حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.



از لابیستهای جمهوری اسلامی تا «ملّیون وجیه الملّه»

وجدانی

اگر A=B باشد و B=C باشد، در نتیجه A=C خواهد بود! (۴)

بحث و انتقاد برای رسیدن به یک توافق و تفاهم مشترک نه فقط لازم بلکه بقولِ معروف اوجب واجبات است. بر همین اساس گفتگو و بحث و مذاکره دربارۀ منشورهای تهیه شده نیز لازم و ضروری میباشد اما بر اساس چه قاعده و قانونی؟ این کافی نیست که بگوییم چون تهیه کننده و نویسندۀ فلان منشور مثلآ جناب فلانی و یا نهادِ بهمانی است بنابراین قابلِ قبول نیست و از دم باید مردود شود. کاری که جناب آقای کوروش اعتمادی انجام دادند عینآ مصداق همین ادعا و گفته میباشد. ایشان بدون اینکه حتی به یک مورد و اصل از موارد متعدد و اصولِ گوناگون منشورهای مورد بحث اشاره ای کرده باشند و از آن نام ببرند و بگویند ایراد در کدام اصل و یا اصول نهفته است، صرفآ به کلی گویی پرداخته و از دهم همۀ تدوین کنندگان و امضاکنندگان حتی خاندانِ پهلوی را منتسب به جمهوری اسلامی کرده و برای راحتی کار کل صورت مسئله را پاک نموده اند. باید یقین داشت که چنین عمل و رفتاری بقولِ خود آقایِ کوروش اعتمادی به "تفاهم و توافق ما بین بلوک بندیهای مختلف سیاسی" نخواهد انجامید و نتیجه اش جز این نخواهد بود که هر بلوکی به راحتیِ آب خوردن آن دیگری را به "لابیستهای دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، هواداران علی خامنه ای" متهم بکند و مثل گذشته دور باطل ادامه یابد.
....ادامه....



از لابیستهای جمهوری اسلامی تا «ملّیون وجیه الملّه»

وجدانی

اگر A=B باشد و B=C باشد، در نتیجه A=C خواهد بود! (۳)

آقای کوروش اعتمادی مینویسند:

...امّا ترکیب "امضاء کنندگان" «منشور 91» آدمی را به حیرت میاندازد... نویسندگان این «منشور» ... متنی را تدوین کرده اند که مورد پذیرش و تایید؛ "لابیستهای دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، هواداران علی خامنه ای"، اصلاح طلبان حکومتی در برون مرز، «چپ» های هوادار رژیم، هواداران تزِ اقتصادِ بازارِ آزادِ هاشمی رفسنجانی و اصلاحات سیاسی محمد خاتمی و برخی از «ملیون وجیهه المله» هوادارجمهوری قرار گرفته است... محتوی متن «منشور 91» و منشور «کمیته موقت شورای ملی» به لحاظ مفهومی نزدیک بهم میباشند و گویی هردو پروژه بفاصله زمانی متناوب ولی حساب شده توسط افراد معینی... هر یک بدنبالِ دیگری، تنظیم وانتشار یافته اند. از این رو شاهد هستیم که "برخی از تدوین و امضاء کنندگان" متن منشور «کمیته موقت شورای ملی» شتابان و بدون درنگ بی آنکه فرصتی دهند جوهر متن منشور «کمیته موقت شورای ملی» خشک شود، پای متن «منشور 91» را همراه با لابیستهای جمهوری اسلامی امضاء میکنند... یقین دارم "این افراد" به جزء منافع شخصی و فرقه ای خود به چیزِ دیگری نمیاندیشند. مردم برای آنها مستمسکی بوده برای توجیه حضور بی ثمرشان در عرصه کار سیاسی و رونق بخشیدن به سر قفلی های دُکانهای سیاسی شان. البتّه بسیاری از امضاء کنندگان آگاهانه و با شناخت کامل، «منشور»هایی از این دست را تأیید و امضاء میکنند، آنهم به نیت تضمین برقراری شرایط مناسب در ایران جهت تأمین منافع سیاسی و اقتصادی شان. بی شک بار مسئولیتِ تدوین و انتشارِ چنین «منشور» های بازدارنده، علیه اتحّاد ملی مردم و اپوزیسیون، بحساب آن دسته از کنشگران سیاسی در تاریخ ثبت خواهد شد که قدرت بسیجِ مستقلِ مردم در مبارزه علیه جمهوری اسلامی را بیشتر دارا میباشند. تردیدی نیست دست "اندرکاران اصلی تدوین چنین «منشور»هایی، آگاهانه و به عمد چنین محتوی را برای «منشور» ها در نظر میگیرند که اتحّاد همهء آحاد مردم و گروه بندیهای مختلف اپوزیسیون امکان پذیر نگردد..
....ادامه....



از لابیستهای جمهوری اسلامی تا «ملّیون وجیه الملّه»

وجدانی

اگر A=B باشد و B=C باشد، در نتیجه A=C خواهد بود! (۲)

اینک که هنوز چند هفته ای از انتشار مقالۀ فوق الذکر نگذشته است همین آقا در مقالۀ جدیدشان که حالا زینت بخش همین صفحه از سامانۀ حزب مشروطه ایران میباشد، درست در جهت و سویی قلمفرسایی میکنند که با هدف و پیام مقالۀ ماه پیش ایشان در تضاد کامل است. اگر آن روز آقای کوروش اعتمادی در جهت رد "تشدید فضای بدبینی، پراکندگی و تخریب در جامعه" و مآلآ "ماندگارتر شدن جمهوری اسلامی بر سر قدرت" داد سخن میدادند، امروز با مقالۀ تازۀ شان نتنها به ائتلاف گسترده سیاسی یاری و کمکی نمیرسانند بلکه حتی دیگران که تلاش در بوجود آوردن ائتلافی هرچند کوچک دارند را نیز بشدت کوبیده و اتهامات بس بزرگی همانند "لابیستهای دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، هواداران علی خامنه ای" بودن را بدانها میزنند. شاید مردم ایران خیلی از آنانی را که منشور «کمیته موقت شورای ملی» و «منشور 91» را "تدوین و امضاء" نموده و مینمایند نمیشناسند اما کیست که شاهزاده رضاپهلوی، شهبانو فرح پهلوی و خانوادۀ آنان را نشناسد و به کینه، دشمنی و عداوت جمهوری اسلامی بدین خاندانِ وطنپرست پی نبرده باشد؟! این خاندان به گناه اینکه چون دست رد بر سینۀ هر ایرانی نمیزند که میخواهد برای رهائی و آزادی میهنش اقدامی بنماید و تمهیداتی را فراهم سازد بلکه بر عکس از طرحهایش حمایت کرده و امضایش را به پایِ آنها مینهد، را نیز در زمرۀ لابیستهای دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، هواداران علی خامنه ای آوردن وقاحتِ زیادی میطلبد که گویا بعضیها در این رابطه در مضیقه نیستند و چه بسا به منبع و سرچشمۀ مطمئنی از این بابت متصلند.
....ادامه....



