راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
خوب، به سلامتی گویا مشکل عدم آشنایی با کمیته موقت برطرف شد و مشکل تنها اینست که تعداد سازمانهای سیاسی از تعداد افراد بیشترند. اگر اجازه بدهند و چوب لای چرخشان نگذارند و مثل آقای پاشایی برایشان آرزوی موفقیت کنند، اینها تنها می خواهند مجمع عمومی را برگزار کنند و خوشبختانه شمار امضا کنندگان منشور پیشنهادی - تا همین جای کار - از شما همه سازمانهای سیاسی ایران بیشترند. با برپایی موفقیت آمیز شورای ملی، همانگونه که آقای پاشایی آروزی موفقیت کردند، این مسأله هم برطرف می شود. برگزاری یک مجمع عمومی نیاز به افراد پر شماری ندارد. قرار نیست از میدان فوزیه تا میدان شهیاد راهپیمایی و تجمع صورت بگیرد، قرار است تنها یک گروه داوطلب مجمع عمومی را برگزار کنند.
گمان نمی کنم ملتی دچار مصائب ما شده باشد و جلای وطن کردگان و تبعید شدگانش توانسته باشند در حد همین احزاب و تشکلهای سیاسی که ایرانیان بیرون از کشور برپا کرده اند، تأسیس کنند.
اتفاقا در آن جلسه پالتاک که اشاره کردم، آن عضو حزب محترم شما اعتراض داشت که مثلا شاخه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در یکی از کشورهای اروپایی تنها خود آن فرد، همسرش و فرزند خردسالش می باشند که شخصا چنین انتقادی را نه به حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و نه به کمیته موقت شورای ملی ایران و ... وارد ندانستم.
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
با دورود،
چندین سال پیش میگفتند که دو نفر در یک کافه تریا در شهر پاریس سازمانی سیاسی را تاسیس کردند. که فقط همان دو نفر عضو را داشت. بعد از چندی بدلیل اختلافات داخلی، آن سازمان انشعاب میکند و تبدیل به دو سازمان سیاسی میشوند. هر کدام از آن سازمانها هم بدلیل اختلافات داخلی باز به دو شاخه انشعاب میکنند و میشوند چهار سازمان سیاسی! وقتی چهار سازمان سیاسی از فقط دو نفر تشکیل شده بوده چگونه چهار سازمان سیاسی میشوند؟ این مشکلیست حل نشدنی!
نگاهی به اعضای کمیته موقت:
جبهه آزادیخواهان مردم ایران، جبهه متحد بلوچستان ایران، جنبش آذربایجان، جنبش بختیاری (حزب اتحاد بختیاری و لرستان – شورای عالی عشایر جنبش بختیاری)، جنبش کوروش، حزب پان ایرانیست (برون مرز)، سازمان دمکراتیک یارسان، طرفداران آقای کاظمینی بروجردی، کارزار ائتلاف ایرانیان و سوری ها برای محاکمه خامنه ایی، کمپین سفارت سبز، کنگره دموکراسی خواهان سبز ایران، نهاد مردمی، وبلاگ نویسان مستقل
من فکر میکنم طبق نوشته بالا تعداد سازمانهای سیاسی از تعداد نفرات اعضای کمیته موقت بیشتر باشد. چون نه سایت اینرنتی دارند و نه مشخص است که کجا فعالیت میکنند. بهترین همان اولین است « جبهه آزادیخواهان مردم ایران» چون اکثر گروههای دیگر زیر دست این اولین کار میکنند و حتا نیروهای مسلح هم دارد.
http://iranpff.com/?page_id=10
فکر میکردم شوخی میفرمائید، ولی مسئله کمی جدیتر از آنست که فکر میکردم!
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
مابین استبداد و دموکراسی هم جمهوری وجود دارد و هم پادشاهی
کامبیز نهضت
کاملا با نظر جنابعالی کاملا موافقم و اصل سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است که هر جمهوری بودنش و هم بر سر اسلامی بودنش حرفهاست و بعد از آن استقرار حکومتی مبتنی بر دموکراسی حال جنس این حکومت با انتخاب مردم خواهد بود فقط این نکته قابل بحث است که حکومت آتی باید سکولار و ملزم به رعایت دموکراسی باشد حال جمهوری بودن یا پادشاهی بودنش در مرحله بعدیست .درود ....ادامه....
|
شورای ملی : باید ها و نباید ها
ساسان بهمن آبادی
اگر منظور جنابعالی صفحه ایست که نام گروههای عضو کمیته موقت شورای ملی ایران در آن درج شده، در لینک زیر قابل دسترسی است:
https://www.farakhanmeli.org/committee
همانگونه که عرض کردم در اینجا تنها به نام گروههای عضو کمیته موقت اشاره شده و نام افراد و اندامان آن گروهها آورده نشده که کار معمول و رایجی است و اساسا قاعده بر همین است.
من در گروههای عضو کمیته موقت، تنها با اندامان محترم و حقیقتاً میهن پرست حزب پان ایرانیست (برونمرز) آشنا هستم. در فیسبوک اطلاعات و تصاویری منتشر شد از همایش جنبش کوروش (از گروههای عضو کمیته موقت) در پشتیبانی از شورای ملی. پس این دوستان هم مشخص هستند. کمپین سفارت سبز (از گروههای عضو کمیته موقت) هم که گمان نمی کنم نامشخص باشند و سخنگوی مشخصی دارند. تا آنجا که در فیسبوک دیده ام کارزار ائتلاف ایرانیان و سوری ها ... (از گروههای عضو کمیته موقت) نیز به فراخور مسایل گوناگون نمایندگان مشخصی را گسیل می کند و پنهان و ناشناخته نیستند. جبهه متحد بلوچستان ایران (از گروههای عضو کمیته موقت) هم دست کم یکی از اندامان براستی میهن پرستش برای همه شناخته شده است: دکتر عبدالستار دوشوکی. با دیگر گروههای عضو کمیته موقت من چندان آشنا نیستم اما گمان نمی کنم آشنا شدن ناممکن و یا حتی دشوار باشد. به هر روی در همین صفحه ای که لینک گذاشتم ایمیل مشخصی برای ارتباط با کمیته موقت درج شده که می توان از راه آن جویای اطلاعات بیشتر شد.
در برنامه پالتاک مورد اشاره یکی از اندامان حزب محترم شما با برخی از افراد دیگر کمیته موقت آشنا بود و نام برد. اتفاقا دوستمان کوشان هم در اواخر آن برنامه پالتاک حاضر بودند. آقای پاشایی هم که در گفتگو با آقای فروزنده - که ویدیوی آن روی همین تارنما در دسترس می باشد - به روشنی گفت که با اعضای کمیته موقت آشنا هستند، اما آنها را نمی پسندند و نمی توانند با آنها همکاری کنند. با این حال برای این مجموعه آروزی موفقیت کردند.
نتدرست باشید
پاینده ایران ....ادامه....
|
شورای ملی : باید ها و نباید ها
ساسان بهمن آبادی
آقای بهمن زاهدی گرامی، نخست آنکه تنها یک شوخی بود و نه قصد کدورت خاطر جنابعالی. دوم آنکه اعضای شورای ملی امضاهای مشخصی دارند و تنها کسانیکه در درون ایران هستند بنا به ضرورت رعایت مسایل امنیتی با نام مستعار امضا کرده اند که گمان کنم به ایشان حق می دهید. به هر حال از فشارها و احکام قضایی مربوط به مرتبطین حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در درون کشور آگاهید. شورای ملی ایران هم چنین وضعی دارد.
