حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.




کاوه یزدانی
جناب بهمن زاهدی
برای اینکه بی احترامی به امر به معروف و نهی از منکر جنابعالی نشده باشد خواستم پاسخ کوتاهی داشته باشم . اینکه چه برای من بهتره به من ارتباط دارد . جنابعالی پیش از امر به معروف و نهی از منکر باغچه خودتان را بیل بزنید .
در مثل مناقشه نیست و قصد توهین و بی احترامی به هیچ فرد راستگو و درستکار و محترمی را ندارم . اما دروغگویان و نادرستکاران بی تردید مخاطب من و این مثل هستند .
می گویند
سگ زرد برادر شغاله

....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود خدمت کاوه یزدانی،

بهتر است با بلند قدت‏های «شورای ملی» کمی هم‏نشینی کنید تا قدر کوتوله‏های سیاسی مانند ما را بدانید.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




وجدانی

با زهر هلاهل کامِ کسی شیرین نخواهد شد!

الآن چندین سال است که کینه توزان، حسودان، غرض ورزان و دشمنانِ قسم خوردۀ شاهزادۀ محبوبِ ایران رضا پهلوی و حزب مشروطه ایران (هر دویِ این شخصیتهایِ بزرگ و کم نظیرِ حقیقی و حقوقی خارِ چشم دشمنان دیرین ایران بوده و هستند) در صدد آنند تا میانۀ این بزرگواران و امیدهای بلامنازع آیندۀ سیاسی ایران را به هر حیله ای که شده و با هر ترفندی که برایشان میسر بوده بهم زنند و کدورتی را در میانشان بوجود آورند که در سایۀ آن قهر و کدورت رژیمِ جمهوری اسلامی به آرامی و آسودگی خیال بزندگیِ سیاه و سراسر ننگین خود ادامه دهد. ایران دوستان و وطنپرستان نباید کوچترین شکی در این داشته باشند که اگر قرار است ایران از دست ستمکاران و ضحاکانِ زمان نجایت یابد، این نجات و رهایی بدون اتحاد و همبستگی میانِ حزب مشروطه ایران و شاهزاده رضا پهلوی که مآلآ اتحاد و همبستگی مردمی را نیز بدنبال دارد میسر نبوده و نخواهد بود. فلذا اگر کسی به آزادی و نجات ایران اعتقاد و ایمان دارد و آنرا برایِ خود وظیفه و خویشکاریِ غیر قابل بحث و حتمی میداند میبایست مدام در این امر بکوشد که ارتباط و اتحادِ موجود بین شاهزاده و حزب مشروطه ایران روز بروز پابرجاتر و مستحکمتر گردد. اختلاف اندازی مابین دو شخصیتِ فوق الذکر را برایِ آنانی باید گذاشت که دیربازیست بخاطر آن دل ای دل کرده و هر روز برای چنین آرزویی در سقاخانۀ قلبشان هزاران شمع روشن میکنند. غافل از اینکه کامِ هیچ احدی با زهرِ هلاهل (دوام و قوام جمهوری اسلامی) شیرین نخواهد شد. به آنانی که دانسته و به عمد قصد اختلاف افکنی دارند هشدار میدهم از انتقامِ ملت ایران بترسند و مانع اتحاد و همکاری شاهزاده و حزب مشروطه ایران نباشند. این دو شخصیتِ مهم ضمانتی هستند برایِ رهایی و نجات دادن ایران از بلایِ جمهوری اسلامی. لطفآ مانع این ضمانت نشوید!
....ادامه....




کاوه یزدانی
چند بیماری اپوزیسیون
منافع گروهی بالاتر از منافع ملی
خود محوری و خودکامگی
دروغ
حسادت
حسود هرگز نیاسود و هرگز نیاساید

....ادامه....




کاوه یزدانی
قسمت دوم
من اشتباها به عده ای کوتوله سیاسی و دروغگو متاسفانه اعتماد کردم و چهار پنج سال عمرم را با آنها هدر دادم و از این بابت خیلی متاسف شدم . خوشبختانه موضوع شورای ملی دست این کوتوله ها و دروغگویان را برایم باز کرد. دروغگویانی که کوتوله سیاسی چون احمدی نژاد هستند که اگر زمانی به قدرت برسند شاید صدبار بدتر از احمدی نژادها . اگر قراره این کوتوله ها در فردای ایران آزاد به قدرت برسند همان بهتر که در خارج بمانند حتی جسدشان هم وارد خاک ایران نشود . دروغ................

....ادامه....




کاوه یزدانی
حق گرامی
در قشر سیاسی دروغگو زیاد داریم و این بزرگترین بیماری در جامعه ایرانی است که سیاسیون در راس دروغگویان قرار دارند درست همتای احمدی نژادند.
جنابعالی مگر از یک سال گفتگوی و رای زنی حزب مشروطه و گفتگوهای اعضای کمیته خبر دارید که چه گذشته ؟ این آقایون ابتدا می گفتند هیچکدام از اعضا را نمی شناسند که خود یک دروغ بزرگ از سوی بسیاری از منتقدین تخریبگر بود . دروغ بزرگترین مشکل مردم با این احزاب و سیاسیون است . یک سری مسائل وجود دارد که مردم عادی مثل من نمی دانند و در جایی نیز منتشر نشده است . بدون تایید سخنان آقای امید مهر که من نیز موافق سخنانش نیستم باید عرض کنم که مخالفین و منتقدین اعضای کمیته و تشکیل شورای ملی در نقد و انتقادتشان روش بسیار سخیحانه ای و تخریبگرانه ای را پیش گرفتند بهتره بگویم با روش شارلاتانیزم وارد نقد و انتقاد شدند و اعصاب بسیاری از مردم و اعضای کمیته موقت را به هم ریختند تا آقای امید مهر تحمل تخریب را نداشت و اشتباهی در گفتارش کرد . مثل واژه پیشنهاد یعنی از بین رفتن ایران یعنی تجزیه کردن ایران و به مذاکره گذاشتن تمامیت ارضی از سوی کمیته و برباد دادن ایران ووو اینگونه نقد و انتقاد هیچ شباهتی به نقد و انتقاد متمدنانه نداشت و ندارد جز اینکه کاملا واضح است که هدف اصلی تخریب این حرکت بود . پس از چند ماه متوجه شدیم که موضوع اصلا منشور نبوده بلکه موضوع شخصی و برای کسب جایگاهی بوده و پشت پرده مسائل دیگری بود بر سر اینکه چه کسانی از هم اکنون جزو اعضای شورای ملی در آیند تضمین شده باشند و این امکان نداشت به همین دلیل نیز بعضی ها بجای نقد تخریب کردند و می کنند و دعواهای پشت پرده بر سر این بوده که کدام افراد جزو دربار شاهزاده باشند که در کامنت بهمن زاهدی خواندیم و گوشه ای از گند کاری منتقدین بی تمدن و قدرت طلب و خودمحور کوتوله های سیاسی را دیدیم . مشکل اصلی ریشه در خود محوری ها و منافع گروهی دارد که به منافع ملی ترجیح داده می شود مشکل اصلی دروغ گویی تخربگرانی است که خود را منتقد جا زدند . پدر دروغ بسوزه که همه ایران و ملت ایران را سوزاند . حق گرامی باور کنید این تنها مشکل ما ایرانیان است دروغ دروغ دروغ ... ادامه



....ادامه....




حق
کاوه گرامی،منشور ناشیانه و بدون بهره گیری درست از کوهی منشور و کارشناس در دنیا نوشته شده! از خودت بپرس چرا حتی یکی ۲ میلیون ایرانی هم امضائش نکرده اند! از دکتر امیدمهر بپرس چرا منتقدین این منشور را ایله و خائن نامید و اینگونه خواست در دهنها را ببندد و همه را مجاب به امضاء کند بجای پاسخگویی؟ این شیوه زشتی است؛ از آدمهایی که امروز اینچنین با مردم حرف می زنند فردا چه انتظاری می توان داشت؟ برای فرار از پاسخگویی مرتب دم از ؛خرد جمعی؛ می زنند! این چه خرد جمعی است که فقط بین حلقه تنگ خودشان بوده و بدون حضور مردم!؟ خرد جمعی گروه کوچکشان را با این حرفها نمی توانند بعنوان خردجمعی یک ملت قالب کنند. از خودت بپرس آیا تعریف اینها از خردجمعی با خردجمعی که در غرب معمول است یکیست؟ از خودت بپرس چرا نوشتن یک منشور که نباید بیش از یکماه طول بکشد برای اینها ۱۸ ماه طول کشید و چرا پشت درهای بسته و انتظار بیجا از مردم که آنرا روی چشمشان بگذارند!؟ چرا نمی خواستند بمردم حتی یک هفته وقت نقد و بررسی آنرا بدهند؟ کجا در غرب حتی یک پروژه کوچک یا کالای یکی دو یورویی را اینچنین ناشیانه بمردم عرضه می کنند یا مردم بدون فکر قبولش می کنند!؟ چرا پس از عرضه این منشور، حاضر نبودند به مردم حتی یکماه فرصت دهند تا یکایک مفاد آن تفهیم، ارزیابی و نقد و بررسی شود تا مردم بدانند چه چیزی را امضا می کنند بجای اینکه فقط بدنبال امضای مردمی باشند که مثل زامبی و فقط با دیدن نام شاهزاده و خانواده اش چک سفید بدهند؟ ؛ما برایتان فکر کرده ایم، جوانیم و شیک،شما فقط امضاء بدهید؛ شد خردجمعی! خردجمعی چندنفر هم مساوی شد با خرد جمعی یک ملت!؟ من قیم نمی خواهم بجایم فکر کند و فقط امضائم را بخواهد وگر امضا نکردم مرا ابله و خائن و پیر و پاتال بنامد! پای قراردادی که نمی فهمم یا قبول ندارم یا بودار باشد را امضا نمی کنم. اگر ایرادم به این منشور ؛پیشنهاد؛ در مورد آن اصول، فقط از جانب من یکنفر در دنیا هم باشد برایم کافیست امضائش نکنم. حساب منافع ملی از حساب کسان جداست! ایندو را قاطی نمی کنم!
....ادامه....




کاوه یزدانی
آقای بهمن زاهدی
اگر در جایی از نوشته هایم یافتید که من به شما گفتم شما جزو مردم نیستید... و اگر جایی از نوشته هایم پیدا کردید که از طرف مردم به شما گفتم هیچ فعالیتی نکنید و جوانان را آگاه نکنید ... حق با شماست . حتی از طرف خودم هم چنین چیزی به کسی نگفتم که شما دومی باشید تا چه رسد که از طرف مردم گفته باشم . من جزو مردم هستم و سخنان خودم را از طرف خودم گفته و نوشتم . من نمی دانم شما در شبانه روز چند ساعت به آگاهی رسانی جوانان وقت می گذارید . من از کله صبح تا بوق شب به پخش مطالب در جهت اطلاع رسانی می گذرانم و هیچ منتی هم سر کسی ندارم چونکه وظیفه خود می دانم و این حداکثر امکان و توانایی من است که در مقایسه با کارهای هم میهنانی که در درون ایران برای نوشتن شعار و دیگر فعالیت شان در سطح شهر و معابر عمومی جانشان را به خطر می اندازند بسیار ناچیز است کمترین منتی هم بر هیچکس ندارم . این طرز گفتگو مختص شما تنها یا حزب شما نیست بلکه این روش شما یک معضل در درون اپوزیسیون خارج کشور می باشد . برای چندمین بار در باره تشکیل شورای ملی و مسائل در این ارتباط گفتگوی نوشتاری و گفتاری تا کنون با یکدیگر داشته ایم و هر بار غیر متمدنانه من را به نحوی مورد سرکوب قرار داده و تخیل برداز پنداشته و معرفی کردید . این روش شما به نوعی تخریب طرف مقابل گفتگو می باشد . من دیگر شما را برای پاسخ به پرسش هایم دارای صلاحیت نمی دانم و دیگر هیچ نیازی به پاسخ جنابعالی در ارتباط با سخنانم ندارم چونکه ارزش در اینگونه پاسخ ها نمی بینم . از اینکه پس از مدتی مجددا مزاهم اوقات تان شدم می بخشید . موفق باشید .

....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود خدمت کاوه یزدانی،

پس می‏فرماید بنده از مردم نیستم!؟ چون وقت خود را صرف می‏کنم تا جوانان آگاهی پیدا کنند.

دست شما درد نکند که از طرف مردم به من می‏گوید که بهتر است که هیچ فعالیتی نکنیم!

خیال‏پردازی بیشتر از این نمی‏شود!

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود خدمت بهمن خان زاهدی
نقل عین سخنان جنابعالی
بله شاهزاده اشتباه کرده و این دو نفر را به همه ایرانیان ترجیح داده است! باز هم این مشکل ما نیست.
خیال‏پردازی: مشکل مردم ایران نیز هیچ ربطی به شما ندارد . اگر مشکل مردم مشکل شما نیست
پایان نقل نوشته جنابعالی .
اگر امروز بخاطر دو نفر بین انتخاب درست گیر کردید و فکر می کنید که همه ایرانیان به دو نفر ترجیح داده شده اند و این مشکل شما به عنوان یک حزب فعال سیاسی نمی باشد خیلی عجیبه و فکر می کردم مشکل مردم ایرانیان مشکل احزاب سیاسی که شما یک شان هستید می باشد و برای مشکلات ایرانیان حزب تشکیل داده اید . اشتباه از طرزفکر من نسبت به احزاب می باشد .
مشکل من همان مشکلات مردم است چونکه از مردم هستم . خانواده من و خویشاوندان من فرزند من جزو مردم در درون کشور هستند مثل بسیاری از ایرانیان خارج کشور و بنده از زیر بته به عمل نیامده ام و جزو ملت ایران هستم و به عنوان یک ایرانی خیلی هم به من ربط دارد . در این جهان آزاد غرب هیچ خدایی نمی تواند ادعا کند که به من ربطی ندارد و اگر ربطی نداشت دلیلی برای خودم نداشتم که در اینجا به چک و چانه زدن و متحمل شنیدن حرفهای کلفت از هر کسی شوم که بگوید مسئله من که جزو مردم هستم هیچ ربطی به من ندارد . زیاد تند نروید فعلا هنوز رژیم اسلامی سرکاره لااقل کمی صبر کنید هر وقت به قدرت رسیدید و چماق سرکوب بدست گرفتید از این حرفهای کلفت بزنید قربان . نظرم را شفاف بیان کردم تا تفهیم شده باشد که من جزو مردم هستم و حق خود می دانم با هر ایرانی بویژه با احزاب که چشم بر رسیدن به قدرت بهد از رژیم را دارند در ارتباط با مسائل ایران آنچه فکر می کنم درست می باشد بگویم و بنویسم . تندرست باشید خان



....ادامه....




کاوه یزدانی


با درود حق گرامی
من فکر می کنم کسانی که همواره می گویند واژه پیشنهاد یعنی اینکه تمامیت ارضی ایران را به پیشنهاد گذاشته اند و منظورشان این است که ممکن است این آقایان و خانم های کمیته موقت از تمامیت ارضی به خاطر منافع شخصی یا گروهی چشم بپوشند و تمامیت ارضی و یگانگی ملی را به مذاکره بگذارند و از این دو اصل و حقوق بشر چشم پوشی نمایند یک سخن بی پایه و اساسی می باشد . ممکن است هر انسانی تا شاهزاده یا هر کس دیگری اشتباه نماید ولی اشتباه بزرگتر این است که تا زمانی که این استدلال به اثبات نرسیده است به آن پای فشرد که پیشنهاد کردن منشور یعنی از همه چیز ایران تا حد تمامیت ارضی را فدا کردن . آیا شما و دیگران می توانید این ادعایتان را به اثبات برسانید ؟ چه مدرکی دارید که ممکن است این حضرات به تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملت ایران خیانت نمیند ؟ ته سخنانتان یعنی خیانت . آیا بجز این است ؟مردم ایران صدای آنها را در رسانه ها بارها شنیده اند اما هنوز هیچکس صدای شما را از رسانه ها نشینیده که آنها را غیر مستقیم به خیانت متهم کرده و می کنید . آنها می گویند تمامیت ارضی و یگانگی ملی برایشان غیر قابل مذاکره است ولی جنابعالی و دیگران در چند ماه گذشته هیچ دلیل با سندی در نوشته های مجازی و گفته هایتان ارائه ندادید بجز اینکه می گویید پیشنها پیشنهاد ... خیانت خیانت خیانت... همین یک واژه را ابزار کار خود قرار داده اید دوست گرامی حق عزیز. مقایسه مجاهدین خلق و مسعود و مریم رجوی با شاهزاده مقایسه دور از انصاف است . می گویند دل نخواسته بهانه بسیار دارد . اگر کسانی یا گروههایی به هر دلیلی که خودشان نمی خواهند به این حرکت ملی بپیوندند می خواهند دلیل نپیوستن شان را به دیگران منتسب نمایند . اگر فکر می کنند نخوردیم نان گندم اما بدانند دیدیم در دست مردم . ادعای شفایت می کنند ولی بطور شفاف بیان نمی کنند که در ملاقاتها و رایزنی های پشت پرده چه گذشته است که به توافق برای همکاری نرسیدهد . این حرفهایی که تا کنون فرمودید و فرمودند را جلوی بچه بگذارید قهر می کند حق گرامی . تندرست باشید و پیروز

....ادامه....




کاوه یزدانی
درود خدمت بهمن زاهدی
جنابعالی احتمالا خیلی مالید که خیالپردازی را بر افکار من تحمیل نمایید و این گفته تان را به کرسی بنشانید که من یک خیالپرداز هستم . لااقل بفرمایید چکار باید کرد که از نظر شما خیال پردازی تصور نشود . کدام سحنان من از نظر شما خیالپردازی هستند ؟ از شعار دست بردارید و دقیقا به مواردی بپردازید که فکر می کنید خیالپردازی می باشند . اگر هم مایل به پاسخ نیستید به هر دلیلی مهم نیست . اینکه شما آنها من را خیالپردازی می پندارید و بدون هیچ استدلالی تکرار می کنید آیا در بین سیاسیون روش درستی می باشد ؟ من که سیاسی نیستم شما بهتر می دانید .

--------------------
با دورود خدمت کاوه یزدانی،

خیال‏پردازی: مشکل مردم ایران نیز هیچ ربطی به شما ندارد . اگر مشکل مردم مشکل شما نیست

ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود آقای بهمن زاهدی
واقعا متوجه نیستم که منظورتان از خیالپردازی چیست ؟
یک سری پرسش در ذهن ما بوجود آمده من نیز عین پرسشهایم را طرح می کنم حال این چه ارتباطی به خیالپردازی دارد بنده نمی دانم . می فرمایید شاهزاده همه مردم را به دو نفر ترجیح داده است و باز هم مشکل ما نیست .
مفهوم اینکه شاهزاده این دو نفر یعنی خانم گلستان و آقای پیرزاده را به همه ایرانیان ترجیح داده است دقیقا مفهومش این است که تمام خواستهای ایرانیان را نادیده گرفته است و مشکل مردم ایران نیز هیچ ربطی به شما ندارد . اگر مشکل مردم مشکل شما نیست به چه دلیلی مردم باید به شما اعتماد کرده باشند که می فرمایید که مابین مردم اعتمادی بدست آورده اید ؟ این مخلص دچار خیالپردازی نیستم و برای گفتگو نیز با هر ایرانی به گفتگو می پردازم و نمی پذیرم کسی بگویند چرا راجع به دیگران یا از دیگران نمی پرسم . اگر چیزی راجع به دیگران پرسیدم شما پاسخ ندهید شاکی شدن شما نیز به باور من منطقی نیست . همان عصبانی شدن بیشتر با منطق جور در می آید . قرار هم نیست که اعصاب هم دیگر را خراب نماییم و در این صورت بهتر است از خیر گفتگو صرف نظر کرد چونکه بی نتیجه است .
با شما موافقم که باید به یافتن راهی برای بیرون آمدن از بحران بی اعتمادی پرداخت و فرمولی برای اعتمادسازی پیدا کرد . حرف حساب پذیرفتنیست . امیدوارم سلامتی حاصل شده باشد .

--------------------
با دورود خدمت کاوه یزدانی،

زمانیکه از خیال‏پردازی بیرون آمدید می‏توانیم گفتگوی داشته باشیم، هنوز هم خیال‏پردازی می‏کنید!

ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....




حق
کاوه گرامی، نظرم اینست که هموندان هر حزبی اول سعی کنند مشکلاتشان را در درون حزب بدون هیاهو و تهدید حل کنند. نتیجه کار گردانندگان سایتهای تلاش و رواداری بجز از دست دادن اعتباری که داشتند چه بود!؟ حال اگر دیگرانی همان راه را می خواهند بروند، کسی جلودارشان نمی تواند بشود چون همه چیز اول به نیت افراد وابسته است. کسی که بهانه ای داشته باشد را نمی توان با هیچ توجیه و منطقی راضی کرد. کارش را می کند فقط می خواهد تقصیری که بگردنش است را بگردن دیگران بیاندازد. دوم، مگر هر کاری شاهزاده و خاندان او کرد را باید چشم بسته همه انجام دهند! این راه ما را به کجا می کشاند؟ اگر این حزب هر کاری شاهزاده کرد را تقلید کند چه تفاوتی با مجاهدین خلق خواهد داشت که اعضاء کارشان تقلید و تمجید و پرستش رجوی است؟ من فکر می کنم هنوز اصول تحزب را ما یاد نگرفته ایم. اگر حرفی بود چرا در کنگره اخیر این حزب مطرح نکردند بجای اینکه الان مطرح کنند!؟ چرا وقتی مدیر این سامانه منشورهای موجود را برای نقد و بررسی و پیشنهاد در دسترس همگان گذاشته چرا نمی ایند حرفهایشان را بزنند!؟ چون شاهزاده و خانواده اش منشوری را امضاء کرده اند پس هر پادشاهی خواهی هم موظف است انرا امضاء کند که نشد حرف! شاید شاهزاده و خانواده اش تحت فشار باشند که امضاء کنند یا شاید اشتباه کرده باشند که این منشور را امضاء کرده اند، مثل اینکه اصلا برای برخیها این چیزها مهم نیست!

منشوری که تمامیت ارضی ایران، یکپارچگی ملی و سرزمینی، دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر را ؛پیشنهاد؛ کند بجای آنکه آنها را اصولی اعلام کند غیرقابل مذاکره که بر مبنای آن پیشنهادات دیگر در فصلهای جداگانه گذاشته باشد بدرد نویسندگانش می خورد. بویژه که اینان هر کسی که آنرا در اسرع وقت امضاء نکند را خائن و ابله هم خطاب کنند! این چه تفکریست که می گوید بدون تفکر و نقد و بررسی هر چه زودتر امضاء کنید! چطور در نوشتنش یکسال و نیم در تاریک خانه ها بدون حضور و مشارکت مردم عجله ای نداشتند ولی به ملت که رسید، دیگر وقتی نمانده بود! منشوری ناشیانه
....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود خدمت کاوه یزدانی،

کمی از خیال‏پردازی بیرون بیایید تا بتوانیم گفتگو کنیم.

بله شاهزاده اشتباه کرده و این دو نفر را به همه ایرانیان ترجیح داده است! باز هم این مشکل ما نیست.

مشکل در این است که چطور می‏شود از این بحران بی‏اعتمادی بیرون آمد؟

ما اعتمادی را که مابین مردم بدست آورده‏ایم، فدای کسانیکه از خود هیچ برای گفتن ندارند، نخواهیم کرد.

آقای یزدانی گرامی، من عصبانی هم نیستم. من از این شاکی هستم که چرا فقط ما باید پاسخگو باشیم و به غیر از ما (این حزب) کسی احساس مسئولیت نمی‏کند!

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




کاوه یزدانی
درود آقای بهمن زاهدی گرامی
امیدوارم سرماخردگی تان خوب شده باشد و سلامتی تان حاصل .
خیلی ممنون که پاسخ واضحی دادید ؟ آیا اگر کسی به آنها دسترسی نداشت اجازه ندارد از شما در باره اینکه چرا شرکت نکردید بپرسد ؟ کاش می دانستم و اوقات و اعصابتان را بهم نمی ریختم . حالا مشکل سر این بوده که شما دربار باشید یا آنها ؟ یا اینکه مشکل چه چیز دیگری بوده ؟ آیا این آقای پیرزاده که حکم دربار را به ایشان دادید قدر قدرت تر از رژیم اسلامی است که نتوانستید حریفش شوید یا اینکه شاهزاده این دربار را به شما ترجیح دادند و ترجیح می دهد ؟ چونکه پرسش بر سر دلیلی می باشد که چرا شما نتوانستید با یک دربار چند نفره کنار بیایید . در گذشته نیز مردم نمی دانستند بین دربار و پادشاه و اطرافیان دیگر چه می گذرد . مهم نیست که پاسخ این پرسشها داده نشود اما مهم است که من پرسشم را از هر کسی داشته باشیم مستقیم از خودش بپرسم یعنی از این حزب محترم و در ( کانون گفتمان لیبرال دمکراسی ) و اگر به آن دربار مورد نظرتان هم دسترسی داشته باشم خواهم پرسید . فعلا شما دسترس تر هستید . عصبانیت تان از آنجاپیداست که پپسی کولا کولا دارد . شما که به یک یا دو سه نفر جوانی که کمتر از شما تجربه دارند چنین برخوردی دارید پس چگونه می خواهید با رژیم اسلامی هفت خط وخال و تا دندان مسلح مبارزه نمایید ؟ در گذشته فرمودید تریح می دهید به مبارزه با رژیم اسلامی وقتتان را متمرکز نمایید . آیا بهتر نیست با قوای بیشتری به این مبارزه شریفتان بپردازید ؟
با این توضیح جنابعالی به نظرم اینگونه میرسد که حزب مشروطه ایران راهش را از شاهزاده جدا کرده است ولی به هر دلیلی رسما اعلام نمی کند .آیا درست نتیجه گیری کرده ام .؟ با سپاس

....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود خدمت کاوه یزدانی،

چرا همیشه سوالات را از ما می‏پرسید؟

از آقای پیرزاده و خانم گلستان بپرسید، تمامی پاسخ‏هایتان را خواهید شنید! این حزب تنها حزبی نیست که با این افرادی که خود را پشت شاهزاده پنهان کرده‏اند، نمی‏تواند کار کند. گیریم که ما مشکلات شخصی داریم، دیگران چه مشکلاتی دارند؟ که نمی‏توانند با این کمیته موقت (در حال حاضر همیشگی) «شورای ملی» همکاری کنند؟

آیا تا به حال پاسخ پرسشی را از آنان شنیده‏اید؟ آیا پاسخگو هستند؟ یا اینکه «دربار» در پناه شاهزاده از دادن هر گونه پاسخی مبرا می‏باشد؟

اشکال کار در ما نیست؟ اشکال در خودکامگی، دیکتاتوری و خود بزرگ‏بینی «دربار» می‏باشد. مانند همیشه!

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




کاوه یزدانی

با درود حق گرامی
اجازه می خوام نظرتان را در باره سخنان آقای فریدون گرامی عضو حزب مشروطه ایران لیبرال دمکرات را بپرسم . اگر اشکالی نداشته باشد . فکر می کنم این موضوع امروز خیلی ها در باره احزاب و گروههایی است که به فراخوان ملی شاهزاده در جهت تشکیل شورای ملی پاسخ منفی یا خنثی دادند .

با درود به آقای فریدن گرامی
با سپاس از اینکه پرسش ها و انتقاد من را نیز جنابعالی نوشتید . آقای پاشایی گرامی در گفتگوهای شان بطور شفاف بیان نفرمودند که به چه دلیلی در طل بیش از شش ماه رایزنی نتوانستند به همکاری تا تشکیل شورای ملی ادامه دهند . توضیح ایشان این بود که نتوانستند همکاری نمایند . اگر ایشان مصلحت می دانند توضیح دهند بسیار خوشحال خواهیم شد . شاید هم ایشان درست و کامل توضیح دادند ولی من نتوانستم دلیل همکاری نکرن برای تشکیل شورای ملی را متوجه شوم . . به هر روی برای من نیز غیر منتظره بود که چرا حزب مشروطه ایران به این حرکت ملی با وجود تایید شهبانو فرح پهلوی گرامی و شاهزاده رضا پهلوی و همسر محترم ایشان که این خانواده گرامی خودش اعتبار بسیار بالایی در میان مردم و در جامعه جهانی دارد . برای من جای تاسف بوده و هست . درست یا نا درستش را زمان پاسخ خواهد داد .

....ادامه....




حق
کاوه گرامی، تظاهرات لندن از ۲ بعد از ظهر تا نیمه های شب بود. ایرانیان زیادی می آمدند و می رفتند. برخیها مثل من و رفقایم شیفتی یا تمام روز مقابل سفارت بودیم. از مادرانی که با فرزندان و شیرخوره هایشان می امدند یا به کسانیکه مثل ما نمی توانستند مرخصی بگیرند و تمام روز بیایند نمی توان ایراد گرفت که بیش از چند ساعت در تظاهرات باشند. نارسایی های رسانه های ایرانی در انجام وظیفه خود، از آمدن و ماندن ایرانیان بیشتر در تظاهرات جلوگیری کرد. برخی فیلمهای بی بی سی فارسی هم فقط مجاهدین خلقی ها را نشان می داد که بینندگانی که هنوز به تظاهرات نیامده بودند کافی بود که قید تظاهرات را بزنند. رسانه ها نقش خود را بازی نکردند وگرنه ایرانیان با شرف بیشتری می امدند. کنترل رسانه ها برای جلوگیری از ادامه و گسترش تظاهرات بسیار موثر بود. هزاران نفر هر بار که تظاهرات می شد که بسیار هم بود می آمدند. سربازان همه بودند ولی از ژنرالها و ژورنالیستها و رسانه های مسئول و متعهد که پل ارتباطی هستند خبری نبود. من هیچ ایرادی به مردم را وارد نمی دانم و از مردم انتظار ندارم که ژنرال و رسانه باشند یعنی وظیفه دیگران را بدوش بکشند. هر کسی قابلیت های خود را دارد و از سرباز نمی توان انتظار ژنرال بودن و از ژنرال نمی توان انتظار سرباز بودن را در پیکار داشت. در ایران هم که بودم مرتب از خانواده و مردم می شنیدم که چرا این مردم بلند نمی شوند و لیاقت شان بیش از این نیست که اعتراض نمی کنند. به چندتا از همین ها گفتم که آیا حاضرند خود و فرزندانشان وقتی کمی جایی شلوغ شد بیایند؟ جواب دادند که نه ما که انقلاب نکردیم! بهر وسیله ای هم از درگیر شدن فرزندانشان جلوگیری می کردند. یکی از آنها از من پرسید که اگر من آلوده این چیزها شده ام؟ گفتم مگر مواد مخدرست که آلوده شده باشم، مگر شما نمی گویید چرا مردم بلند نمی شوند؟ مردم، من و شمایید. تازه وقتی هم مثلا در میدان محسنی شلوغی می شد قائم مقامی از رادیو اعلام می کرد ولی مردم یک کیلومتر آنطرف تر نمی دانستند تا ماهها بعد که به آنها می گفتیم.
....ادامه....




فريدون
حرف زياد است با كمال تاسف از كاري كه حزب مي كند در رابطه شوراي ملي و مشكلات شخصي و اختلافات شخصي را با سياست قاطي كرده و مي خواهد يا چند استدلال واقعان سست به خورد ما بدهيد، فقط همين را بگويم كه به هيچ وجه با نظرات و تصميم گيري هائي كه در مورد شوراي ملي و منشور ٩١ شده است موافق نيستم و فقط امروز اين سئوال را دارم صرف نوشتن چند خط از طرف نويسندگان منشور ٩١ چطور شما را به اين جواب رساند كه آنها خود را عوض كرده اند؟ يا فقط مشكلات شما با شوراي ملي و چند نفر در درون آن شما را به اينجا رسانده كه با خود كامگي ٩١ را تاييد كرده و مشكلي با آن نداريد و صفحه ها از عوض شدن روش و تفكر نويسنگان آن قلم ميزنيد و شوراي ملي را به خاطر چند نفر يا بهتر بگويم يك نفر رد كرده وسعي مي كنيد به ما القا كنيد كه اين شورا به خاطر آن يك يا چند نفر به شكست رسيده است؟ !!!! بدون اينكه با مفاد آن مشكل داشته باشيد؟!!! جنگهاي شخصي است؟!! من رك حرفم را مي زنم چون نيازي ندارم كه خوشايند كسي باشد يا نه ولي اين انتهاي نظر من نيست كه به زودي آن را دريافت و منتشر خواهم كرد به عنوان يكي از اعضاي حزب مشروطه، اميدوارم در شوراي مركزي كمي انديشه كنند و نظر و راي ساير اعضا را نيز پرسيده و آگاه شوند ، و راجب اختلاف و دليل اينطور رفتار و تصميم گيري ها ما رو مطلع كرده و از انحراف گوئي ، مبهم گوئي و كلي گوئي بپرهيزند، امروز مسئله اصلي ما آزادي ايران است نه اختلاف و ناراحتي بين چند نفر كه درست من را به ياد جانباخته بختيار و جبهه ملي مياندازد كه در زماني كه بايد حمايت مي كردند سلايق شخصي را به منافع ملت ترجيح داده و اين است روزگار ما امروز، پاينده ايران و هزاران درود به شهريار ايران ما تا انتها پشت سر ايرشان و همراه ايشان خواهيم بود
....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود
حق گرامی از زمانی که آخوندها در ایران به حکومت رسیدند تقریبا در تمام زمینه ها جامعه را تخریب کردند . خیلی از زیانهای اقصادی تحمیل شده به جامعه را می توان بعد از سرنگونی رژیم آخوندی در کوتاه مدت سامان داد اما تخریب های اخلاقی و فرهنگی کار و برنامه های دراز مدت نیازدارد . قشر سیاسی در اپوزیسیون آشفته حال خارج کشور نیز از برکت تخریب اخلاقی رنج فراوانی می برد که از سال 88 تا کنون نمی توانند به یکدیگر اعتماد نمایند و همین بی اخلاقی اپوزیسیون پراکنده است که دارد مشکلات روحی روانی را در بسیاری بوجود می آورد و حتی خیلی از ایرانیان دوام ادامه فعالیت را با این اپوزیسیون از دست دادند و بی خیال فعالیت کردن شدند .
چرا از چندین ده هزار ایرانی در انگلیس فقط 1500 نفر در مقابل سفارت انگلیس آمدند ؟ آیا این بی تفاوتی در جامعه تحصیل کرده ایرانی در خارج کشورنسبت به مسائل ملی ناشی از تخریب اخلاق نیست ؟ قیام 88 در درون کشور توانست نور امیدی در دلها بدمد و مردم خارج کشور را تکانی داد و گمدتی از خانهایشان بیرون آمدند و در کنار هم ایستادند ولی افسوس که خیلی زود بادشان خالی شد و به زندگی شخصث شان مسل سی سال گذشته برگشتند و بی خیال کشور شدند . این شد که سه سالهمجبوریم در اتاقهایمان از دریچه دنیای کجازی شاهد غارت شدن کشور باشیم و همچنین شاهد اعدام های گروهی وقتلعام سیستماتیک اجتماعی توسط حکومت آخوندی باشیم . از فساد اخلاقی و اعتیاد و فحشا و بیماریهای گوناگون سرطان زا که ناشی فرستادن پارازیت توسط رژیم می باشد ووو دهها بیماری اجتماعی دیگر که شاهد دیندش بودن خودش آدم را دچار بیماری روحی روانی می کند . خود همین بیماری روحی روانی که در جامعه یک بیماری پنهان و آشکار در سطح وسیعی از جامعه پراکنده است . پرسش این است که چرا سیاسیون و اندشه ورزان ایرانی خارج کشور با پراکنده ماندنشان نمک بر این همه زخمهای عمیق می زنند ؟
هر چه بگندد نمکش میزنند / وای بروزی که بگندد نمک

....ادامه....




حق
کاوه گرامی، این گفتگو را من دو نفره فرض نمی کنم چون اینها مسائل میلیونها ایرانی برون مرزی است که در برزخ گیر کرده اند. از جهنم ایران فرار کرده و به برزخ رسیده اند و امیدوارند که از این برزخ روزی به ایرانی برگردند که شباهتی به ایران پیش از انقلاب شوم ۵۷ داشته باشد. موضوع سقوط اخلاقی در درون و برون مرز بواسطه موجودیت این رژیم کهریزکی است که بی فرهنگی و رذالت و بی کفایتی های سیاسی و اقتصادی اش دارد جامعه ایران را فرو می پاشاند. جامعه ای که سقوط کند کشور و ملت هم سقوط می کند و فرو می پاشد. با اینحال در درون و برون مرز هستند محافل ایرانی که تلاش می کنند که در میان خود حس همبستگی و صفا و معنویات انسانی را زنده و پویا نگاه دارند. در ایران هستند استادان و کارمندان بازنشسته فرهیخته ای که کلاس های حافظ و سعدی و مولانا و شاهنامه خوانی و موسیقی و نقاشی و و و در منازلشان و منازل علاقمندان شان هفتگی ترتیب می دهند. مدد رسانی به بچه های خیابانی و خانه های سالمندان و و و انجام می دهند. بسیاری از همین ها مورد سوء استفاده هم قرار می گیرند ولی آن هسته های سخت در میانشان اجازه نمی دهند که این خنجر زنی ها و نامردیها آنها را از میدان بدر کند. من شخصا با برخی از همین ها ارتباط دارم و همینکار را برخیها در برون مرز هم می کنند. ایرانیان بسیاری در برون و درون مرزی می گویند ؛برو بابا حوصله داری؛ ! برای نجات ایران و برای جلوگیری از فروپاشی جامعه ایران و جلوگیری از سقوط اخلاقی بیشتر باید حوصله بخرج داد. حتی اگر ۱۰ درصد جامعه هم حوصله بخرج دهد ایران نجات پیدا خواهد کرد و از فروپاشی جامعه جلوگیری خواهد شد و ایران دوباره آباد خواهد شد همانطور که در دوران مغول این صوفیان بودند و مولاناها که ایران را به سهم بزرگ خود نجات دادند. بهرحال این طرز تفکر منست.//در تظاهرات جنبش سبز نزدیک به ۱۵۰۰ ایرانی جلوی سفارت در لندن به انگلیسی فریاد می زدیم ؛سفارت باید بسته شود؛ و از سفیر رژیم و مهمانان شامش با شعار ؛مزدور برو گمشو؛ استقبال کردیم!ما سعی کردیم سفارت بسته شود.
....ادامه....




کاوه یزدانی
حق گرامی
نباید خیلی به ظاهر آراسته و مدرن جهان پیشرفته توجه داشت . پشت کله این غربی ها چیزی غیر از آنچه به زبان می اورند می باشد . البته نسبت به ما خیلی جلوترند . ولی در چارچوب مرزهای خودشان و برای مردم خودشان .
پناهندگی و دفتر و دستکشا بخوره توی سرشان. همینکه خنجر از پشت وارد نکنند خیلی راضی خواهیم بود . فریدون فرخزاد ها با موافقت سران کشورهای غربی سلاخی و قیمه قیمه شدند .

....ادامه....




کاوه یزدانی
حق گرامی
با بیشتر نظرات شما موافقم و از راهنمایی هایتان نیز ممنونم . بخاطر دارم که جنابعالی مددکار اجتماعی هستید و شغلتان بیشتر کمک رساندن و یاری دادن به افراد جامعه است . در کامنت قبلی عرض کردم که قصد کاستن از ارزش محبت تان را ندارم و این خود تایید بر خوب بودن نفس کمک کردن می باشد . اما چه کنیم که از زمان وجود رژیم ننگین اسلامی فرهنک کمک کردن تبدیل به پشت پا زدن شده و به همین دلیل مجبوریم شرط احتیاط را از نظر دور نکنیم . منظورم به جنابعالی که در دنیای مجازی می نویسیم نیست بلکه به دنیای واقعی جامعه ایرانی است این یک حقیقته و وجود دارد . به همین دلیل نیز ایرانیان زیادی مثل من با شنیدن این سخنان کمی احتیاط می کنند . برای همزیستی بهتر آدمها در کنار هم مسلم است که انسانها در شرایط گوناگون به کمک یکدیگر نیازمندند و یاری کردن به دیگران وظیفه انسانی آدمهاست . به جزئیات این موضوع وارد نمی شوم چونکه فکر می کنم در این زمینه باید به شما که مددکار اجتماعی هستید و به جامعه شناسان مراجعه شود . فراموش نکنید که اگر بیش از این به گفتگوی دو نفره مان در این صفحه ادامه دهیم ممکن است باز هم مثل گذشته صاحب خانه ها تصمیم بگیرند کافه رو به هم بریزند . پس بهتره در گفتگو های دو نفره احتیاط لازم را فراموش نکنیم . بقول نخبگان هر کس تاریخ خودش را یاد نگیرد یا فراموش کند مجبور به تکرارش می شود . پیشنهاد می کنم شما با دیگر دوستان و هم میهنان به بررسی منشورهای پرشور بپردازید و من نیز یک جورایی با مسائل شخصی خودم کنار میام . راجع به آخونها و بچه آخوندهای لندن گفتید . به نظر من رابطه لندن با آخوند و بچه آخوند یک رابطه خانوادگی و خویشاوندیست که از قدیم و ندیم وجود داشته و با مسئله ما آوارگان فرق زیادی داره و نباید فراموش کرد که لندن زادگاه آخوند و بچه آخونده . خیلی ها به من سفارش می کردند برو انگلیس تقاضای پناهندگی بده ولی نتوانستم خودم را راضی کنم . به هر روی از گفتگوی با جنابعالی در این ارتباط استفاده کردم . ارادتمند
کاوه

....ادامه....



فلسطین: اشکال کار در کجاست؟

جمشاد پرچمشاهی

قضیه فلسطینی ها و کشمکش و مبارزات آنها با اسراییل درواقع تبدیل به یک معمایی شده به مثابه سئوال معروف مرغ یا تخم مرغ. همانگونه که تا به امروز هنوز پاسخ روشن و قانع کننده ای درمورد این سئوال که آیا اول مرغ به وجود آمد یا تخم مرغ، یافته و ارائه نشده است، درمورد نزاع دیرینه اسراییل و فلسطینی ها نیز اختلاف نظرهای بسیاری مبنی براینکه کدام یک از آندو اول دست به اقدامات تروریستی یا تجاوز به خاک دیگری انجام داده و می دهد!؟
واقعیت اینست که تازمانی که تمامی سرزمین های فلسطینی فاقد یک حکومت متحد و مستقل بوده و توسط دو تشکل سیاسی یعنی سازمان "الفتح" و گروه "حماس" اداره می شوند که یکی ظاهرا خواهان صلح با اسراییل تحت شرایط ویژه ای می باشد، یعنی الفتح، و دیگری از طریق عملیات تروریستی و موشک پرانی و خرابکاری های پی درپی علیه شهروندان اسراییل با حمایت گسترده مالی و نظامی جمهوری اسلامی آشوب به پا می کند.

از سوی دیگر تازمانی که اسراییل امنیت و آرامش کشور و مردمانش را بطور کامل بدست نیاورده است، شوربختانه کشت و کشتار و خونریزی و جنایات علیه مردمان غیرنظامی بی گناه و بی دفاع طرفین ادامه خواهد داشت. این تقدیر و سرنوشت ملت فلسطین و قوم یهود است که از هزاران سال پیش آواره و سرگردان بدنبال سرزمین پدری و هویت خویش بوده و هستند، گرچه امروز تا حدی از آوارگی و سرگردانی رهایی پیدا کرده ولی به نظر می رسد که هنوز آن سرزمین امن و امان پدری را نیافته اند. عوامل و مسبب همه نا آرامی ها در منطقه را نه در مرزهای اسراییلی و فلسطینی که در جای دیگری باید جست و ریشه هایش را برای همیشه خوشکاند.


....ادامه....




حق
کاوه گرامی، انتقادم از جهانی بود که به جنایتکاران و همدستان رژیم کهریزکی پناهندگی و دفتر و دستک می دهد ولی به امثال شما نه. منظور مقایسه شخص شما با اینان نبود. در مورد کمک و روی پای خود ایستادنی که گفتی، هر انسانی همانطور که در زندگیش به دیگران کمک می کند یا چنین وظیفه و مسئولیتی برای خود قائل است تا نامش را بتوان انسان گذاشت، گهگاهی خود به کمک دیگران نیازمند می شود. این نیاز و پاسخ دادن به نیاز دیگران نه باید باعث فخر کسی باید شود و نه باعث حس حقارت در کسی. حتی حیوانات هم دیده شده و می شوند که بهم کمک می کنند. ما همانطور که نشان می دهیم می توانیم از حیوانات هم پست باشیم، می توانیم گهگداری نشان دهیم که اقلا همتراز حیوانات هستیم. به باور من، پیش از آنکه کسی درخواست کمک کند دیگر انسانها وظیفه دارند به او کمک کنند و منتظر نمانند تا او درخواست کمک بکند، یا بدتر درخواستش را مجبور شود تکرار کند. دلسوزی متعادل نسبت به انسانها و طبیعت هم چیز بدی نیست چون انگیزه های انسانی، وجدان، وظیفه، همدلی و یاری را در انسانها زنده می کند. کسی هم که به دیگران کمک می کند نباید انتظار داشته باشد که طرف از او حتی سپاسگزاری کند چه برسد به اینکه او را بدهکار همیشگی خود بداند. اگر کسی در انتظار دریافت تقدیر در قبال کمکش به دیگران باشد، خودش نیازمندتر از کسی است که نیاز به کمکش داشته. انسانها باید بهم کمک کنند و همه در مقاطعی از زندگی به کمک دیگران نیازمندند وگرنه چرا با هم در شهرها و اجتماعات زندگی می کنند. بروند مثل گربه ها و روباهها تنها زندگی کنند که طاقت هم جنس خود را در حوالی خود ندارند. من هم در ایران کمکهای زیادی از دیگران دریافت کردم و هم در برون مرز. هیچوقت هم ابایی از درخواست کمک یا دادن کمک نداشته ام. اگر بخاطر کمکها در ایران و برون مرز نبود، کارم امروز زار می بود. من قصد توهین و مقایسه شما با آن دیگران را نداشتم. امیدوارم توضیحات بالا که طرز تفکر منست باضافه پوزش بابت سوء تفاهمی که ایجاد کردم برایت کافی باشد. تندرست و پیروز باشی.
....ادامه....




کاوه یزدانی
قسمت دوم
من یکی از منتقدین بشدت منتقد به سیاسیون و انقلابیون و نخبگان و روشنفکران ایرانی در تاریخ حداقل دوران مشروطه تا کنون هستم که فعلا وقتش نیست . قاجارها که دیگه بماند اصلا حرفشو نمیشه زد چون حس حقارت به من دست میده از بس به این بی لیقاتها اتقاد شدید دارم . چه میشه کرد این تاریخ دردناک ماست . جهت اطلاع آقایان و خانمهای به اصطلاح الیت جامعه ایرانی عرض کرد م . از ابراز لطف و محبت شما گرامی خیلی سپاسگذارم ولی حقتیقتا نیازی به کمک و همچنین دلسوزی ندارم و البته قصد کم کردن ارزش محبت تان را ندارم . شانزده سالم بود پدرم به من گفت و در گوشم آویخت و گفت بچه تو باید و متونی همیشه روی پای خود بایستی اینو آویزونه گوشت کن . من هم بچه خوبی شدم و هنوز آویزونه گوشمه . کسی چه می دونه شاید زمانی فرصت دست داد و حضوری در این باره صحبت خواهیم . .
لینکی که خواستید همصدایی ,فرامرز فروزنده با خسرو سمنانی ,11/01/12
http://www.youtube.com/watch?v=Ts5RtYHiL9E&list=ULTs5RtYHiL9E

....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود حق گرامی
لینکی را که خواستید با تاریخ زیر این کامنت قرار دادم .
گفتید
مایه تاسف منست که چه راحت شیرین عبادی و مهاجرانی و سروش و کدیور، و در لندن به تنهایی ۴۰۰ ملا و اخوندزاده را ؛پناه؛ می دهند ولی به امثال شما نه! برای من ارزش تو یکنفر، صدها برابر همه اینها رویهم است...

از اینکه به یاد من هستید برایم خیلی با ارزشه و مایه دلگرمی . خوشحالم هم میهن آزادیخواهی در گوشه ای از دنیا به یاد منه .با اجازه جنابعالی یک انتقاد دارم به اینکه شما این مخلص را با عده ای جنایکار و آخوند و بچه آخوند رزل پست ایران ستیز و ایران بربادده در لندن مقایسه می کنید ... این افرادی و جماعتی که گفتید از ایران و ایرانیت بویی نبردند... چند میلیون ایرانی مهاجر و پناهنده هستیم و هر کدام مان با داستان خودش و بخشی از زندگی ما ایرانیان است که دلیلش وجود رژیم ننگین اسلامی می باشد . وگرنه ما ایرانیان را چه به درخواست پناهندگی از کشورهای دیگر ؟ ایران در طول تاریخ پناهگاه بی پناهان بوده . این خاک بر سر و ذلیل و خوار شدنمان در دنیا از ماست که بر ماست . این هم از برکت اشتباهات ایرانیان به اصطلاح نخبه و انقلابی است و اعتماد پدر و مادرهایمان و نا آگاهیشان از داشتن سرزمینی غنی و سرشار از ثروت فراوان و طبیعت زیبا و کم مانند و دارای تاریخ با افتخار در سراسر گیتی . و متاسفانه دین باوریشان و به آخوند رذل دروغگو اعتماد کردن و فرصت سوء استفاده دادن . چوبش به تن ما خورده است . اش کشک خاله است بخوریم نخوریم پامونه . داستانش را دیگه آنقدر همه می دانیم که نیازی به تکرار من نیست ... ادامه

....ادامه....



فلسطین: اشکال کار در کجاست؟

گوئا
آب میتونه سربالا بره ولی مسلمون نمیتونه دست از جهالت و جنایت برداره.
اسلام دین جهالت و جنایت.
....ادامه....




حق
با درود خدمت آقای بهمن زاهدی عزیز، ضمن سپاس فراوان از همه زحمات شما و آرزوی موفقیت در نشست فردای شما. برای به بار نشاندن منشورهای موجود باید اول ایران را از چنگ فاشیستهای مذهبی بدر آورد. یعنی اول باید ایران را نجات داد. پرسش من اینست که حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) چه برنامه ای برای نجات کشور دارد؟ با سپاس بیکران، ارادتمند حق

این پرسش فقط مختص این حزب نیست بلکه پرسشی است که در برابر هر کسی و گروه و حزبی قرار دارد که منشوری ارائه داده یا می دهد.

درود برایرانی نازنینم، با منشور سبز موسوی و کروبی آغاز کنیم و بصورتی که پیشنهاد کردید، آغاز می کنیم. شما باب سخن را باز بفرمایید و اگر از آسانترین ها آغاز بفرمایید تا کم کم موضوع داغ شود! و به امید اینکه دوستان هم یکی یکی از راه برسند. اگر علی تیزقدم بیاید و از منشور سبز دفاع کند یا از دیگر منشورها انتقاد کند، قول شرف می دهم که کمال احترام را رعایت خواهم کرد. اگر او منشور سبز را قبول دارد هم باید وظیفه خود بداند از آن دفاع کند چون موسوی از حامیانش می خواهد که در اشاعه منشور سبز کوشا باشند. بهرحال ایرانی عزیز، من منتظر شما هستم که لطف کنید و باب سخن را باز بفرمایید. به امید روزی در آینده نزدیک که شما را از نزدیک در مکان وعود ملاقات کنم و طلب قهوه ای که قولش را به من دادید. ودکا و مخلفاتش پای من ولی! واقعا که فرزانگانی مثل شما مایه امید من هستند! با سپاس بیکران از شما، حق

با درود کاوه نازنینم، واقعا متاسفم که هنوز مشکل پناهندگی ات حل نشده. مایه تاسف منست که چه راحت شیرین عبادی و مهاجرانی و سروش و کدیور، و در لندن به تنهایی ۴۰۰ ملا و اخوندزاده را ؛پناه؛ می دهند ولی به امثال شما نه! برای من ارزش تو یکنفر، صدها برابر همه اینها رویهم است. ایکاش دستم جایی بند بود و پناهندگی ات را درست می کردم! باور کن اغلب بفکرت هستم. امیدوارم کارت هر چه زودتر درست شود! ضمنا، آن برنامه همصدایی که لینکش را داده بودید تاریخش چه بود؟ با لینکی که داده بودید نتوانستم پیدایش کنم. دوستدارت،حق
....ادامه....




جمشاد پرچمشاهی

گفتگوی علیرضا نوری زاده با شاهزاده رضا پهلوی

ایها الناس! تا کی و تا کجا می خواهید با شاهزاده رضا پهلوی یا این و آن گفتگو و مصاحبه کنید؟ رضا پهلوی تاکنون هرچه را که برای گفتن داشته، به کرات و مکررات بیان داشته و نظراتشان را در تمام امور مربوط به ایران و خاورمیانه به سمع جهانیان رسانده اند.... آیا فکر نمی کنید که وقت آن رسیده باشد تا آستین ها را بالا زده و وارد میدان عمل شویم؟ آیا می خواهیم سی سال دیگرهم با همین گفتارها و کنفرانس ها و نشست ها

وقت بگذرانیم، دائم با یکدیگر درباره نوع نظام وماهیت حکومت آینده

سروکله بزنیم و بجای اتحاد و توافق وهمبستگی همه نیروهای اپوزیسیون و احزاب و سازمانها جهت براندازی نظام و حکومت دینی، به گام های بعدی روی آورده و با مجادله و تجزیه و تحلیل و کش دادن اختلافات جزیی و قابل حل، مسیر مبارزات را ناهموارتر و صعب العبورتر کنیم؟

البته نظرهر شخص و شخصیتی درجای خود مورد احترام و قابل ستایش است مبنی براینکه بطورمداوم و با متون تکراری و محتوای همیشگی تکرار یا بازگو نشود چون درآن صورت هم خسته کننده است وهم برای مخاطبان یکنواخت و حوصله بر می شود.

....ادامه....




کاوه یزدانی
قسمت دوم
برای اعتماد سازی ما باید به اصل ایرانیت و تمامیت ارضی ایران ایمان داشته باشیم . چرا که ما در تاریخ هزاران ساله خود و تابحال هیچگاه تبعیض بین خودمان نداشته ایم و شرایط ما با کشورهای من درآوردی در همسایگی کاملا متفاوت است . به عنوان مثال ما ایرانیان عاشق کردهایمان هستیم و دوست داریم ایرانیت را از آنها بهتر بیاموزیم . و اما اکنون دوران ایدئولوژی زدگی و قهرمان پرستی تمام شده و مردم آگاه گیتی می دانند که به هیچ شخصی چه بسا اخلاق خوبی هم داشته باشد نمی شود اعتماد کرد . تنها اعتماد واقعی و درست به درست و عادلانه بودن قانون در درجه اول و درست اجرا کردن آن است . و ما خود باید در این امر دخالت کنیم . فقط و تنها اعتماد به قانون و اجرای قانون است نه اعتماد به این و آن و اخلاق خوب آقایان . تبعیض فعلی در ایران که بزرگترین فشارش در درجه اول بر زنان ایران زمین یعنی نیمی از مردم ایران زمین است برخاسته از ذات این حکومت مذهبیست . این حکومت آخوندی مذهبی اکنون شرایط و قبر خودش را در زباله دان تاریخ بدست خود آماده کرده است و ما آنها رابه درون این قبر در زباله دان تاریخ هُل می دهیم . ما فرزندان ایرانزمین دیگر به قلدران و زورگویان از هر رنگی که می خواهند باشند باج نمی دهیم و صبرمان را شرافت مان را نجابت مان را با ایرانیان ایرانی تبار قسمت می کنیم و نه با مزدوران و زورگویان . ما با خود ایران را زمزمه می کنیم چراکه ما هنوز زنده ایم ما هنوز زنده ایم . چه بسا بسیار سعی کردند که این آتش درون را خاموش کنند و این آتش همیشه فروزان همچنان سرکشی می کند و بما گرمی میبخشد ما تاریکی را باور نمی کنیم و باز ایران را زمزمه می کنیم . ما هزاران سال است که این آتش را روشن نگاه داشته ایم و اکنون این همان آتش است که می سوزاند دکان دروغگویان را و مائیم که به پیش می رویم . استوار و آگاه و همه با سلاح خرد بسوی ایران و ایرانیت پیش می رویم .
لینک . http://www.youtube.com/watch?v=eG7mNw5fQIk

---------

از شما سپاسگذارم

بهمن زاهدی
....ادامه....




کاوه یزدانی
خلاصه نوشتاری لینک صوتی و تصویری چه باید کرد .
http://www.youtube.com/watch?v=eG7mNw5fQIk
چه باید کرد برای اتحاد ما ایرانیان که تنها راه ما ایرانیان برای گذار از حکومت آخوندیست ؟ چگونه می شود بین افراد اعتماد ایجاد کرد ؟
اتحاد در یک گروه بدون قید و بند به اصول ممکن نیست . عده ای تکرار مکررات می کنند و می گویند که باید دین و دولت جدا شوند یا حقوق مساوی برای همه شهروندان ایرانی و غیره . اینها چیزهایی هستند که فکر نمی کنم کسی در آنها تردید داشته باشد البته غیر از اقلیت آخوند و بچه آخوند . ولی مهمترین عاملی که مانع این اتحاد است رایت نکردن مهمترین اصل یعنی تمامیت ارضی ایران زمین است و اینکه افراد خرد بین و غیر متمدن با گرایش های قومی هم در جمع هی ایرانیان شرکت کنند . این امر باعث می شود که تمام تلاشهای واقعی ایران دوستان از بین برود و این دقیقا در جهت منافع حکومت آخوندیست . بسیاری از ایرانیان به قدری در درون خود و پیش داوری ها و افکار و ایدئولوژیهای شان فرو رفتند که اصولا قدرت تشخیص واقعی منافع مردم ایران زمین را ندارند ... ادامه

....ادامه....




کاوه یزدانی
با درود حق گرامی
از ابراز لطف جنابعالی و تبریک تان بسیار سپاسگذارم .
غربت و هزار دردسر بویژه برای امثال من که قوانین پناهندگی اجازه خروج از شهر محل اقامت را از ما سلب کرده است و مجبوریم ببینیم که دیگران کنفرانسهای گوناگون تشکیل می دهند تا برای سرنوشت فرزندانمان و کشورمان آنطور که خودشان می خواهند تصمیم بگیرند . چیزی شبیه سال 57 لعنتی که هنوز نوجوان بودیم دیگران به همراه خمینی منحوس ما را به این سرنوشت شوم دچار کردند . از همان ابتدای انقلاب شوم 57 میلونها جوان و نوجوان هم سن ما با مشکلات گوناگون دست و پنجه نرم کردیم . چه در داخل کشور و چه اینکه در غربت با شرایط خاص خودش . و دوران جنگ هم هرگز از خاطرمان فراموش نخواهد شد که بهترین دوستان و هم میهنانمان را در دوران جنگ از دست دادیم و بسیاری نیز نقص عضو شدند . باید با مشکلاتش دست و پنجه نرم کرد و راهی جز این نیز نداریم .
متوجه نشدم منظورتان چیست از اینکه تعادل مان را از دست ندهیم نه زیاد اینوری و نه زیاد اونوری نیفتیم .
تا جایی که از خودم خبر دارم از ابتدا یک خط را انتخاب کردم . در جبهه مخالف رژیم ننگین اسلامی و در کنار هم میهنان دمکرات باشم و فکر می کنم تا کنون از این مسیر منحرف نشدم . در مورد منشورها نظرم را عرض می کنم . هیچکدام از این منشورها را نمی توان بهتر از منشور حقوق بشر دانست . کوروش بزرگ یک بار این چرخ را بطور کامل ساخته است و ما نیازی نداریم دوباره چرخی را تولید نماییم . به باور من اپوزیسیون و همگی ما ملت ایران بهترین گزینه را داریم . منشور حقوق بشر . پایبندی به اصول اعلامیه جهانی منشور حقوق بشر و میثاقهای پیوست به آن که حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی و یگانگی ملی و حق حاکمیت ملت بطور شفاف در آن بیان شده است . افراد و گروهها و احزابی که در خارج کشور برای خود منشورهای دیگری تنظیم کردند و نوع نظام مبارکشان را تعیین کردند. مبارکشان باشه . این خود دلیل واضحی است که این گروهها و احزاب اعتقاد به اعلامیه جهانی منشور حقوق بشر ندارند . آیا جز این است ؟ چرا منشور حقوق بشر را محور قرار نمی دهند ؟ مشکلشان با منشور حقوق بشر چیست ؟


....ادامه....




کاوه یزدانی
برای رسیدن به اتحاد ملی چه باید کرد ؟
لینک
http://www.youtube.com/watch?v=eG7mNw5fQIk

------

با دورود،
اگر گزارشی کوتاه از محتوای این فیلم می نوشتی، دوستانی که در ایران هستند و نمی توانند این فیلم را ببنند، فیضی می بردند.

دنیای مجاری در هر اجتماعی دنیا دلخواه خود را می آفریند.

ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  20    21    22    23    24    25    26    27    28    29    30  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites