
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت شیر و خورشید و تاج،
در رابطه با گفتگوهای شاهزاده، سامانه حزب همیشه سعی بر این دارد که بیشتر از سامانه خود ایشان گقتگوها و مصاحبهها را نقل کند تا مرجع مشخص باشد.
شما از قول سایت پارسدیلینیور و آن سایت از قول سایت شهروند نوشتهای را درج کرده، متن این نوشته هنوز در سایت شاهزاده دیده نمیشود. این شیوه خبر رسانی باعث میشود که دوباره مانند مصاحبه شاهزاده با مجله فوکوس مشکل برانگیز شود (در این رابطه احتمال کمی میرود). بهتر میبود که کمی صبر میکردید!
اگر هم میخواهید که این نوشته در قسمت دیگران درج شود لینک آن را برای من میفرستادید کافی بود. در حالیکه این نوشته را قبلا خوانده و در انتظار مرجع اصلی بودم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
http://www.irancpi.net/digran/matn_5761_0.html
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
جهت جلوگیری از شائبه سازی پافشارانه تکرار میکنم که رویه منطقی آنست که شما آنچه را که موافقید مطرح سازید و تبلیغ کنید. من کجا گفتم همه ساکت شوند؟ از دید جنابعالی رویه درست که به سرمنزل مقصود خواهد رسید رویه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) می باشد، بسیار خوب آنرا تبلیغ کنید. ضعفهای نهادهای سیاسی دیگر به خود آن مجموعه ها مربوط است. این همه نشتر زدن از چه روست؟
در ضمن جنابعالی یک بار انتقادات خود را نسبت به منشور پیشنهادی بصورتی که کاملا قابل نقد بود و جای انتقاد داشت مطرح کردید. اما به نظر می آید قصد ادامه دادن این روند را دارید که خیرخواهانه به نظر نمیرسد.
به هر روی همانگونه که حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) اندامان و هوادارانی دارد، دیگر نهادهای سیاسی هم اینچنین هستند، از جمله شورای ملی ایران. عرض من اینست که جنابعالی رویکردی را که برای کمک به ایران مناسب می دانید دنبال کنید و تبلیغ کنید، نه اینکه به جان گروه دیگری که رویکرد دیگری را مناسب می دانند پیاپی نق بزنید.
اگر صرفا مساله نپیوستن به شورا بود و یا صرفا بیان دلالیل عدم امضا کردن منشور پیشنهادی من شخصا واکنشی نشان نمی دادم، همانگونه که نسبت به نوشته شما در تاریخ 24 شهریور ماه و تاختن غیر منصفانه به شورا واکنشی نداشتم، اما شما عزم کرده اید که هر از گاهی نشتری به جان شورا و هموندانش بزنید و نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود.
خوشبختانه تا اینجای صحبت کاملا آشکار شد که مشکل بند 11 منشور نیست و مسأله در جای دیگریست. البته پیش از این تبادل نظر هم شخصا حدس زده بودم. اما جدا از اینکه مشکل شما با شورای ملی ایران چه هست، آزادانه منشور پیشنهادی را امضا نکرده اید. بسیار خوب، گروه دیگری هم آزادانه پذیرفته اند، حال کج و راست بودن بارشان به گردن خود آن گروه است. به بهانه کج بودن در ناکامی آنها نکوشید. همانگونه که برای آقای علی کشگر نوشتم مسایل حزب مشروطه به خود اندامانش مربوط است.
پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ساسان بهمن آبادی گرامی،
در سال 1357 کسی نقدی بر اسلامگرایان نکرد همه با هم وحدت کلمه داشتند و نگذاشتند که مخالفی روشنگری کند. امروز اگر نقدی بر این منشور نکنیم تکرار همان تاریخ خواهد بود. مطلقگرایی شما را متوجه نمیشوم. آیا میخواهید که همه ساکت شوند؟ جمهوریاسلامی همه صداها و نداها را ساکت کرده است.
بلندگوها امروز در دست آفتایی شدگان این منشور میباشد. ما (من) فقط همین رسانه را در دست داریم و با همین امکانات محدود به کار خود ادامه میدهیم.
تنها یک چیز برای من مهم میباشد و آن هم محافظت از شاهزاده و ایران است و پس! پنهانشدگان و آفتابیشدگان ارزش سیاسی آنچنانی ندارند (با ارزشهای انسانی آنان کاری ندارم)، چون تا دیروز عملکردی از خود نشان نداده بودند و در فردا هم با عملکردهای اشتباه امروزشان نشانی از آنها نخواهد ماند!
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
یزدان پرست
با درود
امیدوارم که به نقطه ایی برسیم که همه افراد نظرهای احزاب دیگه رو تحمل کنند.
فعلا که سلطنت طلبان در حال فرافکنی در فضای مجازی بر علیه حزب مشروطه ایران هستند و این حزب را ملزم به اطاعت از تمام اعمال و تصمیمات شاهزاده رضا پهلوی میدانند و فرمایشات ملوکانه میفرمایند که چون چنین نباشید باید نام مشروطه را از حزب بردارید! نوشتاری در همین زمینه به زودی خواهم نوشت
پاینده ایران ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
اگر به فرموده جنابعالی این بار کج به سرمنزل مقصود نخواهد رسید آنرا در کجی خود رها کنید و راه راست خود را در پیش بگیرید و تبلیغ کنید، نه اینکه هفته ای یکبار نشتری بر بارکج بزنید تا زودتر سرنگونش سازید!
نوشته اید دیگر کسی نمی تواند منشور پیشنهادی را نقد کند چون فورا مثل شما دادگاهی میشود. اولا کدام دادگاهی؟ دوما دیدگاه من درباره نق زدن های شما به جان شورا "سریع" نبوده. شما 24 شهریور ماه یک بار به منشور پیشنهادی تاخته اید و امروز بار دیگر. در صورتیکه من نسبت به نوشته 24 شهریور جنابعالی با اینکه به شدت جای نقد دارد واکنش نشان ندادم. اکنون هم بیان دیدگاهم تنها از آن روست که می بینم شما به عنوان مخالف منشور پیشنهادی طبیعتا آنرا امضا نکرده اید و بعد تصمیم گرفته اید هر از گاهی نقی به جان پیوستگان بزنید و این رویه معقول و منطقی نمی تواند باشد.
دیدگاه کلی من درباره شورای ملی نوشتار زیر است که نه بحثی از خودی و غیر خودی در آن رفته و نه یا با ما و یا دشمن ما و نه دادگاهی کردن کسی:
http://nejhadegan.blogspirit.com/archive/2012/09/20/just-iran.html
پاینده ایران
تهران - ساسان بهمن آبادی - عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
نوشته اید سرنوشت کشور را نمی توانید به منشور پیشنهادی واگذار کنید، مگر کسی چنین چیزی خواسته است؟ یک نهاد سیاسی شکل گرفته و یک تارنمای ساده برای آن راه اندازی شده است. این همه جار و جنجال برای چه؟ اینکه تنظیم کنندگان منشور چه می کنند به مجموعه پیوستگان شورا مربوط است. بجای پرداختن به این مسایل به شیوه ای که صحیح می دانید برای حزب محترم خود تبلیغ کنید نه اینکه علیه یک نهاد سیاسی نوپا سمپاشی کنید و پیوستگان شورای ملی ایران را در اشتباهات خود رها فرمایید!
جملات پایانی شما بخشی از دلایل این نق زدن های هفته ای یکبار را روشن میکند. سخن از اشخاص گفته اید؛ پس مساله بیش از آنکه محتوای منشور باشد مسایل شخصی است و همانگونه که در دیدگاههای پیشین حدس زده و نوشته بودم مسأله اینست که عمومی بودن فراخوان جایی برای تنگ نظری های خود محورانه باقی نمیگذارد. اگر تا کنون حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) منشور پیشنهادی را امضا نکرده، مشکل بند 11 نبوده است.
در ضمن هیچ جای صحبت من شائبه خودی و غیر خودی و با ما و دشمن ما را ایجاد نمیکند. همانگونه که عرض کردم به عنوان مخالف حق دارید نپیودید و اسلحه هم بر پیشانی جنابعالی برای پیوستن گذاشته نشده، همانگونه که شما به بسیاری تشکل های سیاسی دیگر نپیوسته اید. دیگر چه جای نق زدن های هفته ای یکبار؟ چنین رویکردی منطقا نمی تواند خیرخواهانه باشد.
همانگونه که فردی به نام آقای علی کشگر در نقد حزب مشروطه مطلبی با عنوان "واقعیت ها را هرچند ناخوشایند باید گفت" نوشته بود و هنوز دیدگاه من ذیل آن نوشته در همین تارنما باقیست که عرض کردم چنین انتقاداتی از سوی کسی که عضو این حزب نیست نمی تواند خیرخواهانه باشد!
ادامه ... ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
من جنابعالی را دادگاهی نکردم و اساسا در وضعیت خطیری که سرزمینم و مهمتر از سرزمینم، مردمان سرزمینم با آن روبرو هستند وقت برای تلف کردن نداریم ...
عرض من اینست که یک فراخوان عمومی صادر شده و هر که مایل بود به آن پاسخ مثبت میدهد و هر که نبود هم که هیچ. برای پیوستن اسلحه بر پیشانی
کسی گذاشته نشده. اگر جنابعالی با آن مشکلی دارید امضا نکنید، همانطور که تا کنون نکرده اید، دیگر این نق زدن های هفته ای یکبار به جان شورا از چه روست؟
این همه نهاد سیاسی توسط کنشگران سیاسی ایران شکل گرفته است، یکی از آنها هم شورای ملی، مشکلات و نواقص آن به خود هموندان و علاقمندانش مربوط است و اینکه آیا کاستی ها را می پذیرند و می توانند رفع کنند یا خیر هم باز به خود ایشان مربوط است. همانگونه که نواقس و کاستی های احتمالی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به خود اندامان و علاقمندانش مربوط است.
اگر کسی پیوسته حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نیست و اینجا و آنجا مدام به ضعفها و کاستی های آن اشاره می کند قطعا نیت خیرخواهانه ای ندارد. در مورد شورای ملی نیز درست همین گونه است.
همانگونه که حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) برای عضوگیری تبلیغاتی می کند، شورای ملی هم چنین می کند. شما بجای نق زدن به جان شورا برای عضو گیری در حزب محترم خودتان تبلیغ کنید. بجای ایراد گرفتن بر منشور پیشنهادی که به پیوستگانش مربوط است، منشور حزب محترم خودتان را تبلیغ کنید. مخاطبان آزاد هستند که به اختیار به حزب محترم شما بپیوندند و یا هر نهاد سیاسی دیگر از جمله شورای ملی ایران.
اگر جنابعالی براستی ابهام و پرسشی درباره شورای ملی داشتید آنرا از راه درست آن، یعنی مکاتبه با ایمیل منتشر شده مطرح میکردید. اما اینکه هفته ای یکبار به شورا نشتر میزنید محتملا حکایت دیگری دارد.
ادامه ... ....ادامه....
|
پس از هیاهو
زنگنه
دوست عزیز به گونه ای سخن می گوئید که انگار وقوع مشروطه در دوران بسیار مترقی در ایران اتفاق افتاده است. فراموش نکنید که انقلاب مشروطه نیز در دورانی اتفاق افتاد که ایران در دوران خان خانی به سر می برد و ملوک الطوایفی بر ایران حاکم بود. شما که می خواهید بیشتر از فدرالیسم بدانید بهتر است ابتدا در مورد مشروطه شکست خورده نیز مقداری مطالعه کنید. دوران مشروطه باور کنید که به گذشته تعلق دارد. ....ادامه....
|
چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی
گل آقا
خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است
بیشتر از 35 سال است که مشتی دزد؛ بیآبرو؛ خیانتکار مملکتی را که می توانست یکی از ثروتمند ترین ومرفه ترین کشور های دنیا باشد را با وعده های دروغ 1400 ساله با کمک نه فقط عوام بلکه کمک شما آقایان روشنفکران اشغال کردند و چکارها که نکردند و شما آقایان روشنفکران هم بجای تلافی اشتباهتان و روشنگری اصولی و علمی حرف هایی زدید که فقط خودتان معنی آنرا میفهمید نه مردم ساده دلی که شیخ روح الله و سید علی را نماینده امام زمان میدانند.
حالا هم که این مملکت ثروتمند بزودی از کره شمالی هم فقیر تر خواهد شد شما آقایان روشنفکران بجای شفاف سازی اصل مطلب در گیر بحث و جدل هستید که نوع حکومت آینده چگونه باشد.
تا در این مملک روشنگری نشود و ماهییت اصلی این دروغ های 1400 ساله برای مردم آشکار نشود چیزی تغییر نمیکند.
وای بحال ملک و ملتی که باسواد هایش مثل شما آقایان روشنفکران امیدش بآمریکا و ملت همیشه در صحنه آن امیدش بامام زمان باشد.
زیاد امیدی بچاپ این مطلب ندارم فقط میخواهم بدانم که چقدر بآن دموکراسی که از آن حرف میزنی اعتقاد دارید ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
درست است که پیشنهاد من حالت درون حزبی دارد، ولی هواداران حزب و دیگران هم باید بدانند که کجای این بار کج گذاشته شده و چرا این بار با این تفاصیل نخواهد توانست به منزل مقصود برسد.
ساسان گرامی، شما مرا بخاطر انتقادم به این منشور هم اکنون دادگاهی کردهاید. فکر نمیکنم دیگر کسی بتواند این منشور را نقد کند، چون سریع مثل من دادگاهی میشود. اگر این دموکراسی میباشد که تنظیم کنندگان این منشور در نظر دارند. من مخالف سر سخت آن خواهم شد.
خودی و غیرخودی، امضا کنندگان و کسانیکه امضا نمیکنند، یا با ما هستی و یا دشمن ما، همان بحث فاشیسمی میباشد که هم اکنون در ایران بر ما حکومت میکند. پس بیاید راه حلی که من پیشنهاد کردهام را به فال نیک بگیرید و قبول کنید که کمی میخواهم بسوی این منشور ناقص حرکت کنم و انتظار شفافیت بیشتری دارم که به هر دلیلی نمیخواهند که این شفافیت بوجود آید. مشکل من نیستم بلکه آنانی هستند (آفتابی شدگان) که نمیخواهند به هر دلیلی پاسخگوی این انتقادات باشند!
بعد از کُنگره این شورای پنهان شده، شفافیتی که من خواستار آن میباشم بوجود خواهد آمد و ابهامی دیگر وجود نخواهد داشت. در آن زمان تصمیمگیری سادهتر خواهد بود.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ساسان بهمن آبادی گرامی،
نقد موضوعی دال بر نق زدن نیست. سرنوشت کشورمان را نمیتوانیم به منشوری واگذار کنیم که تناقضات فراوانی در آن موجود است هر چند پیشنهادی! نمیدانم شما چگونه میخواهید اشکالات این منشور را بر طرف کنید؟ با «سکوت»، با «بله قربان» گفتن، یا چشم پوشی از مشکلات!
کسانیکه که این پیشنهاد را بیرون دادهاند امروز بجای اینکه به محتوای منشور بپردازند، تبلیغ میکنند، چون شاهزاده و شهبانو امضا کردهاند شما هم امضا کنید. این بدین معناست که حرف منطقی برای گفتن ندارد (محتوای این منشور را خودشان باور ندارد و گرنه چرا برای محتوای منشور تبلیغ نمیکنند؟) و تنها از محبوبیت شاهزاده و شهبانو میخواهند استفاده بکنند! به زبان سادهتر: با این تبلیغ میخواهند همان سلطنتطلبانی را بدور خود جمع کنند که شاهزاده سالهاست از آنان فرار میکند.
صحبت شما کاملا درست است "همبستگی یعنی همه با هم، نه اینکه همه با من؛ یعنی دست در دست هم نهیم، نه اینکه دست در دست من نهید!"
فعلا اعضای آفتابی شده این شورا میگویند اول امضا کنید بعد ببینم چه میشود، یعنی همان «همه با من» شما. این منطق درست نیست باید بدانیم که آیا اعضای که در طول یک سال نتوانستهاند به توافق برسند (منشور کاملی ارایه دهند) قابلیت این را دارند که تغییر رویه دهند و اصولا چه کسانی هستند. این پنهان بازی برای چیست؟ آیا نوه خمینی، رفسنجانی، سعید امامی و فلاحیان هم در این یک سال گذشته به تنظیم این منشور مشغول بودهاند؟ (مقصود من توهین به کسی نیست، سوالیست که همگان میکنند)
پایان قسمت اول ....ادامه....
|
«من»شورهای متوازی و اتحادهای متفرق
بهرام آبار
بیش ازبیست سال ازتلاش بی ثمر برای سرنگونی حکومت اسلامی میگذرد. انتشار بسی فراخوان ونشست های فراوان در اروپا وآمریکا، سعی در تشکیل کنگره، شورا و آلترناتیو، هرگزبه نتیجه مورد نظرومطلوب نرسیده ونخواهد رسید. زیرا فرهنگ قبیله ای اجازه نمیدهد. در یکماه گذشته دوفراخوان ودومنشور به نامهای "منشور شورای ملی" و دیگری به نام "منشور 91 " منتشر شده ودر آینده نزدیک " منشورنوع فیلادلفیائی" هم عرضه خواهد شد. موازی سازی مد روزاست ودست برداشتن ازخودخواهی، خود محوری، خود بزرگ بینی وبهم پیوستن وسعی دراصلاح کم وکاستی های یکدیگر کردن، قدم برداشتن با همدیگر، مد روز نیست وطرفداری ندارد. ....ادامه....
|
چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی
حق
آقای اسماعیل نوری علاء محترم، پرسش من از شما ؛چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی؛ نبود که بصورت عنوان این نوشتارتان گذاشتید! پرسش اصلی من از شما ؛ چرا سکولار دموکراسی و نه لیبرال دموکراسی؛ برای ایران بود! بنابراین، اگر قصدتان پاسخ به این پرسش من بود، عنوان این نوشتارتان باید در راستای تفاوتهایی که شما بین ؛سکولاردمکراسی؛ و ؛لیبرال دمکراسی؛ قائل هستید می بود و نه حذف ؛لیبرال دمکراسی؛ در عنوان این نوشتارتان و جایگزین کردنش با ؛تنها دمکراسی؛!
پرسشها درین ۳ سال پرسیده ام:-
۱. تفاوت بین ؛سکولاردمکراسی؛ شما با ؛لیبرال دمکراسی؛ چیست؟
۲. لیبرال دمکراسی بدون منشور جهانی حقوق بشر بی معناست. درون لیبرال دمکراسی کلیه مفاد این منشور نهفته است وگرنه لیبرال دمکراسی نامیده نمی شد! چگونه می توان در سکولاردمکراسی شما، این منشور را در ذاتش دید؟
۳. منشور جهانی حقوق بشر، سر تا پا سکولار و لیبرال دمکرات است. سکولاردمکراسی شما فقط شامل برخی مفاد این منشور می شوند که چین و شوروی سابق و کوبا هم می توانند مدعیان سکولاردمکراسی شما باشند چون نهاد دین و حکومت از هم جدا هستند و نمایندگان طبقه اکثریت هم مادام العمر در قدرت.
ضمنا یادتان رفت بگویید بنگلادش هم سکولاردمکرات بود که پس انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران، سکولاردمکراسی اش را کنار گذاشت و اسلامی شد! آیا لیبرال دمکراسی های غربی برای ایران که امثال من بدنبالش هستیم انقدر ناپایدار هستند و شامل بخشی و نه همه حقوق در منشور جهانی حقوق بشر!؟
آیا کشورهای مدل شما برای ایران آینده، مالزی و ترکیه و هند هستند، و نه ژاپن و کره جنوبی و سنگاپور و انگلیس و فرانسه و آلمان؟
اگر اینطورست، من برخلاف شما ملت ایران را بیشتر قابل مقایسه با ملل جهان آزاد غرب می دانم و نه هند و مالزی و ترکیه و بنگلادش. بدین منظور معتقدم باید همت را به بلندی شایستگی ملت ایران گرفت و نظامی لیبرال دمکرات در ایران برقرار کرد.
مهم: پرسش اصلی من از شما تفاوت بین ؛سکولاردمکراسی؛ و ؛لیبرال دمکراسی؛ است.
با سپاس ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
درباره دو نوشته جنابعالی در تاختن به شورای ملی همان پاراگراف نخستین دیدگاهم را بسنده می دانم و دلیلی برای نقد سطر به سطر نمی بینم و رویهم رفته بنا هم نداشتم چنین کنم، همانگونه که به نوشته پیشین شما واکنشی نشان ندادم، و در پی آن بودم که در نامه ای خطاب به دبیرکل محترم حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) جناب فؤاد پاشایی به رویکرد حزب نسبت به شورای ملی – و نه رویکرد شخص جنابعالی – بپردازم. تنظیم این نامه را هم موکول کرده ام برای پس از گفتگوی سه شنبه آینده شاهزاده در برنامه افق.
این دیدگاه را هم بدین خاطر پای نوشته جنابعالی درج کردم که گمان میکنم نوشته شما صرفا بعنوان یک پیشنهاد درون حزبی برای مسئولان و اندامان حزب نیست، اگر چنین بود شاید اصلا بصورت عمومی منتشر نمی کردید و نیز از آغاز بعنوان پیشنهاد مطرح می کردید، اما شما در یک نوشتار با هشت پاراگراف، تنها سه سطر پایانی را بصورت پیشنهاد برای حزب محترمتان مطرح کرده اید ... به هر روی اگر روی سخن شما تنها اندامان حزبی هستند و لزومی برای انتشار دیدگاه من نمی بینید، آنرا منتشر نفرمایید.
پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
در ضمن پیوستن به چنین شورایی به منزله آن نیست که کسی حق خروج و جدایی از آنرا ندارد، همانگونه که چهار تن از اندامان حزب مشروطه از آن جدا شدند و کسی هم اعدام نشد! پس باز هم به این نتیجه میرسیم که چنین نق زدنهایی آنهم بصورت مکرر و مسلسل وار نمی تواند ناشی از نیست خیرخواهانه ای باشد و دلایل دیگری دارد که به آن دلایل در دو نوشته اخیر جنابعالی در تاختن غیر منصفانه بر شورای ملی اشاره ای نشده است!
گمان میکنم مسأله پیوستن یا نپیوستن حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به شورای ملی در حطیه تصمیم گیری شورای مرکزی و یا دبیرکل حزب باشد و نه جنابعالی، بنابراین اگر مسئولان حزب تا کنون چنین تصمیمی نگرفته اند قطعا دلایل دیگری دارند و موضوع بگونه ای بوده است که نه واکنشی به آن نشان داده اند و نه دلایل خود را مطرح کرده اند؛ حال اینکه چرا جنابعالی هفته ای یکبار نق به جان شورا میزنید مسآله دیگری می تواند باشد!
باز از آنجا که آنقدر که نق به جان شورای ملی زده می شود واکنشی به منشور 91 نشان داده نمی شود حاکی از آن است که درد در جای دیگریست و نه در بند 11 منشور پیشنهادی!
همبستگی یعنی همه با هم، نه اینکه همه با من؛ یعنی دست در دست هم نهیم، نه اینکه دست در دست من نهید!
درضمن فعلا بحث همکاری با شورای ملی مطرح نیست، مسأله شکل گیری و برپایی شوراست!
پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
من نمی دانم این همه نق زدن به جان منشور پیشنهادی شورای ملی چه منطقی می تواند داشته باشد، اما احتمالا نیت خیرخواهانه ای در آن نیست. برای امضای منشور پیشنهادی یک فراخوان عمومی داده شده – و نه فراخوان خصوصی – و طبیعتا هر فرد یا گروهی که مایل بود می پیوندد و هر که مایل نبود نمی پیوندد؛ اسلحه بر پیشانی کسی گذاشته نشده! پس دیگر جایی برای آن نمی ماند که کسی نپیوندد و مدام نق هم بزند!
اما اینکه منشور پینشنهادی ضعف یا ایرادی داشته باشد عجیب نیست، هر منشور دیگری هم پیشنهاد یا حتی تدوین قطعی می شد قطعا برخی به بهانه های گوناگونی دستاویزی برای نق زدن پیدا می کردند؛ به ویژه هنگامیکه پیشاپیش تصمیمی برای نق زدن گرفته شده باشد و تنها به دنبال بهانه بود!
اما برای برطرف کردن ضعفها و ایرادات احتمالی ایده مناسبی در پیش گرفته شده تا پس از تشکیل نخستین مجمع عمومی، در یک فرآیند "دموکراتیک" دیدگاههای تکمیلی و اصلاحی مطرح و در صورت موافقت بیشینه تصویب شود. البته در یک فرآیند دموکراتیک؛ به این معنا که ممکن است پیشنهاد فرد یا گروهی مورد پذیرش بیشینه واقع نشود و تصویب نگردد. برای روشن تر شدن جنابعالی و دیگر اندامان حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به دیدگاههای چهار تن از اندامان به تازگی جدا شده از آن حزب اشاره میکنم که مورد پذیرش بیشینه حزب نبود.
به نظر می آید آنچه که موجبات دردمندی برخی را درباره شورای ملی فراهم آورده، همین عمومی بودن فراخوان و نه خصوصی بودن آن می باشد. در یک فراخوان عمومی، از شاهزاده تا دکتر خسرو اکمل (رایزن حزب مشروطه ایران) و هر شهروند دیگری از از امکان حضور در شورای ملی برخوردار می باشد و دیگر جایی برای نگاههای تنگ نظرانه و خودمحورانه نمی ماند!
پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی
بهرام آبار
آنچه که بجای آوردنش برای احرازآزادی ودمکراسی پیشنیازی لازم، غیرقابل انکار وبسیار ضروریست، سکولاربودن است. هرکسی میتواند دم از آزادی ودمکراسی بزند. حاکمان حکومت اسلامی هم بانگ آزادی ودمکراسی درنظام فقاهتی را سر داه اند ومیخواهند به جهانیان راه ورسم آزادی ودمکراسی را بیاموزند. نيازبه ساختن ترکيبی از اين دو«سکولار دموکراسی» و يا «سکولار دموکرات»، که لازم وملزومند تاکید وتائیدیست که پیشنیاز لازم وغیرقابل انکار "سکولاربودن" برای آزادی ودمکراسی برآورده شده است. منظور کلی از سکولاریسم، ممانعت از دخالت دین در امور وقوانین جامعه بوده که میباید ازطرف تک تک افراد (دین داران) جامعه رعایت واجراء شود تاکه آزادی ودمکراسی به شکوفائی دست یابد. استفاده ازسکولاریسم پس از قرون وسطی، در اروپا برای احراز آزادی ودموکراسی، برپایه خرد مدارى، دانشگرايى، مرسوم شد که آرام آرام در جامعه اروپائی مورد استقبال عمومی قرارگرفت. ازآن ببعد این تفکرقویا دراروپا به مورد اجرا د ر آمد وبمروربه ممانعت از دخالت دین در امور وقوانین اساسی کشورهای اروپائی مرسوم گشت وعاقبت به عدم دخالت دین درامورحکومتی وکشوری مبدل شد. سکولاریسم چنین عنوان میکند: که دانش ودانستنیها سکولارند و با روشنائی ذهنی و وسعت دیدگاه پدیدار میشوند. روشنائی ذهنی ورسیدن به رستگاری بطور سکولار ممکن ومقدوراست. سکولاریسم قلمرویست برای خردمندی، معرفت، عقلانیت، ارزشها و کنشهائیکه از نفوذ دین ومذهب مصون میمانند. نقطه مقابل سکولار، خرافه گراست که ازارتباطی مستقیم به دین ومذهب برخوردارمیباشد. بنابراین سکولار تغییرات اجتماعی در زمینهٔ خرد گرایی و پیشرفت علم و دانش در مقابل خرافه گرائی، مجموعه باورهائی که از نادانی، ترس ازناشناخته ها، درک نادرست ازرابطه علت ومعلول وباورداشتن به سحروجادویاجن وپری ناشی میگردد. ازاینروافراد خرافی گرا ازتفکرمنطقی وعقلانی کاملا بی بهره اند. "ماکس وبر" جامعه شناس بسیار توانای آلمانی آنرا (سکولار) "بهترین راه برای توهم زدایی از جهان" نامیده است. ....ادامه....
|
«من»شورهای متوازی و اتحادهای متفرق
حق
با درود خانم بقراط گرامی، ارائه کنندگان و سخنگویان منشورها باید تسلط کامل به جزئیات محتوای منشورها داشته باشند، و با خوشرویی، صداقت، صراحت و شفافیت در رفع ابهامات بکوشند تا اعتماد ملی را بخود جلب کنند. برای بسیاری از ما مردم عادی همانقدر لیست امضاء کنندگان مهمست که ارائه دهندگان این منشورها. نقد و بررسی این منشورها بوسیله کارشناسان حرفه ای در زمینه های سیاسی و حقوقی و ژورنالیستها هم مهمند تا با روشنگریهای خود، بما مردم در تصمیم گیری مان کمک کنند. تجربه من از سخنگویان و منتقدین سرشناس ایندو منشور بسیار نومید کننده بوده است. شاید استخدام چند کارشناس و مشاور روابط عمومی بوسیله حاملان این منشورها کمکی باشد!
خانم بفراط گرامی، امضاء شما، بهرام مشیری، ناصر انقطاع، پرویز دستمالچی، بابک امیر خسروی، محمد امینی و بسیارانی از سرشناسان را در لیست امضاء کنندگان این منشورها ندیده ام (اگر اشتباه می کنم، لطفا آگاهم کنید). نام شاهین فاطمی را در منشور ۹۱ دیدم، البته اگر این همان پروفسور شاهین فاطمی باشد! ۱۵ سالست که من برنامه های رادیو صدای ایران و تلویزیون هایی مثل پارس و مقالات شما و دیگران را دنبال کرده ام. انتظارم از شماها، مثل بسیاری از دیگر از مخاطبان تان، دیدن امضاء هایتان در این منشورها بود تا اعتمادمان نسبت به این حرکتها بیشتر شود. همه می دانیم خطر نابودی ایران و ملت ایران جدی است ولی ما مردم سربازانی هستیم بدون ژنرالهایی که به همان اندازه که با ما حرف می زنند، کارهای عملی و مشترک بکنند. انقدر چوب امثال محمد خاتمی و هخا و سردار مدحی و کنفرانس های پشت پرده و مشکوک در این سالها خورده ایم که از ریسمان سیاه و سفید می ترسیم؛ حق هم داریم. سردرگمی مردم به انفعال سیاسی می انجامد. شاید امضاء شما و دیگر سرآمدان و بهبود نحوه عمل حاملان منشورها کمی در جلب اعتماد ملی به این حرکتها موثر افتد! اینبار اگر نتیجه کار بد باشد، نتیجه ای که من به آن خواهم رسید اینست که امثال مشیری و محمد امینی و و و به آنچه داشته و دارند راضیند مثلا شهرت! با سپاس ....ادامه....
|
«شرق»بندان، «چشمبندان» و «هاشمی بندان» در هفته دفاع مقدس
آخوند کش
وقتیکه آخوند از سایه خودش ترس داره شلوارش را خراب می کنه. جشن آخوند کشی نزدیک است. رفسنجانی را هم اگر اعدام کنند باز جنایت کار اصلی خامنه ای جنایتکار است.
مرگ بر دیکتاتور
مرگ بر اصل ولایت خران
مرگ بر جمهوری اسلامی
مرگ بر آخوند
----------------------
دورود بر شما،
ما بر پایه اصولی که پذیرفتهایم با کشتار و اعدام مخالف هستیم. دادگاهی کردن کسانیکه به ایران و مردم ایران پشت کردهاند و به نام اسلام جنایت کردهاند یکی از اهداف اصلی ما بعد از گذر از جمهوریاسلامی میباشد. ولی اجازه نخواهیم داد حتا به شخص خامنهای بدون حکم دادگاهی آزاد و مردمی صدمهای برسد. با خشونت به دموکراسی نخواهیم رسید. فکر انتقامجویی کورکورانه را از همین اکنون از خود دور کنید.
ولی با جمله اول شما موافقت کامل دارم!
ارادتمند
بهمن زاهدی ....ادامه....
|
حق
درود بر شیر و خورشید و تاج، بهمن زاهدی و ایرانی گرامی،
درود بر هر میهنپرست ایرانی که به این صفحه سر می زند و برای نجات ایران از شر حمله نظامی احتمالی و شر جمهوری اسلامی بدنبال بهترین راهها می گردد؛ راههایی که ذره ای منافع ملی ایران را نابود نکند. ولی اول باید معنای ؛منافع ملی؛ را فهمید و من فکر می کنم که این خود هنوز برای بسیاری از ایرانیان معمایی است؛ معمایی که تاکنون بسود سیاست بازان ایرانی! و بیگانگان بوده است. من وقتی جلای وطن کردم می خواستم بدانم راز موفقیت کشورها و ملل غربی از یکسو، و راز شکست ایران و ملت ایران از سوی دیگر چیست؟ می دیدم انگلیسیها در بحثهای سیاسی رادیو و تلویزیونی به ؛منافع ملی؛ خیلی رجوع می کنند. در بسیاری موارد می دیدم که بحثها بر سر این بود که کدامین راهها بهتر و بیشتر منافع ملی شان را تامین می کند. در سیاست همه چیز با معیار منافع ملی شان می سنجیدند تا تشخیص دهند که بهترین تصمیمات برای تامین منافع ملی شان چیست!
وقتی ؛منشور پیشنهادی؛ کمیته تشکیل شورای ملی اعلام شد دیدم که ما چه راه درازی در پیش داریم تا به سطح درک یک انگلیسی معمولی برسیم چه برسد به بالاتر از او! هیچ شهروند انگلیسی منافع ملی ای که موجودیتش به آن وابسته است را هرگز ؛پیشنهاد؛ نمی کند؛ منافعی مثل تمامیت ارضی اش را، یا یک کشور و یک ملت و یک ملیت بودنش را!
عبدالستار دوشوکی در مقاله اخیرش نوشته؛ منشور پیشنهادی برای تشکیل شورای ملی وحی مُنزل نیست بلکه مجموعه ای از باورها و پیشنهادات جمعی از هموطنان است برای بقیه هموطنان جهت غور و بررسی ـ نه چیزی کم ارزشتر از این و نه چیز بالاتر از آن! ؛
اما جناب دوشوکی، برای من لامذهب، دو اصل تمامیت ارضی ایران، و ایران یک کشور و یک ملت و یک ملیت از وحی منزل هم بالاترند! ایندو اصل جانمایه منافع ملی ایران اند و موجودیت ایران به ایندو اصل وابسته! چگونه می توان موجودیت ایران و ایرانی را ؛پیشنهاد؛ کرد، به مذاکره گذاشت، و قابل داد و ستد قلمداد کرد!؟ من خود را از یک انگلیسی معمولی کمترنمی دانم! ....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان.
بهمن خان گرامی، مطلب بسیار درستی را اشاره فرمودید. بهتر است تا تشکیل آن شورای آینده صبر کرد و پس از شفاف شدن اعضای اصلی و بیان و تعریف معنای واژه هایی که به کار می برند، تصمیم گرفت. پرنسیپ حزب مشروطه ایران به درستی در اسناد آن تدوین شده است و علی القاعده باید چیزی را بپذیرد که بر آن منطبق باشد و الا تلاش سالیان از بین می رود. در ارتباط با تاثیر گذاری صفحه نظرات، یکبار در پاسخ به کاوه نازنینم که جایش اینجا خالی است و بسیار دلتنگ اویم، نوشتم که تاثیرات گفتکوهای این صفحه را دست کم نگیرد. من واکنش به بحث های این صفحه را در سایت ها مختلف اعم از اصلاح طلب، چپ و ...، در این مدتی که در خدمت شما بوده ام روزانه بررسی کرده ام و در زمان مناسب نتایج آنرا در اختیار شما قرار خواهم داد. شاید باورش آسان نباشد، اما به فاصله چند روز من حتی مطالبی را در واکنش به مسائل مطرح شده در کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران، در روزنامه های داخلی ایران دیده ام. مثلا مطلبی را که ما اینجا مطرح کرده ایم، غیر مستقیم مورد تحلیل برخی از روزنامه ها و مجلات قرار گرفته است که بنده این ها را آرشیو کرده ام و مجموعه جالبی شده است. امیدوارم روزی بتوانیم آنرا منتشر کنیم. درضمن، بهمن خان عزیزم، در طی این سال های سیاه، همواره نگران نیروهای ملی ایران بوده ام و سلامتی آنها را برای مبارزه در راه ایرانمان آرزو داشته ام. با شما نیز که به جز هم سنگری، رابطه دوستی نیز برقرار است، ایران آینده نیازمند وطنپرستان و دانایانی چون شماست. البته من نیز مانند شما معتقدم که ؛چو ایران نباشد، تن من مباد؛.
پاینده ایران ....ادامه....
|
شیر و خورشید و تاج
بهمن زاهدی گرامی،
با شما موافقیم. در ضمن برنامه سه شنبه ۲۵ سپتامبر "یاران" و مصاحبه علیرضا میبدی با بانو گلستان و آقایان پیرزاده و شایان و نژاد را دیدیم. و به این نتیجه رسیدیم که بهترین کار برای بنده و فامیل و دوستانم این است که در کار این شورا و پشتیبانان این شورا دخالت نکنیم.
زیرا بقدری مغلطه و سفسطه بکار میگیرند که جا برای بحث دموکراتیک و مفید نمیماند. ما میگوییم داریم در مورد ساختار ایران امروز صحبت میکنیم، اینها برای ما مدل آلمان و آمریکا و سویس را مثال میاورند.
که آن کشورها نه از دید تاریخی، نه از دید جغرافیا، نه از دید همسایگان، نه از دید اقتصادی، نه از دید سیاسی، نه از دید مذهبی، نه از دید بافت اجتماعی، نه از دید نفوذ کشورهای خارجی، نه از دید نفوذ شرکتهای نفتی و و و هیچ نوع قابل مقایسه با حال و روز ایران ما نیست... مثل این میماند که آمریکا یا آلمان یا سویس فردا اعلام کنند که ما میخواهیم از فردا تبدیل به یک نوع حکومت اسلامی شویم... همانقدر که آن خنده آور خواهد بود، این تشبیه ایران امروز به آلمان و سویس و آمریکا هم با این همه مشکلات جدی سیاسی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی و فرهنگی و و و در کشور ما، مضحک است.
تازه کشورهایی چون کانادا و انگلیس با دموکراسیهای تثبیت شده هنوز هم با مشکلات خود مختاری دست و پنجه نرم میکنند - حتی با اینکه از دور بنظر میرسد این مشکلات در آن کشورها حل شده... آنوقت وای به احوال ما که هنوز اول راه این دموکراسی هم نیستیم.
مهم برای ما میهن است و سربلندی ملت در فردای پس از رژیم اسلامی. بیش از این در حال حاضر حرف و سخنی در مورد این منشور نداریم.
ما این بحث را در همین جا به این صورت تمام میکنیم. آنهایی که این منشور را امضا کردهاند، این حق آنها بوده است. و آن دسته هم که به هیچ وجه چنین منشوری را امضا نخواهند کرد. حق دموکراتیک آنها است که از آن پشتیبانی نکنند.
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ایرانی عزیزم،
این رژیم فکر نمیکنم بتواند مردم را مانند سی و چهار سال گذشته گمراه نگه دارد با اینکه تمامی رسانههای داخلی و کلی از رسانههای خارج از کشور را تحت کُنترل خود در آورده است.
نمایشنامههای جمهوریاسلامی چون تکراری هستند توجه مردم را نمیتواند به خود جلب کند. میزان آگاهی مردم در داخل از کشور خیلی بیشتر از آگاهیهای ایرانیان خارج از کشور شده. نشانههای نارضایتیها را شما خوب برشمردهاید، مردم فراموش نکردهاند که دشمن اصلی ایران خود جمهوریاسلامی میباشد.
وقتکشی باز هم همانطور که بیان کردهاید از شگردهای میباشد که آخوندها به آن تسلت کامل دارند ولی بمرور زمان حتا غرب هم به این شگرد آخوندی پی برده است.
اصلاحطلبان جمهوری اسلامی برگهای سوختهای هستند که مردم به آنان اعتماد دوبارهای نخواهند کرد.
مردم را باید بیشتر از پیش آگاه کنیم و شبکههای اجتماعی (فرهنگی) که قابل ردیابی نباشند را گسترش دهیم.
نگران من نباشید، ارزش جان من بیشتر از هیچ ایرانی دیگری نیست. اگر هم دولت آلمان خواست من را از بین ببرد امیدوارم که به خاطر معامله بازرگانی باشد که به نفع مردم ایران تمام شود و نه نفع عوامل جمهوریاسلامی و فاشیستهای آلمانی.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت کامنتنویسان گرامی،
امروز بعد از گوش کردن به برنامه یاران متوجه شدم که این قسمت نظرات ما چگونه با حساسیت کامل از طرف اعضای شورای ملی دنبال میشود.
تعریف واژهها و مفاهیم آنان و همچنین مواردی که دوستان به آن اشاره میکنند و پاسخهای که ما بین صحبتها به آن اشاره میشود، نشان میدهد که ما در این مکان زمان خود را تلف نکرده و خوانندگان زیادی داریم (البته باید بگویم که این صفحه بعضی روزها بیشتر از مقالات داخل سامانه بیننده دارد).
اکنون فشار اصلی بر این حزب میباشد تا شورای مرکزی پای این فراخوان را امضا کند.
برای ما ارزشهای تعریف شده و اصولی که برای پاسداری از آن ارزشها برشمردهایم اهمیت زیادی دارد. ارزشهای ما پیشنهادی نیستند بلکه ما به آنان اعتقاد داریم. این ارزشهای در گفتگوهای سیاسی برای ما قابل معامله نیستند.
به نظر من باید حزب صبر کند (این نظر شخصی من میباشد) تا این ضیافتی که میخواهند انجام دهند برقرار شود و بعد از اینکه ارزشها و اصول اولیه که این شورا میخواهد به تصویب برساند کامل شده و از صورت پیشنهادی به صورت تائید شده برسد. اینکه ما دوباره برای تعیین ارزشهای خود با این شورا به گفتگو بنشینیم اتلاف وقت خواهد بود، چون ارزشهای ما در این هیچده سال گذشته هم تعریف شدهاند و هم به تصویب اعضا در کنگرههای حزب رسیدهاند.
اینک وظیفه این اعضای شورای ملی میباشد که ارزشهای خود را به تعریف برساند. ما در هم فکری و همیاری دریغ نخواهیم کرد ولی امروز پای این پیشنهاد به تصویب نرسیده را نمیتوانیم امضا کنیم چون با ارزشهای و اصول منشور در تناقض قرار میگیریم. به نظر من این شورای ملی باید برای واژههای بکار برده تعاریف مشخص و شفافی را زمینه منشور خود بکند تا کسی نتواند تفسیر دیگری از آن را به مردم ارایه دهد.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
ایرانی
بهمن خان زاهدی گرامی، با درود
امسال سال آخر دولت فعلی است و جمهوری جهل و فساد تنها دو راه در پیش رو دارد. یا با حذف پست تشریفاتی ریاست جمهوری اصولا انتخاباتی برگزار نکند و یا با ایجاد مظلوم نمایی برای عنصری مانند رفسنجانی و یا امثالهم، نمایش دیگری به راه انداخته و مردم را گمراه کند. در این شرایط همانطور که فرمودید، باید به این آگاهی دامن زد که مشکل، کلیت نظام است و ربطی به جابجایی خادمان آن ندارد. به هر حال تحولات و موقعیت های زیادی در زمان انتخابات در پیش روست که باید از آن نهایت استفاده را برد. همجنین فشارهای اقتصادی بوجود آمده، طبقات متوسط به پایین جامعه را به تحرک انداخته است و کم کم دامنه اعتراضات از درون اتوبوس و تاکسی، به دشنام به صدر تا ذیل نظام،گسترش یافته است. تقریبا تلفن عمومی را در شهر نمی توانی بیابی که درون آن جمله مرگ بر خامنه ای نوشته نشده باشد هر چند هر روز توسط عناصر حزب الله پاک شود، فردا دوباره نوشته می شود. مردم آنچنان تحت فشار هستند که تنش های اجتماعی به اوج خود رسیده است و مردم عصبی، خسته و سردرگمند. در این شرایط خامنه ای تنها به دنبال خرید وقت است تا با علم کردن اپوزیسیونی قلابی، دوم خرداد دیگری به راه اندازد. ما در ایران تا می توانیم این موضوع را افشاء می کنیم و به هر آنکس که می شود زنهار باش می دهیم. شروع اعتراضات را می شود محتمل و زود تصور کرد و به نظر می رسد حلقه مفقوده ارتباطات عمودی، افقی و گسترده اپوزیسیون ملی با داخل کشور، همچنان بزرگترین نقطه ضعفی است که باید برای آن چاره ای اندیشید. در طول تاریخ، ایرانمان را با جانمان نگاه داشته ایم و اینبار نیز چنین خواهیم کرد. بهمن خان گرامی، مراقب خود باشید تا لحظه رهایی که دور نیست. ما هم در ایران مشغول افشای سناریوهای اطلاح طلبان و رفسنجانی، هستیم البته با این رسوایی که برای آقایان در آن فراخوان الله اکبر آخر پیش آمد، روشن شد که مردم ایران از اصلاح طلبان گذشته اند، که از ابتدا این قوم تنها وسیله بیان مخالفت مردم با حکومت بودند و بس.
پاینده ایران ....ادامه....
|
گناه نابخشودنی = رهبرم کردی خری دیگر نمیبخشم ترا
irankhah
امان از ابومسلم و ابو مسلم ها ...!!
ابو مسلم خراسانی که خلافت امویان را بر انداخت و عباسیان را بجای شان نشاند در نوزده سالگی به فرمان ابراهیم امام زمام امور خراسان بزرگ را بدست گرفت . او هنگامیکه به دستور منصور دومین خلیفه عباسی بقتل رسید فقط 36 سال داشت . ابومسلم در هفده سالی که بر خر مراد سوار بود بین سیصد تا ششصد هزار نفر از ایرانیان مخالف خود را کشت ....
- لابد اگر عمری به درازای عمر امام خمینی -لعنت الله علیه - میداشت دستکم یکی دو میلیون نفر را به دیار نیستی میفرستاد ..!!!
http://gilehmards.blogspot.de/2012/09/blog-post_4829.html ....ادامه....
|
گناه نابخشودنی = رهبرم کردی خری دیگر نمیبخشم ترا
گل آقا
همیشه هر وقت صحبت مبارزات ایرانیان میشود میرویم سراغ آقای ابو مسلم خراسانی .
لطفا برای طرفداران خودتان بیشتر در مورد ایشان توضیع بدهید .
بفرمایید که شاهکار ایشان قیام بر علیه امویان و تقدیم حکومت ایران به عباسیان بود چون عقیده داشتند که حاکم باید کسی از اعقاب محمد باشد . این کجایش به ایران و ایرانی مربوط میشود ؟ ....ادامه....
|