احتمالا تمایل جنابعالی به شناخت اعضای کمیته موقت می باشد و نه اعضای شورای ملی ایران. نهادها و گروههای عضو کمیته موقت هم نامشان در تارنمای فراخوان ملی درج شده است. اما گویا جنابعالی (همانند من) تمایلی بجایی برای شناخت افراد کمیته موقت دارد. افرادی که منطقا و قطعا در میان امضا کنندگان منشور پیشنهادی هستند. من شخصاً تنها چند نفر از آنها را میشناسم. پس از امضای منشور پیشنهادی توسط خانواده ارجمند پهلوی، یک برنامه پالتاک از سوی برخی هواداران شاهزاده برگزار شد که یکی از اندامان حزب محترم شما هم در آن پالتاک بود، ایشان با اعضای کمیته موقت بیش از من آشنا بود. گفتگوهای تلویزیونی دبیرکل ارجمند حزب محترم شما نیز به روشنی مشخص میکند که ایشان به این افراد کاملا آشنا هستند. پس نتیجتا جنابعالی از من خوش شناس تر هستید که به راحتی می توانید پاسخ پرسش بجای خود را بیابید. من از آنجا که به اندازه جنابعالی خوش شانس نیستم فعلا ترجیحاً صبر میکنم.
هرچند که اصلا مهم نیست، اما مسجد جمکران منسوب به امام زمان است، جماران اقامتگاه آیت الله خمینی بود.
تندرست باشید
پاینده ایران
--------------------
لطفا لینک صفحه را بدهید. من تا کنون نتوانسته ام پیدا کنم!.
ارادتمند
بهمن زاهدی ....ادامه....
|
شورای ملی : باید ها و نباید ها
بهمن زاهدی
با دورود،
مسئله این نیست که به کسی مضنون باشیم. مشکل در این است که این شورای ملی مانند «امام زمان» در چاه جماران خود را پنهان کرده. اگر اعضای این شورا شفافیت و شجاعت داشتند که با این مسائل روبرو نمیشدیم!
آیا برای اینکه با اعضای این شورا آشنا شویم باید کفاره بدهیم و یا سفره حضرت رقیه پهن کنیم!؟
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
شورای ملی : باید ها و نباید ها
ساسان بهمن آبادی
اگر مایه کدورت خاطر نباشد شوخی پیشین را باز تکرار میکنم که آقای بهمن زاهدی هر جوان هوادار شورای ملی را به چشم یکی از مظنونان تنظیم کننده منشور پیشنهادی می بینند. فعلا کوشان سومین نفر است! ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
جناب حق گرامی! اشاره به "کسانی که مقاومتهای تمامیت خواهی یا برخورد غیر دموکراتیک دارند" پاسخ شاهزاده بود درباره گروههایی که در تدوین و تنظیم منشور پیشنهادی شورای ملی ایران سهیم بودند اما در پایان آزادانه و مختارانه مایل به امضای آن نیستند و یا به قول مجری برنامه ریزش کرده اند. کلی گویی زمانی است که در بیان موضوع به مصداق مشخصی اشاره نشود. اتفاقا مجری برنامه به مصداق مشخصی از گروههای یاد شده اشاره کرد و دقیقا نام حزب مشروطه را آورد. حال اگر جنابعالی از پاسخ شاهزاده دلخور هستید من واقعا تقصیری ندارم.
خوشبختانه گویا توضیحاتم شائبه "عوام فریبی" را از ذهن جنابعالی زدوده است. دوست گرامی من مسئول مقالات و ادا و اطوارهای روشنفکرانه مجاهدین خلق و کومله و دموکرات کردستان و جندالله و پژاک و ... نیستم. من درباره دیدگاه خودم می توانم توضیح دهم که پذیرفتن و نپذیرفتنش با خود جنابعالی است. در دیدگاهم نه عبارت "تمامیت خواهی" را به کار بردم و نه عبارت "غیر دموکراتیک" را. من از صفت "تنگ نظرانه" و "خود محورانه" استفاده کردم. اگر هم بنا به کلی گویی بود به مصداق مشخصی اشاره نمیکردم. منظور من از اصطلاحاتی که خودم به کار برده ام – و نه عباراتی که شاهزاده به کار بردند – همانی بود که توضیح دادم و برای روشن تر شدن و عدم کلی گویی به برخی مواضع حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و نیز دبیرکل ارجمندش اشاره کردم.
حال اگر از دید شما چنین رویکردی را من - به اشتباه - ناشی از "نگاه تنگ نظرانه" و "خود محورانه" میدانم، بسیار خوب. اگر هم از درج دیدگاه من پای این نوشتار ناخشنود هستید باز هم ایرادی ندارد. مسئول محترم تارنگار همه دیدگاههای مرا حذف کنند. همانگونه که از آغاز عرض کردم قصد من تنها این بود که دیدگاههای مرا آقای بهمن زاهدی به عنوان نگارنده ملاحظه بفرمایند، همین.
تندرست باشید
پاینده ایران ....ادامه....
|
سلطنت عليه پاد شاهی؟
جمشاد پرچمشاهی
در این نوشتار پرسشی مبنی بر مسئولیت شاهزاده رضا پهلوی مطرح گردیده که آیا آقای پهلوی در این میانه مسئولیتی ندارند؟ چرا، دارند!
مگر می شود کسی بدون قبول مسئولیت وارد عرصه سیاسی شود؟ منتهی ایشان بایستی به نظر من یکی از دوگزینه ذیل را انتخاب کنند:
۱- وراثت تاج و تخت پادشاهی در یک نظام پادشاهی پارلمانی یا سلطنتی؛
۲- تقبل وظیفه و مسئولیت در صدر دولت آینده پس از برقراری یک نظام دمکراسی محتمل.
اگر ایشان مایل به انتخاب گزینه اول باشند، می بایستی که به قانون اساسی پیشین که به آن در سن ۲۰ سالگی سوگند وفاداری یاد کرده اند، پایبند بوده و متعهد باشند.
چنانچه گزینه دوم را بخواهند، ناگزیر به شکستن سوگند و عهد و وفاداری به قانون اساسی پیشین بوده و بایستی که تمام تلاش خود را صرف تدوین قانون اساسی جدید توسط نهاد مقننه بنمایند.
از آنجاییکه همه گروه ها و سازمان های فعال اپوزیسیون و ایرانیان درون- و برون مرز بر انتخابات آزاد و رأی ملت مبنی بر نوع نظام و حکومت آینده تکیه دارند، بنابراین مسئولیت آقای رضا پهلوی همانند سایرهموطنان در راه مبارزه با رژیم کنونی نه فقط روشن بلکه لازم الاجراست، لیکن نقش ایشان در حکومت و دولت آینده از هم اکنون مشخص نیست چون این منوط به خواست و رأی ملت ایران خواهد بود.
در حال حاضر همه تنها از یک فرد سرشناس و مشخص یعنی رضا پهلوی به عنوان پادشاه یا رئیس جمهور آینده ایران نام می برند. اما تردیدی نیست که در فردای پس از اضمحلال نظام دینی و سقوط رژیم جمهوری اسلامی، در راستای انتخابات آزاد و تعیین نوع حکومت آینده ایران، افراد زیادی خود را جهت احراز مقامات دولتی و اجرایی کشوری کاندید کرده و بدین ترتیب رقبای بی شماری برای رضا پهلوی واردعرصه مبارزات انتخابی خواهند شد... مگر اینکه ملت ایران خواهان برقراری مجدد نظام پادشاهی (حال پادشاهی پارلمانی یا سلطنتی) بوده و از شخص رضا پهلوی به عنوان وارث تاج و تخت پادشاهی قاطعانه حمایت کنند که این امر به باور من بسیار ضعیف به نظر می رسد. ....ادامه....
|
سلطنت عليه پاد شاهی؟
وجدانی
دکتر اسماعيل نوری علا: سلطنت طلبان اکنون مشغول، لجن پراکنی، عربده کشی و فحاشی شده اند!! (۳)
»»... از این همه محبت... نسبت به ما سلطنت طلبها و عزیزانمان که در راه میهن جان باختند، سپاسگزاریم. حق ما را خوب کف دست ما گذاشتید. جای همه هست بجز سلطنت طلب ها... اگر تمام درهای ایرانزمین را هم به روی ما سلطنت طلبها ببندند، بدانند که پایههای این میهن هنوز هم بر روی عشق و وفاداری و خون ریخیته شده ما سلطنت طلب ها و بر شانههای ما هنوز برجاست.
