راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
حق
درود بر آقای ساسان بهمن آبادی گرامی، با رجوع به پاره های انتخابی تان از گفته های شاهزاده، با شما بعنوان یک هموطن برون مرزی نگران ایران مایلم رک و راست حرفم را بزنم و بهمان شیوه پاسخهای شما را هم بشنوم. پاره هایی از گفته های شاهزاده را ردیف کردن و کنار هم گذاشتن بجز کلی گویی محض چیزی نیست. حتما نمی دانید با کلی گویی می توان براحتی عوامفریبی و مغلطه گری کرد و خود را محق جلوه داد! آخر کدام مدعی دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر می تواند با "اصول دمکراسی" مخالفت کند یا "تمامیت خواهی" را توجیح کند!؟ بنابراین، ردیف کردن پاره هایی از گفته های شاهزاده، کلی گویی محض است مگر آنکه دقیقا منظور از مثلا "دید تمامیت خواهی" و "اصول دمکراتیک" شاهزاده و خود و حزب تان را مشخص کنید تا "دید تمامیت خواهی" مدعیان دمکراسی و حقوق بشر که "اصول دمکراتیک" را برنمی تابند برای مردم "مجهول" باقی نماند و مورد موأخذه مردم قرار گیرند.
اول ولی باید "تمامیت خواهی" و "اصول دمکراتیک" را تعریف کنید. مهمتر برای من اینست که نشان دهید به کدامین اصول 4 گانه زیر می توان برچسب "تمامیت خواهی"، یا نافی "اصول دمکراتیک" را زد!؟ :-
1. حفظ تمامیت ارضی ایران بهرقیمتی بصورتی که در سال 57 به جمهوری اسلامی محول شد؛
2. ایران یک کشور و یک ملت و یک ملیت است؛
3. استقرار نظامی لیبرال دمکراتیک در ایران از جنس نظامهای لیبرال دمکراتیک جهان آزاد غرب مثل فرانسه؛
4. تدوین یک قانون اساسی نوین لازم الاجرا برای ایران که مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن باشد.
کدامین اصول ۴ گانه بنظر شاهزاده و حزب تان ؛تمامیت خواهی؛ یا نافی ؛اصول دمکراتیک؛ است که مستحق چنین برچسب هایی باشند؟ کجا ؛اصول دمکراتیک؛ حکم کرده که اصول بالا، که مهمترینشان تمامیت ارضی ایران است را باید ؛پیشنهاد؛ داد یا به ؛رأی؛ کسی گذاشت!؟ مگر اینکه قرار بر فروپاشی ؛امپراطوری؛ ای بنام ایران و تقسیم آن بین ؛از ما بهتران؛ بصورتی ؛دمکراتیک؛ !!! باشد تا خون از دماغ کسی بیرون نیاید!!!
با سپاس ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
ساسان بهمن آبادی
«عملا صورت مساله مشخص میکند که هر کسی که از یک دید تمامیت خواهی بدور از اصول دموکراتیک بخواهد به قضیه نگاه بکند خودش خودش را از صحنه حذف میکند ... کسانیکه مقاومتهای تمامیت خواهی یا برخورد غیر دموکراتیک با قضیه داشته باشند عملا خودشان را از صحنه حذف میکنند ... خود به خود جامعه نخواهد پذیرفت هر برخوردی را از طرف هر جریانی – چه راست و چه چپ – که با دید تمامیت خواهی باشد و بخواهند به یک فرم تحمیلی نظر خودشان را به دیگران تحمیل بکنند ... صافی آزمایش خود به خود نیروهایی را طرد خواهد کرد که حاضر نیستند به هیچ وجهی یک برخورد معقول، یک برخورد دموکراتیک با قضیه داشته باشند ... نیازی به این نیست که دیگران اینها را حذف کنند، خودشان عملا خودشان را حذف میکنند.»
این جملات شاهزاده در گفتگوی سه شنبه شب در صدای آمریکا مرا یاد بیتی انداخت که تقریبا هر بار که خدمت شادروان محسن پزشکپور - رهبر درگذشته حزب پان ایرانیست - بودم ایشان بر زبان می آوردند:
قطره دریاست اگر با دریاست ... ورنه خود قطره و دریا دریاست
پاینده ایران
تهران - ساسان بهمن آبادی - عضو حزب پان ایرانیست ....ادامه....
|
دانشجو
آقای بهمن زاهدی گرامی:
از درج پاسخ و مطالبم و پیامتان سپاسگزارم.
ایمیل آدرسم تا اکنون مشکلی نداشته. از طریقی که خواسته اید این پیام را می فرستم و امیدوارم مشکل برطرف شده باشد.
من با سایت شما تازه آشنا شده ام و قسمت بیان نظر را در لیست شما ندیده ام.
بهر روی اگر فرمایشی بود در خدمتتان هستم. سپاسگزار- دانشجو
....ادامه....
|
اوضاع داخل مملکت
جمشاد پرچمشاهی
با درود به جناب عرفان؛ مطالبی را که در این نوشتارتان بیان کرده اید، باید گفت که متاسفانه چیز تازه ای نیست و کم وبیش هرروز از طریق رسانه های همگانی و نشریات و سایت های متعدد و نیز تماس های تلفنی و اینترنتی بسیاری از هموطنان درون کشور، به چشم و گوش ایرانیان برونمرز و جهانیان می رسد. این آفت و بلای آسمانی که از ۳۴ سال قبل به اینطرف گریبانگیر کشور و ملت ایران شده است، رفته رفته به یک هیولای هولناک و دهشتناکی مبدل شده و می شود که همچون غده ی سرطانی روز به روز بزرگتر و خطرناکتر می شود.
با وجود این من تردید بسیار دارم که قشر ضعیف و فقیر جامعه به صف آنانی که در ماجرای خرداد سال ۸۸ بپا خاستند و اعتراضات خود علیه رژیم مستبد و خودکامه را ابراز نمودند، بپیوندند و کار رژیم آخوندی را یک سره کنند چون تاب و توان آنرا نداشته و رژیم با اعمال فشارهای بی وقفه روانی و معیشتی، دیگر رمقی برایشان باقی نمی گذارد.
وینستون چرچیل، نخست وزیر اسبق بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم و سال های بعد از آن، در نطقی خطاب به سیاستمداران جهان گفته بود: اگر می خواهید که صلح و آرامش نسبی در سراسر جهان بویژه در منطقه خاورمیانه برقرار و پایدار باشد، بایستی تلاش کنید که شکم اعراب همیشه سیر و شکم ایرانیان گرسنه بماند! به گمان من منظور این سیاستمدار پیر و پرتجربه می توانست این باشد که برخلاف اعراب منطقه، ایرانی ها تا زمانی که به فکر تامین معاش زندگی و رفع گرسنگی باشند، شور و حال و حوصله قیام و تظاهرات را نداشته و برای آنها به گفته شما اقتصاد نسبت به هرچیز دیگری منجمله آزادی های مدنی و ... اولویت اول را دارد. به همین جهت هم رژیم جمهوری اسلامی با بکارگرفتن شیوه سیاست "قراردادن مردم در تنگنای اقتصادی" می کوشد تا آنجا که میسر است جلوی خیزش و اعتراضات مردمی را بگیرد یا حداقل از طریق سرکوب و خشونت خنثی کند.
درحال حاضر ما متاسفانه شاهد برخی نمونه های آنچه را که چرچیل فقید گفته بود، می باشیم!
تندرست و شادکام باشید
ج. پ. ....ادامه....
|
اوضاع داخل مملکت
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ساسان بهمن آبادی،
طنز تاریخ در این است که بیش از یک سال، افرادی که هنوز مشخص نیستند از کجا و بوسیله چه کسانی تعیین شدهاند، نتوانتستهاند منشوری را کامل کنند. حالا میخواهند که در یک کُنگره دو روزه افرادی را تعیین کنند که شاید تا ده سال دیگر منشوری را به مردم ارایه دهند و شاید تا دویست سال دیگر اتحادی را به ثمر برسانند.