از لابیستهای جمهوری اسلامی تا «ملّیون وجیه الملّه»

وجدانی
اگر A=B باشد و B=C باشد، در نتیجه A=C خواهد بود! (۱)

همین ماهِ قبل بود که در مقالۀ دیگری از جناب آقای کوروش اعتمادی تحت عنوان "«ما» فاقد مدنیت لازم برای یک ائتلاف گسترده سیاسی هستیم"1، از جمله اینچنین خواندیم و آموختیم: »»... یقینا ً آن چهره هایی که امروز بسیار زیرکانه و حساب شده تلاش میورزند تا با تشدید فضای پراکندگی در بین مردم، آنان را نسبت به امر مبارزه مأیوس کنند، به ماندگارتر شدن جمهوری اسلامی بر سر قدرت یاری میرسانند... و ... رهبران سیاسی (کشورهای اسکاندیناویا) هرگز تلاش نکرده اند آنهم به روش کاملا ً زیرکانه، پروندهِ رویدادهای سیاسی را بمیان آورند که نتایجِ بارز آنها چیزی جز تشدید فضای بدبینی، پراکندگی و تخریب در جامعه نمی باشند ...««

1- لینک مقاله مربوطه:

http://parsdailynews.com/106759.htm
....ادامه....



از لابیستهای جمهوری اسلامی تا «ملّیون وجیه الملّه»

بهرام آبار
آقای کوروش اعتمادی؛
من یکی از خوانندگان مقالات شما هستم، اینبارلازم دیدم چند پرسش برای درک بیشتری ازنوشتارتان باشمادر میان گذارم:
شما باور ندارید که میشود با طرح یک سری نصایح پدرانه از همهء دسته بندیهای درون اپوزیسیون خواست خود منم زنی ها را به کناری گذاشته و حول چند خواست دمکراتیک و انسانی علیه یکی از ددمنشانه ترین حکومتها در تاریخ ایران، بهم بپیوندند! پس بنظر شما چه باید کرد؟
شما این اپوزیسیون را دردرجه اول آفت بزرگی برای خود همین اپوزیسیون میدانید! بنظر شما این آفت را چگونه باید دفع کرد؟
شما به «منشور 91» وامضاء کنندگان آن شدیدن انتقاد دارید! پیشنهاد سازنده شما کدام است؟
ازترکیب امضاء کنندگان «منشور 91» حیرت میکنید وبه زیرکی نویسندگان «منشور91» تبریک میگوئید. حدود محتوی متن «منشور 91» و منشور موقت « شورای ملی» را به مفهومی نزدیک بهم میدانید! آیاشما پیشنهاد برای منشور نیکوتردیگری دارید که بتوان اپوزیسیون را حول وحوش آن متحد کرد؟
شما شک ندارید روزی اپوزیسیون واقعی به قصد برقراری حاکمیت ملّی مردم ایران سامان یافته و دریچه امید برای مبارزه علیه رژیم ملایان در بین مردم گشوده خواهد شد! بنظر شما چندروز، چند ماه، چند سال یا چند دهسال دیگر اپوزیسیون واقعی سرو سامان خواهد یافت؟
با مهر
بهرام آبار
....ادامه....




حق
بخش ۲...زیرا ساختار حقوقی ج.ا.ا. با- یا بی واژه «مطلقه»، نظامی مطلق، تامگرا و دیکتاتوری محض است. به این امر درزیر خواهم پرداخت.
پیروان هردو نظریه از ملی- مذهبیان یا اصلاح طلبانی هستند که هنوزحکومت دینی می خواهند و ازاین راه ماندگاری خویش در یک نظام تام گرا وسراسر تبعیض آمیز را توجیه می کنند. نظامی که در آن رسمن، قانونن وعلنن از یک ملت سلب حق حاکمیت شده است.
اما، چرا عده ای مرتبا چنین وانمود می کنند و عده ای دیگر خریدار آنند؟ زیرا می خواهند بگویند اگر«ما» از جمله پایه گزاران، حامیان یا پیروان این نظام جهل و خشونت بوده ایم که در قصاوت، شقاوت، وقاحت و نیز تبعیض یکی از برجسته ترین نمونه های اشکال حکومت در دو سده اخیر است، اشکال نه در همراهی و همکاری ما با این نظام، بل در یک نقص کوچک فنی است که به براحتی قابل«اصلاح» است، تنها باید اصل «مطلقه» بودن ولایت امر را دوباره حذف کرد تا در آنصورت اصل «حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش» دو باره برقرار گردد. چنین سخنانی، یعنی ساختار حکومت اسلامی (ما) درست است، باید آن را حفظ کرد، اما یک اصلاح کوچک می خواهد، مانند هر نظام دیگری که قابل اصلاح است. آنها هرگز بیان نکرده اند که منظور آنها ازآن یک اصل«ولایت فقیه» یا اصل مربوط به «مطلق » بودن ولایت امر کدام یک از اصول مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی است تا بتوان بگونه ای مشخص در باره آن به بحث و گفتکو نشست و با یک طرح اصلاح طلبا نه و از راههای قانونی خواهان تغییر یا حذف آن«یک اصل» شد تا ملتی سرانجام پس از بیش از یک سده تلاش برای دمکراسی و آزادی به خواست خود دست یازد. چرا مدعیان این نظر، آگاهانه یا ناآگاهانه، پس از گذشت سی و سه سال هنوز چنین نمی کنند، زیرا داستان یک اصل و دو اصل تنها یک افسانه است، بنا بردلایل زیر:.."

پس،جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیرست چون قانون اساسی اش اصلاح ناپذیرست چون داستان، آن ؛داستان یک اصل؛ است!

نیایش داریوش: ایزد، ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی دور بدارد!
داریوش جان: خمینی و یارانش هر ۳ را برایمان آوردند.
....ادامه....




حق
بخش 1. درود بر عرفان و ایرانی نازنینم و دیگر دوستان و هموطنان عزیزم، متعاقب آخرین نظر ایرانی گرامی که مورد تایید منست، مایلم توجه شما را به نوشتار "داستان یک اصل" از پرویز دستمالچی جلب کنم که چند روز پیش در سایت "اخبارروز" منتشر شد. جناب علی تیزقدم خوب آنرا بخوانید با اینکه می دانم شما از اول هم همه آنرا از بر بوده اید. بخش آغازین "داستان یک اصل" را در اینجا می گذارم، جناب علی تیزقدم که دکترا هم دارید وانمود نکنید که این حقایق را نه خودتان و نه خاتمی و نه موسوی و نه کروبی بس بهتر از منه فوق دیپلمه نمی دانید. واقعا که نفهم فرض کردن مردم و عمدا نفهم نگهداشتن مردم از سوی این حضرات در آدم خشم ایجاد می کند. بخش آغازین نوشتار پرویز دستمالچی:-

"بسیار گفته و شنیده می شود که گویا طرح اولیه قانون اساسی ج.ا.ا. که در پاریس و بر اساس قانون اساسی فرانسه و بلژیک و... تدوین و تنطیم شده بود که درآن سخنی از ولایت فقیه نبوده است، لذا عده ای از ترس اینکه مبادا دوباره مشروطیت برمشروعیت پیروز و روحانیت از صحنه حذف شود به آیت الله منتظری رجوع می کنند و بعدا با موافقت و اصرار ایشان وعده ای دیگردرمجلس خبرگان، اصل ولایت فقیه به آن اضافه و تصویب می شود و سپس با اصلاحات و تغییرات و تتمیم ق.ا.ج.ا.ا. در سال ۱٣۶۷ اصل«ولایت مطلقه» به ولایت فقیه نیز اضافه می گردد.
من آن طرح «اولیه» را هرگز ندیده ام و بهتر است که مبلغان این نظرآن را منتشر نمایند تا بتوان به تجزیه و تحلیل و بررسی مستقل آن پرداخت، زیرا با یک بررسی اجمالی قانون اساسی موجود فورا روشن خواهد شد که چنین بیاناتی تنها یک افسانه است، زیرا امکان ندارد قانونی براساس حقوق ملت و جمهوریت( در تطابق با قوانین اساسی فرانسه و...) نگارش و تدوین شده باشد، آنگاه با افزودن یک یا دو اصل آن را تبدیل به ساختار حقوقی کنونی ج.ا. نمود. وعده ای دیگرمدعی اند که بعدها با افزودن کلمه« مطلقه» به اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، حکومت فقها و ولایت امر"مطلقه" شده است، که این مدعا نیزازبنیاد نادرست است،...ادمه در بخش ۲
....ادامه....



یادنامه: نادره افشاری درگذشت

احمد مظاهري
در گذشت بانو نادره افشاري ظايعه بزرگي است براي جامعه ايراني. روانش شايد و يادش پاينده.
....ادامه....




ایرانی
بخش 2: وقتی در قانون اساسی، ولایت مطلقه وقیح وجود دارد و حکم حکومتی او بالاتر از هر قانونی است، اجرای بدون تنازل قانون اساسی چه دردی از مردم دوا می کند؟، با یک حکم حکومتی می توان تمام خواست ملت و نمایندگان پارلمان را از بین برد. آقایان به یاد دارند آنچه برسر لوایح دوقلو و قانون مطبوعات آمد. حال شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت سر جای خود. آقایان نمی گویند راه کارشان برای گذر از سازوکارهای اشاره شده به عنوان اهرم های کنترلی ولایت بر نظام سیاسی ایران چیست و اتفاقا اصل مشکل همین جاست. اصلا" فرض کنیم موسوی از حبس درآمد و رئیس جمهور شد. اجرای بدون تنازل قانون اساسی را نیز آغاز کرد، وقتی ولی فقیه از همه بالاتر است، چه ابزاری در قانون اساسی موجود است که با آن بتوان از حقوق ملت دفاع کرد؟ همین که تظاهرات کنیم یعنی حقوق ملت برقرار است؟ خوب به قول تازیان، ثم ماذا؟، حق ملت انتخاب نمایندگانی در مجالس مختلف است تا آنچرا که نمی خواهد، اصلاح شود. چگونه می شود با نهادهای نظارتی انتصابی موجود از طرف رهبر، اصولا" چیزی را که خلاف میل نامبارکشان است، اصلاح نمود؟
گفتنی بسیار است، بگذار آن ها را در پای منشورها مطرح کنیم. از عرفان عزیزم سپاس دارم و از همین جا سایر دوستان را دوباره دعوت می کنم تا در یک سازوکار معین، نقد منشورها را شروع کنیم. جمشادخان پرچمشاهی نیز با ماست و ایشان را نیز دعوت می کنم. همچنین سایر دوستان و سروران را.
پاینده ایران
....ادامه....




ایرانی
با درود خدمت دوستان
بخش 1: حق عزیزم، با آنچه قلمی کردی موافقم. مسئله اصلی در ایران امروز، رد بحث اصلاح طلبی به هر شکل آن است. دلایل واضح و روشنی در این باره وجود دارد که در نقد منشورها به آن اشاره خواهم نمود. اما به طور کلی، بنیادهای مافیایی از زمان شورش 57 شکل گرفت و هرکدام تکیه ای از اقتصاد ایران را به دندان گرفتند. بنیاد مستضعفان و جانبازان، کمیته امداد، آستان ها متفاوت (مانند آستان قدس و ...)، پس از آن باند اقتصادی رفسنجانی، حلقه فاطمی احمدی نژاد، باند مافیای نظامی سپاه و سایر آخوندها و دفاتر و آغا زاده هایشان. آنچه در ایران امروز مشاهده می شود، باندهای یاد شده هر کدام با لابی های سیاسی شان بخشی از قدرت را در دست دارند، مسلح هم هستند و به تمامی امکانات لازم مجهز. بنابراین قدرت در ایران عملا به 4 بخش تقسیم شده است. باند خامنه ای، باند رفسنجانی، بنیادهای وابسته به بیت آخوندها و سپاه. احمدی نژاد هنوز در این میان ضعیف است و نمی توان او را در میان گروه های منتفذی که گفتم جای داد. دلیل واضح آن، عدم توانایی او در دفاع از معاونین و اعضای دولت خودش است. او عروسک خیمه شب بازی بیش نیست که اکنون باید از گردونه خارج شود. حال تا چه حد با پول های بدست آمده در خانه فاطمی، در آینده ایران بتواند تأثیر بگذارد، باید کمی صبر کرد و جسارت او را در مقابل چهار بکوک قدرت یادشده سنجید. مردم در دوم خرداد به اصلاخات به قول آقایان رای دادند، پس از آن همه هزینه مردم برای آقای خاتمی، ایشان به صراحت فرمودند من تدارکاتچی بودم!، چرا؟ چون قدرت چپ های سابق با قدرت مافیای نظامی - اقتصادی سه رکن دیگر قابل مقایسه نبود. امروز نیز چیزی تغییر نکرده است، در منشور جنبش سبز، بند اصلاح قانون اساسی موجود است، پرسش اینجاست که چگونه؟ با وجود نظارات استصوابی، چگونه می شود نمایندکانی را تازه آن هم از بین مجتهدین به مجلس خبرگان فرستاد تا اصل ولایت وقیح را از قانون اساسی حذف کنند؟ و یا مجلسی غیر فرمایشی تشکیل داد؟.
....ادامه....



یادنامه: نادره افشاری درگذشت

ایرانی
با درود خدمت دوستان
بر سر تربت من چون گذری، همت خواه / که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
فقدان بانو نادره افشاری، ضایعه بزرگی برای ادبیات جدید این مرز و بوم است. از جانب خود و علاقه مندان ایشان در ایران، این فقدان غمبار را به جامعه ادبی ایران تسلیت می گویم. آخرین بار در شبکه خبرنت با ایشان هم کلام شدم و عطر آن کلام هنوز در فضای ذهنم جاری است. یادش گرامی و راهش پر رهروباد.
پاینده ایران
....ادامه....



یادنامه: نادره افشاری درگذشت

جمشاد پرچمشاهی

پروردگار یکتا روحشان را غریق رحمت و شادی بدارد, گرچه بنا به گفته خودشان نه به خدایی و پیغمبری و نه به دین و مذهبی اعتقاد داشتند. بله، همه ما روزی رفتنی هستیم و "هیچکس" را گریزی از دست اجل نیست. درعین حال ولی "هیچکس" هم نمی داند که پس از رفتن از کجا سر درخواهد آورد!؟ مهم نیست که پیکر انسان به خاک سپرده یا سوزانده یا طعمه گرگ و شیران یا توفان و دریا شود؛ آنچه که ارزشمند و جاودان می ماند، نام نیک و تلاش های بشردوستانه و یک زندگی آبرومندانه با وجود تحمل درد و رنج و مشقت های جانکاه یک انسان فرهیخته و خادم در خدمت وطن و عالم بشریت مثل همین بانوی زنده نام است.

روحشان شاد و نامشان ماندگار




....ادامه....