سزای وطنخواهیش داده شد، برگبار تیری تنش پاره شد
تبسم بلب آمدش بی امان، زتن خون پاکش بسرعت روان
از آن تیر جان سوز در هم شکست، بشانه سر افتاد و چشمش ببست
روان شاد آزاده پاک زاد، سر از شانهاش چون بسینه فتاد
مرادش بکام و سر افراز شد...««
آری، جناب آقای دکتر نوری علا! خیلی از هموطنان من و شما سلطنت طلب بوده و هستند اما یقین بدانید که هرگز اهلِ ""لجن پراکنی، عربده کشی و فحاشی"" نبوده و نیستند و صفات یاد شده سزاوار هر کس که باشند مطمئنآ برازندۀ سلطنت طلبان ایران نبوده و نخواهند بود. شما بارها و بارها اعلام نموده اید که جمهوری خواه بوده و هستید، خوشا بحالتان، اما اینکه هر از چند گاهی و بکررات طرفدارانِ نظام پادشاهی را زیر ساطورِ قلمِ تیز خود می برید، باید مطمئن شوید با اینکارتان کوچکترین لطفی در حق جمهوری طلبی خود ننموده و بیش از پیش بیشماری ایرانیان را از نظامِ جمهوری متنفر خواهید نمود. برای شما تفاوتی میان سلطنت طلب و طرفدار نظام پادشاهیِ حتی از نوع پارلمانی وجود ندارد و جنابعالی ضد همۀ آنها بوده، هستید و خواهید بود. شما ممکن است بتوانید عده ای را رنگ کنید اما طرفدارانِ نظام پادشاهی را هرگز! ....ادامه....
|
سلطنت عليه پاد شاهی؟
وجدانی
دکتر اسماعيل نوری علا: سلطنت طلبان اکنون مشغول، لجن پراکنی، عربده کشی و فحاشی شده اند!! (۲)
علی رغم اطلاع و آگاهی و حتی اعتراف خودِ جناب دکتر نوری علا در همین مقاله، اغلب ایرانیان پادشاهی خواه و یا بقولِ ایشان سلطنت طلب بوده و هستند. با توجه کامل بدین واقعیت حال فرض کنیم، فرض محال که محال نیست، جناب دکتر اسماعيل نوری علا شخص دموکرات بوده و همانگونه که کرارآ از ایشان و سایر جمهوری خواهان شنیده ایم؛ لفظ دموکراسی دلالت بر تعدد گزینه ها و تنوع عقاید و مرامها دارد و حتی در همین مقالۀ جدیدشان رد پای چنین اعتقادی از ایشان را شاهدیم، پس به چه دلیلی و با کدام مجوزِ دموکرات خواهی و دموکراسی طلبی به خود اجازه میدهند که حق سلطنت طلبان را که به اعتراف خودشان ایرانیانِ زیادی را در بر میگیرند، جهت مشارکت در تعیین شرنوشت و آیندۀ ایران اینگونه نادیده انگاشته و به آنان این توهین ها و تهمت های واقعآ ناروا و ناشایسته را نسبت میدهند؟ اینرا من از ته دل و با تمام وجود عرض میکنم که چنین برداشتها و اینگونه قضاوت هایِ نسنجیده و سخیف را از یک دکتر مطلع و صاحب نظر نظیر ایشان بعید میدانستم.
چند هموطنِ شریف، با غیرت، شجاع وطنپرست و در عین حال سلطنت طلب داریم که خیلیها آنانرا بخوبی میشناسند و میشناسیم و کرارآ دغدغه ها و درددلهای خود و خیلی از ماها را بزبانِ قلمِ زیبا و شیرین خویش بازگو نموده و مینمایند و همین دو سه هفتۀ پیش شاهد کامنت بینهایت تکان دهنده و آموزنده ای از آنان بودیم که من با گرفتن اجازه از ایشان فقط چند سطری از آنرا در همینجا میآورم: ....ادامه....
|
شیر و خورشید و تاج
***** بخش آخر - ظهور شوراهای "ملی" که وجودشان دارد کم کم و لاکپشت وار حقایق اصلی سیاسی و غیره که ایران امروز و ایران فردا با آن روبرو است را برای همگان آشکار میکند *****
صحبت بر سر نقشی است که یک نظام پادشاهی پارلمانی میتواند در ایران بحران زده امروز ایفا کند و این حقیقتی است که انکار آن میتواند ایران را به پرتگاهی ببرد که دیگر هیچ کسی در آن نقشی نداشته باشد (دست کم نه در یک کشور و برای یک ملت).
نقش مثبت یک نظام پادشاهی پارلمانی در ایران بحران زده امروز دارد برای بسیاری روشن میشود، گرچه هنوز هم کوشش فراوان میشود که آن را روشن و شفاف مطرح نکنند.
البته، چون برخی از ایرانیان "روشنفکر" ما علاقه زیادی به "در لفافه" سخن گفتن دارند، باید شنونده برنامه از لابلای کل این صحبتها - مطلب را نسبت به تجربه سیاسی و درک سیاسی خودش از اوضاع ایران و جهان به سر مقصد منظور برساند، و شنونده پیش خود سبک سنگین کند که نتیجتا اینها دارند چه میگویند و پس از ۳۴ سال به چه حقایقی دارند کم کم اعتراف میکنند.
این نتیجه گیری برای شنونده آسان نخواهد بود، چون همانطور که خدمتتان عرض کردم باید واژهها و جملات را کنار هم گذاشت تا بشود نتیجه گیری کرد، از یک سو نگرانیهای شرکت کنندگان در این بحث در کجاست و از سوی دیگر، حقایقی که دارد در مورد آینده ایران بروز میکند، اما هنوز سخت میکوشند که بصورت شفاف مطرح نشود در کجاست...
شیر و خورشید و تاج
http://www.voinews.net/archive/program/3348/
....ادامه....
|
سلطنت عليه پاد شاهی؟
وجدانی
دکتر اسماعيل نوری علا: سلطنت طلبان اکنون مشغول، لجن پراکنی عربده کشی و فحاشی شده اند!! (۱)
لّب مطلب و پیام اصلی این مقالۀ جناب آقای دکتر اسماعيل نوری علا در بخشهایی از آن و علی الخصوص پاراگراف های پایانی مقاله بشرح زیر آمده است:
»»...چندی پيش سفری به يکی از شهرهای امريکا داشتم و در چند مجلس با ايرانيان مقيم آن شهر ساعاتی را به گفتگو گذراندم. اغلب آنها خود را پادشاهی خواه معرفی می کردند، اما هرچه بر مدت معاشرت مان افزوده شد و هر چه در چند و چون راه و کار مبارزه و ساختارهای ايران فردا با يکديگر سخن گفتيم، بر من روشن تر شد که قسمت اعظم اين پادشاهی خواهان در واقعيت امر سلطنت طلبانی دو آتشه اند... يکی شان می گفت ما به شاهی احتياج داريم که هيبت اش همه را بترساند و کارها بدون اشکال پيش بروند... يکی شان را ديدم که در برنامه ای تلويزيونی «حزب مشروطه ايران» را، که نخستين سازمان متشکل و دموکرات ِ خواهان استقرار پادشاهی پارلمانی در ايران محسوب می شود، به خيانت متهم می کرد،...
آری، سال ها بود که سلطنت طلبان... خود را در زير پوشش پادشاهی خواهی پنهان کرده بودند؛ اما اکنون که آقای رضا پهلوی به ميدان آمده است آنها بسرعت فعال شده و، در ظاهر طرفداران سرسخت ايشان، ""مشغول لجن پراکنی"" به هر آن کسی شده اند که دم از جمهوريت می زند و يا خواستار پادشاهی پارلمانی واقعی است... حال پرسش آن است که آيا آقای پهلوی در اين ميانه مسئوليتی ندارند؟ در گذشته ديده ايم که ايشان گاه مجبور به دادن اعلاميه شده و ارتباط خود را با "فلان عربده کش سلطنت طلب" تکذيب کرده اند. اما اکنون همينگونه اشخاص نيز، بهمراهی عناصری مشکوک و ناسالم، بداخل شورائی که به نام ايشان عمل می کند راه پيدا کرده و از تريبون آن ""مشغول عربده کشی و فحاشی شده اند""...«« ....ادامه....
|
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - ظهور شوراهای "ملی" که وجودشان دارد کم کم و لاکپشت وار حقایق اصلی سیاسی و غیره که ایران امروز و ایران فردا با آن روبرو است را برای همگان آشکار میکند *****
با درود به هم میهنان،
پیشنهاد میکنم برنامه "یاران" مورخه چهارشنبه سوم اکتبر ۲۰۱۲ را از طریق لینک زیر ببینید و با دقت به مطالبی که از زبان این سه جمهوریخواه مطرح میشود گوش دهید.
مخصوصا دیدگاه دو جمهوریخواهی که همیشه چه در مقالات، چه در مصاحبه ها، چه در جلسات و و و... مخالفت آنها با نظام پادشاهی (از هر نوع) آشکار بود... اما در این برنامه، آنها نکات جالبی را مطرح میکنند که برخی از ما سالیان سال در مورد آن صحبت میکردیم گرچه گوش شنوا وجود نداشت...
بحث اصلی در این برنامه در مورد منشور ها، شورای ملی ها، و نقش شاهزاده و و و بود. اما...
یک بار هم حرفها را از زبان جمهوریخواهان بشنوید... دست کم به این سه نفر نمیتوانند بگویند "سلطنت طلب" - (که این القاب مختلفه را به طرفداران نظام پادشاهی دادن و آنها را تقسیم به این و آن کردن هم بحث مفصلی است و القابی است که ۳۴ سال برای اینکه مردم را گمراه کنند در مورد مشروطه خواهان بکار میگیرند، در حالی که برای همگان آشکار است که در این عصر و روزگار از دست راستیترین آنها تا دست چپی ترین آنها به نظام پادشاهی پارلمانی و حکومت مردم بر مردم معتقد هستند، و هیچ کدامشان از "سلطه" در این روزگار اینترنت و عصر اطلاعات الکترونیکی سخن نمیگویند.)
اما در مورد این برنامه باید گفت، به نظر میرسد وقایع سیاسی و اجتماعی، و و و...، که ایران امروز با آن روبرو است، دارد برای برخی ها، گرچه بسیار دیر و کند، حقایقی را روشن میکند که حتی مخالفین نظام پادشاهی نمیتوانند در این روزهای خطیر آن را انکار کنند.
اهمیت این برنامه فقط در آن قسمت نیست که همگی ما تابحال بارها در مورد آن شنیده و صحبت کردهایم.. که مربوط به نقش شاهزاده و سرمایه ملی بودن او ... و و و میشود... ....ادامه....
|
شورای ملی : باید ها و نباید ها
کوشان
درود بر شما دوست گرامی.
البته شایان ذکر است بنده بنا به دلایل بسیاری حامی منشور هستم و آرزوی من تشکیل یک شورای ملی هست ولی در هیچ مرحله ای از تهیه پیش نویس و مراحل این پروسه دخیل نبوده و حضور بالفعل نداشته ام و تنها به عنوان ناظر نظر ارائه میدهم و به همین جهت تعصب خاصی ندارم و بیطرف قضاوت میکنم و خواهم کرد.در همین راستا از تمام منشورهایی که دلسوزانه و با حسن نیت تهیه میشوند و قرار است ارائه شوند به عنوان یک ایرانی حمایت خواهم کرد و تنها دغدغه من شهروند ایرانی اینجاست که اینها بتوانند همه با هم وارد شور شوندو تبادل نظر انجام شود و نه اینکه هر یک شاخابی جدا باشند که با تعصب به منشورخود مینگرند.همانطور که اشاره کردم در نوشتار
خدای ایران تحمل همه ما را زیاد کند و از منیت های همه ما بکاهد!
به هر حال درود بر شما و لطف همیشگی شما جناب زاهدی گرانمایه ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
حق
ساسان بهمن آبادی از پرسش ساده ام بکلی طفره رفت. بازم کلی گویی کرد و شعار داد. نگاه کنید به آنچه درباره ؛خودمحوری؛ برایم نوشته. کجای این پاسخش نشان می دهد که دقیقا منظورش از ؛خودمحوری؛ درباره آن اصول ۴ گانه ای که در نظر پیشینم گذاشتم، چیست!؟
آیا من خودمحورم اگر دست کسی را پس بزنم و اگر لازم شد لوله تفنگم را در پیشانی اش فرو کنم که اصل تمامیت ارضی کشورم را قبول ندارد و بهر وسیله ای در پی تکه پاره کردن کشورم است!؟ با صدام باید چکار می کردیم، متمدنانه سر یک میز می نشستیم و خوزستان را تقدیمش می کردیم تا مبادا برچسب خودمحوری بما بزنند و یا ما را غیردمکراتیک و جنگ طلب بنامند!؟ با مجاهدین خلق، کومله و حزب دمکرات! کردستان و جندالله چطور!؟ با اینها و لابی های ریز و درشت شان هم باید دست در دست هم گذاشته و سر یک میز بنشینیم و بطور دمکراتیک! تمامیت ارضی ایران را ؛پیشنهاد؛ کنیم و یا قابل مذاکره بدانیم تا برچسب خودمحوری و دیکتاتوری و تمامیت خواهی بر پیشانی مان فرو نکنند!؟ تا در مقالاتشان با ادا و اطوارهای روشنفکرمآبانه قرن ۲۱ امی کج و معوج شان، که در هیج جامعه روشنفکری دیگری در جهان دیده نمی شود، اصل تمامیت ارضی ایران را با ؛خاکپرستی؛ نامیدنش انقدر خار جلوه ندهند تا بدینوسیله حساسیت ملت ایران به تمامیت ارضی ایران را بزدایند تا ملت تن به تجزیه ایران بدهد و از آب و خاک ایران و هموطنانی که در این آب و خاک زندگی می کنند دفاع نکنند و واگذارشان کنند به گروههای تروریستی مسلحی مثل مجاهدین خلق و جندالله و کومله و پژاک و حزب دمکرات!کردستان!؟
ما اصول ۴ گانه خود را فدای این به اصطلاح روشنفکران ایرانی نمی کنیم که خود را ترقیخواه و اندیشمند و سکولاردمکرات معرفی می کنند تا با حق تعیین سرنوشتی که طبق منشور جهانی حقوق بشر ما ملت داریم بازی کنند. نقدشان یک وظیفه ملی است. همدستی با اینان بخطر انداختن منافع ملی ایران است که در صدرش حفظ تمامیت ارضی ایران بهرقیمتی است. این خودمحوری نیست بلکه نهایت حفظ منافع ملی، دمکراسی، حقوق بشر و وطنپرستی ماست. ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
انتقاد من این نیست که چرا حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به شورای ملی نپیوسته، عرض من اینست که بجای خرده گرفتن بر راه و روشی که گروهی برای نجات ایران در پیش گرفته اند، دوستان راهی را که خود به صلاح ایران می دانند در پیش بگیرند، درست همانگونه که آقای پاشایی گفتند در پی برپایی یک اتحادیه دیگری هستند. وقتی اساسا حزب محترم مشروطه ایران در پی همراهی با شورای ملی نیست و در صدد برپایی یک اتحادیه سیاسی فرخنده دیگری است دیگر نق زدن به جان شورای ملی ایران و منشور پیشنهادی آن و کمیته موقت هماهنگی اش کاملا غیر منطقی، کاملا غیر منصفانه و احتملا بدور از خیرخواهی است.
در پایان به عرض میرسانم که اگر اهداف حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) خواسته قلبی بیشینه ایرانیان نباشد، دستکم خواسته قلبی شخص من می باشد و کامیابی کوششهای این حزب را آرزومند هستم.
پاینده ایران
تهران – ساسان بهمن آبادی – عضو حزب پان ایرانیست
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
تا زمان نوشتن همین دیدگاه من هنوز گفتگوی آقای فؤاد پاشایی با آقای فروزنده را درباره عدم پیوستن حزب محترم مشروطه ایران به شورای ملی ندیده بودم و بر آن بودم که با اشاره به آنچه از نگاه من تناقض در دیدگاههای آقای پاشایی و نیز مواضع حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) پیش و پس از فراخوان شورای ملی ایران می باشد، نامه ای برای ایشان تنظیم کنم که پس از دیدن این گفتگو فعلا از آن منصرف شده ام.
در این گفتگوی آقای پاشایی مشخص است که مشکل صرفا بند 11 منشور پیشنهادی و یا عدم شناخت نسبت به تنظیم کنندگان منشور و نیز اندامان کمیته موقت هماهنگی نیست. پیش از دیدن این گفتگو هم در دیدگاههای پیشینم زیر همین نوشتار عرض کردم که دلیل انتقادات آقای بهمن زاهدی مسأله دیگری است و در نتیجه هدف از تاخت و تازهای هفته ای یکبار علیه شورای ملی مسأله دیگری می باشد که با دیدن گفتگوی آقای پاشایی مطمئن شدم.
دیدگاه آقای بهمن زاهدی پای نوشتاری با عنوان "شورای ملی: باید ها و نبایدها" را در بخش از دیگران بخوانید! مسأله عدم آشنایی با تنظیم کنندگان منشور پیشنهادی و یا اندامان کمیته موقت و یا با ادبیات آقای زاهدی پنهان شدگان و آفتابی شدگان نیست اما هرچه هست من به آن نپرداخته ام؛ چون نتیجه ای ندارد. دلیل بیان دیدگاهم پای این نوشتار اتفاقا همین بود که عنوان کنم دچار عوامفریبی نمی شویم و منظور نگارنده را نه از خود سطور که از لابلای سطور میخوانیم!
... ادامه ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
منظورم از خودمحوری این بود که برای همبستگی، بجای همه با هم به دنبال همه با من باشیم. بجای آنکه دست در دست هم نهیم به دنبال دست در دست من نهید باشیم. برای اینکه دیگران بیایند و با ما همبستگی کنند اعلام آمادگی کنیم اما برای اینکه بسوی دیگران برویم و ایجاد همبستگی کنیم آماده نباشیم. فرضمان بر این باشد که اگر رای بیشینه یک مجموعه صد در صد با نگرشهای مان سازگار بود ما موافقیم اما اگر این صد در صد نود درصد شد دیگر موافق نیستیم. یعنی عملا رأی بیشینه و یک فرآیند دموکراتیک را زمانی به رسمیت می شناسیم که با دیدگاه ما منطبق باشد!
حدس زدن اینکه دلیل عدم پیوستن حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به شورای ملی بند 11 منشور نیست کار دشواری نبود، اما من دلیلی برای پرداختن به آن ندیدم. جنابعالی را ارجاع میدهم به گفتگوی آقای موبدی و آقای پاشایی با تلویزیون اندیشه + قطعنامه کنگره نهم حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) + اعلامیه حزب در حمایت از فراخوان شاهزاده به همبستگی که همگی پیش از فراخوان شورای ملی ایران منتشر شدند + نوشتارهای آقای بهمن زاهدی پس از فراخوان شورای ملی ایران؛ همه این موارد بر روی همین تارنما در دسترس می باشند ... به گفتگوهای افراد دیگری خارج از این حزب که بر روی این تارنما جای ندارند اشاره نمی کنم.
در لابلای دیدگاههایی که آقای بهمن زاهدی پای همین نوشتار درج کرده اند هم نکات قابل توجهی است که باز با توجه به آنها می توان دلیل عدم اقبال حزب محترم مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را نسبت به شورای ملی ایران "حدس" زد و به این نتیجه رسید که مسأله بند 11 منشور پیشنهادی نیست. اگر به آنها اشاره میکردم تبادل نظر ما و لطف ایشان در پاسخگویی به یک ورطه بی نتیجه و احتمالا غیر دوستانه کشیده میشد که بی تعارف در وضعیت کنونی مجالی برای چنین اتلاف وقت و اتلاف انرژی نداریم.
... ادامه
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
جناب حق گرامی! نخست اینکه خواسته اید رک و راست پاسخ مرا بشنوید. مگر تا کنون بجز این از من دیده اید؟ اگر نه چه دلیلی برای بیان نام خود پای دیدگاههایم داشتم؟ و این ریسک را بپذیرم که اگر دوباره مهمان برادران گمنام باشم بخشی از بازجویی ها صرف پرسشهایی از این دست شود که: "ارتباط خود را با گروهک ضد انقلاب مشروطه توضیح دهید"
من پاره هایی از گفته های شاهزاده را کنار هم ردیف نکردم؛ این جملات پاسخ شاهزاده است درباره یک پرسش ویژه که حتما ملاحظه فرموده اید و برای رفع سوء تفاهم در صورت صلاحدید باز هم ملاحظه بفرمایید.
اما درباره عوام فریبی ... میدانید که زندگی در ایران مجالی برای عوامفریبی برای آدم باقی نمیگذارد. حال در این میان فعالیت سیاسی و مبارزاتی هم داشته باشی و جدا از حقوق از دست رفته عمومی محرومیت های دیگری هم پذیرا باشی و با تهدیدات و فشارهای گوناگون هم روبرو باشی دیگر فکر عوامفریبی هم به خاطرت خطور نمیکند! در ضمن گمان نمیکنم مخاطبان این تارنما عوام باشند که بتوان فریفتشان.
مشخص کردن منظور شاهزاده به خود ایشان مربوط است و درباره حزب پان ایرانیست من سخنگوی حزب نیستم و تنها می توانم دیدگاهها و مواضع اعلام شده حزب را تبلیغ و تشریح کنم.
اما درباره مشخص کردن منظور خودم ... پیش از گفتگوی اخیر شاهزاده در نخستین دیدگاهی که برای همین نوشتار گذاشته بودم نوشته ام: "به نظر می آید آنچه که موجبات دردمندی برخی را درباره شورای ملی فراهم آورده، همین عمومی بودن فراخوان و نه خصوصی بودن آن می باشد. در یک فراخوان عمومی، از شاهزاده تا دکتر خسرو اکمل (رایزن حزب مشروطه ایران) و هر شهروند دیگری از امکان حضور در شورای ملی برخوردار می باشد و دیگر جایی برای نگاههای تنگ نظرانه و خودمحورانه نمی ماند!"
ادامه ... ....ادامه....
|
بابک خسروی
من معتقدم گدشته از هرچيز بايد ديد آيا جمهوريت موجود درکشور به پادشاهی معتقند يا جمهوريت بعد نشست تحليل کرد چه کس برنده جنگ نشکيل جمهوريست متاسفم که بازهم برآورد غلط روشن سران ما (روشن فکر) در حال رقم زدن يک اشتباه محاسباتی است .
به نگارنده ميگويم همديگر را در ايران خواهيم ديد ....ادامه....
|
شورای ملی : باید ها و نباید ها
بهمن زاهدی
دورود بر کوشان عزیرم،
زمانیکه نوشته شما را خواندم به غم نهفته در دل شما نزدیکتر شدم. فعالیت شما، حمایت شما از این منشور و بالاتر از همه ایراندوستی شماست، که مرا به خود جلب کرده است. تلاش برای رسیدن به هدفی مشترک شما را به نوشتن وادار کرده. نیار به همیاری و همکاری شما را به اندیشه فرو برده، اگر به غیر از این است مرا از این توهم بدر آورید.
در بررسی بایدها و نه بایدها نگاهی هم به روند یک سال گذشته بکنید. چند گروه و سازمان و حزب و شخصیت سیاسی آمدند و برای نوشتن منشوری ملی دست همکاری بسوی شما دراز کردند؟ چرا آنان دیگر نیستند؟ چرا آنانی که امروز هستند نرفتند؟ و چرا هستند کسانیکه که دیگران را مائوس کردند و خود را هنوز در این شورا همکاره میدانند؟
ضعف در افرادیست که نخواستند به اندیشه دیگران اهمیت بدهند! دیگران را رقیب شخصی خود به شمار بردند و از گردانه گفتگوها به بیرون پرتاب کردهاند! همانهای که نخواستند قدرت بوجود نیامده را با دیگران تقسیم کنند و از موقعیت خود سوءاستفاده کردند. همانهای که تا کسی سخنی میگفت که با خواست آنان برابری نداشت، میخواستند که استعفا بدهند و با لجبازی بچهگانه خود این شورا را بدین جا رساندهاند که غم در دل شما پرورش یافته.
راه نجات همیشه وجود دارد و نباید ناامید شد. کاری که شما کردهاید را باید ارج گذاشت. خسته نشوید، نارحت نباشید، دل شاد از این باشید که شما توانستهاید طاقت بیاورید و بدین اینجا برسید! بهترین موقعیت را شما دارید تا آن همه کمبودها، اشتباهات و ندانمکاریها را بتوانید جبران کنید.
ایران، امروز به شما احتیاج دارد همانگونه که این منشور را بدین جا رساندهاید، ادامه دهید. ما هم با شما هستیم و نه با آنان که فقط بفکر خود هستند. آنان زیر آفتاب حقیقت پژمرده خواهند شد و زمین را برای رویش دیگران رها خواهند کرد و اگر هم رها نکردند جبر زمانه آنان را فنا خواهد کرد. شما به نظر من میتوانید، تمامی کسانیکه امروز با این شورا دیگر همکاری نمیکنند دوباره به این شورا جلب کنید.
زنده و سرفراز و ایرانی باشید
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
دانشجو
دوست گرامی ، شیرو خورشید تاج:
از توجه و دقت شما در خواندن " راهی روشن برای مبارزان راستین" و از اینکه نگران و دلسوز کشورمان هستید به سهم خود سپاسگزارم. به نظر من نکات و پیشنهاداتی را که بیان کرده اید باید به دقت مطالعه و بررسی شده و پس از آن تصمیم لازم گرفته شود. من چنانکه در مورد دیگری بیان کرده ام نه با شورا ارتباط دارم نه اعضای آنرا می شناسم. ولی در فراخوان شورای ملی، کمیته موقت ایمیل آدرسی گذاشته اند " دبیرخانه" که می شود با آن در ارتباط بود.
contact@farakhanmeli.org
خوبست مطالبتان را مستقیما برای آنها بفرستید چون می شود گمان برد که آنها به دلیل نداشتن امکانات مادی و نیروی انسانی کافی ، قادر نیستند همه پیشنهادات را در رسانه های گوناگون پیدا کره، خوانده و جمع آوری کنند. اگر خدای نخواسته اسم کمک و پول هم بیاورند حتما برچسب های تازه ای دریافت خواهند کرد. بار دیگر از توجه شما سپاسگزارم. پاینده ایران و ایرانی - دانشجو
....ادامه....
|
سالروز شاه شدن داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی
والا اسدی
هم میهن گرامی و استاد ارمند جناب آقای نوشیروان کیهانی
از آنچه که درباره ی داریوش بزرگ نوشته اید بهره و لذت بردم. تنها نکته ای که بایسته دیدم در اینجا گوشزد کنم اشتباهی است که دیده ام چند سالی است حتا در میان هم میهنان زرتشتی ما نیز دچارش شده ایم.این که روز شانزدهم هر ماه به نام ایزد مهر بوده یکسره درست است ولی چیزی که از دید بسیاری از ما پنهان مانده این است که همه ماههای گاهشماری ایران باستان سی روز داشته اند و پنج روز مانده را در پایان سال با نامهای ویژه و جدا از هر ماهی گرامی میداشته اند. بدین گونه و با رویکرد به این که در آن گاهشماری هیچ ماهی سی و یک روزه نبوده ؛ روز مهر از ماه مهر در گاهشماری نوین ایرانی ؛به روز دهم مهرماه برمیخورد که روز راستین مهرگان است. بنابراین نه شانزدهم مهرماه نوین و نه چهاردهم آن ؛هیچ یک مهرگان راستین نیستند. پیروز و کامروا باشید.جاوید شاه
....ادامه....
|
تجمع و ناآرامی در اطراف بازار و چند خیابان مرکزی تهران
گوئا
زیر سر رفسنجانی. ....ادامه....
|
گونهشناسی پناهجویان ایرانی در ترکیه
یزدان پرست
در ابتدای سخنم نوشتم که با نیمی از سخن شما موافقم پس طبق روال چو عیبش بگفتی هنرش نیز بگو!!
بسیاری از همین از پناهندگان ایرانی را هم بنده دیده ام که به ناحق موفق به گول زدن اداره مهاجرت شدند و بعد از قبولی نام خامنه ایی و خمینی را بدون گفتن حضرت امام نمی اورند
بعضی ها که پرچمدار حمایت از مشروطه خواهی و شاهزاده رضا پهلوی بودند اینک آشپز سفارت جمهوری اسلامی شده اند! ( این مثال واقعی هست متاسفانه!) و در بین روزنامه نگاران و وبلاگنویسان و کسانی که واقعا جانشان در ایران در خطر بوده هم هستند کسانی که به ایران رفت و امد میکنند حال با چه معامله ایی خدا عالم است.
برای همین است که بنده با وجود این چند سال دوری از خانه پدری موفق به شناختن هموطنان عزیزم در اینجا نشدم و نخواهم شد.
خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند
آمین! ....ادامه....
|
گونهشناسی پناهجویان ایرانی در ترکیه
یزدان پرست
با درود
با نیمی از نوشتار شما موافق هستم ولی آیا با توجه به شرایطی که رژیم در ایران حاکم کرده راهی به جز این برای مردم باقی میماند؟ وقتی شرایط بداقتصادی بی کاری تورم گرانی ناامیدی به آینده در کنار نداشتن آزادی های اجتماعی و غیره به مردم فشار مضاغف وارد میکند آیا راهی غیر از مهاجرت باقی میگذارد؟
پناهندگی شرایط و تعریف خاصی دارد که شامل هیچ کدام از دلایلی که من نوشتم نمیشود این حرف قبول ولی ایا مردم دیگر کشورها چون افغانستان تبت اریتره و غیره همه از ترس جان فرار کرده و کشورهای اروپایی آنها را پذیرش میکنند؟
آیا همین کشورهای اروپایی و امریکا با اخذ تصمیمات غلط باعث بحرانی تر شدن شرایط در ایران نشدند؟ چرا به اپوزیسیون سوریه همه نوع کمکی اعم از مالی و تسلیحاتی میکنند(قبل از ان لیبی مصر و ...) ولی به ایران و اپوزیسیون ایران که میرسند چرتکه دست میگیرند و نهایت ارادت و خدمتشان را در بیرون اوردن سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی نشان میدهند! سازمانی که کوچکترین اقبالی در بین مردم ایران ندارد.
امریکا الان چند سال است که وعده اینترنت ازاد به مردم ایران میدهد ولی همین را هم از مردم دریغ کردند.
کجای این کشورها به ما کمکی کردند که حالا باید سنگشان را به سینه بزنیم؟
کشورهایی که سالهای سال است که ما را مستعمره خودشان کرده اند.
پس وقتی انها از ما سواستفاده میکنند ملت ما هم به ناچار مجبور به سواستفاده از قوانین انها میشوند
در حال حاضر اگر رژیم ایران جام زهر را سر بکشد ایا غیر از این است که همین کشورهای اروپایی به روی حقوق پایمال شده مردم ایران چشم میبندند؟ ....ادامه....
|
royashirin
از تمامی موارد ذکر شده در منشور حمایت می کنم . به امید پیروزی ....ادامه....
|
سالروز شاه شدن داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی
بهمن زاهدی
با دورود خدمت دوستان گرامی،
آقای ناصر کرمی پیام زیر را برای من در رابطه با این مقاله فرستاده است.
متن پیام:
مسئول تارنمای حزب مشروطه، با درود طبق رعایت اصول دمکراسی، لینک زیر که در رابطه با سایت شماست فرستاده میشود، لطفأ به آن توجه کنید. و طبق قانون دمکراسی و پژوهشگری باید این نوشته در سایت شما انتشار یابد
http://www.iranglobal.info/node/10682
آقای ناصر کرمی در دموکراسی که شما به تعریف میکشید، بیشتر به تبلیغ شخصی برای خودتان اشاره شده تا دموکراسی! قسمت «از دیگران» همانطور که از نامش مشخص است از دیگران است و نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نیست. شما می توانید با نویسنده مطلب تماس بگیرید. آدرس سایت نویسنده در بالای صفحه سمت چپ درج شده است.
در ثانی نوشتهجات شما هنوز ارزش درج شدن در این سامانه را ندارند بهتر است این هوجیگراییها را در همان مکان همیشگی خود انجام دهید.
شما را بخیر و ما را به سلامت.
نمیدانم آقای کیانوش توکلی چگونه شما را تحمل میکند. صبر زیاد برای ایشان آرزومندم!
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
بهمن زاهدی
اشکال اصلی اعضای این شورا در این است که مخالفین و منتقدان به این منشور پیشنهادی را حریفان خود میدانند در حالی که مبارزه اصلی با جمهوریاسلامی میباشد و نه اعضای این شورا با مخالفان و منتقدان آن! حداقل ما در این حزب میدانیم که برای چه منظوری مبارزه میکنیم و منشوری را تدوین کردهایم و به آن اعتقاد داریم و میدانیم که اصول آن نشان دهنده آیندهنگری حقیقتگرانهای برای ایران و ایرانیان میباشد.
حال میبینیم که از منشور ما کُپیبرداری شده (بغییر از اصل سوم، اشکالی ندارد، ارزشمندیش را میرساند) و با دستکاری در سند پیوست آن (عدم تمرکز) میخواهند که برای ملتسازان گوارترش کنند!. بدتر از آن منشور خودمان را بصورت پیشنهادی میخواهند بخود ما عرصه کنند. کمی هم انصاف بدهید! بعد هم میگویند اگر اشکالی دارد بفرماید اول امضا کنید و بعد اگر ما گذاشتم شما (مانند یک سال گذشته) تغییری بدهید، تغییرش دهید. من به این مبارزه نمیگویم که وقت خود را برایش تلف کنم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود
میگویند سیاست مانند میدان فوتبال است. باید دید که توپ در دست کدام طرف است. مخالفان، منتقدان و تماشاگران سخن خود را گفتهاند و توپ فعلا در دست اعضای موقت «شورای ملی» میباشد. که باید با دو حرکت خود به این بازی رونق ببخشند. یک: اعضای خارج از کشور خود را معرفی کنند تا ما بدانیم اعضای تیم «شورای ملی» چه کسانی هستند. تا کنون آفتابی شدگان نتوانستهاند کنجکاوی ما را فرو بنشانند بلکه در ما اشتیاق آشنایی را با اعضای آفتابی نشده را بیشتر کردهاند. دو: اینکه چگونه میخواهند از یک منشور پیشنهادی بقول خودشان، به یک منشور تصویب شده برسند. کُنگره چه زمانی برگذار میشود؟ شرایط شرکت چیست؟ برنامهریزی به چه صورت است؟ و چه نتیجهای که از این کُنگره میخواند بگیرند؟ برگذار کنندگان بصورت پنهان شده امروزی خود شرکت خواهند کرد؟ و یا اصولا کُنگره بصورت حقیقی یا بصورت مجازی در اینترنت برگذار خواهد شد؟
منتظر گذاشتن مخالفین و پاسخ ندادن و زمانکشی همان جنگ روانی یا جنگ فرسایشی میباشد که با آن آشنا هستیم. میگویند مخالفان و منتقدان این شورا مطالب خود را فرستادهاند و باز هم بفرستند. تا کنون من در سایت فراخوان ندیدهام که جملهای از منتقدان و مخالفان درج شده باشد. این پیشنهادات و نقدها در کجا بررسی میشوند و اصولا چه کسی مسئول بررسی میباشد. باز هم پردههای که جلوی شفافسازی را گرفته.
شاهزاده تنها فردی میباشد که میتوانیم به او اعتماد داشته باشیم و ما بقی با عملکردهای چند هفته اخیر خود نشان دادند که الفبای سیاست را هم یاد نگرفتهاند و تنها خودمحوری خاص خود را دارند. بازی با واژهها را هم این افراد یاد نگرفتهاند و بصورت کاملا ابتدائی با آن برخورد میکنند و کُلیگویی میکنند (همه میگفتند که من بیسواد هستم ولی مثل اینکه بدتر از من هم وجود دارد).
....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
شیر و خورشید و تاج
***** بخش چهار - خطاب به مبارزین راستین ماده ۱۱ها *****
اینکه میگوئید این فقط یک "پیشنهاد" است و تشریف بیاورید و خودتان منشور را اصلاح کنید.
در این ۳۴ سال این بار اول ما نیست که در یک جلسه تصمیم گیری شرکت میکنیم. آیا چندین بار با چشمان خود دیده باشیم که فقط دو یا سه نفر، جهت رای گیری در یک جلسه بیش از سیصد نفر شرکت کننده را به سود اهداف خود شکل داده و تغییر داده باشند، خوب است؟
به همین دلیل است که میگوییم، بر طبق همان منطقی که خود شما میگوئید این فقط یک "پیشنهاد" است - این "پیشنهاد" را هم اکنون تصحیح کنید و ضّد و نقیضهایی که بین مفاد منشور دیده میشود را از هم اکنون اصلاح کنید، و مادههای این منشور را (دست کم فقط مخصوصا آن ماده ۱۱ کذایی را) به زبان ساده که ما اکابریها هم بتوانیم درک کنیم توضیح دهید و بنویسید و امضا کنید که دیگر ما مشکلی با مفاهیم سیاسی آن ماده ۱۱ نداشته باشیم.
اینکه ما به شما میگوییم و از ما قبول کنید که هدف ماده ۱۱ دموکراسی بوده است و نه فدرالیسم. با عرض معذرت کار نامه سیاسی گذشته شما را نمیدانیم، کارنامه گذشته آن بخشی از شما را هم که میدانیم - مگر خودتان از آن کارنامه قابل توجه راضی باشید. برای ما قسم شما قابل قبول نیست. اما عمل شما و تغییر در ماده ۱۱ کاملا قابل قبول است.
آن یک نفر را هم که ما میشناسیم، ایشان فعلا در یک سطح دیگری دارند کار میکنند که بهتر است در این روزهای خطیر وارد آن بحث نشویم، که هیچ سودی برای این ملت ندارد. خود شما عزیزان این ماده ۱۱ را قشنک و خوانا دوباره نویسی کنید که همه با این قدرت منطق بالای شما هم خوانی پیدا کنند، و راحت به این فراخوان "ملی" که در آینده به "شورای ملی" تبدیل خواهد شد بپیوندند. در خواست اصلاح یه ماده (۱۱) فکر نمیکنیم تقاضای بزرگی باشد، وقتی بقول شما میهن در خطر است...
خیلی نگران میهن هستید بجای چانه زدن با ما، ماده ۱۱ را درست کنید که همه در کنار هم قرار بگیریم.
ملت نگهدار ایران باد،
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
شیر و خورشید و تاج
***** بخش سه - خطاب به مبارزین راستین ماده ۱۱ها *****
ما لزوم یک "شورای رهبری" را میدانیم، نیازی نیست که به ما بگویند مملکت در خطر است، یا وظیفه ملی ما کدام است، یا وجه ملی را کی باید خرج کرد و و و. میبخشید اما بنظر میرسد بعضی از شما ها فراموش کردهاید آن زمانی (۳۴ سال هر روز) که ما میگفتیم مملکت در خطر است شماها بودید که به ما میگفتید ۳۰ سال و ۴۰ سال در تاریخ یک ملت زمان طولانی نیست.
حالا شماها به ما میگوئید مملکت در خطر است؟ ما اگر هنوز معرفت و بزرگی ایرانی را فراموش نکردهایم و صدایمان در نمیاید دیگر شما لطف کنید و دست کم به ما درس "مملکت در خطر است" را ندهید.
شما بجای درس خود ما را به خود ما پس دادن آن هم پس از ۳۴ سال - نقد پذیر باشید - مشکلات این منشور را حل کنید تا هر چه زودتر به همان "شورای ملی" که آرزوی همه ایرانیان مقاوم و مبارز میباشد برسیم و بتوانیم در روزهای سختی که "مبارزین راستین" در داخل کشور با آن روبرو خواهند بود در کنار هم یاری برسانیم.
یک خیزش بزرگ ملی در راه است - امیدواریم که یک "شورای ملی" هم تا آن زمان که زیاد دور نیست آماده باشد. بشرط اینکه، دست اندرکاران این فراخوان دست از تهمت ها از جمله "تمامیت خواه"، به افرادی که مسئولانه مفاد این منشور را به نقد میکشند بر دارند، و بپذیرند که در دموکراسی جای نقد هست، حتی اگر عضو آن شورا و حزب و سازمان و و و نباشی...
"تمامیت خواه" تهمت سنگینی است به هم میهنانی که ۳۴ سال از زندگی و دار و ندار و جان و مال خود را در راه مقاومت با رژیم جهل و جنون گذاشتند، آن هم بدون هیچ انتظار و پاداشی و فقط بعنوان وظیفه ملی در راه ملت و کشور. امروز جای این تهمتها نیست. زمان این هم نیست که به ما بگویید ما فقط "نق" میزنیم. اگر ما نق میزنیم، ما به شما چه بگوییم که در ۳۴ سال گذشته وقتی ما میگفتیم "مملکت در خطر است" بجای اینکه تغییر سیاست بدهید همه درها را به روی ما میبستید و با این حال باز هم ما به شما پشت نکردیم. ....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دو - خطاب به مبارزین راستین ماده ۱۱ها *****
مبارزین راستین که امروز فراموش شدهاند آنهائی بودند که دسته دسته پس از ورود خمینی جلاد در سالهای اول و سپس تا به امروز بدلیل وفادار ماندن به آرمانهای خود یا سرشان بالای دار رفت، یا قلب پاک میهندوستشان در حالی که فریاد میزدند "پاینده ایران" با سرب داغ از کار ایستاد، و خون پاکشان بر خاک وطن جاری شد.
"مبارزین راستین" آنهائی بودند که وقتی خمینی از ریخته شدن خون فرزندان ایرانزمین خشنود و راضی بود، با دست خالی بدون یک ارتش مجهز یا با حساب کتاب، خودشان آستینها را بالا زدند و در برابر دشمن این آب و خاک آنقدر مقاومت کردند و کشته و جانباز بر جای گذاشتند که نهایتاً هم صدام و هم خمینی هر دو جام زهر را نوشیدند و دست از قتل عام ملت ایرانزمین بر داشتند.
"مبارزین راستین" نداهایی بودند که برای گرفتن حق خود از جان گذشتند.
تا ما بتوانیم یا به دیگران یا به خودمان لقب "مبارزین راستین" بدهیم راه و کار فراوان در پیش است.
همه ما زمانی میتونیم با افتخار بگوییم که ما "مبارزین راستین" بودیم، که فرزندان این میهن دیگر در گوشه و کنار خیابانها نمانده باشند. که دیگر فرزندان این میهن در فکر اعتیاد و مرگ و و و نباشند، بلکه به فکر زنده ماندن و زندگانی و و و باشند، و سرنوشت خودشان و میهن دست خودشان باشد.
اما تا آن روز اگر بدنبال "مبارزین راستین" هستید، چشمتان به داخل ایران باشد... روزی که این ملت، یک پارچه در یک خیزش بزرگ ملی و سر تا سری به تمام ابهامات پایان خواهد داد. و سرنوشت خود را بدست خواهد گرفت. این تنها راه روشن برای ملتی بزرگ است که لیاقت آزادی را دارد. ....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
شیر و خورشید و تاج
***** بخش نخست - خطاب به مبارزین راستین ماده ۱۱ ها *****
دانشجوی گرامی و مبارزین راستین،
مقاله / مصاحبههای شما را خواندم و دیدم. تعریف شما، تعریفی از یک "شورای ملی" بود، که بسیار هم بدل نشست. بقول هم میهنان "جانا سخن از زبان ما میگویی". این شورای ملی که شما صحبتش را کردید - همان شورای ملی است که تمامی میهنپرستان ایران سالیان سال از آن سخن میگفتند و در انتظارش بودند و هنوز هم در انتظارش هستند که عملی شود.
اما اگر منظور شما این فراخوان "ملی" است که همه ما این روزها در مورد آن سخن میگوییم. گرچه افراد در شورای موقت این فراخوان تاکید بسیار به واژه "دموکراسی" و واژه "شفافیت" دارند. اما زمانی که شما طرحی را با یک تعداد بین خودتان مطرح میکنید بدون اینکه "demo" را در بحث نسبت به مفاد این طرح و منشور دخالت بدهید، و سپس پس از یک سال بحث و تبادل نظر با چندی این منشور را بمدت ۳ روز بدون هیچ نوع امضا چه از سوی اعضای شورای موقت یا حامیان، و سپس بعد از ۳ روز کم کم تازه سر و کله حامیان نخست پیدا میشود و چند هفته بعد در اثر اصرار "demo" یکی یکی سر و کله اعضا - باید گفت ادعا کردن اینکه هدف این شورا از اول "دموکراسی" و "شفافیت" بوده، کمی کم لطفی نسبت به درک و شعور "demo" است.
نه اینکه کاری که کردید بد بوده، چون به هر حال زحمتی کشیده شده - اما دیگر از شفافیت و دمو - کراسی سخن گفتن و مدعی شدن اینکه خواستید شفاف باشید کمی کم لطفی است...
ولی به خاطر میهن - ما این را هم ندیده میگیریم و بقول ما آذریها میگوییم "سنّ دیین اولسون" یعنی "همانی که تو میگویی باشد".
از اینکه بگذریم و نخواهیم بیشتر از این کشش بدهیم. تیتر مطلب هم جالب بود. "راهی روشن برای مبارزان راستین".
هم میهن گرامی، ما که کشته دادیم و از نیش بدخیم این رژیم در امان نبودیم - به خودمان اجئزه نمیدهیم که خود را "مبارزین راستین" بنامیم. ....ادامه....
|