نه دوست عزیز، ایران افرادی را میخواهد که بتوانند اوضاع کشور را بررسی کرده و راه حل نشان دهند. قدرت تصیمیمگیری فردی و جمعی داشته باشند. آنچه را که شاهدش هستیم وقت کشیست (سرگرم کردن افکار عمومی). که آخوندها بهتر از ما و شما در آن تجربه دارند.
ایران به کسانی احتیاج دارد که توانایی این را داشته باشند که در لحظات بحرانی بهترین عملکرد را از خود نشان دهند.
این شورای ملی نتوانسته است یک تصمیم کوچک بگیرد، چطور میتوان از آنان انتظار داشت که تصمیمگیری برای مملکتی مانند ایران را بدست بگیرند.
در مقالهای خواندم که اگر شخصیت به نامی را میخواهید ار بین ببرید اول باید محبوبیت وی را مابین مردم از بین ببرد.
کاری که این شورا بخوبی انجام میدهد از بین بردن محبوبیت شاهزاده میباشد که به نظر من هدف اصلی اعضای تشکیل دهند آن میباشد.
این همان طنز تاریخ است که امروز به رخ ما میکشید.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
حق
اول مشخص کنیم ۱۰۰ سال مبارزه ملت برای چه بوده؟ من منشوری را حمایت نمی کنم که ؛تمامیت ارضی ایران؛ و ؛ایران یک کشور و یک ملت و یک ملیت؛ را ؛پیشنهاد؛ کند و ؛قابل مذاکره و نقد و بررسی؛ بداند! اینکار یعنی علامت سئوال گذاشتن جلوی کشور ایران، ملت ایران و ملیت ایرانی! من منشوری را حمایت نمی کنم که به یک قانون اساسی نوین برای ایران مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن تعهد ندهد و بجایش چنین قانون اساسی ای را ؛پیشنهاد؛ کند. بیش از ۱۰۰ سالست که نسل اندر نسل کوشیده اند که آنچه از تمامیت ارضی ایران پس از جنگها با روسیه تزاری باقی مانده است را حفظ کنند، و نظام و قانون اساسی ای لیبرال دمکرات را در ایران مستقر کنند تا رفع تبعیض در همه زمینه ها بشود و همه در برابر قانون مساوی باشند و کشور و ملت بسوی ترقی و رفاه پیش برود. در پیشبرد این اصول ۴ گانه حفظ تمامیت ارضی ایران، ایران یک کشور و یک ملت و یک ملیت، استقرار یک نظام لیبرال دمکرات، و یک قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن، بیش از ۱۰۰ سالست که مبارزه شده است. حال چگونه کسی یا کسانی بخود اجازه می دهند که این ۴ اصل حافظ ایران و ایرانی را ؛پیشنهاد؛ کنند یا ؛قابل مذاکره؛ معرفی کنند!؟ کدام آدم آگاه و وطندوستی موجودیت کشور و هویت ملت خود را ؛پیشنهاد؛ می کند بجای آنکه آنها را ؛اصول؛ و ؛اصولی غیرقابل مذاکره؛ در آغاز منشور خود بگذارد!؟ کدام آدم آگاه و وطندوستی استقرار یک نظام لیبرال دمکرات و یک قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آنرا بجای اینکه بعنوان ؛اصول؛ و ؛اصولی غیرقابل مذاکره؛ در آغاز منشورش بیاورد آنها را ؛پیشنهاد؛ می کند و ؛قابل مذاکره؛ فرض می کند!؟ کدام آگاه وطندوستی این ؛اصول؛ را با ؛فروع؛ / مباحث ؛پیشنهاد؛ ای مثلا سیستم اداری کشور در آینده قاطی می کند و خط فاصلی بین اصول و فروع قائل نمی شود!؟ باور کردنی نیست کارشناسی این منشور را نوشته باشد، منشوری که اصولی که ملت ۱۰۰ سال برایش جنگیده را فقط ؛پیشنهاد؛ می کند! ....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
بهمن زاهدی
با دورود خدمت دانشجو گرامی،
دوست عزیزم لطفا به لینک زیر مراجعه کنید و نظرات خود را برای ما بفرستید. ایمیلی که شما در قسمت «تماس با ما» درج میکنید برگشت میخورد و من بسیار سعی کردهام که با شما تماس بگیرم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
-------------------------------------
آقای زاهدی گرامی:
بادرود برشما ، پرسشی در زیر مقاله ام " راهی روشن برای مبارزان راستین" از من پرسیده اید ولی پاسخی که دادم هنوز چاپ نکرده اید. دلیلی دارد؟ نمی خواهم خوانندگان تصور کنند پرسش شما را بی پاسخ گذاشته ام. نه بسود شماست نه این روش منست. سپاسگزارم. دانشجو
http://www.irancpi.net/porsesh/nezar_0_0_0.html ....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
دانشجو
ازپیام شما سپاسگزارم. من افراد تشکیل دهنده شورا را نمی شناسم . هیچ جای نوشته ام هم ادعای شناخت کامل یا نسبی از آنها نکرده ام. مثل آنها هم افتخار پیشقدمی در این امر مهم ندارم. بنای من براعتماد به هم میهنانست. کسانی را که وقت و نیرو وتخصصشان را برای اینکار لازم گذاشته اند دوستدار وطن و دلسوز می دانم. اقدام انجام شده را نیز برای کشور و مردممان بسیار ضروری و سودمند می بینم. دونفر از ایشان را در برنامه ی آقای میبدی، تلویزیون پارس دیدم و شنیدم که انتقادات و پیشنهادات سازنده را برای جامع تر کردن منشور می پذیرند. درست هم همینست که کسانی که طرحی به این مهمی به میدان می آورند، از صاحب نظران دیگر بخواهند تکمیل و بهترش کنند. این باز بودن و نهایی ندانستن منشور، در واقع راه بسیار موثری برای آوردن دیگر افراد و گروها به میدان هم می باشد. . نکته دیگر اینکه نباید فراموش کنیم که جمهوری اسلامی هم تمایلی به اتحاد ایرانیان مخالف ندارد و بنابراین سعی بسیار در خنثی سازی و بد جلوه دادن هر اقدام موثری می کند. امید که در این دام نیفتیم.
ضمنا درمورد فعالیتهای خودتان بسهم خودم، تشکرمی کنم که پیوسته می نویسید و نوشته های خوب را هم تا آنجا که می توانید در رسانه ها وجاهای دیگر پخش می کنید. من این کار راعشق به وطن و قابل احترام میدانم.
-------------
با دورود خدمت دانشجو گرامی،
دوست گرامی شما هم مانند دیگران میتوانید نظرات خود را برای ما بفرستید. دلیل اینکه شما نظراتتان را از طریق «تماس با ما» برای من میفرستید را تاکنون متوجه نشدهام.
نامههای که از طریق قسمت «تماس با ما» بدست من میرسد را نمیتوانم (حق ندارم) بعنوان نظر کسی در قسمت نظرات وارد کنم.
قسمت درج نظرات در این سامانه حتا احتیاج به اینکه شما در مکانی ثبت نام بکنبد هم ندارد!
این نظر شما را من به نام شما در این مکان درج کردم .
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
ساسان بهمن آبادی
(همراه با کمی شوخی) آقای بهمن زاهدی هر هوادار جوان شورای ملی را به چشم یکی از مظنونان جوان تنظیم کننده منشور پیشنهادی می بینند. این نگاه مظنونانه در تبادل نظری که با من درباره نوشتار خودشان هم داشتند کاملا آشکار است؛ ....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
بهمن زاهدی
با دورود خدمت دانشجو گرامی،
لینکهای مربوط به نوشته شما را اضافه کردم. متاسفانه ایمیل شما برگشت میخورد و تا کنون نتوانستهام بوسیله ایمل با شما تماس بگیرم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
گفتگو با هوشنگ نهاوندی (سقوط حکومت شاه در ایران به واسطه یک توطئه بزرگ بین المللی بود؟)
کشکساب
بادرودبرهمه ایرانیان. با سپاس از انتشار و زحمتی که برای این گفتگو کشیده شده عرض میکنم؛اگرچه واقعیات ملموس وغیر قابل انکار جاری؛در آن سالها مطرح گردیده؛اما زوایای مهمی هم هستندکه در این گفتگو از نظر دور مانده یا مجال طرح نداشته اند که از آن جمله اشاره کاملا بجای همیهن عزیزمان ؛جناب ایرانی؛میباشد. باز هم به ایرانی گرامی درود میفرستم. پاینده ایران؛سربلندایرانی. ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
IRANKHAH
آقای جمشاد پرچمشاهی جهت اطلاع شما کمیته موقت متن این منشور را خودسرانه چند بارتغییر داده بدون اینکه موافقت یا مخالفت امضا کنندگان را جویا شده باشد. از این جهت من تعجب نمیکنم که ما شاهد ظهور منشوری جدید از سوی کمیته موقت باشیم. ولی در نهایت آنچه که مهم است روزیسیت که مجمع عمومی تشکیل میشود و ما با افراد حقیقی حقوقی و برنامه تشکیلاتی آنها آشنا خواهیم شد البته رضا پهلوی به عنوان رهبر این کمیته در گفتگوی در تورنتو به نکاتی در این رابطه اشاره نمودندکه به شرح زیر است:
ستاد سیاسی این شورا شامل سخنگو، کمیته افتخاری، کمیته مشاوران، اتاق فکر، دبیرخانه مرکزی، هیئت نمایندگان ایرانی شورای ملی برون مرزی، کمیسیون تخصصی (حقوقی، مالی، روابط عمومی/ رسانه، روابط بین الملل، حقوق بشر)، کمیسیون امور داخلی(اقوام ایرانی، سندیکاها، نافرمانی مدنی، آشتی ملی، زنان، دانشجویان/ جوانان) ست که این ستاد، مجمع شورای ملی را به وجود می آورد و به زودی اولین مجمع برگزار خواهد شد.
باش تا صبح دولتت بدمد. ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
جمشاد پرچمشاهی
دیری نخواهد گذشت که ما شاهد ظهور منشوری جدید از سوی "شورای مهدویت" جهت جمع آوری امضا به منظور برپایی حکومت امام زمان باشیم؟!
شوخی به کنار ... ما اصولا چه نیازی به اینهمه منشورهای رنگ و وارنگ داریم، آنهم از نوع پیشنهادی که مشخص نیست که آیا فراخوان امضاء بمنظور تایید پیشنهاد یا محتوا و مفاد آن است. مگر هدف کلی همه ما ایرانیان، به اضافه فعالان اپوزیسیون، براندازی - یا به عبارت مودبانه تر- گذر از رژیم جمهوری اسلامی و انتخابات آزاد برای نیل به دمکراسی و تشکیل و استقرار یک حکومت لیبرال و مردم سالاری نیست؟
اگر چنین است، تنها راه رسیدن به این هدف اتحاد و همبستگی همگانی برای پیشبرد این مهم است. تلاش جمهوری اسلامی برای جلوگیری و محقق شدن چنین اتحاد و همبستگی، تفرقه افکنی و ایجاد نفاق بین گروه ها و سازمان های اپوزیسیون خارج از کشور است.
سعدی شیرین سخن می گوید:
به کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد
این گلستان همیشه خوش باشد
من می گویم:
به چه کار آیدمان مسند منشوری
که ندانیم چه رساند منظوری
درد ما امضای منشوری نیست
درد ما بی اتحادی و زبونی ست
از روزی که مأموریت بررسی و مقابله با فعالیت های نیروهای مخالف رژیم در خارج از کشور از سوی سید علی خامنه ای به هاشمی رفسنجانی محول گردید، عوامل تحت حمایت رژیم اقدام به تشکیل کمیته و شورا و سازمان و از این قبیل نموده و با تدوین و انتشار منشورهای من درآوردی و بی سر و ته، درصدد جلب حمایت ایرانیان مقیم خارج از کشور می باشند تا بدینوسیله جدایی و اختلاف نظر و در نهایت عدم ایجاد اتحاد و همبستگی جهت مقابله با رژیم، درمیان اقشار اپوزیسیون و ایرانیان مقیم کشورهای خارج بوجود آورده و مانع تحریک و نفوذ آنها دربین ایرانیان درونمرز شوند.
به همین دلیل باید همه ایرانیان و اپوزیسیون خارج از کشور کاملا هشیار و بیدار باشند و گول و فریب هر سازمان و گروهی را که نمی شناسند و از هویت و ماهیت واقعی آنها آگاهی ندارند، نخورند و به هیچ وجه مشخصات و داده های شخصی خود را از طریق فرم یا امضا و غیره فاش نسازند که به قول شاعر معروف که گفت:
وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام افتاده باشد، صیاد رفته باشد
خود را اسیر دام نه صیادان بلکه شیادان نکنند.
جمشاد پرچمشاهی
....ادامه....
|
راهی روشن برای مبارزان راستین
بهمن زاهدی
با دورود خدمت دانشجو گرامی،
"خوشبختانه وطنپرستانی که وقت، نیرو و تخصص خود را گذاشته و کمیته موقتی تشکیل داده و منشور این شورا را تنظیم کردهاند"
سوال من فقط در این است که این شناخت کامل از کجا بدست آمده است؟
دانشجوی گرامی از اینکه نوشته خود را برای درج در سامانه حزب فرستادید بسیار خوشحال شدم، ولی با جمله بالا کمی مرا به فکر فرور بردید! این شناخت کامل تنها از کسی میتواند باشد که خود عضو آن شورا باشد و شناخت کاملی از تک تک افراد شرکت کننده داشته باشد. متاسفانه افراد آن شورا هنوز آفتابی نشدهاند که من هم وطنپرستی آنان را باور کنم! آیا شما عضو این شورا هستید و مقالاتی مینویسید در گروه تبلیغاتی آن شورا تنظیم میشود؟
کنجکاوی مرا به بزرگی خودتان ببخشید. منِ آخوندگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم مانند عمامه سفید و سیاه میترسم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
با دورود خدمت وجدانی گرامی،
مهم این نیست که چند امضا در اینترنت پای این فراخوان گذاشته میشود. مهم تعداد افرادی واقعی و حقوقی هستند که امضا میکنند.
امروز اگر رفسنجانی یا ماموران جمهوریاسلامی فراخوانی را صادر کنند، طرف چند ساعت همانند شیوه انتخابات در جمهوریاسلامی ملیونها امضا بر پای آن فراخوان در داخل کشور گذاشته خواهد شد. اینترنت دنیای مجازی میباشد و شما میتوانید در آن شگردهای فراوانی را انجام دهید.
سیاهی لشگر درست کردن اهمیتی ندارد. مهم این است که چند نفر بصورت حقیقی میتوانند عملی را انجام دهند.
در هر حزب و سازمانی چهار دسته وجود دارد.
یک: گروهی که فعالیت مداوم و همیشگی دارند.
دو: افرادی که نیم وقت فعالیت میکنند و در تمامی امور دخالت نمیکنند.
سه: افرادی که ساکت هستند.
چهار: هوادارانی که بر حسب امکانات و احساسات عملگرا میشوند.
بازدهی هر حزب و سازمانی در این میباشد که دستهای از اعضا که فعالیت مداوم و همیشگی دارند اکثریت را تشکیل دهند و بتوانند سه دسته دیگر را هدایت کنند (با دیدگاههای خود آشنا کنند).
در حال حاضر برای این فراخوان افرادی چه حقیقی و چه مجازی امضا خود را پای آن گذاشتهاند. در آینده باید دید که آیا اکثریت امضا کنندگان خواهند توانست دسته عملگرا این فراخوان را تشکیل دهند؟
بحث ما در این مکان سازنده میباشد و باید به آن ادامه دهیم. پایه اصلی لیبرال دموکراسی بر همین کثرتگرایی (که عامل اصلی رشد خرد جمعی میباشد) بنا شده است. من فکر میکنم، تنها مکانی که موافقان، مخالفان و منتقدین این فراخوان میتوانند در آزادی کامل با هم به گفتگو بنشنند همین کانون لیبرال دموکراسی ایران میباشد، که فعلا امضای خود را بر پای این فراخوان نگذاشته است!
ولی امیدوارم که عملکردهای شورای این فراخوان بتواند روزی امضای تمامی اعضای این کانون را به خود اختصاص دهد، تا آن روز روشنگری و شفافسازی کار و وظیفه اصلی این کانون خواهد بود ( توجه: من بیش از یک رای ندارم).
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم، ۵۷یها مجبورمان کردهاند که به فکر فرداها هم باشیم *****
امروز این را به همین شکل امضا کنیم، فردا که خواستند همین را به همین شکل مبهم وارد قانون اساسی کنند و ما دست بالا کردیم که مشکل داریم، همینها آشوبی بپا خواهند کرد، که ای بابا شما دیروز همین منشور را امضا کردید حال چه شده به قانون اساسی که رسید با آن مشکل دارید، و و و؟ آنوقت بیا و چانه بزن که آن زمان میخواستیم همه با هم رژیم را سرنگون کنیم و برای اینکه کارمان راه بیافتد این را امضا کردیم، نه برای اینکه آن موقع با این ماده هم خوانی داشتیم.
ما، متأسفانه پس از برخوردی که ۵۷ یها دست بدست با "نظام پادشاهی" در سال های قبل از ۵۷ و پس از ۵۷ با رژیم گذشته و میهن داشتند، یک شناختی از اینها داریم که دیگر نمیتوانیم بدون فکر کردن در مورد استراتژیهای اینها در آینده، یک عملی را امروز "صرفاً به دلیل اینکه امروز کاری کرده باشیم، انجام دهیم یا ندهیم".
اگر فردا تکلیف این ماده ۱۱ روشن شد، که خوب مشکل حل است آنوقت همه میتوانیم با خیالی راحت تر از این مهم پشتیبانی کنیم. در غیر این صورت، همین ترکیب که تابحال پیش رفته، هم به سود امروز است و هم به سود آینده.
از این جهت، تا زمانی که این منشور سامان داده نشده. آن که امضا کرده حق دمکراتیک خود و نظر خود را اجرا کرده، و آن هم که امضا نکرده حق دمکراتیک خود، و دیدگاه خود را اجرا کرده.
نه قرار است با هم دشمن باشیم، نه قرار است بگوییم این کار درست بوده و آن یکی غلط. هر فردی نسبت به تخمین خود یا امضا میکند یا نمیکند. در هر حال ما که در کشورهای آزاد هستیم که میتوانیم دموکراسی را تمرین کنیم. ۳۴ سال گفتند داریم تمرین دموکراسی میکنیم (و ما میگفتیم آیا این تمرین تمامی ندارد؟ بگذریم... )، خوب این هم یک نوع تمرین دموکراسی.
در هر حال اینها باید گفته شود... و سپاس که تحمل کردید و اجئزه دادید بیش از کوپن خود در این مکان نظرها را با شما در میان بگذاریم.
ملت نگهدار ایران باد،
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم، ۵۷یها مجبورمان کردهاند که به فکر فرداها هم باشیم *****
اما به دلایل زیاد، و شناختی که ما از ۵۷ یها و پس ماندههای آنها داریم، و شناختی که از دخالت سازمانهای اطلاعاتی رژیم و کشورهای حامی آنها در مورد مسائل مربوط به مبارزان و میهن داریم، و تجربه شیطنتهای آنها در گذشته، و مخصوصا اگر بخواهیم آینده را هم در نظر بگیریم، حضور برخی از ما (امثال بنده و دوستان و حتی فامیل) در اینور خط این شورا هم به همان اندازه اگر نه بیشتر، ضروری و لازم است. مخصوصا تا زمانی که منشور سر و سامان داده نشده و ماده مورد بحث روشن تر ارائه نشده است.
در نتیجه تا اصلاح ماده مورد نظر، نه باید این ور صحنه را خالی گذاشت، و نه آنور صحنه را...
به زبان ساده تر، فردا پس از اولین و دومین جلسه رسمی شورا و و و... اگر این "ماده ۱۱ تغییری نکرد"، و با این حال، این شورا با همین منشور بدون تغییرات موفق شد این مبارزه را همان گونه که مدعی است به پیروزی کامل برساند و رژیم را از سر راه بر دارد.
باز هم مشکل این ماده ۱۱ ها، مخصوصا در آینده پس از این رژیم و زمان نوشتن قانون اساسی آینده ایران بر جا خواهد بود.
در آن زمان افرادی مانند ما اگر این منشور "تغییر نکند"، امروز که آن را امضا نکردیم، میتوانیم راحت تر از دیگرانی که این منشور را امروز به همین صورت امضا کردند، با اسم و رسم و نشانهها وارد بحث در مورد مشکلی که با ماده ۱۱ ها داریم، شویم.
به زبان ساده تر، ما با در نظرها گرفتن عملکرد ۳۰ - ۴۰ سال گذشته طرفین مقابل، به هیچ وجه نسبت به اهداف اینها خوش بین نیستیم، مگر عکس آن را ثابت کنند. اما تا زمانی که روزی "قانون اساسی نوین ایران" را ملت تصویب نکند، ما صرفا بدلیل اینکه اینها حال میگویند ما ناگهان از خر شیطان آمدهایم پائین و دیگر آنهایی که تا دیروز بودیم، نیستیم، نمیتوانیم قسم اینها را با چشم بسته بپذیریم. اگر اشکالی به ما باید گرفته شود، همین است که تجربه به ما گفته چشم بسته حرف اینها را نپذیریم. ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، ۵۷یها مجبورمان کردهاند که به فکر فرداها هم باشیم *****
وجدانی گرامی،
اگر به وقایع روز بنگریم "چه از دید مبارزاتی بر ضد رژیم و چه از دید اوضاع نابسامان میهن، چه از دید نگرانیهایی که همه ما با آن آشنایی داریم"، نظر شما و دیدگاه شما و دیگر هم میهنان که همین منشور شورای "ملی" را به همین شکل امضا کردهاند یا امضا خواهند کرد کاملا درست است.
به هیچ وجه نباید، به میهن پرستانی که تا بحال این منشور را امضا کردهاند ایراد گرفت، و هدف هم این نیست. ما لیست امضا کنندگان را که مرور میکنیم، در میان آنها نام بسیاری از طرفداران نظام پادشاهی، مخصوصا از کشورهای اروپائی و آمریکا را حتی از همین حزب مشروطه ایران را بصورت امضا کنندگان فردی، میبینیم.
اتفاقاً یکی از کارهای مثبتی که در ۳۴ سال گذشته طرفداران نظام پادشاهی انجام دادهاند (البته بر خلاف باورهای نادرست امروزی کلّ که ناشی از اطلاعات و تبلیغات بد است)، همین بوده که ما فعالیّتهای خود را فقط به محدوده طرفداران خود بسنده نکردیم.
در طی ۳۴ سال گذشته "با همین پراکندگی" که بنظر میآید دچار آن بودهایم، گه برخی از ما این ور خط مبارزه، و گاه در آنور خط مبارزه، پشت و هوای یکدیگر را داشتهایم. مهم این بوده که همه و همه در صحنه مبارزه به یک شکلی حضور داشتهایم.
در این مورد بخصوص هم، من شخصاً معتقدم حضور طرفداران نظام پادشاهی در آنور خط تا آنجا که به این منشور ارتباط پیدا میکند، یک امر حیاتی و لازم است. در نتیجه آنهائی که میتوانستند زیر این منشور را امضا کنند و این کار را کردند، حضورشان در آنجا بسیار مهم است. ....ادامه....
|
از حمله به سفارت خانه ها در تهران تا حمله به مهمانپرست در نيويورک
amir
آقای علیزاده شما هم همکار آقای مهمان پرست بودید و هستید کمی عقب تر بأیستید اول صاف مال مبارزینی میباشد که ۳۳ سال است با رژیم میجنگند شما دیروز آمدید و معلوم نیست از ته دلم تشریف آوردید ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
وجدانی
هموطن/ هموطنانِ گرامی،شیر و خورشید و تاجِ بسیار عزیز درود بی پایان بر شما! (۲ )
و اما پیشنهاد: برای تضمینِ تمامیت ارضی ایران لازم است قبول مسئولیت نمود و مشارکت کرد اما نه در جهت مغرضین بلکه در امر حمایت از شاهزاده برای حفظ تمامیت ارضی وطن. افراد، اشخاص، سازمانها و احزاب میتوانند بطور مشروط و اصرار بر این پیش شرط که چنانچه تغییراتِ لازم و ضامنِ یکپارچگی مملکت در منشورِ پیشنهادی داده نشود و هرگونه ابهامات بر طرف نگردند، در آن صورت بطور رسمی و علنی امضای خود را پس گرفته و عضویت خود را در شورای ملی و یا هر نهادی که تشکیل خواهد شد باطل اعلام خواهند داشت. پر بدیهیست غضویت در شورایی که به تمامیت ارضی ایران و تجزیه ناپذیری آن اعتقاد نداشته باشد محال است مورد تأیید ملت ایران حتی اکثر آنهایی که هم اکنون منشورِ پیشنهادی را امضاء نموده اند واقع شود. بدین منظور لازم و شایسته است تمهیداتی فراهم شود تا ضمن شرکت در مجامع و مجالسی که در آینده بر پا خواهند شد تمامی عقاید و آراء ایرانیان وطن پرست در صحن آنها منعکس شده و صدای اشخاصی همانند شیر و خورشید و تاج و یا سازمانِ سیاسی مثل حزب مشروطه ایران شنیده و به آن ترتیب اثر داده شود. با شرکت در چنین همایش ها و مجامع این امکان و شانس را دارا خواهیم بود جلو تصویب مفاد مضرر به احوال مملکت و غریبه با فرهنگ ایران و ایرانی، مانند مواردی که بدانها اشاره شد، را بگیریم و شاهزاده مان را نیز حمایت کنیم. ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
وجدانی
هموطن/ هموطنانِ گرامی،شیر و خورشید و تاجِ بسیار عزیز درود بی پایان بر شما! (۱ )
ضمن تأیید و احترام گذاشتن به نگرانیها و دغدغه هایتان نسبت به فراخوانِ شورای ملی ایران و بویژه منشور پیشنهادی آن، در ادامۀ این سطور پیشنهادی را خدمت شما و علی الخصوص حزب مشروطه ایران، این امید دیرینۀ مان، ارائه و تقدیم خواهم داشت.
خوشبختانه منشور یاد شده بصورت پیشنهادی تهیه و انتشار یافته است و هنوز شورا، مجمع و یا نهادی که آنرا تصویب کند و رسمیت بخشد بوجود نیامده و بقول معروف کار از کار نگذشته است. در ثانی با شناختی که از شاهزادۀ محبوب ایران یعنی رضاپهلوی داریم بعید است مغرضین و بد خواهان ایرانِ متحد و یکپارچه بتوانند آراء خود را بر این شاهزاده با آن همه حامیان، طرفداران و پشتیبانانی که دارد تحمیل نمایند. شاهزاده رضاپهلوی و از همه بالاتر ملت ایرن هر لحظه قادرند، به شهادت تاریخ، به کمک یکدیگر از تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران دفاع نمایند و من مطمئنم مردم ایران همانگونه که شاه فقید را در اینگونه موارد و در گذشته های دور تنها نگذاشته اند، امروز نیز فرزند او را در شرایط مشابه تنها نخواهند گذاشت. مفهوم اصلی حرف من این است که هم اکنون شاهزادۀ ایران و از نظر حزب مشروطه ایران کاندیدای پادشاهی آینده، نیاز به حمایت دارد تا دربرابر مخالفان و تجزیه طلبان ایستادگی و پایداری نموده و تمامیت ارضی ایرانمان را تضمین کند. او می فرماید:»»... برخی دوستان می گویند چه تضمینی وجود دارد. من می گویم تضمین در مشارکت است و در مسئولیت پذیری. اگر کسی می خواهد مالکیت داشته باشد باید مسئولیت بپذیرد. ضمانت از فرد و نهادهای شرکت کننده به وجود می آید وگرنه هیچ کس و هیچ چیزی نمی تواند ضمانت بدهد...«« ....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوست و سرور گرامی، بهمن خان زاهدی
بهمن خان، بدرستی فرمودید. آنچه من را (و در بعد بزرگ تر جمع ما را در ایران) جذب حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمود، منشور و اساسنامه مترقی، ملی و شفاف آن است. می داند چه می گوید و چه می خواهد و پرنسیپی ملی و در عین حال مدرن دارد. انتقاداتمان نیز از منشور پیشنهادی نیز سر انحصار طلبی نیست، از موضع نگرانی برای ایران و آینده آن است. لحظه ای فرض کنید تجزیه طلبان و فدرالیست ها با شورای ملی همراه شوند. این یعنی از خواست خود دست برداشته اند و یا مطامع خود را در تعریف خود از بند یازدهم دیده اند؟ حال پس از پیروزی، آیا باید ایالت های خود مختار ایران را به رسمیت شناخت و یا با این ها برخورد کرد؟ بند یازدهم، این سردرگمی را از همین حالا در بطن خود حمل می کند. شاهد هم که امروز از غیب رسید و حضرت بارزانی تحدید نمودند انتخابات حق! تعیین سرنوشت را در اقلیم کردستان عراق برگزار خواهند کرد. به نظر می رسد این بند از منشور باید هرچه سریعتر تعریف، اصلاح و یا شفاف سازی شود و پس از آن ما نیز در صورت حفظ منافع ملی از جانب آن، آنرا با کمال میل امضاء خواهیم کرد و پرنسیپ پادشاهی پارلمانی و مشی لیبرال دموکرات را نیز حفظ می کنیم که امضای منشور با پرنسیپ ما، منافاتی ندارد. به قول شادروان همایون، ما در جلسه دوم شرکت می کنیم.
پاینده ایران ....ادامه....
|
عرفان
درود بر اقای زاهدی نازنین شیروخورشید و تاج نازنین و استاد ایرانی نازنین
شیر و خورشید و تاج نازنین با هر انچه که فرمودید موافقم و ان را تایید میکنم و بابت راهنمایی و جوابتان سپاسگذارم.
استاد ایرانی گرامی بابت مهرورزی شما نسبت به اینجاب صمیمانه سپاسگذارم و جدا از راهنمایی ها و سخنان چون گوهرتان استفاده میبرم.
اقای زاهدی نازنین هم فرمودند ( بهترین راه حل این است که تا تصویب نهائی منشور صبر کنیم و امضای خود را بر پای منشوری بگذاریم که تمام اصول و محتوایش شفاف است) این دقیقا همان نظری هست که اینجانب دارم و از این بابت خوشحال و مفتخرم که خط فکری من و اقای زاهدی نازنین در یک مسیر قرار دارد.
سربلندی و سلامتی را برای تک تک شما ایرانبانان خواستارم
به امید پیروزی
پاینده ایران ....ادامه....
|
رضا پهلوی: حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است نه سلطنت و سلطنت طلبی
بهرام آبار
شاهزاده رضا پهلوی: با درودوسپاس بیکران ازاینکه درکارنجات ايران ازنابودی وتباهی و درراستای به سامان رساندن یک آلترناتیوبرای برکناری حکومت فقاهتی پیشقدم شده اید! بگفته ونوشته آقای اسماعيل نوری علا؛ شما يک «سرمايهء ملی» ایرانیانید. اوبراين باوراست که اپوزيسيون حکومت اسلامی شخصيتی را که از لحاظ شناخته شدن در سطح ملی و بين المللی با شما هماوردی کند توليد نکرده. این گفته آقای اسماعيل نوری علا مورد تائید اکثریت اپوزيسيون حکومت اسلامیست. بلی شما تنها شخصيتی هستید که میتواند عزم وامید را جایگزین یاس وناامیدی اپوزيسيون حکومت اسلامی کند. شما تنها شخصيتی هستید که میتواند اکثریت اپوزيسيون حکومت اسلامی را متحد کرده و با برکناری رژیم فقاهتی، نابودی ایران راکه رژیم در پیش دارد خنثی کند. متاسفانه شورای ملی برای پیوند انبوهی از فعالان سیاسی یا اتحاد جمیع نیروهای سکولاردمکرات، از شفافیت لازم برخوردار نیست. شفافیت شورای ملی، مشخص بودن هویت امضا کنندگان وبازنگری در منشور شورای ملی تضمینی است برای شرکت اپوزيسيون حکومت اسلامی دریک همبستگی عمومی وبرگزاری مجمعی عظیم دراسرع وقت.
با مهروآرزوی نجات ایران وایرانیان
بهرام آبار ....ادامه....
|
گفتگو با هوشنگ نهاوندی (سقوط حکومت شاه در ایران به واسطه یک توطئه بزرگ بین المللی بود؟)
ایرانی
با درود خدمت دوستان
متاسفانه در پاسخ پیرامون تحولات سال ۵۷ در ایران، مسئله کمربند سبز اسلامی فراموش شده است. پس از توقف نیروهای کمونیستی در ویتنام، مفهوم کلیدی محاصره در سیاست خارجی آمریکا و کل بلوک غرب مطرح است. در این مفهوم باید بلوک شرق (به ضعامت شوروی) محاصره شود تا از دسترسی به زمین های تازه محروم شود، سپس با تحدید امنیتی، بر هزینه های نظامی شوروی افزود تا اقتصاد فرتوت بهشت کمونیستی فرو پاشد، که
همین اتفاق افتاد و فروپاشی بلوک شرق تابع عوامل و متغیرهای اقتصادی بود. در این سیاست، جایگاه ایران، پاکستان و افغانستان بی نظیر است. سد ایران اسلامی در برابر نفوذ فزاینده حزب توده، اعدام ذوالفقار علی بوتو در پاکستان با انقلاب اسلامی پاکستان به فاصله یک هفته از فتل امیرعباس هویدا، و کشاندن نظامی شوروی در افغانستان و تجهیز مجاهدان آن روز و طالبان امروز جهت فرسایش نیروهای شوروی در افغانستان و تحمیل هزینه های فزاینده بر اقتصاد رو به ویرانی شوروی، در همین راستا قابل بررسی است. شاه (شاهنشاه آریامهر) با ایستادن بر کرانه های خلیج فارس، ایران را شریک و سهیم دنیای غرب می دانست و نه عامل آن. بنابراین، پی گیری سیاست شراکت ایران در جامعه جهانی و هم زمان نقش نفت و قیمت آن و بلوک منطقه ای که شاه از کشورهایی مانند مصر (که یکی از چهار قطب موازنه در خاورمیانه است) و عربستان (یکی دیگر از چهار قطب) بوجود آورده بود، منافع غرب را در این منطقه حیاتی سخت به خطر می انداخت. یعنی کشورهای خاورمیانه در یک اتحاد، بازیگران در سیاست بین المللی می شدند و نه دنباله روان آن سیاست. درضمن، نابودی هر آن چیزی که پادشاهان پهلوی ساخته بودند مد نظر بود و غرب برای اینکار، ابله را به سوی قدرت سوق داد تا با سیاست های ابلهانه، آن کند که همه می دانند. مسلما نه دیروز، نه امروز و نه فردا، یک ایران قدرتمند با پرستیژ جهانی، چسبیده به خلیج فارس، به نفع غرب نیست. گفتنی درباره مقاله فوق بسیار است، اما به همین بسنده می کنم.
پاینده ایران ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ایرانی عزیزم،
امروز برای همه مهم این است که بعد از جمهوریاسلامی چه خواهد شد؟ برای چه هدفی باید مردم هزینه بدهند؟
همانطور که بارها گفتهام جمهوریاسلامی مانند جنازهای میماند که کسی نمیخواهد کفارهای بابتش بپردازد. سرنگونی جمهوریاسلامی برای مردم خیلی راحت میباشد. آنچه مردم را به تحمل جمهوریاسلامی واداشته است، عدم تفاهم برای ساختار آینده کشور میباشد.
بحثهای که امریکا بعنوان فدرالیسم برای از بین بردن حاکمیتهای ملی براه انداخته و دلارهای که برای آن صرف میکند چشمان خیلیها را کور کرده. کسانیکه امروز از فدارلیسم صحبت میکنند، به نظر من در صف پیاده نظام امریکا ایستادهاند و به ایرانیت خود بدورود گفتهاند.
قدرت مردم ایران بیشتر از آن میباشد که در تصور اپوریسیون چسبیده به امریکا و اصلاحطلبان جمهوریاسلامی جا بگیرد. «ایران یک هسته سخت دارد» را معلم ما از خودش به هم نبافته بود، بلکه تاریخ ایران به او این هسته سخت را که همانا مردم ایران هستند نشان داده بود.
باید آیندهای شفاف جلوی مردم بگذاریم و گرنه این مردم هیچ هزینهای برای نابودی جمهوریاسلامی نخواهند پرداخت.
اول امضا کنید بعد حق دارید تغییرش دهید (اگر گذاشتین که تغییر بدهی) را مردم دیگر قبول نمیکنند!
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
ایرانی
بخش دوم:
حال شما هم با اختراعات تازه، مشکلی بر مشکلات آن می افزایید. متاسفانه، همواره روشنفکری کرایه ای در ایران، بزرگترین مشکل ما بوده است. از روزی که شریعتی ها، بر سر سفره مارکس می نشستند و ماتریالیزم دیالیکتیک را به مکتب اسلامی تبدیل می کردند و از حسین چگوآرا می ساختند، تا ممد مائو و حسن لنین و دیگران. روشنفکر ایرانی در بهترین حالت، مقوم و تطبیق دهنده نظرات دیگران است و از خود هویت و اصالتی ندارد. نمونه اصلاح طلبش هم سروش است و هرمونوتیکش که تنه به همان داستان شریعتی میزند. اندیشه! شریعتی مجاهدین خلق و انقلاب اسلامی آفرید، امروز کجاست تا پاسخگوی مغالطات خود باشد؟ چگونه باید نسل های آینده داد خود از او بستانند؟ دیگرانی هم که امروز به همان راه می روند به هکذا.
البته با پوزش از آقای نوری علا اگر ایشان را آزردم و پوزش از آن دوست گرامی که از ما مستعاریون! به خاطر حمله به اشخاص مکدر است. این نظرات تنها نظر یک استاد دانشگاه دردمند از ایران است و مسئولیتش تنها با خود اوست. به همین دلیل این مطالب را مقاله نکردم تا موجب وهن حزب نشود. البته کلیه مطالبی که بر شمردم قائل به شخصیت حقیقی افراد نیست و نقد اندیشه ایشان را شامل میشود. همواره امیدوار بوده ام آقای نوری علا از راهی که می رود بازگردد که برای ایران غنیمتی است.
پاینده ایران ....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
عرفان عزیزم، خوشحالم که آمدی و امیدوارم امتحاناتت را به خوبی پشت سرگذاشته باشی و ترم جدید را با شادکامی آغاز کنی. نقد و تحلیل چنانچه سازنده و معطوف به نقاط موضوع یا مطلبی باشد، بسیار سودمند است. می دانی من طرفدار نظام پادشاهی هستم، بنابراین اگر به منشور و بند یازدهم آن و سخنگویانش انتقاد (سازنده) دارم، نگران دو چیز هستم. ابتدا ایران، که از جان گرامی تر می دارم و سپس شاهزاده رضا پهلوی. متاسفانه چنانچه شخصیت و اعتبار خاندان پهلوی با ندانم کاری توسط گروهی ناشناس زیر سئوال برود، همه متضرر می شویم و در نهایت این به ضرر مبارزات ملی تمام خواهد شد. در جایی که آمریکا مشغول تجهیز و به قدرت رساندن اسلامیست هاست تا این بار نه بر ضد چپ که بر ضد ما (نیروهای ملی) وارد عمل شوند، اشتباهات تاکتیکی و استراتژیکی، سخت گران تمام خواهد شد و ما نگران همین هستیم. اگر نگران نبودیم و دائم با خود نمی اندیشیدیم، نق هم نمی زدیم. به ضعم دوستان نق می زنیم زیرا نگرانیم. به ضعم خودمان انتقاد سازنده می کنیم تا با دیدن مطلب از زوایای مختلف، نقاط تاریک آن برای شاهزاده روشن شود و اینگونه، به پیشبرد مبارزات ملی کمک کرده باشیم. متاسفانه بند یازدهم منشور، تجزیه طلبان و فدرال طلبان را امیدوار کرده است که به خواست آنها رسمیت داده می شود و بالعکس، نیروهای ملی در سردر گمی محض به سر می برند. ساعت ها با دوستان معتمد بحث کرده ایم و هر چه بیشتر سعی بر تحلیل آن بند کذایی داشتیم، به جای امیدواری بیشتر ترسیدیم. درست مانند اختراع ؛ملیت های ایرانی؛ و ؛فدرالیزم؛ که بشترین ترس را از آینده ایران بوجود آورد و بزرگترین امتیاز برای جمهوری اسلامی بود. به این سادگی که این دو واژه، نیروهای ملی درون ایران را سخت نگران کرد و تئوری پردازی برای آن نگران تر، جمهوری جهل و فساد جشن گرفت که عامل اختلاف دیگری برای اپوزیسون ایجاد شده است و این طبعا به عمر نکبت بار آن جمهوری می افزاید. گل به خودی معنایش این است و نه آنکه در آن مقاله آمده بود.
پایان بخش اول
....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
بهمن خان گرامی، بحث قلمی شما را دنبال می کنم و با مواضع شما کاملا موافق هستم. به خاطر دارید که در زمان شورش ۵۷، آقایان می گفتند شاه برود ... بیاید (نقطه چین به دلیل رعایت ادب از من است و الا دوستانی که سن و سال مرا دارند، آن کلمه را می دانند). خوب شاه (به قول من شاهنشاه آریامهر) رفت و همان که در جای نقطه چین می گفتند آمد و همه را درید، آیا امروز هم باید مانند سال ۵۷ عمل کنیم و بگوییم جمهوری جهل و فساد برود، بعدش مهم نیست!؟. در این باره ابتدا اینکه، بند یازدهم منشور پیشنهادی! سردرگمی های زیادی را در بین نیروهای ملی ایجاد کرده و سپس، منشور فوق العشاره، حتی در حد یک پیش نویس هم نیست، تنها چیزی که ما و اکثر نیروهای ملی را به سکوت و یا نقدهای ملایم کشانده، بحث شاهزاده رضاپهلویست. از سویی باورمان نمی شود ایشان بحث فدرالیزم را پذیرفته باشند و از سوی دیگر، در دریافت معنای بند یازدهم سردرگم مانده ایم. امیدوارم برنامه سه شنبه افق شفافیت ایجاد کند و نه اینکه بر پرسش های بیفزاید.
شاید مطرح کردن بحث آقای نوری علا اینجا موضوعیت نداشته باشد، اما مقاله اخیر ایشان که در سامانه به چاپ رسید، پاسخی کوتاه دارد. ایرانی از اختراع مفاهیم تازه که در جایی آزمایش نشده باشد به تنگ آمده است. بهمن خان، مگر در ابتدای انقلاب جمهوری خواهان نمی گفتند، جمهوری اسلامی جمع نقیضین است؟ پاسخ تئوریک چه بود؟ ذات اسلامی است و فرم جمهوری!، کلی هم برایش دیالیکتیک اسلامی ترمودینامیکی و قرآنی می ساختند!، اما چه شد؟ سی و چند سال زجر کافی نیست که امروز نیز با تاکید موکد، یک جمهوری اسلامی دیگر منتها اینبار در قالب سکولار دموکراسی! بیافرینیم و سی سال زجر بکشیم؟. همه ما معنای کلمات فدرال، سکولار و دموکراسی را می دانیم و پیش از اختراع ویکی پدیا هم می دانستیم. آنچه با آن مشکل داریم، ؛سکولار دموکراسی فدرال ملیت ها؛ است که همتراز جمهوری اسلامی است!. یعنی ملغمه ای از عناصری که با هیچ چسب دیالیکتیک به هم نمی چسبند.
پاینده ایران ....ادامه....
|
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم، مقاومت در برابر ۳۴ سال حمله از همه طرف - قدم به قدم با صبر و شکیبایی *****
در هر حال چه خوب و چه بد، چه درست و چه غلط، گذشته گذشته باید به آینده نگاه کرد... حرف ما این است که از تمام مفاد این منشور باید در مورد مهمترین مطلب که ایرانیان نسبت به آن حساسیت بخصوص تاریخی دارند (مخصوصا طرفداران نظام پادشاهی) که همانا "تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران" میباشد را مبهم و قابل تفسیر و تعبیر مینوشتند که صدای ما را در آورند. آن هم بعد از بقول خودشان نزدیک به یک سال کار بر روی این منشور و ۴۲ بار آن را پس و پیش کردن.
دلیل این امر را نمیشود گفت "نادانی و نفهمی بوده" چرا که چیزی که هزاران نفر با یک بار مرور متوجه شدند، حتما افرادی که یک سال بر روی این منشور کار کردند متوجه بودند. و اینجاست که پرسشها در مورد اینکه چه افرادی این منشور را نوشتند، گذشته سیاسی آنها چه بوده، و اهداف آنها چه هست، و و و از طرف مردم مطرح میشود...
به همین دلیل اکثرا همه در یک مورد متعجب و انگشت به دهان مانده بودند. که آن هم بحثی است طولانی که امروز مکان و زمان آن نیست.
در هر حال هر چه هم که به امثال بنده بد و بیراه بگویند، ما وظیفه خود را نسبت به میهن انجام میدهیم. نگران این نیستیم که چه کسی از روش ما خوشش میاید و چه کسی بدش میاید. مهم این است که " Check and Balance " از طریق پرسشهای مطرح شده رعایت شود.
سرزمین ما با مشکلات جدی بزرگی روبرو است، اما یک چیز روشن است و آن این است که این ملت یتیم نیست. وگرنه بین ندانم کاری خودیها و دشمنیهای دشمنان ایران و ایرانی، تا بحال کار این سرزمین چندین و چند برابر از اینها به حذف از نقشه جهان میکشید.
ملت نگهدار ایرانزمین باد،
شیر و خورشید و تاج ....ادامه....
|
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، مقاومت در برابر ۳۴ سال حمله از همه طرف - قدم به قدم با صبر و شکیبایی *****
عرفان گرامی،
هدف همه ما گذر از این رژیم منحوس و سپردن سرنوشت یک کشور و یک ملت بدست خود شهروندان آن میهن است. اگر از طرف دیگران صحبت نکرده باشم، انتقاد بنده صرفا برای محکم کاری است، نه برای آن چیزی که برخی "چوب لای چرخ گذاشتن" مینامند.
اتفاقاً تا آنجا که من از طرفداران نظام پادشاهی سراغ دارم - اکثر ما با این واژهها از جمله "چوب لای چرخ گذاشتن" سخت مشکل داریم حتی تا سرحد انزجار. زیرا، ما که زمان شاه را بخاطر میاوریم، میدانیم "چوب لای چرخ گذاشتن" برخی حرفهایها کار این میهن را چگونه به اینجا که امروز میبینیم کشاند.
حقیقتش مشکلات من با این منشور بسیار فراتر از یک یا دو ماده در این منشور میرود. اما چون هدف میهن است، فقط با تکیه بر یک نکته حیاتی که همیشه بحث تاریخی ایرانیان بوده اکتفا کردهایم... و بقیه مشکلات را که از اهمیت حیاتی بر خوردار نیست را رها کردهایم.
عرفان جان، شما کاملا درست فرمودید، هدف ما هم بایکوت نیست - بر عکس حال که شاهزاده از این منشور پشتیبانی کردهاند، هدف ما این است که راه برای پشتیبانی بیشتر باز شود. وگرنه حتی زحمات بحث در مورد این منشور را بخود نمیدادیم.
چون کاملا مشخص است که اینها از تجربه شکست اولاف پالمه تصمیم گرفتند که منشور را به این نحو ارائه دهند، که دادند.
اتفاقا طرفداران نظام پادشاهی همیشه طرفدار یک جنبش بزرگ به کمک خرد همگانی بودهاند، اما اگر تابحال این کار نشد، باید دلیلش را در جاهای دیگر جستجو کرد، نه در بین طرفداران نظام پادشاهی. ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت عرفان گرامی،
کسی تاکنون از بایکوت کردن این فراخوان صحبتی نکرده است. اشکال در شیوه کار این تشکیلات میباشد که من و خیلی از دوستان را به یاد اوایل انقلاباسلامی میاندازد.
یک شورای تشکیل شده که کسی نمیداند که چه کسانی در آن شرکت دارند! مانند شورای انقلاباسلامی سال 57
میگویند اول امضا بکنید تا بعد آن را کامل کنیم. مانند انتخابات دوازده فرودین سال 58 که میگفتند جمهوریاسلامی آری یا نه؟ زمانیکه مردم به جمهوریاسلامی رای دادند دیگر کار از کار گذشته بود و مردم نمیتوانستند کاری بکنند به جز قبول اصل ولایت وفقه.
این شیوه کار شورای ملی باعث شده است که نگرانیهای فراوانی بوجود آید. آیا اگر این فراخوان را امضا کردیم و فردا تصویب کردند که ایران باید فدرال بشود، چه میتوانیم بکنیم؟
بهترین راه حل این است که تا تصویب نهائی منشور صبر کنیم و امضای خود را بر پای منشوری بگذاریم که تمام اصول و محتوایش شفاف است.
سازمانها و احزاب سیاسی هم بیشتر بدیگونه باید عمل بکنند. در سیاست چک سفید امضا کردن حماقت محض است.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
عرفان
درود بر دوستان گرانقدرم در کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
دوستان گرامی ابتدائا تشکر و قدر دانی مرا بابت مطالب ارزشمندی که روزانه در این صفحه ارزشمند ابراز میدارید پذیرا باشید بنده همیشه خواننده مطالب ارزشمند شما دوستان فرهیخته ام بوده و هستم. در رابطه با بحثی که پیرامون شورای ملی ایجاد شده من هم لازم دیدم نظر خودم را ابراز دارم.
به نظر اینجانب این منشور قطعا دارای کم و کاستی ها و نقصانهایی میباشد که باید نسبت به رفع و رجوع ان اقدام شود. همچنین وجود نقادانی زبده و ماهر هم برای به نقد کشیدن ان نه تنها لازم بلکه ضروری است چرا که روند تکامل و باروری این پروسه اگر قرار باشد به جایی برسد بدون وجود نقد و نقادان سر از صحرای کربلا در خواهد اورد. تا کنون ابهاماتی در رابطه با این شورا برای من مطرح بوده که ترجیح من ان است که تا برگزاری اولین نشست شورای ملی و متعاقبا انحلال کمیته موقت و مهمتر از همه رفع نواقص و ابهامات موضعی بی طرفانه اتخاذ کنیم (صد البته این بدان معنا نیست که ما این شورا را به نقد نکشانیم) به همین جهت به نظر من بهتر است این شورا را بایکوت نکنیم و منتظر بمانیم تا ببینیم که نتیجه نقد های سازنده و رفع و رجوع نواقص و ابهامات در اینده نزدیک چه خواهد شد.
با سپاس و احترام
پاینده ایران ....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
بهمن زاهدی
با دورود خدمت حق گرامی،
روشنگریهای ما در این رابطه زیاد بوده است ولی باید دوباره به آنان پرداخته شود. به دفتر پژوهش حزب این پیشنهاد را خواهم داد که این اصول را بیشتر برای افکار عمومی باز کند.
در رابطه با پادشاهی نظر ما بر این است که جامعه ایرانی برای گذر از خرافات اسلامی و رسیدن به لیبرال دموکراسی میتوانند با شکل نظام پادشاهی به اهداف خود زودتر برسند. در زمانیکه رهبران چپ و جمعی از جمهوریخواهان ایران «تمامیت ارضی» را با خاک پرستی مقایسه میکنند، اعتمادی به آنان نمیتوان کرد، که ایران را یک پارچه نگه دارند، اگر شکل نظام جمهوری دلخواهشان در ایران پیاده شد. اصولا برای اکثر جمهوریخواهان «ایران» ارزشی ندارد. شما یکی از آن جمهوریخواهانی میباشید که انترناسیونالیسم (جهان وطنی) چپ ایران را رد میکنید و به منافع ملی کشور ارجعیت میبخشید.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
حق
۱. با درود بر بهمن زاهدی گرامی، در آخرین نظرتان نوشته اید که ؛گروههای زیادی میخواستند که با ما همکاری کنند ولی اصولی را که ما به آن اعتقاد داریم، قبول نمیکردند. این چند اصل کوچک و با مفاهیمی ساده میباشند که عبارتند.
یک: ایران یک ملت و یک کشور است.
دو: تمامیت ارضی کشور غیر قابل مذاکره میباشد.
سه: حاکمیت ملی تقسیم شدنی نیست.
چهار: احترام گذاشتن به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن برای دوره گذر از جمهوریاسلامی و بعد از آن.
پنچم: ما شکل نظام آینده کشور را در پادشاهی بهترین گزینه موجود میدانیم؛.
آقای زاهدی گرامی، همانطور که می دانید مخالفان سیاسی تان که پاسخی در مورد ۵ اصل شما در بالا ندارند با نثار برچسب هایی مثل ؛خودخواهی و خودمحوری و خودخواهی و خودبزرگ بینی و خودشیفتگی و متوهم؛ به شما از دادن حق به شما خودداری می کنند همانطور که درباره داریوش همایون در مورد همین اصول کردند. آیا فکر نمی کنید که شما و این حزب نباید وظیفه خود بدانید که در یک سری نوشتارها نشان دهید که این اصول بهیچ عنوان لایق آن برچسبها نیستند؟ آیا فکر نمی کنید که با یک کمپین وسیع شما و این حزب لازمست مردم را آگاه کنید که این اصول نگاهدارنده منافع ملی ایران هستند و مخالفان این اصول را به چالش بگیرید؟ ارادتمند، حق
۲. سخنی با جمهوریخواهان ملی: من وظیفه تمامی نیروهای جمهوریخواه ایرانخواه هم می دانم تا با حفظ مخالفتشان با پادشاهی خواهان ۴ اصل اول در بالا را در کمپینی حافظ منافع ملی ایران نشان دهند و مخالفان با این اصول را خائن به ایران و ملت ایران معرفی کنند. اینها خائن هستند به ایران و ایرانی و نه دگراندیش و قابل سر میز نشستن با آنها برای حل مسئله ایران. کسانیکه این ۴ اصل را برای ایران قبول ندارند همان نیات ناپاک از جنس صدام حسینی و مزدورانش مثل مجاهدین خلق را برای ایران دارند. جمهوریخواهان ملی همانقدر باید مایل به مذاکره گذاشتن و پیشنهاد کردن ۴ اصل در بالا باشیم که با صدام یودم. اگر اینطور نیست، خیانت به کشور و ملت ایران را تعریف کنید. ....ادامه....
|