یادنامه: نادره افشاری درگذشت

حق
با درود خدمت خانواده و یاران و دوستداران زنده یاد نادره افشار،

از صمیم قلب درگذشت بانوی نازنین، نادره خانم افشاری را به همگان بویژه خانواده و یاران و دوستدارانشان تسلیت می گویم. سنگرش را همچنان پابرجا بداریم تا احترامی را که او شایسته اش است را پاس داشته باشیم. یاد این بانوی نازنین مبارز جاودان باد!

نادره افشاری همانند تورج فرازمند و رضا فاضلی ایستاده مرد ولی یاد و هدف از مبارزاتشان همیشه زنده خواهد ماند.

با کمال احترام و تاسف و تألم
حق

پایندوه ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران
....ادامه....




عرفان
درود بر کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
استاد نازنین پیشنهاد شما به جهت اشراف و تسلطی که در قلم فرسایی دارید بسیار عالی است در صورت امکان بند و منشور مورد نظر را مطرح فرمایید تا در مورد ان به بحث و نظر بپردازیم.
نظرات دوست خوب و نازنینم حق گرامی در مورد منشور یا حسین میرحسین هم کاملا مورد تایید من میباشد.
این روزها اعصاب و روحیه ام از جهت اتفاقات ناگواری که پشت سر هم میافتد کاملا بهم ریخته هنوز خبر مرگ ستار را هضم نکرده بودیم که خبر مرگ بانوی فرهیخته و مبارز ایرازمین بانو نادره افشاری داغ دلمان را دو چندان کرد اما از ان جهت که به یقین صبح ازادی نزدیک است از مبارزه و روشنگری دست نخواهیم کشید و امیدوار و استوار به راهمان ادامه خواهیم داد.
یاد بانو نادره افشاری و ستار قهرمان را گرامی میداریم از صمیم قلبم برای این دو عزیز از دست رفته محزونم امیدوارم ثمره مبارزات میهن پرستان را بزودی در میدان شهیاد با سرود ای ایران جشن بگیریم.
پاینده ایران
....ادامه....



پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد

حق
تشویق و ترویج و مشروع جلوه دادن خشونت و خشونت طلبی هم حتما ناشی از همان اعتقاد راسخ جناب اسماعیل نوری علاء از آزادی بیان بی حد و حصرشان است! واقعا که اینبار عجب گلی به دروازه خودتان زدید جناب نوری علاء! یک مورد در تاریخ بشریت را نشان دهید که کشوری با خشونت به دمکراسی و حقوق بشر رسیده باشد و بعد آنرا برای ایران تجویز کنید! احزاب سیاسی چریکی مثل حزب دمکرات! کردستان و جندالله و پژاک و مجاهدین خلق هم مثل بیژن جزنی و امثالهم جنگهای مسلحانه در ایران را ؛دفاع مشروع؛ نامیدند و هیچ ابایی از کشیدن ایران به جنگهای داخلی حتی با حمایتهای بیگانگان نداشتند. بجای این حرفهای نامسئولانه تان بایستی اصرار می ورزیدید که هیچ حزب و سازمان چریکی و یا حامی آنها نباید هیچ نقشی در اتحاد و ائتلاف آپوزیسیون نداشته باشد و نباید آنها را بهیچ عنوان برسمیت شناخت مگر آنکه اول با نظارت سازمان ملل کاملا خود را خلع سلاح کنند و اردوگاههای چریکی خود را در کشورهای همسایه بویژه عراق از بین ببرند. واقعا که این جمعه گردیهای تان شما را به کجاها کشانده که اثری از تمدن در آن دیگر دیده نمی شود! هفته پیش هم که دو مقاله سخیف در مورد پهلوی ها در سکولاریسم نو تان منتشر کردید که آنرا بحساب عقده خالی کردن تان نسبت به شاهزاده می دانم. نظر پرتو نوری علاء پای یکی از همین مقالات هم دست کمی از این مقلات نداشت. مشکل شما عدم اعتقاد شما به پاسخگویی به دیگران است. اینهمه پرسش در نشریات گوناگون بوسیله کثیری از خوانندگان شده ولی شما به هیچکس تاکنون پاسخگو نبوده اید. همین عدم پاسخگویی شما به دیگران امروز مرا به شبکه سکولارهای سبز شما و سکولاردمکراسی و سکولاریسم نو تان بیش از همیشه بی اعتماد کرده است. در مورد موازی سازی، شما خودتان در همان ماههای اول شکل گیری جنبش سبز ملت ایران بود که با ایجاد شبکه سبزتان موازی سازی با آنرا شروع کردید! از دل این جنبش ملی، بخش سکولارش را از دلش بیرون کشیدید و شدید نماینده اش. چطور موازی سازی شما خوبست ولی موازی سازی دیگران بدست!؟ یک بام و دو هوا چرا!؟
....ادامه....




حق
درود بر ایرانی نازنینم، خیلی صبر کردم دوستان نظراتشان را در مورد پیشنهادتان بدهند که هنوز خبری از آنها نشده. پیشنهادتان را می پسندم و سپاسگزارتانم. تا شروع بحث فکر کردم با شما و دوستان کمی بطور کلی درباره منشورها نظراتم را بگویم تا ببینم که آیا حین بحثها و در آخر این نظراتم عوض خواهند شد یا نه و با چه دلائلی؟ البته چون آگاهی های حقوقی و اقتصادی ندارم و متاسفانه کارشناسی هم در این رشته ها بنظر نمی رسد در میان ما باشد کمی ناخشنودم ولی چاره چیست! نظر کلی من درباره منشورها:- منشور سبز موسوی و کروبی را اصلا قبول ندارم چون آمیزش ایندو فقط با امثال خودشان یعنی قشر مذهبی و ملی مذهبیون که کاملا امروز اعتبار خود را از دست داده اند بوده و فکر و عملشان شباهتی به ملت ندارد. منشورشان درد خودشان را فقط دوا می کند.نمایندگان این اقلیت تک رقمی،خاتمی و موسوی و کروبی و رفسنجانی اند. اینها هیچ تماس نزدیکی با غیر خود که امروز ۹۰ درصد جامعه ایران را تشکیل می دهد در طول زندگی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و و و خود نداشته اند. برای من اینها بیگانگانی هستند که در ایران بدنیا آمدند و ما مردم پیش از فاجعه شوم ۵۷ از ماهیت اینان خبر نداشتیم وگرنه هرگز آنها را سوار خود نمی کردیم. شاپور بختیار خوب اینان را می شناخت ولی خیلی دیر بما اخطار داد. مهمتر از همه، اینکه بیش از ۳۰ سال همین موسوی و کروبی نه تنها به ما مردم و به خواسته هایمان وقعی ننهادند و ککشان نگزید که امامشان و خودشان و قشرشان چه بر سر ما ملت درآوردند بلکه مردم را فراری دادند وقتی برای حفظ خود و رژیم کهریزکی شان، گفتند هدفشان بازگشت به ؛عصر طلایی؛ امام راحلشان است. خمینی گجستکی که گفت ایران برایش ؛هیچ؛ و ؛اقتصاد مال خر است؛! امروز می بینیم که به هدفشان رسیدند. ایران دارد هیچ بزرگی می شود و اقتصاد ایران هم انقدر مال خر شده که حتی صدای خر باغ وحش شان هم درآمده! منشور سبزشان حافظ رژیم و خودشان می شود اگر ما فریب وعده های دروغشان در منشورشان را بخوریم! فاصله شان با ملت را در منشور سبزشان حس می کنم!
....ادامه....




تیزقدم
جناب حق


سپاسگزار لطف شما هستم. در مورد سوالات خانم بقراط اینطور که من میفهمم مخاطب ایشان بیشتر گروه‌های سیاسی است نه شخصی‌ چون من، ولی‌ به هر حال من ایران را بر لبهٔ پرتگاه و حتّی در خطر تجزیه میدانم، و ریشهٔ اصلی‌ مشکل را هم در خودمان میبینم که نتیجه آن حکومت فاسد فعلی‌ شده است، ولی‌ این حرفها فعلا برای مردم نان و آب نمی‌شود. راه حل را چند مرحله‌ای میدانم، فقط به مرحله اول آن اشاره می‌کنم: باید همهٔ فعالین سیاسی سعی‌ کنند حکومت ایران را وادار کنند که با آمریکا مستقیم پشت میز بنشیند و مشکلاتش را حل و فصل کند. این کار به نظر من شدنی است و اصلا هم منجر به قدرتمندتر شدن حکومت نمی‌شود (لطفا دقت کنید که این پاسخ با توجه به پرسش خانم بقراط است که خواسته اند بدانند چه روشی‌ سریعاً مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل می‌کند).


در مورد آقای نگهدار هم باید بگویم این حرف ایشان هم مانند حرفهای دیگرشان بر هیچ منطقی‌ استوار نیست، به طور خلاصه من اظهار نظر‌های سیاسی آقای نگهدار را بسیار ضعیف و متلون میدانم و سعی‌ می‌کنم به حرفهای ایشان بی‌ توجه باشم (گر‌ چه اقرار می‌کنم بعضی‌ وقت‌ها امکان پذیر نیست). این محترمانه‌ترین پاسخی بود که می‌توانستم به حرف ایشان بدهم
....ادامه....



دو پرسش دارم، آیا پاسخی دارید؟ سخنی با احزاب و گروه های سیاسی ایران

افشين سالار
بر جبین این کشتی نور رستگاری نیست
سر کار خانم الهه بقراط عزیز !
شما یا خیلی نا امید شده اید و یا به دلیلی که خود بر آن آگاهید ؛ سخت امیدوار .در هر صورت منهم به عنوان خواننده آثار شما و تبعأ در حد درک خودم به دو سئوال شما میپردازم .
1- ارزیابی شرایط و تحلیل شرایط دو مفهوم جداگانه نیستند . هر دو یک برداشت و معنی رامیرسانند . باید به شرفعرضتان ـ خیلی مختصر و مفید ـ برسانم که از راقم این سطور تا رهبران عظیم الشأن همه احزاب مخالف جمهوری اسلام ـ اعم از مخفی و زیر زمینی و زیر دریایی و هوایی ـ ؛ اگر تحلیلی غیر از آنچه تا به حال عرضه کرده اند ؛ میداشتند و منتظر بودند تا در شرایط خاصی ( مثل همین حالا که شما مطرح کرده اید ) آنرا ارائه دهند ؛ اصولأ آن تحلیل از حیز انتفاع خارج بود و نمیتوانست مورد اعتماد هیچ فرد و گروهی قرار گیرد .
2 - ..پس نسخه ای هم که برای درمان این بیماری میپیچند ؛ چیزی جز آنچه تا کنون بوده است ؛ نسخه دیگری نخواهد بود. الا اینکه بعضی افراد یا گروهها با فرصت طلبی بخواهند با تکرار آنچه قبلأ گفته اند ؛ بزای یکبار دیگر و توسط شما خود را مطرح کنند .
صداقت و پشت کار شمارا ارج مینهم واز خود شما میپرسم : آیا خود شما میتوانید و یا کسی را میشناسد که کلام دیگری بر لب داشته باشد و پیامی نوین که اعتماد را بشاید و احتمالأ مقبول طبع مردم صاحب نظر شود ؟
من به سهم خودم منتظرم . با احترام
....ادامه....



پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد

بهمن زاهدی
با دورود خدمت آقای افشین سالار،

آقای نوری‏علا هنوز کانداتوری خود را برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری اعلام نکرده است. ایشان را در رودرواسی نگذارید!

در گذر از جمهوری‏اسلامی با شما هموطن گرامی همراه هستم ولی شکل نظام آینده نمی‏تواند جمهوری باشد، چون اکثر جمهوری‏خواهان ایران طرفدار، زمین‏زده و نمک‏گیر ملایان جمهوری‏اسلامی هستند. نخست وزیر آینده کشور بدست مردم تعیین خواهد شود و هنوز کسی برای بدست گرفتن این مقام هم خود را کاندید نکرده.

آقای نوری‏علا از طرف چه حزبی می‏خواهد کاندید شود؟

بهتر است بدنبال رسیدن به هدف مشترکمان باشیم و از تقسیم و بخشش قدرت در حال حاضر بپرهیزیم!

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد

افشین سالار
خانمها آقایان و ای همه کسانیکه به آینده ایران فکرمیکنید :
شمارو به هر مکتب و مرامی که دارید ؛ بیاید دست در دست هم بگذاریم و تا همین عید نوروز خودمون ؛ یه جوری که صدمه جدی به هیچ ایرانیی هم وارد نشه ؛ این رژیم جمهوری اسلامی را برداریم و یه رژیم خوب ( نه رژیمی مثل رژیم امریکا که به فکر منافع مردم ایران نیست وفقط به امریکایها فکر میکنه ) سر کار بیاریم که هم سکولار و دمکرات باشه و هم رهبرانش از ایناییکه در ایران هستند ـ چه آنهایکه آزادند و چه آنهاییکه در حبس هستند ـ نباشند . امیدوارم رژیم بعدییکه سر کار میاریم جمهوری باشه و نه پادشاهی . انتخاب شخص من برای اولین دوره ریاست جمهوری دکتر اسماعیل نوری علا است . پیروزی نزدیک است وغفلت با عث پشیمانی است .
....ادامه....



پنداشت ستمگر که جفا بر پا کرد در گردن او بماند و بر ما بگذشت!

حق
افشای رسانه های بیگانه مثل آیت الله بی بی سی در نحوه خبررسانی!هایشان بوسیله مبارزان راستین ایرانی بطور گسترده کمک شایانی به سلب اعتماد ما ملت از این رسانه ها می کند. بدنام کردن و مسئول شناختن این رسانه ها و دولتهای متبوعشان در کمک رسانی به تداوم این رژیم و در نتیجه تداوم هولاکوست ۳۴ ساله در ایران مطمئنا در تغییر رفتار این رسانه ها و ملت موثر خواهد افتاد.با شناختی که از غرب دارم می دانم که حفظ اعتبار رسانه هایشان حتی ظاهرشان، برای حفظ و گسترش منافعشان بسیار مهمست. اینها اینهمه بودجه برای رساندن صداهای نکره شان از طریق آیت الله بی بی سی و صدای امریکا و دویچه وله و و و نمی گذارند که مثل پرس تی وی رژیم، تعداد کارکنانش بیش از بینندگانشان باشد. اینها برای تاثیرگذاری بر افکار و اعمال و کنترل ما مجبورند در جلب و حفظ توجه ما بخودشان به ارقام دهها میلیونی شنونده و بیننده ایرانی دست یابند و هر ترفند و تغییر رفتاری که لازم شود یا ما بر آنها تحمیل کنیم را پذیرا می شوند تا این رقمهای بالا را حفظ کنند. با بی اعتبار کردنشان که با افشا و نقد و بررسی در سطح گسترده جامعه ایرانی امکان پذیرست می توان جلویشان ایستاد. واقعا که شرم بر ایرانی نمایانی که در این رسانه ها عملا بر علیه منافع ملی ایران و در راستای منافع اربابان بیگانه خود به قیمت از بین بردن منافع ملی ایران کار می کنند. شرم و ننگ بر همه اصلاحاتچی های حکومتی، چه سکولار و چه غیر سکولارش، که این رسانه ها را بیگانگان در انحصارشان گذاشته اند شده چون منافعشان با منافع همین اربابان بیگانگانه و جناح خامنه ای و جناح احمدی نژاد سخت گره خورده و شریک جرم اند.اختلافاتشان بر سر موارد کوچکی است مثل برنامه هسته ای و حد و حدود دخالتهای رژیم در منطقه و جهان و نگاهش به امریکا و اسرائیل، و دور زدن ما ملت است!جنبش سبز ملت ایران که علیه کلیت این رژیم بود، دیدیم چگونه همه اینها با دستپاچگی تمام علیه ملت ایران همدست شدند. امروز این همدستی شان در خبررسانی!شان و سعی در سبزالهی کردن ستار بهشتی بنمایش درآمده.
....ادامه....



پنداشت ستمگر که جفا بر پا کرد در گردن او بماند و بر ما بگذشت!

حق
بر کسی پوشیده نیست انگلستان و امریکا و فرانسه و آلمان سهم خود را در آوردن جمهوری اسلامی و حفظش در این ۳۴ سال داشته اند. اینرا هم در واکنش شان به شعار ؛اوباما یا با ما یا با اونا؛ ملت ایران دیدیم که قاطعانه ملت ایران را هیچ شمرده و علنا جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیرتوتالیتر فاشیست مذهبی کهریزکی را برسمیت شناختند و به آن، مشروعیتی بخشیدند که ملت ایران در تظاهرات قهرمانه ۸ ماهه اش از آن کاملا زدوده بود و فقط ۱۵ دقیقه مانده بود پایتخت کشورمان را از دست داده و عمال رژیم با هواپیماهای آماده خود فرار کنند، و هم در مواردی مثل ندا و ترانه موسوی و ستار بهشتی می بینیم. جهان غرب و روسیه و چین فرشته نجات این رژیم بوده و هستند. یکی از مهمترین ابزارهایشان در حفظ این رژیم توتالیتر اصلاح ناپذیر وجود همین منابع سخن پراکنی ها مثل آیت الله بی بی سی و صدای امریکا و دویچه وله و همتای فرانسوی اش بوده است. بودجه این رسانه ها از جیب وزارت خارجه های این دولتها بیرون می آید که اساسا وظیفه شان حفظ منافع کشورهایشان است. منافع این کشورها ۳۴ سالست که ایجاب کرده که با حمایت از جمهوری اسلامی متحجر و خونریز، هر آنچه خاندان پهلوی و کارگزارانشان برای امنیت کشور و پیشرفت و صنعت و رفاه اجتماعی ما کردند را نابود کنند تا آرزوی شاهان پهلوی در از بین بردن فاصله ها بین ایران و جهان ازاد غرب بود هرگز برآورده نشود. خوب تشخیص داده بودند که روند در دوران پهلوی ما هم به یکی از ابر قدرتها تبدیل شده و نهایتا به آزادی سیاسی هم خواهیم رسید. منافع این کشورها ایجاب می کرد و می کند که رقیبی مثل ایران هرگز وارد جرگه جهان لیبرال دمکرات نشود. در این راستا، رژیم کهریزکی همه انتظارات این کشورهای غربی و در همانطور روسیه و چین را تاکنون برآورده کرده. دلیلی ندارد از این رژیم حمایت نکنند!ترانه موسوی و ستار بهشتی ها مزاحمینی اند در حفظ منافع ملی بیگانگان اند که با مهارتهای بی بی سی و امثالهم قابل برطرفند!خون اینها بر گردن موسوی و کروبی هم هست که ۳ میلیون را در خرداد ۸۸ به خانه برگرداند.
....ادامه....




ایرانی
با درود خدمت دوستان
دوستان عزیز، با زحمت بهمن خان قسمت مربوط به منشورها تکمیل شده است. بنده فکر می کنم باید سازوکار مناسبی برای بحث داشته باشیم تا بتوان به شکل مناسبی به نقد و بررسی منشورها پرداخت، به همین منظور، بنده پیشنهاد می کنم ابتدا یک منشور را مشخص کنیم و سپس یکی از دوستان بند مورد بحث را در همین صفحه قرار دهد و همه بحث کنیم. سپس در پایان، نتایچ را جمع بندی نموده در پای منشور به تفکیک بند، ارائه کنیم. چنانچه دوستان موافق باشند، من می توانم وظیفه مطرح کردن بند و سپس جمع بندی نهایی را به عهده بگیرم. تا نظر دوستان چه باشد.
پاینده ایران
....ادامه....



دو پرسش دارم، آیا پاسخی دارید؟ سخنی با احزاب و گروه های سیاسی ایران

حق
آفرین بر الاهه خانم بقراط نازنین برای این دو پرسشی که در ملأ عام در برابر همه مدعیان سیاسی گذاشته! بهتر و صریح تر از این نمی شد رو در روی اینهمه مدعیان سیاسی رنگ و وارنگ ایستاد و کثیری از آنها را بکل آچمز و شوکه کرد! بزودی هر یک از اینها هر آنچه در چنته دارند و ندارند را برای عموم به نمایش خواهند گذاشت. وای بحال آنانیکه ادای نشنیدن و ندیدن ایندو پرسش شما را در بیاورند یا بجای پاسخ طفره روند یا کاملا پشت گوش بیاندازند! شهامت شما را در رابطه با این دو پرسشتان بدینگونه ای که مطرح و منتشر کرده اید می ستایم چون چاره ای برای مدعیان سیاسی بجز نشان دادن واکنشی از خود برایشان باقی نگذاشته اید! واکنش تک تک این مدعیان سیاسی به دو پرسش شما تکلیف ما مردم را با یکایک آنها روشن می کند! بزودی پایبندی و مسئولیت پذیری همه مدعیان سیاسی نسبت به ادعاها و شعارهای سیاسی شان را در واکنشان به ایندو پرسش کلیدی شما در خواهیم یافت!

آقای علی تیزقدم محترم، خوشحالم که هنوز به ؛کانون گفتمان لیبرال دمکراسی؛ ما در سامانه حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) سر می زنید. سپاس از شما که به مدیر این سامانه و ما یادآوری کردید که در کنار منشورهای ؛منشور پیشنهادی؛ شورای ملی، منشور ۹۱ و منشور ۸۱ که با پیشنهاد آقای وجدانی و زحمت آقای بهمن زاهدی برای مقایسه و نقد و بررسی ما خوانندگان در اینجا قرار گرفته، جای منشور میرحسین موسوی خالیست. همانطور که می بینید، به لطف مدیر این سامانه جای خالی آن پر شد. دو پرسش از شما دارم:-

۱. پاسخ شما به این ۲ پرسش کلیدی الاهه خانم بقراط چیست؟
۲.در مورد اظهارات اخیر فرخ نگهدار (از رهبران سابق چریکهای فدائی خلق) در نشست کلن چه فکر می کنید که از مخالفان آپوزیسیون می خواهد که با حرفهای ساختارشکنانه و براندازانه خود، خامنه ای و رژیمش را به ترس و لرز نباندازند تا او کمتر خشونت کند؟ آیا این راهکارش کمتر ایرانی را دچار سرنوشت ترانه موسوی و اکبر محمدی و محسن روح الامینی و ستار بهشتی و و و خواهد کرد؟سپاس

جانم فدای ایران و ملت ایران
....ادامه....




تیزقدم
برای من یک سوال پیش آمده است: شما لیستی از منشورهای موجود را آورده اید که منشور حزب مشروطه، منشور شورای ملی، منشور 81 و منشور 91 را شامل می شود ولی کوچکترین اثری از منشور سبز که تنها منشوری است که از داخل ایران آمده است دیده نمیشود، چرا؟

به هر حال ذیلا لینک یادداشتی را قرار می دهم که به منشور 91 از زاویه دید خودم می پردازد:

http://iranebehtar.org/2012/10/30/306/

------------------

با دورود و سپاس از شما،

منشور جنبش سبز هم اضافه شد.

http://www.irancpi.net/pishnahad/matn_5.html

ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....




وجدانی
جهت تشکر و قدر دانی! (۲)

در انتها عرض کوچک ولی از نظر کمی قدری بزرگ از مسئولین سامانه دارم و آن اینکه، به نظر میرسد رقم ۱۵۰۰۰ محلِ حروف تعیین نمودن آن هم برای امری همانند نوشتن یک منشور و یا پیشنهادی در خصوص آن بسیار کم است. برای نمونه منشورِ حزب مشروطه ایران محلی را بیش از ۳۴۰۰۰ حرف میطلبد. حال اگر بخواهیم برای یک چنین منشورِ مبسوط و کاملی یک پیشنهاد بدهیم چه بسا فقط برای پیشنهادش به محلی بیش از ۲۰۰۰۰ حرف نیاز داشته باشیم. چه خوب بود لااقل در این رابطه قدری دست و دل باز بودیم و اجازه میدادیم قلمها هر آن مقدار که نیاز بود و مهم روان باشند و مانعی در برابرشان واقع نمیشد. من در رابطه با یکی از منشورهای قابل بحث و پر از نکاتی که در آنها مواردِ گنگ و مبهم فراوان است امتحان نمودم. در این منشور که هنوز نصف آنرا مطالعه ننموده بودم مطلبِ پیشنهادی بوجود آمد که بیش از ۸۰۰۰ حرف داشت. حال خود حدیثی بخوانید از این مجمل!

---------------------

با دورود

تغییر لازمه داده شد.

ارادتمند
بهممن زاهدی
....ادامه....




وجدانی
جهت تشکر و قدر دانی! (۱)

در ابتداء اینجانب میبایست از توجه و عنایتی که مسئولین محترمِ سامانۀ دلگشای حزب مشروطه ایران و بالاخص جناب آقای بهمن زاهدی به عرض و تقاضای بنده نمودند نهایت تشکر را نماید و از اینکه با این چنین سرعت و دقتی به پیشنهادات عکس العمل مثبت نشان میدهند قدردان باشد.

و اما، حالا که حزب مشروطه ایران همانند همیشه با رویی گشاده و بزرگوارانه تمامی توان لازم و امکاناتِ درخور توجه خود را اینچنین در اختیار همۀ هموطنان غیور و ایراندوست قرار داده است، چقدر خوب و پسندیده خواهد بود که ایرانیانِ علاقه مند و صاحب نظر بدور از هرگونه نگرانی و ترس پیشنهادات و تقاضاهای اساسی خود که به نفع کشور و مردمشان بوده را در اختیار حزب مشروطه ایران قرار داده و مطمئن شوند این پیشنهادات و تقاضاها به سمع و نظر آن اشخاصی خواهد رسید که باید برسد. این حزب که وارثِ مشروطۀ ایران با آن تاریخِ بیش از یکصد ساله و مشروطه خواهانِ آزادۀ همیشۀ تاریخِ ایران میباشد، قراراست از این پشتوانه و ضمانتِ اجرائی تاریخیش فقط و فقط در جهت جامۀ عمل پوشاندن به خواستها، امیال و حقوقِ به حق ایرانیان استفاده نماید. بنابراین بسیار بجا خواهد بود با توجه به خیر و صلاح و منافع ملی، همۀ ماها از فرصت و امکان به دست آمده استفاده نماییم و نقطه نظرات و طرحهای پیشنهادی خود را بدست امینی خوشنام و صادق همانند حزب مشروطه ایران بسپایم تا او نیز با آن چشمِ بینا و گوش شنوایی که همیشه داشته و دارد با طیب خاطر به درخواستهایِ وارده ترتیب اثر دهد.
....ادامه....



خاک تو سرت خامنه‏ای

حق
درود و سپاس بر احمد پناهنده گرامی برای ؛خاک تو سرت خامنه ای؛. به نوشتاری از شهرام سردار برخوردم که مرا یاد حرف چند سال پیش دکتر حسین اشراقی از تلویزیون پارس انداخت. اگر درست یادم باشد چکیده حرفش این بود که آن حدود ۲ درصد قشری که در هر جامعه ای خطرناک هستند اگر بقدرت برسند همینهایی می شوند که امروز در ایران مردم را به بند کشیده اند. او گفت که در جوامع پیشرفته و سالم غرب جای اینها یا در زندانها و یا در تیمارستانهای فوق امنیتی است. در ایران همین دو درصد جانیان بالفطره و روان پریشان جنسی با کمکهای بیدریغ روشنفکران نمایان دیروز و امروز بقدرت رسیده و با ترفندهای گوناگون همین روشنفکرنمایان تاکنون در قدرت باقی مانده اند. بنظرم، مهمترین دلیل آنچه که بر سر ستار بهشتی ها و نسرین ستوده ها در این ۳۴ سال رفته است را شهرام سردار در این نوشتارش کمی توضیح داده. آقای پناهنده گرامی، واقعا که ؛خاک توی سرت خامنه ای؛ را باید با ؛خاک توی سرتان روشنفکران نمایان دیروز و امروز؛ همراه کرد که بدون این روشنفکرنمایان برون مرزی که به لابیهای رژیم تبدیل شده اند امکان نداشت این روان پریشان نه در وهله اول بقدرت برسند و نه نزدیک به ۳۴ سال با ترفندهای همین روشنفکرنمایان در قدرت بمانند.
بخشهایی از نوشتار شهرام سردار:- این بیماری چندش آور روانی وقتی به حوزه های بالای قدرت میرسد، به شکلی دیگر بالا میزند...دیو صفتانی...به مسئولیت جایی مثل زندان کهریزک گمارده شوند...بازجوها در بازجویی علاقه ویژه به مسائل سکسی دارند...داستان نفرت انگیز تجاوز به دختران زندانی در شب قبل از اعدام هم که هنوز از یادها نرفته است. آن چه بر سر زهرا کاظمی آوردند، و آنچه در زندانها و بازداشتگاه ها بعد از انتخابات 1388 روی داد را همه به خاطر دارند. ماموران بیمار ولی فقیه، از مسائل جنسی برای تحقیر و تضعیف زندانی از یک سو و ارضای امیال خود از سوی دیگر استفاده میکنند...فهم وضعیت فلاکت آمیز کنونی کشور آسان است. کشور به دست بیماران روانی افتاده است.لینک http://parsdailynews.com/107585.htm
....ادامه....



از جُنبش آگاهی تا انقلاب رهایی

ایرانی
بهمن خان گرامی، دوست و سرور ارجمند
مقاله بسیار جالبی قلمی نمودید. بیشتر بنویسید که روشنگری نیروهای ملی، به حال این ملک و ملت نافع است. با شما موافقم که پس از سرنگونی رژیم، موقعیت به غایت حساسی بوجود خواهد امد که مشکلات امنیت ملی ناشی از مسائل سیاسی، تنها بخش کوچکی از آن است. در کوتاه مدت، تنها می توان آرامش را برقرار کرد و پس از آن این ملت می ماند و کوهی از مشکلات بر روی هم تل انبار شده و به ارث رسیده از جمهوری جهل و فساد.
بهمن خان، دوستان گرامی، برای جوانی که خبر فوتش در زیر شکنجه و در زندان، منتشر شده است، بسیار اندوهگین هستم. سرمایه های بدیع این ملک، بدست شکنجه گران آخوندی پرپر می شوند و کسی را یارای کمک رسانی به آن ها نیست. قرار بود کمونیست ها هم در بیان عقیده آزاد باشند، اما جوانی 35 ساله که در پیشانی وبلاگش، "چو ایران نباشد تن من مباد" می درخشد، برای بیان حقایق و دفاع از مام میهنش، در شکنجه گاه های آخوندی، به فجیع ترین شکل ممکن در راه میهنش جان می بازد، هی هات، کمونیست هایی که قرار بود در بیان عقیده آزاد باشند و حکومت آخوندی برای جوانان این ملک آفریدند، در سرزمین های امپریالیزم روزگار به راحتی می گذرانند و دست پخت منحوسشان، جان جوانان وطن را می ستاند. ننگ بر هرکه در شورش 57 دست داشت، نفرین ابدی بر کسانی که ماشین کشتار آخوندی را به جان جوانان این ملک انداختند. دوستان گرام، پوزش دارم از این ادبیات، اما بغض گلویم را می فشارد و گریه امان نمی دهد.
پاینده ایران
....ادامه....



از جُنبش آگاهی تا انقلاب رهایی

بهمن زاهدی
با دورود،

منشور 81 را هم اضافه کردم.

چند قسمت کوچک از لحاظ تکنیکی باقی‏مانده است که تا آخر این هفته کامل خواهند شد.

برای مدیریت این قسمت هنوز کسی نه از هموندان حزبی و نه کاربران گرامی اعلام همکاری نکرده است. ولی این کار را تا آنجایی که در توانایی دارم ادامه می‏دهم.

اگر کمتر می‏نویسم و کمتر با نوشته‏هایم آزارتان می‏دهم به بزرگی خود ببخشید.

پیروز و سربلند باشید

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




ایرانی
با درود خدمت دوستان
شیر و خورشید و تاج گرامی
با آن چیزی که قلمی کردی بسیار موافقم. ای کاش روزی بتوانیم از نزدیک و رودررو این بحث ها را پیگیری کنیم و آن روز نیز فردای آزادی ایران باشد. اما یک نکته را تنها متوجه نشدم، برای شما بگویم، بنده در آن سیرک تغییر نظام در سال ۵۸ شرکت نکردم که تا به حال در هیچ یک از انتخابات رژیم شرکت نکرده ام و به قول دوستان، شناسنامه ام پاک پاک است. به محمدرضاشاه فقید وفادارم و او را ستایش می کنم. طرفدار نظام پادشاهی هستم و آن را در ایران خاتمه نیافته ارزیابی می کنم. از این پایگاه، منشور و اساسنامه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را پذیرفتم و
به آن علاقه دارم. ای کاش برای من می نوشتی مواردی را که در منشور و اساسنامه مورد نقد شماست، چیست تا بتوانیم بحث کنیم. من فکر می کنم این منشور و اساسنامه دارای پتانسیل مناسبی برای مبارزات امروز و آینده است. دلیلی ندارد دارای فراکسیون های مختلفی نباشد و همه ما را در بر نگیرد. تمام نگرانی های شما را درک می کنم که این نگرانی ها برای ما طرفداران نظام پادشاهی تازه نیست. هم میهن گرامی وجدانی، پیشنهاد جالبی داد و بهمن خان نیز به آن عمل نمود. امیدوارم شما و سایر دوستان زحمت کشیده نظرات خود را قلمی کنید تا بتوانیم آن را به طور مرتب و یکپارچه به شاهزاده گرامی عرضه کنیم، من فقط او را مخاطب خود می دانم و با سایر اعضای مجهول الهویه شورای ملی کاری ندارم. امیدوارم صدای ما را بشنوند و جایگاه واقعی خود را بازیابند و به خاطر سازمان های دو نفره، شأن خود را خدای ناکرده پایین نیاورند. ایران نیازمند رهبری کاریزماتیک ایشان است و تنها اوست که از این پتانسیل برخوردار است.
حق عزیزم، امیدوارم نظرات ارزشمند خود را پیرامون منشورها دریغ نکنی، همچنین سایر دوستان، کشکساب ارجمند، وجدانی گرامی و ... نیز به هکذا.
پاینده ایران
....ادامه....




ایرانی
با درود خدمت دوستان
بهمن خان گرامی، از اینکه با وجود اشتغال فراوان، قسمت نظرات مربوط به منشورها را نیز اضافه نمودید، از شما سپاس گزارم. به سایر دوستان پیشنهاد می کنم ابتدا بند به بند منشورها را که تا به حال نیز مورد نقد ما واقع شده، در همین صفحه نظرات آزاد مطرح نماییم و پس از یک کاسه شدن نظرات، آنرا در قسمت مربوط به منشورها درج کنیم. تا نظر دوستان چه باشد.
پاینده ایران
....ادامه....



بیانیه جدید منشور پیشنهادی فراخوان شورای ملی

حق
با درود بر دوستان و هموطنان ، آقای بهمن زاهدی گرامی، با درود و سپاس فراوان از زحمات شما، ۲ یا ۳ سال پیش از طریق فردی که با نام مستعار ؛نیاز؛ پای مقالات در سایت ؛اخبارروز؛ نظرات ارزنده ای می گذاشت به ؛منشور ۸۱؛ برخوردم که زنده یاد داریوش همایون هم در آن دست داشت. آیا در نظر دارید یا لازم می دانید که این منشور را هم در اینجا قرار دهید یا نه؟ تا آنجا که من بیاد دارم که ممکنست اشتباه هم کرده باشم، منشور ۸۱ بخاطر بهانه گیریهای بیجای جمهوریخواهان بجایی نرسید! با سپاس دوباره، ارادتمند حق



....ادامه....




بهمن زاهدی
با دورود خدمت کامنت‎نویسان گرامی،

قسمت پیشنهادات برای منشورهای مختلف فعال شد.
این قسمت کم‏کم کامل‏تر خواهد شد.

http://www.irancpi.net/pishnahad/index.html

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....




عرفان
درود بر کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
اقای زاهدی گرامی پیشنهادی که از سوی هم میهن فرهیخته و گرامیمان جناب وجدانی مطرح شد بسیار عالی و عمیقا مورد تایید اینجانب است. اگر این امر محقق بشود بسیار عالی و راه گشا خواهد بود.
پاینده ایران
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  20    21    22    23    24    25    26    27    28    29    30  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites