حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست   برگشت
کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی
 

به کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران خوش آمدید.



پایکوبی و دست‏افشانی و باده‏نوشی کنفدراسیون و کنفدراسیونی‏ها بر روی گور ایران و ملت ایران!

بهمن زاهدی
با دورود به حق گرامی،

اینها حق دارند پای‏کوبی کنند! به هدف خود رسیده‏اند. هدفشان نابودی ایران و حراج منافع و ثروت‏های ملی ایران بوده و هست.

درست است که در غرب زندگی می‏کنند ولی هنوز برده کمونیست‏های کاپیتالیست شده هستند و بوی از ایرانیت نبرده‏اند.

اگر ایران برای این جهان‏وطنی‏ها ارزشی می‏داشت رهبرشان نامه «فدایت شوم رهبر» برای خامنه‏ای نمی‏فرستاد و اصلاح‏طلب جمهوری‏اسلامی نمی‏شد.

جمهوری‏اسلامی حتا به این برده‏های مجانی خودش هم اجازه این را نداده که در ایران جشن بگیرند.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



خیانت های کنفدراسیون دانشجویی در آینه اسناد

حق
درود بر دوستان
در سایت اخبارروز به مطلبی در رابطه با کنفدراسیون برخوردم که لینک و بخشی از آن بقرار زیرست:- http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=50133
"...پیام های شادباش و همبستگی با کمیته ی برگزارکننده ی این مراسم از سوی احزاب و سازمان های سیاسی، زندانیان سیاسی دوران پهلوی، شخصیت ها و فعالین سیاسی و اجتماعی و اعضای سابق کنفدراسیون به این مناسبت منتشر شده است.
روز گذشته چند پیام شادباش دیگر به این مناسبت برای انتشار در اختیار «اخبار روز» قرار گرفت:

پیام هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
به پنجاهمین سال گشت کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی
"کنفدراسیون"، برگی درخشان در تاریخ معاصر ایران!

دوستان گرامی!
برگزاری پنجاهمین سالگشت تاسیس کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی را به شما برگزار کنندگان این یادمان شایسته شادباش می گوئیم و به نوبه خود ابتکار بجای شما برای این گرامیداشت را ارج می نهیم.
کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی که در میان همراهان و دوستداران خود به نام مختصر و صمیمانه "کنفدراسیون" شهره بود، برگ درخشانی است در تاریخ مبارزاتی مردم ایران علیه زور و خفقان سیستم پلیسی رژیم شاه و خاطره ایی بجاماندنی در دفاع از حقوق انسانی و کرامت مبارزان ایرانی در برابر دیکتاتوری وقت. کنفدراسیون، در خاطره تاریخی جامعه سیاسی ایران برای همیشه ثبت شده است؛ هم بخاطر خدماتی که انجام داد و هم دستاوردها و درس هایی که از تجربه گرانقدر خود به یادگار گذاشت".

منم نامردی نکردم، پیام شادباش ویزه ام را برایشان فرستادم تا در ستون نظرات منتشر کنند. در پیامم به کنفدراسیونی ها اشاره ای هم به پیام خون نوشته "خیانت های کنفدراسیون دانشجویی در آینه اسناد" در رابطه با خلیج فارس هم کردم تا مبادا فراموش شان شده باشد! امیدوارم پیام شادباشم به کنفدراسیونی ها که برای من نازنین! ترین شان دکتررر محمد امینی مائوئیست سابق است را منتشر کنند. خواهشمندم کل مطلب را در اخبارروز بخوانید و نتیجه را در همه سایتها بگذارید.
....ادامه....



به مناسبت هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ روز کشف حجاب به دستور رضا شاه بزرگ

جمشاد پرچمشاهی

... این ها همه از جهالت و نادانی و ندانم کاری های سیاسی دولت و سردمداران نظام فقاهتی سرچشمه می گیرند که در نهایت تحت فشار و تحمیل حجاب اجباری برای زنان ایران نه تنها آنها را از ورود و فعالیت در جامعه منع یا محدود می کند بلکه بیش از پیش به روند فساد اخلاقی و اجتماعی در جامعه می افزاید.

برتولد برشت (Berthold Brecht )، نمایشنامه نویس و شاعر آلمانی می گوید:
... بدترین نوع بیسواد، بیسواد سیاسی است که کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمی‌داند که هزینه‌های زندگی از قبیل قیمت نان، هزینه های مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو داده و می گوید: “از سیاست بیزار است”. چنین آدم سبک ‌مغزی نمی‌فهمد که بی‌توجهی به سیاست است که زنــان فــاحــشه و کــودکان خــیابانــی می‌سازد، قتــل و غــارت را زیاد می‌کند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت می‌افزاید …
چه گفتار حکیمانه ای!؟ کاملا در قالب سیاست و عملکرد حاکمان کنونی ایران می گنجد. رضا شاه فقید زنان را از قفس آزاد کرد، خمینی آنها را دوباره به درون قفس ها راند. این دو مرد تاریخ (یکی سپید و دیگری سیه) ایران سرها را از گور بیرون آورند تا ببینید امروز چه به سر ملت ایران بویژه زنان این دیار رفته است. یکی (رضا شاه) کلاه را جایگزین حجاب بانوان کرد، آن دیگری (خمینی) کلاه بر سر همه ملت گذاشت و تا گردن شان پایین کشید!
....ادامه....



به مناسبت هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ روز کشف حجاب به دستور رضا شاه بزرگ

جمشاد پرچمشاهی

بنا بر تجربیات و برآوردهای اجتماعی و فرهنگی به دست آمده درسال های انقلاب اسلامی و سال های پیش از آن، تاکنون تخلفات اخلاقی، بیعفتی و بی نجابتی بیشتر از سوی زنان چادری (البته نه همه) صورت گرفته است تا توسط زنان بی حجاب.
اگر روح الله خمینی از اثر اخلاق اسلامی در ایران حرف زده است، بطور یقین نمی دانست که پس از گذشت سه دهه از حادثه شوم انقلابش فحشا، دزدی، فساد اخلاقی و هرگونه کثافت کاری های دیگر به یمن همین انقلاب، امروز تا مرز انفجار و حتا عبور از آن رسیده است.
در رژیم پیشین با وجود آزادی حجاب، بیشترین سرقت ها و دزدی های اموال و کالاها از فروشگاه ها و مغازه ها توسط زنان چادری انجام می گرفت چون آنها اجناس را بمراتب راحت تر زیر چادرهایشان مخفی کرده و اگر فروشنده ی مغازه یا کارآگاه فروشگاهی درصورت مشکوک شدن به آنها قصد بازرسی زیر چادر حجاب را داشتند، با جیغ و داد زنان مبنی براینکه مورد آزار و یا قصد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، اکثرا خود را از مهلکه نجات می دادند.
ضمن اینکه در شهرهای بزرگ از جمله تهران "فاحشه خانه" های رسمی وجود داشتند، برخی زنان "ظاهرا با حجاب" در نقاط مختلف شهر به روسپیگری می پرداختند که تعداشان در مقایسه با امروز با درنظر گرفتن جمعیت شهروندان آنزمان بسیار قلیل بود. گزارشهای متعدد حاکی از آنست که امروزه تقریبا در هر کوچه پس کوچه ای دختران زیر ١٤ سال و حتا زنان شوهردار جهت امرار معاش به روسپیگری روی می آورند که البته دلیل اصلی آن فقر و تنگدستی بوده ولی بی کفایتی و بی عرضه گی حکومت موجب شده است که نه تنها "اثری از اخلاق اسلامی" در ایران نیست بلکه به اشاعه و ترویج آن دامن زده شده و می شود. ادامه ...

....ادامه....



در اندیشه آینده

جمشاد پرچمشاهی


دررابطه با این نوشتار و پاسخ به سورنا

در هیچ نظام و رژیمی درجهان، مفتخور و فاسدان اقتصادی تا این اندازه مانند رژیم دینی جمهوری اسلامی وجود ندارند. در کشورهایی که برخی گروه ها یا اشخاصی با تشکیل باند مافیایی سوء استفاده های مالی می کنند، "مفتخور" نیستند بلکه کلاشانی هستند که اغلب با بکارگیری روش ها و رویه هایی که گاهی حتا دولت های مزبور از طریق مجاری قانونی در اختیارشان قرار می دهند، اقدام به عملیات غیرقانونی کرده و در نهایت بر بدنه اقتصاد کشورشان لطمه وارد می سازند.
فساد اقتصادی و اجتماعی در جمهوری اسلامی آنچنان بیداد می کند که مفتخوری و انگل اجتماعی تنها به یک یا دو گروه مافیایی محدود نمی شود. به جرات می توان گفت که ترویج گسترده فساد مالی و اقتصادی در تمامی نهاد های دولتی، بانک ها و شرکت های دولتی و خصوصی رخنه کرده و عمیقا ریشه دوانده است بطوری که مفتخوران بیشماری همچون ریگ کنار دریا به وجود آمده اند.
بله، شرایط ایران با هیچکدام از کشورهای نامبرده یکسان نیست، همانگونه که بنا بر باورهای افراد بسیاری از نظر سیاسی و نوع نظام حکومتی برای فدرالیسم درمقایسه با کشورهای فدرالیستی یکسان نیست.
از سوی دیگر، ایران تحت حاکمیت رژیم کنونی از نظر فساد اقتصادی و مالی، اشاعه فحشا، زورگویی و زورگیری، غارت و چپاول ثروت های ملی از خزانه ملت، کلاهبرداری در سطح گسترده و بالاخره وجود و ازدیاد چشمگیرانگل های مفتخور، با هیچ یک از کشورهای نامبرده و حتی چندین کشور عقب مانده یا درحال توسعه نیز یکسان و قابل مقایسه نیست.
....ادامه....



خیانت های کنفدراسیون دانشجویی در آینه اسناد

ط_ش
جناب حق
با سلام
این آقایان (کنفدراسیونی ها) را نسل جوان نمی شناسد.نسل گذشته هم انها را ابزار و آلت دست شرق و غرب ارزیابی میکند که در وقوع انقلاب سال 57در نقش آلت دست عمل نمودند.سوال این است که چرا پس از 34 سال دو باره خود را مطرح میکنند؟آیا احساس میکنند که تحولی در جریان است؟باید به آنها گفت که بین مردم با هوچیگری نمی توان محبوبیت کسب نمود.
....ادامه....



با این محتوا به آن گذشته نکاه نکنیم!

ط_ش
نویسنده محترم
دگماتیسم چپ و راست نمی شناسد.این آقایان(کنفدراسیونی ها) فکر میکنند مردم حافظه ندارند و نقش انها را در بوجود امدن شرایط کنونی فراموش کرده اند.تعجب من از این ملی گرا ها و چپ های قدیمی است.به نظر من تراژدی سال 57 دو باره تکرار و کمدی میشود و خواهند دید که مورد توجه مردم نیستند.این را توده ای ها خوب فهمیده اند و از آلترناتیو سازی صحبت میکنند.
....ادامه....



خیانت های کنفدراسیون دانشجویی در آینه اسناد

وجدانی

همه باهم کنفدراسیون کنیم!

همانگونه که در خبرها آمده، قرار است بزودی (همین شنبۀ آینده) مراسم پنجاهمین سالگردِ تاسیس تشکیلاتِ کنفدراسیونی ها (گویا اشتباه شده و میبایست پنجاه و سومین سالگرد تأسیس باشد) در شهر فرانکفورت آلمان برگزار گردد. از آنجایی که امروز بر دامنۀ فراگیری و فرافکنی کنفدراسیونِ فوق الذکر افزوده شده است، پیشنهاد میگردد که اعضاء مؤسسین، تازه واردها، طرفداران و سینه چاکانِ آن دفعآ واحد و با "وحدت کلمه" در پیامِ ژانویۀ ۱۹۷۲ خود با توجه به جّو حاکم و جریانِ بادی که بر پرچمشان میخورد و بویژه اینکه دیگر آیت الله خمینی بر سر قدرت نیست و جانشینش "مبارزات عادلانه و به حق جامعۀ روحانیت مترقی علیه استعمار، صهیونیت و ارتجاع" را بعهده گرفته و نیاز مبرم و حتمی به خیلِ عظیمِ سرسپردگانی همانند این تشکیلات و سازمانها دارد، تغییراتِ لازم و ضروری را بدهند و اسامی تمامی تشکیل دهندگان کنفدراسیون را بدون واهمه در پایان پیام درج نمایند. عنوانِ پیام میتواند بدین شرح باشد:

پیام به بارگاه کبریایی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) رهبر راحلِ مسلمین این جهان و آن جهان و نیز نایب بر حقش امام علی خامنه ای!

اگر نیازی جهت اختتامیۀ پیامِ خود پیدا نمودند میتوانند عباراتِ زیر را اضافه نمایند.

ذوب شدگانِ در ولایت مطلقۀ فقیه و عاشقانِ دوراِن طلایی امامِ راحل:

سازمانهای چریکی، سوسیالستهای همه رقم حتی مصدقی، ملی-مذهبی ها، توده ای ها، کمونیستها، بچه خوانین و ملاکان، ملوکِ ملوکالطّوایف، ... و هرچه دشمنِ شاه و شاهزاده است.
....ادامه....



در اندیشه آینده

بهمن زاهدی
با دورود خدمت سورنا،

دوست گرامی پیشرفت در ذهنیت شما آنچان است که فلاسفه هم در مقابل شما کمبود پیدا می‏کنند. نوشته‏اید: «کمونیسم و لیبرالیسم دو روی یک سکه هستند» من فکر می‏کردم کاپیتالیست‏ها و کمونیست‏ها دو روی یک سکه هستند. البته از زمانیکه سران کمونیست تبدیل به بدترین کاپیتالیست‏ها در چپن و روسیه شده‏اند حق را باید به شما داد که لیبرالیسم مانع اصلی کمونیست‏ها و کاپیتالیست‏ها در ایجاد دیکتاتوری‏های پرتوریا چه از نوع اسلامی و چه از نوع کارگری آن شده‏اند.
در ثانی الگوهای جمهوری تک حزبی که شما در نظر دارید و داشتید در حال حاضر در حال فروپاشی هستند. رئیس جمهور سوریه صد برابر بدتر از تزار سابق روسیه عمل می‏کند. مشکل ما شکل نظام نیست بلکه محتوای آن می‏باشد.
چپ ایران سیستم کمونیستی ایده‏ال خود را در مافیای جمهوری‏اسلامی می پندارد و می‏خواهد آن را حفظ کند چون کُپی برابر اصل است.

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



در اندیشه آینده

سورنا
آقای محترم، در تمامی موارد ، این ره که شما میروید به ترکستان است. اولا، از لحاظ بینش سیاسی، بینش شما که مبتنی بر باز تولید پادشاهی است، خواه پارلمانی خواه غیر آن، بینشی شکست خورده است. بنا بر اصل درس گرفتن از دیگران که شما نیز به آن معتقد هستید، سیستمهای پادشاهی الگوی خوبی برای هدایت کشور نیست چرا که مردم آقا بالاسر و مفت خور نمی خواهند. شما از عدم دخالت دولت در اقتصاد دم میزنید! مگر در کشورهای غربی که دولت تبدیل به مبصر کشور شده همه چیز بکامه؟ جز اینست که سرمایه داران بزرگ و موسسات مالی با انحصاری کردن اقتصاد این کشورها مردم رو به استسمار خود در آورده اند؟ نمونه وضع فعلی اروپا و آمریکا گویای این وضعیت اسفبار است. آیا در این کشورها مردم اقتصاد رو در دست دارن یا مفت خورهایی مانند بانکهای اختاپوسی و شرکتهای نفتی و شرکتهای بیمه...
شما چرا خود رو فریب میدهید؟! کمونیسم و لیبرالیسم دو روی یک سکه هستند. باید راهی میانه جست تا جلوی سقوط به دره سرخ و سفید را گرفت.موفق باشید.
....ادامه....




فوجان فتحی
با این محتوا به آن گذشته نکاه نکنیم!

عجب اتفاق جالبی. هفته پیش مقاله آقای زاهدی را در این بالا خواندم و امروز مقال آقای چرندابی را. دو نفر با جناح های سیاسی مختلف با مقالات خود یک حرف را می زنند. اینشاله که دوستانشان این عقب ماندگی را بتواند جبران کنند.

http://www.irancpi.net/digran/matn_5959_0.html


....ادامه....



درس-هایی از تاریخ

وجدانی

زمانه پندی آزادوار داد مرا!

ما که روزی بر زمین و آسمان شوریده ایم
اینک از دستِ زمانه سخت رنجوریده ایم

روزگاری یکه تاز دهر بودیم و کنون
پهلوانی پنبه ای بی پشم و پیزوریده ایم

یادِ آن دوران که بلبل وار چه چه میزدیم
حال همچون قورباغه قور قو، قوریده ایم

ظاهرآ ما خوشگلیم و تار نیکو میزنیم
از شمآخر چه پنهان زِرتِ غم سوریده ایم

دیگران خالِ لب و حالِ رخ و تاجِ سرند
ما زگیلیم و دمل یا زخمِ ناسوریده ایم

نه فروغی در نگه، نه کورسو در چشممان
تا ز برقِ پولِ باد آورده ها کوریده ایم

پایمان بر فرق خورشید است هنگام سخن
در عمل تاریکتر از شامِ دیجوریده ایم

شاهکار خِلقتیم و تاج فرق عالمیم
علم و دانش را نگو، نورٌ علی نوریده ایم

زیر تیغ تیز قصابان غولِ غلچماق
ریزه ریزه، قیمه قیمه گشته، ساطوریده ایم

ما زمانی ماهی آزاد بودیم و کنون
یا به قلاب شما در بند و یا توریده ایم

ما خوشیم اما به دریایِ خیالِ خویشتن
تا مدام از وعده های پوچ مسروریده ایم

سازِ مان را همنوا با سازتان کردیم کوک
گر ویلونیده ایم یا اینکه سنتوریده ایم

یادتان باشد بدست ما سلیمان گشته اید
حالیا در زیر دست و پایتان موریده ایم

این زبانِ حال اولادِ جهانِ سوم است
نقل قولی بود، ما مأمور و معذوریده ایم

ور نه آنرا سؤتعبیرات در خواهی کنی
ما به سر تا پای خویش خویش، هالو! ر...ده ایم

منبع:

http://www.youtube.com/watch?v=ubNQioI7j3Y
....ادامه....



بیانیه تحلیلی فعالان دانشجویی و اجتماعی آذری در خصوص اقدامات خصمانه جمهوری باکو علیه ایران

هیراد
سلام
موضوع و مطلی جالبی بود اما نقشه ای که در کنار این مطلب گذاشتین اسم دریای مازندران به جای دریای کاسپین حک شده بود
باید بگم دریای کاسپین اسم جهانی این دریا است و کاسپین هم از اقوام باستانی و اصیل ایران بودند که ریشه ما گیلک ها به این نژاد کاسپی میخورد وقتی تمام دنیا اسم این نژاد ایرانی رو رو این دریا گذاشته چرا ما باید بیخودی اسم این دریا رو عوض کنیم
تاکید میکنم که کاسپین هم یک نژاد اصیل است که ریشه خیلی از اقوام ایرانی به آن برمیگردد

....ادامه....



درس-هایی از تاریخ

جمشاد پرچمشاهی

چه درس-های تاریخ ارزشمندی و چه نام با ابهت نگارنده ای؟!
اکیدآ توصیه می شود که متون این درس-های تاریخ دربایگانی کتابخانه نگارنده جمع آوری شود تا در نظام و دولت آینده ایران در کتاب های دروس تاریخ ایران ثبت و به آگاهی نسل جوان آینده درایران برسد.
سه شعار مذکور، دراین سه دهه اخیر توسط رژیمی خودکامه و فریبکار در دهان بخشی از ملت خرافه پرست و گمراه گذاشته شد تا جایی که حتا خودشان هم نمی دانند برای چه و چرا این شعارها را سر می دهند!؟ پیش از آن، یعنی تا سال ٥٧ خورشیدی، بیشتر شعارهای مردم بوی مرگ و ننگ نمی دادند. شعارهایی چون "پاینده ایران"، "جاوید شاه" و یا "زنده باد ...این و آن" بودند که در سی وچهارسال گذاشته هرگز بگوش نخورده جز"مرگ بر این" و "مرگ بر آن". شعارهای این رژیم و پیروان مرده پرست آن مثل همه چیزشان بوی مرگ و نیستی، انزجار و نفرت، یاس و ناامیدی می دهند. خنده و شادی، تفریح و تفرج، صلح و صفا درقاموس این رژیم ددمنش جایی ندارند و نوعی تابو می باشند؛ آنچه که جایز و مجاز است: قهر و کینه، خشونت و خصومت، آزار و ستم، دشمن تراشی همراه با همین شعارهای مرگ طلبی برای دشمنان فرضی و مجازی، صرفا بمنظور مظلوم نمایی و مشروعیت بخشیدن به وجود ننگین و شرم آورشان در جامعه جهانی است.
فکر می کردند یا هنوز هم می کنند که با این گونه شعارهای احمقانه و بچه گانه میتوانند اعتبار جهانی برای خود کسب کنند که نه تنها چنین نشد و نیست بلکه همان آبرو و حیثیت باقی مانده برای ایران و ایرانی را هم با این اعمال و رفتار زشتشان از دست دادند.
....ادامه....




مشق شب اعضای «شورای ملی»

چند هفته می‏باشد که یکی از رسانه‏های تلوزیونی خارج از کشور هفته‏ای یک بار چند تن از اعضای باقی‏مانده «شورای ملی» را دعوت به مصاحبه می‏کند. شیوه مصاحبه برایم جالب بود و به همین دلیل هم برنامه را دنبال کردم. برنامه این هفته از این جهت جالب به نظر می‏آمد که دعوت‏شدگان همگی باید به سوالاتی پاسخ می‏دادند که مصاحبه‏کننده قبل از اجرای برنامه به آنان برای آماده کردنشان مطرح کرده بود!

با این حال مصاحبه‏شوندگان نتوانستند آنگونه که باید خود را آماده پاسخگویی کنند و مصاحبه‏کننده را که مانند معلمی دلسوز عمل می‏کرد را قافل‏گیر کردند. باید این مصاحبه را دید و از خود پرسید آیا این افراد می‏توانند آینده ایران را بسازند؟ مطرح کردن و آشنا کردن مردم با چهره این افراد به چه دلیلیست؟ آیا ایران دیگر کسی را ندارد؟

افرادی که سوالات را از قبل می‏دانسته‏اند حداقل برای بیان پاسخ به اندازه کافی وقت داشته‏اند که تمرین سخن‏وری بکنند. حتا این مشق شبشان را هم نتوانسته‏اند انجام دهند.

جالب‏ترین سخن در این مورد بود که همگان باید اندیشه‏های خود را به کناری بگذارند (لبخند ملیح مصاحبه‏شوند نشان از این می‏داد که او هیچ کسی را به غیر از خودش قبول ندارد) و بصورتی «وحدت کلمه» پیدا کنند و فرا حزبی عمل کنند. در حالیکه حُسن امروزه ایرانیان در همین است که دیگر رهبر واحدی را نمی‏خواهند. دو واژه «فراحزبی» و «موازی‏سازی» از زبان همین افراد دائم به گوش می‏رسد. هر دوی این واژه‏ها نشان از قدرت‏طلبی و قبول نداشتن دگراندیش می‏باشد. در آینده ایران همه اندیشه‏ها می‏توانند در کنار هم، کشورمان را از این بُن‏بست جهانی شده، بیرون بیاورند. نباید مبارزه بر علیه جمهوری‏اسلامی را بدیگونه که اعضای باقی‏مانده «شورای ملی» می‏خواهند منحرف کرد.

دلم برای ایران می‏سوزد!

ارادتمند
بهمن زاهدی


http://www.voinews.net/archive/program/3748/
....ادامه....



درس-هایی از تاریخ

شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم - چگونه می‌توان این خفت را تحمل کرد؟ *****

جالب اینجاست که آنوقت می‌گویند طرفدار‌های من بیشتر به من صدمه زده‌اند تا مخالفین من... بدبخت طرفدار‌های شما که از اینجا رانده و از آنجا مانده شده‌اند و سی‌ و چهار سال است که نمی‌دانند دردشان را به که بگویند... اما ما بیدار و مقاوم میمانیم تا این میهن را پس بگیریم. با شما یا بی‌ شما... ما این میهن را به این روز رها نخواهیم کرد... مطمئن باشید.

شیر و خورشید و تاج

*****
بحران اقتصاد روسپیگری در تهران (ایران پرس نیوز)

گزارش خبرنگار ما از تهران: 12دیماه 1391 ساعت 2 بعد از نیمه شب فلکه اول تهرانپارس ابتدای خیابان رشید، زنی میانسال در حالی به شدت از سرما می لزرد نگاهش به خودروهایی است که با سرعت از محل عبور می کنند تا شاید سرنشینان یکی از آنها تصمیم بگیرد شب را در کنار او بخوابد.

نیم ساعتی که می‌گذرد خبری از توقف هیچ خودرویی نمی شود، یا سن او دلچسب نیست و خواهان ندارد، یا بحران اقتصادی بلای جان روسپیان هم شده. گاهی دستانش را بر جلوی دهانش می گیرد و گرمایی در آن می دمد و گاهی از فرط سرما آنها را به هم می‌ساید. نیم ساعتی که می‌گذرد پرایدی سفیدرنگ در مقابل او توقف می‌کند، در گفت و گویی کمتر از 30 ثانیه توافقی صورت نمی گیرد و راننده پایش را روی گاز می‌گذارد و به سرعت دور می‌شود.

قیمت او برای یک شب 30 هزار تومان بود، اما اقتصاد آنقدر ویران است که پرداخت آن برای علاقمندان زیاد است. سرما آنقدر استخوان سوز است که او را بی قرار کرده، شروع به قدم زدن می‌کند. چند دقیقه ای که گذشت پراید دیگری در مقابل او توقف کرد، راننده ای میانسال، این بار اما صحبت به درازا کشید و در نهایت او سوار شد.

اما این شرایط فقط برای او نیست، این روزها اوضاع روسپیان هم با مشکلات اقتصادی گره خورده، اگر در گذشته ای نه چندان دور قیمت هر شب همخوابی با روسپیان بین 50 تا 150 هزار تومان بود، اما امروز خیلی از آنها به شبی بین 20 و حتی 15 هزار تومان هم راضی هستند.

منیژه یکی از دخترانی...
....ادامه....



درس-هایی از تاریخ

شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم - چگونه میتوان این خفت را تحمل کرد؟ *****

و این هم گزارش ایران پرس نیوز که فقط توانستم تا اینجای آن را بخوانم و دیگر تحمل‌ام از این همه بی‌ غیرتی و بی‌ تفاوتی به سر آمد و نخواستم بیش از این از دست این ملت عصبانی‌ شوم...

گاهی‌ فکر می‌کنم ای کاش من و یارانم هم مانند بسیاری که زندگی‌ خود را میکنند و به این ملت و میهن پشت کرده‌اند، میتوانستیم نسبت به این مردمی که آنقدر دوستشان داریم و این خاکی که از جان بیشتر دوستش می‌داریم، ما هم بی‌ تفاوت می‌‌شدیم و زندگی‌ خود را می‌‌کردیم و آنقدر روز و شب خون گریه نمی‌کردیم از دست این همه مصیبتی که بر سر میهن و ملت خوبم آمده است...

این ملت و این میهن حکم فرزندی را پیدا کرده کارش خراب کاری و به خود صدمه رساندن است - اما نمی‌شود از او گذشت چون هر چه باشد فرزند خودمان است...

مقاله را که میخواندم با خود فکر می‌کردم چگونه میشود انسان در آن سرما زن ایرانی‌ را در گوشه خیابان به آن حال و روز اسف انگیز و دردمند ببیند و وجدانش تکان نخورد، و نخواهد قدمی‌ در راه این میهن و ملت بر دارد؟

جدا شاه خیلی‌ ایرانی‌ بود، و می‌اندیشید و ایرانی‌ وار زندگی‌ میکرد، که می‌دانست شما‌ها چه هستید و با این میهن چه خواهید کرد اما با این حال فرهنگ ایرانی‌ به او اجئزه نداد شما پنجاه و هفتی‌ها را با اردنگی از میهن بیرون کند و گذشت در آن میهن بمانید... حیف از این میهن و از آن شاه... که دست شما‌ها افتاد و بر باد رفت...

و این هم مقاله ایران پرس نیوز که با به خود پیچیدن و درد فراوان توانستم این چند خط آن را بخوانم: جدا با میهن من چه کردید؟ و چگونه میتوانید این زشتی که آفردید را تحمل کنید و مدعی هم باشید؟ این وجدان را شما از کجا آورده‌اید که هنوز هم به این راحتی‌ سر بلند می‌کنید و طلبکار هم هستید؟ آهای با شما‌ها هستم، پنجاه و هفتی ها، که فریاد میزدید "مرگ بر شاه".

حالا حق دارم که بگویم مرگ بر کی‌؟؟؟؟؟ یا هنوز‌م تو دمکراتی و من دیکتاتور، اگر حقایق را بگویم؟
....ادامه....



درس-هایی از تاریخ

شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - چگونه میتوان این خفت را تحمل کرد؟ *****

با درود به همه هم میهنان خوب و شرافتمند میهنم،

حقیقتش هنوز فرصت نکردم این مقاله "درس‌هایی‌ از تاریخ" را بخوانم. اما تیتر " درس‌هایی‌ از تاریخ" را لحظاتی پس اینکه این گزارش "بحران اقتصاد روسپیگری در تهران" را در (ایران پرس نیوز) خواندم دیدم و فکر کردم با تاریخی‌ که در آن نبودام فعلا کاری ندارم اما درسی‌ که من از تاریخ نزدیکی‌ که در آن بودم آموختم این است که بدون شک جمهوریخواهان پنجاه و هفتی میبایستی از تاریک اندیش ترین و سیاه چهره‌ترین جمهوریخواهان در تاریخ بشریت باشند.

حقیقتش مقاله "بحران اقتصاد روسپیگری در تهران" بقدری مرا عصبانی‌ کرد که حتی آن را هم تا آخر مقاله نتوانستم بخوانم. عصبانی‌ از ملتی که میهنپرستی چون شاه را برداشت که امروز زن و بچه‌های ما به این روز سیاه بیافتند. و پس از ۳۴ سال نه تنها سعی‌ بر جبران این ننگ تاریخی‌ نمیکنند بلکه میروند و در فساد شرکت میکنند و ادامه آن را تشویق میکنند، و برای اتحاد با تنها امید ایران خط و نشان هم میکشند و تازه خیال جمهوری دوم را هم دارند... نه اینکه جمهوری اولشان خیلی‌ شاهکار بود، نه اینکه جمهوری اولشان خیلی‌ از فهم و تفکر و منطق و درایت و انسانیت و آزادی و دمکراسی و حقوق بشر و قانون و نظم و و و بر خوردار بود... تازه طلب کار هم هستند و طرفداران نظام پادشاهی را به بیخردی و دیکتاتور بودن هم متهم میکنند.

یکی‌ نیست بگوید، ما به جای شما پنجاه و هفتی‌ها عرق سرد از پیشانیمان سرا زیر شد...

بجای اینکه به فکر زنان و دختران میهن باشند خودشان در نگون بختی آنها سهیم میشوند و برای خرید و فروش آنها چانه مالی‌ میزنند.

بعد هم ملت را تشویق به تکان نخوردن میکنند... که بدتر نشود؟ یا ما معنی‌ بد و بدتر را خوب درک نکرده‌ایم یا این ملت یک جای کارش اشکال پیدا کرده... چون سرزمینی که ما به یاد داریم حتی در بدترین حالتش هرگز این نبود که امروز میشنویم و می‌‌بینیم...
....ادامه....



درس-هایی از تاریخ

حق
با درود به دوستان
بنظر می رسد که نویسنده این نوشتار، چپی های سنتی و اسلامیستها را با ملت ایران عوضی گرفته! همانطور فراموش کرده که در تظاهرات سال ۸۸ شعارهای ؛مرگ بر روسیه؛ و ؛مرگ بر چین؛ مردم در جواب به شعارهای حکومتی ؛مرگ بر امریکا؛ و ؛مرگ بر اسرائیل؛ و ؛نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران؛ هم کمر رژیم و اسلامیستها و چپهای سنتی را شکست و هم چین و روسیه را سخت نگران کرد. با این شعارها مردم بدرستی محور شیطانی جمهوری اسلامی کهریزکی، چین و روسیه را نشانه گرفتند و نشان دادند چه شکاف عمیقی بین دیدگاه مردم با دیدگاه اسلامیستها و چپهای سنتی وجود دارد. شعار ؛اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما؛ نشان داد که مردم از امریکا خواستند که بین ملت ایران و رژیم اسلامیست روس محور اسرائیل ستیز انتخاب کند. این نشان داد که مردم رابطه با امریکا را می خواهند که خامنه ای و چپهای سنتی سخت مخالف آن هستند. چند سال پیش خامنه ای در یکی از حرافی هایش گفت هر کسی درباره برقراری رابطه با امریکا حرف بزند ؛بی غیرت؛ است.

حساب ملت ایران را باید از حساب جمهوری اسلامی کهریزکی و یاران چپ سنتی اش جدا کرد بویژه وقتیکه مردم با دادن آن شعارها و بهای بالایی که بابتش دادند حساب خود را از ایندو دشمن ملت ایران جدا کردند. حیف که امریکا بریاست اوباما هم در کنار رژیم و چپهای سنتی علیه ملت ایران ایستاد! شاید اوباما هم از خود خاطره ای به بدی خاطره ای که جیمی کارتر از خود در حافظه ایرانیان باقی گذاشته از خود باقی بگذارد مگر آنکه تغییری در سیاستش نسبت به ملت ایران ببینیم!

نکته آخر اینکه چرا باید اعمال زشت دیگران را به پای ملت ایران نوشت وقتی این ملت هیچ نماینده ای در هیچ جا ندارد که سخنگویش باشد یا از آن دفاع کند!؟ ملت ایران مسئول جرم و جنایتها و ندانم کاری ها و سیاستهای غلط این و آن نیست که هی توی سرش بزنند و تمام تقصیرها را بگردنش بیاندازند. کمی انصاف و وجدان داشته باشیم و اگر قادر نیستیم کاری برایش بکنیم اقلا بیخودی و ناعادلانه باعث بیشتر تضعیف شدن روحیه اش نشویم.
....ادامه....



ایرانیان بت پرست

بهمن زاهدی
با دورود به کامنت‏نویس قبلی،

در زمانیکه مردم تفریحی ندارند و نظام مردم را زیر فشارهای اقتصادی قرار می‏دهد، تنها تفریح مردم گردش‏گری مذهبی می‏باشد.

در کُره شمالی تنها تفریح مردم، رفتن به سر قبر رهبر حزب کمونیست می‏باشد. نمی‏توان مردم را مقصر شمرد بلکه نظام حاکم را باید سرزنش کرد.

و از دیگرانی که می‏خواهند نظامی را اصلاح کنند، باید پرسید، چگونه آینده‏ای را برای مردم در نظر گرفته‏اند؟

ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



ایرانیان بت پرست

didgahman
روزی با کسی که به عنوان معلم نمونه انتخاب شده بود ، درباره دین و بت پرستی صحبت می کردم . ایشان می گفت : یعنی اعراب جاهلیت به اندازه یک الاغ هم نمی فهمیده اند، که مجسمه ای را که خود ساخته اند قادر به انجام هیچ کاری نیست و نمی تواند خدای آنها باشد ؟ گفتم دوست عزیز چرا اینقدر به زمان گذشته بر می گردی و به حجاز می روی؟ آیا شما همین گنبد و بارگاه هایی را که بر اثر خواب نما شدن عده ای به دست همین مردم و با پول همین ملت ساخته و به امام زاد ه تبدیل شده اند نمی بینید ؟ آیا نمی بینید که چگونه این مردم بر در و دیوار این بنای خودساخته بوسه می زنند و پول به ضریحش می ریزند و ازآنها طلب شفاء و شفاعت می کنند ؟ آیا وقتی مردم ما در عصر فضا و عصر انفجار اطلاعات اینگونه بت پرستی می کنند ، نباید به مردم حجاز چهارده قرن پیش از این حق داد که بت پرست بوده باشند ؟ آیا اگر آدم منصفی باشی می توانی بگویی ا. ل .ا. غ. واقعی کیست ؟
....ادامه....



صحبت‏های تلویزیونی جناب آقای شهرام همایون در خصوص حج عُمره

حق
درود بر دوستان و شادباش های سال نو میلادی
درود ویژه بدو نازنین، ایرانی و عرفان گرامی، سپاس بیکران بابت پاسختان. حدود ۴ سال پیش یکی از خویشانم محصل یکی از دبیرستانهای خصوصی تهران بود. بمن گفت در مدرسه به بچه ها گفته اند بعنوان جایزه به بهترین شاگردان، آنها را با تخفیف بالا به مشهد می برند. پدر و مادرش به او گفتند چرا به بهترین شاگردان که تو یکیش باشی تخفیفی در شهریه نمی دهند که پدر ما را این شهریه درآورده یا چرا کیفیت ناهارتان را بالا نمی برند تا ما مجبور نشویم هم پول غذای مدرسه که اجباریست را بدهیم و هم ناهارت را از منزل با تو به مدرسه بفرستیم؟ تخفیف سفر به مشهدشان بخورد توی سرشان.

برای این رژیم طبیعی باید باشد که هر چه بیشتر در اسلامی جلوه دادن ملت ایران بکوشد و خود و دستاورد! اسلامیش را توجیه کند. حال چه با تطمیع و چه با دستبرد و تقلب در آمار و ارقام و چه به مناسبت هایی که نیازمند برخ کشیدن مشروعیت و محبوبیت نداشته خود اند، اتوبوس اتوبوس اغلب فقیران را از گوشه و کنار ایران به اماکنی برای منظور مورد نظر ببرند و بعد آنها را به زیارتگاه ها ببرند و این ارقام را به ثبت دیدار از اماکن مقدس برسانند. اگر مقبره آن گور بگور شده خمینی، را یکی از اماکن مقدس شان بشمار بیاورند، حساب کنید چه تعدادی بالاجبار و یا همان اتوبوسی ها و ساندیس خورها به آمار اضافه می شوند.

شاید بلحاظ سیاسی رژیم می خواهد راه تا جای ممکن به مکه و مدینه برایش باز باشد. بلحاظ ایدئولوژیک هم شاید رژیم بخواهد نشان دهد ؛امت اسلامی؛ در ایران مسلمان تر از دیگر مسلمانان اگر نباشد باندازه دیگر امتها مسلمانست. کسانی را هم می شناسم که چندین بار بجای این و آنی که مریضند یا وصیت کرده اند به حج رفته اند. شنیده ام برای حج، عربستان سالهاست برای کشورها سهمیه بندی کرده و صف مسلمانان انگلیس طولانیست؟ اگر درست باشد، سهمیه ایران چیست؟

بله، جاجی و حاجیه یعنی دزد. یکی ازین حاجیه های متمول اخیرا دهها میلیون تومان سرم کلاه گذاشت. پول را بدست آنانیکه باید می رساند، بالا کشید.
....ادامه....



چینی بندزن‏ها و فدرالیست‏های ما!

حق
در رابطه با فدرالیسم خانمانسوز برای ایران، وجدانی درین نوشتار، چه بموقع یادی از داریوش همایون کرد! چه سالهایی هدر شد چون بیهوده انرژی که باید صرف مبارزه با رژیم کهریزکی می شد، مشتی آپوزیسیون نما وقت را با ؛فدرالیسم یا هیچ؛ شان تلف کردند. با سراب فدرالیسم شان حواسها را از اصل مطلب که نجات ایران از شر کلیت رژیم و جایگزینینش با یک نظام دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشرست، پرت کردند. هرگز فدرالیست ها نتوانستند به هیچیک از پرسشهایی که از آنها شده پاسخ دهند. مثلا فدرالیسم چه ربطی با نجات ایران، دمکراسی و حقوق بشر برای ایران دارد؟ نه می توانند نشان دهند فدرالیسم جزئی از اصول دمکراسی و حقوق بشرست، نه می توانند نشان دهند فدرالیسم مقدم بر دمکراسی و حقوق بشرست، و نه توانسته اند حتی یک کشور جهان سوم فدرال شده موفق نشان دهند که ایران بخواهد دومیش باشد. عراق فدرال که جلوی چشم جهانیان دارد پرپر می شود و هر روز خبرهای بدتر از آن بگوش می رسد و احتمال تجزیه اش را می بینند ولی منافعشان ایجاب می کند حتی یک کلمه درباره اش نگویند و همچنان فدرالیسم را گزینه ای برای ایران معرفی کنند، آنهم گزینه ای که فقط بدرد نابود کردن ایران و ایرانی می خورد و بس. آنچه به ترتیب مهمست بقرار زیرست:- حفظ تمامیت ارضی ایران طبق نقشه جغرافیای سال ۵۷، ایران یک کشور با یک ملت، رفتن کلیت جمهوری اسلامی، و جایگزین شدنش با یک نظام دمکراتیک پارلمانی،و یک قانون اساسی نوین مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر. فدرالیسم هیچ ارتباطی با هیچیک از این ۴ اصل ندارد. حال اگر رگ گردنشان می ترکد چون فدرالیسم برایشان از همه این اصول مهمترست، مشکل خودشانست که در ارتباط با اهداف شومی است که برای ایران دنبال می کنند. ما سخت جلویشان می ایستیم و کوتاه نمی آییم. اگر میهنپرست بودند با ؛فدرالیسم یا هیچ؛ شان و یا دفاع بی موقع و نامربوطشان از سراب فدرالیسم باعث تضعیف اپوزیسیون نمی شدند تا باعث تداوم عمر رژیم شوند. تشکیلات فدرالیست میهنپرست شان کو!؟ شبکه سکولارهای سبز اسماعیل نوری علاء!؟
....ادامه....



مسابقه شوراسازی نیز تمام شد و همه به تعطیلات کریسمس رفتند

حق
مبارز نستوه گرامی، سرانجام یک شورای بواقع ملی که پشتیبانش اکثریت ملت ایران باشد باید شکل گیرد تا برای کنار زدن کلیت جمهوری اسلامی کهریزکی برنامه ریزی کند. لازمه آن بنظر من،یک منشور ملی گرا، و همانطور شخصیت ها و کادری ملی گرا و با کفایت است که پشتش بایستند. منشور و شخصیتها و کادر چنین شورایی باید بتوانند اعتماد اکثریت ملت ایران را بخود جلب کنند. این امکان پذیر نیست مگر آنکه ملت هم منشور را ملی گرایانه یعنی ۱۰۰ در ۱۰۰ همسو با حفظ و گسترش منافع ملی ایران ارزیابی کند و هم شخصیت ها و کادرش را بسیار جدی، میهنپرست، کارشناس، با کفایت، با تجربه و آزاده. منشوری که بازتاب شعارهای ساختار شکنی که طی ۸ ماه تظاهرات ایرانیان برون و درون مرزی را در قلب خود نداشته باشد با مردم غریبه خواهد بود و با استقبال ملت ایران روبرو نخواهد شد.

موسوی و کروبی عمدا با به بیراهه کشاندن تظاهرکنندگان و مطالبات مردم که در شعارهای ساختارشکن تبلور یافت، مردم را به سکوت مرگبار امروز و یاس و افسردگی کشاندند. کسانیکه می خواهند شورای ملی تشکیل دهند و منشور تدوین کنند نباید عمدا یا سهوا با ندانم کاریهایشان با ملت ایران همانکاری را بکنند که موسوی و کروبی کردند. این خواهی نخواهی بازی دادن مردم است که به فرسایش هر چه بیشتر مردم می انجامد که هم اکنون به نقطه خطرناکی رسیده و ادامه اش ملت ایران را نابود خواهد کرد. وقتی امید ملتی را بگیرند دیگر ملتی باقی نمی ماند که بخاطر بقای ملت تلاش کند. اهریمنانی هستند که دقیقا برنامه شان همین است تا کشور را راحت تر غارت و تجزیه کنند. وقتی هیچ امید و نایی برای ملتی برای مبارزه نماند و مرتب بفرسایندش چه انتظاری از آن ملت می توان داشت بغیر از فرار از کار گروهی برای نجات خود و ملتش، و هر کسی فقط به فکر خودش بودن!؟

تمامیت ارضی ایران طبق سال ۵۷، ایران یک کشور با یک ملت، نباید پیشنهاد شوند بلکه در هر منشوری باید اصل ۱ و ۲،و غیر قابل مذاکره باشند. سپس قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی پیشنهاد نمی شوند بلکه غیرقابل مذاکره است.
....ادامه....




جمشاد پرچمشاهی

نظام فدرالیستی یکی از گزینه هایی ست که باید درکنار سایر گزینه های منتخب همانند نظام پادشاهی پارلمانی، جمهوریت، دمکرسی پارلمانی و غیره قرار گیرد و خواهد گرفت. حال چه اینکه کسانی این واقعیت را بپذیرند یا نپذیرند. انتخاب هریک از این گزینه ها باید به انتخاب و رای مردم کشور در آینده واگذار شود و نه اینکه توسط برخی افراد ستیزه جو و مخالف با فدرالیسم بر دیگران دیکته و تحمیل شود.

گروه کثیری از فدرالیست ها بمراتب میهن پرست تر و ایراندوست تر از آنانی هستند که اینجا و آنجا مدام در بوق و کرنا دم می زنند که ایها الناس بدانید همه فدرالیست ها "غیر ایرانی"، "وطنفروش" یا حتا "خائن" هستند و خواهان بی قید و شرط تقسیم، تکه تکه کردن یا قطعه قطعه کردن تمامیت ارضی ایران اند - چه افکار نسنجیده و نحیف؟!

اگر نزاع ها و درگیری های قومی و مذهبی در گوشه و کنار نقاط کشور بین یکدیگر و یا با دولت مرکزی به نشانه خطر تجزیه و فروپاشی تمامیت ارضی کشور در قالب نظام فدارلیستی به شمار باشد، باید دانست که این گونه کشمکش ها و نزاع ها سابقه طولانی داشته بطوریکه کردها و بلوچ ها درنظام پیشین و کنونی هم دست به اسلحه برای کسب خودمختاری و تصمیمات محلی کم و بیش حالت جنگ بوده وهستند. این چه ربطی به فدرالیسم دارد؟ و اگر به باور کسانی ملت ایران درمورد آنچه که در درون و خارج از ایران میگذرد، کاملا آگاه و هشیارند، پس دیگر چه لزومی دارد که با اینگونه نوشتارها و اظهارنظرات ایرانیان برونمرزی، آنها را آگاه و درقبال خطرات فدرالیسم برحذر داشت؟
....ادامه....




عرفان
درود بر حق نازنين
حق گرامی مدتی است که پارس ديلی نيوز تعطيل شده و متاسفانه نميتوانيم از نظرات ارزشمندتان بهره مند شوم.
راجع به موضوعی که فرموديد ضمن تاييد نظرات استاد ايرانی گرامی بايد بگم که تا حدودی هم حرف شما راجع به ارزان بودن درست است که اتفاقا اخيرا برای من اتفاق افتاده. بدين صورت که پس از پايان اين ترم تحصيلی دانشگاه برای دانشجويان تور مشهد برگزار کرده که در ازای رفت و برگشت و خورد و خوراک و جايگاه خواب فقط ۳۰۰۰۰ تومان از دانشجويان مطالبه کرده که بنظر من رقم کمی ميباشد.
....ادامه....



صحبت‏های تلویزیونی جناب آقای شهرام همایون در خصوص حج عُمره

ایرانی
با درود خدمت دوستان
حق عزیزم، در مورد مطلب آقای همایون، افرادی که به سفرهای زیارنی می روند قاعدتا چند دسته هستند. عده ای واقعا معتقدند و حتی در بین همان معتقدین، گروهی هستند که با زدن از نان شب به آن سفرها می روند. عده ای برای تجارت نام و عنوان می روند تا حاج آقا! و حاج خانم! شوند. در ایران آنچنان این مد شده که باید با کسانی که مثلا بنده را حاج آقا خطاب می کنند بحث و دعوا کنم که من دزد نیستم. چون حاج آقا به نظر من یعنی دزد. در مورد ارزان بون سفرهای زیارتی، خیر هیچ ارزان نیستند. چه بلیط های هواپیما و قطار آن و چه امکانات اقامتی، اما به همان دلایل که گفتم متقاضی آن زیاد است. کسانی را می شناسم که از نظر فسق و فجور! از دید اسلام، فاسد ترین افراد هستند اما یا حاج آقا تشریف دارند و یا در نوبت هستند تا به مقام حاج آقایی ارتقاء درجه یابند. متاسفانه جامعه ایران دچار تضادهایی شده است که بحران های احتماعی ناشی از آن دهه ها ادامه خواهد یافت.
پاینده ایران
....ادامه....



دموکراسی پارلمانی

ایرانی
با درود خدمت دوستان
آنچه من از دکترین دموکراسی در یونان باستان می دانم، با مقاله فوق همخوان نیست. در آن دموکراسی آتنی، دمو به معنای همه مردم نیست و تنها گروهی از نحبگان باغ آکادموس را در بر می گیرد. زیرا زنان، بچه ها و برده ها دارای حق رای نیستند و اینگونه نیست که دموکراسی به معنای رای دادن همه کس باشد. منظور از آن نوع دموکراسی، اجماع نظر هما مشاعیون باغ آکادموس است که در عمل چنین نیز بود. آنچه امروز از مفهوم دموکراسی برداشت می شود و در عمل اجرا، با ریشه آتنی آن بسیار متفاوت است. مسئله دوم، در سرتاسر مقاله فوق، نگرش چپ پست مدرن به دموکراسی موج می زند. نویسنده مقاله، هرج و مرج موجود در مصر را که معلوم نیست به چه چیزی ختم خواهد شد، کارناوال! دموکراسی می داند، این دیگر از آن حرف هاست. برادر من، به ما چه که غرب در کجای حیات خود به بن بست رسیده یا نرسیده است، ما در چه شرایطی هستیم و کدام اندشه از اندیشه های بشری، مناسب برای ایران و راهگشای امروز و فرداست. متاسفانه ما اندیشه را نیز با مد لباس اشنباه گرفته ایم، همانگونه که لباسمان باید مد و به روز باشد، لابد اندیشه ورزی هم تابع مد است. امروز به کمونیست های دیروز می گویی چرا چپ شدی، می گوید پارادایم غالب بود! این یعنی پرستیژ روشن فکری تنها در چپ قابل جستجو و پز دادن بود! بدا به حال ملک و ملتی که روشنفکر و دانشگاهی آن چنین است.
پاینده ایران
....ادامه....



مسابقه شوراسازی نیز تمام شد و همه به تعطیلات کریسمس رفتند

بهمن زاهدی
با دورود بر کوشان گرامی،

رابطه عکس با نوشته را خود شما به نحو احسان توضیح داده‏اید:

چون کسانی که مدیریت ان را به عهده دارند صلاحیت و کفایت سیاسی و حتی اجتماعی کافی برای این مهم را ندارند.


ارادتمند
بهمن زاهدی

....ادامه....



مسابقه شوراسازی نیز تمام شد و همه به تعطیلات کریسمس رفتند

کوشان
باید شفاف حرف زد.اولا ارتباط نوشته با عکس اقای پیرزاده چه بود.دوم مفهوم مسابقه شوراسازی با کل نوشته چه بود.شورای ملی طرحی بود که از ابتدا توسط شاهزاده روی میز اپوزیسیون قرار گرفت.بله موفق نشده چون کسانی که مدیریت ان را به عهده دارند صلاحیت و کفایت سیاسی و حتی اجتماعی کافی برای این مهم را ندارند.اشتباه نشود برای همه این دوستان زحمتکش احترام قائلم ولی هر کسی را بهر کاری ساختند
بنده باید در حد خودم عمل کنم مبارزه کنم و اکسیون راه اندازی کنم.
یادم هست در همین سامانه حقیر چه درگیریها داشتم با جناب همایون برای هجمه اش به شاهزاده در مورد نشست با برخی فدرالیست ها.حالا فکر میکنم شاید اگر شخصی با وزن همایون زنده بود حتما شاهزاده را در این مورد مهم شورا مورد سوال و خطاب و عتاب قرار میداد.این بار کج نه تنها به منزلش نمی رسد ظاهرا روز به روز از منزلش دور تر میشود.
ولی تیتر را با موضوع و عکس انتخابی سامانه اصلا متناسب ندیدم
....ادامه....



صحبت‏های تلویزیونی جناب آقای شهرام همایون در خصوص حج عُمره

حق
با درود. ایرانی و عرفان نازنین لطف کنید و به درستی و نادرستی این نظرم بپردازید. رژیم برای اسلامی کردن و اسلامی جلوه دادن ایران سفر به اماکن مقدسش را آسان و ارزان کرده. عمالش را مرتب به این سفرها می فرستد. آمارها تقلبی اند و رویشان نمی توان حساب کرد. فقط کافیست اروپا و امریکا صدور ویزا برای ایرانیان را بهمان آسانی ای صادر کنند که برای جانیانی مثل موسویان، مهدی هاشمی رفسنجانی و مجتبی خامنه ای صادر می کنند تا معلوم شود که بین مکه و لندن و واشنگتن ایرانیان کدام مقصد را برمی گزینند. هر چه فقر در ایران بیشتر و قیمت دلار بالاتر رود طبیعی است که رفتار سفری مردم هم عوض می شود.

بسیاری از کارمندان ادارات زیر قیمت و بعنوان پاداش و رشوه شغلی به مشهد و دیگر اماکن مقدس درون مرزی اش روانه می کند. کارمندانی که حقوقشان اجازه تفریحات در مقاصد دلخواهشان را نمی دهد از این فرصتها استفاده می کنند. کسانی را می شناسم که مرتب به سوریه و مکه می رفتند تا با اجناسی که می آوردند بخشی از خرج سفر را درآورده باشند و هوایی عوض کرده باشند. زنان می گفتند که دو هفته از شر آشپزی و خانه داری راحت می شوند و شوهرانشان به اینگونه سفرها ایراد کمتر می گیرند. کسانی را می شناسم که از من سکولارترند ولی چون رفت و آمدشان به اروپا سخت شده تا با خرید و فروش جنس امور زندگیشان را بگذارانند به ترکیه رفت و آمد دارند و اگر این راه بسته شود جمهوری آذربایجان قلابی (اران) و تاجیکستان و عراق و مکه برایشان می ماند. چه بسا این دلائل سفر بسیارانی به این اماکن مقدس بوده و باشد و ما بحساب بلاهت و بی وجدانی و و و مردم می گذاریم. رژیم همیشه در صدد حفظ ظاهر و ساختن ظاهری مذهبی در ایران بوده که با اینگونه تقلباتش که مردم برای دین و مذهبشان به این اماکن می روند برای خود تبلیغ می کند. باید این آمارهایی که شهرام همایون و دیگران می دهند را با سخت تر شدن صدور ویزا به شهروندان ایرانی بوسیله دیگر کشورها بویژه اروپا و امریکا در طول این ۳۳ سال مقایسه کرد تا معلوم شود که رابطه بین ایندو چیست؟
....ادامه....



سراب فدرالیسم

حق
درود. فدرالیسم برای ایران سرابی بیش نیست. ایران ؛چند ملت و ملیتی؛ دروغی بیش نیست همانطور که فقط نظام جمهوری، دمکراتیک است، دروغی بیش نیست. هر چه زودتر ملت دریابد این بحثها کاملا انحرافی اند، زودتر مهره های حامل این افکار انحرافی را می سوزاند و از بازی بیرون می کند. و چه بهتر از اینکه مردم با آگاهی های مستمر و درستی که دریافت می کنند خود این مهره را بسوزانند و اپوزیسیون را از این عناصر انحرافی نامطوب پالایش دهند تا توجه به اصل مطلب جلب شود. اصل مطلب نجات ایران در تمامیت ارضی و یگانگی ملیش از شر رژیم و حامیان ایرانی! و بیگانه اش است و سپس برقراری یک نظام دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران. اگر خوب توجه کنیم فدرالیست های ملت و ملیت تراش تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملی ما را هدف قرار داده اند. با آگاهی بخشی و شفافیت نمی گذاریم به اهداف شومشان که تقسیم سهم خود از غنیمتی بنام ایران است جلوگیری کنیم. هر کدام نظر به یک گوشه از ایران دارند تا تحت لوای فدرالیسم عدالت پرور! شان آن بخش را مادام العمر از آن خود و سپس به فرزندانشان واگذار کنند. سودان، نیجریه، عراق، افغانستان و پاکستان فدرال شده همه جلو چشم ما هستند تا پیش بینی کنیم که چه بر سر ایران فدرال شده خواهد آمد. ایران نه مثل یوگسلاوی سابق کشوری جدید التاسیس برآمده از خاکستر امپراطوری های در هم شکسته است که در یک قرن سه نوع نظام و دوران را گذرانده باشد و آخرسر هم تکه و پاره شده باشد، و نه مثل چکسلواکی سابق که چک، بخش پیشرفته و اسلواکی بخش عقب مانده ولی با منابعی بدردبخور باشد که منفعت هر دو با چسبیدن بهم تامین می شد و در مقابل آلمان امنیت بیشتری می توانست حس کند. پس از جنگ جهانی اول مهمترین دلیلی که اجزاء یوگسلاوی تصمیم گرفتند بهم بچسبند و یک کشور واحد را تشکیل دهند ترس یکایکشان از نیات ایتالیا نسبت به تمامیت ارشی شان بود. جلوی کسانیکه در مورد این تجربیات خود را به کری و کوری می زنند ایستاده و می ایستیم تا ایران را از منجلاب این رژیم به منجلاب فدرالیسم شان نکشانند.
....ادامه....



مسابقه شوراسازی نیز تمام شد و همه به تعطیلات کریسمس رفتند

وجدانی

هموطن شجاع، مبارز نستوه، دشمنت شرمنده باشد!

در اینکه اکثر قریب باتفاقِ جوانان دلیر و قهرمان ایران همیشه به فکر نجات و رهایی وطن خود از دست ضحاکانِ خون آشام و تازی صفت حاکم بر ایران و ایرانی هستند، هیچگونه شک و تردیدی وجود نداشته و ندارد. آن سلحشوران و آن مبارزینِ نستوه همانند شما، هیچوقت برای شروع و ادامۀ عملیات و اقدامات رهایی بخش منتظر اجازه و یا دستور صادره از سوی شخص، گروه، سازمان و یا حزب سیاسی و غیر سیاسی ننشسته و باز نخواهند نشست. بقول معروف "مه فشاند نور و سگ عوعو کند". جوانان غیور ایرانی هرگز از مقاومت و مبارزه بر علیه ستمگران و آنانی که به ناحق بر سریر حکومت نشسته و شاهد قدرت را به بر گرفته اند، دست بر نخواهند داشت حتی اگر جانشان را فدا کنند که میکنند. بگذار منِ مغرض، منِ خود خواه، منِ فرومایه و هر منِ بی وطنی هر گلی که میخواهد بر سر خود و امثال خود بزند، مهم آن است که تو ای مبارز نستوه، مدام به فکر ایران باشی و در راه آزادی آن حداکثرِ جانفشانی را بنمایی و هر گز شرمنده نباشی. تو بهتر است جوانی غیور، دلاور، نترس، جان بر کف نهاده و مخلصی همانند شاهزادۀ محبوب ایران رضا پهلوی را سرمشق و اسلوب خود قرار بدهی، که حتم دارم همینطور هم هست، و همانند او از مشکلات نهراسی و از مقابله و روبرو گردیدن با آنها رویگدان نشده و روز بروز بر عزمت جهت نجات ایران این معشوقۀ ازلی و ابدیمان راسخ تر گردد. دنیا و سپهرِ سیاست و سیاسیون پر از بازیها و بازیگران چه بسا ناجور و نادرست بوده و خواهد بود اما حقیقت و مطلب مهم و شیرین آن است که عاقبت ملت ایران و سیاستمداران راستینش پیروز خواهند شد و تمامی نیرنگ بازان و دشمنان ایران و ایرانی را به درک واصل خواهند کرد. بنابراین از این امتحانات و آزمایشهایی که مدام بر سر راه مبارزینی همانند شما قرار میگیرند نباید واهمه داشته باشیم. این آزمایشها (برای نمونه عدمِ تشکیلِ شورا ها) در برابر رنجها و شکنجه هایی که خیلِ زندانیان در اوین، کهریزک، ... و دیگر جاهای مملکت متحمل میشوند بسیار ناچیزند. تا بعد.
....ادامه....



صحبت‏های تلویزیونی جناب آقای شهرام همایون در خصوص حج عُمره

حق
؛...ایرانیانی که از سرِ ناچاری...تن به تحمل ناملایمات...شبیه به آنچه در صحبت‏های...همایون آمده، بوده و هستند بهیچ وجه قابل سرزنش نمی‏باشند. لیکن اغلب اقدامات...جنبۀ انتخابی...دارند و احدی در انجام آنها مجبور نیست بویژه چنانچه...شخص در خارج از ایران و بدور از...تعدی جمهوری‏اسلامی بوده و اجباری ندارد تن به هر معضلی بدهد و یا سرمایۀ خود را آزادانه در اختیار رژیم بگذارد. آنانی که...براحتی و بدونِ هیچ اجباری دارایی...را بگونه‏ای که...همایون بازگو می‏کنند، در راه...غلطی صرف می‏نمایند خواهی نخواهی در دوام و بقاء جمهوری‏اسلامی نقش بزرگی ایفاء می‏کنند. در اینگونه موارد...عمل این عده خط بطلانی بر ادعای آن بخش از روشنفکرانی می‏کشد که بکررات...گناهِ به قدرت رسیدن آخوند‏ها و ماندگار شدن آنها را تنها به گردنِ شاه فقید محمد رضا شاه می‏اندازند. این روشنفکرانِ بی‏انصاف با آنکه...به چشمِ خود می‏بینند امروز حدقل ۳۳ سال از زمانی که شاه فقید ایران را ترک نمود می‏گذرد و مردم بخوبی پی به همه گونه پلیدیهایِ جمهوری‏اسلامی برده‏اند، ولی باز عدۀ کثیری، حتی آنانی که در خارج...بدور از دسترس رژیم قرار دارند، آزادانه و با طیب خاطر مشغولِ استحکام دادن...به ملایان هستند. آیا ای کوردلان، این هم گناهِ محمد رضا شاه است؟ آن آدم چپی، آن توده‏ای، آن مجاهد، آن کمونیستی و آن بچۀ خانی که پشت سر خمینی و همپالکیهایش نماز خواند و به حج رفت و هنوز که هنوز است جمهوری‏اسلامی را بر نظام پادشاهی ترجیح می‏دهد و باعث دوام و قوامِ آن می‏گردد را لابد امروز شاهِ فقیدِ ایران وادار به اینکار می‏نماید؟ کمی وجدان و قدری انصاف بد نیست هرچند که اینان بویی از ! در یک کلام اینکه شما دشمنانِ تاریخی و قسم خوردۀ ضدِ محمد رضا شاه، گناهِ بی‏لیاقتی...و از همه بد تر نوکری و سرسپردگی خود به جمهوری‏اسلامی را نمی‏توانید دیگر به پای این شاهِ فقید بنویسید چون ملت ایران دست همۀ شما را خوانده است..!؛

با کل نظر وجدانی موافقم.حذف بخشهایی از آن بوسیله من جهت رعایت تعداد حروف مجاز در هر نظر بوده.
....ادامه....



مسابقه شوراسازی نیز تمام شد و همه به تعطیلات کریسمس رفتند

شیر و خورشید و تاج
***** پایان - آزادی غیرت میخواد *****

آزادی غیرت میخواد - به همین ساده‌گی‌. می‌گوئید نه؟ از کورش هخامنشی بپرسید. نه؟ از رضا شاه بزرگ بپرسید، نه؟ از فرخرو پارسا بپرسید. نه؟ از فرخزاد بپرسید. نه؟ از ستار خان بپرسید. نه؟ از فردوسی‌ بپرسید. نه؟ از چشمان گریان شاهنشاه آریامهر بپرسید... درد یکی‌ دو تا نیست... به کی‌ باید این درد‌ها را گفت که بفهمد؟

بدتر نیاید؟ بد تر از کدام بدبختی می‌خواهد بیاید که شما باید با خود و فرزندان فردای میهن چنین کنید؟ اپوزیسیون خارج افتضاح تاریخی‌ بود اما خودمانیم اپوزیسیون داخل هم شاهکاری نبود...

۳۴ سال تو سری و پذیرش خفت؟ در سرزمین کورش؟ که چه؟ بدتر نیاید؟ جهنم آمده بر روی سرت بیدار شو هم میهن...

در بیش از ۲۵۵۰ سال فقط یک بار در تاریخ ایران‌زمین نوروز را جشن نگرفتیم، و آن در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی‌ (به زبان شما در داخل ایران تاریخ را نوشتم که خودتان حساب کنید)، به نشانه اعتراض به حضور نیروهای انگلستان و روسیه در خاک ایران مراسم رسمی‌ نوروز در ایران لغو و عزای ملی‌ اعلام شد.

هم میهن گرامی‌، حال تقدیر ما را ببین که امروز هم کشور ما ایران، نزدیک به سی‌ چهار سال است که در عزای ملی‌ بسر میبرد ... حال خود دانید که در انتظار اتحاد که با چه نشسته‌اید...

شیر و خورشید و تاج
....ادامه....



نظرات درج شده در این مکان نظرات رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نمی‌باشد. کاربران در اظهار نظر آزاد هستند

در این مکان نظر خود را با ما و دیگران در میان بگذارید.

آخرین " نظرات آزاد " ارسال شده

تالارهای نوشتاری

آخرین نظرات ارسال شده

2 نظر شورای ملِی، نقبی بسوی روشنائی؟

8 نظر سیاست پیر

2 نظر تحقیر عدالت نیست

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

1 نظر برای مردم یا کنار «تیم رهبر» علیه «تیم احمدی نژاد»؟!

4 نظر یک هویدا و یک احمدی نژاد

9 نظر درباره‌يی هويّتِ ملّی و پروژه‌ی ملّت‌سازی

1 نظر تکرارِ عادت به نام سیاست

2 نظر جستاری درباره‌ی «نظریه‌ی توطئه»

3 نظر دست‌کم ۳۷ کشته در زلزله استان بوشهر

پرشورترین مقالات از لحاظ نظرات ارسال شده

51 نظر رضا پهلوی، تنها نیست

47 نظر مشکلتان با رضا پهلوی چیست؟

42 نظر درخواست تجزیه آذربایجان از ایران بوسیله نماینده کالیفرنیا

41 نظر آزادی دور نیست، اگر همه بخواهیم

38 نظر ایران را دوست بدار یا سرزمینش را ترک کن

35 نظر نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست

35 نظر اپوزیسیون ایرانی، کدام اپوزیسیون؟

34 نظر لزوم تشکیل جبهه‌ی واحد سرنگونی

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب

33 نظر بازگشت به گذشته نه ممکن است و نه مطلوب


 
  10    11    12    13    14    15    16    17    18    19    20  
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites