بهمن زاهدی
با دورود خدمت ایرانی عزیزم،
تنشهای اجتماعی زمینهساز برای حرکات بعدی خواهند بود. نباید از این تنشهای بیرهبر گریخت. زمانیکه میگفتیم «هر ایرانی یک رهبر» است برای همین روزها بود. باید به مردم اعتماد کنیم. آنها هستند که آینده را خواهند ساخت.
رهبران قدرتطلب، خودشان را زودتر از آنچه که ما فکر میکنیم به مردم نشان خواهند داد. در نمک خوابیدههای اروپا و امریکا هم نباید فراموش کرد. همه اینها فقط برای ایجاد ترس در ما هستند.
ترس بزرگترین حربه اسلامگرایان بود و هست. از آینده نباید ترسید بلکه به آینده باید امید بست.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
ایرانی
بهمن خان ، دوست نازنین با درود
اشاره بنده حقیر به جنگ، ارتباطی با جمله آقای بهمن آبادی نداشت، زیرا بنده با توجه به آشنایی با شما و حزب، مواضع ملی و اصولی شما را می دانم. منظور من نگرانی ناشی از تنش های اجتماعی بی برنامه و رهبر است. همچنین در صورت وقوع جنگ (که من نیز با شما موافقم حداقل احتمال وقوع آن تا چند ماه دیگر ضعیف است) در صورت عدم وجود یک آلترناتیو قوی، سرنوشت نیمه تجزیه شده عراق در انتظار ایران نیز هست. ارتباط جمله من به آن قسمت از نوشته آقای بهمن آبادی بود که نمی خواستند به دلیل گسترش نا امیدی حرف دل خودشان را بزنند. من نیز به قسمت جنگ و طبعات آن اشاره کردم. تنش های خیابانی برنامه ریزی نشده در اثر پرداخت نشدن حقوق ها، بی کاری و فقر و تورم دور از انتظار نیست، نگرانی من از این است. در این مدت که شما و حزبتان را شناخته ام و لذت در کنار شما بودن را چشیده ام، با وجود شخصیت ها و نیروهای ملی همچون شما و خزبی که خود را جزئی از آن می دانم، به آینده امید فراوان دارم.
پاینده ایران ....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
آقای بهمن آبادی، مسلما حضور شما در بحث و کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران، گرامی است. هر کس شاهد اوضاع ایران از نزدیک باشد،خطرات پیش رو را هر روز در کوچه و خیابان به چشم می بیند. شوربختانه من هم متوجه آن چیزی شما به آن اشاره کردید هستم. من نیز تنها اشاره ای کوتاه به بخشی از آن کنم، جنگ برای جمهوری جهل و فساد نعمت است، چه در صورت فروپاشی بعد از آن و چه در صورت ماندگاری مانند صدام سال ۱۹۹۰ پس از حمله به کویت. در ارتباط با مصر، شاید برای همچو منی که فاصله سال های ۵۷ تا ۶۰ را به تلخی زیسته است، زیاد غریبه نباشد. اتفاقات مصر، آنچنان شبیه انقلاب ایران است که شاید باور کردنش به این آسانی ها نباشد. در همان اوان تحرکات مصر، آقای احرار مقاله ای نوشته بودند و بنده در پاسخ به آن مقاله در همین سامانه، دولت های بختیار و بازرگان را به ایشان یادآوری نمودم، متاسفانه پیش بینی ها درست از آب درآمد و مصر به همان راهی می رود که ایران رفت. منتها با امامی پس پرده و رئیس جمهری کراواتی و البته با اسلام وهابی سلفی به جای شیعه. با همان گام ها و همان سناریو. منتها در سناریوی ایران، خمینی ابتدا به قم رفت و سپس به بهانه بیماری به تهران آمد. پرسشی که برای من باقی است، آن است که ایران دارای ذخایر و درآمد حاصل از آنها بود و ملایان توانستند با استفاده از آن به حیات خود ادامه دهند. اقتصاد مصر برپایه توریسم و کمک های خارجی اداره می شود، آنها چگونه خواهند توانست بدون درآمد توریسم به حیات خود ادامه دهند؟ لابد اگر همه مصریان هم مردند، فدای اسلام ناب محمدی اخوانی سلفی!. در ارتباط با مقطع فعلی، فجایع در تاریخ ایران کم نبوده است که شما از بنده بهتر واقفید. امروز وظیفه ایرانبانی بر عهده ماست، بر عهده کلیه نیروهای ملی. روزهای سختی در پیش است که باید همه خود را محیای آن کنیم. چه با حل مشکلات هسته ای و چه بدون آن. حتی با گذار از جمهوری جهل فساد، مشکلات داخلی بر جای خود باقی است و جبران آنها دهه ها کار و برنامه ریزی می طلبد.
پاینده ایران ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ساسان بهمن آبادی گرامی،
فکر میکنم منظور من را درست دریافت نکردهاید، من نوشتم: « جمهوریاسلامی یا باید به خود شخم بزند و یا مردم ایران، جمهوریاسلامی را شخم خواهند زد.»
و شما تعبیرتان را به این صورت می نویسید: «سرزمینی که به تعبیر درست آقای زاهدی (با موشکهای بیگانه) شخم میخورد.»
مردم برای من عامل تغییرات هستند و نه موشکهای بیگانگان! آنان که به خیال حمله نظامی نشستهاند شاید وطندوستی و عشق به ایران را نیاموختهاند، ما که آموختهایم از ایرانمان دفاع خواهیم کرد.
به نظر من رژیم جمهوریاسلامی رژیمی بیگانه با ایران است. دشمنی که خامنهای هر روز از آن صحبت میکند همان ایرانی و ایرانیت است. باید قبول کنیم که کشورمان در تصرف افرادیست که دشمنی خونی با این ایران دارند.
پیروز و موفق باشید
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
گفتگوی مسیح و زن روسپی
وجدانی
شرطِ عشق!
دخترِ جوانی چند روز قبل از عروسی آبلۀ سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از دردِ چشمِ خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمامِ صورتش را پوشاند. مردِ جوان عصا زنان به عیادت نامزدش میرفت و از دردِ چشم مینالید. موعدِ عروسی فرا رسید. زن نگران صورتِ خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب، عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت. مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرطِ عشق را به جا نیاوردم" ....ادامه....
|
ساسان بهمن آبادی
با درود، پا برهنه به میان بحث می پرم!
جناب ایرانی، به نتیجه ای رسیده اید که هرچه بگذریم شمار بیشتری از ایرانیان به آن خواهند رسید، اما با توجه به آنچه من در جامعه می بینم بیشتر افراد هنگامی متوجه آن خواهند شد که عملاً کار از کار گذشته است!
درباره کمین کردن اصلاح طلبان برای انتخابات آینده همین را بگویم که حتی اگر خاتمی یا رفسنجانی به ریاست جمهوری منصوب شوند (که گمان نمی کنم) معضل اصلی رفع و رجوع نخواهد شد. بحران اصلی ناشی از ماجراجویی های هسته ایست و تصمیم در اینباره نیز با صرف نظر از نام رییس جمهوری حکومت، از سوی فرد دیگری گرفته می شود و کوچکترین نشانه ای پیرامون چشم پوشی از این ماجراجویی ها دیده نمی شود و این درست به معنی وخیم تر شدن روز به روز شرایط برای موجودیت نظام می باشد!
سال گذشته تحلیل شخصی من و نیز امید من بر آن بود که وخامت روز به روز اوضاع برای حکومت مترادف وخامت روز به روز اوضاع برای ایران نباشد و با پرداخت هزینه ای معقول و منطقی راهی بسوی روشنی گشوده شود، اما شوربختانه با توجه به وضعیت اپوزیسیون آنچه امروز دیده می شود چیزی جز نشانه های ملموس یک فاجعه در شرف وقوع نیست! به عنوان یک کوشنده که برای بهبود شرایط ایران سالها هزینه پرداخته ام برای جلوگری از گسترش بدبینی و ناامیدی حرف دلم را نمی توانم بگویم اما براستی بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی شنوم!
ایران در گردابی از ماجراجویی های هسته ای حکومت + حمله نظامی خارجی برای توقف این ماجراجویی هاست و اپوزیسیون از بهره گرفتن از این موقعیت به شدت ناتوان است، مردم نیز بسان تخته پاره ای میان اقیانوس، سرنوشت خود را به امواج سپرده اند! این آرایش، بیش از همه سرنوشت عراق را می نمایاند!
ژرفای خطر هنگامی قابل تصور می شود که ببینیم مصری که با کم هزینه ترین حالت دچار دگرگونی شد درگیر آشفتگی ها و نابسامانی های کنونی است، حال وضعیت سرزمینی که به تعبیر درست آقای زاهدی (با موشکهای بیگانه) شخم میخورد قابل حدس می باشد!
افسوس که تاریخی ترین آروزی یک ملت با فاجعه در هم تنیده می شود!
....ادامه....
|
ایرانی
بهمن خان، دوست و سرور گرامی با درود
دقیقا منظورم همان بود که شما قلمی نمودید. طی ماه های آینده، با دو جپهه روبرو خواهیم بود. اصلاجات چی ها و براندازان. زمزمه بازگشت وفاداران به اصل نظام و انقلاب با حمله به خاندان پهلوی در ایران شروع شده است. از تاجزاده تا فائزه هاشمی. در ایران سکوت سنگینی بر قرار است، کسی نه از انتخابات پیش رو صحبت می کند و نه از اصلاح طلبان، آنچه به طور پیوسته در همه جا شنیده می شود، اعتراضات و گاهی فحش های رکیک با صدای بلند به حکومت و حتی خمینی و خامنه ای است. اوضاع آشفته اقتصادی، همه را عصبی و معترض کرده است. من نگران بروز حرکاتی هستم که برنامه ریزی نشده و بی رهبر انجام شود و در آن صورت معلوم نیست سرنوشت ایران چه خواهد شد. در این شرایط و البته با دریافت اطلاعات جاسوسان در بین مردم و شنود تلفنی، حکومت اصلی ترین دشمن خود را شاهزاده می داند، به همین دلیل، اصلاحات چی ها برای بدست آوردن رافت اسلامی! رهبر، شروع به حمله به خاندان پهلوی کرده اند. باید هرچه سریعترنیروهای ملی را متشکل نموده و برای روزهای سخت پیش رو آماده باشیم. سیستم فراموش کرده است که ویرانه های به جامانده از حکومت سی ساله اش را بسیجی های اطرفش نمی توانند بازسازی کنند. حتی اگر موفق به حل مشکلات بین المللی شود، باز سازی اقتصاد داخل به انبوهی تکنوکرات، کارشناس و متخصص نیاز دارد که همه این ها که بر شمردم، نه نظام را قبول دارند و نه آرمان و ارزش هایش را. پس برای بازسازی ویرانه ها، نیازمند کارشناسانی خواهد بود که او را قبول ندارند. این به آن معناست که حتی اگر سیستم موفق به حل تنش های خارجی شود، مشکلات داخلی بر سر جای خود باقی است. مثلا در ارتباط با نفت، برای بازسازی چاه های نفتی و افزایش استخراج روزانه، رقمی معادل ۷۰ درصد کل درآمد ایران در صد سال اخیر نفت لازم است، حال سوای تکنولوژی. چگونه این رقم هنگفت تامین خواهد شد؟ مگر دوباره با قراردادهای بای بک، چوب حراج به دارایی ایرانی بزنند. بهمن خان گرامی، زمان انتخاب فرارسیده، درست همانگونه که نوشتید. ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ایرانی گرامی،
جمهوریاسلامی یا باید به خود شخم بزند و یا مردم ایران، جمهوریاسلامی را شخم خواهند زد. حمله به شاهزاده و دوران پهلوی بیانگر این میباشد که این رژیم در تمامی برنامههای کوتاه مدت و دراز مدت خود موفق نبوده و کشورمان را فدای خودپرستی و عوامفریبی آخوندی کرده است.
اصلاحطلبان جمهوریاسلامی در خارج از کشور حنایشان دیگر رنگی ندارد فقط به علت پشتوانه مالی بسیار محکم هنوز میتوانند برای خود آبروری مجازی خریداری کنند. سران مارکسیستهای اسلامی که میخواستند پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنند در این بازار مکاره، کرامت انسانی خود را ارزانتر از آن که هست به اصلاحطلبان جمهوریاسلامی فرختند.
ایران در مرحلهای قرار گرفته است که گذر از جمهوریاسلانی تنها راه حل عقلانی به نظر میرسد.
زمان انتخاب نه برای انتخابات در جمهوریاسلامی بلکه موجودیت جمهوریاسلامی بطور کل فرا رسیده. برای آن زمان خود را آماده کنیم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
دوستان گرام، نامه پراکنی های هدفدار تاجزاده در این اواخر، امروز از زبان خاتمی، تدارکاتچی کبیر معنا شد. ظاهرا شرکت حضرات اصلاجاتچی تدارکاتچی در انتخابات پیش رو، منوط به فحاشی به خاندان پهلوی بوده است. این نشان دهنده عمق توجه جامعه، علی الخصوص در شهرهای بزرگ و گروه های متوسط به بالای شهری به اقدامات شاهزاده رضاپهلوی است. چندی پیش شاهزاده گرامی ما کتابی نوشتند با عنوان ایران زمان انتخاب. به نظرم این بهرترین عنوانی است که می شود برای زمان فعلی برگزید. سیستم به دنبال آن است در پی توافق با آمریکا، با برگزاری انتخاباتی که تنورش مانند همیشه از سوی اصلاحات چی ها گرم می شود، یک رئیس جمهور وجیه المله را انتصاب کند و به خیال خودش این یعنی حداقل در اختیار داشتن قدرت تا ده سال دیگر. به نظرم نقش مردم در گفتن یک نه بزرگ به این جریانسازی، آینده دو نسل دیگر ایرانی تعیین خواهد نمود. اصلاخات کارنامه پر از تدارکاتچی بودن خود را پس داد، غایت آرزویش دوران طلایی امام قاتل راحل! است، حال با چه آبرویی می خواهد برای رای به مردم رجوع کند، این نگارنده نمی داند. البته ماشین رای سازی حکومت اینبار می تواند برای امثال خاتمی به کار افتد، امروز روزی است که ملت ایران باید آگاهی تاریخی و درایت ملی خود را در مخالفت با این جریانسازی مضر به حال اکنون و آینده ایران نشان دهد. در این شرایط خطیر، از شاهزاده ایران تقاضا دارم با بکار گیری مشاوران پخته تر و دوری جستن از جریاناتی که به هیچ روی سر سازگاری ندارند و اصلاح بند یازدهم منشور، جپهه ای مستحکم برای نیروی های ملی بیارایند. این نگارنده برای اولین بار احساس می کند زمان تنگ است و فرصت ها در حال از دست رفتن است. نه برای مذاکرات خامنه ای با آمریکا و یا احتمال کاندیداتوری تدارکاتچی و تدارکاتچی های کبیر، فرصت برای عبور از این پیچ تاریخی و نجات آینده ایران و نسل های بعد در حال از دست رفتن است.
پاینده ایران ....ادامه....
|
بورزوم
با درود.باید حقیقت را گفت و حقیقت این است که بهائیت هم شاخهای از تازی پرستی و دین تازیان است با نگاهی تازه تر و تفسیرهای تازه تر . بهائیت هم ادامه جریان مبارزه ایرانیان با اسلام سنتی است ،مبارزهای که از ابتدا ورود اسلام به ایران آغاز شده است و با شکل گیری جنبشهای مختلفی مانند شئوبیه ،صوفیه،قرمطی ،شیعه ،بهائیت و ...شروع شده است تا به امروز هم ادامه دارد .امیدوار هستم که روزی یک بار برای همیشه بتوانیم دست دین و مذهبیون را از حکومت خارج کنیم. ....ادامه....
|
نقدی بر عملکرد و اهداف درازم دتبخش فارسی بی بی سی و صدای آمریکا
بورزوم
با درود.چگونه است که این ۲ خبرگزاری به اصطلاح آزاد !! هیچگاه در برنامههای خود از مشروطه طلبان دعوت به میان نمیآورند ؟؟ شاید اینان میدانند که مشروطه ایرانی برابر با پیشرفت ایران و ایرانی است . بعد از وقوع قادسیه دوم(انقلاب ۵۷) همین بیبیسی در بخش خبری خود گفت که با آمدن ملاها در ایران ،ایرانیان باید دیگر آرزوی رسیدن به تمدن بزرگ را به فراموشی بسپارند و یا سفیر انگلیس در هند میگوید که ایرانیان را باید با به خواب بردن در خرافات مذهبی به عقب راند و ملاها و آخوندها این کار را به خوبی انجام خواهند داد.
پاینده ایران و ایرانی ....ادامه....
|
سریال (کلاه پهلوی) کلاهی که به سرمان نمی رود!
بورزوم
با درود .در این سریال با جعلهای تاریخی بزرگی روبه رو هستیم و همچنین با مو شکافی این سریال میتوان مغلطهها و دروغهای بزرگی رو که آخوندها و مذهبیون سالها در ذهن عوام جامعه کرده اند ، دید و مورد بحث و گفتگو قرار داد و جامعه را با این دروغهای تاریخی توسط سریال خود رژیم آگاهی داد.به نظر من این بازیگرانی که شما آنها را مقصر نمیدانید اساسا هنرمند نیستند !! و کارگران استبداد و زورگویان هستند. هنرمند کیست؟ مگر نباید هنرمند ، عوام جامعه را به سمت و سوی درست و صحیح رهنمون کند ؟؟ مگر هنرمند نباید به منافع فرهنگ ایرانی تعهد داشته باشد؟ هنرمند میتواند در کارهای که به نفع فرهنگ ایرانزمین نیست شرکت نکند .هر وقت این خانمها و آقایان به اصطلاح هنرمند را دیدیم در حال مزخرف گوی از زبان تازیان و دشمن پرستان هستند و اساسا در حال ترویج فرهنگ تازی پرستی هستند.
پاینده ایران و ایرانی ....ادامه....
|
سریال (کلاه پهلوی) کلاهی که به سرمان نمی رود!
ایرانی
با درود خدمت دوستان
ما با یک سریال تلویزیونی کاملا سفارشی از جانب آقای خامنه ای طرفیم که می خواهد بر روی پایه محبوبیت و موفقیت سریال کیف انگلیسی، باورهای رهبر را به خورد جامعه بدهد. در مورد خوش ساخت بودن سریال با نویسنده محترم مخالفم. نماهای تکراری، دیالوگ های کلیشه ای، محوریت بازیگر به جای متن و قصه و پایان قابل پیش بینی. جالب توجه ترین نکته در این سریال، شخصیت آن بازاری متدین! است. می خواهد نشان دهد بازاری ها با اصلاحات رضاشاهی مخالف نبودند، حتی در در ازای این اصلاحات اساسی و درست، تظاهر به بی دینی را غمض عین! نمودند. تضاد ماجرا از کشف حجاب که دیگر غیر قابل تحمل است شروع می شوذ و الا به قول آن بازاری کسی با نوسازی شهر مخالفتی ندارد!. انگار همه دانایان مرده اند و مردم تاریخی جز روایت آخوندی نمی دانند!. جای بسی خوشحالی است که نسل امروز آنچنان آگاه است که چیزی را دربست و بی دلیل نمی پذیرد. کل کارکرد این سریال (آنچه برای القای آن ساخته شده)، بی دینی و غرب زدگی عوامل رضاشاهی و مقایسه روابط خانوادگی آن بازاری با فرماندار از سویی و خان از سوی دیگر است. یعنی سریال می خواهد با دستمایه قرار دادن ایرانسازی رضاشاهی (که دیگر غیر قابل انکار می نماید) ضمن جا انداختن روایت غیر واقعی خودش از تحولات، آبرویی نیز برای شیوه زندگی وجود نداشته مطلوب حکومت کسب نماید. جالب اینجاست علی رغم استقبال و همه گیری و محبوبیت سریال کیف انگلیسی (ساخته پیشین همین کارگردان)، سریالی که در حال پخش است با سکوت سنگینی در ایران مواجه شده است. چه در حوزه مردم و چه در حوزه نقد.
پاینده ایران ....ادامه....
|
نگاهی انتقادی به انتقامجویی از دیدگاه حقوق بشر
اميد
همانگونه كه دكتر در متن خود بدان اشاره اي كرده اند , انتقامجويي به زماني بر ميگردد كه در بين انسانها قانون و قراردادهاي اجتماعي ره نيافته بود , درآن زمانها بهترين عدالت را انتقام ميدانستند كه معناي قابل لمس تر آن هم همين قانون قصاص است كه جمهوري اسلامي نيز براي رسيدن به همان نسخه معروف كه تفرقه بيانداز و حكومت كن , اين رهيافت عصر حجر را به قانون كشور ما وارد كرده تا بدين وسيله شخص را برابر شخص قرار دهد كه همون انتقام گيري است,اما! اينكه چرا اين به اصطلاح اپوزسيون دست از انتقامگيري از سلسله خادم ايران يعني پهلوي بر نميدارند , شكي باقي نميگذارد كه اينها را از هر تباري كه باشند به همان سرسلسله عصر حجري عاشق انتقام و قصاص پيوند ميدهد,اما من نيز مانند دكتر اميدوارم اين آقايون و خانمها به خود امده و كمي هم انصاف را مد نظر قرار دهند,وگرنه اين حكم محكوم طبيعت است كه حق به حق دار برسد و نه ايدئولوژي و نه خرافات كه دو بال بختك عقب ماندگي هستند نميتوانند مانع اين روز موعود و محكوم به پيروزي حق شوند. ....ادامه....
|
تفاوت اپوزیسیون و غیر اپوزیسیون چیست؟
حق
آقا رضا اول تفاوت بین براندازی با عبور از نظام جمهوری اسلامی تان را توضیح دهید و تعریف کنید. سپس نیروهای ؛اپوزیسیون اصیل؛ تان را در درون مرز نام ببرید و برنامه های آنها را برای عبور از نظام جمهوری اسلامی تان را توضیح دهید. امیدوارم از آندسته از نظردهندگانی نباشید که در این سامانه می آیند و نظر شعاری شان را می دهند و می روند بدون اینکه خود را در قبال نظر/شعارشان پاسخگو باشند. اینان یا وابسته هستند و یا مخالفانی که قادر نیستند که مخالفت ها و مواضعشان را با منطق بیان کنند و متوسل به شعار و چماق می شوند. اگر اینها قدرت کلام در منطق مخالفت ها و مواضعشان داشتند هرگز به شعار و چماق متوسل نمی شدند. کسانیکه اصرار دارند مجاهدین خلق را در کنار سلطنت طلبان بگذارند و در یک جمله یا شعار مجاهدین خلق و سلطنت طلبان را در بد بودن به هم پیوند دهند و یکسان بنمایند چند دسته هستند. یا نادانند و ناآگاه نگهداشته شده که فرق بین ایندو را اصلا نمی فهمند و دهن بین هایی بیش نیستند و فریب خورده اند. یا وابسته به جمهوری اسلامی کهریزکی هستند که از بازگشت پادشاهی به ایران با خواست ملت می هراسند و این بزرگترین کابوس شان است. اینها در مقابله با این هراس خود ضمن جعل و تحریف تاریخ دوران پهلوی بهترین راهکار را منفور نشان دادن دوران پهلوی به اندازه سابقه و تاریخ مجاهدین خلق می دانند تا حقایق ننگین مجاهدین را به افسانه ننگینی که از دوران پهلوی ساخته و پرداخته اند یکسان و هر دو را وقایع تاریخی جلوه دهند. گروه دیگر چپهای سنتی و تجزیه طلبان هستند که منافعشان حکم می کند که با آنکه مخالف جمهوری اسلامی کهریزکی هستند یا وانمود می کنند که هستند هرگز جلوی این یکسان سازی سلطنت طلبان و مجاهدین خلق نایستاده و نمی ایستند. گروه دیگر امثال بهرام مشیری و بنی صدرها و محمد امینی ها و ملی نمایان هستند که نمی خواهند ننگی که بر دامن بخاطر سر کار آوردن این رژیم داشته اند و دروغهایی که پیش و پس از انقلاب در مورد خود و دوران پهلوی گفته و نوشته اند برملا شود و منفور ملت ایران شوند. ....ادامه....
|
تفاوت اپوزیسیون و غیر اپوزیسیون چیست؟
جمشاد پرچمشاهی
قآبل توجه آقا reza
کدام "اپوزیسیون واقعی" داخل کشور؟ نام و نشان این اپوزیسیون چیست؟
اگر "ارباب" آمریکا می خواست (که نمی خواهد) اقدام به براندازی نظام و رژیم دینی در ایران کند، تا کنون کرده بود و نیازی به پادوهایی چون مجاهدین خلق و سلطنت طلبان نداشته و ندارد.
نیروی دریایی آمریکا درحال حاضر در منطقه خلیج فارس در کمین نشسته است و بر رفتاروعملیات نیروهای سپاه و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی نظارت می کند تا در صورتی که دست از پا خطا کنند، برنامه های خود را در راستای اهداف خود با مقابله و درگیری نظامی به مورد اجرا گذارد - البته نه از روی دلسوزی یا بخاطر چشم و ابروی من و شما و مابقی ایرانیان بلکه فقط به فقط جهت حفظ امنیت و منافع خود و کشورهای هم پیمانانش.
پیرمردهای لس آنجلسی و پیروان اندک آنها در اروپا نیز جز مطرح ساختن خود و وقت گذرانی در رسانه های فارسی زبان هدفی دیگری ندارند. آنها خودشان هم بخوبی می دانند که مکان و مجالی یا نقشی در آینده ی سیاسی ایران نخواهند داشت لیکن از آنجایی که ستاره بخت شان درافق سیاسی درآستانه افول است، می کوشند خواسته یا ناخواسته اشتباهات گذشته را تاحدودی توجیه کرده یا خطاهایی که خود یا پدرانشان حدود نیم قرن پیش مرتکب شده اند را لااقل تا زمانی که هنوز نفس می کشند و در قید حیاتند، کمی جبران و ترمیم کنند.
اما پرسش اساسی اینجاست که چرا شما جوانان و مردان دلیر این مرز وبوم یا همان "اپوزیسیون واقعی در داخل" پس از گذشت سالها تحمل رنج و مشقت، باخت هویت و حیثیت اجتماعی و فرهنگی، اعمال زور و ذلت و خواری از سوی این رژیم، فقط خواهان "عبور" از نظام و نه براندازی و به پایین کشیدن آن هستید؟ آیا هنوزهم منتظرید تا نظام گلویتان را آنقدر بفشارد که دیگر نا و توان تنفس هوای آزاد را هم نداشته باشید؟ ....ادامه....
|
موسوی و کروبی و «میراث رسوای آیت اله خمینی»
حق
موسوی و کروبی اگر ریگی به کفش نداشتند و می خواستند مردانه بایستند راحت می توانستند اینکار را با پشتیبانی ملت ایران انجام دهند ولی نمی خواستند. ایندو می توانستند با پشتیبانی ملت ایران، خامنه ای و احمدی نژاد را در همان ۲۵ خرداد ۸۸ که ۳ میلیون نفر در تهران و میلیونها در دیگر شهرهای بزرگ ایران بیرون ریختند از اریکه قدرت پایین بکشند ولی به صلاح خود و نظامشان ندیدند. پرسنل فروانی در نیروهای امنیتی و نظامی آماده فرمان ایندو بودند تا وارد عمل شوند. همانطور نیروهای پشتیبان فراوان در همه وزارتخانه ها و بسیاری از شرکتهای خصوصی داشتند که آنها هم منتظر بودند که ایندو دستور اعتصاب عمومی دهند. میلیونها ایرانی شجاع در شهرهای بزرگ هم در خیابانها در ۲۵ خرداد چشم برهبری ایندو دوخته بودند تا جان بر کف ایران را نجات دهند و آزاد کنند. میلیونها دیگر هم در موجهای بعدی به آنها می پیوستند. ایرانیان برون مرزی در بزرگترین تظاهرات علیه رژیم پس از سالها شرکت جستند. نیروهای بسیاری در سفارتخانه ها پشتیبان موسوی و کروبی بودند و منتظر و آماده و چشم انتظار رهبری ایندو. اینهمه نیرو در داخل و خارج و در همه ارکان و اشکال منتظر رهبری موسوی و کروبی بودند و همه زمینه ها فراهم بود که ایندو مردانه وارد میدان شده و بایستند و با رهبری و مدیریت خود به وظائف ملی خود عمل کنند تا ملت ایران خودش ایران را آزاد کند و زمینه برای آباد سازی فراهم گردد ولی موسوی و کروبی نشان دادند که مردان خمینی گجستک هستند و نه مردان آزاده ایران و ایرانی که درکی از وظیفه ملی داشته باشند. در آن ۲۵ خرداد و آن عاشورای ۸۸ که می توانستند وظیفه و نقش تاریخی خود را انجام دهند و همه زمینه ها همانطور که در بالا لیست وار نوشتم برایشان آماده بود، مردم را به خانه هایشان فرستادند و مردم را بهتر و موثرتر از خامنه ای، پراکنده و ناامید کردند. هر چه کردند و نکردند و اگر کارشان به زندان کشیده فقط بخاطر حفظ نظامشان بوده و دعوایشان بر سر سهم شان از این نظام. ایران و ملت ایران برایشان ابزاری بیش نبوده و نیست. ....ادامه....
|
موسوی و کروبی و «میراث رسوای آیت اله خمینی»
اميد
با درود: شكي نيست كه آقاي كروبي و مهندس موسوي الان با ملت و همراه آزاديخواهانند , ايشان درست مانند ايت الله منتظري به جاي فكر منفعت خويش , مصالح مردم را مد نظر قرار دادند و ميدانستد همچين روزهايي در انتظارشانست ولي مردانه ايستادند , اما سخنم با گروهي هميشه كينه دار سياه و سفيد بين متحجر متجدد نماست كه درست مثل خميني فكر ميكنند كه ميگفت يا رومي روم يا زنگي زنگ, شماها درست مثل يه اب راكد هستيد همه چيز رو با يه زمينه ثابت فرض ميكنيد , چطور دلتون مياد اينطور به افرادي كه درون زندانهاي جمهوري اسلاميند توهين كنيد , واقعا كه مقداري انصاف هم بد نيست. ....ادامه....
|
تفاوت اپوزیسیون و غیر اپوزیسیون چیست؟
reza
اپوزیسیون واقعی داخل کشور است،نیروهای اصیل مردمی که خواهان عبور از نظام هستند و نه بر اندازی آن،بر اندازها نظیر مجاهدین و سلطنت طلبها همان گروههایی هستند که از اربابشان آمریکا دستور میگیرند ،این جریانها چون محبوبیتی در بین مردم به دلیل سابقه خرابشان ندارند تلاش دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند یا به اصطلاح بر امواج سوار شوند،پیر مردهای مسن لوس آنجلسی به هم راه پیروان اندک در اروپا هیچ گاه نه میتواند و نه عاقلانه است که بتواند نقشی در ایران ایفا کند،غیر از اینکه با هم پیمانی با نیروهای غربی یک اپوزیسیون قلابی مثل سوریه و لیبی تشکیل دهند که الان نیز در همین روند حرکت میکنند ....ادامه....
|
فرزند ایران
عرفان
درود
این شعر بسیار زیبا و تاثیر گذار بود و اشک را در چشمانم جاری کرد از اقای زاهدی نازنین و شیروخورشید نازنین بخاطر تهیه و درج ان سپاسگذارم ....ادامه....
|
موسوی و کروبی و «میراث رسوای آیت اله خمینی»
شاهین
خوب گفتی و درست. اما خییییییلی دیر گفتی ....ادامه....
|
فرزند ایران
بهمن زاهدی
زیبای این شعر در واقعیتنگری و انساندوستیست، که پیامآورِ زمانیست که کیمیاگر به کیمیا خود رسیده! ....ادامه....
|
شیر و خورشید و تاج
سروده زیر از زنده یاد دکتر منوچهر سلیمی به یادگار مانده که در شب یلدای ۱۳۶۰ همراه با ۱۶ تن دیگر از بهترین فرزندان ایرانزمین همگی بجرم سلطنت طلب و همکاری با سازمانهای زیرزمینی پارس و سامان تیرباران شدند.
"حق هر ایرانی است که در یک ایران آزاد و قانونمند با امنیت جانی و مالی و روحی، با سربلندی زندگی کند و به فرداها امیدوار باشد"
پاینده سرزمین کورش و فرزندان ایرانزمین - این مبارزه تا پیروزی مطلق ادامه دارد...
"فرزند ایران"
من آن دلداده راه وطن فرزند ایرانم ۰۰۰۰۰ که با عشق وطن آمیخته جسم و تن و جانم
نخستین عهد خود را با وطن بستم ز هشیاری ۰۰۰۰۰ من آن عهد ازل را تا ابد پایبند و خواهانم
نخستین عشق من عشق وطن بوده است و آخر هم ۰۰۰۰۰ براه عشق ایران عزیزم میدهم جانم
بگو با خصم ایران گر که عزم این وطن داری ۰۰۰۰۰ بدان تا زنده هستم مام میهن را نگهبانم
مرا عشق وطن آموخته صبر و شکیبائی ۰۰۰۰۰ صبورم لیک هنگام عمل غرنده طوفانم
من از الوند کوه آموختستم استواری را ۰۰۰۰۰ براه آرمانم پایدار و سخت بنیانم
من این میهن پرستی را نکردم اختراع امروز ۰۰۰۰۰ بود عشق وطن میراث پر ارج نیاکانم
من از کورش گرفتم اولین درس وطنخواهی ۰۰۰۰۰ من آن استاد دانشگاه را طفل دبستانم
من از شاپور و نادر دیدهام درس فداکاری ۰۰۰۰۰ من از فردوسی طوسی گرفتم عشق و ایمانم
من از یعقوب لیث و رویگر دارم حکایتها ۰۰۰۰۰ که میسازد مصممتر مرا در عهد و پیمانم
من آن بیدی نیم کو لرزد از هر باد ناچیزی ۰۰۰۰۰ اگر دشمن کند طوفان بپا من مرغ طوفانم
من اندر مکتب میهن پرستی نیستم تنها ۰۰۰۰۰ در این مکتب که هستم یک تن از صدها هزارانم
اگر من کشته گردم میهن از من کی تهی گردد ۰۰۰۰۰ که هنگام شهادت میدهم پرچم به یارانم
من اندر راه میهن تا ابد پیکار خواهم کرد ۰۰۰۰۰ چه در میدان دشمن یا که اندر کنج زندانم
منوچهرا گرامی دار این عشق مقدس را ۰۰۰۰۰ بود پاینده این عشق و بود پاینده ایرانم ....ادامه....
|
حق
با درود بر هموطنانم بویژه دوستان نازنینم در این سامانه، منهم بنوبه خود فرا رسیدن شب چله را به هم ایرانیان شادباش می گویم. می دانم که شما هم مثل من در این روزهای سختی که از سر می گذرانیم به امید ایرانی حقیقتا آزاد و آباد زندگی می کنید. در این ۳۴ سال هر چله و هر سده و هر چهار شنبه سوری و هر نوروز و هر تیرگان و هر مهرگانی سخت تر از چنین روزهای خجسته باستانی ای را پشت سر گذاشته ایم. من نمی دانم که چقدر باید بدتر از اینی که هست بشود تا اپوزیسیون راستین با کفایت با اعلام و دعوت و تعهد به اصولی که داریوش همایون در آخرین مصاحبه اش با تهران ریویو اشاره کرد بزیر یک پرچم گرد هم جمع شوند و خود را به ملت ایران معرفی کنند و ملت ایران را بخود جلب کنند! آن اصول خلاصه تمامی شعارهای ساختارشکن سازنده طی تظاهرات جنبش سبز بوده و هست. ملت ایران با این شعارهایش به همگان اعلام کرد چه می خواهد و نمی خواهد و منتظر ژنرالهای با کفایتش است که هیئت رهبری و مدیریت لازم را تشکیل داده و به این خواسته هایش/مطالباتش جامه عمل بپوشانند. آیا چله سال آینده و سالهای دیگر هم همینطور بدتر و بدتر از گذشته خواهند شد و ما فقط بهم شادباش خواهیم گفت تا دیگر نشانی از اینروزها با ویرانی و سقوط کامل ایران نماند! امیدوارم که چله دیگر را در ایرانی آزاد در داخل ایران جشن بگیریم. وای که جشنی آن جشن خواهد بود!
پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران ....ادامه....
|
ملاقات با همه، حتی با شیطان
و_ر
حسین جان عزیز و طرفدار ازادی
لطفا با سر دبیر های سایت های "آخبار روز" و "عصرنو" مصاحبه و سوال فرمائید که چرا در اروپا ساکن هستید کامنت ها را سانسور میکنید؟مگر اینها چیزی از اقامت خود در کشور های ادرای ازادی یاد نگرفته اند؟ ....ادامه....
|
موسوی و کروبی و «میراث رسوای آیت اله خمینی»
آزاد
همه شما ها از یک قماش هستید
شیخ تان مثل خمینی , موسوی تان مثل شیخ تان و شما کت و شلواری ها از همه بدتر !!
زنده باد ایران ....ادامه....
|
بهمن زاهدی
با دورود خدمت دوستان گرامی،
شب یلدا، شب پیروزی نیکی و نور و شکست جعل و تاریکی را به هموطنان عزیزم تبریک میگویم. امیدوارم در این دارزترین شب سال بهترینها را برای ایران انتخاب کنید و به امید اینکه ایران ما بزودی آزاد و آباد شود.
با بهترین آرزوها برای شما و ایران.
ارادتمند
بهمن زاهدی
....ادامه....
|
عرفان
درود
ضمن عرض تبريک و تهنيت فراوان خدمت دوستان گرانقدرم بمناسبت این جشن باستانی و ملی استاد ايرانی گرامی و دوستان دلبندم منم همراه شما ميشم به عشق صبح ازادی
پاينده ايران ....ادامه....
|
احمد کسروی، از حوزه تا ادعای پیامبری
جمشاد پرچمشاهی
... برای مثال درامتداد خیابان ناصرخسرو تا بازار تهران، کاسبان کنار خیابانی یا اغلب دکان های اجناس و کالا فروشی که در قبضه هموطنان آذری است، اینگونه گویش های فارسی با لهجه و اصطلاحات ترکی زیاد بگوش می رسد. در ضمن، عبارت "افراط گری زبان" لزوما نباید منفی تلقی شود. شاید بخاطر اشتیاق و علاقه بیش از حد این بزرگمرد تاریخ به زبان های مختلف، این عبارت به وی منتسب شده باشد، همانند کسی که در تمام عرصه های زندگی بیش از حد لازم زیاده روی کرده یا بگونه ای افراط و تفریط بخرج می دهد.
....ادامه....
|
احمد کسروی، از حوزه تا ادعای پیامبری
جمشاد پرچمشاهی
من به زندگینامه احمد کسروی و آثارش آشنایی ندارم اما با استناد به آنچه دراین نوشتار آمده و درصورت صحت ماجرا، باید حداقل دررابطه با سخنان و باورهای شخصی ایشان درباره خرافات شیعه مذهبی و فاشیسم آخوندی چهار پنج دهه پیش از حادثه شوم انقلاب اسلامی، عمیقا تأمل کرده و سرتعظیم به مرام و عقاید این رادمرد فرود آورد.
به گمان من قابل تصور نیست که مرحوم کسروی با آن همه علم و دانش اندوخته اش و با وجود مخالفت شدید وی با خرافه گویی و شارلاتانیزم دینی، هرگز ادعای پیامبری کرده و کتاب سوزی و افراط گری هایش در زبان با واقعیت وفق دهد. اگر در آن دوران حقیقتا چنین شایعاتی وجود داشته، به احتمال قوی شاید وصله هایی بوده اند که به وی چسبانده اند. چنین بنظرمی آید که بخاطر دانش و منطق و پیش بینی هایی که در عصر خویش می کرده، بسیاری او را "پیامبر" زمان لقب داده و به سوزاندن کتاب بنام وی از جانب مخالفان یا گروهی از همان آخوندهای - به گفته خودش - فاسد و بی فایده بمنظور بدنام کردن و تخریب حرمت و شخصیت اش اقدام کرده باشند.
درمورد زبان ترکی نیز باید گفت که این زبان اگر بصورت اصیل و درست تکلم شود، هیچگونه گویشی از زبان فارسی در آن دیده نمی شود. البته در ظرف نیم قرن گذشته آذری هایی که به شهرهای دیگر بویژه تهران کوچ کرده و به زبان فارسی آشنا شده اند، درموارد بسیاری از اصطلاحات فارسی در زبان خود یعنی ترکی استفاده می کنند که زبان شناسان به آن "ترکی شکسته" یا "فارسی قاراشمیش" (کلمه قاراشمیش یک واژه ترکی است به معنای قاطی پاطی که وارد زبان فارسی شده است) می گویند. ادامه .... ....ادامه....
|
ایرانی
با درود خدمت دوستان
جشن یلدا، اعتدالین پیروزی بر ظلمت و سیاهی، بر شما دوستان گرام فرخنده باد. به امید روزی که همگی در کنار هم و در ایران جاوید، این شب را تا صبح به پایکوبی و شادی و شادنوشی برگزار کنیم. شاد و پاینده باشید.
پاینده ایران ....ادامه....
|
احمد کسروی، از حوزه تا ادعای پیامبری
فرهاد
نخست اینکه ناراستی عجیبی در مقاله به چشم می خورد که نمی دانم از آقای میلانی است یا ترجمه :"
نوشته هایش درباره ریشه های زبان ترکی، که در آن ادعا کرده بود ترکی از گویش های زبان فارسی است نه زبانی مستقل..."
این به کلی نادرست است. کسروی هرگز ادعا نکرده ترکی گویش از پارسی است بلکه با دلایلی محکم می گوید زبان آذربایجان قبل از اینکه از زمان سلجوقیان ترکی بشود زبان "آذری" بوده است که گویشی بود از پارسی. لطفا به این دقت کنید چون پان ترکان با همین بهانه ها به داستناسازی می پردازند. مثلا ثابت می کنند ترکی زبانیست مستقل از پارسی (که هست) بعد مثلا می خواهند کسروی را بی اعتبار جلوه دهند.
دوم اینکه کسروی هرگز ادعای پیامبری نکرده است. کجا کسروی ادعا کرده به او وحی می شود و با خدا در تماس است؟ او معتقد به خرد انسانی بود و این با پیامبری متفاوت است.
سوم اینکه کسروی در دوران رضا شاه به خاطر تبع آزاده اش البته با او موافق نبود اما بعدها در شمار دوستداران رضاشاه قرار گرفت زیرا معتقد بود که این مرد بزرگ امنیت آورد که پیش شرط آزادیست و نیک میدانیم که در دادگاه سرپاس مختاری و پزشک احمدی از وکلای مدافع آنان بود و کتاب "محکمه" او از کتبی است که خواندنش برای شناخت آن دوران واجب است. حتی در کتاب (یا نوشته) کوچک دولت به ما پاسخ دهد به محمد رضاشاه جوان در سال ۱۳۲۲ توصیه می کند که همانند پدر به آخوند فرصت عرض اندام ندهد و سرافعی را بکوبد زیرا اینها اصلا به مشروطه و این مسایل اعتقادی ندارند و تشیع را یک دستگاه سیاسی می دانند و الی آخر.
با سپاس
....ادامه....
|
وجدانی
به مبلغین و بشارت دهندگانِ مرگ! (۲)
این هم لینکِ "شايعۀ" مذکو در متن کامنت قبلی:
http://www.kayhannews.ir/910928/2.htm#other201 ....ادامه....
|
وجدانی
به مبلغین و بشارت دهندگانِ مرگ! (۱)
هرچند بقول معروف، تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است، لیکن بلحاظ اهمیت مطلبی که توضیح آن خواهد آمد، بناچار باریگر قلم به نوشتنِ کامنت و نظری دیگر چرخید.
در اینکه همۀ هم و غم مغرضین، خود پرستان، تمامیت خواهان و در یک کلمه تمامی دشمنانِ تاریخی و قسم خوردۀ خاندانِ پهلوی و مآلآ ایران، در این است که چگونه و با توسل به کدامین نیرگ و دروغ وصلۀ ناجور و لکه ای را با شایعه شازی و فرافکنی به این سلسله و یکایک اعضای آن بچسبانند. سفیران مرگ و عمال موت (کارگزاران جمهوری اسلامی و نوچه های داخلی و خارجی آنان) که لابد مأموریت از طرف ابلیس و شیطان دارند و حیاتِ خود را مدیون اویند و از همه مهمتر زنده بودن و زیستن انسانهای شریف و صالح را برنمی تابند، در همیشۀ تاریخ از مرگ و میر و کشت و کشتارِ بویژه انسانها به وجد می آیند آنچنانکه گویی حیاتشان در گرو مرگ بشریت است. این ملوکِ موت حتی از بابت شایعۀ مرگ نیز جان دوباره میگیرند و زندگیشان بستگی به همین مرگ است هر چند که فقط شایعه باشد و از واقعیت بدور.
امروز آخرین نمونه از مرگ پرستی و موت طلبیِ کارگزاران، عمال و سرسپردگانِ جمهوری اسلامی برای انسانها را میتوانیم در ارگانِ رسمی و بنگاهِ دروغ پردازی رژیمِ آخودنی یعنی روزنامۀ کیهان و به سرپرستیِ حسین بازجویِ معروف (لینکِ پایین را ملاحظه فرمایید) سراغ بگیریم. حرف من برای اینگونه مبلغین و بشارت دهندگانِ مرگ چه میتواند باشد جزاینکه: بطور حتم یقین بدانید که انسانهایِ شریف و عاشق انسانیت هرگز نمرده و نمی میرند و ققنوس وار از خاکستر یکدیگر رستاخیز نموده و تا به ابد حیاتشان ادامه دارد. مگر برای ملت ایران کورش کبیر، داریوش بزرگ، ... رضا شاه کبیر و محمد رضا شاه هنوز زنده و جاوید نیستند؟ پس این چه وهم و خیالیست که در سر دارید و شایعۀ مرگ شاهزادۀ محبوبِ ایران رضا پهلوی را در بوق و کرنای عزرائیلِ خویش مینمایید؟ شما در پی مرگ همه هستید اما نهایتآ و بزودی این مرگ در پی شما نیز خواهد بود شک نکنید! ....ادامه....
|
دوره آخر زمان
جمشاد پرچمشاهی
بقول آلمانی ها، تنها چیزی که آغاز و پایان دارد، یا به عبارت دیگر "دو انتها" دارد، سوسیس است.
زمان هم در برخی موارد آغاز و پایان دارد: مثلا درمورد تولد انسان ها و جانداران و گیاهان. روز زایمان آغاز و مرگ پایان زندگی است؛ یعنی اینکه زمان و طول عمر به دوران حیات محدود می شود (بطور میانگین بین ٦٠ تا ٧٠ سال)
یا دوران اشتغال به کار جهت امرار معاش که آغاز و پایان آن نیز محدود است (میانگین ٣٠ الی ٤٠ سال) که پس از آن زندگی چند صباحی ادامه پیدا می کند اما دوران کار و اشتغال به پایان می رسد.
همه تقویم های ملل جهان هم "آغاز" زمان دارند ولی پایانشان غالبا مشخص نیستند. تنها تقویمی که ظاهرا آغاز و پایان دارد، گویا همین تقویم مایاهاست. تقویم ها بنا بر سنتها و باورهای قومی و مذهبی یا محاسبات تاریخ، منشاء ی را به عنوان آغاز مشخص کرده بدون آنکه تعریف زمانی برای پایان آنها ارائه شده باشد زیرا همگان براین باورند یا امیدوارند که تقویم شان برای همیشه تا ابدالدهر معتبر و ماندگار خواهند ماند.
البته سران و حاکمان رژیم دینی در ایران پایان تقویم هجری قمری شان را در روز موعود مصادف با ظهور امام زمان می دانند. بنابراین از آنجایی که اندیشه ظهور چیزی جز اندیشه کهنه و خرافی نیست، ظهوری هم صورت نخواهد گرفت و تقویم عربی هم فعلا پایانی ندارد.
اینجا نیز باید همین پرسشی که دراین نوشتار آمده است مبنی براینکه: "به چه علتی خدایان از زمین رفتهاند و برای چه منظوری برخواهند گشت"، مطرح شود که چرا امام زمان ١٤ قرن پیش از روی زمین غیب شد و برای چه منظوری "ظهور" خواهد کرد؟! اگر منظورگسترش مهر و عدالت و رأفت انسانی و صلح و آرامش در جهان است، نخست میبایستی که این عملیات در خود ج.ا.ا انجام شده و پس از آن به سایر نقاط جهان گسترش داده شود. دوم اینکه اگر قراراست که مطابق با افسانه های مایا روز ٢١ دسامبر سال جاری پایان جهان هستی فرا رسد، امام زمان چگونه و کجای این جهان نیستی قرار است با ظهورش عملیات ذکر شده را تحقق بخشد؟ ....ادامه....
|