حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.



بیانیه جدید منشور پیشنهادی فراخوان شورای ملی

بهمن زاهدی
با دورود خدمت وجدانی گرامی،

پیشنهادی خوبی را مطرح کردید که من هم با آن موافقم. ولی این کار را می‏توانیم کمی گسترده‏تر انجام دهیم، بدین صورت که در کنار منشور پیشنهادی، منشور 91 و منشور ائتلافی (هنوز بیرون نیامده) را در کنار هم قرار داده تا دوستان بتوانند پیشنهادات و نقد‏های خود را به بند بند آن منشورها مانند قسمت نظرات این سامانه بنویسند.

این منشورها را می‏توانیم برای مطالعه در اختیار هموطنان بگذاریم تا هر کسی در حد توانایی‏های خود پیشنهادات خود را ابراز دارد.

تنها مشکل این می‏باشد، که چه کسی آن قسمت را مدیریت کند؟ اگر شما این مسئولیت را قبول بفرمایئد، من می‏توانم تا آخر این هفته از نظر تکنیکی این کار را انجام دهم. مدیریت، بدین مهنا می‏باشد که نوشته‏ها (پیشنهادات رسیده) را بخوانید و اگر از نظر اخلاقی مشکلی نداشتند برای خواندن عموم آزاد کنید.

بهتر است که با شورای مرکزی حزب گفتگوی در این باره انجام دهم و در این مدت هم دوستان کامنت‏نویس نظرات خود را در این رابطه اعلام فرمایند.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



بیانیه جدید منشور پیشنهادی فراخوان شورای ملی

احمدمعتمد
به نظر من دعوت نامه ای کتبی برای گروههای قومی وحزبی وتشکیلاتی بنام فرستاده شودوبرای آنها قیدفرمائیدمتن این دعوتنامه در رسانه هاورادیوتلویزیونهااعلان خواهدشد.
تامردم بدانندکدوم گروهها تمامیت خواه ومسئله آنهامانند جمهوری اسلامی خودی وناخودیست .وقدرت برای آنهامهم است نه
ایران ومردم دربند آن!
آنهم درزمانیکه کشورهای اروپائی برای مقابله ومسون ماندن ازاستسمار ابرقدرتها متحد میشوندمانیزبیستی پندبگیریم
....ادامه....



بیانیه جدید منشور پیشنهادی فراخوان شورای ملی

وجدانی

صندوقِ پست برای جمع آوری پیشنهادات وارده!

از مسئولین محترمِ تارنما و سایت حزب مشروطه ایران و بویژه جناب آقای بهمن زاهدی تقاضا دارم بصلاحدید خودشان محلِ صندوقِ پست و یا آدرس پست الکترونیکی مناسب و مطمئنی را تعیین و یا معرفی نمایند تا چنانچه هموطنانِ علاقه مند و ساعی، چه اعضای حزب مشروطه ایران و چه افرادِ مستقل و منفرد، بخواهند نقطه نظرات و پیشنهاداتِ خود را از طریق راحتر و سهلتر دیگری نیز به سمع و نظرِ مجمع عمومی « شورای ملی ایران » و دیگران برسانند، مکانِ بهتر و امن تری در اختیار داشته باشند . بدین طریق پیشنهاد دهنگانِ محترم مطمئن نیز خواهند بود که شخصیتِ حقوقی بیطرف و وزینی همانند حزب مشروطه ایران از یک طرف حافظ نظرات و پیشنهادات آنان است و از طرف دیگر تمامی نظرات وارده بطور یقین، بجهت بحث و مذاکره بر آنها، در صحن مجمع عمومی « شورای ملی ایران » مطرح خواهند شد. به نظر من انجامِ این عمل لطفِ بسیار بزرگی است در جهت خواست و آرزوی همۀ هموطنانِ صاحب نظرمان.
....ادامه....



بیانیه جدید منشور پیشنهادی فراخوان شورای ملی

بهمن زاهدی
با دورود،

کمیته موقت، هنوز چهره‏اش را برای مردم ایران در زیر حجاب بی‎‏هویتی خود پنهان کرده است. این کمیته خواستار شده است که پیشنهاداتی در ظرف یک و ماه نیم پیش در مکان‏های مختلف درج شده است کم‏کم جمع‏آوری شوند. این پیشنهادات ولی در سایت فراخوان درج نمی‏شوند تا همگان از آنها استفاده کنند، بلکه فقط کمیته موقت بی‏نام و نشان حق دارد این پیشنهادات را بخوانند و اگر مطلوب خود دانستند در کُنگره مطرح کنند.

شفاف‏سازی که همه از آن صحبت می‏کردند، باز با این بیانیه در زیر حجاب کمیته موقت از بین رفته است.
شاید کُنگره این شورا هم، همانگونه که از متن این بیانیه پیداست در پشت درهای بسته و عدم حضور مردم انجام پذیرد!

شاید، اگر پیشنهادات ارسال شده، برای مطالعه همگان در همین سایت شورای ملی درج می‏شدند، کمیته موقت می‏توانست جلب اعتمادی را بدست آورد، که این را هم از انجام نمی‏دهند.

عمل‏کرد‏های این شورا همانند شورای انقلاب‏اسلامی با پنهان کاری پیوست خورده است و هیچ امیدی را به مردم نمی‏بخشد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف

مرجان
با سلام
متأسفانه این آقا از دموکراسی برداشت اشتباهی کردهاند ایشان در یکی از گرده همآئی هائی که انجام شد با شرط وشروط به آنجا رفت بعد بغیر از افکار خودشان عقیده دیگری را قبول ندارد من متأسفم که در خارج از کشور این آقایان با این افکار باعث میشوند که ملت ایران به هیچ ترتیبی به این آقایان اعتقادی نداشته باشند ایشان سبزها را قبول ندارند این خیلی جالب است این یعنی دموکراسی آقایان خارج از کشور
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پایان - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام می‌‌شد *****

وگرنه مشکلی‌ که ما با آن فراخوان که شاهزاده از آن حمیات کرده‌اند و میکنند داریم، این نیست که چرا ما خودمان در تهیه آن شرکت داشتیم یا نداشتیم.. مشکل ما این است که فراخوان بد انجام شد، و مفاد منشور هم یا برخی‌ زیادی هستند، یا اینکه مبهم و قابل بهره برداری به سود یک قشر بخصوص در آینده، یا اینکه اصلا اگر هدف پایه ریزی برای "قانون اساسی‌ آینده" نیست، به برخی‌ از مفاد نیاز نیست در این مرحله مبارزاتی، و برخی‌ دیگر از مفاد که میبایستی بر آن تاکید میشد وجود ندارد در منشور یا بصورت مبهم وجود دارد... یک سال و نیم.. آنوقت نتیجه این؟

وگرنه، قرار نیست هر کسی‌ از راه برسد و یک منشور چاپ کند. مسابقه منشور چاپ کردن که نداریم. متأسفانه پس از یک سال و نیم، چیزی تحویل ما دادند که حتی با چشم بسته و بینی‌ را گرفتن هم نمی‌شود آن را امضا کرد.

بعد می‌گویند خودتان بیایید درستش کنید. یکی‌ نیست بگوید، بابا جان اینها یک سال و نیم روی این منشور کار کردند، اما مشکلاتش را ندیدند.. حالا ما قرار است بیاییم و روز از نو روزی از نو با آنها بر سر مفاد این منشور چانه بزنیم؟ در اینجاست که می‌گوییم، نه، خودشان باید این را اول درست کنند که نشان بدهند با اکثریت هم خوانی فکری دارند... تمامیت عرضی ایران چه چانه زدنی‌ دارد؟ که حالا ما بیاییم درست‌اش کنیم؟ می‌گویند، میخواستیم حد وسط را بگیریم. مگر تمامیت عرضی ایران حد وسط دارد؟ آن کسی‌ که بدنبال حد وسط در مورد تمایت عرضی ایران است، جایش در یک شورای ملی‌ نیست. چه رسد به اینکه ما بیاییم و با او چانه بزنیم که درست‌اش کنیم.

اگر قرار باشد که در این همه با هم، خلخالی و پیشه وری و خاتمی و رفسنجانی‌ و سروش‌ها و گل سرخی‌ها باشند... پس شما مشکل اساسی‌ تر دارید، چون هنوز درک نکرده‌اید که آنها مانند روغن می‌ مانند که در آب ملت ایران حل شدنی نیستند. ما در Disneyland که زندگی‌ نمی‌‌کنیم... خواب و رویا هم یک حد دارد.

با سپاس،

شیر و خورشید و تاج
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش پنج - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام می‌‌شد *****

در آن زمان، تازه میشود نشست و با جمهوریخواه مذاکره کرد، تا ببینیم چه در چنته دارند و حرفشان چیست؟ آنوقت وقتی‌ یک امضا از سوی همه ما (طرفداران نظام پادشاهی) در پای مدرکی‌ گذشته میشود یا گذاشته نمی‌شود هم ما تکیلف خود را بهتر خواهیم دانست و هم آنهایی که در آن سوی میز قرار دارند. و دیگر لازم نیست تازه برویم دنبال اینکه یک مشروطه خواه در اینجا چیزی را امضا کند یا یکی‌ دیگر آن را امضا نکند... یعنی‌، یا با یک امضا از سوئ ما (که آن امضا از طرف ما مشروعیت دارد و وکالت دارد، زیرا اسامی ما قبلاً زیر آن امضا قرار گرفته)...، با آن یک امضا، یا همه با هم چیزی را در آینده امضا می‌کنیم یا همه با هم، به این دلیل و آن دلیل مدرکی‌ را امضا نمی‌کنیم.. این همه با همی‌ که در مورد آن سخن‌ها گفته میشود اینجاست که هم عملی‌ میشود هم بدرد می‌خورد.

در هر حال، این یک نظر بیش نیست... و همانطور که اول گفتم باید رای زنی‌‌ها در بین خودمان انجام شود تا ببینیم که اصلا همه ما طرفداران نظام پادشاهی در این مورد که طرفداران نظام پادشاهی را یک کاسه کنیم، توافق داریم یا نداریم، اگر آری، چرا؟ و اگر نه، چرا نه؟

اگر کاری امروز قرار است که انجام دهیم که هم بدرد ما طرفداران نظام پادشاهی بخورد و هم بدرد اپوزیسیون در کلّ... در واقع در وحله اول همین کار است که میبایستی ۳۴ سال پیش انجام میشد و تمام میشد... نه اینکه ما هم برویم منشور شورای ملی‌ چهارم و پنجم و ششم را چاپ کنیم...
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش چهار - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام می‌‌شد *****

- و در مرحله آخر، اعلام شود که بر طبق این سیستم و این منشور، کار به اینجا رسیده است که... و یک روش درست و حسابی‌ هم تعیین شود برای جمع آوری امضا‌ها از سوئ طرفداران نظام پادشاهی و اعلام آن... تا آن دسته که طرفدار نظام پادشاهی نیستند هم بدانند، این کار انجام شده...

با این کار دست کم تکلیف طرفداران نظام پادشاهی در خارج از کشور روشن خواهد بود.

- تا آن زمان تکلیف "فراخوان" هم روشن تر خواهد بود.. و سپس آن زمان باید دید در کجا هستیم و به کجا میرویم... با در دست داشتن یک مدرک معتبر، دست کم از طرف طرفداران نظام پادشاهی.

همه اینها فقط یک نظر است، چون ما معتقد هستیم این کار را باید خود شاهزاده روز اول انجام میدادند، نه برای اینکه بقیه را بحساب نیاوریم، بلکه برای اینکه بهتر بتوانیم زیر یک چتر با بقیه بنشینیم و در مورد مسائل مربوط به بر‌اندازی رژیم و و و تبادل نظر کنیم.

این کار اگر شده بود، دیگر ماده ۱۱‌ها در زمان شکل گیری شورای ملی‌‌ها پیش نمی‌آمد، زیرا آن سوی میز از روز نخست می‌دانست که در این سوئ میز یک قشر متحد و منسجم نشسته که هیچ بحثی‌ در مورد تمامیت عرضی ایران ندارد. آنوقت یا آنها میبایستی بحث در مورد ماده ۱۱‌ها را به همان زمان درست خود موکول میکردند، یعنی‌ زمان تهیه قانون اساسی‌ ایران پس از سرنگونی رژیم، یا اینکه ماده ها از روز اول روشن و شفاف تهیه میشد که کار به اینجا که امروز کشیده نمیکشید.

ما معتقد هستیم، که کار طرفداران نظام پادشاهی، در حال حاضر، و در وحله اول و در این زمان، تشکیل یک شورای ملی‌ دیگر نیست... بلکه اول یک کاسه کردن طرفداران نظام پادشاهی است... که دیگر این قشر بزرگ جامعه را "دیگران" مثل توپ فوتبال به اینور و انور زمین پرتاپ نکنند. خود شاهزاده هم بجای اینکه بگوید من یک شهروند بیش نیستم، میتواند بگوید من یک شهروندی هستم که این قدرت پشت من ایستاده.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم، کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام می‌‌شد ****

- نتیجه گیری‌ها انجام شود و اگر دیدید که اکثریت موافق است... با شرکت دادن موافقین در کلّ جریان... مراحل مقدماتی فراهم شود. اولین قدم هم این خواهد بود که از طریق پست الکترونیکی‌ (email)، تلفن، مصاحبه، یا کنفرانس‌های اینترنتی، و و و... این پرسش مطرح شود که بهترین راه برای هم کاری ( در جریان بودن و شرکت حد اکثر موافقین ) چه در آمریکا یا اروپا و دیگر نقاط جهان در زمینه "یک کاسه کردن طرفداران نظام پادشاهی" کدامین راه‌ها را پیشنهاد میکنند... یعنی‌ روشن کردن روشی‌ که مردم بتوانند در قدم به قدم بوجود آوردن این "اتحاد" شرکت کنند.

یعنی‌ از همان دقیقه اول، حد اکثر را هم در زمینه اینکه چرا باید کاری کرد، هم در زمینه اینکه چگونه تماس‌ها بقرار شود تا حد اکثر بتوانند در کار فکری نسبت به منشور و اجرایی کار شرکت داشته باشند... که زمانی‌ که به مشکل بر خورد کردید، برای کسی‌ پرسشی وجود نداشته باشد که چرا فکر اینجا را کرده یا نکرده بودید.. اگر مشکلی‌ باشد همه در آن سهیم باشند، اگر موفقیتی باشد باز همه از اول در آن سهیم بوده‌اند... و جای تردید و شک و پرسش نخواهد ماند.

پس از عبور از تمام این مراحل اولیه مقدماتی...

- آنوقت میشود با الهام گرفتن از منشور و اساسنامه حزب و نه الزاماً (همه مفاد و اصول)، با رای زنی‌ ها، نشست‌های رو در رو و اینترنتی و غیره داشته باشید. تا زمانی‌ که متن مورد نظر برای اعلام اتحاد رسمی‌ طرفداران نظام پادشاهی تهیه شود.

لزومی هم ندارد که این متن از ۷۰۰ ماده برخوردار باشد. چون فراخوان ملی‌ نیست، بلکه در وحله اول یک متنی است که هدفش یک کاسه کردن طرفداران نظام پادشاهی است. نه میخواهیم تمامیت ارضی ایران را به مذاکره بگذاریم، نه اینکه چه کسی‌ را رهبر مشروطه خواهان میدانیم را... چون اینها مسائلی‌ است که برای ما طرفداران نظام پادشاهی حل شده است. و فقط هدف این است که آنهایی که طرفدار نظام پادشاهی نیستند بدانند ما بر سر کدامین اصول یک کاسه شده‌ایم.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام می‌‌شد *****

- این حزب اول و قبل از هر اقدامی باید یک نشست رو در رو با شاهزاده داشته باشد. تا بسنجد که اصلا میشود به این شاهزاده کمکی‌ رساند یا اینکه ایشان یک سیاست بخصوصی را پیش گرفته‌اند و به غیر از پشتیبانی از "فراخوان" به صورت امضا و و و، دلیلی‌ برای کار دیگر یا نیازی برای کار دیگر نمی‌بینند، یا حتی آن را به این دلیل یا آن دلیل سودمند نمیدانند. در هر حال هدف کمک رسانی بهتر به ایشان است و باید نظر ایشان را جویا شد تا کاری نکرده باشید که بدتر برای ایشان مشکلات ایجاد کند.

- در نتیجه، حزب میبایستی پس از رای زنی‌‌ها نتیجه گیری کند که آیا میشود به شاهزاده کمک رساند بدون تشکیل یک جریان دیگر؟ یا اینکه تشکیل یک جریان دیگر لازم کار خواهد بود.

- اگر پس از تبادل نظر‌ها حزب به این نتیجه رسید که باید یک جریان دیگری راه بیافتد.

آنوقت تازه به اینجا میرسیم که آن کار کدام است؟ و آیا آن جریان را باید زیر چتر و نام همین حزب براه انداخت یا جدا از چار‌چوب حزبی؟

چرا؟ چون بسیاری از طرفداران نظام پادشاهی الزاماً با فلسفه اینکه "نهاد پادشاهی" را در سطح یک حزب بگنجانیم، با اصل این فلسفه مخالف هستند و مسلما به هر حرکتی‌ در چار چوب حزب پاسخ مثبت نخواهند داد.

چاره چه خواهد بود؟

* اینکه حزب، به عنوان نمونه، اعلام کند می‌خواهد "همه با هم" را در مورد خودمان به اجرا در آورد، یعنی‌ اول تمام یا اکثریت "طرفداران نظام پادشاهی" را یک کاسه کند...

- سپس، زمینه‌ای را فراهم کند برای اینکه طرفداران نظام پادشاهی از طریق تماس، اول از همه، اعلام کنند که با این کار موافق هستند یا نیستند و چرا آری یا چرا نه؟ سپس، زمانی‌ که نبض موافق و مخالف بدست آمد... کار آغاز شود...
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام می‌‌شد *****

با درود به هم میهنان و ایرانی‌ گرامی‌،

ایرانی‌ جان پرسشی کردید که بحث در مورد آن آسانتر بود اگر رو در رو بودیم... اما چون ما طرفدار شفافیت هستیم و ما را خطاب قرار دادید، با پوزش از دیگران... در همین جا سر همه را درد آورده و توضیح میدهیم که پیشنهاد ما کدام است.

به نظر ما، حزب مشروطه ایران میتواند کار‌های بسیار مهمی‌ انجام دهد. اما اول از همه باید از روشی‌ که "فراخوان" پیش گرفت پرهیز کند که با همان مشکلات روبرو نشود. یعنی‌ چه؟ یعنی‌ اینکه:

اول حزب میبایستی یک سبک سنگین کند. سپس دیگران را در جریان بگذارد و اعلام کند که بر طبق این سبک سنگین به این یا آن نتیجه رسیدیم که باید این یا آن کار را انجام داد یا نداد...

آنگاه، اول کار را با ایرانیان خارج آغاز کرد و نهایتا با فراهم نمودن یک سیستم مشخص با افراد مشخص، راهی‌ را ارائه داد که ایرانیان داخل نیز بتوانند حضور خود و پشتیبانی خود را اعلام کنند.... و در تمام این مراحل نام افرادی را اعلام کرد که مردم بتوانند با آنها برای تبادل نظر و پیشنهادات تماس بگیرند... مثلا اگر قرار بود ایرانیان داخل به این حرکت بپیوندند به دلیل مسائل امنیتی، آنها باید بدانند که بعنوان نمونه چه فرد یا افرادی مسئول جمع آوری اسامی هستند، و این اسامی در کجا نگاه داری میشود... که مردم بدانند اطلاعات شخصی آنها دست اصلاح طلب دیروزی که چند هفته پیش از ایران خارج شده نیست. و تمام این کار‌ها باید شفاف باشد و مرحله به مرحله از طریق گزارشات مختلف انجام شود، که مردم بدانند در هر مرحله هدف چیست و تبادل نظر‌ها انجام شود، که اگر به مشکلی‌ بر خورد کردید، این ملت تازه نپرسد چطور شد شما‌ها اینجای کار را فکر نکرده بودید؟ و و و... اما قبل از همه اینها:
....ادامه....




ایرانی
با درود خدمت دوستان
شیر و خورشید و تاج عزیز
در هر حال ما می توانیم جناح های مختلفی را درون تز پادشاهی تشکیل دهیم. این جناح ها نیز می تواند به نوبه خود، راست میانه و یا حتی متمایل به چپ در درون تفکر پادشاهی باشد. بنابراین، از یک منظر، همه ما یکی هستیم زیرا در تفکر (حداقل بنده) پادشاهی را برای ایران مفید و اجتناب ناپذیر می دانم. به دلایل گوناگون فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی که اینجا جای بحث آن نیست. اما از منظر دیگری می توانیم فراکسیون های مختلفی را نیز در عین اتحاد تشکیل دهیم. بنده منتظر پیشنهاد مشخص شما هستم تا بدانم چگونه می شود به شاهزاده گرامی ایران که از نظر من نه تنها شاهزاده، که ولیعهد قانونی ایران نیز می باشند، کمک کرد.
پاینده ایران
....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

ایرانی
بخش 2: ابتدا، رهبری کاریزماتیک، تلویزیون ایران، موسوی را از یک جهره ناشناخته، در طی سه برنامه به یک چهره کاریزماتیک برای نسل های دهه های 60 به بعد تبدیل کرد. پس، هم می توان رهبری کاریزماتیک ایجاد کرد و هم بستر جامعه ایران برای چنین موضوعی (وتها چنین موضوعی) آمادگی دارد. دوم، تا زمانی که این رهبری کاریزماتیک در صحنه حضور داشت و مطابق خواست تظاهر کنندگان حرکت می کرد، کنش خیابانی نیز وجود داشت. به محض فاصله گرفتن موسوی از مردم از ترس فروپاشی نظام و بعد قطع ارتباط او با تظاهر کنندگان، کنش خیابانی نیز پایان یافت. یعنی کارشناسان امنیتی رژیم، رهبری خودساخته شان را از انظار دور کردند تا همه چیز آرام شود، البته لازم به ذکر است انبوهی از جمعیت مانند من، تظاهرات برایشان معنای سرنگونی کل نظام را می داد، چون ما نخست وزیر محبوب امام و دوران طلایی آن خون آشام را می شناختیم و از ابتدا با ارتجاع سیاه مخالف بودیم. در خارج از کشور، شما بهتر از بنده اتحاد ایرانیان را شاهد بودی، هم زمان با خیابان های ایران، در سراسرجهان ایرانیان به حمایت برخاسته بودند. بنابراین، تا رهبری مشخص نشود، اهداف و برنامه ها معین نشود، ابزار رسانه برای تبلیغ اندیشه های رهبر یا شورای رهبری به کارگرفته نشود، حرکتی مگر حرکت کور در ایران اتفاق نخواهد افتاد. که این عنقریب است و بسیار خطرناک، زیرا معین نیست از آن فضای آشوب زده و بی برنامه چه چیز زاده خواهد شد. همچنین، تا جنب و جوشی در ایران پیدا نشود، ایرانیان خارج از کشور با هم متحد نخواهند شد و این را تجربه سی سال اخیر و جنبش سبز نشان می دهد. حق عزیزم، جای کاوه جان نیز این جا بسیار خالی است. امیدوارم هر چه سریعتر به میان ما باز گردد.
پاینده ایران

....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

ایرانی
با درود خدمت دوستان
بخش 1: حق عزیزم، با تمام آنچه نوشتی، موافقم. اما یک نکته را نیز فراموش نکن، اولا" اتحاد مخالفان در سال 57 تنها در 6 ماه صورت گرفت و عامل آن چله هایی بود که برای پسر خمینی گرفتند. پیوستن چپ ها و سایرین نیز تنها در چند ماه آخر اتفاق افتاد و دلیل آن سازماندهی و برگزاری آن راه پیمایی های محرم بود. بنابراین، آقایانی که زیر عبای خمینی رفتند، قدرت او را در سازماندهی از طریق مساجد دیدند و سپس او را بهترین امام دوران! ارزیابی کردند!. دقت داشته باش که در آن زمان تنها رسانه موجود ایت الله بی بی سی بود و همین یک رسانه، وظیفه خود را در جهت انقلاب به درستی انجام داد. امروز ده ها رسانه فارسی زبان در ایران پخش می شود، اگر خارجی ها را که به دنبال منافع خود هستند و مزدوران را کنار بگذاری، به اندازه کافی رسانه فارسی زبان برای حرکت وجود دارد. اما در این میان، ما بیش از رسانه، به رهبری و سازمان دهی نیاز داریم. یعنی باید رهبر مشخص باشد، اهداف معین باشد و سپس از ابزار رسانه برای بسیج عمومی استفاده کرد. در غیر این صورت، حرکاتی هم اگر انجام شود، به نتیجه نمی رسد. در ارتباط با جنبش سبز، ابتدا اگر دوستان صلاح بدانند، نقد آنرا با کمک هم انجام دهیم که بخشی از آن نیز در همان زمان انجام شد. اما چنانچه آنرا ملاک قرار دهیم، به چند موضوع می توان اشاره کرد.

....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

حق
بخش 2. تنها شفافیت کامل و صداقت و حرفه ای عمل کردن سیاسیون و ژورنالیستها و رسانه های ایرانی است که ایرانیان برون مرزی را به صحنه سیاسی خواهد کشاند. تا آنزمان این ایرانیان که به شیوه های دمکراتیک جهان غرب در عرصه های سیاسی و ژورنالیستی و رسانه های آشنایی پیدا کرده اند، به سیاسیون و ژورنالیستها و رسانه های ایرانی برون مرزی با شک و تردید و نوعی خشم می نگرند. در مورد خرد جمعی بایستی آگاهان بیشتر توضیح دهند ولی اول باید استفاده از خرد جمعی در جهان غرب را بدانند. در غرب معنی خرد جمعی تا آنجا که من آموخته ام یعنی اینکه مردم حق دارند که اطلاعات کافی در موارد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به آنها از سوی سیاسیون و ژورنالیستها که هر کدام از ایندو کارشناسان خود را دارند، داده شود. در رسانه ها سیاسیون و کارشناسان و ژورنالیستها به چند و چون این موارد بطور گسترده و همه جانبه پرداخته می شود تا تک تک آحاد ملت دسترسی به این آگاهی های لازم را پیدا کنند و هر کسی با سبک و سنگین کردنهای خود از آنچه از کارشناسان و سیاسیون و پاسخها و نقد و بررسی های ژورنالیستها می خواند و می شنود، تصمیم بگیرد که کدامین شان بنظر او درست تر می گویند و یا منافع شخصی و ملی و و و او را تامین می کنند. سنجش افکار عمومی مردم هم خوب نشان می دهد که مردم چه فکر می کنند. این سنجشها در عملکردهای رسانه ها و سیاسیون تاثیر مستقیم دارد چون در این دمکراسی های لیبرال ایندو باید اکثریت اوقات در آزمون مشروعیت و اعتبار خود از سوی ملت سربلند بیرون آیند وگرنه هر دو متضرر مادی و معنوی می شوند. سنجش افکار عمومی یعنی نبض مردم را در دست داشتن بوسیله دولتها و رسانه ها. اگر ایندو درست عمل نکنند و مردم را با خود نداشته باشند ثبات سیاسی و در نتیجه ثبات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی این لیبرال دمکراسی ها بخطر می افتند و کشور و ملت دچار بحران هایی می شوند که بیرون آمدن از آنها آسان نیست. اینست که این لیبرال دمکراسی های قوی، حساسیت خاصی نسبت به افکار عمومی از خود نشان...ادامه بخش 3
....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

حق
ادامه نظر پیشین...اما دیدیم که برخیها مثل اسماعیل نوری علاء و لادن بازرگان گرمای مطبخ را نتوانستند تحمل کنند و هر کدام با بهانه هایی که تراشیدند خود را از پاسخگویی به مردم و شناساندن خودشان به ملت خلاص کردند. اما تا زمانیکه اینان و همسان اینان خود را داخل زمین بازی سیاسی معرفی می کنند حق ندارند به این سادگی و مثل بچه های لوس و ننر قهر کنند و بروند و مقصر را دیگران معرفی کنند. وقتی الاهه بقراط با شاهزاده درباره ارسال دعوتنامه به مدعیان سیاسی و پاسخ انها می پرسد، آنچه در ذهن من نقش می بندد اینست که چرا شاهزاده به محض ارسال دعوتنامه ها به رسانه های ایرانی یک کپی از آنرا نفرستادند تا آنها به اطلاع عموم برسانند و توجهات به آن جلب شود و مشارکت سیاسی مردم و پروسه خرد جمعی که اینروزها مرتب ادا می شود آغاز شوند؟ چرا نه شاهزاده و نه مدعوین و نه ژورنالیستها لازم ندیدند که به مردم اطلاع دهند که این دعوتنامه در چه تاریخی فرستاده و دریافت شده، محتوای آن و پاسخها به آن چه بوده و تاریخشان چه بوده؟ چرا ژورنالیستها و رسانه هایی که کمابیش اطلاع داشتند بما هیچ نگفتند بجز اینکه شورای ملی ای در راه است؟ چرا تاکنون دقایق یکایک این مذاکرات اعلام نشده، ..... و چرا هیچ اطلاعاتی لحظه به لحظه ای به ژورنالیستهایی که بایستی حضور می داشتند تا کار ژورنالیستی خود را که آگاهی رسانی و روشنگری و ایجاد پل ارتباطی بین آپوزیسیون و ملت ایران از طریق همه رسانه های گروهی است انجام نشد و نمی شود؟ چرا هنوز پس از ۳۴ سال دربدری در جهان آزاد غرب و تجربه دمکراسی و حقوق بشر هنوز سیاسیون و ژورنالیستها و رسانه های ما در خم یک کوچه هستند!؟ اینجا که دیگر نمی توان تقصیر را گردن شاه و یا گردن جمهوری اسلامی انداخت!؟ تا این مشکلات حل نشوند برخلاف آنچه همه می گویند هیچ مشارکت سیاسی و خرد جمعی حاصل نخواهد شد و مردم در تعیین سرنوشت خود نقشی نخواهند داشت. این بزرگترین دلیل بی عملی ما ایرانیان برون مرزی بوده است و خواهد بود. ... ادامه در بخش ۳
....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

حق
با درود بر ایرانی گرامی و درودی ویژه بر بهمن زاهدی و عرفان نازنین و دیگر هموطنانی که امیدوارم به این بحث ما در اینجا بپیوندند. با اتحادمان می توانیم نیرویی بشویم، مگر برخی از این سازمانها و احزاب و شبکه ها چند نفره هستند که مطرح باشند ولی ما نتوانیم!؟ ایرانی گرامی، یادتان هست وقتی کاوه یزدانی با ما در اینجا بود قصد داشتیم نامه ای مشترک با کمک شما بنویسیم یا قصد داشتیم به آسیب شناسی جنبش سبز بپردازیم تا یاری دهنده مبارزات ما باشد و در تاریخ بماند که ما هم روایت خود را از تاریخ این مقطع تاریخی خود داریم تا این رویدادها هم مثل رویداد ۲۸ مرداد ۳۲ یقه ملت ایران را در آینده نگیرد؟ دوره جنبش سبز بواسطه مدت تاریخی اش کمتر از دوران مصدق بود و یا کم اهمیت تر از آن بود که انقدر مدعیان تاریخ پژوهشی و علوم سیاسی و اجتماعی به آن بی توجهی می کنند!؟ اینهم یک نبردی بود که در تاریخ معاصر ایران بی سابقه بود و مثل هر نبردی در میدان جنگهای مسلحانه می بایستی می رفتند و می دیدند که چه چیزهایی از آن آموخته اند تا در نبردهای دیگر دچار همان کمبودها و اشتباهات نشوند.....نه آپوزیسیون واقعی در آنزمان ما از پیش برای چنان روزهایی برنامه ای داشتند و نه امروز آنطور که باید بخود بجنبند یا نمی جنبند و یا عمدا بسیاری مطالب را در میان خود محرمانه نگه می دارند. در مورد رسانه ها و نقش و اهمیت آنها، در مورد نقش و اهمیت ژورنالیستها در یقه سیاسیون را گرفتن و پاسخگو کردنشان به ملت، در مورد پالایش آپوزیسیون، و در مورد استفاده بهینه از شکایت شاهزاده از سید علی گدا خامنه ای بجرم جنایت علیه بشریت بعنوان جرقه ای برای ایجاد جنبشی در زنده کردن جنبش سبز ملت ایران، در مورد مناظره های سیاسی در رادیو تلویزیون برای شناخت و پاسخگو کردن سیاسیون و راه پیدا کردنها در همین سایت و دیگر سایتها چقدر کوشیدیم!؟ .... همه اینها موثر بودند و موفقیت هایی حاصل شدند که برخی از آنها را دارند به بیراهه می کشند. مناظره سیاسی سه شنبه ها در تلویزیون پارس را به تحلیل سیاسی دیگری تبدیل کرده اند!
....ادامه....




و_ر
من از کلیه ایرانیان داخل و خارج کشور که زمانی مخالف حکومت شاه فقید بودند
میخواهم که جوانمردی و شهامت را از دکتر هرمز حکمت عزیز یاد بگیرند.
....ادامه....



سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش

و_ر
با درود به شاهزاده رضا پهلوی
به نظر من هم ایشان یک سرمایه ملی و در عین حال نقطه امید برای مردم مظلوم میباشند.
ایشان باید در درجه اول به مردم داخل که او را دوست دارند تکیه و تاکید نمایند و نه به سیاسیون داخل و خارج.
....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

ایرانی
با درود خدمت دوستان
حق عزیزم، ابتدا از لطفی که به من داری، سپاس فراوان دارم. به لحظات حساسی نزدیک می شویم که باید برای آن آماده بود. اگر به لحن صحبت و قیافه آخوند امروز نماز جمعه نگاه کنی، اضطراب و وحشت از چهره اش نمایان است و این بازتاب تحولاتی است که در جامعه ایران در حال شکل گیری است. از طرفی هم متاسفانه شاهزاده در جلب رضایت اقلیتی که سازمان های دو نفره تاسیس کرده اند، بسیار زیاده روی می کنند و من هم مانند شیر و خورشید و تاج معتقد هستم این درست نیست. از سویی دیگر نیز، در ایران همه نگاه ها به شاهزاده است و تمامی مصاحبه ها و برنامه های ایشان دنبال می شود. به نظر می رسد به جای اتلاف وقتی که بسیار کم موجود است با کسانی که به هیچ روی با شاهزاده سر سازگاری ندارند، باید بر روی مردم تمرکز کرد و این را تو دوست گرامی به فراست قلمی نمودی. آنچه امروز به آن نیاز مبرم داریم، یافتن راهی برای ارتباط سازمان یافته مابین شاهزاده و مردم و سازماندهی نیروهای ملی در درون ایران است و این بر جلب رضایت فسیل های 28 مرداد اولویت دارد. همانها که جمهوری خواهی شان نیز دکان است و قلابی، من هم فکر می کنم شاهزاده گرامی باید ضمن بازگشت به جایگاه واقعی خود، این افراد را رها کنند. مگر نمی گویند (در همین مصاحبه اخیر با بانو بقراط) برایشان به نام دعوت نامه (فراخوان) فرستادیم و نیامدند، پس دیگر چه جای دعوت دوباره؟.
پاینده ایران
....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

حق
با درود بر ایرانی نازنین، شیر و خورشید و تاج و هموطنان گرامی، من موافقت کامل خود را با پیشنهاد شما در اینجا و هر سایت دیگری اعلام می کنم. امیدوارم این حزب و شاهزاده به این پیشنهادتان توجه کنند.

پیشنهاد من: برای جلب نظر جمهوریخواهانی مثل من که متاسفانه هیچ شخصیت سیاسی نداریم تا بازتاب دهنده ی طرز تفکر ما باشد، بنظر من در صورت پذیرفته شدن پیشنهاد شما، مرتب انتخاب بین پادشاهی و جمهوری با صدای بلند اعلام شود تا طرح هایتان در آینده مورد استقبال مردم هم پادشاهی خواه و جمهوریخواه قرار گیرد. بی شک این امتیازی برای پادشاهی خواهان در میان ملت ایران خواهد بود که فراموش نخواهد شد بویژه در انتخابات دوره ای و رفراندوم برای تعیین پادشاهی یا جمهوری. آقای حشمت رئیسی گرامی، اگر با اصولی که داریوش همایون مبنای توافق و همکاری قرار داد موافقید، چرا بعنوان یک جمهوریخواه سوسیال دمکرات پا پیش نمی گذارید تا بازتاب دهنده طرز تفکر امثال من باشید؟

من شاهدم که این حزب تاکنون هر کاری توانسته در جلب جمهوریخواهان سرشناس کرده ولی بخاطر لجبازی های بیجای جمهوریخواهان که تاکنون به قیمت ایران و ملت ایران تمام شده، بی ثمر بوده است. تا پایان ایران و پایان ملت ایران که نمی توان منتظر مشتی لجباز و مستبد ماند که اکثرا همان رفوزه های سال شوم ۵۷ هستند! بجای جلب نظر اینها، از اینها رو برگردانیم و مخاطب را ملت ایران که بخشی از آن جمهوریخواه و بخشی از آن پادشاهی خواه است قرار دهیم. روی مردم حساب باز کنیم و نه چند صد نفر جمهوریخواه قلابی ولی سرشناسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند و با لجبازی ها و این تفکر ستبدادیشان که ؛پادشاهی هرگز حتی اگر ملت آنرا بخواهد؛، نزدیک به ۳۴ سال سیاه است که ایران و ملت ایران را با بیرحمی و قساوت تمام به گروگان گرفته اند. عبور از این چند صد نفر اولین گام بسوی نجات و آزادی و آبادی ایران است. درب هم همیشه بروی این چند صد نفر بازست که بی شک وقتی ببینند که دارند مثل مجاهدین خلق منفور مردم می شوند دست از لجبازیها و استبدادشان بردارند.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پرده پایانی ناتمام - می‌گویند ما در تاریخ گیر کرده‌هایی‌ هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیز‌های ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه می‌گوییم اینها چه می‌گویند؟ *****

در هر حال... شاهزاده گرامی‌ شما کاری را که فکر می‌کنید انجام دهید.. ما هم، از دور و نزدیک در کنار شما هستیم... مهم این است که ما هرگز به نماد پادشاهی پشت نخواهیم کرد، و این صحنه را به سود "آنان" ترک نخواهیم کرد و خالی‌ نخواهیم گذاشت.

طرفداران نظام پادشاهی دمکرات هستند و به همین دلیل در بسیاری موارد پیش می‌‌آید که یا با یکدیگر یا با شاهزاده توافق نظر نداشته باشند، اما و این اما بسیار مهم و بزرگ است... که تمام طرفداران نظام پادشاهی تا سرنگونی این رژیم منفور و ضد ایرانی‌، با هم "متحد" هستند و هستیم.

همه ما انتقاد خود را بجای خود می‌کنیم، اما از شاه گرفته تا شهروند همه در اینکه این رژیم باید برود، هم پیمان، و سخت مقاوم هستیم... و هیچ جای بحث و شک و تردید نیست که این رژیم خواهد رفت.

گرچه شاهزاده باز خواهند گفت هیچ فرقی‌ بین پادشاهی و جمهوری نیست... اما با اینحال ما بر سر حرف خودمان هستیم و محکم تر از همیشه و دموکرات تر از همیشه می‌گوییم:

پاینده شاهنشاهی ایرانی‌،

شیر و خورشید و تاج



حال باز بعضی‌‌ها تهمت خواهند زد که اینها در تاریخ گیر کرده‌اند... پاسخ: کاش شما هم مثل ما در تاریخ کورش بزرگ و رضا شاه و آریامهر و فردوسی‌. و و و... گیر میکردید بجای اینکه در تاریخ محمد و مارکس و مائو و روسیه و انگلیس و آمریکا و فرانسه گیر کنید... یک کم ایرانی‌ باشید، شاید در دنیای بهتری زندگی‌ کنید...

به قول طرف زبان آنها را که یاد نگرفت هیچ زبان خودش را هم یادش رفت... آنها (اروپا و آمریکا) از ما کپی‌ کردند و هر چه دارند از ما دارند، آنوقت "بعضی‌ ها، ۵۷ یها... و حامیانشان..." تازه می‌خواهد از آنها کپی‌ کنند... این دیگر جداً گریه دارد...

Cyropaedia
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پرده چهارم - می‌گویند ما در تاریخ گیر کرده‌هایی‌ هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیز‌های ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه می‌گوییم اینها چه می‌گویند؟ *****

آنها در راه ایران خون جگر خوردند با امید اینکه روزی ولیعهدی دارند که پادشاهی میهن را بر دوش خواهد گرفت و راه پدر و پدر بزرگ تا کورش بزرگ را ادامه خواهد داد. نه برای اینکه شیفته تاج بودند بلکه برای اینکه معتقد بودند نظام پادشاهی آن هم با دیدی که پدر بزرگ شما و پدر شما و مهر میهندوستانه آنها به ایران و نسبت به ملت داشتند - آن دید، آن وفاداری نسبت به میهن و ملت، همان چیزی است که ایران را به یک کشور نوین، سر بلند، و مستقل و دمکرات تبدیل خواهد کرد.

در نتیجه بنده و امثال بنده، چیزی که نمیخواهیم باشیم "صاحب دعوت". ما میهنپرستان وظیفه خود را میدانیم، و برای خدمت به میهن هم هرگز نیازی به مقام و صاحب دعوت بودن نداشته‌ایم، و نداریم و نخواهیم داشت.

ما در دفاع از میهن، و در راه ملت خود، نه از کسی‌ دعوت می‌کنیم، و نه منتظر دعوت کسی‌ میمانیم. این مرام میهن‌پرست بوده، هست و پس اینکه هیچ کدام ما نبودیم هم همینگونه خواهد بود.

بالا‌ترین مقام برای یک میهنپرست، مقامی است که میهن و ملت در آن قرار دارد. این وزنه سنجش میهنپرستان است.

و ما این روش را از قهرمانان ملی‌ خود که این رژیم اعدام کرد نیاموختیم، بلکه از نحوه زندگانی‌ و زندگی‌ کردن آن بزرگان میهن‌پرست، این روش را پیش گرفته و از آنها آموختیم.

ما مانند این رژیم منفور مرده پرست نیستیم، بلکه ما ایرانی‌ هستیم و از روش زندگانی‌ بزرگان ایرانی‌ پیروی می‌کنیم. برای همین هم هست که همیشه تاریخ شناسی‌، خود شناسی‌، و هویت برای ما اصلی‌ مهم بوده است... گفت، بگو چگونه کشته شد، پاسخ داد: بجای آن، برایت خواهم گفت که چگونه زندگانی‌ میکرد. این داستان ایرانیان میهن‌پرست است.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پرده سوم - می‌گویند ما در تاریخ گیر کرده‌هایی‌ هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیز‌های ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه می‌گوییم اینها چه می‌گویند؟ *****

با در نظر گرفتن اینکه انتقاد‌ها شده، و شاهزاده هم کاملا میدانند آن انتقاد‌ها کدام است... ما باید به هر نحو ممکن و مقدور از شاهزاده حمایت کنیم و او را (با تمام مشکلات موجود) در صحنه تنها مگذاریم.

برای این کار، همانطور که خود شاهزاده هم بار‌ها اشاره کردند، نیازی به این نیست که همه ما (دست کم بنده و دوستانم)، "اگر فقط از طرف خودمان صحبت کرده باشم"، در این پروسه شرکت داشته باشیم.

ما از همین بیرون بسیار هم عالی‌ میتوانیم بدون اینکه زیر ماده ۱۱‌ها را امضا بگذاریم به ایشان یاری برسانیم. مهم این است که ایشان چه بگویند چه نگویند به پشتیبانی همه ما نیاز دارند، و ما نباید ایشان را در میان "آنان" که همه ما میدانیم کدامین هستند، تنها بگذاریم.

شاهزاده در مصاحبه خود با تلویزیون اندیشه آنهایی را که با این فراخوان مشکل دارند به دو دسته عمده تقسیم کردند. یکی‌ آنهایی که با رژیم هستند و دوم آنهایی که با رژیم نیستند اما از اینکه "صاحب دعوت" نبوده‌اند ناراحت هستند.

پاسخ من به شاهزاده گرامی‌ بسیار ساده است. شاهزاده گرامی‌، ما نه از طیف اول هستیم و نه از طیف دوم.

اتفاقا ما و بسیاری از هم میهنان دردمان این است که ۳۴ سال است که معتقد هستیم که برای آزاد کردن ایران و سپس ساختن ایران، شما میبایستی که "صاحب دعوت" باشید...، و نه فقط یک امضا کننده دیگر و یک شهروند دیگر... زحمات پدران و مادران ما را که این رژیم اینچنین بر باد داد، برای این زحمت نکشیده بودند که روزی شاهزاده آنها اعلام کند "من یک شهروند بیش نیستم". آنها در راه ایران خون جگر خوردند با امید اینکه روزی ولیعهدی دارند که پادشاهی میهن را بر دوش خواهد گرفت و راه پدر و پدر بزرگ تا کورش بزرگ را ادامه خواهد داد.
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پرده دوم - می‌گویند ما در تاریخ گیر کرده‌هایی‌ هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیز‌های ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه می‌گوییم اینها چه می‌گویند؟ *****

و اما در مورد اوضاع سیاسی امروز ما ایرانیان و بالخص این فراخوان "عزیز" که آمد اما چه آمدنی... بگذریم...

من و دوستانم همه به این نتیجه رسیدیم که گر‌چه ما با این فراخوان مشکل داریم، گرچه هیچ کدام امضای خود را بر زیر آن منشور نگذاشتیم، گر‌چه شاهزاده گرامی‌ حتی در مصاحبه قبلی‌ خود با تلویزیون اندیشه باز دوباره نسبت به طرفداران نظام پادشاهی بالخص آنهایی که منشور را امضا نکرده‌اند، کم لطفی‌ کردند، (که ما حتی پاسخی برای آن هم تهیه کرده بودیم اما باز تصمیم گرفتیم که چاپ آن به سود این مبارزه نیست)، و گرچه میدانیم که باز در آینده مصاحبه کننده طوری پرسش را جمله بندی خواهد کرد که شاهزاده دوباره نسبت به طرفداران خود کم لطفی‌ کنند ( که آن هم یک نوع استراتژی جمهوریخواهان "عزیز" است)... با تمام اینها...

و باز با تمام اینها... وظیفه من و دوستان و یاران مبارزم چه در خارج و چه در ایران در وحله اول نسبت به میهن است و مردم کشور، و سپس به آرمان خود و پیمانی که با رفتگان بستیم در مورد مقاومت و مبارزه تا آزادی میهن، و در کنار همه اینها گرفتن و دفاع از حق خود به عنوان ایرانیانی که این رژیم ضد ایرانی‌ از ما صلب کرده... در نتیجه... ما در تماس‌های بسیار به این نتیجه رسیدیم که در حال حاضر، با در نظر گرفتن اینکه موضع ما در مورد این منشور تا این لحظه مشخص و تغییر نکرده و تا زمانی‌ هم که ماده ۱۱ تکلیفش روشن نشده موضع ما تغییر نخواهد کرد...

اما، با تمام اینها من و یارانم نمیتوانیم شاهزاده را در امر کلی‌ مبارزه بر ضد رژیم تنها بگذاریم... حتی اگر، و مخصوصا اگر، این را میدانیم که در مواردی با ایشان هم خوانی نداریم...
....ادامه....




شیر و خورشید و تاج
***** پرده اول - می‌گویند ما در تاریخ گیر کرده‌هایی‌ هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیز‌های ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه می‌گوییم اینها چه می‌گویند؟ *****

هم میهنان خوب و محترم،

قبل از هر چیزی باید واقعا یک خسته نباشید هم به بهمن زاهدی گرامی‌ و یارانشان گفت و هم به هم میهنانی که زمان میگذارند و با تمام گرفتاری‌ها در این مکان نظرات خود را با دیگران در میان میگذارند. من و دوستان و فامیل که جدا از این همه عشق به میهن و این همه مقاومت در برابر مشکلات انرژی میگیریم.

گر‌چه بار‌ها تاکید کرده‌ام که عضو این حزب نیستم و حتی در بسیاری موارد با حزب هم خوانی ندارم، اما باید حق را گفت و آن این است که در این مکان در به روی هر تفکری باز است، تا زمانی‌ که اصول گفتمان و ادب رعایت شود.

به این حزب باید بر سر همین یک مطلب هم که شده، یک آفرین بزرگ گفت. چرا که بنده و یارانم به غیر از کار‌های سیاسی خارج از اینترنت - سعی‌ می‌کنیم از اینترنت حد اکثر استفاده را ببریم. چه در رابطه با ایرانیان، و چه در رابطه با دولت‌های خارجی‌ و رسانه‌های خارجی‌، و و و...

و جالب اینکه بسیاری از ایرانیان سخن از دمکراسی میزنند، اما پس از ۳۴ سال وقتی‌ شما میخواهید نظر خود را در مورد آنچه که آنها مدعی میشوند با آنها در میان بگذارید باید جداً از هفت خان رستم عبور کنید تا بتوانید گوش آنها را پیدا کنید، چه رسد به اینکه بگذارند نظری دهید "حال چه موافق چه مخالف".

از اینکه باید گفته می‌‌شد و گفته شد، که بگذریم.
....ادامه....




روانبخش

* امام جمعه تهران: تا ولایت هست تحریمها اثری ندارد ... [جواب: تا ولایت هست جهالت از وطن دور نمیشود ..]

* شرایط نقدی برای رابطه با آمریکا: انحلال سیا، ثابت کنند که آدم شده اند، تمام ناوگانهای خود را از جهان جمع کند ... [جواب: شتر در خواب بیند پنبه دانه - گهی لف لف خورد گه دانه دانه. اونها همیشه آدم بوده و هستند؛ شماها دایناسورهای عصر توحش ثابت کنید که دارید کم کم آدم میشید و سربسر کسی تو دنیا نمی زارید ..]

* فرمانده بسیج : 10 کیلو طلا، جایزه کسی که ثابت کند جنایتکارتر از آمریکا دولت دیگری هست .. [جواب: 100 میلیارد دلار، جایزه کسی که ثابت کند حکومت اسلامی ایران حکومتی عادل، صلحدوست است، زندانی سیاسی ندارد، حتی یکنفر را هم تا بحال اعدام نکرده است ...]

* جدیدترین سوتی سایت "خبرنگاران جوان" وابسته به صدا و سیما: سی ان ان گفته، توفان "سندی" کار ایران است .. [جواب: اونها مثل شماها اونقدر احمق و بی شعور نیستن که گفتید گرد و غبار در جنوب کشور و خشک شدن دریاچه رضاییه (ارومیه) کارغربی ها و آمریکا و استکبار و صهیونیست ها و از این قبیل ..شعرهاست ]




....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

حق
درود و سپاس فراوان ایرانی نازنینم برای این نوشتار پر محتوا، صادقانه، لیبرال دمکرات، واقعگرایانه، به بدور از هر گونه تعصب و کوردلی که امیدوارم در سطح وسیعی برای اطلاع عموم انتشار یابد! فارسی سلیس و شفافیت این نوشتار بزبانی قابل فهم برای مردم عادی مثل من نوشته شده است، و نه به سبک برخیها که فقط برای ؛خواص با و بی بصیرت؛ و آن محفل خود و دیگر محفل ها می نویسند تا مردم را از دور مباحثی که به خود مردم مربوط می شود دور سازند و مردم خود را انقدر نادان حس کنند که خود را شایسته مشارکت سیاسی ندانند. در این نوشتار هیچ اثری از این تکبر و خود رأیی برخیها که در نوشتارهای گذشته خود بجای پاسخ به منتقدان شان آنها را ؛خوش قلمان بدآموز؛ نامیدند، من نمی بینم. بنظر می رسد که نویسنده این نوشتار، عمدا از هر گونه پیچاندن مطالب پرهیز کرده باشد. این دو حسن دارد:- یک، نه تنها در فهم نوشتارش باعث اتلاف وقت و سرگیجگی و در نتیجه عصبانیت و زحمت خواننده نمی شود بلکه احساس خوشی در خواننده ایجاد می کند تا بیشتر نوشتارهای او را دنبال کند و به خواندن تشویق شود؛ دوم، مردم عادی مثل من که ۲۰ درصد یا بیشتر نوشتارهای بسیارانی را نمی فهمیم به مشارکت سیاسی تشویق می کند. از آنجا که سیاست، عرصه عمومی است و نقش مستقیم با سرنوشت هر کشور و ملتی را دارد، اگر فعالان سیاسی و ژورنالیست های سیاسی واقعا دمکرات اند، پایبندی خود به دمکراسی را در ارتباط گفتاری و نوشتاری خود با مردم نشان دهند تا مردم بفهمند آنها چه می گویند تا مردم در سرنوشت سیاسی خود و کشور سهیم شوند. پیچیده و در لفافه نوشتن و گفتن کثیری از نویسندگان هیچ کمکی که به مشارکت سیاسی مردم نمی کند بلکه مردم را یا بکلی از صحنه سیاسی بیرون می کند و یا در بدترین وضع بسوی پوپولیستی مثل خمینی گجستک که بزبان روزمره مردم سخن می گفت جلب می کند چون انسان دوست دارد که وقتی مطلبی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را می شنود یا می خواند بفهمد و احساسی خوش کند. آموزش دمکراسی و آزادی و حقوق بشر بزبان مردم، کلید و راه گشاست!باسپاس
....ادامه....



داریوش همایون، مشروطه، لیبرال دموکراسی و طرحی برای آینده

حاتم
من كاملن با تشكيل حكومت پادشاهي پارلماني موافقم. پادشاهي را اصل ضروري نظام سياسي آينده ايران ميدانم كه با همراهي پارلمان ميتواند نظامي دموكرات را در پيش روي جهانيان به نمايش بگذارد.
مسلمن شروع پادشاهي مجدد در ايران بايد با حضور شاهزاده رضا پهلوي كليد بخورد.
....ادامه....



سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش

وجدانی

هیهات از این سقوط هیهات! (۴)

به دلیلِ اینکه آدرس اینترنتی مقالۀ مربوطه در بخش سوم کامنتِ قبلی جا نگرفت ذیلآ آنرا جداگانه تقدیم میدارم:

1-لینک و آدرس مقالۀ آقای آسو صالح:

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-b791b63de6.html
....ادامه....



سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش

وجدانی

هیهات از این سقوط هیهات! (۳)

در ابتدای این کامنت خواندیم که یکی از اعضای اتحاد جمهوری خواهان ایران گفته است: "چون کشور در خطر است، اگر یکی از نیروهای معتدل اصولگرا نامزد (لابد نامزد ریاست جمهوری) شود باید در انتخابات شرکت کرد." بارک الله و احسنت به این استدلال و تحلیل درست! آفرین به این به اصطلاح بخش از اپوزیسیونِ ساکن در مهد تمدن و آزادی یعنی اروپا! من تعجب میکنم که چرا شاهزاده میفرمایند ما آلترناتیوی که جهان روی آن حساب کند و سرمایه گذاری بنماید نداریم ( با نقل به مضمون) بفرمایید این هم آلترناتیو! دیگر چرا خودمان را دچار دردسر نماییم و بفکر ایجاد نیرویِ واحدی که توانِ درهم نوردیدن طومارِ عمر جمهوری اسلامی باشیم و سرمایه های مادی و معنوی خود را به هدر بدهیم؟ واقعآ چه میتوان گفت بجز هیهات از این سقوط هیهات! از شوخی بگذریم بعضی از این دوستان جمهوریخواه مان باید واقعآ تکلیف خود را با همقطارانِ خود از نوع فوق معلوم و معین نمایند زیرا وقتیکه آنها چنین استدلال ها و تحلیلهایِ خطرناکی را در همایشهای خودشان مطرح میکنند دود آتش آن به چشم همۀ شان خواهد رفت و اپوزیسیون واقعی آنان نیز متحمل خسارت بزرگی خواهد شد. من به نظرم شایسته تر آن است که طرفدارانِ نظام پادشاهی در ایران میبایست همیشه مراقب حرکتهایی از نوع مشارالیه باشند و خود را خدای نخواسته گرفتار مصیبتهای ناشی از اینگونه حرکات ننمایند. حال که بیشترِ جمهوریخواهان بعد از همایش روزهای ۱۲ تا ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در شهر کلن آلمان متحد شده و راه آیندۀ خود را انتخاب نموده اند، بر ما طرفدارانِ نظام پادشاهیست که بیش از پیش یکپارچه تر و آماده تر برای به نهایت رساندن وظیفۀ خویش که همانا آزادی و نجات ایران است، نتنها از اینگونه موانع بلکه از همۀ وانع و سد ها بگذریم. همانگونه که هموطنان فرهیخته و شجاع مان یعنی شیر و خورشید و تاج فرمودند همایش و گردهمآیی پادشاهیخواهانِ وطن پرست و در رأس آنها شاهزادۀ محبوب ایران رضا پهلوی ضروری و چه بسا واجب است.
....ادامه....



اکثریت مطلق کاربران افق : بک رهبر محبوب و فراجناحی متحد کننده اپوزسیون خواهد شد

ایرانی
با درود خدمت دوستان و سپاس از بهمن خان
حق عزیزم، من هم با اندک اختلاف سلیقه ای، مقاله فوق را پسندیدم. نظریات ارزشمند تو دوست گرامی نیز مانند همیشه، مایه سرافرازی است. درست است که وقت کم است، اما با تو موافقم که آقایان هرچه بشتر افاضه کنند، بیشتر شناخته می شوند. تلاش ما از این پس باید این باشد که هر کس را که از واژه های تعریف نشده استفاده می کند، به چالش بکشیم و سعی کنیم، واژه مورد استفاده اش را تعریف کند. مثلا" اگر می گوید آزادی، بپرسیم منظورش از آزادی چیست؟ اگر می گوید حقوق بشر، بپرسیم منظورش چیست و الی آخر. در سال 57، بزرگترین مشکل، انبوه کلمات تعریف نشده ای بود که هر کس از ظن خود یارش شده بود و چپ ترین چپ تا راست ترین راست، برداشت خودش را از آنها داشت. بنابراین، همانگونه که هوشمندانه قلمی کردی، این بحث ها دو فایده دارد، ابتدا شناخت افراد و گروه ها و سپس به تعریف کشیدن آنچه گنگ مطرح می شود.
پاینده ایران
....ادامه....



سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش

وجدانی

هیهات از این سقوط هیهات! (۲)

اگر به فحوای همین مطلبِ برگزیده و کوتاه خوب توجه گردد و به معانی آن نظر افکنده شود به اعترافی بس مهم و خارقالعاده ای پی خواهیم برد که هیچوقت بدین راحتی و آسانی آنرا از زبان و یا قلمِ مخالفان و دشمنان خاندان پهلوی و علی الخصوص شاه فقید نمیتوانستیم دریافت کنیم. ما سالهای سال است که مرتب و بلاانقطاع از شخصیت های پر حرف و در عین حال استاد در حرافی میشنویم و یا میخوانیم که در زمان قبل از انقلاب ۱۳۵۷ کوچکترین گروه و یا سازمان سیاسیِ فعال بغییر از آخوندها وجود نداشت و محمدرضا شاه همه بجز خمینی و هم پالکیهایش را یا کشته و یا اینکه تمامی آنانرا در زندانهای خود به دار و درفش بسته بود. اما اینک میخوانیم که: قبل از انقلاب ... هیچگاه نمی توان منکر وجود تشکیلات گسترده و هماهنگ این نیروها (به ویژه نیروهای چپ و تشکیلات این نیروها) میان کارگران به ویژه در واحدهای صنعتی بزرگ و صنعت نفت شد. وجود این تشکیلات موجب هماهنگی و گستردگی اعتصابات می شد...

بسیار لازم و ضروری خواهد بود که به این مهم یعنی وجود و حضورِ فعالِ نیروها و تشکیلات سیاسی حتی از نوع چپ آن در قبل از انقلابِ ۵۷ پرداخته شود و منبعِ اسناد و مدارکِ آنرا از داخل و بطن مطالب، نوشته ها، گفتگوها، سخنرانیها و مصاحبه های گوناگونِ اشخاص بیشماری، حتی آنانی که دست از ادعای فوق برنمیدارند نیز، که در مقاطع و موارد زیادی عمدآ و یا سهوآ بدانها پرداخته اند، استخراج و منتشر گردد. تا از این بابت آنانی که با هزاران تزویر، حیله، نیرنگ و استفاده از حرکاتِ ریاکارانه و مزورانۀ صورت و میمیک آن به هنگام سخن گفتن، مدام شاه فقید را دیکتاتور و ضد آزادی معرفی نموده و باعث به قدرت رسیدنِ آیت الله خمینی میدانند اگر چنانچه ذره ای وجدان دارند، قدری خجالت بکشند و بازیگری را به هنرمندانی که استعداد آنرا دارند بسپارند. لذا بالاجبار این مطلبِ بدین مهمی را تا فرصت دیگری که بدون تردید پیش خواهد آمد در همین جا متوقف نموده و به موضوع بعدی که اهمیت کمتر از اولی را ندارد میپردازم.
....ادامه....



سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش

وجدانی

هیهات از این سقوط هیهات! (۱)

یکی دو مطلب در مقاله ای از آقای آسو صالح تحت عنوان "ضعف اپوزیسیون و استراتژی اصلاح طلبي" 1، نظرم را از این بابت به خود جلب نمود که با چه توجیهی و تا چه اندازه بخشی از اپوزیسیون ما، بخصوص از نوع جمهوریخواهش، حاضر است به بدترین و زشت ترین شکلی خود را پست و ذلیل نموده و احتمالآ برای کسب وجهه و شاید هم شرکت در قدرت، خویشتن را در زمرۀ جنایتکاران و قاتلان ملت ایران در آورد. نخست دو سه جمله ای از مقالۀ یاد شده را قرائت نموده و در ادامۀ آن مطلب کوتاهی را نیز اضافه خواهم کرد:

»»...مساله دیگر که در این میان و در بررسی اعتصابات کارگری قبل از انقلاب مهم جلوه می کند، شرایط اپوزیسیون، به ویژه نیروهای چپ و تشکیلات این نیروها میان کارگران بود. هیچگاه نمی توان منکر وجود تشکیلات گسترده و هماهنگ این نیروها میان کارگران به ویژه در واحدهای صنعتی بزرگ و صنعت نفت شد. وجود این تشکیلات موجب هماهنگی و گستردگی اعتصابات می شد. اپوزیسیون ایران اما امروزه عمدتا از وجود این تشکیلات بی بهره است...
از چنین اپوزیسیونی با این مشخصات، نباید انتظار داشت که بتواند همچون سالهای قبل از انقلاب اعتصابات را سازماندهی نماید... در همین همایش (منظور همایش پنجم اتحاد جمهوری خواهان، روزهای ۱۲ تا ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در شهر کلن آلمان) یکی از اعضای اتحاد جمهوری خواهان ایران (۲) گفته است که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده اگر یک "اصولگرای معتدل" نامزد شود، در انتخابات شرکت خواهند کرد: "چون کشور در خطر است، اگر یکی از نیروهای معتدل اصولگرا نامزد شود باید در انتخابات شرکت کرد."...««
....ادامه....



اکثریت مطلق کاربران افق : بک رهبر محبوب و فراجناحی متحد کننده اپوزسیون خواهد شد

حق
بخش ۳...علیه بشریت در ایران بوده اند. وقتی بچه ای 2 ساله در آذربایجان از سرما یخ می زند و می میرد چون رژیم کهریزکی نه خود به این بچه زلزله زده کمک می کند و نه می گذارد مردم خود به او کمک برسانند را نمی توان چیزی بجز جنایت و جنایت علیه بشریت در ایران تلقی کرد. یکی از مهمترین دلائل استمرار این رژیم مدیون لابی هایش در صف آنچه آپوزیسیون نامیده می شود است. هر چه زودتر این آپوزیسیون نمایان و شیادان سیاسی شریک جرم جنایات در ایران را افشا و از صف آپوزیسیون واقعی با رسوایی تمام به بیرون پرتاب کنیم زودتر ایران نجات پیدا خواهد کرد.

مسلما با یک آپوزیسیون پالایش یافته ما زودتر خواهیم توانست در ایران یک نظام لیبرال دمکراتیک پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر مستقر کنیم تا یکبار برای همیشه هم به امنیت و آزدی و رفاهی برسیم که بیش از 100 سالست یعنی از زمان انقلاب مشروطه بدنبالش بودیم و 5 میلیون ما در فرانسه و انگلیس از آن لذت می بریم، و هم برای یکبار برای همیشه تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور و یک ملت و یک ملیت را تضمین و بیمه کنیم تا هیچ بی سر و پای دیگری جرئت نکند ایران را کشوری "کثیرالمله و کثیرالملیته" ای معرفی کند که بر حسب آن ایران فدرالیزه و عراقیزه و افغانیزه و پاکستانیزه شود.

نوشتار فرید را فراموش نکنید بخوانید. توانمندی او در این نوشتار دست کمی از توانمندی سیامک دهقانپور در آن برنامه سه شنبه افق صدای امریکا ندارد. در رابطه با این برنامه افق بنظر من، فرید های دیگر وظیفه دارند که جلو بیایند و نوشتارهایشان را در همه جا منتشر کنند. اینگونه نوشتارها نباید محدود فقط به یکی دو سایت باشد وگرنه بجز اندکی بقیه ملت ایران ناآگاه خواهند ماند.

برنامه افق صدای امریکا "آپوزیسیون-افق سه شنبه ۹ آبان ۹۱" را باید حسابی کش دهیم تا حسابی آپوزیسیون نمایان رسوا شوند!

پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  20    21    22    23    24    25    26    27    28    29    30  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites