مردان عصیانگر- گفتمان فدائیسم-تاریخ و اندیشه سازمان چریكهای فدائی خلق ایران
علی
از اینکه طرفدران نظلم شاهی این چنین مینویسند جای بسی خوشحالی دارد باور کردنی نیست که مجموعه سلطنت طلب این همه عقل و درایت بخصوص قسمت نتیجه گیری که بسیار خوب بود ای کاش محمد رضا شاه عقل بخرج داده بود و دست از کینه توزی و توهم برداشته بود که نه نیازی به چریک بود نه نیازی به اخوند و سلطه شاهی جبار تر و مطلقه تر بنام ولایت فقیه محمد رضا شاه هم بخود هم به خانوداه خود هم به مردذم نجیب ایران ستم کرد اما گذشته ها گذشته دوران جدیدی حادث شده فدایی محصول ستم شاه بود که بهترین فرزندان ایران را به بیراه برد که شاید میانبری پیدا کنند و اخوند های فرصت طلب فرصت را غنمت شمردند و سوار کار شدند همان اخوندهایی که شاه تصور میکرد با پول و امکانات بی حدی مه به انها میدهد برده و نوکر سلطنت هستند رضا شاه به مکافات اخوند را از صحنه با خفت بیرون کرد و محمد رضا شاه با خرافی بود و مذهبی بودن خود پای اخوند را به سرزمین مهر و روشنایی باز کرد و شد انکه نباید بشود همه باید جبران کنیم و ریشه اخوند و خرافات را بسوزانیم
دوستان پادشاهی لطف کنید ساده بنویسد که قابل فهم باشد شما باید بدانید صفحات موسیقی آغاسی چن ده برابر موسیقی های ارجمند فروش داشت
موفق باشید ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
دورود بر عرفان گرامی،
بسیار خوشحالم که این اعتماد را بوجود آوردهایم که فریختگان جامعه از طریق شما میتوانند با ما تماس بگیرند.
این بحث را این هفته در دفتر پژوهش حزب مطرح خواهیم کرد. با اینکه در عرف ما نیست که برنامه دفتر را از قبل برای دوستان غیر حزبی اعلام کنیم، ولی این هفته سخنران دفتر پژوهش حزب خودم خواهم بود و موضوع بحث « منشورهای صادر شد و آینده این منشورها» قرار داده شده است.
کمنویسی من در این مکان در حال حاضر به همین علت میباشد، میخواهم در کنار کارهای روزانه خودم را برای این سخنرانی آماده کنم. البته اگر دوستان هم سوالاتی داشته باشند، میتوانند تا صبح روز یکشنبه بوقت تهران در همین مکان اعلام کنند که من هم بتوانم آنان را یا در دفتر پژوهش مطرح کنم و یا پاسخی به آنان بدهم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
عرفان
درود بر کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
روی سخنم با دوستان گرانقدرم در حزب مشروطه ایران است
اقای زاهدی نازنین از انجا که اگر انتظار داشته باشیم حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) رسما در رابطه با هر سوال و یا درخواستی که از بعضا سوی کاربران مستعار اینترنتی مطرح میشود پاسخگو باشد انتظار بجایی نیست لذا بنا به قول و وعده ای که به شخصی بسیار فرهیخته و صاحب نظر داده ام پیام این شخص را خطاب به این حزب جلیله میرسانم.
ایشان بسیار نگران شرایط حساس کنونی مملکت هستند و خلاء سیاسی اپوزیسیون را بسیار بسیار خطرناک میدانند . ایشان از من خواستند که از شما بپرسم که چرا حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در گفتمان های مربوط به فراخوان های ائتلاف خاصه فراخوان منشور شورای ملی شرکت نکرده و بقول ایشان سعی در مشارکت و یا اصلاح انچه که این حزب فکر میکند به صلاح نیست نکرده و خنثی عمل میکند. لازم به ذکر است که ایشان روند پیموده شده این کمیته را ایده عال ندانسته و انتقادهایی بسیار بجا و مستدل هم دارند اما ایشان سم ائتلاف و همبستگی را خنثی عمل کردن میدانند. ....ادامه....
|
وزارت اطلاعات: بين اپوزيسيون جمهوری اسلامی اتحاد شکل نمیگيرد
شاهین
آقای حق:
نوشته ی من نقد برخی از مطالب جنابعالی بود و نه همش و به شدت مخالف کسانی هستم که در هر لباسی و طرزفکر سیاسی(چه جمهوری خواه و...)خواهان تجزیه هستن.اما مطلب مرا درست نگرفتید.هر انقلابی به رهبر شناخته شده دارد که نیروهای سیاسی را دور خود جمع کند اما من می گویم بت سازی ممنوع.
و متاسفانه ما ایرانیان در این مورد ید طولایی داریم و نمونه اش چیزی که از خمینی ساختیم.خمینی چه بود و ما از اوچه ساختیم؟
اما آقای ور
اما جناب شاهین
"لطفا خط فکری خود را هم بیان فرمائید.چون شما هم جهت دار مینویسید.شاید ما هم نقطه نظرات شما را قبول نمائیم.به اعتقاد من مردم طرفداران انقلاب 57 را مقصر میدانند"
فراموش نکنیم که پدران ما جمهوری می خواستن چیزی شبیه فرانسه.اما آنچه در فرانسه است در ایران اجرا شد؟
فقط اسمی از آن هست تا مردم گول بخورند و چیزی که ما داریم در اصل پادشاهی مطلقه ی آخوندی است که پادشاه آن به جای تاج عمامه دارد و چیزی که ما می توانیم آنرا در کشورهای آسیای میانه و... ببینیم که فقط با کلمه ی جمهوری بازی شده می بینیم ولی در عمل بصورت دیکاتوری مطلقه اداره می شود.
ما نمی توانیم طرفداران انقلاب را مقصر بدانیم چون آنها وحتی خود مردم آندوره به شدت تحت افکار مذهبی قرار داشتن و به مدت 1400سال ازآخوندها بتی بی نقص ساخته بودند و فکر می کردند هرکس یک عمامه بر سر بگذارد و عبایی بپوشد علامه دهر است و از گناهان مبراست پس بر طبق آموزه های نیاکان خود عمل کرده و به آخوندها اعتمادکردندو هیچگاه انتظار نداشتند که مردان خدا(آخوندها) دغل و مکار از آب درایند و من خیلی خوشحالم که آخوندها بر سر کار آمدن چون باعث شد ماهیت کثیف آنها بر نسل جدیدروشن شود(با اینکه ماسوختیم)
من جمهوری خواه هستم و خواهان استقرار جمهوری واقعی همانند آنچه در فرانسه وجود دارد ....ادامه....
|
عرفان
درود بر کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
اخیرا پیشنهادی مبنی بر نقد منشور های مختلف از سوی دوستان عالیقدر مطرح شد و استاد ایرانی گرامی ابتدائن پیشنهاد نقد منشور موسوی و کروبی را دادند و مرحمت فرمودند و زحمت گرداوری و جمع بندی ان را هم متقبل شدند به همین روی من منتظر نظرات و پیشنهادات دوستان فرهیخته ام بودم که تا کنون گویا نظری در این رابطه ارائه نشده اما اینجاب استقبال خود را از چنین برنامه ای اعلام داشته و پس از بازگشتم از مسافرت کوتاهی که در حال طی کردن انم به تفصیل نظر خودم را در این رابطه ارائه خواهم داد از استاد ایرانی گرامی بخاطر قصورم در رابطه با پیشنهادشان عذر خواهی کرده و در اولین فرصت به ایشان خواهم پیوست. ....ادامه....
|
دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم
وجدانی
داریوش همایون: ما بد نیست کارهای خوب یکدیگر را نیز یادآوری کنیم!
با امید و آرزو به اینکه تمامی جناحها، دستجات، تشکلها و گروه بندیهای مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی و بویژه بخش انحلال طلب و یا بقولِ شاهزادۀ محبوبِ ایران رضا پهلوی آنانیکه خواهان سرنگونی نظامِ فعلی هستند روز بروز بهم نزدیکتر و متحدتر گردند، بر خود لازم و ضروری دانستم بدینوسیله از این آخرین مقالۀ جناب آقای دکتر اسماعیل نوری علا تمجید نمایم و از بابت آن به ایشان تبریک گویم. یادم هست که رایزن فقید حزب مشروطه ایران، شادروان دکتر داریوش همایون، در گذشتۀ نچندان دور در مقاله ای خطاب به یکی از منتقدان قدر خویش فرمودند: «ما بد نیست کارهای خوب یکدیگر را نیز یادآوری کنیم!» ناگفته پیداست که هر اندازه مطالب و مقالاتی از این قبیل درجهت همگرایی و همکاری برای آزادی ایران و تضمین حقوق حقۀ ملت بزرگ آن بیشتر گردد شانس نائل شدن به هدف غایی که همانا تسلط اراده و خواست مردم ایران بر سرنوشت خود است نیز افزایش خواهد یافت.
اما با علم و آگاهی از یک واقعیتِ مشهود و اطلاع از نظر و عقیدۀ شاهزاده رضا پهلوی مبنی بر اینکه ایشان خط قرمز خودشان با آنانی که بدنبال اصلاح و تعمیر و نه سرنگونی جمهوری اسلامی هستند را مدتهاست تعریف و مشخص نموده اند و خودشان را از آنان دور ساخته اند، دیگر نیازی بدان نبود در این مقاله خاطر نشان گردد «آقای شهريار آهی، رئيس دفترِ سابق شاهزاده رضا پهلوی» بوده است. مگر اینکه این گفته منظوری در پی داشته باشد. من این منظور و هدف را در نیافتم. شاهزادۀ محبوب ایران خودشان سخنگوی خودشان هستند و به اعتراف دوست و دشمن، شاهزاده در وادی سخن گفتن از سایرین کم نیاورده و نخواهند آورد. ....ادامه....
|
جمهوری اسلامی مقدمات یک جنگ خونبار را علیه ایران فراهم می آورد
جمشاد پرچمشاهی
بنیانگزار رژیم دینی در ایران درپی انقلاب اسلامی سال ٧٩ میلادی،"امام" خمینی، هر دستور و فتوایی که صادر کرد و هر جمله ای را به زبان آورد، حالت اجرایی و اجباری داشت که تا به امروزهم پس از گذشت بیش از سی سال به اعتبار خود میان سران و رهبران و وارثان سیاسی- مذهبی رژیم باقیست. خمینی بارها درحاشیه سخنان و بیاناتش از جنگ به عنوان نعمت الهی و ضرورت آن برای بقا و پایداری اسلام یاد کرده بود. به همین جهت وارثان تاج و تخت دینی وی نیز"موظفند" که راه او را ادامه داده و همانطور طی کنند. بنابراین جای شگفتی و حیرت نیست که جانشین وی سید علی خامنه ای هم بایستی خواسته یا ناخواسته سیاست های دسیسه گری و جنگ طلبانه "پدرسالار" ش را دنبال کند.
همه میدانند که کیهان تهران وابسته به بیت رهبری است و تمامی کارکنان آن از جمله حسین شریعتمداری گماشتگان شخص رهبر هستند؛ برهیچکس هم پوشیده نیست که گماشتگان رهبری درهرعرصه و زمانی جیره خواران یا به اصطلاح پاچه خواران رهبر و بیت رهبری اند. اینها چاره ای جز رجزخوانی و مداحی در وصف رهبر و خواسته های رهبر ندارند. حسین شریعتمداری دچار بیماری روانی نیست و "مانیاک" هم نیست بلکه او چاره ای جز اینگونه سخن پراکنی ها و رجز خوانی ها ندارد. سخنان او را همانند سایر تهدیدات بی وقفه سران سپاه و برخی "نمایندگان" مجلس علیه "دشمنان" فرضی و خیالی اسلام و جمهوری اسلامی را نباید جدی گرفت. هرچند که خشونت طلبان و ستیزه جویان دستشان برای جنگ و کشتار می خارند و شاید هم آرزوی وقوع اش را در سر می پروراند، اما میان تصور باطل و خیالبافی با واقعیت ها فاصله زیادی وجود دارد. به باورمن احتمال وقوع جنگ یا یک حمله نظامی به خاک ایران با وجود بحران و تشنج در منطقه خاورمیانه و با توجه به انتخاب مجدد و ابقای باراک اوباما درمقام ریاست جمهوری آمریکا، درمیان مدت بسیار ضعیف به نظر می رسد و تمامی این تهدیدات و شمشیر و خنجرکشی ها بیشتر حالت جنگ زرگری دارند تا یک جنگ واقعی و تمام عیار!
....ادامه....
|
جمهوری اسلامی مقدمات یک جنگ خونبار را علیه ایران فراهم می آورد
بهمن زاهدی
من فکر میکنم مواضع این حزب در رابطه با جنگ احتمالی با ایران روشنتر از نور خورشید میباشد.
شما باید این سوال را از کسانی بپرسید که در این زمینه تاکنون هیچگونه نظرپردازی نکردهاند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
جمهوری اسلامی مقدمات یک جنگ خونبار را علیه ایران فراهم می آورد
کاوه یزدانی
با درود آقای بهمن زاهدی
جنگ اقتصادی و جنگ پنهانی و جنگ نیابتی بین رژیم اسلامی و بیگانگان مدتهاست که شروع شده و فقر و بدبختی مردم داخل کشور نیز نتیجه آنهاست . امکان دارد که بیگانگان به دلایل خودشان نخواهند وارد جنگ مستقیم و حمله نظامی شوند و تسلیم جنگ طلبی و بی خردی علی خامنه ای نشوند. اما دیر یا زود نهایتا بیگانگان و اسرائیل که در میان رهبرانشان نیز جنگ طلب وجود دارند احتمال دارد راهی جز حمله نظامی در پیش رویشان نداشته باشند و تصمیم بگیرند حمله نظامی نمایند . خامنه ای تنها راه ماندگاری رژیمش در قدرت را ایجاد یک جنگ می داند و همواره کوشیده مدارک لازم را در اختیار بیگانگان برای حمله به ایران قرار دهد . اگر چنین اتفاقی رخ دهد هیچکس از فجایع و عاقبت و گستردگی تخریب جنگ نمی داند و نمی شود با هیچ معیاری ویرانگری چنین جنگی را که احتمالا به بیشتر نقاط منطقه نیز سرایت خواهد که و ایران در مرکز قرار می گیرد را اندازه گیری نماید . اگر برای جنابعالی امکان دارد ابتدا مایلم نظر جنابعالی را در ارتباط با احتمالات وقوع حمله نظامی را بدانم . مهمتر از این اگر برایتان امکان دارد نظر حزب مشروطه ایران بپرسید و برایمان مختصر بنویسید . شاید دیگران نیز مایل باشند نظر حزب مشروطه ایران را در این باره بدانند . البته اگر برایتان امکان دارد این لطف را در حق ما نمایید . طبق تحقیقات آقای خسرو سمنانی کارشناس مدیریت پس مانده های اتمی و نویسنده کتاب قمار اتمی آیت الله ها در تحقیقاتشان بخشی از عواقب حمله نظامی به سایت های اتمی را توضیح دادند . لینک پایین مربوط به توضیحات عواقب یک حمله نظامی به چند مرکز سایت های اتمی می باشد . اگر احیانا زمانی فرصت داشتید و دوست داشتید ببینید .
لینک
http://www.youtube.com/watch?v=Ts5RtYHiL9E&list=ULTs5RtYHiL9E
هر چی می کشیم از همین آشورای ننگین حسینی می کشیم . لعنت بر ما باد . آخوندهای شیاد و رزل صدها ساله که با همین آشورای حسینی کلاه سر اجدادمان گذاشتند . بیجاره اجداد خرافاتی مان ....ادامه....
|
وزارت اطلاعات: بين اپوزيسيون جمهوری اسلامی اتحاد شکل نمیگيرد
و_ر
جناب شاهین
لطفا خط فکری خود را هم بیان فرمائید.چون شما هم جهت دار مینویسید.شاید ما هم نقطه نظرات شما را قبول نمائیم.به اعتقاد من مردم طرفداران انقلاب 57 را مقصر میدانند. ....ادامه....
|
وزارت اطلاعات: بين اپوزيسيون جمهوری اسلامی اتحاد شکل نمیگيرد
حق
درود بر دوستان، کاوه نازنین، تولدت مبارک! مایی که جوانی و حق یک زندگی معمولی را از ما در ایران گرفتند و مجبور به ترک وطن و دور شدن از خانواده و عزیزانمان شدیم وقتی به مرز ۵۰ سالگی می رسیم باید مواظب باشیم تعادل مان را از دست ندهیم، نه زیاد اینوری و نه زیادی اونوری بیفتیم! جشنهای ایرانی و روزهای تولد در غربت روزهای تنهایی و افسردگی می شوند اگر در جمع دوستان بویزه دوستان ایرانی نباشیم. خیلی از ایرانی ها بواسطه دوری از ایران و خانواده هایشان، حوصله کسی و چیزی را ندارند ولی باید سعی کنند در این دام نیفتند چون درآمدن از آن ممکنست به آن آسانی ها نباشد! بهرحال تولدت مبارک!
شاهین خان، فرض می کنم هیچی درباره من نمی دانید! اولا من جمهوریخواهم. دوم، من مخالف مسخره کردن افراد ولی موافق انتقاد از آنها هستم، از شاهزاده بگیرید تا بهرام مشیری و اسماعیل نوری علاء. کار موحدی نه انتقاد بود و نه تقدس زدایی! هیچکس و چیزی برایم مقدس نیست بجز تمامیت ارضی ایران مطابق با سال ۵۷، و یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران! به هیچ آدمی دیگر هرگز چک سفید نمی دهم. یکبار در زندگی به خاتمی دادم و برای هفت پشتم بس بود. او زیر قول دمکراسی و ایران برای همه ایرانیان اش زد! شاهزاده تا زمانیکه متعهد به آن مقدساتم در بالا باشد، و بدور از خشونت برای یک دمکراسی پارلمانی و یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن برای ایران مبارزه کند، و انتخاب بین پادشاهی و جمهوری را به ملت ایران در یک رفراندوم واگذار کند، حمایتش می کنم. هر ایرانی که تلاش اش بر اینها باشد من حمایتش می کنم. فرق هم نمی کند شاهزاده باشد یا عباس امیرانتظام یا بهرام مشیری. کسانیکه چوب لای چرخ نجات ایران و استقرار یک نظام دمکراتیک مثل فرانسه در ایران می کنند آنهم با پیش کشیدن فدرالیسم خطرناک فاشیستی نژادی و مذهبی، و تجزیه ایران، جنگ داخلی، ترغیب بیگانه به حمله به ایران یا دروغ شاخدار ؛ایران کشوری چند ملت و ملیتی است؛ را من همدست رژیم می دانم بویژه اگر دانشگاه دیده هم باشند! ....ادامه....
|
جمسشاد پرچمشاهی
این حسین را با چه نامی می شناسیم؟
این حسین را نه در مقام میرحسین میم ونه آن شهید کربلا که دراین ایام ماه محرم، رژیم دینی درایران صدها هزار و یا شاید میلیونها انسان های گرسنه و دربدر را با هزینه های میلیارد تومانی صرف نذورات و قیمه پلو و آش رشته و شله زرد رایگان برای برگزاری روزهای عزاداری اش بسیج میکند، می شناسیم. این حسین همان خواننده حنجره طلایی آواز و موسیقی سنتی ایرانی با نام مستعار "ایرج" است که در کنار استاد و بلبل خوشخوان دیگری با نام اکبر گلپایگانی درسالهایی که مردم ایران نه غمی داشتند و نه گرسنگی می کشیدند، هنرنمایی می کردند. ایرج و گلپا با استادان موسیقی سرشناس دیگری چون روانشادان و زنده نامان پرویز یاحقی، حبیبالله بدیعی و اسدالله ملک همکاری داشته و ترانه های شاد و گاهی عامیانه و از همه مهمتر در برنامه گلها آواز خوانی کرده و با صدای سحرآمیزشان روح ملتی را شاد نموده و به آسمان ملکوتی سوق می دادند.
ایزد یکتا به آنها وهمه هنرمندانی که هنوز در قید حیاتند، سلامتی و عمر طولانی عنایت داشته و روح رفته گان را غرق شادی و رحمت دارد!
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
از دوستانی که برایم آرزوی شفا کردید بی نهایت سپاسگذارم . من هم آرزو می کنم همه بیماران شفا یابند .امیدوارم خدا به این اپوزیسیون پراکنده هم شفای عاجل عنایت کند برای اطلاع دوستان مجازی و حقیقی و مستعار و غیر مستعار خواستم عرض می کنم . امروز را به مناسبت زاد روز چهل و هشتمین سالم با نوشتن حقایقی که در باره اپوزیسیون و دنیای مجازی به نظرم رسیدند در گفتگو با شما دوستان گذراندم . تندرست و پیروز باشید .
کاوه یزدانی
....ادامه....
|
جمشاد پرچمشاهی
درمورد شخص من که پرسیدید کی هستم و و چه می خواهم ، باید به عرضتان برسانم که من همان کسی هستم که نامش را در بالا ملاحظه می فرمایید . در رابطه با ایران من همان چیزی را میخواهم که شما میخواهید: آزادی، رفاه، آرامش، عدالت، برابری، همسویی و همگرایی مابین همه اقشار و آحاد ملت و مردم ایران و دوستی و مودت با همه انسان های دنیای آزاد. اما برخلاف شما من با هیچ فرد یا گروه یا سازمان و یا حزبی مشکلی نداشته و همه را بدون استثنا هموطنان خود می دانم . برای من هیچ فرقی هم نمی کند که از کدام طیف و نسل و طبقه و با چه افکار و مرام سیاسی و عقیدتی باشند . برای همه احترام قائل بوده و نظرات و دیدگاه هایشان برایم محترمند.
با آرزوی صبر و تحمل و آرامش روحی
....ادامه....
|
وجدانی
این حسین را، با چه نامی میشناسیم؟
حسین خواجه امیری به سال 1313 در شهر کاشان متولد شد. بیش از شش سال از سنش نمی گذشت که شروع به زمزمه اشعار روز و عامیانه مردم که رایج آن زمان بود می کند.
پدر بزرگ وی که از صدایی بسیار خوش برخوردار بوده، یکی از خوانندگان به نام ناصرالدین شاه قاجار بود و هر وقت که شاه قاجار اراده می کرده باید وی برای او بخواند ولی به طوری که از شواهد و آثار بر می آید، غیر از دربار، او خیلی مواقع برای مردم عادی نیز می خواند و در محافل شرکت می کرده و می خوانده، پدر حسین خواجه امیری که از صدایی خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسین را تحت تعلیم خود قرار می دهد و بسیاری از شب ها که ستاره های منطقه کویری کاشان مانند خوشه هایی از زمرد در آسمان خودنمایی می کردند و محیطی شاعرانه به وجود می آوردند، وی را به صحرای اطراف شهر می برد و او را تشویق به خواندن با صدایی هر چه بلند می کرد. مدت ها حسین تحت تعلیم پدر این کار را ادامه داد و پس از چندی به تهران می آید و به کلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه یافت. مدت شش ماه متوالی از محضر استاد صبا کسب فیض کرد، سپس در سال 1327 توسط ابراهیم خان منصوری برای شرکت در برنامه های رادیویی به رادیو دعوت شد. حسین مدت ها با این ارکستر همکاری می کند ... و پس از مدتی در ارکستر آقای عبدالله جهان پناه شرکت و با ارکستر او همکاری کرد... به هر حال صاحب نظران در موسیقی ایران، متفق القولند که وی یکی از بهترینهای آواز ایران بوده که هیچوقت خاطره او در آواز و موسیقی سنتی ایران فراموش نخواهد شد. به قول معروف اگر در و گوهر در لجن زار هم بیفتد، اصلیت خود را از دست نخواهد داد و حسین خواجه امیری هم حکم همین در و گوهر را دارد.
بر گرفته از آدرس زیر:
http://www.p30city.net/showthread.php?t=3847 ....ادامه....
|
جمشاد پرچمشاهی
هم میهن گرامی کاوه یزدانی،
درد و رنج شما اگر افراد و گروه ها و سیاسیون و فدرالیست های طیف مخالف مرام و عقیده سیاسی شما هستند، پس نیازی به پزشک متخصص اموراعصاب و درمان روانی ندارید بلکه به نظر من علاجش تنها گفت و گوهای حضوری و رودررو با همان کسانیست که ناراحتی ها و تشنج اعصاب در کالبد وجودتان را ایجاد می کنند. حرص و جوش خوردن در فضای تاریک مجازی دردی را دوا نمی کند جز اینکه ناراحتی ها و خون دل خوردنها را شتاب بیشتری بخشد - البته بر این امر واقفم که خواهید گفت هرگز! اما به قول معروف شنیدن و خواندن کی بود مانند دیدن!؟
می گویید وظیفه ما یا اپوزیسیون خارج از کشور بستن سفارت خانه های رژیم جمهوری اسلامی و یا اشغال و تخریب آنهاست. آیا واقعا بطور جدی فکر میکنید که به همین سادگی ها می شود سفارت خانه یک کشور خارجی در مملکتی را بست؟ آیا فکر میکنید که دولت و پلیس کشورمحل اقامت مان به راحتی این اجازه را به من و شما و امثال ما خواهند داد که وارد سفارت خانه ای شده و برای همیشه آنرا ببندیم؟ قطعا" خیر! شاید چنین کاری در رژیم جمهوری اسلامی آسان و محتمل باشد، همانطور که درمورد سفارت بریتانیا چندی پیش توسط اراذل و اوباش رژیم شاهدش بودیم، ولی در کشورهای مترقی و قانونمند هرگز، هرگز ...ادامه
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
از زمانی که خیزش های خیابانی در قیان 88 در ایران فرو کش کرد میلیونها ایرانی کارشان شبیه اون آسیابنی شده است که صبح بیدار می شود تا بوق شب در دامواج دنیای مجازی معلق است و خبرهای هر چند دردآور را در آسیاب دنیای مجازی می خواند و گاهی نیز از روی ناچاری که هیچ کاری ازش ساخته نیست نوشتاری بخ عنوان برچسب می نویسد که تایید بر دردناک بودن خبر چسبانده باشد و فراموش شده است . مصداق جمله ای که نی گوید این ما نیستیم وقت را تلف می کنیم بلکه این زمان است که ما را تلف می کند . نام گوینده این جمله دل چسب را متاسفانه فراموش کردم.
....ادامه....
|
وزارت اطلاعات: بين اپوزيسيون جمهوری اسلامی اتحاد شکل نمیگيرد
شاهین
آقای حق:
من روزنامه نگار نیستم اما به حرفای هردوی شما(موحدی و حق)اعتراض دارم
اول حرفای شما:
ببینید پافشاری شما(وکسانیکه هم فکر شماهستن)بر ساختن بتی جدید(رضا پهلوی)برای ایران نشان از ناآگاهی شما از اوضاع داخلی ایران دارد.ما شاه داریم(خامنه ای) و اصلا نیازی به شاه دیگر نداریم.نارضایتی مردم ایران را از حکومت آخوندی رابه این تعبیر نکنید که حالا مردم نظام شاهنشاهی را دوست دارند.ایران ملک کسی نیست وما(ایرانیان)رعیت کسی نیستیم.
اما گفته ی آقای موحدی:
او وامثال او غلط کرده اند که خواهان تجزیه می شوند
....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود
در دنیای مجازی نه میشود اعتمادسازی کرد و نه میشود شفافیت بوجود آورد.
از دنیای مجازی میتوان تنها برای بدست آوردن آگاهی و ارتباطات استفاده کرد.
دنیای انگاری مابین دنیای واقعی و مجازی قرار دارد. در آنجا میتوان اعتمادسازی کرد، در آنجا میتوان برای دنیای واقعی وسیلهای را بوجود آورد که افراد در هر جای این کُره خاکی هستند بتوانند با هم در تماس باشند.
من در دنیای مجازی نیستم و فعالیت من در دنیای واقعیست و برای آگاهی رساندن به هم وطنانم، دنیای انگاری برای من ابزاری را مهیا میکند تا بتوانم با هموطنانم گفتگو کنم.
عدم تشخیص اینکه در کجا فعالیت میکنم باعث میشود که سه دنیای مجازی، انگاری و واقعی را نتوانیم از هم تفکیک کنیم و نیروی خود را بیهوده مصرف کنیم.
سیاست و سیاستورزی فقط در دنیای واقعی امکانپذیر است. سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم در دنیای واقعی میباشد و هم در دنیای انگاری، این حزب با دنیای مجازی رابطهای ندارد.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
با درود آقای بهمن زاهدی گرامی
چون سخن شفافیت را مطرح کردید و کار بسیار خوبی کردید یک پرسش برایم پیش آمد . چگونه می شود بی اعتمادی را در دوستی دنیای مجازی از بین برد تا دوست را از نادوست تشخیص داد ؟ آیا نیازی به اعتماد سازی و شفافیت داریم ؟ با سپاس
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
با درود به ایرانی گرامی
بی اعتماد وجود دارد این یک حقیقت است و نمی توان بی تفاوت از کنار این حقیقت گذشت . یکی از عوامل پراکندگی اپوزیسیون همین مشکل بی اعتمادی است . بی اعتمادی در دنیای مجازی و بی اعتمادی سیاسیون و فعالان و گروههای اپوزیسیون به یکدیگر نیز نوع بی اعتمادی می باشند که تا کنون زیانهای زیادی داشته است . اما چکار باید کرد که در تمام زمینه های از سوی بی اعتمادی ضربه خودیم و ادامه دارد .
شاید پیش از این نیز در این صفحه نوشته باشم که یزدانی فامیلی من است . اسم و مشخصات کامل من را حزب مشروطه ایران دارد . اگر ندارد و مایل هستند این لطف را در حق من نمایند می توانم از طریق این حزب کپی شناسنامه را برایتان ارسال نمایم . کپی شناسنامه و عکس و تمام داستان زندگیم را به اضافه چندتا عکس از مناظر خوشگل این شهر محل اقامتم . بخاطر بی در و پیکر بودن دنیای مجازی و وجود سربازان امام زمان نمی شود همه چیز را در اینجا نوشت . دوستی نوشتنی نیست گفتنی هم نیست همانطور که در بین سیاسیون دوستی همیشگی نیست . برای شما دوست گرامی آرزوی تندرستی دارم .
ارادتمند کاوه یزدانی
پاینده ایران
....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود
چه فرقی میکند که با نام مستعار بنویسم و یا با نام حقیقی؟ اصل بیان واقعیت از دیدگاه شخص دیگریست!
در سیاست ولی کسی نمیتواند فعالیت کند و نام مستعار داشته داشت.
مثل این است که کسی بخواهد به وزارت برسد ولی از لحاظ امنیتی بخواهد نام واقعی خود را بیان نکند.
شفافیت یعنی همین. حال اگر کسانیکه نمیخواهند به قدرت سیاسی برسند و یا از نظر جانی در خطر هستند میتوانند برای ابراز نظر خود از یک نام مستعار استفاده کند. من با این عمل مشکلی ندارم.
از دیروز من هم بیمار شدهام، سرماخوردگی شدیدی گرفتهام، پزشکی برای من سراغ ندارید!؟
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
کاوه جان، قطعا" کامت تو درباره مستعاریون شامل من هم می شود. من از بحث با همه کس استقبال می کنم و برایم مهم نیست او کسیت. زیرا اعتقاد دارم، ابتدا این مهم نیست افراد کسیتند، بلکه مهم است چه می گویند. شما نام حقیقی دارید، اما بنده نه شما را دیده ام و نه می شناسم. از کجا معلوم نامی که اختیار کرده اید واقعی باشد؟ چنانچه به این بی اعتمادی ها دامن بزنیم، در وحله اول دودش به چشم خودمان می رود. در هر صورت، چنانچه با گفتگو، تو را آزردم، پوزش دوستانه مرا بپذیر. اما دوستی ما مانع نمی شود که به تو بگویم، راهی سخت اشتباه را در پیش گرفته ای و در این راه جز به صدمه زدن به اعصاب خود، کار دیگری نمی توانی بکنی. آن لینک را نیز دیدم، طبعا" هر شبکه تلویزیونی برای خود الزاماتی دارد که می تواند موافق عقاید ما و یا مخالف آن باشد، میبدی هم به هکذا. درباره نسرین ستوده و کلیه زندانیان سیاسی نیز یک نکته را فراموش نکن، آنها با دانستن آثار ناشی از فعالیتشان به این راه رفته اند و نه دلسوزی برایشان کارگر است و نه از آنها چماق ساختن برای محکومیت دیگران. هرکس در هر مرحله از مبارزه کاری را می کند که به آن اعتقاد دارد و عواقب آن را نیز می پذیرد. برای تو آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و همچنان به دوستی با تو پایبندم.
پاینده ایران ....ادامه....
|
کاوه یزدانی
آقای جمشاد پرچمشاهی
آیا پزشکی را سراغ دارید که مشکل من را حل کند ؟
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
آقای جمشاد پرچمشاهی
درست است که من مشکل روحی روانی پیدا کردم اما پیش از اینکه با قشر سیاسی آشنا شوم هرگز این مشکل را نداشتم . به پزشک هم مراجعه کردم ولی چاره درد نبوده و نیست . مشکل من با این سیاسیون شعارگو و بی عمل می باشد . یکی از مشکلات من افراد و گروهها و احزاب دروغگو و فدرال طلب هستند که چشم بر نابودی ایران بستند و فدرالیسم را که هیچ نفهمیدند که یعنی چه چهار سال است که چوب لای چرخ اتحاد ملی گذاشتند . وقتی فردی مثل زنده یاد داریوش همایون با تحقیق به این نتیجه رسیده و می گوید فدرالیسم برای ایران یعنی نواختن سرنا از سر گشادش می باشد ولی این فدرالیسم های بی وجدان و ایران برباد ده همچنان خود را به نفهمی می زنند و بر فدرالیسم اسرار می ورزند و آب در آسیاب رژیم ننگین اسلامی می ریزند .
دیگر اینکه چرا ایرانیان خارج کشور تا کنون اجازه داده اند سفارتهای رژیم ننگین اسلامی در اروپا به رسمیت شناخته شوند و به کارشان ادامه دهند . برچیدن بساط سفارتهای رژیم اسلامی وظیفه من و توی ایرانی که در خارج هستیم می باشد که ایرانیان خارج کشور حاضر به پرداخت هزینه برای برچیدن این لانه های جاسوسی نیستند . این وظیفه احزاب است که ایرانیان خارج را منسجم و متشکل نمایند و درب این لانه ها را تا برچیدن رژیم اسلامی گِل بگیرند . وظیفه ایرانیان خارج کشور است که دولتهای غربی را متقاعد نمایند تا از مماشات با رژیم اسلامی دست بردارند . کش.ر من و تو در حال نابودیست آیا باید در دنیای مجازی سه سال وقت تلف کنیم ؟ یا اینکه باید از لانه های گرممان و دنیای تاریک مجازی بیرون آییم و و در دنیای حقیقی با حقیقت روبرو شویم . من که نمی دان جنابعالی کی هستید و بدنبال چی هستید ولی آنچه گفتم عین حقیقتی است که فکر می کنم . مشکل کسانی هستند که در گدشته ها گیر کردند و سی و سه ساله که دور شاه و مصق دور میزنند . مشکل من با مرده پرستانی است که چشم بر نابودی زنده ها بستند . آیا اینهمه بی وجدانی دردآور نیست ؟ از خود می پرسم آیا جنس این فسیلهای در گذشته مانده از گوشت و پوست و استخوان و خون است یا اینکه از سنگ و آهن می باشد ؟
....ادامه....
|
جمشاد پرچمشاهی
آقای کاوه یزدانی؛
شما در یکی از نظرات خود دراین سامانه به همه توصیه کردید که به پزشک مراجعه کنند. اگر این مطلب را بشوخی و مزه پراکنی نگفته باشید ، تصور می کنم که از دید شما همه اینهایی که اینجا منظورتان بود ، یا پریشان حال یا خل و یا ناقص العقل هستند. این درحالیست که شما در گذشته نه چندان دور صریحا اذعان داشتید که اعصاب تان ناراحت است و تشنج روانی دارید . پس آیا بهتر نیست که شما اول خودتان به یک پزشک متخصص اعصاب یا یک روانکاو مراجعه کنید تا کمی به آرامش درونی و روحی دست یابید؟
درمورد زندانیان در بند اسارت رژیم دینی جمهوری اسلامی که شما از ایرانیان برونمرز خواهان حمایت و کمک به آنها بودید، درخواست خوب و بجایی است ولی انصافا قضاوت کنید که ایرانیان مقیم خارج از کشور چگونه و از چه راه هایی می توانند کاری انجام دهند درحالی که ایرانیان درونمرز و بویژه بستگان و نزدیکان زندانیان از این کارعاجزند و تمام تلاش و خواسته های آنها به سننگ و دیوار زندان ها برمیخورند!؟
اینکه ایرانیان و اپوزیسیون درخارج از آزادی و امنیت کافی برخوردارند، ربطی به بی تفاوتی و بی توجهی آنها نسبت به اسیران دربند رژیم ندارد بلکه امکاناتی است که کشورهای متمدن و انسان صفت و با فرهنگ برای شهروندان خود قائلند.
دررابطه با القاب مختلف مانند پادشاه ایران، رضا شاه دوم، رئیس جمهور منتخب و از این قبیل القاب و مناصب در موقعیت سیاسی کنونی ایران، من هم با آن موافق نیستم زیرا هنوز معلوم نیست که فردای آینده ایران چه خواهد بود و چه سرنوشتی در انتظارمان است؛ اما معتقدم که اگر کسی به هر دلیلی از این گونه عبارت استفاده می کند و دلش به آن خوش است ، نباید مورد انتقاد و نکوهش قرار گیرد چون در غیر اینصورت ما از همین حالا به اصول دمکراسی پایبند نبوده و اینگونه برخوردها پیش درآمد و زنگ خطر برای نزاع های بعدی و جدی تری خواهند بود. سربلند و شادکام باشید
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
هر کسی مشکلی دارد . مشکل من در دنیای مجازی این است که نمی دانم با افراد با نام مستعار گفتگو می کنم دارای چه سوابق و گذشته ای هستند . اینکه فقط به نوشته های افراد ناشناس بویژه با نامهای مستعار اعتماد کرد به باور من ابلهانه است . چرا؟ چونکه دنیای مجازی یک دنیای بی در و پیکر است و دنیای تاریکی است و سربازان امام زمان هم می توانند خود را بجای میهن پرست معرفی نمایند . اگر فکر می کنیم که در دنیای مجازی قادر هستیم رژیم اسلامی را از کشورمان بیرون کنیم این یک خودفریبی محض است . آخر تا به کی خودفریبی نماییم ؟ در این دنیایی که نمی توان به افراد حقیقی اعتماد داشت چگونه باید به خود بباورانیم در دنیای تاریک مجازی به افراد اعتماد کرد ؟ خودفریبی بزرگتر از این نمیشه . همواره به خودم می گویم تو که نمی دانی این افراد کی و چکاره و بدنبال چی هستند چرا دو سه ساله در این دنیای دروغین پرپر می زنی ؟ آخه این افراد ناشناس کی هستند که تو داری به آنها سروکله می زنی ؟ یک نفر آدم حقیقی پیدا کن باهاش سر و کله بزن بهتر از هزاران این افراد ناشناس می باشد . به خود می گویم تو که دنبال گذشته نیستی چرا عمر خودتو با افرادی که در گذشته گیر کردند فنا می کنی . این دنیای تاریک مجازی دروغین را ول کن برو برو برو دنبال کار و زندگیت
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. ناشناس
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
با درود ایرانی گرامی
این مخلص به تاریخ سازان امروز فکر می کنم تا اندکی هر چند ناچیز از استوره های اکنون و زنده چیزی بیاموزم . گذشته ها گذشته و قابل برگشت نیستند . گزارش از حال خانم نسرین ستوده استوره مقاومت چون کوه دماوند .
رضا خندان از وضعیت نگران کننده نسرین ستوده این چنین گزارش میدهد
پس از چند هفته ممنوعيت ملاقات ديروز توانستيم با نسرين ملاقات كابيني داشته باشيم. 24 ساعت پس از
اينكه از انفرادي 209 به بند عمومي منتقل شده بود.
حسابي لاغر شده و وزناش به 43 كيلو رسيده است. پيغام دوستان و بزرگواران را تا آنجا كه ميشد به او رسانديم. فكر ميكردم بشود با اين چيزها او را براي شكستن اعتصاب غذا متقاعد كرد. او گفت اگر من اعتصاب غذا نميكردم اينها براي خانوادهي من نقشهها داشتند. پروندهسازي براي يك بچهي 12 ساله آن هم به خاطر مادرش را هيچ جور نميتواند هضم كند. او كه يك عمر براي حقوق كودكان تلاش كرده است ميگويد:
"من نميتوانم اينجا بنشينم و دست رو دست بگذارم تا اينها هركاري دلشان ميخواهد با بچهي من و خانوادهام بكنند."
خلاصه بابت اين پروندهها حسابي شاكي است.
پرسيدم تا كي اعتصابات را ادامه خواهي داد؟ گفت كه:
"اعتصابم نامحدوده ... ميدوني نامحدود يعني چي؟"
گفتم: "نه ... نميدونم"
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
با درود به ایرانی گرامی
با پوزش لینک مورد نظرم این می باشد که در کامنت قبلب اشتباه فرستادم .
http://www.voinews.net/archive/program/3511/
....ادامه....
|
کاوه یزدانی
با درود ایرانی گرامی
من نیز از گفتگوی با جنابعالی مثل گدشته خوشحال شدم . در حدی نیستم که با جنابعالی و اطلاعاتی که جنابعالی دارید خودم را مقایسه نمایم و وارد گفتگو شوم . آنچه نوشتم نظراتم در باره موضوعات مطرح شده می باشند که پیش از این نیز به بسیاری از دوستان ابراز داشتم و در فیسبوک نیز گاهی می نویسم . در باره تاریخ نیز آن را به پژوهشگران بی طرف وامیگذارم چونکه تخصصش را ندارم که تاریخ را از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار دهم و واکاوی نمایم . در مورد بهرام مشیری نیز قبلا عرض کردم که ایشان را به عنوان یک تاریخ دان بی طرف قبول ندارم ولی در باره نقد دین بویژه نقد اسلام و نقد شیعه گری از برنامه های ایشان اسقبال کرده و می کنم . برای اطلاع جنابعالی عرض کنم که بنده در فیسبوک جناب مشیری به دلیل غیرمنصف بودن ایشان در باره تاریخ سیاسی انتقاد خودم را برایشان ارسال کردم . راجع به مغرضین تاریخ نیز در برنامه آقای میبدی با همین زبان الکن خودم نظرم را عرض کرد و لینکش را در پایین قرار می دهم اگر دوست داشتید گوش کنید . ایرانی گرامی همانطور که فرمودید و به درستی فرمودید من نظرم به آینده ای دمکرانیک است و گذشته برایم در حد تاریخ می باشد . اولین ارتباط تلفنی صدای این مخلص می باشد و در انتهای این مکالمه می خواستم نام یک یک مغرضین تاریخ را نام ببرم که یک از آنها جناب بهرام مشیری بود ولی آقای میبدی اجازه ندادند و دیگران نیز آقای محمد امینی و حسین فرجی بودند که در اینجا نامشان را نوشتم . از دقیقه 72
لینک
http://www.irancpi.net/nezar/nazhrhaa.php
به امید آزادی ایران
....ادامه....
|
وزارت اطلاعات: بين اپوزيسيون جمهوری اسلامی اتحاد شکل نمیگيرد
حق
چه کسی از این گلوی امین موحدی روزنامه نگار سخن می گوید؟
با درود به دوستان، امین موحدی یادتان هست!؟ همان کسی که سالهای زیادی از خروجش از ایران نمی گذرد و مدتی در این سامانه با ما بود و نوشتارهایش اینجا منتشر می شد و بعد هم نگفت چه شد که با ما قهر کرد و رفت!؟ منظورم همان امین موحدی است که نوشتار "رضا پهلوی تنها نیست" او ، لینک:-http://iranglobal.info/node/12379 در ته همین صفحه نظرات مان بعنوان "پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده" می بینیم. خواهشمندم آن نوشتار بسیار کوتاهش را بخاطر گل روی من دوستان بخوانند و ببینند که او چه عشق و عرق ملی نسبت به ایران و ملت یگانه ایران و ایرانزمین و سرود ای ایران از خود بروز می دهد!
سپس بروید به سایت "ایران گلوبال" معلوم الحال و نوشتار اخیر همین امین موحدی "در دفاع از حق ملت آذربايجان، ترديد نخواهیم کرد" اش را بخوانید، لینک:- http://iranglobal.info/node/12379
اگر آن تصویر همیشگی او با آن پیراهن سبزش (نماد عضویت در جنبش سبز) کنار این نوشتار اخیرش در "ایران گلوبال" نبود امکان نداشت فکر کنم این همان امین موحدی است. "تحول" در او را ببینید! ببینید چگونه یکشبه از یک وطنپرست ایرانی، یک عضو جنبش سبز ملت ایران و مدافع رضا پهلوی به ناگهان به یک نژادپرست ملت و ملیت تراش طرفدار علی اف همیشه رئیس جمهور در کشور جمهوری آذربایجان تبدیل شده است!؟ اخیرا امین موحدی شاهزاده را در نوشتارهایش در سایت خودنویس به مسخره می کشید. واقعا امین موحدی کیست و با کیست!؟
باید به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، به تجزیه طلبان، به عمال بیگانه و به همه فرصت طلبان دکاندار تفهیم کنیم،ما آن مردم سابق ایران نیستیم که با این ترفندها زود دلسرد، مایوس و تسلیم "قضا و قدر" شویم. باید به این عناصر تفهیم کنیم، پشتیبانی ما از شخصیتها تا زمانی است که در چارچوب منافع ملی ایران عمل کنند وگر کسی ازین خط قرمز برون رفت بدون آنکه افسرده و نومید شویم او را در زمره ابله، خائن و یا فرصت طلب دکاندار می گذاریم.این سه دگراندیش نیستند! ....ادامه....
|
ایرانی
کاوه جان
به همین دلیل است که من منشور و اساسنامه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را پذیرفته ام. اصلاحات منطقی که باید در قانون اساسی مشروطه انجام می شد و شاید شادروان همایون نیز به دنبال آن بود، بهتر از بی قانونی است. من قبول ندارم، اما فرض کن قانون اساسی مشروطه بد بود، آیا درمان آن بدی شورش 57 بود؟، یا می شد از طریق اصلاحات منطقی با شرکت آحاد مردم آنرا بهبود بخشید؟ از یاد نبر که قانون اساسی مشروطیت، خون بهای مبارزان صدر مشروطیت است و مفت بدست نیامده بود. ضمن اینکه بنده نگفتم "باید" به آن قانون بازگشت. می توان آن قانون را نیز با اصلاحات منطقی به رای گذاشت. بحث حقوقی که مطرح می کنم آن است که رفراندوم سال 58 که امثال مشاور کروبی همچنان به آن اشاره می کنند، باطل است. البته مسئله چاپلوسی را نیز ندانستم چیست و الا پاسخ می دادم. یک چیز را نیز فراموش نکن، به نسل ما می آموختند "ادب مرد، به زدولت اوست"، احترامات موجود در عرف و اخلاق ایرانی بد نیست و البته مانند هر چیز خوب دیگری می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد.
پاینده ایران ....ادامه....
|
کاوه یزدانی
یکی اینکه فرمودید روش های دمکرادتیک نیز می تواند نتایجی غیر دمکراتیک ببار آورد و مثال جمهوری وایمار را آوردید .
پاسخ من این است حال که نمونه وایمار آلمان را در پیش رویمان داریم پس باید به دلایل آن پی برد و اجازه نداد بلای وایمار آلمان بعد از رژیم ننگین اسلامی مجددا بر سر ما آید .
مورد دوم که مایلم اشاره نمایم در باره رفراندوم 58 و مشروعیت رژیم اسلامی می باشد .
پاسخ . زمانی که ملت ایران موفق به سرنگونی رژیم اسلامی شود آن مشروعیت به خودی خود باطل خواهد شد و مردم از طریق صندوق رای آزاد با ابزارهای استاندارد جهانی می توانند نظام و دولت مورد نظر خود را انتخاب نمایند . این روش دمکراتیک است . اما اینکه بفرمایید مردم باید به قوانین و نظام گذشته یا قانون مشروطه بازگردند اصلا دمکراتیک نمی باشد و همچنین باید توجه داشته باشیم که ضرورت ملت ایران منشور حقوق بشر و میثاقهای پیوست به آن می باشد که اینها در قانون اساسی مشروطه آنگونه که امروز میدانیم وجود ندارند .
یکی از معضلاتی که در جامعه ایرانی ما وجود دارد فرهنگ چاپلوسی می باشد البته نسل پیش از انقلاب بیشتر بود و خوشبختانه در نسل کنونی بسیار کمتر می بینم و اگر خواهان یک جامعه دمکراتیک هستیم باید بکوشیم تا حد ممکن چاپلوسی را از بین ببریم تا دوباره گرفتار دیکتاتوری نشویم . مورد دیگر اینکه باید حقوق همه شهروندان ایرانی را بطور برابر محترم بشماریم . و پیش از اینکه شرایط آزاد حق انتخاب برای همه شهروندان ایجاد نشده است فرد یا نهاد خاصی را سرور وسالار یا رئیس جمهور یا پادشاه مردم اسیر در چنگ رزیم اسلامی ننامیم که در این صورت راه بجایی نخواهیم برد .
....ادامه....
|
وزارت اطلاعات: بين اپوزيسيون جمهوری اسلامی اتحاد شکل نمیگيرد
یزدان پرست
با درود
مبارک همه اپوزیسیون باشه! بعضی ها یا خائن هستند یا ابله! نظر بنده به اولی نزدیکتر است!
تمام ....ادامه....
|
ایرانی
بخش 4:امیدوارم از این کامنت طولانی توانسته باشم بخشی از پرسش تو دوست گرامی را پپاسخ دهم. افسوس که همایون زنده نیست والا همه در پای درس او در این باب زانو می زدیم. ضمنا" چنانچه کتاب "دو قرن سکوت" شادروان زرین کوب را یافتی و چنانچه حوصله داشتی بخوانی، آن کتاب به تو خواهد گفت نهاد پادشاهی چگونه ایران را پس از حمله اعراب اعاده کرد و محافظت نمود. یا مطالعه تاریخ درخواهی یافت چگونه رضاشاه ایرانبانی نمود. اگر ایرانبانی محمدرضاشاه نبود، جنگ خانمانسوز بعد از شورش 57، در سال 1975 اتفاق می افتاد. تو دوست گرامی به تاریخ علاقه نداری، والا سخنها هست از ایران بانی نادرشاه، کریم خان، طاهر و ده ها نام پرآوازه دیگر.
البته با تو موافقم که باید با تمام وجود روبه فردا بود. اما پاسخ دادن به چراهای گذشته بسایر مهم است. چرا دموکراسی در ایران پا نگرفت. چرا مصدق به آن راه رفت. چرا سال 57 آن اتفاق افتاد. تحلیل، نقد و بررسی این چراها بسیار مهم است تا خمینی دیگری از راه نرسد. مردم دوران رضاشاه، اخوند را می شناختند، اما با دور شدن آنها از جامعه، مردم خصلت واقعی آنها را فراموش کردند و به خدعه خمینی درافتادند. دوست بسیار گرامی، زمانیکه همگان در مدح شاه فقید در برپایی حزب رستاخیز از هم پیشی می گرفتند، من با همه ارادتی که به آن بزرگ مرد تاریخ معاصر داشتم، بی پروا جزو منتقدین بودم. سالهاست تکلیف من با خودم روشن است و به دنبال جامعه ای عادلانه، ملی، دموکراتیک و مدرن هستم. اما، این دلیل نمی شود عدم مشروعیت جمهوری جهل و فساد را فراموش کنم و به انتخابات مخدوش سال 58 اشاره نکنم. آرزوی روزی را دارم که آحاد ملت ایران، در یک انتخابات شفاف به پای صندق های رای بروند و آینده خود و فرزندانشان را رقم بزنند. اما، پرنسیپ من طرفداری از نظام پادشاهی پارلمانی است و در آن انتخابات نیز به همین مرام رأی خواهم داد. از گفتگو با تو دوست نازنین بسیار خوشحالم، چنانچه دوست داشته باشی ادامه خواهیم داد.
پاینده ایران ....ادامه....
|